*کیهان
فتنهگران اگر قانون را قبول داشتند آشوب به پا نمیکردند
آقای مطهری چه تضمینی میدهد که در صورت محاکمه سران فتنه آنها و حامیانشان با توجه به سوابق قانونشکنانه خود به حکم قانون تمکین کنند؟
وبسایت الف ضمن طرح این سؤال به نقد نامه مطهری به آیتالله جنتی پرداخت که مدعی شده بود، باید موسوی و کروبی از حصر خارج شوند و به درخواست خود آنها مورد محاکمه قرار گیرند.
الف مینویسد: اگر دادگاهی برگزار و رأیی صادر و مورد اعتراض متهمان واقع شد و دوباره بعد از بررسی در دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور، حکم نهایی صادر شد، آیا آقای مطهری تعهد و تضمین میدهند که به آن رأی احترام گذاشته شود؟ یعنی آیا کسی که شورای نگهبان را قبول ندارد میتواند دادگاه انقلاب را قبول داشته باشد؟ چه تضمینی وجود دارد که کسی که یک بار عهدشکنی کرده است، مجدداً تکرار عهدشکنی نکند؟
الف ادامه میدهد: آقای مطهری در انتهای نامهشان نوشتهاند: «... و البته آنها پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رعایت خواهند کرد.» آیا ایشان میتوانند ضمانت دهند که این دو نفر پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رعایت خواهند کرد؟ و اگر آنها پس از آزادی، مصالح کشور و انقلاب را رعایت نکردند با آنها چه رفتاری باید بشود؟
نویسنده همچنین میپرسد: اگر نامزدهای انتخابات سال 92، ادعای تقلب میکردند و نتایج انتخابات را صحنهآرایی و شعبده بازی مینامیدند و مشروعیت آقای دکتر حسن روحانی را زیر سؤال میبردند و در اعتراض طرفدارانشان، اتوبوس و اماکن عمومی آتش زده میشد و وقایعی مشابه وقایع سال 88 تکرار میشد، آیا برخورد با ایشان لازم بود و یا نبود؟ در حالی که آقای روحانی تنها با 250 هزار رأی بیشتر رئیس جمهور شده بودند و سال 88 اختلاف آرا یازده میلیون بود و به قول آقای مصطفی تاجزاده که خودش روزی برگزار کننده انتخابات بود، حتی احتمال یک میلیون تقلب هم محال است چه رسد به این اختلاف. آیا دفاع از رأی آقای روحانی وظیفه شورای نگهبان نمیبود؟
قبلاً از آقای مطهری نقل شده که رهبری در پاسخ به درخواست محاکمه آقایان موسوی از سوی ایشان فرمودهاند: «من قبلاً درباره بصیرت صحبت کردهام و اینکه نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر اینها محاکمه شوند حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعاً شما راضی نخواهید بود. ما اکنون به اینها ملاطفت کردهایم». آیا اگر حکم سنگینی برای آقایان موسوی و کروبی بریده شود، آیا ایشان راضی خواهند بود؟
دولت مایل به احیای سازمان مدیریت نیست
متأسفانه دولت مایل به احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی و عمل به وعده انتخاباتی خود نیست.
بایزید مردوخی معاون و مشاور سابق سازمان برنامه و بودجه مدیریت در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: با وجود اینکه وعده احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی جزو وعدههای انتخاباتی روحانی بود اما اکنون به نظر میرسد که دولت احساس نیازی برای احیای این سازمان ندارد. چون بدون وجود سازمان مدیریت هم امورات میگذرد و هیچ مقام اجرایی و دستگاه اجرایی یک سازمان مزاحم نمیخواهد.
وی خاطرنشان کرد: قانون اساسی میگوید اقتصاد ایران برنامهای اداره میشود وقتی میگوییم اقتصاد براساس برنامه است نمیتوان به دلخواه افراد و سازمانها امور را پیش برد. مهمترین تاثیر برنامه این است که فعالیت بخش دولتی را هدفدار میکند این هدفدار شدن فعالیتها از طریق برنامهریزی است.
مردوخی درباره این نظر که «دولت با شعار احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی روی کارآمد اکنون احیای این سازمان را منوط به نتیجه نظرسنجی دانسته است» گفت: من از همین ابتدا اعلام کنم که به نظر میرسد دولت از شرایط کنونی خود راضی است و تمایلی هم ندارد سازمانی که مدام ناظر بر اعمال و کردارش است را احیا کند؛ سازمانی که مدام گوشزد کند چه اعتباری باید در چه بخشی هزینه شود.
وی درباره محدودیتهای مالی دولت گفت: حرف من به همین سادگی است حالا که اوضاع اقتصادی به این نحو است اتفاقا وجود سازمان مدیریت و برنامهریزی ضروریتر است. چون در چنین شرایطی اگر بدون برنامه عمل کنیم وضع بدتر میشود. منابع مالی در اختیار دولت محدود است و نیازها نامحدود. دولت نمیتواند هزینههای جاری خود را حذف کند تنها اعتبارات و بودجهای که حذف میشود اعتبارات عمرانی است. نتیجه آن هم معلوم است. ظرفیتسازی اشتغال برای نسل جوان و فرصتهای توسعه از دست میرود.
این اقتصاددان با اشاره به طرح موضوع نظرسنجی درباره احیا یا عدم احیای سازمان مدیریت گفت: من واقعا متاسفم که یک دستگاه دارای سابقه در امر برنامهریزی و توسعه اقتصادی کشور، بود و نبود سازمان برنامهریزی و اسم و عنوان آن را به نظرخواهی میگذارد؛ یعنی دولت هنوز بعد از یک سال فعالیت خودش به این نتیجه نرسیده که قرار است سازمان مدیریت را احیا کند یا خیر و دنبال نظرسنجی نرود؟
خوابگردی فانتزی اصلاحطلبان!
اصلاحطلبان همچنان مشغول خوابگردی در قبال دکتر روحانی رئیس جمهور هستند.
داریوش سجادی در تبیین این تحلیل خود نوشت: اعتراض برخی از منسوبین به اصلاحطلبی به دکتر حسن روحانی بابت پاسخ ایشان به پرسش خبرنگار تلویزیون CNN درباره بازداشت روزنامهنگاران در ایران مبنی بر آنکه «فکر نمیکنم فردی به جرم روزنامهنگاری، یا به خاطر فعالیت رسانهای در ایران دستگیر شده باشد. یک فرد میتواند یک خبرنگار و یک گزارشگر باشد و جرم مرتکب شود.» مؤید نوعی رویا اندیشی و خوابگردی نزد این اقشار فانتزی است!
وی ادامه میدهد: این مشابه همان رفتاری بود که از ایشان بعد از ترور «اسدالله لاجوردی» دادستان پیشین انقلاب در دهه 60 بروز کرد. در شهریور 77 نیز که لاجوردی به دست عوامل گروهک تروریستی «مسعود رجوی» در تهران ترور شد، بخش معناداری از منسوبین به اصلاحطلبی بعد از ابراز تأسف رئیس جمهور خاتمی بابت شهادت «اسدالله لاجوردی» ترشرویانه نسبت به چنین واکنشی از رئیس جمهور روی برگرداندند و به طعنه یا تصریح بابت واکنش خاتمی ایشان را شماتت کردند.
مشاور سابق کروبی نوشت: در باور ایشان گویی رئیس جمهور قانونی مملکت، رهبر اپوزیسیون برانداز است و میبایست بابت ترور یک شهروند ایرانی در روز روشن و در بازار تهران آن هم توسط کثیفترین بقایای «اصحاب وحشت و نفاق» ابراز شعف و شادمانی و بشکن و بالا بنداز میفرمودند و ضمن تبریک به ملت قهرمان ایران یک هفته جشن ملی در سرتاسر کشور اعلام میکردند!!! بقایای همان اصلاحطلبان معوج اکنون و در دهه 90 نیز با فهم اپوزیسیونی از رئیس جمهور مملکت، خوابگردانه متوقعند روحانی در مواجهه با آن پرسش خبرنگار مزبور میگفت «این نشانه حاکمیت استبداد و دیکتاتوری در ایران است و من به شما قول میدهم با تکیه بر حامیان خودم به مصاف این دیکتاتوری ژورنالیسمستیز رفته و انشاءالله در آیندهای نزدیک ملت ایران فرشته آزادی را در آغوش خواهند گرفت»! معلوم نیست این اقشار متوهم کی و کجا قرار است از بستر رویا برخیزند؟
بیبیسی: آمریکا پس از 8 سال در حال باخت به ایران است
خبرنگار شبکه بیبیسی با اشاره به نقش پررنگ سرلشکر قاسم سلیمانی در مقاومت عراق مقابل تروریستهای داعش نوشت: او مرد قدرتمندی است که دیده نمیشود ولی احساس میشود.
گابریل گیت هاوس در گزارشی خاطرنشان کرد: آمریکا از ماه اوت در حال بمباران سازمان داعش است. این بمبارانها به هدف حمایت از ائتلاف میان ارتش عراق، پیکارجویان کرد، نیروهای پیشمرگ و شبه نظامیان شیعه انجام میشود. ولی این ایران است که حضور گسترده و فعالی دارد. سلیمانی از اعتماد رهبر انقلاب علی خامنهای برخوردار است. او مدیریت شبهنظامیان شیعه را برعهده دارد کسانی که او را میشناسند از او به عنوان فردی یاد میکنند که کم حرف میزند و زیاد عمل میکند.
حیدرالخویی، از موسسه سلطنتی امور بینالمللی، درخصوص او به بیبیسی موندو میگوید: «او این همه نفوذ را به این دلیل به دست آورده که به طور مستقیم با واحدهای حاضر در محل وارد عمل شده. او از اینکه در خاک سوریه و عراق رفت و آمد کند و مطمئن شود که شبه نظامیان آماده رویارویی با تهدیدهای داعش هستند، واهمهای ندارد.»
بیبیسی افزود: در خط اول نبرد، پیکارجویان کرد نشان دادهاند که سلاحهایشان تا چه حد قدیمی است و مشکل بتوان فهمید آنها چگونه با چنین سلاحهایی توانستهاند داعش را از پیشروی بازدارند. زمانی که از یکی از سرهنگهای ارتش پرسیدم آیا سلیمانی به آنها کمک کرده، پاسخ منفی بود. او گفت که در آنجا هیچکس او را ندیده. هیچکس تابحال چیزی از او نشنیده، در حالی که گفته میشود «قدرتمندترین فرد است. ولی یک فرمانده محلی کرد به بیبیسی تأیید کرد که «قاسم سلیمانی بارها از جبههها دیدن کرده. او گفت که مشارکت ایران در این درگیریها بسیار زیاد است». سلیمانی دیده نمیشود اما احساس میشود. جعفر مصطفی معروف، فرمانده پیشمرگها، گفت: «ایران 16 کامیون حامل سلاحهای سنگین و مهمات، دو موشکانداز بزرگ و سه یا چهار موشکانداز کوچک ارسال کرده است.»
خبرنگار بیبیسی میگوید: سلیمانی در لبنان به پرورش گروه شیعه حزبالله پرداخته و در سوریه مواضع رئیسجمهور بشاراسد را استحکام بخشیده. گفته میشود که او استراتژی لازم را به اسد داده تا روند جنگ را در سوریه علیه نیروهای شورشگر به نفع خود تغییر دهد و شهرهای اصلی را بازپس گیرد. در این جنگ نه چندان سرد، سلیمانی یکی از مهرههای قدرتمند و پرقابلیت ایران محسوب میشود.
این گزارش خاطرنشان میکند: تا سال 2003، عراق یک مانع جغرافیایی و سیاسی میان ایران و متحدان شیعهاش و کشورهای غربی در سوریه و لبنان بود. ولی پس از اینکه حملات آمریکا به عراق انجام شد و صدام حسین سقوط کرد، این مانع که سد بزرگی محسوب میشد، از بین رفت.
حیدرالخویی میگوید: «اکنون سلیمانی میخواهد مطمئن به ادامه حیات گروههایی شود که در لبنان، سوریه، و عراق فعالیت میکنند». یکی از مسئولان عالیرتبه عراقی به بیبیسی گفت زمانی که شهر موصل سقوط کرد، واکنش سریع ایران، فراتر از بمبارانهای آمریکا، باعث شد تا شهر آزاد شود.
رایان کراکر، سفیر سابق آمریکا در عراق و افغانستان، سال گذشته در مصاحبهای با بیبیسی به نقش مهم ژنرال سلیمانی در هماهنگی نیروهای پشت صحنه اشاره کرد.
بیبیسی میگوید: پس از هشت سال اشغال و صرف میلیونها دلار هزینه از سوی آمریکا، اکنون آنها در حال بردن مسابقه در برابر واشنگتن هستند. در اواخر ماه اوت، بمبارانهای آمریکا اتفاق افتاد. ولی پیروزی در آمرلی به نام چه کسی نوشته شد؟ و چه کسی پیروزمندانه از نبرد وارد شد؟ قاسم سلیمانی.
ابوعلی، یک فرمانده شیعه، میگوید: «قاسم سلیمانی به دیدن ما آمد. او دید که وضعیت چگونه است و بازدید او باعث امیدواری ما شد.»
صرفاً جهت اطلاع نوچههای ملیگرایان!
عضو متواری گروهک ملی- مذهبی مدعی شد 98 درصد مردم به قانون اساسی رأی ندادهاند.
«مرتضی-ک» ضمن مقاله مشترکی در وبسایت ملی- مذهبی و روز آنلاین ادعا کرد پشتوانه رأی 98 درصدی برای قانون اساسی جمهوری در رفراندوم سال 58 فاقد سند است.
این ادعا در حالی است که اولاً برخی از متولیان امر رفراندوم عناصر کاملاً نزدیک به گروهکهایی نظیر نهضت آزادی بودهاند و ثانیاً باید به این عنصر ورشکسته به تقصیر اظهارات کریم سنجابی سرکرده جبهه ملی - ولینعمت گروهکهای ملی مذهبی- را یادآوری کرد. سایت ضد انقلابی گویانیوز 19 بهمن 90 نوشت: «پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام کنونی، گروهی از سیاسیون به کریم سنجانی گلهمند بودند که چرا با به راهانداختن تظاهرات حزبی، از خمینی حمایت کرده بود؟ سنجابی در جواب این سؤال با پوزخندی جواب میدهد که «ما نه تنها در بهترین شرایط هرگز قادر به کشاندن مردم به خیابانها آن هم کمتر از 50 نفر نبودیم و همیشه در حسرت راهپیمایی میلیونی بودیم که خارج از بضاعت ما بود بلکه این نفوذ شخصیت و کاریزمای آیتالله خمینی بود که ما را هم به دنبال خود کشاند... این اگرچه واقعیتی است تلخ اما باید قبول داشت که مهمترین شاخص اعتنا به تأثیرگذاری یک گروه سیاسی، داشتن حمایت مردمی است. بیتعارف، هیچ یک از گروههای اپوزیسیون تاکنون دارای چنین کاریزمایی نبودند آنقدر که حتی در تجمیع طرفداران خود در خارج از کشور لنگ میزنند».
*خراسان
کمک 2 میلیاردی دولت برای امنیت سفارت ایران در بغداد
بر اساس پیشنهاد وزارت خارجه و تصویب هیئت دولت، مقرر شده مبلغ 2 میلیارد و 660 میلیون ریال به صورت تملک دارایی های سرمایه ای از محل اعتبارات جزء ۲ ردیف ۵۱۰۰۰۰ تحت عنوان هزینه های پیش بینی نشده سرمایه ای مصوب قانون بودجه سال ۱۳۹۳ کل کشور، بابت تأمین امنیت سفارت جمهوری اسلامی ایران در بغداد در اختیار وزارت امور خارجه قرار بگیرد تا برابر قوانین و مقررات مربوط هزینه شود.
آغاز تمدید اشتغال به کار بازنشستگان در قوه مجریه