تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۹:۵۴  ، 
کد خبر : ۲۷۳۱۱۱
گفتاری از علامه مصباح یزدی پیرامون مفهوم «آزادی»

«آزادی» به شرط قرب الی‌الله


محمد زندی / دانشجوی مقطع کارشناسی

از جمله آزادی هایی که این روزها در ادبیات سیاسی کشور مطرح است، بحث «آزادی عقیده» است که به دنبال آن نیز «آزادی بیان» مطرح می شود. می‌گویند این ها از جمله حقوق و آزادی های فوق قانون هستند. هر انسانی در هر نظام ارزشی و تابع هر دینی که باشد آزاد است هر عقیده و اندیشه ای را برگزیند. به دنبال آن نیز آزاد است که این اندیشه خود را بیان کند، تبلیغ نماید و درباره آن با دیگران به بحث و گفت‌وگو بپردازد.

باید ببینیم دیدگاه اسلام در مورد این آزادی ها چیست. پاسخ کلی این است که از نظر اسلام، آزادی در همه این امور ثابت است، مادامی‌که با مصالح مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی تضادی نداشته باشد. این مسئله شبیه این است که یک تولید‌کننده مواد غذایی آزاد است که هر ماده غذایی را تولید کند مگر آن که برای سلامت انسان ضرر داشته باشد. همین که احتمال داده شود در تولیدات یک تولید کننده، ماده غذایی مسموم و خطرناک وجود دارد تولیداتش ممنوع می شود و این منافاتی با آزادی تجارت ندارد.

در فرهنگ اسلامی، ویروس های فکری به مراتب خطرناک تر از آفات و بیماری های جسمانی تلقی می شوند. آیا ویروسی که زندگی پنجاه ساله انسان را به مخاطره می اندازد خطرناک تر است یا عقیده و اندیشه ای که موجب تباه شدن زندگی هزاران میلیون سالی و ابدی انسان می گردد؟

البته غرب هم که شعار آزادی عقیده را می دهد اگر جایی منافع خود را در خطر ببیند دیگر حقوق بشر و آزادی عقیده اهمیت ندارد و به هر قیمتی با آن برخورد می کند. همین چند سال قبل شاهد بودیم که در آمریکا اعلام کردند عده ای از شهروندان آمریکایی طی یک مراسم مذهبی به صورت دسته جمعی دست به خودسوزی زده اند. بعد ها اسناد معتبر نشان داد که در این قضیه دست دولت و پلیس آمریکا در کار بوده است. آری! اگر عقیده ای با سیاست آن ها در تضاد باشد دیگر آزاد نیست و این چنین آن را با صاحبانش می سوزانند.

در اصل جواز ایجاد ممنوعیت و محدودیت به هنگام احتمال خطر های بزرگ و حساس، بین ما و غرب اختلافی نیست؛ اختلاف در تشخیص و تعریف مصالح است. آن ها مصالح را فقط مادی و دنیایی می دانند اما ما مصالح را اعم از مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی می دانیم.

یکی از آزادی هایی که موضوع آن بیشتر در عصر مدرنیته پیدا شده، مسئله «آزادی بیان» و «آزادی مطبوعات» است. صنعت ارتباطات روز به روز پیشرفته تر می شود و امروز با امکاناتی نظیر رایانه، ماهواره و اینترنت می توان هر مطلبی را با سرعتی بسیار بالا و در زمانی بسیار کوتاه در همه جهان نشر داد.

این بحث از دو جهت اهمیت دارد؛ اول اینکه بسیاری بر این تصورند که این آزادی نسبت به سایر آزادی ها متفاوت است و هیچ حد و حصری برای آن قایل نیستند. دیگر آن که برخی می پندارند چون این موضوع از مسایلی است که جدیداً پیدا شده و قبلا نبوده است، از این رو اسلام نیز درباره آن سخنی نگفته و نظر خاصی ندارد.

می خواهیم ببینیم آیا رسانه ها باید کاملا آزاد باشند و هیچ حد و مرز و قید و شرطی در مورد فعالیت آن ها نباید باشد؟ و آیا واقعا اسلام در این باره هیچ نظری ندارد و ما باید در این باره به عرف و افکار عمومی مراجعه کنیم؟ یا اینکه می توان از اصول و قواعد فقه و معارف اسلام حکم این مسئله را استخراج نمود؟ در مورد سوال اول، باید بگوییم این بحث که آیا مطبوعات و رسانه های جمعی «باید» آزاد باشند یا «نباید» آزاد باشند از گروه قضایای «باید و نباید» و از سنخ قضایای ارزشی است. بنابراین بحث از این مسئله باز می گردد به یک بحث اساسی دیگر در مورد ملاک و منشأ تعیین ارزش ها.

کسانی معتقدند ارزش ها تابع خواست و سلیقه مردم هر جامعه هستند و به همین دلیل نمی‌توان از «باید و نباید ها» و «ارزش» های کلی و ثابت و هر زمانی و هر مکانی سخن گفت. طبیعی است که بر چنین مبنایی باید تعیین کنیم در چه زمانی و در چه جامعه ای هستیم تا ببینیم براساس خواست و سلیقه مردم آن زمان و آن جامعه چه باید بگوییم. اما این مبنا از نظر ما مردود است و ما معتقدیم که همه ارزش های اجتماعی را نمی توان با نظرسنجی و مراجعه به خواست عمومی تعیین کرد؛ بلکه بسیاری از ارزش ها براساس مصالح واقعی انسان ها تعریف می شوند.

در مورد سوال دوم نیز به این نتیجه می رسیم که باید و نباید هایی که ما در زمینه آزادی مطبوعات مطرح می کنیم، تابع نظام ارزشی اسلام خواهد بود؛ همان گونه که این مسئله در هر نظام ارزشی دیگری هم مطرح شود تابع همان نظام ارزشی خواهد بود.

نظام ارزشی اسلام نظامی است هرمی شکل که یک نقطه مرکزی در بالا دارد و سطوح پایین‌تر آن به ترتیب طوری روی هم چیده می شوند که از کنار هم قرار گرفتن و روی هم قرار گرفتن آن ها به آن نقطه رأس هرم برسیم. آن نقطه نهایی ارزش ها که در رأس هرم قرار دارد همان چیزی است که ما از آن با تعبیر «قرب الی الله» یاد می کنیم. به تعبیر فلسفی ما کمال نهایی را «قرب الی الله» می دانیم.

هر چیزی که انسان را به سمت خداگونه شدن ببرد امری است «خوب» و مطلوب و هر آنچه که انسان را از خدا باز دارد و وی را به سمت مادیت و حیوانیت سوق دهد «بد» و دارای ارزش منفی خواهد بود. حکومت و دولت اسلامی نیز موظف است در جهت حفظ و تقویت ارزش ها و نفی و ممانعت از رشد و گسترش ضد ارزش ها تلاش نماید.

اگر مطبوعات رسانه ها در جهت تکامل و نزدیکی انسان به خدا موثر باشند امری مطلوب و دارای ارزش مثبت خواهد بود و اگر موجب دوری انسان از خدا و بازماندن از پیمودن راه کمال او شوند ضد ارزش تلقی خواهند شد و در مواردی بر حکومت لازم است که جلوی آن را بگیرد؛ همان گونه که برای حفظ سلامت و بهداشت جسمانی افراد، از توزیع گوشت آلوده و مواد غذایی یا دارویی مسموم و خطرناک جلوگیری می کند.

رفتار های انسان نیز اعم از فردی و اجتماعی، باید در چارچوب نظام ارزشی اسلام قرار گیرد و با حرکت انسان به سوی رأس هرم (قرب الی الله) تنافی نداشته باشد. البته ارزش ها مربوط به دو حوزه کلی اخلاق و حقوق می شوند. اخلاق مربوط به حوزه زندگی شخصی، خصوصی و فردی انسان است و قوانین حقوقی در زمینه رفتار اجتماعی انسان ها وضع می شوند و مسئولیت تنظیم روابط اجتماعی را بر عهده دارند.

بدیهی است که آزادی بیان و مطبوعات مشمول قوانین حقوقی هستند؛ چرا که گفتن و نوشتن دو رفتاری هستند که فقط مربوط به خود شخص نمی‌شوند و می توانند به سایر افراد جامعه نیز ارتباط پیدا کنند. گفتار و نوشتار نه تنها در جامعه تأثیر دارند و از این جهت رفتار اجتماعی محسوب می شوند بلکه باید گفت از چنان تأثیر اجتماعی برخوردارند که هیچ رفتار دیگری آن تأثیر را ندارد. بزرگترین تحولات اجتماعی، چه در بعد مثبت و چه در بعد منفی، نتیجه تأثیر همین دو رفتار بوده است.

پیامبرانی که در طول تاریخ بزرگترین تحول آفرینان در عرصه زندگی اجتماعی بشر بوده اند مهم‌ترین ابزارشان بیان و گفتار بوده است. بسیاری از هرج و مرج ها و اخلال‌های سیاسی و اجتماعی نیز در نتیجه تأثیر گفتار و نوشتار ایجاد می شوند. بنابراین دولت و حکومت حق دارد در مجموعه قوانین حقوقی، مقررات خاصی را برای آن ها در نظر بگیرد. به همین دلیل اسلام نیز برای گفتار حساب خاصی باز کرده و احکام و تعالیم زیادی درباره زبان و سخن گفتن بیان داشته است.

مطلب دیگر اینکه کتاب، مطبوعات، رسانه، رسانه ها، فیلم، اینترنت و خلاصه هر چیزی که به نحوی کار انتقال پیام را انجام می دهد، همه در واقع انواع مختلفی از بیان و گفتار هستند و هر حکم حقوقی که بیان و گفتار داشته باشد را می توان به آن ها سرایت داد. چه تفاوتی می کند که کسی با زبان به دیگران تهمت بزند و آبروی آن ها را بریزد یا با نوشتن در کتاب و روزنامه این کار را انجام دهد؟ برخی فکر می کنند کاغذ روزنامه قداست دارد، که با زبان نمی شود بی دلیل نسبت ناروایی به کسی داد اما بدون سند و مدرک و فقط براساس اینکه «گفته می شود» یا «شنیده شد» می توان یک صفحه کامل روزنامه را پر از تهمت های ناروا علیه یک فرد کرد! بلی این فرق را دارد که شما وقتی آن را در کتاب و روزنامه می نویسید و منتشر می کنید اثرش صدها و هزارها برابر می شود.

البته تصور نشود که اسلام به مقوله بیان فقط دیدگاه منع و حصر دارد. چنین تصوری کاملا باطل است. آن جا که ارشاد یک جامعه و نجات آن ها از گمراهی کفر و شرک و بی‌دینی در گرو استفاده از زبان، قلم، فیلم و هر رسانه دیگری باشد واجب است انسان در صورت قدرت از همه آن ها برای بیان حق و ابطال باطل استفاده کند.

مسأله ای که باقی می ماند این است که گاهی غرض کسی از بیان یک مطلب، ترویج و تبلیغ آن نیست، بلکه طرح یک سوال است. حکم این مسئله از نظر اسلام چیست؟

اسلام برای طرح سوال و بحث علمی جایگاه و ارزشی خاص قایل است.هیچ گاه جلوی سوال پرسیدن را نمی‌گیرد. نه تنها مانع نمی شود، بلکه برای پاسخ به سوال و رفع شبهه تا آن حد اهمیت قایل است که حتی اگر کسی از دشمنان اسلام در میان جنگ و آتش گفت من در مورد حقانیت و حقیقت دین شما سوال دارم، اسلام دستور داده شرایطی برای او فراهم آورید که بتواند بیاید و پاسخش را بگیرد.

اما نکته ای که باید در این رابطه به آن توجه داشت این است که «هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد». سوال و پرسش محترم است؛ اما باید در چارچوب همان نظام ارزشی کلی اسلام قرار گیرد؛ یعنی نحوه و شرایط طرح سوال به گونه ای نباشد که موجب ضرر به دیگران و بازداشتن آنان از کمال نهایی باشد. سوال و شبهه علمی دینی باید در محل خودش مطرح شود نه اینکه مثلاًًًً در جمع بچه های مدرسه یا هر جمع دیگری که با مبانی اسلام و بحث های فلسفی و کلامی آشنا نیستند طرح شبهه شود.

طرح سوال درست نظیر ترتیب دادن مسابقه کشتی بین دو پهلوان است. مسابقه کشتی و زورآزمایی بدنی اشکال ندارد اما به شرط اینکه در شرایط مساوی باشد. اگر یک نوجوان سبک وزن را که تازه پا به عرصه کشتی گذاشته با پهلوان و قهرمان اول کشتی در سنگین وزن رو در روی هم قرار دهند نتیجه کشتی از قبل معلوم است! کشتی مبارزه علمی و دست و پنجه نرم کردن در مباحث دینی نیز هیچ اشکال ندارد، اما به شرط اینکه با رعایت شرایط و ضوابط خاص خودش باشد؛ اگر این گونه شد، نه تنها ضرر ندارد که زمینه رشد و استحکام مبانی و معارف دینی را نیز فراهم می کند.

اما اگر کسی شرایط و ضوابط را رعایت نکرد و پرسش را به گونه ای طرح نمود که موجب فساد عقیده و گمراهی دیگران می شود، باید جلوی او را گرفت؛ همان گونه که جلوی توزیع هر کالای مضر دیگری گرفته می شود. آیا در مسایل پزشکی به بهانه آزادی، می شود هر میکروبی را در سطح کوچه و خیابان پخش کرد؟ درصورتی که آوردن همین میکروب در آزمایشگاه و نزد متخصصان، برای مطالعه و تحقیق روی آن هیچ مشکل و محذوری ندارد. بلکه بسیار مفید هم هست.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات