پایگاه بصیرت، گروه حماسه و جهاد/روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ ابعاد وسیعی دارد. اگرچه به ظاهر یک روز است؛ اما این روز از یک سابقه تاریخی چندین ماهه و چندین ساله برخوردار است.
ارتش متجاوز عراق بهظاهر در این روز به مرزهای زمینی، هوایی و دریایی کشورمان تجاوز کرد و سرآغاز جنگ با ایران را اعلام کرد. این در حالی بود که در یک سلسله برنامه تنظیم شده با مذاکرات و توافقات و حمایتهای چندین کشور عربی، غربی، اروپایی و آمریکایی، از قبل به این نتیجه رسیده بودند و در یک هماهنگی از پیش تعیین شده، ارتش متجاوز بعث عراق حریم ایران را شکست. در حالی که جملگی آنها دخیل بودند و پرداختن به این بحث، مجال جداگانهای را میطلبد. در این مختصر، فقط به بیان حال و هوای آن روز اشارهای میشود.
۱ ـ رژیم بعث عراق در یک روند آمادهسازی از گذشته، تجهیزات و سازمان و ساختار جدیدی به نیروهای مسلح خود داده بود و علاوه بر آن، در طول ۱۸ ماه یعنی پس از پیروزی انقلاب تا ۳۱ شهریور، در استان خوزستان بهطور میانگین هر روز حادثهای خونین و انفجار و تروری انجام میداد. جریانی به نام گروهک سیاسی خلق عرب با ماهیت قومی در پادگانهای نظامی ـ آموزشی عراق در رفتوآمد بودند و بارها مشاهده میشد که ماشینهای نیسان سلاح و مهمات به استان خوزستان وارد میشود و عوامل این گروهک آنها را در شهرها و روستاها توزیع میکنند. خوزستان در سال ۵۸ و نیمه اول سال ۵۹ شاهد دهها انفجار، ترور، آشوب و بلوا بود که اینها زمینهای برای تجاوز فراهم کرده بود.
۲ ـ این همه در حالی بود که در سالهای ۵۶ و ۵۷ ایران در وضعیت انقلاب و تحول به سر میبرد و مردم با رژیم استبدادی پهلوی درگیر بودند تا آن را ساقط کنند. ارتش و نهادهای امنیتی، شهربانی و ژندارمری به حدی تضعیف شده بودند که شعار انحلال آنها داده میشد و هیچ نشانی از آمادگی برای مقابله با متجاوزان نداشتند. علاوه بر آن، پس از سقوط رژیم شاه، مردم ایران سرگرم تأسیس نهادهای جدید و تدوین سازمان و ساختار حکومت جایگزین شاه بودند. همچنین در همین ایام، نهادهای مردمی و عناصر پایهگذار نظام جدید، در مسائل سیاسی و امنیتی با گروهکهای سیاسی مسلح ضد انقلاب درگیر بودند و هر روز، یک حادثه و اتفاق انقلابی را با خود داشت و یا توطئهای در کار بود. مثلاً در مقطعی دانشجویان، سفارت آمریکا را تسخیر کردند و اسناد لانه جاسوسی آمریکا علیه انقلاب افشا شد و آمریکاییها ایران را در محاصره اقتصادی قرار دادند که به قطع رابطه و تحریم ایران منجر شد، ایران هم سازمانهای دفاعی مانند سیتو و سنتو را منحل اعلام کرد. آمریکاییها در یک برنامه تنظیمشده در اردیبهشت ماه سال ۵۹ با تجهیزات نظامی به حریم هوایی ایران تجاوز کردند که در طبس، در مواجهه با امدادهای غیبی دچار سانحه شدند. چندی بعد نیز در ۱۹ تیرماه سال ۱۳۵۹ کودتای دیگری علیه جمهوری اسلامی تدارک دیده بودند که به کودتای نوژه معروف شد که آن هم بهطور معجزهآسایی افشا شد و عوامل آن دستگیر شدند.
جنگ تحمیلی در هفتههای آخر شهریور ۵۹ رخ داد که تازه کابینه و دولت شهید رجایی شکل گرفته بود و از طرفی جوانان دانشآموز، دانشجویان، طلاب علوم دینی و خانوادهها، معلمان و دولت در حال و هوای بازگشایی مدارس و دانشگاهها و مدارس علوم دینی بودند تا درس و بحث علمی و دینی را گرم کنند؛ بنابراین ایران در وضعیتی قرار داشت که هیچکس به فکر جنگ نبود و از لحاظ اوضاع سیاسی ـ اجتماعی کاملاً در بحران بهسر میبرد.
۳ـ ۳۱ شهریور ماه ۵۹ شروع تجاوز و جنگ همهجانبه علیه ایران بود. در آن روز نیروی هوایی عراق با زدن فرودگاهها بهخصوص فرودگاه مهرآباد تهران آتش جنگ را شعلهور ساخت. تهاجم به مرزهای هوایی، زمینی و دریایی پس از آن عملیاتی شد و صدای انفجار شدید بمباران فرودگاه مهرآباد و اعلام خبر آن از رادیو یک شوک امنیتی و روانی به مردم و مسئولان نظام وارد کرد و فضای عمومی کشور را دگرگون ساخت و انقلاب، نظام و مردم عملاً در برابر واقعه بزرگی قرار گرفتند. لحظات دلهرهآور آن روز از زبان مردم شنیده میشد که فرودگاه مهرآباد را بمباران کردند و عراق به مرزهای ایران حمله کرد. وضعیت پر اضطراب و پرالتهاب خطرناکی بود، بازار شایعات بسیار داغ شده بود. عوامل داخلی دشمن در تحریک و انحراف افکار عمومی فعال بودند و جمعی از شهروندان در استانهای مرزی از خانه و کاشانه خود آواره شدند که بعدها مجموعهای به نام ستاد جنگزدگان برای رسیدگی به امور آنان تشکیل شد. رسیدگی و پناه دادن آنها مشکلات زیادی را داشت. در آن زمان فقط و فقط نگرانی حاکم بود؛ اما خشم و روح��ه مق��ومت و ایستادگی، بر اراده مصمم مدافعان انقلاب برای مقابله با این تجاوز دشمنان میافزود.
۴ ـ در عصر روز ۳۱ شهریور که معلوم نبود چه سرنوشتی برای ملت ایران رقم میخورد، پیام نماینده حضرت امام خمینی در ارتش و شورایعالی دفاع یعنی آیتالله خامنهای، با صدای شیرین و شیوا و حماسی از رادیو خطاب به مردم ایران پخش شد.«ملت مسلمان و انقلابی ایران! برادران و خواهران!دولت دستنشانده و مزدور عراق، تجاوز هوایی را به حریم جمهوری اسلامی ایران آغاز کرده و به چند پایگاه هوایی حمله کرده است، تاکنون نخواسته بودیم که حمله آغاز کنیم؛ اما ارتش جمهوری اسلامی تجاوز این بعثیهای دستنشانده را تحمل نمیکند و درس تلخی به صدام خواهد داد. مردم عزیز ما باید خونسردی و متانت خود را حفظ کنند و هرگونه شایعه را که احیاناً ضدانقلاب منتشر میکند، نفی کنند و به پادگانهای نظامی نزدیک نشوند و در انتظار لحظه انجام مسئولیت همگانی که از سوی رهبر عظیمالشأن[امام خمینی(ره)] محول خواهد شد، باشند. هماکنون برادرهای رزمنده ارتش جمهوری اسلامی ایران، در زمین و هوا و دریا به نبرد سرگرمند، نتایج متعاقباً به اطلاع ملت خواهد رسید. والسلام علیکم و رحمهالله»
۵ ـ حضرت امام خمینی(ره) ساعت هفت بعد از ظهر ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در ملاقات با جمعی بهمناسبت آغاز سال تحصیلی درباره تجاوز ارتش عراق خطاب به ملت ایران پیام دادند و فرمودند: «گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد. هر وقتی که مقتضی بشود من پیامی به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او خواهم ثابت کرد که اینها، این اذناب آمریکا، قابل ذکر نیستند و ما همیشه بنا داریم که در این برخوردها، طوری برخورد بشود که جواب برخورد آنها داده بشود؛ که به ملت عراق ـ خدای نخواسته ـ صدمهای وارد نشود...
ملت ایران نباید خیال کند که جنگی شروع شده است و حالا فرض کنید که دست و پای خودمان را گم کنیم. نه این حرفها نیست. یکی چیزی آوردند و یک بمبی اینجا انداختند و فرار کردند، رفتند. الآن هم دولت ایران جواب آنها را مشغولند که جواب آنها را بدهند و میدهند جواب آنها را؛» امام راحل در این سخنرانی مهم با بیانی حکیمانه، آسیبهای ناشی از جنگ روانی دشمن را خنثی کردند و مردم را متوجه جریان ضدانقلاب داخلی کرده و فرمودند: «این گروهها و گروهکهایی که در ایران هستند حالا اگر فرصت میخواهند به دست بیاورند و شایعهسازی کنند و هی تلفن کنند به این طرف و آن طرف که چه شده است، چه شده، کودتا شده ـ نمیدانم ـ این حرفها در کار نیست. این یک دزدی آمده است یک سنگی انداخته و فرار کرده، رفته است سر جایش؛ دیگر قدرت اینکه تکرار بکند، انشاءالله ندارد.» و بعد به ملت ایران سفارش فرمودند که خودنسردی خود را حفظ کنید و عناصر شایعهپراکن و تحریککننده را بگیرید و به کمیتههای انقلاب تحویلشان بدهید.
۶ ـ با این پیامها مردم از وضعیت موجود آگاهی نسبی یافتند و رفتار و روحیات مردم از ویژگیهای جدید برخوردار شد. نظامیان در هر نقطهای که بودند، خودشان را سریعاً به پادگانهای محل خود رساندند و در بسیاری از مراکز نظامی ابراز آمادگی مردم برای اعزام به مناطق مرزی مشاهده میشد.
مساجد، محل اجتماع مردم برای کسب اطلاع و ارائه هرگونه کمک بود. در این میان، آنچه که فضای ترس و وحشت را برای مردم بیشتر میکرد و تا سالها با مردم بود و بهتدریج وحشتزایی آن کاهش پیدا کرد، صدای آژیر خطر بود که با این توضیح از رادیو پخش میشد: «توجه! توجه! صدایی را که هماکنون میشنوید، اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و مفهوم آن، این است که حمله هوایی انجام خواهد شد. هر چه زودتر محل کار خود را ترک کنید و به محل امن یا به پناهگاه بروید.»
ماجرای روز ۳۱ شهریور بسیار طولانی است و ابعاد وسیعی دارد که در واقع قدمی بود که در سیر طولانی خود دوران هشت سال دفاع مقدس را بهدنبال داشت.