در عصر حاضر که جوامع دینی و مذهبی با انحرافات و تحریفات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند، وارد کردن شبهات دینی و سیاسی توسط سردمداران و مسئولان یک کشور همیشه هموار کننده راه برای معاندین و منحرفین پشت صحنه بوده است. با توجه به تحریفات صورت گرفته در طول تاریخ اسلام، میتوان به روشنی دریافت که در اکثریت مواقع باب انحراف و تحریف از سوی افراد مسئول و منصبدار باز شده است. وقتی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) یکی از افراد و صحابه بعد از فرمایش رسول الله(صلی الله علیه و آله)، زمانی که حضرت در بستر بیماری بودند، فرمودند: «قلم و کاغذ بیاورید تا وصیتنامهای برای شما بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید.» شروع به تحریف و به انحراف کشاندن میکند و درخواست پیامبر را به هذیانگویی تعبیر می کنند و نهایتاً بعد از شهادت حضرت رسول(ص)، باب انحرافات دیگری باز میشود. حال چه انتظاری است که در لایههای پایینتر و در بطن جامعه عدهای اساس ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) را صرفا تعبیر به «دوست داشتن» وی نکنند و جایگاه ولایتِ امت و خلیفه مسلمین را به راحتی از وی غصب نکنند؟!
بدیهی است که در چنین شرایطی دست عدهای از افراد آماده به قلم و تحریف برای تشویش اذهان جامعه براحتی باز میشود و نهایتاً برداشتهای شخصی و تفسیر به رأیهای کاملا غلط و من درآوردی جایگزین حقیقت میشود. اما در این عرصه نباید به دنبال لایههای میانی یا عوام جامعه رفت، بلکه ابتدا باید باب اصلی انحراف را شناسایی کرد. در فتنه سال 88 طبیعی بود که تا حمایتهای تلویحی عدهای از مسئولان حکومتی از فتنهگران و پیاده نظامهای سادهلوح و بعضاً معاند نظام که از آن سوی مرزهای و دریاها خطدهی میشدند، صورت نگرفت احدی جرأت و اجازه حرمتشکنی را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی و جایگاه و اصل ولایت فقیه پیدا نمیکرد. به عنوان مثال، وقتی ریشه یک درخت آفتزده شود، از برگهای آن درخت نباید انتظار سالم بودن داشت! بدیهی است که سران فتنه سال 88 باید در دستگاه عدالت قضایی مورد محاکمه قرار بگیرند تا دیگر احدی اجازه برهم زدن آرامش جامعه و به خطر انداختن امنیت ملی را در ذهن نپروراند. به عبارتی دیگر بعضی از اینگونه اظهار نظرهای سیاسی و اعتقادی از سوی افرادی که صاحب کرسی و منصب هستند عاملی است تا افراد پشت پرده که میانه ی خوبی با فرهنگ مقاومتی عاشورا ندارند، قلم به توهین و افترا برگیرند و هر آنچه که خود از درک آن عاجزند را غیر عقلی و هر چه که به خِرد ناچیز انسان مادی میرسد را عقلایی بدانند.
به هرحال به عقیده نگارنده، توهین اخیر سعید حجاریان به ساحت مقدس سیدالشهدا(علیه السلام) که در روزنامه اصلاحطلب آرمان با عنوان «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» به چاپ رسیده است ناشی از همان تحریفاتی است که رییس جمهور در اوایل محرم مطرح کرد. حجاریان در متن موهن و غیر عقلایی اش اینگونه مینویسد: «آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف، کاری از پیش نمیبرد. فکر میکنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاههای معتقد به بقا و توسعه نظام رشد میکند و گسترش مییابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد. امام تا قبل از انقلاب حرکتهای عاشوراگونه زیاد داشت. امام(ره) عارف پس از انقلاب کمکم در یک تحول فرهنگی فقیهی پیشتاز میشود و فقاهت او دوباره قدرت میگیرد و ولایت مطلقه فقیه مطرح میشود.»
مسئلهای که در نوشته حجاریان به وضوح دیده میشود، زیر سوال بردن فرهنگ مقاومتِ حسینی است که در پی آن به شیوه فریب افکار عمومی میخواهد، با تمسک به معصومین دیگر و عقلانی نشان دادن سیره ائمه بعد از اربعین، قیام عاشورا را زیر سوال ببرد تا صرفا بتواند با تحریف و ایجاد انحراف در ذهن جامعه، عملکرد اصلاح طلبان را توجیه کند. البته باید خوب فهمید که این موضوع از جنس توجیهات رییس جمهور است که در تحریفی آشکار گفت: «درس و پیام امام حسین(ع) درس برادری، وحدت، گذشت و قبول توبه از یکدیگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد.»
حال با نگاهی به نوشتههای غیر عقلی حجاریان باید گفت که وی در اینجا خواسته قطعنامه 598 را نیز به عنوان نقطه عطف عقلانی وانمود کند. مسئلهای که ذهن مادیگرای سعید حجاریان در تشخیص حرکت عقلی و غیر عقلی از آن عاجز است این است که او توان تحلیل و قدرت فهم چرایی وسعت فرهنگ عاشورا و قیام سیدالشهدا که در تمامی جهان انتشار یافته را ندارد.
در رابطه با ارتباط و قیاس ائمه با یکدیگر میگوییم: «کلهم نور واحد». نگارنده به هیچ وجه قصد مقایسه ندارد ولی برای آگاهسازی جامعه نسبت به حرف های آلوده منتشر شده توسط یکی از نظریهپردازان فتنه 88 (سعید حجاریان) باید این را گفت که اگر در یک مطالعه تصادفی از مردم سر تا سر جهان میزان شناخت آنها از معصومین را جویا شویم، کدام یک از حضرات معصومین( علیهم السلام) در جهان به اندازه سیدالشهدا(علیه السلام) شناخته شده هستند؟! کدام حرکت عقلایی است که بفهمد زنده ماندن اسلام در همین قیام است و گرنه شاید تا کنون اسم و نامی هم از اسلام باقی نمی ماند. همانطور که امام عزیز(ره) فرمودند: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است».
حال در این برهه از زمان که تحریف نسبت به قیام الهی حسین بن علی(علیه السلام) که به عنوان یکی از مهمترین حرکتهای جریانساز تاریخ اسلام و همچنین به عنوان یکی از بالهای اوج گیری شیعه به حساب میآید، توسط بالاترین مقام اجرایی کشور مطرح میگردد و به دنبال آن توهین، افترا و شبههپراکنی جریان آماده باشِ دوم خردادی برای انتقامگیری از مسئلهای که همیشه سد راه انقلابهای مخملی در ایران اسلامی و عاشورایی بوده و اقدامات ضد ملی عدهای را با بن بست مواجه کرده است، وظیفه مراجع دینی بسیار بیشتر و حساستر شده است. نگارنده معتقد است آزمونی حساس و سخت در برابر عدهای از بزرگان قرار گرفته است که آیا صرفاً احترام به نظر شخصی رییس جمهور و بعضی افراد همگرا را به مصلحت میدانند یا دفاع از حقیقت مطلق را؟!