پایگاه بصیرت گروه حماسه و جهاد/ پیروزى انقلاب اسلامى که موجب تغییر ساختار قدرت در خاورمیانه و نظام امنیتى دو قطبى حاکم بر جهان شده بود، علاوه بر اینکه ایران را از صف حامیان ایالات متحده و بلوک غرب خارج کرد، رهبران عراق را نیز به حمله نظامى به ایران ترغیب نمود. دولت عراق که از زمان تاسیس خود، همواره اختلافات ارضى و مرزى فراوانى با ایران داشت، سرانجام تحت حکومت صدام حسین و در شرایطى که وى اوضاع انقلابى ایران را براى تهاجم به این کشور مناسب مىدید، تهاجم نظامى خود را آغاز کرد.
صدام حسین که چشم به رهبرى جهان عرب و پر نمودن خلا قدرت در منطقه دوخته بود، از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را برد و درصدد جبران امتیازات از دست داده در قرارداد 1975 الجزایر برآمد. با این حال جنگ تحمیلى عراق علیه ایران یک رویارویى منصفانه میان دو کشور تلقى نمىشود، زیرا شامل دایرهاى وسیع تر با حضور سازمانهاى منطقه اى و بین المللى، ابرقدرت هاى شرق و غرب، قدرتهاى منطقه اى و حتى کشورهاى دور افتاده مىشد.
در واقع جنگ تحمیلى تنها جنگى در تاریخ جهان محسوب مىشود که علاوه بر حمایت مستقیم بیش از 40 کشور جهان از عراق، همکارى و حمایت تنها منبع اشاعه صلح یعنى سازمانملل متحد را نیز به همراه داشت. دلیل اصلى چنین امرى را باید در ماهیت انقلاب اسلامى ایران جستجو نمود.
انقلاب اسلامى ضمن به چالش کشیدن موضع ابرقدرتها در صحنه بین المللى، تاکید خود را بر استقلال و عدم تعهد به عنوان مهمترین اولویتهاى سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران گذاشت و ساختارهاى کهن را دگرگون ساخت.
با توجه به تأثیرى که سایر کشورهاى جهان بر جنگ تحمیلى داشتند، این جنگ به عنوان بزرگترین واکنش ایالات متحده امریکا و دولتهاى محافظه کار عرب در قبال انقلاب اسلامى، تبعات و تأثیرات بسیارى، هم در سطح منطقه و هم در سطح بینالملل به جاى گذاشت که به برخى از مهمترین آنها اشاره مى شود؛
افزایش وحدت ملى در ایران
بى شک یکى از مهمترین پیامدهاى جنگ تحمیلى براى ایران، افزایش و رشد وحدت ملى در داخل کشور بود. رژیم بعثى گمان مىکرد با شروع درگیرى ها، اقلیت عرب ایرانى به ویژه در استان خوزستان علیه حکومت جمهورى اسلامى به پا خواهند خاست، اما همراه با اندک نیروهاى نظامى به دفاع از شهر پرداختند و جنگ خونین و خانه به خانه را ادامه دادند. همچنین در فاصله چند روز پس از حمله نظامى عراق، اکثریت قریب به اتفاق گروههاى سیاسى کشور طى اعلامیه ها و اطلاعیه هاى گوناگون هواداران خویش و عموم مردم را به مقاومت در برابر این تهاجم فراخواندند و تمامى آنها اعم از چپ و راست و مذهبى و غیرمذهبى در این که مقابله در برابر مهاجم را وظیفه اى مقدس اعلام کنند، کوتاهى نکردند و مردم معتقد و دیندار ایران زمین از گوشه و کنار و عارى از رنگ مذهبى، قومیتى، و زبانى و ... براى ایثار و جانفشانى و دفاع از مرز و بوم خود جهاد و مبارزه را لبیک گفتند.
ملت ایران طى هست سال دفاع مقدس، الگو و نمونه وفاق ملى، فداکارى، ایثار و گذشت و اتحاد و یکپارچگى را به نمایش گذاشتند که نمونه آن را در جاهاى دیگر کم تر مى توان سراغ گرفت. این وحدت ملى در تمام سالهاى پس از جنگ نیز در ایران ادامه یافته است. از این رو افزایش وحدت ملى در داخل ایران را مى توان یکى از مهمترین پیامدهاى جنگ تحمیلى برشمرد که در تمام سال هاى پس از جنگ نیز باعث اتحاد و همبستگى در داخل و ایستادگى و پایدارى در برابر مشکلات خارجى شده است.
برترى ایمان نسبت به قوا و تجهیزات نظامى
هنگامى که رژیم بعث عراق آتش جنگ خانمانسوز تحمیلى علیه ایران اسلامى را برافروخت، آنچه عملاً باعث ناکامى و عدم تحقق اهداف دشمن شد ایمان مردم ایران بود. چنین امرى با بررسى و تحلیل آمار و ارقام مربوط به شهیدان جنگ و دفاع مقدس بیش از پیش روشن مىشود. آنچه موجب پیروزى و سرافرازى ایران در جنگ تحمیلى با مشخصه طولانى ترین و پرهزینه ترین درگیرى نظامى در تاریخ معاصر منطقه خاورمیانه شد قدرت ایمان و توسل به باورهاى مذهبى و عقیدتى بود.
اثبات پایدارى الگوى دینى انقلابى ایران
در جریان جنگ تحمیلى تقریباً تمامى کشورهاى خاورمیانه از جمله عربستان، مصر، اردن و امارات متحده عربى در قالب شوراى همکارى خلیج فارس، به حمایت از عراق برخاستند. در این بین دو کشور عربستان و کویت به تناوب با اعطاى وام هاى بلاعوض که حدود 60 میلیارد دلار بود، نقش به سزایى در خریدهاى تسلیحاتى عراق ایفا کردند. در میان قدرتهاى اروپایى نیز بریتانیا، فرانسه و آلمان با ارسال مواد خام، تکنولوژى هاى پیشرفته و ادوات "دوگانه" (با قابلیت استفاده نظامى و غیرنظامى) عملاً بیشترین کمک ها را به عراق کردند. از سوى دیگر، با وجود آنکه دو قدرت بزرگ جهان در آن زمان از درگیرى مستقیم در جنگ منطقهاى ایران و عراق پرهیز مى کردند و خود را بى طرف معرفى مىکردند، هر دو خواهان درگیرى فرسایشى و بدون برنده جنگ بودند و از عراق حمایت مىکردند.
در ماههاى پایانى 1982 میلادى (پاییز 1361)، اتحاد جماهیر شوروى ارسال تسلیحات به عراق را افزایش داد و رئیس جمهور وقت امریکا، رونالد ریگان، نام کشور عراق را از فهرست کشورهاى تروریست خارج کرد و علاوه بر کمکهاى اطلاعاتى به عراق و ارائه تصویرهاى ماهوارهاى از حرکت نیروهاى ایرانى که از بدو جنگ در خاک عراق آغاز شده بود، به مبادله مستقیم کالا و تسلیحات نیز با این کشور پرداخت. در ماههاى آخر جنگ، حمایت جهانى از عراق به اوج خود رسید. امریکایى ها عملاً و به طور مستقیم وارد صحنه شدند. فرانسوى هاى هواپیماهاى پیشرفته سوپراتاندار و میراژ 2000 را در اختیار عراق گذاشتند. روس ها مدرنترین هواپیماهاى جنگنده و دورپرواز و بلندپرواز را به عراق ارسال کردند. کویت و عربستان سیل دلار را به بینالنهرین جارى کردند. آلمانى ها مواد لازم را براى ساخت سلاحهاى شیمیایى در اختیار عراق مىگذاشتند. بر این اساس مى توان یکى از مهمترین نتایج و پیامدهاى جنگ در سطح منطقه و همچنین سطح بینالملل را پایدارى الگوى اسلامى انقلابى ملت ایران در برابر دسیسهها و توطئههاى جهانى عنوان نمود زیرا در شرایطى که تقریباً تمام کشورهاى جهان علیه ایران متحد شده بودند، در نهایت ایران با توسل به الگوى دینى و انقلابى خود موفق به پایدارى و ایستادگى شد.
تکوین توان و تجربه نیروهاى نظامى ایران
اگر چه ابتکار عمل عراق و حمله غافلگیرانه رژیم بعثى به ایران، در ابتدا امکان مقاومت نیروهاى مرزى ایران را کاهش داد و تنها چند روز پس از آغاز جنگ، ابعاد درخور توجهى از خاک ایران اشغال شد اما پس از مدتى مقاومت نیروهاى مردمى و نظامى موجب تکوین توان نظامى جمهورى اسلامى ایران شد. چنانکه از این دوران به بعد، توسعه رزمى سپاه پاسداران و استقلال فرماندهان آن در تصمیمگیرىها نقش بهسزایى یافت. سپاه پاسداران مأموریت آموزش و سازماندهى نیروهاى بسیج مردمى را برعهده گرفت و در مدت زمان بسیار کوتاهى حضور کلاسیک این نیروها را در جبهههاى نبرد نشان داد بهطورى که علاوه بر ارتش و سپاه پاسداران، نیروهاى بسیجى و نیروهاى جنگهاى نامنظم نیز بهعنوان ترکیب اصلى نیروهاى دفاعى بهشمار مىرفتند.
در تمام سالهاى پس از جنگ نیز قدرت نظامى برتر ایران در منطقه همواره مورد توجه بوده است. این قدرت و توان نظامى بیش از همه از پیامدهاى جنگ تحمیلى محسوب مىشود زیرا در سایه تجربه هشت سال دفاع مقدس، عملاً نیروهاى نظامى و متخصصان ایرانى گام در راه توسعه و پیشرفتهاى نظامى نهادند.
گسترش گفتمان اسلام سیاسى و انقلابى
در واقع بیشترین تأثیرگذارى ساختارى انقلاب اسلامى در سطح منطقهاى، پس از پایان جنگ تحمیلىآغاز شد و در بعد غیر مادى یا هنجارى و ارزشى گسترش یافت. پس از پیروزى ایران در جنگ تحمیلى و تکوین گفتمان انقلاب اسلامى، اسلام سیاسى در منطقه خاورمیانه احیا شد. با شیوع و ترویج ایدئولوژى اسلام و اسلام سیاسى به عنوان یک متغیر نیروى سیاسى تعیین کننده، ایدئولوژىهاى سیاسى مادى چون ملىگرایى و پان عربیسم در معادلات داخلى و منطقهاى ضعیف شدند. از اینرو، ارزشها و هنجارهاى جدیدى بر مبناى آموزههاى اسلامى وارد مناسبات منطقهاى شدند که پیش از این چندان تأثیرگذار نبودند.
بى اعتنایى به ابرقدرتها
با این که جنگ تحمیلى در یک قطب قدرت بینالمللى رخ نداد، اما توزیع و معادلات قدرت در سطح بینالمللى را تحت تأثیر قرار داد. از اینرو، اگرچه نظام دو قطبى به رهبرى امریکا و شوروى همچنان استمرار یافت، ولى تحولات و تغییرات درون ساختارى ناشى از جنگ تحمیلى پیامدهاى انکارناپذیرى داشت. بر این اساس، برخلاف رویه رایج و سیاست غالب دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد، هر دو قطب قدرت در نظام بین الملل علیه انقلاب اسلامى متحد شدند و به حمایت از نیروهاى ضدانقلاب دولتى و غیردولتى بویژه رژیم بعث عراق پرداختند. جنگ تحمیلى عراق علیه جمهورى اسلامى ایران به شکلى بى سابقه و در حجم و ابعادى متفاوت با نمونه هاى مشابه و دامنههاى تأثیر شگرف بر صلح و امنیت منطقه اى و بین المللى، نزدیک به یک دهه، همه اذهان را متوجه خود ساخت. در این جنگ، جوهره اسلام مبارز تبلور یافت و خوداتکایى و عدم اعتنا به قطب هاى قدرت در پیشبرد جامعه محقق شد.
شکل گیرى بازیگران جدید با تأثیرگذارى بین المللى
تأثیرات بین المللى انقلاب اسلامى در سالهاى پس از جنگ نمایان شد. این تأثیرات که جزء پیامدهاى جنگ تحمیلى نیز محسوب مىشوند، عملاً از توان و قدرت بالاى ایران به واسطه جنگ ناشى مىشوند.
یکى از پیامدهاى مهم جنگ تحمیلى در سطح بین المللى، به وجود آمدن بازیگران فراملى و فروملى است که اکثر آنها هم راستا با انقلاب اسلامى حرکت مى کنند و برخى نیز در تعارض با جمهورى اسلامى قرار دارند. این رویه بیش از هر زمان دیگر در سالهاى پس از جنگ تحمیلى در منطقه تقویت شده است. بر اثر ظهور بازیگران و جنبش هاى اسلامى فراملى در عرصه بین المللى نقش جهان اسلام و دین اسلام در روابط و مناسبات بین المللى افزایش چشمگیرى یافته است به گونه اى که بعضى تحلیلگران غربى، سیاست بین الملل را پس از 11 سپتامبر مبتنى بر رویارویى بازیگران انقلابى و اسلامى به رهبرى ایران با هسته لیبرال سکولار قدرت هاى غربى به رهبرى امریکا مى دانند.
شکست طرح شوراى همکارى خلیج فارس
شوراى همکارى خلیج فارس که در 1359 هـ.ش به بهانه همکارىهاى اقتصادى، سیاسى و نظامى شش کشور عضو (امارات متحده عربى، بحرین، قطر، کویت، عربستان سعودى و عمان) به وجود آمد، عملاً کانونى براىگردآورى دلارهاى نفتى منطقه و انتقال آن به بغداد براى تقویت بنیه نظامى عراق شده بود. هنگامىکه جنگ به پایان رسید، تنها مطالبات نقدى شش کشور عضو این شورا از عراق، از مرز 80 میلیارد دلار گذشته بود! شیخ نشین هاى عرب منطقه به مدت یک دهه به مثابه دولت هاى دست نشانده بغداد عمل مى کردند. عراق دو سال بعد از پایان جنگ تحمیلى بر ایران، در حمله جدید خود به کویت و عربستان تلافى حمایت هاى آنها را کرد! هنگامى که در تابستان 1369 هـ.ش، صدام، طرح حمله گسترده به کویت را آماده مىکرد، کمترین بهایى براى واکنش احتمالى عربستان و سایر شیوخ شوراى همکارى قائل نبود.
اثبات عدم بىطرفى سازمان ملل
تاریخ نشان داده است که سازمانهاى بین المللى بیش از آنکه مستقل عمل نمایند، تحت لواى خواست و اراده ابرقدرتها عمل مى کنند. اقدامات سازمان ملل در مورد تجاوز عراق به ایران نیز این سازمان را در مقابل اصولى که به خاطر آنها به وجود آمده است، قرار داد.
مهمترین وظیفه سازمان ملل، حفظ صلح و امنیت بین المللى است اما عملکرد این سازمان در قبال تهاجم عراق به ایران حکایت از آن دارد که این سازمان نه تنها با اقدامات خود در صدد جلوگیرى از وقوع جنگ بر نیامد، بلکه در مورد شناسایى تجاوزگر و تنبیه متجاوز نیز کوتاهى نمود.
عراقى ها در خلال جنگ، تمام قوانین و مقررات بین المللى را زیر پا گذاشتند؛ پیمان الجزایر، پیمان منع کاربرد سلاحهاى شیمیایى، پیمان منع حمله به اماکن مسکونى، پیمان مربوط به ضرورت رفتار انسانى با اسیران جنگى، پیمان مربوط به ضرورت امنیت هوانوردى، پیمان مربوط به امنیت دریاها، و دهها و صدها نمونه دیگر از پیمانها، مقررات و قوانین معتبر بین المللى در خلال جنگ تحمیلى از سوى عراقىها به زیر پا گذارده شد.
علاوه بر این، در حالى که طبق مفاد منشور سازمان ملل (ماده 2 قطعنامه تعریف تجاوز) دولت عراق مى باید به عنوان تجاوزگر شناخته مى شد، اما طى 8 سال جنگ، هیچ یک از قطعنامه هاى شوراى امنیت سازمان ملل اشارهاى به نقض حاکمیت، تمامیت ارضى و اشغال نظامى ایران از سوى عراق نداشته است.
سازمان ملل هنگامى در 18 آذر 1370 عراق را به عنوان متجاوزگر شناسایى نمود که دو سال از پایان جنگ و برقرارى آتش بس میان دو کشور مىگذشت و اوضاع و احوال منطقه با توجه به تجاوز عراق به کویت دگرگون شده بود.
مبدل شدن ایران به قدرت منطقه اى
یکى از مهمترین پیامدهاى جنگ تحمیلى، مبدل شدن ایران به یک قدرت منطقه اى است. اگر چه در آغاز، اوضاع نابسامان داخلى ایران، صدام حسین را مطمئن ساخته بود که حمله به ایران با پیروزى سریع و آسانى همراه خواهد بود و البته روزهاى آغازین جنگ به این تصور او رنگ واقعیت بخشید، با این حال گذر زمان به خصوص در سالهاى پس از جنگ نشان از اوج گیرى قدرت ملى ایران داشت.
احیاى نقش دین و مذهب در عرصه بینالمللى
با وجود تأثیرات جنگ تحمیلى بر ساختار مادى نظام بین الملل، مهمترین پیامد و بازتاب جنگ در چارچوب به چالش کشیدن ساختار غیرمادى به معناى ارزشها و هنجارهاى حاکم بر نظام بینالملل است. گفتمان انقلاب اسلامى و ایدئولوژى اسلامى متضمن ارزشها، هنجارها، ایدهها و انگاره هایى است که از ایدئولوژى هاى مادى لیبرالیسم و سوسیالیسم رایج در دوران پیروزى جنگ تحمیلى متفاوت و متمایز است. جنگ تحمیلى از طریق ایجاد تأثیرات عملى در روابط بینالملل، بر حوزه هاى نظرى و نظریه پردازى نیز تأثیرگذار بوده است. یکى از این پیامدهاى نظرى را مى توان در تلاش نظریه پردازان براى مفهوم بندى دین در روابط بین الملل مشاهده کرد.
در مجموع با وجود خسارت هاى وارده به ایران و شهادت بس��ارى از جوانان ایرانى، به نظر مىرسد که تجارب جنگ مزیت هاى بى شمارى براى ایران و نظام جمهورى اسلامى در پى داشته است. از این رو هشت سال مقاومت و مبارزه مردم غیور ایران، "دفاع مقدس" نام گرفته و یاد و خاطره شهداء و جانبازان جنگ تحمیلى تا ابد در تاریخ این سرزمین جاودان خواهد ماند.