احمد حسینی
الف: مهاجرتهای علمی - فرهنگی
1 - رویداد:
وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری آمار خروج نخبگان از کشور را 150 هزار نفر در سال عنوان کرد و گفت: با مهاجرت مغزها، سالانه 150 میلیارد دلار به دیگر کشورها کمک میکنیم.
2 - شرح موضوع:
مهاجرت نخبگان یا به تعبیر دیگری فرار مغزها، به مهاجرت متخصصین و نخبگان علمی و اقتصادی از یک کشور گفته میشود که برای هر جامعهای از معضلات جدی، اجتماعی - اقتصادی و آموزشی است. در کشور ما این پدیده در سالهای پس از انقلاب اسلامی، شتاب بیشتری پیدا کرد. طبیعی است خروج جمعیت قابل توجهی که نمیتوانستند با شرایط کاملا متفاوت انقلاب خود را تطبیق دهند. اصلا مصداق مهاجرت نخبگان محسوب نمیگردید، زیرا سرنگونی رژیم پهلوی، حوادث و رخدادهای سخت و طاقتفرسایی همچون کودتاهای خونین - ترورهای متعدد - اقدامات گسترده گروهکهای ضدانقلاب، تحریمها و محاصره اقتصادی و از همه مهمتر 8 سال جنگ همه جانبه را به همراه داشت که انگیزه اصلی برای مهاجرتهای اولیه پس از انقلاب محسوب میشوند. اما این روند و ماهیت مهاجرتها، با سپری شدن دوران بحران و ایجاد ثبات سیاسی در کشور، به تدریج تغییر پیدا کرد و مهاجرتهای ناشی از عوامل سیاسی، مذهبی و فرهنگی به مهاجرتهایی با انگیزههای مثبت و منطقیتر که متاسفانه سوء مدیریت نیز در گسترش آن دخالت داشت تبدیل شد. واقعیت این است که هم به اعتراف مسئولین کشور و هم گزارشات نهادهای بینالمللی مثل صندوق بینالمللی پول، در حال حاضر کشور ما در میان 91 کشور توسعه یافته یا در حال توسعه، رتبه اول با سالانه 150 تا 180 هزار نفر مهاجر در سال را حایز است.
3 - نقطه نظرات
1 -3- وزیر علوم وقت در دولت یازدهم آقای فرجی دانا (که استیضاح و برکنار شد). ضمن اظهار تاسف از آمار بالای خروج نخبگان یعنی 150 هزار نفر در سال که آن را معادل 150 میلیارد دلار خروج سرمایه از کشور میدانست ادامه میدهدکه: این در شرایطی است که کل بودجه دولتی ما 112 هزار میلیارد تومان معادل 70 میلیارد دلار است. وی بر ضرورت فراهم شدن زیرساختهای مهم به منظور بازگشت نخبگان تاکید میکرد و میگفت: کشور چین با 5 / 1 میلیارد نفر جمعیت حرکتی را آغاز کرد که با سه یا چهاربرابر کردن پیشنهادهای کاری، نخبگان خود را ازآمریکا به چین برمیگرداند، اما ما تاکنون فقط نظارهگر خروج نخبگان از کشور بودهایم و قصد داریم با همکاری بنیاد ملی نخبگان، برنامهای را اجرایی کنیم که این مهاجرتها را متوقف کند یا به حداقل برساند.
البته همین جا، جالب است بدانیم یکی از دلایل استیضاح این وزیر، مسئله فرار مغزها بوده است و معلوم نیست پدیدهای که حداقل طی دو دهه گذشته از بدترین دغدغههای نظام بوده است چه ارتباطی به وزیری دارد که تنها 9 ماه از حضورش در وزارت علوم میگذرد؟!
نمایندگان استیضاحکننده ظاهرا از یاد برده بودند که رئیس دولتهای نهم ودهم و وزراء علوم ایشان فرار مغزها را از اصل انکار میکردند و حال آنکه بیشترین میزان مهاجرت نخبگان در 10 سال گذشته اتفاق افتاده است و این باز خود یکی از شگفتیهای دولت آقای احمدینژاد میباشد!
2 -3 - هفتهنامه سازمان مدیریت و برنامهریزی مینویسد: 90 نفر از 125 دانشآموزی که در سه سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کردهاند، هم اکنون در دانشگاههای آمریکا و کانادا تحصیل میکنند. طی 14 سال گذشته 62 درصد از دانشآموزان مدالآور المپیاد به کشورهای توسعه یافته مهاجرت کردهاند که براساس آمار صندوق بینالمللی پول، 2 / 69 درصد این افراد در رشته فیزیک، 6 / 76 درصد ریاضی، 50 درصد کامپیوتر و 50 درصد شیمی میباشند که اکثراً طی این مدت دردانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برتر و تاثیرگذار دنیا مثل: هاروارد - استنفورد - کمبریج - تورنتو و... نه تنها تحصیل را به پایان بردهاند بلکه بعنوان استاد فعالیت مینمایند.
4 - دلایل
- عوامل گسترش مهاجرت نخبگان علمی و فرهنگی کشور طی سالهای گذشته را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
عوامل خارجی: مثل توسعه فناوری در جهان و عدم دسترسی آسان و کارآمد و به روز به این فرصتهای گرانبها با سختگیریها و اعمال کنترلهای غیرضروری - مهیا بودن ابزار تحقیق و پژوهش در جوامع پیشرفته برای استفاده از فناوری نوین - عدم تعادل نیروی انسانی - برنامه ریزی کشورهای توسعه یافته برای جذب نخبگان کشور و...)
عوامل داخلی: مسایل و مشکلات فرهنگی و آموزشی از جمله غلبه جنبه شکلی مدارج تحصیلی مثل دکترا بر جنبههای محتوایی آن - مشکلات اداری و سوء مدیریت مثل رفتار طایفهای و قبیلهای و فامیلی در استفاده از امتیازات رشد علمی همچون بورسیهها و فرصتهای مطالعاتی - گره زدن امور علمی و آموزشی به مسایل سیاسی و تسویه حسابهای جناحی - عدم ثبات اقتصادی و سیاسی و توسعه آن- بیتوجهی به ماهیت علم و پژوهش - عوامل اقتصادی مثل بیکاری و... انحصارات دولتی - عدم شایسته سالاری - کمرنگ شدن امید به آینده و... میتون از دلایل اصلی، مهاجرت نخبگان ذکر نمود.
ب - مهاجرتهای اقتصادی و جذب سرمایه
1 - رویداد:
به گزارش ایرنا در 15 اردیبهشت 93، عباس رجایی رئیس فراکسیون فرهنگی - اقتصادی ایرانیان خارج از کشور مجلس، در نشست مشترک این فراکسیون با محمد شریعتمداری معاون اجرایی رئیسجمهور گفت: براساس برآورد ما، ایرانیان خارج از کشور حدود چهار هزار میلیارد دلار سرمایه دارند!
2 - شرح موضوع و نقطه نظرات مطروحه:
ارقام و اعداد هزار میلیاردی برای قالبهای فکری خوانندگان و مخاطبان رسانهها، مفهوم خود را دیگر از دست دادهاند. مرکز پژوهشهای مجلس در سال 86، میزان این سرمایهها را 1300 میلیارد دلار و ثروت ایرانیان مقیم آمریکا را به تنهایی بالغ بر 900 میلیارد دلار ذکر مینماید و میافزاید هم اکنون بیش از 6500 شرکت در دبی حضوردارند و افزون بر 1400 ایرانی در بورس دبی سرمایهگذاری کردهاند همچنین در سال 92 معاون امور آمایش و توسعه منطقهای معاونت نظارت راهبردی ریاست جمهوری در گفتگو با ایرنا اظهارنظر میکند: 700 میلیارد دلار پول ایرانیها در خارج از کشور سرمایهگذاری شده است که بیش از 200 میلیارد دلار آن در امارات بوده است و بایستی برای بازگشت پولهای سرگردان خارج از کشور تلاش جدی صورت گیرد.
به همین ترتیب معاون کنسولی و امور مجلس وزارتخارجه نیز در گفتگویی با شبکه خبر در اسفند 92 گفت: 400 میلیارد دلار سرمایه ایرانیان فقط در آمریکا و کاناداست و 800 میلیارد دلار تحت مالکیت ایرانیها قرار دارد.
برای درک بهتر مفهوم این اعداد، خوب است بدانیم صندوق بینالمللی پول در سال 92، درآمد صادرات نفت و گاز ایران، را بیش از 56 میلیارد دلار برآورد کرد و اگر بخاطر داشته باشید دولت آقای احمدینژاد را ثروتمندترین دولت از لحاظ درآمدهای نفتی میدانستیم با کل درآمد نفتی 8 ساله آن 531 میلیارد دلار. یعنی نزدیک به نیمی از کل درآمدی که کشور ما طی 103 سال گذشته داشته است. خوب است اشاره کنیم در دولت آقای خاتمی طی 8 سال درآمد نفت 157 میلیارد دلار بوده است.
3 - اقدمات بعمل آمده برای جذب سرمایهها
مسئولان کشور در مقاطع مختلف و با عناوین مختلف از ایرانیان خواستهاند که به بازگشت بیاندیشند و بخشی از سرمایه خود را در ایران هزینه نمایند. تشکیل شورایعالی ایرانیان در اواخر دولت آقای خاتمی و اوج گسترش آن در دولتهای نهم ودهم که بطور مستقل و خارج از اراده وزارت خارجه و با مسئولیت افرادی مثل رحیم مشایی - ملکزاده - بقایی و... که کاملا مورد اعتماد رئیسجمهور وقت بودند، در این زمینه شورای مذکور با تشکیل کارگروههای متعدد و مسافرتها و ماموریتهای مکرر به کشورهای مختلف و برگزاری سمینارها و دعوت از ایرانیان مقیم خارج، حتی چهرههایی که آوردن اسم آنها در دولت خاتمی و هاشمی مجازات داشت، سعی در جلب و جذب همکاریهای ایرانیان و نخبگان حوزه علم و اقتصاد میکرد ولی از آنجایی که این شورا به تدریج ماهیت سیاسی پیدا نمود و به پوششی برای دور زدن خطوط قرمز حوزه سیاست خارجی تبدیل گردید، بدیهی است که نه تنها موفق به جلب اعتماد و ایجاد انگیزه در ایرانیان خارج از کشور نگردید،بلکه آنها را ناامید و سرخورده نمود به نحوی که پس از پایان کار دولت دهم، اینک در حالتی کاملا منفعل و سرگردان و بدون ارایه برنامه مشخص قرار دارد.
تشکیل کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور، در دولت یازدهم نشان دهنده اراده جدیتر آقای روحانی برای تعامل با جمعیت میلیونی مهاجر میباشد. اعلام وزیر اطلاعات مبنی بر اینکه: "ترس بیمورد کسانی که در حوادث 88 خلافی مرتکب نشدند را حل میکنیم و هر شخصی خلافی نداشته باشد، تضمین میدهیم، مشکلی نخواهد داشت، و همچنین اعلام وزارتخارجه مبنی بر اینکه: "سیاست دولت، درهای باز برای همه ایرانیان خارج از کشور است" در این راستا میباشد و به این بخش اعلام تشکیل ستادی به منظور بررسی راهکارهای جذب سرمایهگذاران داخلی و خارجی در استانها را در خرداد سال جاری، از سوی معاون اجرایی رئیسجمهور اضافه کنید.
4 - نظرات منتقدین
بدیهی است که نتیجه منفی این گونه شعارها در گذشته و تشکیل شوراها و کمیتههای مختلف و اظهارنظرهای متناقض مسئولین، پذیرش و باور جدی بودن دولت و وجود اراده و عزم راسخی برای جذب سرمایه ایرانیها در خارج و استفاده بهینه از آن را مشکل کرده است.
در همین رابطه احمد جباری نماینده مردم غرب هرمزگان و عضو کمیسیون عمران مجلس میگوید: بسیاری از مردم شهرهای جنوبی مایل هستند که به جای کار در ایران به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به خصوص امارات بروند زیرا کار در آنجا زیاد بوده و سرمایهگذار نیز حمایت میشود وی افزود: ضمانت برگشت سرمایه و امنیت یکی از مهمترین اصولی است که میتواند در جذب سرمایه موفق عمل کند اما در کشور ما چنین چیزی وجود ندارد و حتی سرمایه اولیه در مدت زمان کوتاهی از بین میرود چه برسد به کسب سود.
رئیس مجمع نمایندگان استان هرمزگان یادآور شد: چندی پیش رئیسجمهور دستوراتی را به برخی از نهادها و سازمانهای دولتی داده است که فعالیت خود را به جذب سرمایه ایرانیان مقیم خارج از کشور معطوف کنند. این با شرایط کنونی حاکم بر اقتصاد ایران محقق نمیشود زیرا مسایل و موانع بزرگ و بسیاری در سرمایهگذاری داخلی وجود دارد که صاحبان سرمایه را دلسرد کرده. حال انتظار این که سرمایه از خارج جذب کنیم چگونه امکانپذیر است؟
طی گفتوگوهایی که مدتی پیش با برخی سرمایهگذاران منطقه جنوب کشور ترتیب یافت، مهمترین دغدغههای مهاجران ایرانی، تنگناهای شدید اداری، محدودیتهای گمرکی و برخی بداخلاقیها و فساد است جلسات و گردهمآییهای بسیاری از جانب دولت صورت گرفته است ولی در عمل، هیچ اتفاقی رخ نمیدهد تا آنجا که به این نتیجه رسیده بودند عدم دخالت دولت، برای سرمایه گذاران مطلوبتر میباشد.
جمعبندی
با استفاده از پیشینه موضوع و اظهارنظرهای مطروحه، میتوان برای دستیابی به راهحلهای مطلوب چه در حوزه مهاجرت نخبگان علمی - فرهنگی و چه در حوزه جذب سرمایهگذاری خارجی در پایان این بحث نکاتی را مطرح نمود:
الف - در حوزه معروف به "فرار مغزها" باید این واقعیت را پذیرفت که نخبگان یک جامعه به سادگی تسلیم ظواهر و شعارها نمیشوند. آنان اگر دنیای بهتری برای رشد و پیشرفت و زندگی سراغ داشته باشند به سختی میتوانند از وسوسه مهاجرت در امان بمانند. با کنترل و زور و مانعتراشی نمیتوان با ا ین پدیده جنگید. راستی اگر در کشوری امکانات و ابزار و تکنولوژی لازم برای به منصه ظهور رساندن نبوغ افراد برجسته وجود ندارد،چرا شرایط لازم را برای او در جامعه دیگری فراهم نکرد؟ آنچه مهم است برنامهریزی و جهت دادن به این امر است به نحوی که ارتباط بین جامعه مهاجر و کشور مبدا حفظ شود. اگر موضوع را سیاسی کنیم فرار مغزها به فرار دلها نیز تبدیل میشود که این فاجعهآمیز است. باید این باور را ایجاد کرد که رشد ابتدایی او محصول کدام جامعه است تا همواره این دین را برگردن خود احساس کند که نهایت رشد او باید برای همان جامعه ثمربخش باشد. فضای باز تحقیقاتی، احتماعی و امنیت میتواند با کاستن از دافعهها و ایجاد اطمینان خاطر و آرامش بیشتر برای نخبگان عمل کند، فرار مغزها یک روند جهانی است و مانند یک جریان قوی و بهم پیوسته در فضای واقعی و مجازی در حال وقوع میباشد.
کشورهای توسعه یافته از راه جذب نخبگان سایر کشورها درآمدهای میلیاردی کسب میکنند. راه حل درست، هموار کردن راه برای به بار نشستن استعدادهای جوانان در درجه اول در داخل کشور از طریق ایجاد فضا و ابزار و امکانات مناسب و در درجه دوم شکستن تابوی مهاجرت به کشورهای دیگر و حتی برنامهریزی و جهتدهی این امر و استفاده از آن به مثابه یک منبع سرشار اقتصادی و توسعهای میباشد. مطالعه تجربه کشورهایی مثل چین و هند که بیشترین مهاجرین علمی - فرهنگی را در خارج از مرزهایشان دارند میتواند مفید باشد. برخورد صمیمی نمایندگان جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف با دانشجویان و اقشار علمی - فرهنگی و اجتناب از برخورد تحقیرآمیز با آنان و فراری تلقی نکردن آنان و ایجاد تسهیلات لازم برای رفت و آمد از جمله راهکارهای وزارت امورخارجه میتواند باشد.
ب - برای جذب و جلب همکاریهای ایرانیان و استفاده از سرمایههای آنان در جهت رشد و توسعه کشور نیز به نکات ذیل باید توجه کرد:
- پرهیز از آوردن ادعاهای تکراری و تبلیغاتی و ارایه شعارهای بیپشتوانه
- ساماندهی شورایعالی ایرانیان و تبدیل آن به سازمان ملی مهاجرت و متمرکز ساختن مدیریت مهاجرین در کشور و جلوگیری از اقدامات موازی و بعضا متناقض
- ایجاد وحدت رویه بین قوای سهگانه در مورد ایرانیان مقیم خارج تا بتوان شالوده اصلی را برای ساختن بنای لازم در اختیار داشت.
- شکستن انحصارات دولتی و جلوگیری از ورود مسئولین دولتی در عرصه تجارت بویژه با بازارهای اقتصادی کشورهای همسایه و ایجاد زمینه لازم برای مراودات بخشهای خصوصی و بنگاههای سالم اقتصادی
- سرمایهداران ایرانی مقیم خارج بیشتر تمایل دارند در مناطقی از کشور که موطن و زادگاهشان است سرمایهگذاری نمایند. باید به این امر ظریف و حساس توجه کرد و با محبور ساختن آنان به روشهای دیگر، باعث انصراف و عقبگرد آنها نگردید.
- سادهلوحی است اگر انتظار داشته باشیم بدون برداشتن موانع ساختاری مثل محیط سیاسی و اقتصادی ناپایدار، سیاستهای کلان اقتصادی نامناسب و دولت محور فقدان امنیت، دیوان سالاری فاسد و ناکارآمد، بتوان صدها میلیارد سرمایه ایرانیان را به سوی سازندگی کشور جذب کرد.
- به هر میزانی که توسعه در کشورهای مبدا تغییر مثبتی کند و کشورها سیاستهای پایداری اتخاذ نمایند و رشد اقتصادی روبه بهبود باشد، در این حالت بسیار محتمل است که مهاجران همان کشور پیش از خارجیها، از نخستین کسانی باشند که وارد شوند و فرصتهای جدید را شناسایی کنند و از طریق سرمایهگذاری آمد و رفت به زادگاه یا بازگشت به آنجا در افزایش روند روبه رشد موثر باشند. درست مشابه آنچه در دهههای گذشته برای مهاجران کشورهایی چون کره جنوبی،اسپانیا، تایوان، چین و در حال حاضر ترکیه (ترکهای مقیم آلمان) رخ داده و میدهد.
- در نهایت کاهش بوروکراسی اداری، برقراری امنیت سرمایه، ایجاد انگیزه مشارکت سرمایهگذاری خارجی در طرحهای تملک داراییهای سرمایهای، برقراری کامل امنیت اقتصادی و قضایی در کشور،مبارزه جدی با فساد اداری و مالی، اعمال سیاستهای شفاف اقتصادی و اصلاح ساختار اقتصاد و بهبود شرایط دیپلماتیک کشور در عرصه جهانی، از جمله مهمترین عواملی هستند که میتوان به مشارکت بیشتر سرمایهداران ایرانی خارج از کشور در توسعه و پیشرفت مملکت خود،منجر گردد. (1)