* ارزیابی شما از مطرح کردن بحث رفراندوم از سوی رییسجمهوری چیست؟ فکر میکنید آقای روحانی برای تحقق وعدههای انتخاباتی و مطالبات مردم با فشارهای جناحی و قدرتهای پنهانی روبهرو است که برای کنترل این فشارها میخواهد از اهرم مردم استفاده کند؟
** آقای روحانی به صورت مشخص مطرح نکردند که مقصودشان از مطرح کردن رفراندوم برای چه حوزهیی است و اینکه آیا در مورد موضوع هستهیی که محل مناقشات است میخواهند از رفراندوم استفاده کنند یا نه اما به هر حال استفاده از همهپرسی یکی از ظرفیتهای قانون اساسی ما است. اگر در مورد موضوع مهمی مجموعه نظام به این جمعبندی برسد که خوب است برای شکست بنبستی به آرای عمومی مراجعه شود این ظرفیت در قانون اساسی پیشبینی شده است اما این ظرفیتی نیست که بتوان در مناقشات داخلی نظام استفاده جناحی از آن کرد. استفاده از همهپرسی به دوسوم رای نمایندگان احتیاج دارد و بعد از آن هم نیاز به ابلاغ مستقیم رهبری دارد.
اگر بین مجلس و دولت اختلاف نظری وجود داشته باشد کمااینکه این اختلاف نظر وجود دارد از این ظرفیت قانون اساسی نمیتوان استفاده کرد. استفاده از همهپرسی زمانی اتفاق میافتد که مجموعه حاکمیت به جمعبندی رسیدهاند و حالا برای ایجاد قدرت برتر در مواجهه با جهان خارج از ایران یا برای انجام جراحیهای بزرگ اقتصادی یا سیاسی در درون کشور و برای بیمه کردن این جراحیها تصمیم میگیرند از همهپرسی استفاده کنند.
بنابراین این ابزاری است که در اختیار کلیت نظام قرار دارد. اما موضوعی که آقای روحانی مطرح کرد جنبه دیگری دارد. روحانی با مطرح کردن موضوع همهپرسی به نوعی با مردم صحبت میکنند یعنی میخواهد با گرفتن موضع انتقادی در سخنرانیها به مردم بگوید که دولت با مشکلات و بعضا حتی با بنبستهایی رو به رو است. مقصود روحانی بیشتر بیان مشکلات، فشارها و موانعی است که وجود دارد نه اینکه به واقع بخواهد از این ابزار استفاده کنند. از سویی از نظر من موضوع اساسی در راهبردهای اصلی کشور موضوع اساسی وجود دارد. ما باید مشخص کنیم که میخواهیم همچنان یک دولت انقلابی داشته باشیم یا به دنبال دولتی مستقل هستیم که میخواهیم به مسائل داخلی بپردازیم و ایران و جمهوری اسلامی را تقویت کنیم.
به نظر من این موضوع یکی از کلیدیترین راهبردهاست. اگر بخواهیم انقلابی بمانیم و انقلابی رفتار کنیم باید از یک نوع ابزارهای خاص استفاده کنیم باید سازمانهایی مثل بسیج و سپاه را تقویت کنیم، باید یارگیریهایی در منطقه از نهضتهای سیاسی و اجتماعی داشته باشیم باید حوزه نفوذمان را در خاورمیانه افزایش دهیم اما اگر راهبرد اصلی ما این باشد که به عنوان کشوری که حامل ارزشهای اصیل است از درون کشور و نظام را تقویت کنیم ابزارهای متفاوتی احتیاج دارد برای پیشبرد این راهبرد باید تعاملات خارجی را افزایش بدهیم سرمایهگذاریهای خارجی را تقویت کنیم، نظامهای اداری توسعه را مورد توجه قرار دهیم و فکر و ذکرمان رشد اقتصادی وتعامل با دنیا باشد. من فکر میکنم این کلیدیترین سوالی است که اگر قرار باشد روزی رفراندومی انجام شود باید از مردم ایران پرسیده شود. مردم باید تصمیم بگیرند که میخواهند دولت و نظام پیشتاز در منطقه و جهان داشته باشند یا ترجیح میدهند نظام و دولت شان مستقر و در خدمت توسعه و آبادانی کشور و نظام باشد.
البته که فقط بحث اصلاحطلبان نیست به نظر تمام قدرت آقای روحانی از مردمی است که به او رای دادهاند. این مردم را طبیعتا اصلاحطلبان و دوستان و متحدان روحانی در انتخابات به صحنه آوردهاند. بنابراین روحانی راهی جز این برای انتخاب ندارد. او نباید مردم و جبهه متحدانش را از دست بدهد و از ظرفیتهای آنها استفاده کنند. به هر حال اگر دولت این پشتوانه را نداشته باشد قطعا ضعیف خواهد شد.
* با توجه به شرایط وزارت کشور فکر میکنید دولت روحانی با چه نقاط قوت و ضعفی در برگزاری انتخابات مجلس رو به رو خواهد شد و همچنین دولت و شخص روحانی در برداشتن موانع پیش روی اصلاحطلبان برای انتخابات چقدر میتواند نقش موثری داشته باشد؟
** در حال حاضر مهمترین موضوعی که در مورد انتخابات مجلس باید مدنظر قرارداد موضوع رد صلاحیتها و آرایشهای سیاسی است. در واقع باید بیش از اینکه به چگونگی اجرا و مقدمات اجرایی برگزاری انتخابات توسط وزارت کشور توجه کرد، باید به فراهم کردن مقدمات سیاسی آن پرداخت. آقای روحانی باید در سطح نظام موقعیتی را به وجود بیاورد که در درجه اول انتخاباتی رقابتی و بعد از آن رقابتی پرشور اتفاق بیفتد. در فراهم کردن این شرایط قطعا وزارت کشور موثر است البته این تاثیرگذاری در بخش اجرایی است اما روحانی باید از لحاظ سیاسی هم این فضا را تقویت کند.
موضوع مهمی که در مورد انتخابات مجلس در حال حاضر پیش روی اصلاحطلبان قرار دارد موضوع رد صلاحیتها و تصمیمات نهادهای نظارتی است. این مشکل میتواند از طریق رایزنیهای دولت با مقامات تا حدی برطرف شود و اجماع صورت گیرد. در واقع آقای روحانی باید گزارشهایی از وضعیت موجود جامعه و خواستههای مردم را به رهبری ارایه کند و قبل از ورود به بحث اجرایی و چگونگی برگزاری انتخابات باید مقدمات سیاسی انتخابات را از این طریق و با این رایزنیها فراهم کند.
* فکر میکنید علاوه بر موانع پیش روی اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس، محافظهکاران از چه راهبردی برای جلوگیری از ورود حداکثری اصلاحطلبان به مجلس استفاده خواهند کرد و اگر به هر دلیلی مجلس آینده با اکثریت اصلاحطلبان و معتدلین تشکیل نشود به نظر شما رابطه دولت و مجلس در زمان باقیمانده برای دولت یازدهم چگونه پیش خواهد رفت؟
** اصولگرایان که همیشه از شیوهها و راهکارهای حذفی در مورد رقبای اصلاحطلب خود استفاده کردهاند امیدواریم در این انتخابات همچنان بر شیوههای حذف خود تاکید نداشته باشند و بگذارند فضای رقابتی واقعی در کشور شکل بگیرد تا مردم بتوانند انتخاب کنند اما آنچه برای ما اهمیت دارد انتخاب مردم است. از سویی ما به هر حال باید تفاوتی با اصولگرایان داشته باشیم، نمیتوان گفت که مردم باید به اصلاحطلبان یا متحدان دولت رای دهند یا الزاما این اتفاق خواهد افتاد تنها موضوعی که اهمیت دارد این است که باید به قدرت مردم احترام گذاشت و باید اجازه بدهیم در یک فضای رقابتی و نه حذفی خودشان انتخاب کنند.
درست است که تجربه تاریخی نشان داده که مردم معمولا همان انتخاب ریاستجمهوری را در انتخابات مجلس تکرار میکنند اما حتی اگر اشتباه هم انتخاب کنند باید به آن احترام گذاشت و منتظر نتیجه آن بود اما موضوعی که مطرح است موانع پیشرو است که نباید این موانع انتخاب مردم را مختل و مخدوش کند و این قدرت انتخاب را از آنها بگیرد. در مورد رابطه دولت و مجلس هم باید بدانیم که این رابطه را قانون اساسی تعیین میکند؛ درست است که مردم در شکلگیری این رابطه موثر هستند اما رابطه دولت و مجلس وابسته به قانون است و در نهایت این قانون است که مشخص میکند رابطه این دو قوه چگونه پیش برود.
* فکر میکنید با توجه به فضای سیاسی حرکت به سمت وحدت و انسجام ملی چقدر ضرورت دارد؟
** من فکر نمیکنم با توجه به فضای سیاسی امروز مشکلی در وحدت و انسجام ملی داشته باشیم. به هر حال کشور ما کشور آرامی است و حتی اصلاحطلبان هم با وجود رنجشهایی که ممکن است داشته باشند حسشان این نیست که جدای از نظام و کشور هستند ولی شاید باید این موضوع را به شکل دیگری مطرح کرد. به نظر من در حال حاضر مشکل فضای سیاسی کشور کمرنگ شدن مشارکت عمومی است. من مشکلی در وحدت ملی در فضای امروز کشور نمیبینم. اکثریت مردم ایران نظام جمهوری اسلامی را نظام مفیدی برای کشور میدانند و نسبت به نظام دلبستگی دارند همین طور برای رهبری احترام قایل هستند هرچند که ممکن است رنجشهایی داشته باشند اما به هر حال من وحدت ملی را مخدوش شده نمیدانم.
* پس شما فکر میکنید ما در فضای سیاسی کشور با فقدان وحدت و اتحاد ملی مواجه نیستیم، پس عامل نزاعها وکشمکشهای جناحهای سیاسی در کشور را چه میدانید؟
** فضای سیاسی کشور در حال حاضر وحدت و انسجام لازم را دارد اما این فضا با سه مشکل اساسی مواجه است که باید این سه مشکل حل شود؛ نخستین مشکل در فضای سیاسی امروز که نگرانی و رنجش ایجاد کرده این است که جمعی از فعالان سیاسی به بهانههایی در حصر هستند و باید دلسوزان کشور برای حل آن چارهاندیشی کنند.
معضل دوم این است که بخشی از فعالان جامعه به بهانهیی به نام فتنه کنار گذاشته شدند امروز به بهانه ناهنجاریهای سال ٨٨ جمعی از نیروهای فعال در عرصههای مختلف فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... با برخورد حذفی رو به رو میشوند. این موضوع هم برای کشوری که نیروی انسانی کم دارد و اگر همه هم فعال باشیم بازهم با مشکل نیروی انسانی لایق مواجه هستیم و این معضلی است که کمکم تبدیل به عقده بستهیی میشود که اگر سرباز کند ممکن است در درازمدت مشکلات و زحمت بیشتری را برای کشور ایجاد کند.
سومین معضل هم این است که عدهیی که دسترسی به نهادهای حکومتی دارند، عدهیی به قوه قضاییه، اطلاعات و سپاه به عنوان یک نهاد موثر و بسیج به عنوان نیرویهای موثر برای ذخیره نیروی سیاسی کشور و شورای نگهبان به عنوان یک نهاد نظارتی به این نهادها دسترسی دارند و قاعده بازی سیاسی را به هم میزنند و به جای اینکه با مردم رابطه خوبی برقرار کنند و هنرهای مدیریتیشان و تواناییهای خودشان را نشان دهند تا از مردم رای بگیرند سعی میکنند با استفاده ازقدرت این نهادها رقبای خودشان را حذف کنند و همین امر باعث میشود کفایت در نهادهایی مثل مجلس و بعضا دولت و همین نهادهای موثر به خاطر این سیاه وسفید کردن جامعه ضعیف بشود. بر اساس همین دلایل من فکر میکنم در صورتی که این مشکلات و معضلات در فضای سیاسی کشور برطرف شود قطعا صفوف وحدت ملی هم فشردهتر و قویتر میشود.
* شما اشاره کردید که در بطن جامعه ما با مشکل وحدت و انسجام ملی روبهرو نیستیم اما ما همچنان در فضای سیاسی کشور شاهد نزاعها و تخاصمات سیاسی هستیم که میتواند در نهایت در وحدت و انسجام ملی موثر باشد. فکر میکنید چه گروهها و باندهای سیاسی از این بدبینیهای به وجود آمده و اختلافافکنیها و نزاعهای سیاسی سود میبرند؟
** از نظر من این نزاعها و کشمکشهای سیاسی در ذات خود مذموم نیستند. اینکه عدهیی فکر کنند نزاع سیاسی درون نظام به معنای نزاع با نظام است مشکلساز میشود و تلقی بدی است. اصلاحطلبان شاید با علی لاریجانی یا با جبهه پایداری اختلافنظر داشته باشند و این نزاع که بر سر اختلافنظرها اتفاق میافتد اساسا بد نیست و مردم هم خودشان قضاوت میکنند. حالا اگر علی لاریجانی یا جبهه پایداری پشت شورای نگهبان بروند و ما را از صحنه رقابتهای سیاسی حذف کنند این موضوع است که مشکل و معضل در هماهنگی و وحدت ایجاد میکند.
ما باید بگذاریم این نزاعهای سیاسی و اختلاف نظرها به قضاوت مردم گذاشته شود و موضوع برای یک دوره چهار ساله تمام شود. اینکه رییسجمهوری منتخب مردم است و انواع و اقسام مقاومتها در برابرش وجود داشته باشد و برخی نهادها به خودشان اجازه بدهند هر رفتاری با او بکنند درست نیست البته منظورم کلیت آن نهاد خاص نیست، بلکه افرادی منتسب به آن هستند که برخوردهای شان مایه تاسف است. بنابراین اساسا اصل نزاع میان جناحهای سیاسی مشکلی ایجاد نمیکند اینکه این نزاع را تقابل با رهبری و نظام جلوه بدهند در جامعه مشکل ایجاد میکند.
اینکه برخی توان رقابت در جامعه را ندارند جناح رقیب را متهم به بیدینی و ضد انقلاب و فتنهگری بکنند معضل ایجاد میکند. کشمکش میان جناحهای سیاسی در صورتی که قواعد بازی سیاسی در آن رعایت شود و با قضاوت مردم برای یک دوره چهار ساله تعیین تکلیف بشود لازمه رشد کشور است. نزاعی که با رهبری و کل نظام باشد ایجاد مشکل میکند. عدهیی اکثریت، دولت تشکیل میدهند و اقلیتی هم نقد میکنند و این کاملا طبیعی است و اگر اتفاق نیفتد فساد شکل میگیرد. بیکفایتی بر کشور حاکم میشود. عدهیی چون دسترسی به قدرت و اصل حاکمیت دارند سعی میکنند رقیب را از صحنه حذف کنند که اساسا اشتباه است.
* فکر میکنید رعایت قواعد بازی و رقابت صحیح سیاسی چقدر میتواند در پررنگ شدن مقوله وحدت ملی تاثیرگذار باشد؟
** جناحهای سیاسی باید همکاریهایی با هم داشته باشند به طور طبیعی برای حفظ کلیت نظام و دفاع از منافع ملی در مقابل بیگانگان، اما در غیر از این دو مقوله در هر موضوع داخلی با هم رقابت و کشمکش داشته باشند به شرط آنکه این کشمکشها به برگزاری انتخابات سالم و آزاد منجر و به قضاوت مردم گذاشته شود حتی میتواند مفید باشد.
* بارها از سوی شخصیتهای سیاسی موضوع آشتی ملی یا به تعبیری آشتی میان جناحها و گروههای سیاسی در کشور مطرح شده است. به نظر شما فضای امروز کشور برای اجرایی شدن این طرح آمادگی لازم را دارد و اساسا ابزار و بسترهای لازم برای ایجاد آشتی ملی چیست؟
** من فکر نمیکنم در حال حاضر در شرایطی قرار داریم که نیاز به آشتی ملی وجود داشته باشد و مسائلی هم که وجود دارد با آرامتر شدن فضای کشور بهتر میشود در واقع از نظر من جناحهای سیاسی با هم مشکلی ندارند و میتوانند با هم همکاری منطقی و خوبی هم داشته باشند، گرچه در هر جناحی ممکن است افراطیهایی وجود داشته باشند که این موازنه را به هم بزنند اما موضوع مهمتر این است که نظام باید همه جریانهای سیاسی را به رسمیت بشناسد. اما در مورد افراطیها باید بگویم که این گروهها نمیتوانند تاثیر چندانی داشته باشند اینکه فعلا برخی نهادها را در دست دارند دلیل بر این نیست که بتوانند تاثیر بسزایی داشته باشند.
* دولت آقای روحانی و شخص ایشان چقدر ظرفیت کلید زدن پروژه آشتی ملی را دارد و فکر میکنید موانع پیش روی این اتحاد و انسجام ملی چیست؟
** ماموریت آقای روحانی همین است که فضای سیاسی کشور را به شکلی سامان دهی بکند که جابهجایی قدرت با رای مردم نهادینه و معضلاتی که به آن اشاره کردم حل شود. در واقع این جزو نخستین و ابتداییترین وظایفی است که رییسجمهور دارد. موانع هم که به طور طبیعی وجود دارد اما رییسجمهور نباید از موانع هراس داشته باشد. رییسجمهور منتخب مردم رای و قدرت مردم را پشت سر دارد، باید ورود پیدا کند و مشکلات را حل کند، این موانع برای من و شما وجود دارد اما نباید برای رییسجمهور هم مانع باشد.
رییسجمهور وقتی قدرت مردم را پشت سر دارد نباید از موانع هراس داشته باشد. ما انتظارمان از رییسجمهور این است که بعد از فراغت نسبی از مساله هستهیی و سیاست خارجی در عرصه سیاسی داخلی امکان بازگشت همه سیاسیون وفادار به نظام را به عرصه سیاست باز و با تعاملی با مجموعه نهادهای حاکمیتی بستر را برای برگزاری پیدرپی انتخابات رقابتی فراهم کند.