کشور «مصر» را به حق میتوان قلب جهان عرب نام گذارد؛ زیرا تحولات مصر در طول تاریخ، بیشترین تأثیرگذاری را بر جهان عرب داشته، تا جایی که نقطۀ شروع رویش سازمانهای جهاد اسلامی نیز از مصر بوده است. زمانی که در سال 1966 م. هستههای اولیۀ سازمان جهاد مصری شکل گرفت،1 ایمن الظواهری (جانشین اسامه بن لادن و رهبر القاعده) نیز یکی از اعضای وابسته به این گروهها بود.2
دکتر صالح سریه، مؤسس تشکیلات جهادی تنظیم الفنیۀ العسکریه با اینکه فردی فلسطینی بود، رهبری یکی از تشکلهای جهادی مصر را در سال 1974م. بر عهده داشت. در حالی که برای صالح سریه فلسطینی دشمن نزدیکتر، از لحاظ فیزیکی، همان اسرائیل بود؛ اما وی به مبارزه با حکومت مصر میپرداخت؛ زیرا او و جهادیهای مسلمان (جهادیین اسلامیین) بر این عقیده بودند که مبارزات باید در مصر متمرکز باشد و تغییر حکومت از آنجا به سایر کشورهای اسلامی سرایت کند؛ آنان عقیده داشتند که مصر، جایگاه تمدنی تاریخی و موقعیت جغرافیایی خاص و مهمی دارد که این کشور را به مرکز اثرگذاری در کشورهای عربی تبدیل کرده است.3
اکنون نیز سقوط حاکمیت «اخوانالمسلمین» به عنوان مهمترین حزب اسلامگرا در مصر امواج فکری و میدانی متعددی را در پی داشته که تاکنون نیز ادامه یافته است. برخی این شکست را به معنای شکست اسلام سیاسی یا به عبارتی شکست حاکمیت اسلامگرایان در کشورهای عربی تلقی کردند و عدهای نیز این سقوط را حاصل کودتای نظامی دانستند که با هدایت آمریکا در مصر رخ داده است و کشور مصر را میدان جنگی علیه اسلامگرا میدانند؛ تا جایی که برخی از سایتهای سلفی، میدان «رابعة العدویه» را به «غزه» تشبیه کردهاند.4 با این حال اشتباهات و ضعف اخوانالمسلمین در موضع قدرت، طی یک سال گذشته بر هیچ کس پوشیده نیست و همین اشتباهات بود که زمینه را برای حضور مردم در خیابانها و دخالت ارتش فراهم ساخت. بروز این اوضاع، وظیفۀ سنگینی را بر دوش صاحبنظران و متفکران متعهد و مسلمان قرار داده است تا با دقت به بازخوانی عملکرد اخوانالمسلمین مصر در سالهای اخیر بپردازند و نقاط ضعف و انحرافی را که چنین شکستی را در پی داشته است، مشخص سازند:
1. راشد الغنوشی، رئیس حزب «النهضة الاسلامیه تونس» که هماکنون رهبری ائتلاف حاکم بر «تونس» را بر عهده دارد، اوضاع مصر را به عنوان میدان نبردی از نبردهای اسلام توصیف کرد. وی گفت: جنگهای بزرگ تاریخ، مانند جنگ صلیبی و جنگ با «قوم تاتار» در مصر به نفع مسلمانان تمام شد و اکنون نیز نبردی دیگر در تاریخ اسلام در مصر در جریان است.
غنوشی گفت: کسی که کودتای مصر را فرماندهی کرد، مشروعیت خود را از رئیسش که وی را در زندان افکنده است (یعنی محمد مرسی)، کسب کرده بود. رئیسجمهور مصر وی را برای فرماندهی ارتش تعیین کرده بود؛ یعنی سرباز علیه فرماندۀ خود کودتا میکند و این رسوایی است.
رئیس جنبش النهضه گفت: کسانی که ادعای دموکراسی میکنند، اما در کنار کودتاچیان ایستادهاند و وعده میدهند که این شورشها به دیگر کشورها سرایت میکند، بدانند که هرگز در این کار موفق نمیشوند.5
گفتنی است پس از تحولات اخیر مصر، در کشور تونس نیز مخالفان حاکمیت اسلامگرایان به خیابانها آمدند و با تظاهرات در خیابانها خواهان برکناری دولت فعلی به رهبری جنبش النهضه شدند که در مقابل، الغنوشی این تحرکات را سوق دادن کشور به سوی سرنوشتی مجهول تلقی کرد. وی با دعوت به گفتوگو، مردم و احزاب را از ادامۀ اعتراضات برحذر داشت.6
2. رضوان السید، نویسنده و متفکر لبنانی است که در سال 1970م. موفق به دریافت لیسانس از دانشکدۀ الهیات و معارف اسلامی در «دانشگاه الازهر» شد و در سال 1977م. نیز دکترای فلسفه را از «دانشگاه توبینگن آلمان»، دریافت کرد. او از سال 1978م. در دانشگاه لبنان به عنوان استاد مطالعات اسلامی مشغول شد و تاکنون کتابها و مقالات متعددی را عرضه کرده است؛ از جمله مقالات سیاسی و علمی او است که در دو روزنامۀ «الحیات» و «الشرق الاوسط» به چاپ رسیدهاند.
رضوان السید در مقالهای با نام «شکست موج اسلامی سیاسی» که در روزنامه الشرق الاوسط منتشر گردید، به بررسی شکست جماعت اخوانالمسلمین در مصر پرداخته است که به دلیل مفصل بودن این مقاله، فقط به بخش کوچکی از آن اشاره میکنیم.
وی در این مقاله، «ایران» را به عنوان مرکز اتکای اسلامگرایان عرب در دهههای اخیر توصیف کرده است که جماعت اخوانالمسلمین مصر نیز از این قاعده مستثنا نبوده و روابط حسنهای با ایران داشته است.
وی در بخش دوم، به بررسی تداوم ارتباط اخوانالمسلمین با ایران بعد از به قدرت رسیدن مرسی پرداخته است. با این اشارات که مرسی یک بار خودش به تهران سفر کرد و هفت بار نیز مشاورش عصام الحداد را به تهران فرستاد، در «قاهره» از رئیسجمهور و مسئولان ایرانی استقبال کرد و توافقنامههای توریستی و غیر آن را با تهران امضا کرد و...
وی سپس نوشته است: آیا اقدامات مرسی و اخوان در این یک سال، ناشی از غرور و توهم نبوده است؟ مکتب ارشاد جماعت اخوانالمسلمین تصور میکرد مصر اخوانی که رهبر و پرچمدار اسلام سنی است، در کنار ایران که رهبر اسلام شیعی و «ترکیه» که رهبر اسلام سیاسی است، مثلثی قدرتمند را تشکیل میدهند، اما متوجه نبود که نباید خودش را با ایران و ترکیه مقایسه کند و در حد آنان قدم بردارد؛ زیرا هر کدام از این دو کشور، دارای سالها عقبۀ سیاسی و فکری هستند که نفوذ آنان را در مشرق عربی به همراه داشته است.
در پایان، رضوان السید نوشته است: با توجه به تحلیل فوق، غیر از ایرانیها، ترکها و برخی از آمریکاییها هیچ کس از سقوط اخوانالمسلمین مصر ناراحت نشد.7
3. در ماه اخیر، کشور مصر شاهد درگیری و مقابلۀ خیابانی میان مردم بوده است و تاکنون نیز اخوانالمسلمین و اسلامگرایان که عزل مرسی را کودتایی غیر قانونی میدانند، خیابانها را ترک نکرده و تن به مصالحه ندادهاند.
احمد العارف، سخنگوی رسمی اخوانالمسلمین مصر در گفتوگو با الشرق الاوسط (لندنی) اعلام کرد:
ما تن به مصالحه نخواهیم داد و تمام اقداماتی را که به ساقط کردن نظام محمد مرسی منجر شد، رد میکنیم.
وی برای حضور اخوانالمسلمین در جلسات آشتی ملی، شروطی را ذکر کرد که بازگشایی شبکههای تلویزیونی مسدود شدۀ اسلامگرایان مصر و عدم تعقیب قضایی اسلامگرایان از آن جملهاند.8
همچنین شیخ سید العربی، خطیب جمعه در میدان رابعة العدویه، هدف از دعوت به مصالحۀ ملی را کوتاه آمدن از دین خواند. وی نظامیان و مأموران پلیس را از گرفتن سلاح به سمت تظاهراتکنندگان برحذر داشت و گفت: شما به تنهایی در محضر خدا در قبال اعمالتان پاسخگو خواهید بود.9
4. احمد ماهر، مؤسس جنبش 6 آوریل، که از معارضان محمد مرسی به شمار میآید، در مقالهای که در روزنامۀ آمریکایی «واشنگن پست» به چاپ رسید، نکات قابل تأملی را ذکر کرده است.
وی در ابتدا نوشته است: من نیز در جنبش تمرد ضد مرسی حضور یافتم و جنبش 6 آوریل توانست 2 میلیون امضا برای ساقط کردن حکومت مرسی و برگزاری انتخابات زودهنگام، جمعآوری کند. ماهر دلیل این اقدام را شکست مرسی و حکومتش در خدمت به مردم دانسته و نوشته است که مرسی و اخوانالمسلمین در زمان سلطه بر مصر مرتکب اشتباهات بیشماری شدند که خشم مردم مصر را در پی داشت. آنان بر خشونت پافشاری کردند و حتی اکنون نیز وقتی از آنان میخواهیم که برای تشکیل دولتی ملی بر سر میز مذاکره بیایند، این دعوت را رد میکنند و بازگشت مرسی را قبل از هر مذاکرهای خواستار هستند.
احمد ماهر سپس نگرانی خود را از سلطۀ آتش بر مصر اظهار داشته و به انتقاد از اقدامات ارتش مصر پرداخته است.
وی در این مقاله نوشته است:
دخالتهای بیرویۀ ارتش در مسائل سیاسی، ما را نگران کرده است؛ زیرا شرط ما در حمایت از نقشۀ راه انتقالی عدم دخالت ارتش در مسائل سیاسی بود؛ در حالی که هماکنون ارتش به طور فعال وارد میدان سیاسی شده است. همچنین بالا گرفتن خطابهای کینهآمیز میان رسانههای لیبرال و اسلامگرا مرا نگران ساخته است؛ زیرا سخنانی که نابودی یک حزب یا به زندان انداختن تمام اعضای آن را طلب میکند، مطلقاً مردود است. علاوه بر این ما نمیتوانیم قبول کنیم که دوباره حکومت بر رسانهها سیطره یابد و به بهانۀ مبارزه با تروریسم به توقیف رسانهها بپردازد؛ زیرا براساس تجربهای که ما از ارتش داریم، میدانیم که ما نیز اگر در آینده بخواهیم از این حکومت انتقاد کنیم، متهم به تروریسم میشویم.
وی در پایان نوشته است:
هیچ کس نمیتواند از اقدامات مرسی و جماعتش دفاع کند؛ اما آیا ما حق نداریم با نگرانی شدید، کشتار 100 تن از حامیان مرسی را مورد انتقاد قرار دهیم؟ کسانی که با شلیک گلوله به سرشان کشته شدهاند.10
5. عاصم عبدالماجد، عضو شورای جماعت اخوانالمسلمین، طی سخنانی در جمع حامیان مرسی، در میدان رابعة العدویه گفت:
ارتش به نام مبارزه با تروریست به جنگ با ملت مصر برخاسته است. وی اظهار داشت:
اگر ارتش دست به کشتار تظاهرکنندگان مسلمان بزند، اسلامگرایان هرگز مقابله به مثل نخواهند کرد.
و خطاب به ارتش مصر و رسانههای مصر گفت:
آیا این چند میلیون نفری که به خیابانها آمدهاند همگی تروریست هستند؟
همچنین عبدالماجد تأکید کرد که تظاهرات اسلامگرایان و حامیان مرسی از روز اول مسالمتآمیز بوده است.11
6. در میان هیاهو و جنجالهایی که پس از عزل مرسی به وجود آمد، اظهارنظرهای شیخ یوسف قرضاوی توجه همگان را به خود جلب کرد. وی که در سالهای اخیر به عنوان رئیس «هیئت اتحاد علمای اسلامی» کسب شهرت کرده بود و در حال تبدیل شدن به مرشد اخوانالمسلمین و سایر اسلامگرایان سلفی در منطقه بوده، یکی از عواملی بود که بسته شدن سفارت «سوریه» در مصر را از مرسی خواستار شد و به مطلوب خود رسید. این در حالی است که هنوز سفارت اسرائیل در مصر برقرار است و نامۀ دوستانۀ رئیسجمهور اسلامگرا و معزول مصر، محمد مرسی به شیمون پرز، رئیسجمهور رژیم صهیونیستی لکۀ ننگی است که بر دامان اخوانالمسلمین مصر خواهد ماند.
قرضاوی که از ابتدای شکل گرفتن جنبش تمرد علیه حکومت مرسی، به دفاع از وی پرداخت و خروج بر او را حرام اعلام کرد، پس از عزل مرسی فتوا به وجوب بازگشت مرسی داد و از عبدالفتاح السیسی، وزیر دفاع و عامل اصلی عزل مرسی، خواست تا از منصب خود استعفا دهد. وی همچنین از احمد الطیب رئیس الأزهر خواست تا از مواضع خود در حمایت از عملکرد ارتش تجدیدنظر کند.12
فتوای قرضاوی به وجوب تأیید مرسی، مورد حمایت و تأیید اتحادیۀ علمای اسلام قرار گرفت و این اتحادیه که ریاست آن به عهدۀ قرضاوی است، بیانیهای را در تأیید فتوای او صادر کرد.13
در این بیانیه آمده است که شیخ الازهر بالاتر از آن است که برای حمایت از طایفهای ضد طایفهای دیگر بایستد و مواضعش برخاسته از نصوص شرعی و معرفت عمیق است.14
اما یک روز پس از انتشار این تأییدیه، الازهر بیانیهای را در رد این فتوا منتشر کرد و فتوای قرضاوی را سخنی گزاف و دعوت به فتنه دانست. قرضاوی پس از گذشت چند روز و نتیجه ندادن فتوایش، مردم مصر را به مبارزه با عوامل سقوط مرسی دعوت کرد.
وی در برنامۀ «الشریعه و الحیات» که از شبکۀ تلویزیونی «الجزیرۀ قطر» پخش میشد، با استناد به آیات «قرآن کریم» به وجوب مبارزه با خروجکنندگان بر حاکم فتوا داد و همچنین آیات و روایات نبوی را مستمسک خویش قرار داد تا مشروعیت حکومت محمد مرسی را اثبات کند. او منظور خود را از خروجکنندگان بر حاکم مشخص نکرد؛ اما برای همۀ بینندگان واضح بود که مقصود وی مبارزه با ارتش مصر است. وی با تأکید بر تظاهرات مسالمتآمیز در مصر گفت:
اگر کسانی که بر حاکم خروج کردهاند، دست از عمل خویش برندارند، کشتن آنان واجب است.15
قرضاوی در این برنامۀ تلویزیونی خطاب به ارتش مصر گفت:
چه کسی به نیروهای مسلح اجازه داد که مرسی را عزل کنند؟
وی همچنین خطاب به عبدالفتاح السیسی، وزیر دفاع و فرماندۀ نیروهای مسلح مصر گفت:
چه کسی تو را فرماندۀ ارتش قرار داد؟ تو بر اطاعت کردن قسم خوردی، چه کسی به تو این حق را داد که مرسی را عزل کنی؟
وی گفت: اسلام این عملکرد را حرام قطعی میداند و به این دو آیه استشهاد کرد: «یا ایُّها الذینَ آمَنوا أطیعُوا الرَّسولَ و اولی الأمر منکم» و «یا ایُّها الذین آمَنوا أوْفُوا بالعقُود».16
اکنون این سؤال در ذهن اکثر ملتهای عرب از مسلمان و غیر مسلمان نقش بسته است که این چه دینی است که علمای ان به صورت کاملاً گزینشی به احکام آن عمل میکنند و هر حکمی که با منافع سیاسی و حزبی آنان همسو باشد، اتخاذ میکنند؟ چرا وجوب اطاعت از حاکم و حرمت خروج بر او در سوریه صدق نمیکند؟ چرا در سوریه به جای جنگ با خروجکنندگان بر حاکم، قیام علیه حاکم واجب مؤکد میشود؟ و...
فتوای قرضاوی به وجوب مبارزۀ یکی از عواملی بود که باعث شد تا ارتش مُهر تروریست را بر پیشانی اسلامگرایان مصری بزند و با این بهانه برای متفرق ساختن آنان، دست به سلاح ببرد و به کشتار مردم متحصن در میدان رابعه بپردازد.
پس از این کشتار، قرضاوی تمام مردم مصر را به آمدن در میدان رابعه و سایر میدانها فراخواند و مسئولیت این کشتار را بر عهدۀ السیسی نهاد و نظامیان مصر را قاتلان مجرمی توصیف کرد که مردم باید با شجاعت در مقابل آنان ایستادگی کنند.
وی همچنین خطاب به نیروهای ارتش گفت:
به دستورات مافوقشان عمل نکنند؛ چرا که نباید از هیچ مخلوقی در معصیت خالق اطاعت کرد. قرضاوی در این سخنان از علمای الازهر نیز خواست که نظر شیخ الازهر را در قبال مواضعش تغییر دهند.17
7. عبدالرحمن القرضاوی، فرزند شیخ یوسف قرضاوی، در نامهای خطاب به پدرش از مواضع او در دفاع از مرسی و حکومتش انتقاد کرد. عبدالرحمن در ابتدای نامه نوشته است:
پدرم! من قبل از اینکه فرزند تو باشم، شاگردت هستم. او در قسمتی از نامه نوشته است: نسل ما مانند نسل شما نیست که 30 تا 60 سال توان تحمل دیکتاتوری را داشتید. نسل ما نمیتواند 30 سال زیر بار استبداد باشد...
وی در این نامه به انتقاد از محمد مرسی پرداخته و نوشته است:
او به ما وعدۀ توافق بر قانون داد؛ ولی عمل نکرد، وعدۀ مشارکت در ادارۀ کشور را به ما داد، نه استبداد ولی عمل نکرد، او به برخورد با عوامل فساد در دورۀ قبل وعده داد ولی عمل نکرد، پس ما را به التزام به چه عهدی با او فرامیخوانی؟18
8. در پی فتاوا و اظهارنظرهای قرضاوی دربارۀ مصر، برخی احزاب ملی این کشور و شخصیتهای آن، خواهان ملغی شدن ملیت مصری او شدند. در همین باره حزب 6 آوریل قرضاوی را متهم کرد که او با تحریک اسلامگرایان مصر، قصد دارد که مصر را نیز مانند سوریه درگیر جنگ داخلی و قومی سازد. محمد سلیمان فاید، از اعضای جنبش 30 ژوئیه، در این باره گفت:
قرضاوی از جمله کسانی است که میخواهد با به کارگیری خشونت، مصر را وارد جنگ و درگیری داخلی کند. او که طی سالیان گذشته در «قطر» مقیم بوده است، شجاعت آن را نداشته است که حتی یک کلمه در اعتراض به حکومت قطر سخن بگوید به رغم نقشی که قطر در همسویی با رژیم صهیونیستی در راستای ایجاد تفرقه در جهان عربی و اسلامی ایفا میکند.
«حزب کرامت مصر» نیز با رد کردن فتوای قرضاوی و دعوتش به جهاد در مصر اعلام کرد:
این دعوت (فتوای قرضاوی) دعوتی است که هیچ سنگدل و کینهتوزی آن را دربارۀ مصر روا نمیدارد.19
9. کمال الهلباوی، سخنگوی سابق جماعت اخوانالمسلمین مصر که هماکنون چند سال است که از این جماعت جدا شده و رئیس و مؤسس «انجمن اسلامی» در «لندن» است، در گفتوگوی تلفنی با شبکۀ «سیبیسی» گفت:
هیچ عقل سلیمی نمیتواند بگوید که مشروعیت محمد مرسی کامل است؛ زیرا وی بخش عمدهای از مشروعیتش را در زمانی که قدرت به دستش بود، از دست داد و جماعت اخوانالمسلمین باید به خوبی درک کنند که اغلب مردم مصر در 30 ژوئیه به میدان «تحریر» آمدند و کسی که نتواند حال واقع را به خوبی درک کند از آینده شناختی نخواهد داشت.20
الهلباوی ده روز پیش از این اظهارنظر، در گفتوگو با روزنامۀ الشرق الاوسط (لندن) رهبران کنونی جماعت اخوانالمسلمین را مورد انتقاد قرار داد و گفت: اخوانالمسلمین کنونی از مسیر تفکرات حسن البنا دور شده است.
او جوانان عضو اخوان را به رویگردانی از رهبران کنونی اخوان که عامل خشونت، درگیری، هلاکت و دشمنی و استکبار هستند، دعوت کرد و مسیر اخوان مصر را ضد قرآن دانست.
وی گفت: من تعجب میکنم از بعضی شیوخ سلفی که در نشست «کمک به سوریه» مینشینند و مصریهایی را که دعوت به جهاد در سوریه نمیکنند، مورد نفرین قرار میدهند و حتی فرزندان و نسل آنان را نیز مورد نفرین قرار میدهند. من از خودم میپرسم این شخص دین حنیف را از کجا آموخته است؟
الهلباوی دربارۀ مشروعیت مرسی گفت:
شرعیت و قانونی بودن از نظر دموکراسی فقط در صندوقهای انتخابات خلاصه نمیشود که ما اسلامگرایان، نظرمان در این بخش معطوف به مرسی بود. دمکراسی بخش دیگری نیز داد که مربوط به روابط بین حاکم و محکوم است و وعدههایی که داده شده و به آن عمل نشده است که همین بخش از دموکراسی مشروعیت مرسی را ناقص کرد.
وی مهمترین اشتباهات مرسی را این گونه برشمرد:
نداشتن دیدگاه و چشمانداز، دامن زدن به اختلافات و تعمیق تفرقه در جامعه، نادیده گرفتن درخواستهای مردم برای تغییر دولت و دادستان کل و اصلاح قانون اساسی و برخورد نکردن مناسب با جنبش تمرد.
همچنین اشتباهات اخوان پس از عزل مرسی را نیز این گونه برشمرد: بستن راهها، تکفیر طرفهای مخالف، استفادۀ ابزاری از دین در گذر از یک رقابت سیاسی به درگیری سیاسی و...21
10. مظهر شاهین، یکی از فضلا و مبلغان اسلامی مصر است. وی که امام جماعت «مسجد عمر مکرم» است و در وزارت اوقاف مشغول است، عملکرد تبلیغی فعالی را در قالب برنامههای تلویزیونی و خطبههای سخنرانی داشته است. او در انقلاب مردم مصر برای سقوط مبارک فعالیت بسزایی داشت تا جایی که «خطیب الثّوره» لقب یافت.22
مظهر شاهین در رویدادهای پس از عزل مرسی در تاریخ جمعه 26 جولای 2013م امامت جمعۀ نمازگزاران در میدان تحریر را بر عهده داشت. یعنی امامت جمعۀ جمعیتی که، به دعوت السیسی به میدان التحریر آمده بودند و در مقابل نماز جمعه اخوانالمسلمین در میدان رابعه العدویه، میدان التحریر را محل تجمع خود قرار داده بودند.
وی در خطبههای نماز جمعه گفت:
مردم مصر امروز و مصادف با سالروز جنگ بدر، با حضور خود چشم جانیان را خیره کردند و برای حمایت از وزیر دفاع در برابر خروجکنندگان از قانون به میدان آمدند.23
در همین روز در میدان رابعه العدویه، خطیب نماز جمعه، عبدالرحمن البرّ که یکی از اعضای «مکتب ارشاد» جماعت اخوانالمسلمین است، در جمع حامیان مرسی گفت:
دعوت کسانی که شما را به خشونت دعوت میکنند، اجابت نکنید. هر چه پیش آمد، شما دست به خونریزی نزنید و مسالمتآمیز بودن حرکت خویش را ادامه دهید که این روش ما از تانکها و گلولههای آنان اثربخشتر است.24
او به حامیان مرسی گفت:
با گل به مواجهه با مخالفانتان بروید، حتی اگر با گلوله رو به شما آورند و جملۀ هابیل خطاب به قابیل را به آنان بگویید که: «لَئن بَسطْتَ إِلیّ یدک لتقتُلنی ما أنَا بباسطٍ یدی إلیکَ لاقتُلک إنی أخاف الله رب العالمین»25
اما با تمام این تفاصیل در همین روز جمعه میان حامیان و معارضان مرسی درگیریهای شدیدی درگرفت که به گزارش وزارت بهداشت مصر 74 کشته و 748 زخمی پیامد این درگیریها بود.
احمد الطیب، شیخ الازهر، نیز با اعلام نگرانی از این خونریزیها از دولت موقت مصر خواست که عاملان این جنایت از هر گروه و سازمانی هستند، تعقیب و مجازات کند. وی گفت:
این خونریزیها مانع صلح میان مصریها و سد راه وحدت آنان میشود.
11. مظهر شاهین، امام مسجد عمر مکرم، در خطبههای نماز عید فطر اعلام کرد:
ملت مصر آماده است تا به زودی تظاهراتی میلیونی را برای مطالبۀ قطع ارتباط با آمریکا برگزار کند.
وی از ملت مصر خواست که: آماده باشند تا به زودی در جهت قطع ارتباط اقتصادی و نظامی با آمریکا، تظاهراتی میلیونی را ترتیب دهند.26
12. در روزهای اخیر، رهبر سازمان القاعده، ایمن الظواهری نیز مستقیماً وارد جریانات مصر شده و جماعت اخوانالمسلمین و اسلامگرایان مصری را مورد نصیحت خود قرار داده است.
وی طبق معمول در قالب یک فایل صوتی منتشر شده در اینترنت، مواضع خود را ابراز نموده است.
الظواهری در این سخنان از اسلامگرایانی که احزابی را در مصر تأسیس کردهاند و هماکنون در کنار ارتش ایستاده و عزل مرسی را تأیید کردهاند، انتقاد کرد. بدیهی است یکی از مهمترین این احزاب «حزب النور» است که یک حزب سلفی افراطی در مصر محسوب میشود.
وی همچنین با نصایحی که از مبانی فکر القاعده سرچشمه گرفته است، خطاب به حامیان مرسی گفته است:
به حامیان مرسی نصیحت میکنم که اولا لازم است بدانیم که شرعیت در انتخابات و دموکراسی نیست، بلکه شرعیت در شریعت است. شرعیت در این نیست که شما محمد مرسی را رئیس یک حکومت سکولار ملی قرار دهید.
او در این فایل صوتی گفته است:
سقوط مرسی حاصل اتحاد صلیبیون (اقباط و مسیحیان مصر)، سکولارها، ارتش و بقایای رژیم مبارک در این راستا است که با تدبیر و برنامهریزی آمریکاییها و پشتیبانی مالی از جانب کشورهای عربی خلیجی (عربستان) انجام گرفته است.27
13. در پی عزل مرسی و اتفاقات پس از آن، بسیاری از تقارب افکار و دوستیهایی که بر محور مسئلۀ سوریه میان شخصیتهای عرب پیش آمده بود، رو به زوال گذاشت که بارزترین این تقاربها که نظر همگان را به خود جلب کرده بود، تمجید یوسف قرضاوی از علما و حکام سعودی است که تشکرهای آنها را متقابلاً در پی داشت؛ اما عربستان سعودی جزو اولین کشورهایی بود که پس از عزل مرسی، دست دوستی را به سمت حکومت موقت مصر دراز کرد و همین امر باعث شد که یوسف قرضاوی به موضع اولیۀ خود در قبال عربستان سعوی بازگردد و به انتقاد از آنان بپردازد.28
وی در سخنانی خطاب به پادشاهی عربستان گفت: به سمت خدا برگردید. اکنون به واسطۀ میلیاردها دلار کمک عربستان سعودی به دولت موقت و نامشروع مصر، ملت مصر کشته میشوند.29
البته اظهارات قرضاوی در انتقاد از حکام سعودی که در اینترنت نیز منتشر شد، عواقب سنگینی برای قرضاوی و امیر نوپای قطر در پی داشت؛ زیرا در پی این اظهارات، مسئولان عربستان سعودی طی تماسی تلفنی با امیر قطر، از وی خواستند هر چه زودتر یوسف قرضاوی را به دلیل این اظهاراتش مورد توبیخ قرار دهد.
در این تماس تلفنی به امیر قطر اعلام شد که از این پس، «ریاض» تمام تصریحات قرضاوی را به عنوان موضع رسمی دولت قطر به حساب میآورد و به گونهای دیگر با این رویه برخورد خواهد کرد.30