با وخامت دوباره حال ملک عبدالله پادشاه 90 ساله عربستان سعودی گمانه زنیها و تحلیلها در مورد مرگ او و پیامدهای این اتفاق بیش از پیش مطرح شده است.
به گزارش گروهبینالملل بصیرت به نقل از باشگاه خبرنگاران، از زمانی که خبر وخامت دوباره حال ملک عبدالله و انتقال او به بیمارستان بر روی خروجی رسانهها و خبرگزاریهای جهان قرار گرفت، همزمان تحلیلگران نیز دست به کار شدند و تحلیلهایی در مورد این موضوع و بخصوص مسئله جانشینی ملک عبدالله و آینده عربستان مطرح کردند.
در این گزارش سعی داریم به بررسی تاثیرات مرگ پادشاه عربستان بر معادلات داخلی عربستان و منطقه بپردازیم:
روز 31 دسامبر (10 دی) بود که خبر رسید ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی برای انجام برخی آزمایشات پزشکی در مرکز پزشکی ملک عبدالعزیز در ریاض بستری شد.
10 دیماه یکی از منابع نزدیک به خاندان سعودی، سایتی موسوم به "مجتهد" صفحه مشهوری در شبکههای اجتماعی، که با انتشار اخبار و اطلاعات موثق از خاندان سلطنتی عربستان، محبوبیت زیادی کسب کرده تصریح کرد؛ بیمارستان مخصوص پادشاه در "باغ الخوریم" کاملا مجهز است، اما به علت وخیم شدن حال پادشاه و نیاز به دستگاههای پیچیدهتر، او را به بیمارستان ریاض منتقل کردند.
مجتهد افزود: حال پادشاه از دو روز پیش رو به وخامت گذاشته بود، اما دیشب اوضاع به قدری وخیم شد که ساعت 11 شب او را با بالگرد به بیمارستان آوردند.
این چندمین باری است که خبرهایی مبنی بر وخامت حال پادشاه عربستان مخابره میشود. اوایل شهریورماه سال گذشته وضعیت جسمانی ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود، به قدری وخیم شد که او نتوانست در تشییع جنازه برادرش "مساعد بن عبدالعزیز" شرکت کند. امسال هم پیش از این اوایل خردادماه مجتهد از وخامت حال ملک عبدالله خبر داده بود، اما ظاهراً قضیه این بار جدیتر از دفعات قبل است.
پادشاه ۹۰ ساله سعودی، از دو هفته پیش بر اثر ابتلا به ذاتالریه در بیمارستان بستری شده و پزشکان ناگزیر از استفاده از دستگاه اکسیژن برای کمک به تنفس او شدند.
حتی برخیها نیز از مرگ بالینی ملک عبدالله خبر دادهاند.
در پی خبر دیوان پادشاهی عربستان مبنی بر ابتلای ملک عبدالله بن عبدالعزیز به ذاتالریه، اکنون نگاهها متوجه عربستان و تحولاتی است که در آینده در انتظار این کشور است.
بیشتر تحلیلهای ارائه شده در خصوص مسئله جانشینی ملک عبدالله و خط مشی جانشین او در عرصه سیاسی به ویژه سیاست خارجی و اقتصادی است.
*** پیامدهای مرگ ملک عبدالله
هرگاه که یکی از پادشاهان عربستان سعودی بیمار میشود یا فوت میکند بلافاصله اولین سئوالی که در اذهان متبادر میشود این است که جانشین او چه کسی خواهد بود. این بار هم اولین و مهمترین مسئلهای که بلافاصله پس از مرگ ملک عبدالله پادشاه 90 ساله عربستان پیش می آید مسئله جانشینی است، که مورد توجه اکثر تحلیلگران و ناظران سیاسی نیز قرار گرفته است.
همه تحلیلگران و کارشناسان سیاسی آشنا به چیدمان سیاسی عربستان متفق القول معتقدند که مرگ ملک عبدالله باعث بروز جنگ قدرت در میان شاهزادگان عربستان خواهد شد.
به گفته دکتر "پیروز مجتهدزاده" یکی از کارشناسان برجسته سیاسی و مدیر عامل بنیاد پژوهشی یوروسویک لندن (Urosevic Research Foundation) "به نظر میرسد که این بار موضوع بحران جانشینی در عربستان سعودی بسیار جدیتر از موارد قبل رخنمایی خواهد کرد. این روال و سلسله طی ادوار پیشین هم بوده اما به دلیل بالاتر رفتن سن فرزندان عبدالعزیز این بار اوضاع فرق میکند. واقع امر این است که مسئله تنها تغییر پادشاه و رفتن یکی و آمدن دیگری نیست، مسئله حتی فوت ولیعهد پیش از پادشاه هم نیست. موضوع اساسیتر از اینهاست و به تعدد شاهزادگانی بازمیگردد که همه داعیه رسیدن به قدرت دارند. این وضعیت اثبات میکند حکومت در عربستان سعودی با بحران جدی مواجه شده است. شما با سیستمی روبهرو هستید که همه گزینههای جانشینی پادشاه در آن بیش از 70 سال سن دارند و از حیث سنی در بازنشستگی سیاسی قرار دارند. نسل بعدتر هم که تعدادشان به قدری زیاد است که واقعاً نمیتوان سازوکاری برای روندهای آتی ترسیم کرد. این مسئله باعث میشود تا بحران در عربستان جدیتر از همیشه باشد.
موضوعی که در حکومتهای عربی شبهجزیره بهصورت نهادینه درآمده این است که اختلافات در این کشورها حل و فصل نمیشود. بلکه تنها بر روی آنها سرپوش گذاشته میشود.
این موضوع در عربستان هم دیده میشود و با وساطت سعی میکنند اختلافات را مدیریت کنند حال آنکه ریشه مشکل همچنان وجود دارد و در زمان نهچندان دور خود را بهعنوان یک معضل به نمایش خواهد گذاشت. در این شرایط شاید باید منتظر یک انفجار ناگهانی در عربستان باشیم که جهان را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد."
نشریه اینترنتی "بیزنس اینسایدر" در تحلیلی از وضعیت سیاسی عربستان سعودی در پی بیماری پادشاه آن کشور نوشته است: "ریاض اکنون با بزرگترین چالش در پنجاه سال اخیر رو به روست. به نوشته "مایکل کلی"، جنگ قدرت برای جانشینی ملک عبدالله از هم اکنون به روشنی دیده میشود."
سایت اینترنتی "میدل ایست مانیتور" از این انتقال قدرت به عنوان "جنگ پیچیده و طولانی قدرت" یاد کرده است.
البته باید گفت آنچه که این تحلیلگران از آن به عنوان "بحران جانشینی" سخن میگویند مربوط به نسل سوم شاهزادگان عربستانی است، چرا که هم اکنون جانشین ملک عبدالله مشخص است و حتی ولیعهد، ولیعهد هم از قبل تعیین شده است.
در شش دهه گذشته جانشینی عمدتاً به ترتیب سنی از برادری به برادر دیگر دست به دست شده است اما به زودی و با مرگ آخرین برادر از نسل فرزندان بنیانگذار حکومت سعودی، قدرت به نسل سوم آل سعود واگذار خواهد شد؛ و آن وقت است که بحران با شدت بیشتری نمایان خواهد شد، چون آن موقع هر یک از نوادگان متعدد که به پادشاهی برسد به طور خودکار برادرانش جانشینان وی خواهند شد، بنابراین تعداد زیادی از پسرعموها از رسیدن به سلطنت باز خواهند ماند.
ملک عبدالله سال ۲۰۰۵ میلادی (۱۳۸۴ شمسی) به عنوان ششمین پادشاه عربستان سعودی بر تخت نشست. جانشین بلافصل وی شاهزاده سلمان، ولیعهد ۷۹ ساله است. انتظار میرود سلمان 79 ساله برادر ناتنی عبدالله جانشین وی شود. سلمان در سال 2012 و به دنبال مرگ شاهزاده نایف بن عبدالعزیز به عنوان ولیعهد معرفی شد.
سلمان در بسیاری از نشستها از جمله نشست سران کشورهای حوزه خلیج فارس از طرف پادشاه این کشور شرکت کرده است. از طرف دیگر ملک عبدالله زمستان گذشته ( مارس سال 2014 میلادی) کوچکترین برادرش شاهزاده مقرن بن عبدالعزیر آل سعود را که اکنون ۶۹ سال دارد، ولیعهد دوم اعلام کرد.
در این میان مسئله این است که شاهزاده سلمان خود مشکلات جسمانی دارد و برخی گزارشها مدعی شدهاند او از زوال عقل و آلزایمر رنج میبرد، بنابراین قادر به اداره حکومت نیست.
از سوی دیگر شاهزاده مقرن هم به دلیل آن که مادرش کنیزی یمنی بوده و هیچگاه به ازدواج رسمی عبدالعزیز در نیامده بود جایگاه ویژهای در میان خاندان آل سعود ندارد و انتخاب او به سمت ولیعهد دوم با مخالفتهایی همراه بود و جنجال برانگیز شد.
امیر مقرن تحصیلکرده بریتانیاست و خلبان جت جنگنده است و با آمریکا پیوندهای محکمی دارد؛ اما مادرش یمنی تبار و همسر غیررسمی ملک عبدالعزیز آل سعود بنیانگذار پادشاهی سعودی در سال ۱۹۳۲ میلادی (۱۳۱۱ شمسی) بود و هرگز به عقد رسمی او در نیامد. از این رو انتخاب امیر مقرن به زمامداری بسیار جنجال برانگیز خواهد بود.
یک مقام پیشین سعودی سال گذشته به خبرنگار واشنگتن پست گفت: "امیر مقرن در واقع شاهزاده نیست؛ چون مادرش برده بوده؛ ملک عبدالله برادران دیگری دارد که صلاحیتشان بیشتر است. هیچکس فکرش را هم نمیکند که امیر مقرن بتواند به پادشاهی برسد."
در همین حال فعال رسانه ای مجتهد که با توجه به فضای بسته عربستان ظاهرا تنها منبع قابل اطمینان برای خبرگیری از داخل خاندان سعودی محسوب می شود اخیرا مدعی شده است که مقامات دیوان پادشاهی قصد دارند، پیش از اعلام خبر مرگ امیر عبدالله، سه تغییر عمده در راس حکومت را به نام پادشاه صورت دهند که مهمترین آن، تغییر ولیعهد است.
مجتهد که از نزدیکان به خانواده حکومتی است دقایقی پس از انتشار خبر انتقال امیر عبدالله به بیمارستان شهر ریاض، فاش کرد: خالد التویجری، رئیس دیوان پادشاهی عربستان به زودی تصمیمات زیر را از قول پادشاه صورت خواهد داد:
- برکناری سلمان از ولیعهدی و جایگزینی مقرن به عنوان ولیعهد
- اعلام خبر مرگ امیر عبدالله و شاه شدن مقرن
- تعیین متعب- پسر ملک عبدالله- به عنوان ولیعهد مقرن
این فعال عربستانی که به دلیل افشای خبرهایی از مسائل پشت پرده خاندان حاکم در عربستان محبوبیت بسیاری دارد اوایل سال جاری (1393) و به دنبال تعیین شاهزاده مقرن به عنوان ولیعهد دوم با اشاره به دلیل معرفی شتابزده مقرن به عنوان جانشین ولیعهد و پادشاه آینده، از اختلافات و کشمکش های دو گروه در خاندان آل سعود خبر داد. مجتهد در صفحه توییتر خود نوشت: اکنون رقابتی شدید در خاندان حاکم بین دو گروه آغاز شده است گروه نخست به دنبال تکمیل طرح پادشاهی متعب بن عبدالله است و گروه دوم هم قصد دارد با این موضوع به صورت علنی مخالفت کند. وی خاطرنشان کرد: طرح گروه نخست این است که پادشاه کناره گیری کند و سلمان پادشاه شود و ولیعهد او هم مقرن باشد. براساس این طرح، متعب بن عبدالله معاون دوم می شود. پس از آن سلمان کناره گیری می کند و متعب ولیعهد می شود. مجتهد ادامه داد: قرار بود که این طرح چند هفته دیگر آغاز شود، ولی پس از آنکه گروه نخست از تصمیم گروه مقابل برای مخالفت اطلاع یافت، مجبور شد در این کار عجله کند؛ تا بدین ترتیب آنها را در قبال عمل انجام شده قرار دهد. مجتهد اظهار داشت: در این باره با بیشتر اعضای هیات بیعت مشورت نشده و همانطور که گفته شد این کار با هدف پیش دستی در برابر گروه مقابل انجام شد. همزمان با این تصمیم، برخی رسانه های خبری انتصاب شاهزاده مقرن به سمت جانشین ولیعهد عربستان را بخشی از جابه جایی قدرت درعربستان دانستند که جزئیات این جابه جایی بزودی اعلام خواهد شد.
ادعای مجتهد در خصوص کنارهگیری ملک عبدالله جامه عمل نپوشید . اصولا پادشاهان عربستان تحت هیچ شرایطی اعتقادی به کناره گیری ندارند. ملک فهد که در سال 1982 به سلطنت رسید با وجود آن که یک دهه(1996 تا 2005) به دلیل سکته مغزی از لحاظ جسمی و ذهنی از کار افتاده بود تا آخرین روز حیات خود بر تخت پادشاهی باقی ماند. حال باید دید آیا ادعاهای دیگر او مبنی بر پادشاهی متعب تحقق خواهد یافت یا خیر.
در عین حال، روزنامه القدس العربی نیزبه نقل از منابع آگاه نوشت سلمان بن عبدالعزیز 79 ساله نیز مانند ملک عبدالله مبتلابه مشکلات جسمی است و منابع نزدیک به مراکز تصمیم گیری در عربستان اعلام می کنند که سلمان به علت نامساعد بودن وضعیت جسمی خود، احتمالاً از پذیرش تاج و تخت پادشاهی خودداری کند. این منابع اعلام کردند، یکی از اهداف ملک عبدالله از انتصاب شاهزاده مقرن به معاونت ولیعهد عربستان، فراهم کردن زمینه نشستن پسرش شاهزاده مُتعب بن عبدالله (پسر سوم ملک عبدالله) بر تخت پادشاهی است.
مقرن بن عبدالعزیز، کوچک ترین پسر بنیانگذار پادشاهی عربستان است که به ولیعهدی منصوب میشود. امیر مقرن که سی و پنجمین پسر ملک عبدالعزیز است 69 سال دارد و شخصیتی بانفوذ در عربستان محسوب می شود. او اکنون معاون دوم رئیس کابینه و مشاور پادشاه و فرستاده ویژه او است. اسناد نشان میدهد امیر مقرن نیز مانند پادشاه کنونی عربستان، برادری که از یک پدر و مادر باشند، ندارد.
در تایید این ادعاها باید خاطر نشان کرد که ملک عبدالله دیگر پسران خود را به پست های مهمی مانند امارت ریاض، امارت مکه و معاونت وزارت خارجه گمارده است.پیش بینی می شود جنگ قدرت پس از عبدالله بین خاندان او و تیره سدیری باشد. منظور از سدیری ها قبیله مادری این خاندان است که بزرگ آنها ملک فهد بود. گروه مقابل این طایفه را غیرسدیری ها می خوانند که در راس آنها ملک عبدالله است که در سال های گذشته توانسته بود سایر فرزندان ملک عبدالعزیز را گرداگرد خود جمع کند و رقابت داخلی در عربستان بر سر قدرت را به یک توازن برساند.
تحلیلگر سایت "میدل ایست مانیتور" سه سناریو را در این باره مطرح می کند:
سناریوی اول آن که ملک عبدالله تا آخرین لحظه عمرش پادشاه عربستان باقی بماند و پس از او قدرت طبق سنت به ولیعهد او که در حال حاضر شاهزاده سلمان است برسد.
اما این روش " ولیعهدی دوم" متعب بن عبدالله را تضمین نخواهد کرد.با به قدرت رسیدن شاهزاده سلمان و با توجه به این که شاهزاده مقرن از قبل به عنوان ولیعهد او انتخاب شده، شاهزاده سلمان حق دارد که ولیعهد دوم را خود انتخاب کند. قطعا سلمان فردی از اعضای خانواده عبدالله را انتخاب نخواهد کرد گزینه او یکی از اعضای تیره سدیری خواهد بود.
سناریوی دوم آن است که ملک عبدالله به نحوی از قدرت کناره گیری کند که متعب به عنوان ولیعهد دوم و ولیعهد شاهزاده مقرن منصوب شود. در این صورت این طرح از سوی پادشاه بعدی لازم الاجرا و غیر قابل تغییر خواهد بود.این سناریو از آن جهت که می تواند بالقوه نجات بخش باشد و اوضاع را آرام کند قابل قبول است.اما تیره سدیری از آن بیم دارد که در صورت پادشاهی مقرن و ولیعهدی متعب هیچ شانسی برای قدرت گیری آنها باقی نباشد.
سناریوی سوم هم می تواند رویکردی مانند قطر باشد که در آن پادشاه و ولیعهد هر دو از قدرت کناره گیری کنند. در این صورت شاهزاده مقرن پادشاه و متعب ولیعهد او خواهد شد و محمد بن نایف (پسر ولیعهد قبلی)یا هر فرد دیگری از تیره سدیری به عنوان ولیعهد دوم منصوب شود.
بدون شک سدیریها دوست دارند قبل از بهبودی پادشاه انتقال قدرت هرچه سریعتر انجام شود زیرا ممکن است پادشاه پس از بهبودی احکامی را در خصوص برکناری سدیری ها از مناصب قدرت صادر کند و کسان دیگری را جانشین آنها نماید.
ملک عبدالله از چند سال قبل با طرح ها ونقشه هایی هماهنگ ، تضعیف سدیری ها را آغاز کرده است. سال گذشته وقتی در مراسم تشییع جنازه و نماز میت مساعد بن عبدالعزیز برادر بزرگتر ملک عبدالله ولیعهد و سایر برادرها و برادرزاده ها حضور نیافتند،سایت مجتهد آن را نشانه دیگری است از تعمیق اختلاف ها میان عموزاده های مدعی حکومت و به ویژه رقابت پنهان، میان متعب بن عبدالله، پسر پادشاه و محمد بن نایف، پسر ولعیهد قبلی دانست.
کامنتری هم در گزارشی نوشت: حال که مقرن مخالفانی دارد اگر سلمان از پشتیبانی دیگر اعضای خاندان سلطنتی برخوردار باشد شخص دیگری را از بین شاخه سدیری به عنوان ولیعهد معرفی خواهد کرد. در این میان شانس شاهزاده احمد بن عبدالعزیز 73 ساله بیشتر است. او چند ماهی وزیر کشور بود که در سال 2012 توسط ملک عبدالله برکنار شد.
به گفته منابع دیپلماتیک، آمریکا نگران است مرگ شاه عربستان به درگیری میان خاندان آل سعود بر سر جانشینی وی منجر شود .
پادشاه عربستان در سال های اخیر تصمیماتی نظامی و اداری گرفت تا قدرت نظامی و تصدی پست های سیاسی حساس، بخصوص وزارت دفاع و کشور را در اختیار فرزندانش و فرزندان 'نایف بن عبدالعزیز' ولیعهد سابق قرار دهد.
وی همچنین گارد ملی را به وزارتخانه تبدیل کرد و بودجه ای مستقل از وزارت دفاع برای آن در نظر گرفت و علاوه بر آن تدابیری اندیشید که نفوذ فرزندان برادرش 'سلطان بن عبدالعزیز' ولیعهد اسبق کاهش یابد.
پادشاه عربستان همچنین در چند سال اخیر تلاش کرد از نفوذ فرزندان برادرش فهد پادشاه پیشین در ادارات سیاسی و امنیتی بکاهد.
*** چالش های دیگر
اما جدا از مسئله اختلافات بر سر جانشینی ملک عبدالله، مرگ پادشاه، عربستان را در معرض چالش های دیگری نیز قرار خواهد داد، از جمله فروپاشی استحکام خاندان سلطنتی که ملک عبدالله با خوی مستبدانه خود به آن قوام بخشیده بود،مشکلات اجتماعی،اقتصادی و امنیتی.
در همین راستا "فؤاد ابراهیم"، یکی از کارشناسان برجسته خاورمیانه و عربستان با درج مقاله ای در روزنامه الاخبار لبنان با اشاره به وخامت حال ملک عبدالله، شکاف در خاندان سلطنتی ، چالش اقتصادی و احتمال نافرمانیهای مردمی گسترده و مسائل امنیتی را سه چالش فراروی این کشور در صورت مرگ شاه سعودی دانست.
روزنامه الاخبار لبنان با اشاره به بیماری ملک عبدالله پادشاه عربستان به پیامدهای منفی مرگ وی که گریبانگیر عربستان خواهد شد اشاره کرد و اولین پیامد و نتایج آن شکاف در خاندان سلطنتی عربستان عنوان شده و آمده است : ملک عبدالله در داخل خاندان حاکم سعودی همواره خود را به عنوان یک شخصیت قاطع و مستبد نشان داده است تا جائیکه هیچ یک از شاهزادگان را یارای مقابله با او نیست و ملک عبدالله نیز از این جایگاه منحصر به فرد خود برای ایجاد تغییرات اساسی و ریشه ای و بی سابقه ای در ساختار قدرت بهره برد و دشمن تاریخی خود در شاخه السدیری را از پای درآورد و رقیب وی علاوه بر از دست دادن بزرگان شاخه خود شانس تصاحب تاج و تخت را تا اطلاع ثانوی از دست داد.
*** شکاف در خاندان سلطنتی
به عقیده نویسنده این مقاله، اکنون بحران در مرحله پس از ملک عبدالله است و مشکل جانشینی برای وی وجود دارد زیرا شاهزادگان زیادی هستند که از سیاست های ملک عبدالله در عزل و نصب ها شکایت دارند و تنها شخص ملک عبدالله است که مانع افشای این شکایتها شده است. خلاصه امر اینکه پس از مرگ پادشاه احتمالا منازعه بر سر قدرت بین شاخه های خاندان حاکم بوجود خواهد آمد که ممکن است انسجام و وحدت خاندان سلطنتی را تحت تاثیر قرار دهد.
حتی در زمانی که شاهزاده مقرن از سوی ملک عبدالله به عنوان ولیعهد دوم انتخاب شد بسیاری در درون دربار با مقرن مخاف بودند اما از ترس پادشاه جرات به زبان آوردن آن را نداشتند.
*** چالش اقتصادی و احتمال نافرمانیهای گسترده
این گزارش، دومین پیامد منفی که مرگ ملک عبدالله برای عربستان به همراه دارد چالش اقتصادی میداند.
به نوشته این مقاله، ملک عبدالله تا حدودی توانست خشم مردمی را به دلیل مشکلات معیشتی که قشر عظیمی از شهروندان از آن رنج می بردند، مهار سازد، ارائه خدمات اجتماعی و اعطای مجوز تحصیل در خارج به دانشجویان تا حدودی از نارضایتی مردم کاست. هرچند این موارد کمتر از انتظارات اقتصادی و سیاسی که اغلب مردم در زمان به قدرت رسیدن ملک عبد الله در اوت 2005 داشتند،بود.
اما اکنون به دلیل کاهش درآمدهای نفتی، تصمیم دولت برای لغو یارانه کالاهای اساسی به خصوص سوخت، عدم پرداخت پاداش ها و تحمیل مالیات های سنگین برای برق، آب و تلفن و نیز توقف طرح های توسعه ای مربوط به زیرساخت ها وخدمات، احتمال دارد که بار دیگر هرج و مرج های اجتماعی با اشکال مختلف آن از جمله مظاهر بیکاری، افزایش روند گسترش فساد در موسسات دولتی، کُندی نرخ رشد و نیز دیگر پیامدهای اجتماعی و اقتصادی به وجود بیاید.
نسل جوان جمعیت عربستان به ویژه زنان که با دنیای مدرن ارتباط بیشتری دارند نظام حاکم استبدادی را نمی پسندند و خواهان آزادی های بیشتری هستند.
گزارش ها حاکی از آن است که 40 درصد جمعیت جوان عربستان بیکار هستند.
علاوه بر این سختگیری های اقتصادی و مذهبی دولت وهابی عربستان بر اقلیت شیعه این کشور و نگه داشتن آنها در فقر و تنگدستی شیعیان ساکن مناطق نفت خیز این کشور را به ستوه آورده و انتظار می رود با بروز اختلاف در میان خاندان سلطنتی شیعیان نیز مطالبات خود را فریاد بزنند. هرچند که مقامات عربستان هرگونه تجمع مدنی را سرکوب می کند و تا کنون با توسل به شیوه سرکوب و ارعاب مانع بروز "بهار عربی" در این کشور شده اما شاید این بار با مرگ عبدالله نتوانند مانند گذشته از وقوع این جنبش ها جلوگیری کنند.
*** چالش امنیتی
الاخبار چالش امنیتی را از دیگر پیامدی می داند که در صورت مرگ ملک عبدالله جامعه عربستان را فرا می گیرد و می نویسد: با توجه غیبت رهبری کاریزماتیک( صاحب جذبه) و مشکلات اقتصادی که کشور با آن روبروست،که در آینده نزدیک تشدید خواهد شد،و نیز اوضاع بیثبات منطقهای و خطر روز افزون داعش در داخل عربستان سعودی،این کشور پادشاهی با تهدیدات امنیتی جدی روبرو است که ثبات سیاسی آن را تهدید میکند.
گروه تروریستی داعش تازهترین تهدید پیشِروی آلسعود است بهویژه اینکه بر اساس گزارشهای متعدد منتشر شده، داعش میان جوانان سعودی و مبلغان وهابی کمسن و سال نفوذ کرده است.
چندی قبل سه سرباز ارتش عربستان در مرز عراق کشته شدند، هرچند هیچ گروهی مسئولیت آن را بر عهده نگرفت اما یک تحلیلگر به رویترز گفت " احتمالااین اولین حمله از سوی داعش به عربستان و پیامی به این کشور پس از پیوستن به ائتلاف ضد داعش بوده است" .
*** سیاست خارجی
یکی دیگر از سئوالاتی که مطرح می شود این است که پس مرگ عبدالله بر سر سیاست خارجه عربستان سعودی بخصوص سیاست های این کشور در قبال ایران و ایالات متحده چه خواهد آمد.
بیشتر تحلیلگران معتقدند بعید است تغییر خاصی در این راستا صورت بگیرد. زیرا ظاهرا این شخص ملک عبدالله نیست که خط مشی ها و سیاست های خارجی را تعیین می کند بلکه تیمی عهدهدار این مسئولیت است. پس به نظر میرسد که با مرگ ملک عبدالله باز در دستگاه دیپلماسی ریاض بر همان پاشنه خواهد چرخید.
سیاستهای منطقهای عربستان را صرفاً پادشاه تعیین نمیکند بلکه منظومه پیچیده و دخالت قدرتهای خارجی نقش پررنگی دارد. اخیراً هم در مورد مسئله نقش منطقهای عربستان و بحران قیمت نفت اعتقاد بر این است که این روند و تدوین استراتژیها مسئله آمریکاست و ریاض طبق نظر واشنگتن چنین سیاستی را اتخاذ کرده است. بنابراین سیاست خارجی عربستان و بهویژه در مسائل منطقهای امکان تغییر زیاد و 180 درجهای ندارد.
یعنی انتظار می رود روابط ریاض – واشنگتن سیر فعلی خود را طی کند به ویژه این که می بینیم طی روزهای اخیر تنی چند از شاهزادگان صاحب نفوذ عربستان با سفر به امریکا در خصوص مسائل داخلی این کشور با طرف غربی شور و مشورت میکنند.بنابراین بعید به نظر می رسد در این زمینه اتفاق خاصی بیفتد.
در خصوص روابط ریاض- تهران هم که روزهای تیره خود را میگذراند باید گفت انتظار نمی رود بعد از مرگ ملک عبدالله گشایشی حاصل شود.
هرچند از ملک عبدالله به عنوان عامل اصلی بهبود نسبی روابط ایران –عربستان در اواخر دوران دولت سازندگی و سپس دولت اصلاحات و حکومت ملک فهد نام برده می شود – به دلیل سکته مغزی ملک فهد ، ملک عبدالله عملا از سال 1995 زمام امور عربستان را در دست داشت- اما اسناد منتشر شده از سوی سایت ویکیلیکس فاش کرد که ملک عبدالله در سال 2008 از امریکا خواسته بود برای پایان دادن به برنامه هسته ای ایران به حمله نظامی متوسل شود. او ایران را "افعی" خوانده بود که باید سرش را قطع کرد(!).
جدا از اظهارنظرهای شخصی بسیار تند ملک عبدالله در خصوص ایران باید به نقش منازعات منطقهای در متشنج کردن رابطه تهران و ریاض هم توجه داشت. در این فضا در شرایطی که در یک سال اخیر برخی رسانه ها از احتمال سفر چهره هایی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی به عربستان خبر داده اند و تحلیل کرده اند که این سفر میتواند به تنش زدایی از رابطه ایران و عربستان منتهی شود اما به نظر میرسد تفاوت منافع ایران و عربستان در بسیاری از پرونده های منطقهای فراتر از اینها بوده باشد. جدا از وجود فضای رقابت منطقهای میان ایران و عربستان که در سال های حکومت پهلوی هم وجود داشت، با شروع خیزش های مردمی در منطقه در چهار سال اخیر تهران و ریاض عملا و علنا از هم فاصله بیشتری گرفتهاند.
استاد خبرشناسی دانشگاه نیویورک در مقاله ای در این باره مینویسد:
"چالش دیگر جانشین عبدالله مهار ایران، رقیب منطقه ای این کشور پادشاهی، خواهد بود. عربستان سعودی در چند عرصه مشغول جنگ نیابتی با ایران است. در سوریه، عراق، لبنان و یمن. پادشاهی عربستان از نفت به عنوان سلاحی برای مجازات ایران و روسیه، بخاطر حمایت از بشار اسد در سوریه، استفاده می کند. ایران در مواجهه با تحریم های غرب و انزوای اقتصادی، برای عمل به تعهدات بودجه ای خود متکی به آن است که هر بشکه نفت 100 دلار یا بیشتر باقی بماند.
این جنگ نیابتی در سوریه و عراق شدت بیشتری دارد. پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، رژیم های سنی همسایه ازشبه نظامیان سنی حمایت کردند ، در حالی که ایران از دولت شیعه عراق و شبه نظامیان شیعه پشتیبانی می کند. هنگامی که رژیم های مختلف خاورمیانه متوجه شدند که ایالات متحده در جنگ عراق شکست خواهد خورد، آنها برای حفاظت از منافع خود و برای به دست آوردن چیزی پس از عقب نشینی آمریکا، شروع به مانور کردند. عربستان سعودی، که عراق را به عنوان خاکریز نفوذ ایران می دید، سعی کرد دولت شیعه بغداد را بی ثبات کند.
سلسله سعود خود را رهبر به حق جهان اسلام میبیند ، اما چندین دهه است که ایران این رهبری را به چالش کشیده است. اگر چه عربستان سعودی دارای اکثریت سنی است، حاکمان آن از نفوذ بالقوه ایران بر جمعیت شیعه قابل ملاحظه، و گاهی اوقات-ناآرام، متمرکز در استان نفت خیز شرقی این کشور بیم دارد.
رهبر جدید عربستان بعید است خطوط کلی سیاست خارجی این کشور را تغییردهد و یا استفاده از نفت برای به اجرا درآوردن منافع خود و تلاش برای مهار ایران را کنار بگذارد. "
با تمام این تفاسیر به نظر میرسد تا سران ریاض درک درستی از دوست و دشمن واقعی نداشته باشند و با اغواگری آمریکا ایران هستهای را تهدیدی برای خود ببینند یخ روابط ریاض- تهران آب نخواهد شد و این واشنگتن است که با حربه ایرانهراسی همچنان از عربستان به سودهای کلانی دست خواهد یافت.
مرگ عبدالله و آشفتگی احتمالی که در داخل عربستان تا رسیدن به یک ثبات دوباره ایجاد خواهد شد تاثیرات منطقهای را به تبع خود ایجاد خواهد کرد. یکی از اصلی ترین تبعات این نابسامانی سیاسی کاسته شدن از تاثیر عربستان در معادله های منطقهای خواهد بود.
دولت سعودی بازی جدید را با هماهنگی آمریکا و برای کاهش بهای نفت و کاهش سهم تولید در بازارهای نفتی و همچنین عدم حمایت از بازار را طراحی کرده است که در نتیجه آن بهای نفت بهشدت کاهش پیدا کرده و قیمت هر بشکه نفت به کمتر از 50 دلار سقوط کرده است اما برخی کارشناسان اقتصادی اعتقاد دارند که مرگ قریب الوقوع ملک عبدالله میتواند بهای نفت را تا 200 دلار افزایش دهد که این بهمعنی شکست زودهنگام این نقشه آلسعود علیه محور مقاومت و تضعیف تروریستها در جبهههای مختلف در منطقه است.
به طور خلاصه باید گفت از آنچه که گفته شد چنین بر می آید که طی روزهای پس از مرگ ملک عبدالله عربستان سعودی و به تبع آن منطقه آبستن حوادث و اتفاقاتی خواهد بود که ممکن است باعث بر هم خوردن برخی معادلات سیاسی در سطح منطقه شود.
گزارش از رضا عسگری