عبدالله گنجی
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس«عبدالله گنجی» در سرمقاله روزنامه «جوان» نوشت:
پایگاه خبری جماران وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام (ره) در تاریخ 93/8/28 مصاحبهای را از حمیدرضا جلائیپور، عضو حزب منحله مشارکت منتشر کرد که هدف آن مصاحبه (آنطور که خود وی میگوید) پاسخ به عیسی سحرخیز است که میگوید: «خیلی از اصلاحطلبان هم برخلاف اول انقلاب دیگر علاقهای به آقای خمینی ندارند.»
وی دو محور را در این مصاحبه دنبال کرده است. اول قانونگرایی امام به جای انقلابیگری و دوم به صورت کینهتوزانه حال کشور را از منظر تجدیدنظرطلبان بررسی و نگاه امام به وضعیت حال را با این عبارت که «اگر امام بودند چه میکردند؟» مورد تحلیل قرار داده است. وی تلاش میکند اثبات نماید که امام نقاط قوتی دارد که اصلاحطلبان میتوانند به آن تمسک کنند.
در واقع جامعیت امام را توصیف نمیکند، بلکه تفسیری با برش خاص از امام ارائه میدهد که با «جمهوریخواهی» و «دموکراسی» سازگار شود و این تفسیر را مطلوب و همسو با خواسته اصلاحطلبان میداند و نهایتاً میگوید اگر امام اکنون بود اصلاحطلب بود یعنی امام هم به پلورالیسم، اومانیزم، لیبرالیسم، سکولاریسم و پروتستانتیسم معتقد میشده است. با این مقدمه ذکر چند نکته درباره محتوای این مصاحبه قابل تأمل است.
در این مصاحبه تلاش شده تفسیری موسع از جمهوریخواهی امام ارائه شود. در سراسر این مصاحبه حتی یک کلمه به اسلامباوری و اسلامخواهی امام اشاره نمیشود. از امام تفسیری ارائه میشود که دلخواه و مطلوب حال تجدیدنظرطلبان باشد.
مشی جلائیپور در این مصاحبه عین قضاوت اکبر گنجی در اسفند 1378 در حاشیه کنفرانس برلین در مصاحبه با نشریه اشپیگل است. وی در پاسخ به اینکه اگر نظرات آیتالله خمینی با دموکراسی مدنظر شما سازگار نبود چه میکنید؟ میگوید ما تفسیری از آیتالله خمینی ارائه میدهیم که با دموکراسی سازگار باشد و اگر سازگار نبود، وی را به موزه تاریخ میسپاریم.
تجدیدنظرطلبان با تفسیر جمهوریخواهانه از امام به حاکمیت دوگانه رسیدند و مصطفی معین را نیز به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری به تلویزیون آوردند و حجاریان از وی نیز اعتراف گرفت که حاکمیت دوگانه است. حسین بشیریه نیز در سال 1388 در مصاحبه با نشریه اینترنتی «لوگوس» با صراحت بر تفسیر «جمهوریخواهانه» اصلاحطلبان از نظام جمهوری اسلامی تأکید کرد و بر آن صحه گذاشت. بنابراین باید به آقای جلائیپور گفت علت اینکه آقای سحرخیز مدعی است اصلاحطلبان علاقهای به امام ندارند این است که وی را مظهر اسلام انقلابی میدانند لذا با تفسیر شما از امام هم جذب نخواهند شد زیرا آنان چیزهای دیگری نیز از امام میبینند که شاید شما نمیخواهید ببینید. شما با سحرخیز تفاوتی ندارید اما او خود را در پایان راه میبیند و شما در میانه راه.
با آقای جلائیپور در قانونگرایی امام اشتراک نظر داریم. امام مظهر قانونگرایی بود و تلاش میکرد امورات کشور(خصوصاً بعد از جنگ) بر مدار قانون بگردد. اما پایین کشیدن فتیله انقلابی بودن امام با هدف ارائه تفسیری همسو با خود جفا به ایشان است.
اندکی انصاف، تقوا و صراحت لازم است تا اعلام کنیم امام 1367 انقلابیتر از امام 1358 بود. برای اثبات این ادعا کافی است که جلد 21 صحیفه امام را با جلد 9، 10، 11، 12 و 13 آن که مربوط به صدر انقلاب است، مقایسه کنید. فصاحت و بلاغت انقلابی امام در سالهای 1366 و 1367 زبانزد است و بعید است جناب جلائیپور آن را نداند. فریادهای امام بر سر لیبرالها، غائلهآفرینان، غرب، ارتجاع منطقه و صهیونیستها در 1367 قابل کتمان است؟
حضرت امام در سال 1366 و 1367 بیشتر بر نهضت آزادی تاختند تا 1358 که آنان از قدرت خارج شدند؟ آقای جلائیپور و تجدیدنظرطلبان نمیدانند که امام حکم اعدام سلمان رشدی را بر خلاف عرف دیپلماسی حاکم بر جهان صادر کرد و فرمود:«استکبار غرب شاید تصور کرده است از اینکه اسم بازار مشترک (اتحادیه اروپا) و حصر اقتصادی را به میان بیاورد، ما در جا میزنیم و از اجرای حکم خداوند بزرگ صرفنظر مینماییم.» امام در همینجا میفرمایند: «خوف از آن دارم که تحلیلگران امروز 10 سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند فتوای اعدام سلمان رشدی بر خلاف عرف دیپلماسی حاکم بر جهان بوده است.» اتفاقاً پیشبینی امام درباره دوستان آقای جلائیپور انطباق یافت و دولت اصلاحات صدور بیانیه در سالگرد صدور حکم اعدام سلمان رشدی را کنار گذاشت.
برخورد امام با منافقین بعد از مرصاد انقلابی نبود؟ جلائیپور وقتی به اینجا میرسد، مسئله را مبهم میگذارد و میگوید:«باید به اسناد معتبر که در دسترس نیست، مراجعه کرد.» حال آنکه حکم امام به مسئولان قضایی با دستخط شخص ایشان در دسترس است. امام انقلابی در سالهای پایان حیات نفرمودند «بغض و کینه انقلابیتان را در سینهها نگه دارید و با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؟» نفرمودند: «اگر بند بند استخوانهایمان را تکهتکه کنند، اگر زن و فرزندانمان را در مقابل چشمانمان به اسارت برند و...»، نفرمودند «من با صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در جهان سرمایهگذاری میکند» و ایران را برای آنان به عنوان «دژ نظامی» معرفی نکردند؟ حقیقت این است که شما امام انقلابی را نمیخواهید ببینید تا بتوانید جامعه مدنی و جنبشهای اجتماعی و نظرات هابرماس، گرامشی و مارکوزه را عملیاتی کنید.
امام در آخر حیاتشان نفرمودند «ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست و امریکا در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیمان را لکهدار کنند؟» آیا شما اکنون به مقولهای به نام دشمن اعتقاد دارید؟ متأسفانه از امام تفسیری میشود که گویی وی به دنبال جمهوری چندم فرانسه بوده و غیر از جمهوری تمام عیار به چیز دیگری فکر نمیکرده است. شما سالهاست که آرمانهای جهانی امام را به سخره گرفتهاید و طعنهزننده یا پرخاشگرانه از کنار آن گذشتهاید و برای حذف نگاه امام از سیاست خارجی، ایدئولوژیزدایی از سیاست خارجی را طرح و اجرا کردید. پررویی تا کجاست؟
و اما اگر امام امروز بود چه میکرد؟ این سؤال مهمی است که برای مصاحبه جلائیپور انتخاب شده است. این سؤال، سؤال ما هم هست. اگر امام بود یا امروز به میان ما بر میگشت چه میگفت؟
اگر امام بود میفرمود چرا بلافاصله بعد از رحلت من حلقهکیان را راهاندازی و مسائل اساسی اسلام و تشیع همچون عصمت، خاتمیت، ولایت فقیه، عاشورا و ... را با تکیه بر نظرات پست مدرن غربی همچون هرمنوتیک و ابطال پذیری به مسلخ بردید؟
اگر امام بود میفرمود مگر من نگفتهام هر موقع دشمن از شما تعریف کرد، در خود شک کنید. چرا دشمن برای شما کف میزند. چرا شما اصلاً مقولهای به نام دشمن را از یاد بردهاید و چرا دوستان شما با امکانات دشمن در غرب زندگی میکنند؟ اگر امام بود میفرمود من روز قدس را برای حمایت از فلسطین و نابودی صهیونیسم قرار دادم اما شما در این روز علیه فلسطین و به نفع صهیونیستها شعار دادید. اگر امام بود میفرمود من گفتم «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، شما آن را به حاکمیت دوگانه، دیکتاتوری صالحان و جمهوری ایرانی تفسیر کردید و خواستار مشروطهخواهی، جمهوریخواهی، دموکراسیخواهی و جمهوری ایرانی شدید. اگر امام بود میفرمود تنها خط قرمز ما صهیونیستهای نامشروع هستند و از شما میپرسید شما چه کردید که نتانیاهو میگوید: «اصلاح طلبان سرمایههای ما هستند؟»
اگر امام بود میفرمود همه بدبختیهای ما از امریکاست و از شما سؤال میکرد چه کردید که مشاور کاخ سفید میگوید: «با روی کار آمدن اصلاحطلبان روزهای تلخ و سرگردانی امریکا سپری شده است و از این پس باید شاهد فروریختن ستونهای این نظام سرکش و مهار نشدنی باشیم.» اگر امام بود میفرمود آقای جلائیپور تو در کنفرانس ننگین برلین چه میکردی؟
امام میفرمود:«تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد» و اگر اکنون بود از شما که چند حزب را در مصاحبهتان در خط امام معرفی کردید میپرسید چرا عناصر محوری حزب کارگزاران (کرباسچی و مرعشی) میگویند ما لیبرال هستیم و سروش هم آنان را میستاید و در عین حال بر راه من تأکید میکنند. اگر امام بود میگفت دون شأن نیروهای معتقد به انقلاب اسلامی است که برای پول نمایندگانی را نزد پادشاه بحرین و عربستان بفرستند. اگر امام بود میفرمود: من انگشت اشارهام را در مقابل شما به سوی رهبری بعد از خود نشانه رفتم و گفتم ایشان در میان دوستان چون خورشید میدرخشد. شما بعد از من با وی چه کردید؟
چرا منافقانه راه انقلاب را دنبال کردید و نه تنها پشتیبان ولایت فقیه نبودید که دهها تأویل و تفسیری که برخلاف نظر من بود برای آن ارائه کردید.
از سیره امام و برخورد ایشان با فهیم کرمانی، مصاحبه سیما با یک فرد در روز تولد حضرت زهرا (س) و نحوه مواجهه با استعفای میرحسین موسوی میتوان فهمید که اگر امام بود، حکم اعدام موسوی را صادر کرده بود و وی را باغی میدانستند زیرا امام به نظام اسلامی و اجرای حدود الهی به معنی واقعی کلمه باور داشت و به دنبال دین تزئینی و سکولاریسم پنهان نبود. و در پایان اگر امام بود کسی که در سایت جماران (سایت منتسب به تشکیلات امام) این مصاحبه را با جلائیپور انجام داده و امام را در حد رئیس جمهور فرانسه پایین آورده است از آنجا به بیرون پرتاب میکرد تا تفسیرهای یکسویه، تکبعدی و دلخواه از امام، توسط مؤسسه امام منتشر نشود.