نویسنده: محمد اسماعیلی
بدون تردید بزرگترین چالش نظام سلطه طی چهار دهه اخیر جمهوری اسلامی ایران بوده؛ کشوری که توانسته با گفتمان ویژه خود بسیاری از افکارعمومی دنیا را به خود جلب کرده و اهداف غرب در منطقه استراتژیک غرب آسیا را با مشکلات جدی روبهرو سازد.
از همان آغاز شکلگیری انقلاب اسلامی متفکران غربی سراسیمه به کمک سیاستمدارانشان آمدند تا ضمن جلوگیری از تثبیت انقلاب از گسترش و نفوذ آن در سایر جوامع و به خصوص کشورهای اسلامی منطقه جلوگیری کنند.
پیادهسازی صدها توطئه پیچیده و اختصاص میلیاردها دلار از بودجه سالانه ایالات متحده امریکا و برخی دیگر از کشورها با هدف براندازی حاکمیت در ایران به همین جهت صورت گرفته اما تاکنون نتوانسته مقامات سیاسی غرب را به خواستههای خود نزدیک سازد.
در این میان، پروژه «شیعههراسی» به موازات دیگر سناریویهای نظام سلطه برای تخریب وجهه جمهوری اسلامی در دستور کار قرار گرفته و به عنوان یکی از مهمترین برنامههای آنها به فراخور زمان، دائم در دستور کار قرار گرفته است.
آریزونا از طرحی نو رونمایی میکند
به عنوان نمونه «جفری هالورسون» نظریهپرداز و پروفسور دانشگاه آریزونای امریکا در مقالهای که در سایت مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه آریزونا منتشر شد با اشاره به فتنه 88 تصریح میکند که دیگر راهکارهای نظامی برای مقابله با حکومت ایران چندان کارایی نداشته و جبهه غرب و استکبار باید تغییر تاکتیک داده و «براندازی نرم» را در دستور کار خویش قرار دهد.
پروفسور دانشگاه امریکا در مهمترین قسمت از نظریه خود این موضوع را مطرح میکند که ما برای موفقیت در مقابل حکومت ایران، باید از ماجرای کربلا به نفع خویش بهرهبرداری کنیم. آنهم به این شکل که از تمام امکانات خویش برای «یزید» معرفی کردن «حکومت ایران» استفاده نماییم. در ادامه هالورسون نکته جالبی را بیان میکند. او معروفترین «جریان شیعی انگلیسی» که هماکنون در کربلا و نجف و در برخی از شهرهای مذهبی ایران به عنوان شیعه ضدحاکمیت فعالیت میکند را به عنوان بهترین کاراکتر برای ایفا نمودن نقش طرفداران امامحسین و مقابله با یزید ساختگی یعنی نظام مقدس جمهوری اسلامی معرفی میکند.
این تئوریپرداز امریکایی، برای اثبات مناسب بودن این نقش برای «جریان شبه شیعه»، دلیلهای متعددی عنوان میکند؛ از جمله: سید بودن رهبر این جریان، اهل کربلا بودن اکثر طرفداران این طیف، منتقد بودن آنها نسبت به نظام ایران، منتسب دانستن رهبر این جریان به عنوان «امام یکی از شهرهای مرکزی ایران» و اینکه شایعه کشته شدن او به وسیله سم و به دست حکومت ایران، بهترین دستاویزی است که ایفای نقش لشکر اولیا را در این سناریوی مخوف برای این طیف مناسب جلوه مینماید.
در پایان این مقاله پرفسور دانشگاه امریکا به سنای امریکا پیشنهاد کمک کردن برای کمک به این جریان به وسیله وسایل ارتباط جمعی از جمله شبکههای ماهوارهای، اینترنت و سایتهای خبری در جهت ترویج افکار این جریان را میدهد. بررسی رشد فزاینده و چشمگیر شبکههای ماهوارهای وابسته به جریان شیعه انگلیسی و همچنین تحرکات جهتدار مرجع خودخوانده این جریان در تحریک جوانان علیه نظام، فعالیتهای مستمر و براندازانه در سطح برخی مراکز استانها، تبلیغات چشمگیر در پیادهروی امسال در کربلا و نجف خود گویای این نکته اساسی است که غرب همچنان برای براندازی جمهوری اسلامی ایران طرحها و برنامههای مهمی را در دست اقدام دارد که در صورت تغافل از آنها اتفاقاتی پیچیدهتر از شهرآشوب سال 88 دامن نظام و انقلاب را خواهد گرفت.
بدون تردید ساده انگاری اقدامات پردامنه شیعه انگلیسی در شهرهای کشور و همچنین در ایام مناسبتی در مراسم مذهبی که با هدف افزایش تخاصم میان شیعه و سنی برگزار میشود میتواند سطح درگیری بین مسلمانان را افزایش دهد و بسیاری از اهداف غرب جهت براندازی جمهوری اسلامی ایران را تسهیل نماید.
رهبری هم اخیراً به صراحت از اقدامات ضد مسلمانی گروههای تندرو شیعه و سنی با این عبارت یاد میکنند: «امروز، هم در بین اهل سنت، هم در بین شیعه، دستهایی در کار است برای اینکه اینها را از هم جدا کند؛ همه این دستها هم اگر جستوجو کردید، میرسد به مراکز جاسوسی و اطلاعاتی دشمنان اسلام؛ نه دشمنان ایران، نه دشمنان شیعه فقط؛ دشمنان اسلام. آن تشیعی که ارتباط به امآیشش انگلیس داشته باشد، آن تسننی که مزدور سیآیای امریکا باشد، نه آن شیعه است، نه آن سنی است؛ هر دو ضد اسلامند. ما ۳۵ سال است در جمهوری اسلامی این فریاد را داریم میزنیم؛ فقط هم نمیگوییم، عمل میکنیم.»
اهداف مثلثی غرب
هر چند برجسته کردن شیعه لندنی در مقابله با جمهوری اسلامی ایران به شدت مورد توجه مقامات غربی قرار گرفته و دامنهدار شدن فعالیتهای منسوب به این گروه هر روز در حال دامنهدارتر شدن است اما باید تأکید کرد که این پدیده شیعههراسی را باید در موازات دیگر سناریوها مورد توجه قرار داد، به عبارت بهتر تمرکز جنگ تبلیغاتی بر مثلث شیعههراسی که با هدف «جلوگیری از شکلگیری قطب نظامی، امنیتی و اقتصادی این مکتب فکری در جهان اسلام» است در کنار دو ضلع دیگر ایرانهراسی «با هدف انزوای منطقهای و فرامنطقهای ایران» و اسلامهراسی «با هدف تنشزایی میان مسلمانان و اقلیتهای سایر ادیان مانند ایجاد جنگ فرقهای در لبنان» باید مورد توجه قرار شود.
به هر روی باید دانست که تضعیف و سپس براندازی تنها به وسیله اپوزیسیون داخلی یا همان جریان تجدیدنظرطلب مورد توجه سرویسهای جاسوسی غرب نیست بلکه توسعه قدرت شیعه لندنی در داخل هم در کانون توجه دکترین براندازی نظام سلطه است.