جريان عمومي تروريسم خاورميانه، هر جايي نميتواند تحرك داشته باشد، به همين دليل هرجا را كه در آن پايگاهي دارد يا دچار آشفتگي است و يا مناطقي كه مردمش ترسيده باشند، انتخاب كرده و به آن هجوم ميبرد و براي چاههاي نفت منطقه، بازارهاي پر رونق و رسيدن به آبهاي بينالمللي برنامه دارد.
با اين توصيف كه شواهد و عملكردها، بويژه در سوريه، عراق، ليبي و ساير نقاط منطقه، آن را تاييد ميكند، ميتوان زمينههاي آسيب پذيري كشورها و نقاط مختلف منطقه و جهان از تهديدهاي گروههاي تروريستي بويژه داعش را از اين ابعاد مورد بررسي قرار داد.
عربستان: عربستان سعودي را ميتوان مهد گروههاي افراط گراي تكفيري قلمداد كرد و القاعده كه به عنوان مادر جريانهاي تكفيري شناخته ميشود، در لايههاي مختلف حكومتي در اين كشور نفوذ دارد.موقعيت جغرافيايي عربستان و نيز ذخائر عظيم نفت و گاز آن جاذبه زيادي براي القاعده و به تبع آن داعش كه هجوميترين گروه تكفيري است، ايجاد كرده است.
يكي از مهمترين دلايلي كه اين كشور آسيب پذيرتر از ديگر طعمههاي القاعده و داعش محسوب ميشود، نفوذي قابل ملاحظه جريان تندرو سلفي در دستگاه حاكمه عربستان است. بندر بن سلطان كه در دوران اقتدارش در دستگاههاي اطلاعاتي سعودي، تلاش داشت نظام سوريه را با استفاده از گروههاي تندرو تكفيري ساقط كند، بسياري از نيروهاي القاعده و داعش را وارد تشكيلات حكومتي كرد كه اكنون نفوذ قابل ملاحظهاي دارند.
به گزارش ايرنا به علاوه تبليغات تند و سنگين عقيدتي با هدايت بخشي از علماي سعودي افكار عمومي اين كشور را بيش از حد انتظار به گروههاي تروريستي گرايش داده است، بطوري كه كارشناسان مسايل منطقه معتقدند، ساختار سياسي امنيتي اين كشور شايد يك تكان كوچك را هم تحمل نكند.
اردن: براساس اعلام رسمي مقامات اين كشور، جمعيت زيادي در اين كشور طرفدار گروههاي افراطي هستند كه تا رقم 60 درصد را اعلام كردهاند. اين كشور همچنين از نظر ايدئولوژيك و مدارس ديني نيز زمينههاي فراواني دارد. تاكنون چند تن از رهبران و فرماندهان اصلي گروههاي القاعده و النصره، مانند الزرقاوي اردني الاصل بودهاند و به نظر ميرسد چشم به اين كشور دارند.
موقعيت جغرافيايي اردن نيز جاذبههاي لازم را براي اين گروهها فراهم كرده تا چشم بد به آن داشته باشند.اگرچه عراقيها معتقدند كه اين كشور درحمايت گروههاي تروريستي فعاليت زيادي داشته است، اما به نظر نميرسد گروههاي تروريستي نظام حاكم بر اردن را تحمل كنند و هر زمان فرصت بدست بدهد، معطل نخواهند كرد.
قطر: اين شيخ نشين جنوب خليج فارس كه تلاش دارد با درآمدهاي هنگفت نفتي به يك بازيگر اصلي در منطقه تبديل شود، طي چهارسال گذشته يك ريسك بزرگ انجام داد. اين شيخ نشين تلاش كرد با استفاده از نفوذ مالي بر بخشهاي بزرگي از خاورميانه از تونس تا عراق از يك دولت كوچك حاشيهاي خارج شود، اما قمار اين كشور كوچك بر سر سقوط نظام سوريه و نيز سرمايه گذاريهايش در مصر به شكست انجاميد. در سوريه مقاومت و در مصر برادر بزرگ و رقيب منطقه اياش سعودي، مانع تحقق بلندپروازيهاي شيخ دوحه شدند.
اگر چه اين كشور هنوز به وقوع حوادثي كه صحنه را به نفعش تغيير دهد، اميدوار است، اما اتفاقي كه افتاده، اين است كه عناصر دست بالاي گروههاي تروريستي با استفاده از فرصتي كه دوحه برايشان ايجاد كرد و نيز سازوكارهاي قانوني و غيرقانوني، قدرت گرفته و در سيستم اطلاعاتي و امنيتي و نيز داوير مختلف حكومتي اين كشور نفوذ كردهاند.
اين كشور طي اين سالها، يكي از مهمترين مبادي و مجاري انتقال پول، سلاح و تجهيزات ميان شركتهاي بينالمللي و القاعده و داعش بوده است.در عين حال جامعه كوچك قطر نيز به دليل ارتباطات گسترده ميان گروههاي تروريستي و بازار قطر و شركتهاي بزرگ آن كه فرصت آن را دولت قطر ايجاد كرد، اكنون به يك چالش جدي براي اين كشور تبديل شده است.
دروازههاي اروپا
تركيه: تركيه يكي از دروازههاي شرقي اروپا محسوب ميشود كه ميزان آسيب پذيرياش از تروريسم بسيار بالاست. همين حالا دستكم 10 تا 15 شهر تركيه بطور مستقيم و صدها شهر اين كشور در جنوب، جنوب غرب و جنوب شرق اين كشور بطور غير مستقيم با داعش، القاعده و النصره و ديگر گروههاي تروريستي ارتباط داشته و دارند.
اين ارتباطات تاثير عميق خود را ميگذارد، چرا كه سالهاست مردمان اين شهرها از اين گروهها پذيرايي كرده و با آنان حشر و نشر داشته و از قبل معاملههاي پرسود با آنان سود بردهاند.اين تاثيرات تا قلب تركيه يعني آنكارا و اسلامبول نيز نفوذ كرده بطوري كه در گزارشهاي مختلف ابراز علاقمندي نسبت به داعش در اين شهرها از سوي مردم عادي ديده شده و حتي به رسانهها كشيده شده است.علاوه بر اين برخي دستگاهها و شخصيتهاي ترك نيز به دليل ارتباطات ويژه با اين گروه، به نوعي زمينههاي نفوذ اين گروهها را در دستگاههاي مختلف اين كشور فراهم كردهاند.
تركيه از هم اكنون دچار شكاف اجتماعي بزرگي است. كردها، علويها، سلفيها، عثماني گراها، آتاتوركيستها و ملي گراها كه هر كدام داراي آرمانهاي ويژه خود هستند.سياست دولت تركيه دراين سالها نيز تمايل زيادي به ايجاد يك همدلي نسبي ميان اين جريانهاي فكري نشان نداده و از همين رو بايد سوال كرد كه آيا دولت آنكارا در روزهاي سخت تركيه قادر خواهد بود اين ايدههاي بسيار دور از هم را متحد كند؟
اگر چه هرج و مرج و بيثباتي در سوريه و عراق براي شركتهاي تركيهاي سود موقتي دارد، اما منافع كلان آنكارا با وجود دولتهاي مقتدر در سوريه و عراق بيشتر تامين خواهد شد. بيشك تركها بايد آماده هر احتمالي در آينده باشند.
روسيه: يكي از اهداف دور و شايد نزديك گروههاي افراط گراي خاورميانه روسيه، دروازه جنوبي اروپا باشد كه در مناطق جنوب غربي آن نزديك به 25 ميليون مسلمان سني زندگي ميكنند. اين كشور بعد از فروپاشي شوروي سالها در جمهوري چچن و برخي جمهوريهاي ديگر درگير جنگ داخلي بوده است.
اكنون گروههاي قابل توجهي از اهالي اين مناطق در سوريه و عراق براي داعش و النصره ميجنگند و همينها بطور بالقوه براي مسكو تهديد به حساب ميآيند. برخيها اعتقاد دارند كه تلاش داعش براي تصرف اربيل و منطقه اقليم كردستان عراق، در دو ماه پيش تلاشي بود براي دست به دست دادن با عوامل اين گروه در جمهوري آذربايجان و منطقه قفقاز بوده است.
البته اين حدس و گمان بود و به نظر هم نميرسد واقع گرايانه باشد، اما حقيقت روسيه اين است كه در مرزهاي جنوبي اين كشور، در قزاقستان، تاجيكستان، ازبكستان و حتي تركمنستان و قرقيزستان گرايشها به گروههاي افراطي زياد است و اين كشور از دو منطقه جنوبي در شرق و غرب درياي خزر با تهديد روبه روست.
همين دليل كافي بود كه بندر بن سلطان در طول سالهاي 91 تا 93 بارها مسكو را تهديد كند كه مهمترين آن زمستان سال گذشته و هنگام بازيهاي زمستاني سوچي صورت گرفت و خشم مسكو را به دنبال داشت.
با اين همه اگر كشورهاي غربي و منطقه درقبال برخورد با تروريسم اقدام كنند، روسيه به تنهايي قادر به مهار اين گروهها در خاك خود ميباشد.
شمال آفريقا: كشورهاي شمال آفريقا از جمله مصر، تونس، ليبي، الجزاير و مغرب درمعرض تهديد داعش و ساير گروههاي افراط گراي خاورميانه قرار دارند. مصر هم اكنون با چالش جدي در شبه جزيره سينا، كانون گروههاي افراطي با گرايش به القاعده و داعش روبه روست و ليبي به نوعي در اشغال اين گروهها قرار داشته و حتي منابع نفت آن را در اختيار دارند. رويدادهاي اخير نشان داده، تونس بسيار آسيب پذير است و الجزاير و مغرب نيز زمينههاي افراط گرايي را دارند.
بي شك موفقيتهاي بيشتر داعش در عراق و سوريه، كشورهاي شمال آفريقا را به اهداف جديتري تبديل خواهد كرد تا به اين ترتيب دروازههاي مديترانهاي اروپا به كانون جدي تروريسم تبديل شود.
به اين ترتيب، برخي كشورهاي منطقه به دليل وجود زمينههاي جدي بحران مانند عربستان، تركيه، قطر، اردن و حتي ساير كشورهاي جنوب خليج فارس مانند كويت و امارات كه از قدرت و نيروي قابل ملاحظه براي مقابله با افراط گرايان برخوردار نيستند، در خطر مستقيم افراط گرايان قرار دارند و كشورهاي اروپايي نيز در صورت برهم خوردن نظم در روسيه و قدرت گرفتن بيشتر گروههاي تكفيري در شمال آفريقا، بايد آماده سنگر بندي در خيابان هايشان باشند؛ بويژه آنكه در ميان اتباع اين كشورها، خاورميانه تبارهاي زيادي زندگي ميكنند.
البته افراط گرايان براي كشور ايران نيز ميتوانند دردسرساز باشند، اما تجربههاي سالهاي اخير نشان داده كه آنها نميتوانند يك چالش جدي براي اين كشور تلقي شوند.
القاعده و داعش اگر چه بخشهاي وسيعي از خاك دو كشور سوريه و عراق را توانستند به تصرف در آورند، اما هيچگاه نتوانستند از دروازههاي شهرهاي شيعه نشين عبور كنند. آنها اگرچه به بغداد، آمرلي، بلد، سامرا، خالص، مسيب در عراق و حتي شهرك كوچك شيعه نشين 'نبل الزهرا' در سوريه صدمات زيادي زده و خيليها را به خاك و خون كشيدند، اما هيچگاه پايشان به داخل اين شهرها نرسيد و برغم حمايتهاي رسمي و غير علني كشورهاي مختلف منطقه نتوانستند به اهداف خود در عراق و سوريه نايل آيند.
آنها حتي تلاش زيادي كردند تا براي چند ساعت هم كه شده وارد كربلا شده و حرمينش را مورد تخريب قرار دهند، شهر شيعه نشين آمرلي در شمال بغداد را بيش از 80 روز در محاصره گرفتند و شهرك نبل الزهراي سوريه را نيز بيش از سه سال در محاصره داشتند.
اينها نشان ميدهد كه اگر چه داعش ميتواند دردسرهايي براي جمهوري اسلامي ايران ايجاد كند، اما اين كشور قادر است به سرعت بحرانها را مهار كرده و جمع كند، اما آيا كشورهاي پيش گفته هم به همين ميزان در قبال افراط گرايان مصونيت دارند؟