1. کلیات
اولین وبگاه شبکۀ اجتماعی در سال 1997 آغاز به کار کرد و در حال حاضر صدها SNSs1 در جهان وجود دارند که طیفی از فعالیتها، علاقهمندیها و کاربران را پشتیبانی میکنند (Boyd & Ellison, 2007: 210-230). امروزه فراگیری اینترنت و فناوریهای جدید ارتباطی ـ اطلاعاتی، موجب ظهور فضای مجازی در کنار جهان واقعی شده و این امر، معادلهها و الگوهای ارتباطهای سنتی تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را بر هم زده و موجب تغییر در آن شده است.
چنین فضایی، به عنوان واقعیت مجازی یکپارچه، از ویژگیهایی مانند بیمکانی، فرازمانی، صنعتی محض بودن، محدود نبودن به قوانین دولت ـ ملتها، معرفتشناسی تغییر شکل یافته فرانوگرا، قابلیت دسترسی همزمان به فضاهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و نیز آزادی از هویت جنسی برخوردار است. این وبگاهها محیطی را فراهم آوردهاند که کاربران، فارغ از ابعاد جغرافیایی، جمعیتی، جنسیت و ایدئولوژیهای متفاوت، با دیگران، احساس خودی بودن، صمیمیت، امنیت و حفاظت میکنند و در قالب بارگذاری ویدئو، مرور ویدئوی دیگر کاربران، بار گذاشتن یادداشت و... به فعالیت میپردازند.
1ـ1. طرح مسئله
با خلق جهان مجازی، اکنون کشورهایی در فضای مجازی وجود دارند که هر کدام شامل چندین شهر، با شهروندانی فعال و مرتبط میباشند، با این تفاوت که اهالی این شهرها شاید هیچوقت یکدیگر را ندیده، ولی ممکن است گاه در این فضا، تشکلهای اجتماعی و یا صنفی منسجمی تشکیل داده باشند. اینترنت به عنوان رسانه نوظهور جهانی، در ابتدای ورود به کشور در سال 1370، از آن جهت که از بستر اجتماعی و فرهنگی آن نشئت نگرفته بود، با نوعی بیگانگی در محیط مواجه بود و حتی پس از ورود این فناوری، دانشگاهها و دانشگاهیان، فاقد علم و تخصص کافی در این زمینه بودند. از این رو، تا سالها برخورد با آن، از موضع انفعال بود و پیشفرض اصلی مسئولان نیز بر «تهدیدآمیز» بودن این پدیده قرار داشت. با گذشت زمان و آشکار شدن ابعاد مختلف و متنوع اثرگذاری فضای مجازی و وقوف بیشتر به ماهیت دوگانه (تهدید/فرصت) این رسانه، توجه به شناخت جنبههای فرصتزایی آن نیز بیشتر شد و افزون بر دانشگاهها، مراکز دینی مانند حوزههای علمیه نیز وارد فعالیت در این عرصه گردیده و به تولید محصولاتی به نفع دین و فرهنگ پرداختند.
این رسانهها، فضای مناسبی را برای معرفی داشتههای فردی/جمعی فراهم ساخته و همچنین ابزار و امکان مقابله با جنگ نرم دشمن را نیز در خود جای داده است. بنابراین، با فراهم شدن فضای ارتباط اجتماعی مجازی، فرهنگهای سنتی، دینی و خُردهفرهنگها نیز مجال عرضاندام یافته و امکان تحقق سلطه فرهنگی مورد نظر غرب بیش از پیش در حال رنگ باختن است. با این حال، پیشنیاز اساسی برای حضور مؤثر در این دنیای جدید و تبدیل شدن به نقشآفرینی فعال، شناخت صحیح ماهیت و کارکردهای این فضاست که حصول این شناخت و تبدیل شدن تهدید به فرصت، انتظاری موجه و قابل دستیابی خواهد بود.
2ـ1. ضرورت و اهمیت موضوع
امروزه فضای مجازی به بخش تفکیکناپذیری از زندگی انسانها تبدیل شده و با سرعت شتابان، تمامی شئون و عرصههای زیست بشر را تحت تأثیر قرار داده است. از این رو، ماهیتشناسی این فضا و تشخیص شرایط و الزامهای تبدیل شدن به بازیگری توانمند در این عرصه، نخستین گام است و هرگونه بیتوجهی و غفلت نسبت به این پدیده، صدمهها و آسیبهای خطرناکی را متوجه جامعه خواهد نمود.
3ـ1. پرسش تحقیق
1ـ3ـ1. فضای مجازی چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟
2ـ3ـ1. راهبردهای ارتقای امنیت ملی در فضای مجازی کدام است؟
4ـ1. فرضیه تحقیق
1ـ4ـ1. فضای مجازی دارای تأثیرهای مثبت و منفی بر امنیت ملی است و تاکنون بیشتر بر تأثیرهای منفی توجه شده است.
2ـ4ـ1. بهکارگیری راهبردهای فعال، تأثیر بیشتری بر افزایش امنیت ملی کشور دارد.
5ـ1. روش تحقیق
تحقیق حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی بر پایه مطالعه کتابخانهای (فیشبرداری) و پیمایش (پرسشنامه در طیف لیکرت) بوده است.
6ـ1. جامعه و نمونه آماری تحقیق
جامعه آماری انتخابی، شامل کارشناسان و پژوهشگران حوزه رسانه و فضای مجازی در دو مرکز دانشگاهی (دانشگاه تهران و دانشگاه امام حسین(ع) و مرکز تحقیقات راهبردی دفاعی به تعداد تقریبی پنجاه نفر بوده که مبتنی بر فرمول مورگان، حجم نمونه به تعداد بیست نفر انتخاب شدهاند. تحصیلات پانزده نفر از این تعداد، دکتری و پنج نفر کارشناسی ارشد بوده است. به منظور بررسی و اندازهگیری پایایی سؤالهای پرسشنامه از شاخص ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده و مقدار بزرگتر آلفا (مقدار نزدیک به 1) نشانگر پایایی بیشتر پرسشنامه است. محاسبه این ضریب به وسیله نرمافزار SPSS انجام شده که مقدار خروجی کارکردهای اجتماعی ـ فرهنگی، سیاسی، امنیتی و روانشناختی به ترتیب 776/0، 845/0، 636/0 و 789/0 بوده است.
2. مبانی نظری تحقیق
قرآن میفرماید: فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ. شاید یک تفسیر آیه این باشد که با همان ابزاری که به جنگ شما میآیند باید به جنگ دشمنان رفت، پس پاسخ تهدید نرم، مقابله نرم است. همچنین در قرآن آمده است: وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّهٍ. این آیه اشاره دارد که باید از تمامی ظرفیتهای ممکن در مقابله با تهدیدهای بالقوه و بالفعل دشمن، از جمله در عرصه جنگ نرم بهره گرفت. به عبارتی، مبنای نظری این مقاله در چگونگی مواجهه با آسیبها و مخاطرههای فضای مجازی، این است که باید سلاحها در این مصاف، از جنس سلاح مهاجم باشد.
3. ماهیتشناسی و کارکردهای فضای مجازی
تبارشناسی و گونهشناسی فضای مجازی، از الزامهای اولیه و اساسی برای موفقیت تحقیق در این فضا میباشد و به واسطه ایجاد این درک، امکان مدیریت ادراک و ترسیم راهبرد امکانپذیر خواهد بود. روند تغییر و تحولات سریع عصر حاضر، نشانهای قوامیافته از تغییرها در آینده است و امروزه هیچ کشوری از نفوذ پیشرفتهای حیرتانگیز فناوری ارتباطات مصون نیست. با این مقدمه، در ادامه، کارویژههای فضای مجازی در ابعاد مختلف فرهنگی ـ اجتماعی، سیاسی، امنیتی و روانشناختی مورد واکاوی قرار میگیرد.
1ـ3. کارکردهای فرهنگی ـ اجتماعی
فضای مجازی به عنوان یک ابزار نوین برخاسته از جامعۀ آمریکا، ارزشهای ایالات متحده را به خوبی در خود جای داده و به طور ظریفی آنها را به کاربران نیز انتقال میدهد. برای نمونه، «یوتیوب» به عنوان متنی توأم با دموکراسی و ارزشهای زیرمجموعه آن (مانند آزادی بیان، آزادی مذهبی، تکثرگرایی و ارزشهای نوین) توانسته است به شکل حرفهای، کاربر را مجذوب فضای خود کند و روزانه توجه صدها میلیون نفر را به خود جلب نماید. در ادامه، مواردی از این اثرگذاری، بیان میگردد.
1ـ1ـ3. انتقال ارزشها
در مورد جنگ نرم غرب با کشورهایی مانند ج.ا.ایران، توجه به این نکته حائز اهمیت فراوان است که فرهنگ عامه آمریکا، یکی از قویترین و دوربردترین سلاحهای قدرت نرم این کشور به شمار میآید. این ابزار، برخلاف سایر ابزارها (مانند آموزش عالی و سازمانهای مردمنهاد که بیشتر، گروه محدود و خاصی را هدف قرار میدهد)، ظرفیت تحت تأثیر قرار دادن عامه مردم کشور هدف را داراست. «برای تأثیر پذیرفتن از فیلمهای پُرهیجان آمریکایی و شیفته بازیگران این فیلمها شدن، فرد نیازی به داشتن دانایی و سواد خاصی ندارد» (عاملی، 1389: 562). به گفته فریزر2 «از زمان تولد تصاویر متحرک، هالیوود، ابزار قدرتمندی برای سیاست خارجی آمریکا بوده است... و خیلی طول نکشید که سینما تبدیل به دنبالهای افسانهآفرین از جاهطلبیهای جهانی آمریکا شد» (Fraser, 2005: 35).
او همچنین میافزاید: «... ما تأکید داریم که قدرت نرم آمریکایی... سینما، تلویزیون، موسیقی مردمی (پاپ) و غذاهای آماده (فست فود)... ارزشها و باورهایی را پیش میبرند که با وجود متنازع بودن، در نهایت، برای جهان خوب هستند. تفریحها و سرگرمیهای آمریکایی ـ هالیوود، دیزنیلند، سی.ان.ان، ام.تی.وی، مدونا و... ـ ارزشهایی که آمریکا را به عظمت رساندهاند، انتقال میدهند؛ ارزشهایی مانند اعتقادی پایدار به دموکراسی، رقابت آزاد تجاری و آزادیهای فردی» (Fraser, 2005: 260). فریزر تأکید دارد که فرهنگ عامه آمریکا و ارزشهای وابسته به آن، به ویژه با پیشرفتهای فناوری اطلاعات در این امر، قدرت نفوذ به مقاومترین و لجوجترین جوامع را داراست. وی معتقد است: «رژیمهای مقاوم، دیگر قدرت ساختن دیوار برلین الکترونیکی برای مقابله با نفوذ خارجی را ندارند» (Fraser, 2005: 261).
در مورد اقدامهای فرهنگی غرب در شبکههای اجتماعی مجازی که مبتنی بر شیوه بازنمایی3 به گونهها و ابعاد متنوع دیگر است، میتوان مصادیق و نمونههای فراوانی را در لابهلای صفحههای این وبگاهها مشاهده نمود که به شکلی ظریف و نامحسوس، به نقشآفرینی مشغولند، از جمله حضور و معرفی چهرههای به اصطلاح موفق در قالب افراد مشهود و بیشتر آمریکایی، مانند هنرپیشگان، ورزشکاران، رقاصان، نوازندهها، خوانندهها و سیاستمداران که به شکلی قهرمانگونه و جذاب، بازنمایی میشوند. عکسهای رنگی در نماهای روشن، لبخند بر لب، لباسهای شبک بر تن و در صحنههای موفق کاری، شبههای در ذهن کاربر باقی نمیگذارد که در صورت همانندسازی خود با این افراد، به همان عرصۀ موفقیت پیوند خواهد خورد.
در بخشهای بازی و سرگرمی، اگرچه به طور کلی این بازیها میتواند افزون بر جنبههای آموزشی، نقش مثبتی در تثبیت شخصیت و تسریع یادگیری افراد ـ بهویژه کودکان و نوجوانان ـ داشته باشد (برای مثال بازیهای معمایی و فکری و یا بازیهای همزمان)، اما بازیهای ارائه شده اغلب حس هیجان و مقابله با دشمن و موانع را در کاربر برمیانگیزاند و بیشتر دارای ویژگی خاص «فرهنگ در نوردیدن مرزهای جدید» هستند که ریشه در فرهنگ آنگلوساکسونی، به ویژه از نوع آمریکایی آن دارد». در برخی بازیها، مرزهای فضایی شکسته میشوند و کاربران نوجوان و جوان، رخنه در مرزهای خارجی و به رگبار بستن «دیگران» ساکن در آن سرزمینها را تجربه میکنند.
در واقع، پذیرفتن این واقعیت در فضای مجازی بازی که قدرت، ثروت، مالکیت فناوری و بخت، حرف اول را میزند و دیگران باید آن را بپذیرند، بخشی از واقعیت در فضای فیزیکی را شکل میدهد» (عاملی، 1389: 192). در نهایت، تجربه بازی در این فضاها بر اساس فرهنگ غرب شکل گرفته است؛ بهگونهای که بازیهایی با برگ قمار یا روابط پسران و دختران معشوقهشان در فضای مجازی، بازیچه نوجوان و جوانانی قرار میگیرد که ممکن است حتی از کاربران سرزمینهای اسلامی باشند و از آنجا که در فضای مجازی هیچ زشتیای متوجه اینگونه مسائل نیست، این امر پس از مدتی میتواند در محیط زندگی شخصی افراد نیز به عنوان یک هنجار قابل قبول اتفاق افتد. همچنین، ترویج روحیه خشونت و ستیزهجویی و از بین بردن احساس و عواطف در مصادیقی مانند بمب افکندن، جنگ، انفجار، کشتار و... به راحتی و به شکلی خوشایند و جذاب در این بازیها تجربه میشود.
2ـ1ـ3. دگرگونیهای هویتی
اگر پیشتر این مثل معروف بود که: بگو رفقایت چه کسانیاند تا بگویم کیستی!، امروزه میتوان گفت: بگو پیوندهایت (لینکهایت) چیست؟، تا بگویم کیستی!. «کیستی» و «چیستی»، از مهمترین پرسشها در باب «هویت» است و از جمله نقشآفرینیهای فضای مجازی در عرصه فرهنگ و اجتماع، دگرگونی در پیشفرضهای مربوط به هویت است. برای مثال، شاید به زودی، روزی فرا رسد که به جوانان پیشنهاد شود نام خود را تغییر دهند تا بتوانند با گذشته خود در اینترنت وداع کنند؛ چرا که وابستگی زیاد جوانان به وبگاههای اجتماعی (مانند فیسبوک)، حتی رئیس گوگل را واداشته به آنان هشدار دهد، در افشای اسرار و اطلاعات شخصی خویش احتیاط بیشتری به خرج دهند. نوجوانان در دوره بلوغ، هویت شخصی خود را از طریق کشف و جستوجو بنا میکنند. بلوغ، مرحلهای بحرانی است که نوجوانان به دنبال کشف ارزشها و درونی کردن آن میباشند و اینترنت، با حجم نامحدود اطلاعات و ابزارهای سریع ارتباطی، نوجوانان را با اشکال دیگر ایجاد هویت از طریق جستوجو آشنا میکند.
از طرفی، پنهان مانده هویتها در شبکه، موجب کسب هویتهای جدید و ایفای نقشهای اجتماعی مجازی در شبکه به وسیله افراد میشود. با وجود امکانات چند رسانهای موجود در فضای مجازی، هنوز هم قسمت عمدهای از ارتباطها در فضای مجازی را ارتباطات متنی در قالب رایانامه و گپ (چت) تشکیل میدهد. ارتباطهای متنی میتواند شکل جدیدی از هویت مجازی را شکل دهد. افراد در فضای مجازی، به دلیل نبود راهنماهای چهرهای، میتوانند بازنماییهای متفاوتی از خود ارائه دهند. در ارتباطهای مجازی، فرد میتواند دیوارها را بشکند، به حوزه خصوصی دیگران وارد شود و حرفهایی را که حاضر نیستند در ارتباط چهره به چهره بگویند، بشنود.
«با ظهور فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، نقش مکان در شکلدهی به هویت بسیار کمرنگ شد؛ چرا که رسانهها و فناوریهای ارتباطی قادرند فرد را از مکان خودش جدا کنند و به جهان پیوند بزنند، در نتیجه، افراد با منابع هویتیابی متکثری روبهرو هستند و هویتیابی، شکلی غیرمحلی و جهانی پیدا کرده است» (بوستانی، 1390).
گیدنز برای شرح تغییر نقش مکان در نوگرایی متأخر از اصطلاح «از جا کندگی» استفاده میکند. او معتقد است که جدایی زمان و مکان در دوره نوگرایی متأخر، شرط وقوع فرایند «از جا کندگی» است (گیدنز، 1384: 25). به بیان کلی، وجوه منفی ناشی از اثرگذاری فضای مجازی بر هویت ملتها را میتوان در افزایش تعارضهای ساختاری و دوگانگی هویت، یکسانسازی فرهنگی، تقویت گرایشهای گریز از مرکز (فروملی و فراملی) و اخلال در روند وحدت ملی، ایجاد اختلاف و شکاف میان ملتها به دلایلی مانند ملیگرایی افراطی، ایدئولوژیهای متضاد و در نهایت، بروز شکاف فرهنگی دانست.
3ـ1ـ3. حریم خصوصی
با اندکی جستوجو در وبگاههای اینترنتی و بهویژه شبکههای اجتماعی، میتوان با تصاویر خانوادگی برخی افراد و کاربران اینترنتی مواجه شود که بهراحتی در دسترس عموم کاربران قرار گرفته است. تعداد زیادی از کاربران شبکه اینترنتی فیسبوک تصاویر مجالس خصوصی، محافل خانوادگی و جشنهای عروسی خود را با شکلهای مختلف در این وبگاه به اشتراک گذاشته و این تصاویر به راحتی قابل دریافت و انتشار است! تصاویر شخصی و خانوادگی افراد به یکباره از درون آلبومهای سنتی و پوشۀ رایانههای خانگی وارد عرصه بیحد و مرز شبکههای اجتماعی شده است، اما این بار، این خود افراد هستند که تصاویر خصوصی خود را منتشر میکنند! این قبیل تابوشکنی، به تدریج بحران و تنشهای خانوادگی و اجتماعی را در بر خواهد گرفت و بر روحیه جوانان و زوال اخلاقی ایشان اثرهای مخرب بر جای خواهد گذاشت.
این تغییر ارزشها و هنجارهای اجتماعی به نوبه خود بنیانهای خانوادگی را در معرض تهدید قرار میدهد. اینترنت، همچنین موجب سهولت خیانت در روابط زناشویی و روابط نامشروع میشود. به بیان مختصر، متغیرهای موجود در این فضا «روابط نزدیک غیر اخلاقی، فقدان بازدارندگی، مسئولیتناپذیری و فقدان محدودیت زمانی» هستند.
4ـ1ـ3. ایجاد مطالبههای جدید اجتماعی
ایجاد سهولت در برقراری ارتباط با شهروندان سایر جوامع و آگاهی از وضعیت رفاه و معیشت آنان موجب مقایسه فرد با دیگری میگردد. این حقیقت، بهویژه در مورد جوانان و قشر فعال جامعه نمایانتر است؛ چرا که جوان، سرشار از انرژی و نشاط بوده و همواره درصدد ایجاد تغییر در فضای خصوصی و اجتماعی خود میباشد. از طرفی، مسائل احساسی و روانی، از جمله تعلق خاطر کمتر به داشتههای فرهنگی و اجتماعی خود و اعتماد به نفس کمتر، در میان این قشر از جامعه بیشتر ملموس بوده و اندک مواجهه با مظاهر رفاه اجتماعی در سایر نقاط دنیا، درخواست آنان برای تغییر سطح طبقهای را افزایش داده و همین امر به ایجاد مطالبههای جدید اجتماعی میانجامد. این درخواست برای ارتقای سطح رفاه، اگرچه به خودی خود مذموم نبوده و از ارزشهای ماهوی نیز برخوردار است، اما بدون هدایت و راهبری صحیح و پیگیری مطالبهها از مجاری منطقی، قادر است جوامع را دچار بحرانهای اجتماعی گرداند.
5ـ1ـ3. گسست نسلی
اکنون به دلیل دسترسی کاربران به حجم انبوهی از اطلاعات در فضای مجازی و ارتقای سطح آگاهیها، نه تنها شکاف میان نسل اول و دوم، بلکه شکاف میان نسل دوم و سوم نیز آشکار شده است و هیچیک، زبان دیگری را به خوبی درک نمیکنند. تغییر ماهیت، کمیت و کیفیت گذران اوقات فراغت، یکی از مؤلفههای تعیینکنندۀ «سطح رفاه» و «نظام ارزشی» هر جامعه است و امروزه با گسترش فضای مجازی، این عرصه اجتماعی و فرهنگی نیز دستخوش تحول گردیده است. اگر تا پیش از این، مفهوم گذران اوقات فراغت به حضور در بوستانها، سرکشی به اقوام، رفتن به سینما و نظایر آن، که به طور کامل یا بخش عمدهای از آن مبتنی بر حضور فیزیکی و ارتباط چهره به چهره بود، امروزه بخش قابل توجهی از اینگونه ارتباط، جای خود را به گفتوگو در فضای گپسراها (چترومها) داده است و با گسترش روزافزون فضای مجازی، سهم این ارتباط افزوده خواهد شد.
2ـ3. کارکردهای سیاسی
در این بخش، نقشآفرینیهای مهم فضای مجازی در ابعادی مانند تضعیف حکومتهای سنتی، کاهش نقش مرزهای سیاسی و جغرافیایی سنتی، تحول در چگونگی مشارکت سیاسی افراد و گروهها و اشاعه اطلاعات سیاسی مورد دقت قرار میگیرد.
1ـ2ـ3. تسهیل در طرح جهانیسازی
ابتدا، تمایزبخشی میان اصطلاح «جهانی شدن4» و «جهانیسازی5» امری ضروری و لازم است. عموم صاحبنظران این عرصه، جهانی شدن را فرایندی قطعی و مفید به حال ملتها دانسته و در عوض، جهانیسازی (از جمله جهانیسازی فرهنگ غرب و بهویژه فرهنگ آمریکایی) را طرحی با هدف تحمیل ارزشها و در خدمت نظام سلطه جهانی میدانند (قدسی، 1389: 3). برخی از کارشناسان معتقدند، روند مجازیسازی تمام دنیا، ادامه مسیر جهانیسازی است و کشورهای پیشرفته به نام هدفهای بینالمللی، به دنبال جهانیسازی از مجاری فضای مجازی هستند. آنها میخواهند با جذابیت فضای مجازی، روند جهانیسازی را به کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه تحمیل کنند و به شکل طبیعی، اگر راهبرد مشخص و بلندمدت برای حفظ فرهنگ ملی و بومی ملل آماج در فضای مجازی وجود نداشته باشد، به راحتی عرصه برای تحقق هدفهای آنها فراهم خواهد شد.
2ـ2ـ3. واپایش (کنترل) اطلاعات
اطلاعات، منبع اصلی قدرت است. انسان به هر اندازه که از اطلاعات و آگاهی بهرهمند باشند، به همان اندازه قادر است در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظایر آن، ایفای نقش کند. به بیان رابینسون6، واپایش اطلاعات در عصر جدید، اهرم اصلی قدرت بازیگران جهانی، ملی و محلی است (جنگ نرم و شبکههای مجازی، 1390)؛ اهرمی که در انقلابهای رنگی در اختیار بنیاد سوروس و سازمانهای غیر دولتی و جنبشهای دانشجویی قرار گرفت و رهبران احزاب و جنبشها، بیشترین بهره را از آن بردند. صاحبان فضای مجازی، با استفاده ماهرانه از فناوری ارتباطات، امکانات وسیع و اطلاعات پالایش شده گستردهای را برای به چالش کشیدن حکومتهای غیر همراه با سیاستهای خویش در اختیار کاربران قرار میدهند.
3ـ2ـ3. تحول در مفاهیم قدرت
«قدرت، توانایی نفوذ در رفتار دیگران برای گرفتن نتیجه مطلوب است» (محمدی، 1388: 15). برخلاف قدرت سخت، قدرت نرم از عناصر آشکار نفوذ و قدرت، برخوردار نیست، بلکه پذیرفتنی است و در بسیاری از موارد، دلربا و برانگیزاننده است. قدرت نرم یا همان «قدرت جذاب»، مبتنی بر مزیت قدرت «نفوذ» آن است که با قانع کردن دیگران به «دوست داشتن آنچه ما دوست داریم»، هزینههای لازم برای قدرتمند باقی ماندن را کاهش میدهد (عاملی، 1389: 28).
این قدرت، ناشی از جذابیت فرهنگ، آرمانهای سیاسی و سیاستهای یک کشور است. آلوین تافلر، از این تحول با عنوان «رخنه اساسی در نظریه قدرت» خبر میدهد که به بروز «جابهجایی در ماهیت قدرت» منجر خواهد شد: «اکنون یک ساختار قدرت متفاوت در حال شکل گرفتن است... رخنهای... در قدرت نوع کهن در زندگی اجتماعی و روزمره پدید آمده است... تجدید ساختار گسترده روابط قدرت... یکی از نادرترین رویدادها در تاریخ بشر را به ارمغان میآورد: یک انقلاب در ماهیت قدرت، یک جابهجایی قدرت» (تافلر، 1370: 23). نای نیز، این تحول را در فرایند زیر محقق میداند:
نمودار شمارۀ 1. طیف قدرت از منظر نای
متقاعد کردن ¢ جاذبه ¢تنظیم اولویتها ¢ مشوقهای اقتصادی ¢ تهدید و اجبار ¢ صدور دستور
منبع: عاملی، 1389: 26
به عبارتی، میتوان این فرایند را در دو سر طیفی قرار داد که یک سوی آن، قدرت سخت و سوی دیگر آن، قدرت نرم باشد.
نمودار شمارۀ 2. فرایند دو سر طیف قدرت (ترسیم از نگارنده)
قدرت نرم _ متقاعد کردن ـ جاذبه ـ تنظیم اولویتها ـ مشوقهای مادی ـ تهدید و اجبار ـ دستور ^ قدرت سخت
4ـ2ـ3. هدایت و راهبری جنبشهای جدید سیاسی ـ اجتماعی
جنبشهای اجتماعی جدید، از مهمترین جنبههای نرمافزاری تهدید امنیت ملی هر کشوری محسوب میگردند و حتی در خاستگاه اصلی آن یعنی ایالات متحده، جنبشی مانند «جنبش تسخیر وال استریت»7 توانست هشدارهای جدی به نظام سرمایهداری غرب دهد. عموم حاضران در این جنبش از طریق شبکههای اجتماعی مجازی به هم مرتبط شده و سازمانیافته بودند. به اعتقاد امانوئل کاستلز8، بازیگران سیاسی، از طریق رسانههای جدید، در بازی قدرت حضور دارند و از آنجا که اطلاعات و ارتباطات، بیشتر از طریق شبکه جهانی اینترنت، ماهوارهها و خبرگزاریها انتشار مییابد، بازی سیاسی، به گونه فزایندهای در فضای رسانهها انجام میشود (کاستلز، 1380). بیمبر9 میگوید: لازمه توفیق جنبشهای یاد شده، توانمندی در سه عرصه «شکل دادن به هویت جمعی»، «متقاعد ساختن پیروان خود» و «بسیج» آنهاست و فناوریهای جدید ارتباطی به راحتی قادرند امکانات مورد نیاز برای تحقق این سه هدف را در اختیار جنبشها قرار دهند (Bimber, 1998). در جریان حوادث سال 88 تهران نیز هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا حمایت رسمی کشورش از نقش توئیتر و فیسبوک در اغتشاشها را اعلام نمود و کمک مالی قابل توجهی در اختیار گردانندگان این وبگاهها قرار داد.
5ـ2ـ3. دگرگونی فضای سیاست در محیط مجازی
از دیگر کارکردهای فضای مجازی، رسانهای شدن فضای سیاست میباشد. از دید امانوئل کاستلز، در جامعه کنونی، سیاست به معنای سیاست رسانههاست. رسانهها، پسزمینه همیشگی بازی سیاست و حوزههای عمومی هستند که در آن، قدرت به نمایش درمیآید و درباره آن داوری میشود (کاستلز، 1380). نمونه بارز تداخل فضای سیاست با دنیای مجازی را میتوان در نوع ورود رئیسجمهور ایالات متحده به مبارزههای انتخاباتی از طریق شبکههای اجتماعی مجازی دانست. گروه انتخاباتی اوباما که با عنوان «اوباما برای آمریکا» برای تبلیغات انتخاباتی او در دور دوم انتخابات به فعالیت میپرداخت، مدیریت حضور رئیسجمهور در توئیتر و فیسبوک را برعهده گرفت و از این راه، کاربران را در جریان آخرین اخبار و رویدادهای انتخاباتی اوباما قرار داد.
گروه انتخاباتی اوباما اعلام کرد: ما نه تنها از دنیای بر خط، فعالیتها و دستاوردهای انتخاباتی رئیسجمهور را پوشش میدهیم، بلکه با میلیونها طرفدار خود که از این مبارزه انتخاباتی حمایت میکنند در ارتباط خواهیم بود. آنها میخواهند حرفهای خود اوباما را بشنوند، نه آنکه فقط پیامهای گروه انتخاباتی او را بخوانند. در حالی که دولت اوباما بیش از پیش به فیسبوک روی آورده، شبکههای اجتماعی هم به مکان مهمتری برای سیاستمداران آمریکایی تبدیل شده است (حضور اوباما در شبکههای اجتماعی مجازی برای پیروزی در انتخابات 2012، 1391). خارج کردن سیاست از فرایند عقلانی، دیگر آسیب جدی رسانههای نوین در این عرصه محسوب میگردد؛ زیرا عملکرد این رسانهها، دگرگون کردن سیاست است. به عبارت دیگر، زندگی سیاسی به مقدار زیادی در محدوده این رسانه قرار گرفته و سیاست، منطق رسانهها را پذیرفته و در این فرایند، دگرگون شده است.
6ـ2ـ3. مردمفریبی سیاسی
حجم انبوه اطلاعات موجود در فضای مجازی، اگرچه میتواند عامل مهمی در ارتقای سطح دانش و آگاهی باشد، اما روی دیگر سکه بیانگر این حقیقت است که افراد حاضر در این فضا، به واسطه مواجهه با این حجم از اطلاعات، کمتر از تفکر و اندیشه خود بهره گرفته و گرفتار نوعی از تغافل و تجاهل (در عین بهرهمندی ظاهری از آگاهی) میگردند و این موضوع از دیگر آسیبهای جدی شبکههای اجتماعی مجازی است که بستر سیاسی آن، به میزان قابل توجهی امکان واپایش سیاسی و مردمفریبی را بالا میبرد؛ زیرا پیشرفت فناوری، چنان از ارتقای بصیرت افراد پیشی میگیرد که افراد هنگام رویارویی با تکثیر سریع اطلاعات، منفعل و بیدفاع میمانند. از طرفی، پایش10 اطلاعات در شبکههای اجتماعی، اگر بزرگترین کاربرد این شبکهها نباشد، به طور قطع جزو بزرگترین خدمات آنهاست؛ پایشی که مبنای تصمیمگیری و مدیریت مسئولان میشود و نکته مهم این است که به دست آوردن یک تصویر مناسب از یک منطقه، کشور یا شهر، فقط با چند تیلیک (کلیک) قابل دسترسی است؛ تصویری که میتواند شامل علاقهمندی، نارضایتی و... باشد.
3ـ3. کارکردهای امنیتی
«زندگی امن»، نخستین و عالیترین تمنّای بشر است؛ چرا که در سایه تحقق آن، سایر درخواستها امکان محقق میشود. از این رو، «جامعه امن» در نگاه راهبردپردازان جدید، زیربنای توسعه پایدار تلقی میشود و در مقام اهمیت، همنشین قدرت و منافع ملّی است. از جمله کارکردهای فضای مجازی، ورود آگاهانه یا ناخودآگاه فرد یا افراد در این فضاست که تبعات آن به شرح زیر مورد تحلیل قرار گرفته است:
1ـ3ـ3. احساس امنیت کاذب
یکی از جنبههای اینترنت، ورود بیهویت در آن است و مراجعان به وبگاهها برای ایفای هر نقشی فرصت پیدا میکنند. در شکلی طبیعی، این خصیصه دارای کارکرد مثبتی است؛ چرا که فرصت و مجالی برای بروز و ظهور توانمندیهای افراد ایجاد میکند. در عین حال، اینترنت، بهویژه برای نوجوانان و جوانان، فضای آزاد گلخانهای را ایجاد میکند که در آن، این افراد احساس میکنند معلمان و مراجع قدرت، واپایشی بر آنان ندارند. امکان خصوصی بودن امور، نکتهای است که کاربران جوان اینترنت بر آن تأکید دارند. اینترنت، به نظر این جوانان، جانشین فضای عمومی است و در این فضا، درباره واپایش و کاربرد این رسانه جدید، اطلاعات کسب میکنند. این فضای جدید که به طور عمده از سوی کاربران ساخته میشود، احساس مشارکت بیشتری به نوجوانان میدهد، اما آسیب مهم، کمرنگ شدن و در نهایت، محو شدن رابطه میان نسل جوان و بزرگسال (والدین) در فضای مجازی است.
2ـ3ـ3. جرایم اینترنتی
واگذاری اطلاعات خصوصی اشخاص به دولتها و شرکتهای تجاری و سوءاستفاده از این اطلاعات، همیشه یکی از موارد بحثبرانگیز حوزه اینترنت و بهویژه شبکههای اجتماعی مجازی بوده است. شاید این دغدغه و پرسش همیشگی در ذهن کاربران اینترنتی به وجود آید که با وجود آثار و شواهد متعدد در امکان واگذاری اطلاعات شخصی افراد، چگونه ممکن است مدیران این شبکهها به اسم امنیت ملی و تجارت، اطلاعات خصوصی افراد را در اختیار دولتها قرار ندهند؟ و نباید از این جمله مارک زوکربرگ11 (مالک شبکه فیسبوک) که میگوید: «خیلیها میخواهند فیسبوک را بخرند و پول زیادی هم پیشنهاد میدهند، ولی هدف ما پول نیست» به راحتی گذر کرد. افزایش روزبهروز نفوذگرها (هکرها) و سرقتهای اطلاعاتی مالی، نشانگر آسیبپذیری بالای جامعه در قبال این پدیده مخرب است.
4ـ3. کارکردهای روانشناختی
رسانههای جدید مجازی قادرند آسیبهای بسیار مهم روانی را برای مخاطبان ایجاد نمایند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1ـ4ـ3. اعتیاد اینترنتی
توان اعتیادآورنده مواد مخدر، براساس سرعت جذب مواد مزبور در بدن انسان است، اما در مورد اینترنت، این سرعت و در دسترس بودن آن است که ایجاد اعتیاد میکند. اگر این فرضیه درست باشد، باید با افزایش سرعت مودمها و سهولت دسترسی، منتظر سطوح بالاتری از استفادههای اعتیادآمیز اینترنت بود. قدرت محتواها، به عنوان ظرفیت تحریکبرانگیزی، از موارد قابل توجه در مطالعههای مربوط به اعتیاد اینترنتی است و برای کاربران این شبکهها، تحریکبرانگیزترین محتواها، محتواهای جنسی است که دارای بیشترین و بالاترین سطوح استفاده در اینترنت میباشد.
اعتیاد به اینترنت، مانند هر نوع اعتیاد دیگر، صرفنظر از اینکه میتوان آن را یک بیماری روانی به شمار آورد یا یک معضل اجتماعی، پدیدهای است فراگیر که با صدمههای روانی اجتماعی، خانوادگی، جسمانی و حتی اقتصادی همراه است. معتادان به اینترنت مانند بیشتر معتادان، دچار اُفت در کارکردهای فردی و اجتماعی میشوند؛ با این فرق که معتادان اینترنت کمتر احساس گناه میکنند و بیشتر جزو افراد با فرهنگ جامعه هستند. ناتوانی در متوقف کردن افسردگی و بدخُلقی (در مواقعی که دسترسی به اینترنت وجود ندارد) و «علائم جسمانی» (سوزش چشم، سر درد، کمر درد، اضافه وزن و...)، همچنین بینظمی در غذا خوردن، توجه نکردن به بهداشت و آراستگی فردی، اختلال در خواب و تغییر در الگوی خواب و مانند آن را میتوان به عنوان عوارض ناشی از مصرف معتادگونه اینترنت برشمرد.
2-4-3. بلوغ زودرس در نوجوانان
نوجوانان و جوانان، به عنوان فعالترین کاربران فضای مجازی، با امکانات و گزینههای فراوانی که این رسانهها در اختیارشان قرار میدهند، به طور دائم با محرکهای جدید و انواع مختلف رفتار آشنا میشوند و این عوامل آنان را به سمت بلوغ زودرس سوق میدهد. از نخستین پیامدهای این آسیب (افزون بر اختلالهای مطرح شده در بخش مربوط به اعتیاد اینترنتی)، تمایل شدید آنان در ورود به عرصۀ جراحیهای زیبایی و استفاده از مواد آرایشی است.
3-4-3. ارضای خود کمبینی و عرضۀ خود
از دلایل گرایش افراد به شبکههایی مانند فیسبوک، کیفیت بالای عکسها در این فضاست که باعث میشود کاربران، به ویژه دختران جوان، اشتیاق خاصی به اشتراکگذاری تصاویر خود داشته باشند، اما به طور طبیعی، زمانی که فرصتهای لازم برای ابراز وجود اقشار مختلف در جامعه وجود نداشته باشد، ا��ن شبکهها به محلی مناسب و جذاب برای ابراز وجود برخی از کاربران تبدیل میشود. از این رو، فراهم ساختن فرصتهای لازم برای اقشار مختلف جامعه برای ابراز وجود، میتواند تا حد زیادی آسیبهای ناشی از فعالیت شبکههای اجتماعی را کاهش دهد.
4-4-3. کاهش احساسها
با وجود قرار گرفتن امکانات ارتباطی متنوع در فضای مجازی، به دلیل آنکه بیشتر ارتباطهای این فضا به شکل نوشتاری است، احساسهای شکل گرفته در فضای واقعی (به شکل قدم زدن، سخن گفتن و نظایر آن)، در این فضاها حاصل نمیگردد و به همین دلیل، افراد، دیگر اهمیتی به کیفیت روابط نمیدهند و این مسئله به کاهش بیشتر احساسها منجر میشود.
4. تجزیه و تحلیل یافتهها
براساس موارد پیش گفته، جدول زیر تنظیم و در معرض قضاوت و داوری کارشناسان حوزۀ فضای مجازی قرار گرفت.
1-4. تجزیه و تحلیل کارکردهای فضای مجازی
1-1-4. کارکردهای اجتماعی ـ فرهنگی: مهمترنی تأثیر فضای مجازی در این بخش مربوط به محور آسیبهای «حریم خصوصی افراد» (با میانگین 80/8 درصد) میباشد و گزینۀ «سوءاستفاده از اطلاعات شخصی کاربران در فضای مجازی» (با 87 درصد) و «ترویج ابتذال اخلاقی» (با 84 امتیاز) از بالاترین امتیاز برخوردار بودهاند. میانگین دادههای این بخش به شرح زیر میباشد:
2-1-4. کارکردهای سیاسی: در مجموع، کارکردهای سیاسی در هفت حوزه مورد سنجش و بررسی قرار گرفت و نتایج یافتهها نشان میدهد که بیشترین میزان تأثیرگذاری در این حوزه مربوط به گزینۀ «بهرهگیری نظام سلطه در هدایت جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی در محیط داخلی ایران» با 88 امتیاز بوده است. کمترین حوزۀ تأثیرگذاری در کارکردهای سیاسی مربوط به گزینۀ «خلق قهرمانان و الگوهای سیاسی کاذب و خدشهدار نمودن الگوهای ملی مذهبی در فضای مجازی» بوده است.
3-1-4. کارکردهای امنیتی: در مجموع، چهار حوزۀ کارکردی در این فضا مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت:
همانگونه که از نمودار مشخص است، مهمترین کارکرد ضدامنیتی در فضای مجازی، «سوءاستفاده از اطلاعات شخصی کاربران در فضای اینترنت علیه امنیت ملی کشور» معرفی شده و دو گزینۀ همتراز نیز عبارت است از: «بیاعتمادسازی نسبت به مسئولان نظام» و «رشد و شیوع جرایم اینترنتی (سرقت، کلاهبرداری، جعل و...)» و گزینۀ «سوءاستفاده از اطلاعات موجود در رایانه سازمانها علیه امننیت ملی کشور» از کمترین امتیاز برخوردار شده است.
4-1-4. کارکردهای روانشناختی: در این بخش، کارکردهای روانشناختی در پنج حوزه مورد بررسی و سنجش قرار گرفت:
همانگونه که نمودار نشان میدهد، مهمترین حوزۀ تأثیرگذاری اینترنت در کارکردهای روانشناختی به ترتیب امتیاز عبارت است از: «اعتیادآوری استفاده از اینترنت»، «ایجاد صدمههای روحی ـ روانی ناشی از استفاده بیرویه از اینترنت»، «شیوع ناهنجاریهایی مانند بلوغ زودرس نوجوانان» و «ارضای خود کمبینی در میان جوانان و نوجوانان در فضای مجازی» بوده است و گزینۀ «امکان واپایش جوانان و نوجوانان در بهرهگیری سالم از اینترنت» از کمترین امتیاز برخوردار بوده و بیانگر آسیب و تهدید بیشتر در این ارتباط میباشد.
جدول شمارۀ 3. تحلیل کارکردهای چهارگانه براساس ضریب و درجۀ تأثیرگذاری
|
کارکردهای اجتماعی ـ فرهنگی |
کارکردهای سیاسی |
کارکردهای امنیتی |
کارکردهای روانشناختی |
میانگین |
شدت تأثیرگذاری بالا (80 – 100) |
|
80.42 |
|
|
|
شدت تأثیرگذاری متوسط (60 – 79) |
76.59 |
|
71 |
69.4 |
74.23 |
شدت تأثیرگذاری پایین (20 – 59) |
|
|
|
|
|
در این ماتریس، در مجموع به لحاظ شدت تأثیرگذاری براساس کارکردهای چهارگانه، بیشترین میزان تأثیرگذاری مربوط به «کارکردهای سیاسی» بوده است و این گونه به نظر میرسد که در تحلیل کارکرد اینترنت در ج.ا.ایران، این گزینه از کاربرد چشمگیرتری برخوردار بوده و غرب استفاده از فضای مجازی را به عنوان یک راهبرد علیه ج.ا.ایران مورد استفاده قرار میدهد. سایر کارکردها (اجتماعی ـ فرهنگی، امنیتی و روانشناختی) در طیف با شدت متوسط قرار گرفتهاند.
به لحاظ میانگین کلی کارکردهای چهارگانه، کارکردهای سیاسی و اجتماعی ـ فرهنگی بالاتر از حد میانگین و کارکردهای امنیتی و روانشناختی پایینتر از حد میانگین را کسب نمودهاند.
نتایج نشان میدهند که گسترش روزافزون استفاده از فضای مجازی، جامعۀ ایران را تحت تأثیر قرار داده و در ابعاد اجتماعی ـ فرهنگی، تأثیر فضای مجازی، جامعه را به سمت یک دوران گذار و جدید سوق داده است. در ابعاد سیاسی، میتوان کارکردهای فضای مجازی را به عنوان یک مکمل در جهت فشار به نظام از سوی غرب قلمداد نمود. همچنین، فضای مجازی در بُعد امنیتی، بسیاری از عناصر امنیت، از جمله حریمهای خصوصی جامعه را با چالش جدی روبهرو ساخته است. تحلیل کارکردهای روانشناختی این پدیده نیز نشان میدهد که تأثیرهای روانی بهرهگیری نادرست از این فضا و لطمههای قابل توجه آن (به ویژه بر نسل جوان جامعه) غیرقابل انکار است.
5. فضای مجازی در ایران: دلالتها و راهبردها
تا این بخش از مقاله، فضای مجازی و پیامدهای آن بر شکلدهی کنشها، رفتارهای اجتماعی و در نهایت، تحول در هنجارها و نظام ارزشی جوامع، مبتنی بر نگاه «تهدیدمحور» و «آسیبشناسانه» بررسی شد و هدف نگارنده، برجسته کردن نقاط منفی و کارکرد مذموم این رسانهها بوده، اما این امر به معنای بیتوجهی به سایر ابعاد کارکردی این شبکهها نیست؛ چرا که این ابزار نیز به مانند تمامی ابزارها، دارای کارکرد دو سویه است. به عبارتی، فضای مجازی دارای چهرۀ ژانوسی12 میباشد و اهمیت این رسانهها که جوزف نای13 از آن به «کلید قدرت در قرن 21» (شبکههای مجازی، کلید قدرت در قرن 21، 89/9/28) یاد کرده به اندازهای است که شاید بتوان مدعی شد، افراد و گروههای مرجع در فضای مجازی، بخشی از حکومتگران آینده در حوزۀ دانش، ثروت و قدرت هستند.
از این رو، در فضای مجازی، فرصت برای افراد آگاهتر، فراهمتر است و بر همین اساس، رقابتهای جهانی در تقسیم منابع فضای مجازی شکل گرفته است؛ رقابتی که هرچه بگذرد، سختتر و تعیینکنندهتر خواهد شد و ورود به آن دشوارتر. اهمیت حیاتی درک این موضوع در آن است که در صورت عدم ورود قدرتمند در صحنۀ رقابت با سایر رقبا، مردم به طور قاطع به سمت استفاده از فرصتهای ایجاد شده از سوی رقبا خواهند رفت.
1-5. راهبردهای مواجهۀ فعال در فضای مجازی
به طور طبیعی، هرگونه نقشآفرینی مؤثر و مواجهۀ فعال و هوشمند، در گرو شناخت ابعاد و زوایای تأثیرگذاری این پدیده بر امور جاری است و بدون درک و شناخت هرچه کاملتر، نتیجۀ مطلوب حاصل نخواهد شد. در ادامه، راهبردهای مواجهۀ فعال در فضای مجازی کشور مورد بررسی قرار میگیرد.
1-1-5. ساماندهی و مدیریت یکپارچۀ فضای مجازی کشور
با توجه به تشکیل شورای عالی فضای مجازی کشور، ضروریترین اقدامها عبارتند از:
(1) واگذاری وظایف شوراهای موازی (شورای عالی فناوری اطلاعات، شورای عالی انفورماتیک و نظایر آن) به ��ین شورا،
(2) برخورداری تدابیر و راهبردهای این شورا از ضمانت اجرا برای قوای سهگانه،
(3) رفع خلأ قانونگذاری در این حوزه؛ چرا که به واسطۀ نوپدید بودن این فضا، مشکلهای زیادی در نوع مواجهه با تخلفها و جرایم وجود دارد؛ به عبارتی، شکلگیری «قوای سهگانه» در فضای مجازی، امری اجتنابناپذیر به نظر میآید؛ زیرا مسائل دنیای فیزیکی به داخل این فضا هدایت شده و هماهنگی کامل بین این دو فضا مورد نیاز است. از طرفی، موجودیت مقولههای جدید در فضای مجازی باید بازتعریف شده و متناسب با روندها، قوانین جزایی و حقوقی جدید وضع گردد،
(4) همراه و هماهنگ شدن سایر قوا با این شورا و ایجاد ظرفیتها و ساختارهای جدید در درون خود.
2-5-1. اعتمادسازی و تقویت سرمایۀ اجتماعی
اگرچه تحقیق در مورد ارتباط میان سرمایۀ اجتماعی و شبکههای اجتماعی مجازی همچنان ادامه دارد، اما شواهد موجود حاکی از ارتباط مثبت میان سرمایۀ اجتماعی و اینترنت است. «سرمایۀ اجتماعی» که موضوعی «فرهنگمدار» بوده و کلیدواژههای ادبیات آن بر اعتماد، آرمان و ارزشهای اخلاقی استوار است، از جایگاه قابل توجهی در قدرت نرم برخوردار میباشد. قدرت نرم، یعنی توانایی تعیین اولویتها، به گونهای که با داراییهای نامریی، مانند جذابیتهای فرهنگی، شخصیتی و ارزشها، همسو بوده و اعتبار معنوی پدید آورد.
برای مثال، اگر یک رهبر، ارزشهایی را ارائه کند که دیگران، خود مایل به پیروی از آن باشند، هزینۀ اداره کردن آن جامعه به مراتب کمتر خواهد شد. این اعتبار معنوی باعث خواهد شد انسانها با اراده و علاقۀ خود، کاری انجام دهند که اِعمالکنندگان قدرت نرم، آن را میخواهند» (قدسی، 1389: 142). شاهکلیدهای مباحث سرمایۀ اجتماعی را میتوان در مفاهیم «اعتماد»، «روابط»، «مشارکت» و «انسجام»، خلاصه نمود.
نمودار شمارۀ 8. فرایند شکلگیری سرمایۀ اجتماعی (ترسیم از نگارنده)
سرمایۀ اجتماعی ¢ انسجام اجتماعی ¢ مشارکت اجتماعی ¢ ارتباط اجتماعی ¢ اعتماد اجتماعی
با دقت و تأمل در شاخصهای نسجش سرمایۀ اجتماعی، به خوبی میتوان دریافت که یکی از هدفهای مهم جنگ نرم، مخدوشسازی و تزلزل در این مؤلفهها میباشد. اگر در جامعهای اعتماد بین افراد و حکومت مخدوش، «اعتبار» موجود تضعیف، وفاداریها تقلیل و امیدها کموزن شود و یا از بین رود، شالودههای امنیتآفرینی در آن جامعه سست شده و آن کشور در معرض ناامنی و فروپاشی قرار میگیرد. بر این اساس، لازمۀ توانمندی در مواجهۀ مقتدرانه با جنگ نرم، برخورداری از قدرت نرم بوده و یکی از لوازم اساسی برای برخورداری از این شایستگی، بازتولید هموارۀ سرمایۀ اجتماعی در لایههای مختلف افقی (مردم ـ مردم) و عمودی (حاکمیت ـ مردم) میباشد.
نمودار شمارۀ 9. الگوی مفهومی رابطۀ سرمایۀ اجتماعی و جنگ نرم (ترسیم از نگارنده)
سرمایه اجتماعی ^ بازتولید قدرت نرم ^ توانمندی در مواجهه با جنگ نرم
براساس تحقیق انجام شده از بیست نفر دانشجوی دکتری دانشگاه تهران، در میان پاسخ هشت نفری که پس از مسدود شدن یوتیوب همچنان به این وبگاه مراجعه کردهاند، نکتههای قابل توجهی وجود دارد، از جمله: «وقتی به یوتیوب مراجعه میکنم که در ایران پهنۀ ارائۀ خبر باریک میشود!». پنج دانشجو نیز دلیل مراجعه به این شبکهها برای کسب اخبار سیاسی داخلی را «عدم اطمینان به منابع داخلی» و کسب «اخبار واقعی»، «درست» و «بدون تعصب» این شبکهها عنوان کردهاند. پنج نفر نیز دلیل مراجعه به یوتیوب را «دولتی و غیرقابل اعتماد بودن منابع خبری داخلی» عنوان کردهاند. طبق این تحقیق، 47% دانشجویان حتی در صورت مسدود شدن وبگاه یوتیوب، به استفاده از آن ادامه دادهاند. بنابراین، سیاست پالایش (فیلترینگ) نه تنها منجر به عدم استفاده از این وبگاهها نشده، که به ایجاد نهضتی در بخش شهروند (سیتیزن) یوتیوب انجامیده و در این وبگاه از عموم کاربران در سطح شهروندی دعوت شده است برای شهروندان ایرانی، فیتلرشکن ایجاد و ارسال کنند (عاملی، 1389: 535).
3-1-5. مشارکتآفرینی
شبکههای اجتماعی مجازی، بسترهای بسیار مناسب و مغتنمی را برای ایجاد مشارکت افراد و اقشار مختلف جامعه فراهم ساخته است و «مشارکت»، عاملی مؤثر در ایجاد و تقویت «قدرت ملی» و «قدرت نرم» میباشد. در یک نگاه، توجه به نقش مشارکت در کشور از سه جنبه برخوردار است:
(1) ایرانیان داخل مرزهای جغرافیایی. این موضوع با توجه به برخورداری ایران از تنوع قومی بالا، بسیار حائز اهمیت است. ج.ا.ایران، جزو ده کشور اول دنیا به واسطۀ برخورداری از تنوع قومی است (قدسی، 1388: 38) و در صورت عدم مدیریت صحیح، این ویژگی میتواند یکی از نقاط تهدیدزا برای امنیت ملی کشور محسوب گردد.
(2) ایرانیان خارج از کشور. ایرانیان مقیم مهاجر، دانشجویان خارج از کشور، نیروی کار مهاجر و نظایر آن، از سرمایههای کشور محسوب میشوند و هرگونه سرمایهگذاری بر روی این اقشار، به تولید قدرت نرم کشور منجر خواهد شد. امروزه به برکت فراگیری فناوری ارتباطی ـ اجتماعی، مرزهای جغرافیایی بسیار کمرنگ شده و «فشردگی زمان و مکان» در یکی از بهترین اشکال آن متجلی شده است.
(3) دوستداران و علاقهمندان ایران. یافتههای یک تحقیق نشان میدهد «جمهوری اسلامی ایران بیشترین کاربرد مؤلفههای قدرت نرم را در میان کشورهای اوراسیای مرکزی (28/76 %) و کمترین میزان (96/3 %) را به نسبت در آمریکای لاتین داشته است. همچنین مشخص شد که بالاترین میزان اِعمال قدرت نرم ج.ا.ایران در مناطقی است که ساکنان آن بیشتر با زبان فارسی در ارتباط هستند. در ضمن، جمهوری اسلامی ایران بیشترین موفقیت را در کاربرد عوامل متغیر قدرت نرم، در زمینۀ بهرهگیری از مؤسسههای ایرانشناسی در سایر کشورها داشته است» (هرسیچ و همکاران، 1388: 225).
4-2-5. آگاهسازی
رسانهها، همانگونه که میتوانند با کاربرد راهکنش (تاکتیک)های مختلف به مقابلۀ نرم در برابر هدف مورد نظر خود بپردازند، با همان روشها میتوانند منابع قدرت نرم یک کشور، یعنی کارآمدی حکومت، سرمایۀ اجتماعی، اقتدار و جذابیت را تقویت کرده و با افزایش سطح رضایت، حساسیت و اعتماد سیاسی، میزان مشارکت نهادمند، مستمر و قانونی مردم را افزایش و مشروعیت دولت را افزایش دهند. نوع نگاه و دید راهبردی مسئولان در این زمینه میتواند بسیار تأثیرگذار باشد، بنابراین فضای مجازی را به عنوان یک واقعیت باید پذیرفت و به جای نگاه امنیتی به این پدیده و اجرا و تجویز اقدامهای سلبی (مانند پالایش، در وسیعترین شکل ممکن)، به اقدامهای ایجابی، مانند اعتمادآفرینی در اشکالی مانند افزایش سعۀ صدر و انتقادپذیری در مسائل اجتماعی و فرهنگی مبادرت ورزید.
5-2-5. اقدامهای پژوهشمحور
بسیار سادهلوحانه است که اقدامهای دشمنان در عرصۀ جنگ نرم را اقدامهایی در سطح و فاقد عقبۀ علمی فرض کرد. بدون شک، موفقیت چشمگیر حاصل شده در این فضا، مرهون تلاشهای مجدانۀ عناصر فکری و پشتیبانیهای بیدریغ صاحبان قدرت و نظام سلطۀ نوین جهانی در قالب مؤسسههای قدرتمند علمی و پژوهشی بوده است. از این رو، مقابله و مواجهۀ مؤثر نیز تنها از این طریق امکانپذیر بوده و توسل به شیوههای غیرعلمی و منفعلانه، راه به جایی نخواهد بُرد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان داعیهدار حضور در خط مقدم مبارزه با نظام سلطۀ جهانی و علاقمند به ظهور «جهانی انسانی» به عنوان یک آرمان مقدس الهی، نیازمند ورود مقتدرانه در عرصۀ پژوهش با ایجاد و تقویت مؤسسههای پژوهشی در حوزۀ فضای مجازی میباشد.
نتیجۀ تحقق این راهبرد آن است که به جای «غافلگیر» شدن، همواره در مواجهه با پدیدههای نوظهور اجتماعی در این حوزه و توسل جستن به اقدامهای سلبی و منفعلانه، به بازیگری فعال، آیندهپژوه و آیندهساز تبدیل گردید. در شرایط کنونی، جامعه نیازمند تولید و راهاندازی شبکههای اجتماعی بومی است تا افزون بر برخورداری از قابلیتهای شبکههای اجتماعی جهانی، مرزهای ملی و مذهبی کشورمان نیز در آن لحاظ شده باشد.
6-2-5. مدیریت هوشمند
نظریهپردازان در دهههای اخیر، قدرت را با توجه به شاخصها و معیارهای متکثر مورد بررسی قرار داده تا بتوانند زوایای مختلف آن را مورد کنکاش قرار دهند. بارنس14، در نظریهپردازیهای خویش از واژه و اصطلاح «قدرت ترکیبی» استفاده کرد (Barness, 1998: 37). سوزان ناسل معتقد است: تواناییها و برتریهای نظامی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیک باید در یک جهت هماهنگ شوند تا برآیند آن، تداوم برتری یک کشور را تضمین کند (فرهادی و مرادیان، 1387: 148). نظریهپردازان قدرت هوشمند بر این باورند که کشوری مانند ایالات متحده برای ایفای نقش جهانی نیازمند آن است که به اقدامهای سازمانیافته برای دستی��بی به سیطره دست زند. این امر، ماهیت منحصر به فرد و چندبُعدی داشته و امکان پیوند ابزارهای دیپلماتیک، امنیتی و راهبردی را فراهم میسازد (متقی، 1387: 64).
3-5. تجزیه و تحلیل راهبردهای پیشنهادی
در ادامه، برای اعتبارسنجی راهبردهای پیشنهادی، این راهبردها در معرض قضاوت و داوری کارشناسان حوزۀ فضای مجازی قرار گرفت که نتیجۀ حاصل شده به شرح زیر میباشد:
گزینههای مرتبط با راهبردهای پیشنهادی به ترتیب برخورداری از بالاترین امتیاز عبارتند از: «تأسیس مراکز سیاستگذاری (در سطوح کلان و خُرد جامعه) به منظور بهرهگیری بهینه از ظرفیتهای جامعه، هدایت صحیح کاربران و مدیریت یکپارچه این فضا»، «تقویت سرمایۀ اجتماعی نظام و اعتمادآفرینی با انعکاس به موقع وقایع، اخبار و رویدادهای کشور به منظور کاهش نیاز به مراجعه به پایگاههای اینترنتی بیگانه»، «تغییر رویکرد از «تهدیدمحوری» به «فرصتمحوری» در مسئولان مرتبط نظام در بهرهگیری از فضای مجازی»، «مدیریت هوشمندانۀ فضای مجازی و اجتناب جدی از اقدامهای سلیقهای و مقطعی»، »آگاهیبخشی به افراد جامعه نسبت به معایب و محاسن فضای مجازی و چگونگی بهرهگیری مناسب از آن»، «اقدامهای پژوهشمحورانه و بهرهگیری از عناصر فکری مولد برای تولید محتوا در فضای مجازی»، «ایجاد فضاهای اینترنتی بومی و ایجاد جذابیت برای کاربران برای عضویت در آن» و «افزایش سطح مشارکتهای مردمی و توسعۀ نهادهای غیردولتی (سمنها)» بوده است.
نتیجهگیری
رسانههای مجازی در حال تبدیل شدن به امپراطوریهای بزرگ در عصر جدید میباشند و فضای مجازی، فضای قدرتهای بزرگ است. منطق و محیط جنگ سنتی بر اساس منطق و محیط جنگ در فضای مجازی دگرگون شده است. اگر تا پیش از این، منطق پیروزی در جنگ سنتی، برخورداری بیشتر از نیروهای فیزیکی و ابزارآلات فیزیکی بود (گرچه این منطق همچنان با شدت و ضعفهایی پابرجاست)، اما بدون تردید، ظهور محیط مجازی، باعث دگرگونی و تشکیک اساسی در این منطق شده است. این فضا، قدرتی را به عنوان قدرت نرمافزارها و فناوری اطلاعات و ارتباطات به وجود آورده است و این فناوری، بسیاری از عرصههای تقابل را متفاوت از گذشته ساخته است. مؤلفههای «قدرتآفرین» نیز دچار تحول بنیادین شده و مفهوم جدیدی از قدرت در قالب «توانمندی برای تکثیر شدن» مطرح شده است.
بر این اساس، هر ملتی که «الگوها» و «ایده»های (فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی) او از بیشترین قابلیت برای «تقلید شدن» و «تکثیر شدن» برخوردار باشد، از قدرت بیشتری نیز برخوردار خواهد بود، به عبارتی امروز کسی را قدرتمند میدانند که بتواند ارادۀ خود را در سطح جهانی تکثیر کند و بتواند جامعۀ جهانی متکثر را تابع منطق قدرت و ارادۀ خود قرار دهد و این آرزو و یا هدف، جز در فضای مجازی امکان تحقق ندارد. اگر امروز یک میلیارد جمعیت دنیا در فیسبوک عضو میشوند، این، عضویت در یک نظام قدرت است. اگر امروز 95 درصد جستوجوی اطلاعات در جستوجوگرهای آمریکا انجام میشود و این اطلاعات از مسیر آنها عبور میکند، این به معنای یک سلطۀ قدرت نرم در این محیط است.
در محیط مجازی، قدرتهای کوچک جایگاهی ندارند، بنابراین تولید وبگاهها و وبنوشتهای انبوه و ضعیف، هیچ مشکلی را حل نمیکند. باید در طراحی فضای مجازی، ج.ا.ایران در پی ایجاد قدرت بزرگ مجازی در پرتو یکپارچهسازی فعالیت در فضای مجازی و طراحی نهادهای یکپارچۀ فرهنگی در این فضا، براساس نیازهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بومی بود. این حقیقت غیرقابل انکار است که فضای مجازی ـ با وجود تهدیدهای متصور ـ فرصتهای مغتنمی را برای معرفی توانها و قابلیتهای فرهنگی، ایجاد و افزایش سرمایۀ اجتماعی از طریق بهبود و سلامت ارتباطهای اجتماعی افراد، آگاهسازی و آموزشهای اجتماعی و در نهایت، تولید قدرت نرم در اختیار ملتها و دولتها قرار داده است و ج.ا.ایران نیز میتواند با ظرفیتسازی و مدیریت هوشمند، به بازتولید قدرت نرم در این فضا اقدام نماید. با این نگاه، راهبردهای پیشنهادی نیز عبارت است از:
(1) ساماندهی و مدیریت یکپارچۀ فضای مجازی کشور و پرهیز جدی از اعمال سیاستهای مقطعی و سلیقهای،
(2) اعتمادسازی و تقویت عناصر و اجزای سرمایۀ اجتماعی با افزایش آستانۀ تحمل و ایجاد فرصتهای بیشتر به کاربران داخل و خارج کشور برای ایفای نقش بیشتر و تقویت تعلق خاطر و وفاداریها،
(3) انجام اقدامهای پژوهشمحور و ساخت عقبههای علمی برای تولید ایده و انتشار محتوا در فضای مجازی و پرهیز از فعالیتهای مقطعی و سطحی،
(4) کاهش اقدامهای تصدیگرایانۀ دولتی و افزایش سطح مشارکتهای مردمی برای مدیریت شبکههای اجتماعی و بهرهگیری بهینه از ظرفیتهای جامعه.