به گزارش گروه بین الملل بصیرت به نقل از خبرگزاری فارس در بیشکک، «ایگور پانکراتینکو» کارشناس روس با انتشار مقالهای در خبرگزاری «ریگنوم» قزاقستان سیر حرکتهای سیاسی و امنیتی کشورهای حوزه خلیج فارس در سال 2014 را با توجه به تحولات منطقه خاورمیانه و خاورنزدیک بررسی کرده است.
وی در مقاله خود آورده است: نتایج نشست اخیر شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس این امر را نشان داد که به دلیل عدم یکپارچگی دیدگاهها در میان کشورهای عضو، سازمان امنیتی متشکل از این کشورها در قالب «ناتوی عربی» تشکیل نمیشود.
در ادامه مشروح مقاله این کارشناس روس در مورد تحولات اتحادیه عرب در سال 2014 ذکر میشود.
* اتحادیه عرب خلیج فارس؛ سازمانی تشریفاتی
از مدتها قبل اینگونه برنامهریزی شده بود که ملاقات رؤسای جمهور اعضای شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس در «دوحه» از تاریخ 20 تا 21 دسامبر (آذرماه) سال 2014 برگزار شود اما در واقع برای رؤسای بحرین، قطر، کویت، عمان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی فقط 2 ساعت جهت گفتوگو کافی بود و این نشست بسیار کوتاه برگزار شد.
با در نظر گرفتن تهدیدات خارجی برای سلطنتهای عربی و تناقضات حساس بین اعضای این شورا، کوتاه بودن جلسه بین کشورهای عربی از ابتکارات سازماندهندگان این اقدام نبود بلکه نشاندهنده این امر است که شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس برای کشورهای عضو، به اتحادیهای تشریفاتی تبدیل شده و تصمیماتی که در چارچوب آن اتخاذ میشوند، اعضا را ملزم به انجام این تعهدات نمیکند.
از سوی دیگر برخی کارشناسان عنوان میکنند اسنادی که در نتیجه این نشست مورد امضا قرار گرفتهاند، مؤثر و مدون به نظر میآیند.
* تلاش «ریاض» برای تشکیل «ناتوی عربی»
در این اسناد تصمیم بر آن شد که ناوگان نیروی دریایی مشترک و فرماندهی نظامی واحد برای نیروهای مسلح متحد با استقرار مرکز فرماندهی در «ریاض» تشکیل شود.
حتی در مورد ایجاد پلیس واحد که رسانههای محلی آن را به عنوان «Gulf Interpol» نامگذاری کردند، نیز به توافق رسیدند.
هدف آنان از امضای این اسناد ارتقاء همکاریها در جهت مبارزه با قاچاق مواد مخدر، سرقت مالی و جرائم کامپیوتری عنوان میشود.
در این نشست قطر نیز برای حمایت از تقویت فضای وحدت در بین اعضا، حتی بر موضع خاص خود نسبت به مصر تأکید نکرد و با متن بیانیه نهایی همنظر شد.
کشورهای عضو شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس در این بیانیه حمایت کامل خود را از تلاشهای «السیسی» رئیس جمهور مصر در جهت غلبه بر گذر از این دوره حساس، ابراز کردند.
* خدعه سلاطین عرب در مواجه با یکدیگر
عمان تنها کشوری بود که آرامش را در این نشست برهم زد و اعلام کرد که قصد ندارد در سال 2015 برای برگزاری نشست سالانه کشورهای عضو شورای همکاری در کشور خود برای کشورهای عرب خلیج فارس شرایط ایجاد کند.
بر طبق گزارشات شبکه «الجزیره»، نمایندگان عمان در چارچوب گفتوگوهای غیررسمی در محافل سیاسی تهدید کردند که اگر عربهای سعودی از تلاشهای خود در جهت تبدیل شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس به اتحادیه سیاسی- نظامی تحت نظر خود دست بر ندارد، از این اتحادیه خارج میشوند.
با این وجود، سکوت دیگر پادشاههان عرب به آن معنا بود که آنها برخورد خود را نسبت به ریاض براساس سنتهای توطئهچینی عربها نشان میدهند که در این رابطه آغوشهای گرم را گشوده اما چاقو را در پشت فرو میبرند.
طبق این سند، بحرین، قطر، کویت، عمان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی گروهی را تشکیل میدهند که دارای 20 درصد از تولیدات نفت جهانی، بیش از 50 درصد از ذخایر طلای سیاه و تقریبا 1.5 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی مشترک میباشد.
سران عرب در مورد تأسیس ساختارهای نظامی و امنیتی مشترک نیز تبادلنظر کردند اما در واقع بین اعضای این سازمان هیچ نوع وحدتنظری وجود ندارد.
روابط بین کشورهای مذکور مانند مبارزه مخفی با یکدیگر بوده که بعضا بازندهها را از این مبارزه بیرون میکنند.
* بازسازی رابطه کشورهای عرب با ایران؛ دلهره اصلی آل سعود
در این رابطه مسائل اصلی که ثبات داخلی اعضای شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس به آن وابسته است عبارتند از:
روابط با ایران و اگر دقیقتر بگوییم برخورد با «احیای شیعه» که خاورنزدیک و خاورمیانه را در برگرفته و همچنین مشکلات مرتبط با «اسلام سیاسی» از سوی گروههایی مانند «اخوانالمسلمین»، «حماس فلسطین» و همچنین گروههای افراطگرای گوناگون از «داعش» گرفته تا شورشیان سوریه و «طالبان» پاکستانی میباشد.
این روابط نیز بخاطر این است که سلطنتهای خلیج فارس نسبت به این مسائل استراتژی مشترکی را طراحی نکنند.
با این حال به نظر تحلیلگران مسائل سیاسی، تمام مباحث پیرامون «ناتو عربی» و باصطلاح خودشان «اتحادیه مقدس» به جایی نمیرسند و اسناد مربوطه که به امضا رسیده تنها به عنوان پروتکلهایی درباره نیتهایی که امضاکنندگان آن به هیچ چیز متعهد نیستند، باقی میماند.
* مبارزه داخلی بر سر رهبری شورای کشورهای عرب خلیج
از سوی دیگر، در میانمدت چنین استراتژی که به نفع همه کشورهای ذکر شده باشد، طراحی و تصویب نمیشود زیرا کشورهای عرب خلیج فارس در حال حاضر مشغول مسئله دیگری هستند که مبارزه با ادعاهای عربستان سعودی برای رهبری مطلق چه در شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس و چه در تمام خاورنزدیک و خاورمیانه است.
به نظر سازماندهندگان جلسه مذکور، برگزاری نشست این شورا در پایتخت قطر به معنای «آشتی» ریاست این کشور با «برادران ارشد» خود یعنی عربستان سعودی و امارات متحده عربی میباشد.
در این رابطه پس از تعارضی که میان 2 کشور بخاطر حمایت شیخ «تمیم بنحمد بنخلیفهآلثانی» امیر قطر از «اخوانالمسلمین» مصر و«حماس» فلسطین صورت گرفت، این نشست به نوعی «آشتی» کاملا رسمی دوحه و ریاض تلقی میشود.
در این خصوص امیر قطر بیانیه رسمی نهایی را نسبت به مصر امضا کرد و علاوه براین، یک روز قبل از افتتاحیه نشست دوحه به وسیله میانجیگری فرستاده ویژه پادشاه سعودی در «قاهره»، السیسی رئیس جمهور مصر با سفیر قطر ملاقات نمود.
با این حال تقریبا بلافاصله پس از اتمام این مراسم، نمایندگان رسمی امیر قطر روشن ساختند که ملاقات مذکور و سند نهایی که در دوحه مورد امضا قرار گرفت، از اهمیت خاصی برخوردار نیستند و اصلا بدان معنا نیست که موضع خصمانه قطر نسبت به دولت فعلی مصر کوچکترین تغییری کرده باشد.
در ضمن، شیخ «یوسف قرضاوی» که افشاگر برنامههای السیسی و سلسله سعودی میباشد، لحن سخنرانیهای عمومی خود را قدری ملایمتر کرد اما با اینکه برای بازداشت وی در مصر حکم صادر شده بود، او مثل قبل در قطر زندگی میکند ضمن آنکه اکثر رهبران «اخوانالمسلمین» در امارات پناه گرفتهاند.
* امارات و بازی در زمین «تلآویو»
حماس نیز وضعیت مشابهی دارد و ریاست امارات متحده عربی قبل از عملیات نظامی که اسرائیل در تابستان سال 2014 در نوار غزه انجام داد، گام بیسابقهای را برداشت و به «تلآویو» قول داد که اگر در طی این عملیات حماس در نوار غزه نابود شود، از عملیات اسرائیل حمایت مالی میکند.
امارات متحده عربی همزمان از قطر میخواست تا دوحه نیز از هرگونه حمایت از این گروه دست بکشد و در نتیجه، حماس هم در نوار غزه و هم در قطر تنها ماند.
علاوه براین، ریاست قطر در حال حاضر به طور فعال سعی دارد تا روابط خود را با ایران دوباره برقرار کند که این مسئله بیش از همه باعث خشم ریاض میباشد.
از سوی دیگر این مسئله که امارات متحده عربی و عربستان سعودی نسبت به مصر و حماس مواضع مشابهی دارند، به هیچ وجه به آن معنا نیست که روابط دوجانبه این کشورها از پایداری خاصی برخوردار است.
* هراس امیر قطر از توطئههای آل سعود
بیمیلی امیر قطر نسبت به عربهای سعودی نیز دلایل شخصی دارد زیرا امیر دوحه نسبت به ریاض شکرگذار نیست علیرغم آنکه عربستان در توطئه علیه پدر وی نقش اصلی را ایفا کرد.
با وجود آنکه شیخ جوان «تمیم بنحمد بنخلیفهآلثانی» در سایه همین دسیسهها به امیر قطر تبدیل شد، اما او به خوبی میفهمد که در شرایط معین، عربهای سعودی میتوانند وضعبت فعلی را به نفع خود استفاده کنند.
از سوی دیگر، امارات متحده عربی نسبت به روابط با ریاض رویکرد عملگرایانهتری دارد به طوریکه آنها بر این باورند سلسله سعودی برای حفظ موضع رهبری خود در شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس نه پایه سیاسی و نه اساس اقتصادی دارد.
* تکاپوی «ابوظبی» برای مشارکت استراتژیک با واشنگتن
ریاست امارات متحده عربی معتقد است که «ابوظبی» باید رهبر جدید خلیج و جهان عرب شود و به همین خاطر به طرز کاملا ماهرانهای در سیاست خاورمیانه آمریکا جاسازی میشود و خودش را در مقابل واشنگتن به عنوان شریک قابل اعتماد تری نسبت به ریاض جلوه میدهد.
کافی است بگوییم که امارات متحده عربی تنها کشور عربی میباشد که به افغانستان نیروهای نظامی خود را فرستاده است که این اقدام در کنار دیگر برنامهها، باعث بوجود آمدن ایده «تغییر شریک در خلیج فارس» که مورد بررسی بخشی از محافل سیاسی بانفوذ نزدیک به حزب «دموکراتیک» آمریکا میباشد، شده است.
لیست اعتراضات سلطنتهای دیگر خلیج فارس نسبت به جاهطلبیهای رهبری عربهای سعودی را میتوان ذکر کرد اما در این مقاله فرصت آن نیست.
* رژیم آل سعود در سراشیبی افول
در ضمن، اعضای شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس به خوبی متوجه هستند که از عمر «عبدالله بنعبدالعزیز» پادشاه عربستان زمان زیادی باقی نمانده است و در آینده نزدیک در ریاض مبارزه برای تخت پادشاهی شروع میشود که میتواند نتایج غیرمنتظرهای را در پی داشته باشد.
در ضمن، سلطنتهای خلیج بر این باورند که سلسله پادشاهی سعودی ضعیف شده است و دیگر به قدرت آن باور ندارند.
با اینکه سلطنتهای خلیج فارس در کلام با نمایندگان سعودی موافق میشوند و اسناد ارائه شده از سوی ریاض را امضا میکنند اما در عمل در منطقه بازی مستقل خود را پیش میبرند ضمن آنکه سعی دارند از مناطق نفوذ عربهای سعودی به نفع خود استفاده کنند.
تناقض در روابط بین عربستان سعودی و دیگر کشورهای عضو شورا مسئله روابط با جمهوری اسلامی ایران را پررنگتر میکند.
* گرایش مثبت برخی کشورهای عرب نسبت به ایران
هراس عربهای سعودی از ایران توسط دیگر محافل حاکم بر کشورهای عرب خلیج فارس درک نمیشود و تنها حرف از تغییر ناگهانی مثبت مواضع نسبت به تهران زده نمیشود بلکه اینجا شواهد کاملا عملگرایانه میباشند.
در این خصوص عمان در مذاکرات بین واشنگتن و تهران پیرامون مسئله هستهای به عنوان میانجی نقش کلیدی ایفا کرد و با این کار اعتبار بینالمللی خویش را به خوبی ارتقاء داد.
علاوه براین، کویت و امارات متحده عربی مدتهاست از اینکه برخی تجار با دور زدن تحریمهای غرب، در خاک این کشورها با ایران تجارت میکنند، درآمدهای خوبی دارند.
در این رابطه قطر هم میخواست به چنین نقش «میانجیگر» در روابط ایران با جهان عرب بپیوندد که از نظر اقتصادی دارای منافع خوبی است.
برخلاف ریاض، اعضای دیگر شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس به خوبی متوجه هستند که بدون حمایت واشنگتن هرگونه تلاشی در راستای «بازداشتن ایران» و «گسترش شیعه» دچار شکست است.
سلطنتهای خلیج به غیر از عربستان سعودی معتقدند که سیاست «کاهش رویارویی تهاجمی» آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران رویکردی محدود و نسبتا ظاهری دارد.
* برخورد محتاطانه کشورهای عرب خلیج در مواجه با آمریکا
به همین خاطر آنها قصد ندارند پیرامون اوضاع سر و صدا ایجاد کنند و مانند ریاض روابط خود با واشنگتن را تیره سازند ضمن آنکه سلطنتهای خلیج فارس نسبت به عربستان سعودی با آمریکا روابط خاصی را برقرار میکنند.
در پسزمینه چنین اختلافاتی با اطمینان میتوان گفت: نتیجه اصلی نشست شورای مذکور که در اواخر سال 2014 در دوحه برگزار شد، شکست خوردن تلاشها در راستای ایجاد «ناتوی عربی» به ریاست سلسله سعودی میباشد.
در ضمن، احتمال طرحریزی رویکردهای مشترک در آینده نزدیک نسبت به مسائل سیاسی خارجی بجز تقویت بخشیدن به همکاری استراتژیک با آمریکا (در این نکته همه سلاطین عرب متحدند)، از طرف اعضای شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس انتظار نمیرود و بجای آن تنها تناقض داخلی و مبارزه برای رهبری در شورای مذکور روبه افزایش خواهد بود.
* رویکرد تاکتیکی کشورهای عرب برای همکاری با مسکو
روشن است که ریاض و رقیبهای آن از قبیل قطر در این شرایط براساس ملاحظات تاکتیکی و برای تقویت مواضع خود در مزایدههای شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس و واشنگتن، بخواهند با مسکو همکارییهای جداگانه داشته باشند.
آنها در این زمینه از خود آمادگی برای برقراری «روابط ویژه» و «گسترش همکاری اقتصادی» نشان میدهند.
در اینجا باید به خوبی فهمید که این اقدامات بیش از یک بازی دیپلماتیک نیست و مسکو نباید بر روی آنها حساب خاصی باز کند.
در پایان باید اشاره کرد شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس که هیچگاه طرفدار روسیه نبوده و نخواهد بود، دچار تناقضات داخلی شده است و تشکیل «ناتوی عربی» در آینده نزدیک امکانپذیر نیست.