دکتر احمد نادری / عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و متخصص انسانشناسی خاورمیانه
گروه دیدگاه: پیادهروی اربعین را می توان از مناظر مختلفی تحلیل کرد. اولین بعد، بعد تئولوژیک و دینی است. اگر بخواهیم در بحث تئولوژیک، نقطه حرکتی برای بحث در نظر بگیریم، سفارشات و احادیثی است که ائمّه اطهار در مورد زیارت اربعین داشته اند. احادیث امام صادق (ع)، و حدیث معروف امام حسن عسگری (ع)درباره نشانههای مؤمن در این مورد بسیار مورد ارجاع بوده و هستند.
ابعاد دیگری که من میخواهم به آنها بپردازم، ابعاد اجتماعی، منطقهای و بینالمللی این پدیده است. اجزای این پدیده در مطالعه از بیرون، شامل سه بعد اصلی است: بحث پیادهروی، زیارت، اطعام و پذیرایی. بحث زیارت، بیشتر اعتقادی و تئولوژیک است و دو تای دیگر، بیشتر حالت مناسکی دارند. ذیلا به دو بعد اجتماعی و منطقه ای آن بطور خلاصه اشاره می شود:
ابعاد اجتماعی این کنگره عظیم از این قرارند:
اول: بحث سیستم عقیدتی و گوناگونی اشکال بروز و ظهور آن. سیستم های کلان اعتقادی از بالا به اذهان مردم نفوذ کرده، و در فرهنگها، افراد و مناطق مختلف ظهور و بروز پیدا میکند و رنگ مناطق و فرهنگهای مختلف را به خود میگیرد. سیستم، جهانبینی و اعتقادات شیعی که از بالا میآید، در جاهای مختلف دنیا، حتی در ایران، چند نوع شکل ظهور و بروز منسکی پیدا میکند. مثلا ما می بینیم که عزاداری شهرها متفاوت است؛ و بهتبع، کلیت عزاداری ایران با کشورهای دیگر متفاوت است. دورکیم در جامعه شناسی دین خود اینگونه مطرح میکند که چگونه این سیستم از بالا میآید و گوناگونی را در نقاط مختلف رقم میزند. من از این بحث دورکیم برای طرح بحث خودم استفاده میکنم.
در اربعین، اشکال گوناگون از جاهای مختلف دنیا به سوی وحدت و یکی شدن پیش میروند. انگار این مسیر، نقطه وحدتی است برای این جهانبینی که در سراسر جهان پخش شده. جهانبینی شیعی در اینجا یکبار دیگر در حالت یک منسک، یکپارچه میشود. این آدم های مختلف با فرهنگهای مختلف از جاهای مختلف، در یک مسیر، با یک هدف پیش میروند به سمت وحدت.
این اجتماع، از یک منظر با حج قابل قیاس است و از منظری دیگر نیست. از لحاظ جمعیتی قابل قیاس نیست. جمعیت حج نهایتاً سه میلیون نفر است و مسلمانان سنی در حج بیشترند. زیارت اربعین، مستحبی است، مثل حج، واجب نیست و در پی انجام ندادن آن، عقوبتی اخروی و حتی دنیوی برای دینداران در نظر گرفته نشده است، اما می بینیم که شیعیان میآیند و در این منسک و مراسم شرکت میکنند. از این جهت با حج قابل مقایسه است.
دومین بعد: نظریه طرد در جامعهشناسی محرومیت است. اگر بخواهیم طرد را در یک دیکوتومی قرار دهیم (بنا به تز معروف لوی اشتراوس، انسان شناس ساختارگرای فرانسوی، انسان با دیکوتومیها جهان میفهمد)، پدیده طرد را اینگونه می فهمیم: طرد/ مشارکت. این دو ضد هم هستند و با کمک هر یک، دیگری را می توان فهمید.
طرد سه حوزه دارد:
اول، اقتصادی: که شامل محرومیت از تولید یا مصرف در حوزه اقتصاد است.
دوم، سیاسی: که شامل محرومیت از مشارکت سیاسی در حوزه عمومی است.
سوم، اجتماعی: که شامل عدم دسترسی به تسهیلات و منابع اجتماعی است. اینسه حوزه، حوزههای اصلی طرد در علوم اجتماعی هستند. طرد همچنین دارای پنج منبع اصلی است:
یک. مادی (فقر)
دو. روابط اجتماعی، انزوای اجتماعی و عدم مشارکت.
سه. فعالیتهای مدنی.
چهار. طرد از خدمات اساسی.
پنج. طرد از روابط همسایگی.
با استفاده از این نظریه، شیعیان جمعیتهایی بودند که در طول تاریخ با یک طرد عظیم مواجه بودند، این جمعیت، به جز دورههای کوتاه استثناء، همیشه بهخاطر اقلیت بودنشان تحت ظلم اکثریتها بودند که به معنای دقیق کلمه، آنها را در هر سهحوزه مطرود کرده بودند و از منابع پنجگانه محروم؛ و به تعبیری، از آنان یک "جهان پنجم" ساخته بودند. تعبیر جهان های اول و دوم و سوم و چهارم؛ در کتاب گلاسنوست جهانی اثر وینسنت و گالتون آمده است. از نظر آنها، جهان اول شامل کشورهای پیشرفته صنعتی غربی؛ جهان دوم شامل حوزه کشورهای سابق بلوک شرق و سوسیالیسم؛ جهان سوم شامل خاورمیانه و کشورهای عمدتاً جهان عرب؛ و جهان چهارم، شامل آسیای جنوبشرقی و مینی ژاپن ها (که از لحاظ اقتصادی ژاپنی اند و از نظر فرهنگی چینی. اگر بخواهیم با نظریه طرد، شیعیان را در یک دسته بندی قرار دهیم، در اینجا ما از شیعیان به عنوان یک جهان پنجم یاد می کنیم. جمعیتی که به تعبیر فولرو فرانکه، در طول تاریخ، مورد طرد و "مسلمانان فراموش شده" بوده اند.
با این طرد تاریخی و اجتماعی، شیعیان اکنون فرصتی برای مطرح کردن خود، در قالب پیادهروی اربعین را یافته اند. از آنجا که شیعیان در طول تاریخ مورد ستم قرار گرفتند، از یک همبستگی قوی برخوردارند و این همبستگی در اشکال مختلف عزاداری و بخصوص مراسم اربعین خود را نشان می دهد.
سومین بعد: تفکر تاریخی تشیع و اتوپیای این جهانی است. تشیع، رفرنسهای دنیوی برای جوامع دارد که عبارتند از: جامعه مدینه در دوران حاکمیت پیامبر، دوران کوتاه حاکمیت امام علی (ع) و از همه مهمتر، با یک نگاه آیندهنگرانه، حکومت امام مهدی (عج) در آخرالزمان. بخش اندکی از اتوپیای تشیع در حکومت امام مهدی در پیادهروی اربعین قابل مشاهده است. در این مراسم، همه هرچه دارند میآورند و به هم کمک میکنند و اوج ایثار و از خودگذشتگی را می توان مشاهده کرد.
چهارمین بعد: صورتبندی و درک افراد مختلف از این پدیده است. درک افراد از این پدیده، علیرغم تفاوتهای فرهنگی مشهود، یک درک واحد است. حتی کسانی که از مذاهب دیگر در این مراسم شرکت می کنند، درکشان به سمت درک زوّار شیعه میرود و شبیه آن میشود.
بررسی ابعاد سیاسی، منطقه ای و بینالمللی:
اولین بعد: یک اینترنشنالیزم شیعی است، که ریشه در فرهنگ و جهانبینی شیعه نسبت به امر جهانی و پدیده جهانی شدن دارد. جهانیشدن اجزای مختلفی دارد که هسته اصلی آن، یکسری ارزشهایی است که با ابزارها به مناطق مختلف دنیا فرافکنی میشود. یکی از فرهنگهایی که داعیه جهانیشدن دارد، فرهنگ شیعی است. شاید بهتر باشد بگوییم فرهنگ اسلامی، اما بعد شیعی آن خیلی برجستهتر است. پیادهروی اربعین، بروز و ظهور یک انترناسیونالیزم شیعی است. ریشه مذهبی آن به این نکته بر می گردد که در تفکر شیعی، چیزی به اسم مرز نداریم. همه زمین قلمرو امام است و امام بر کل کائنات، تسلط و تصرف دارد. (الارض و مافیها کلها للامام). بنابراین، گوناگونیهای فرهنگی در این پیادهروی رنگ میبازد و جزئی از روبنای سیستم نظری جهانی شیعی می شود و زیربنای آن نیز، تفکراتی است که به آن اشاره شد.
دوم: پیوستگی تاریخی و فرهنگی ایران و عراق و قدرت ایران در این پیادهروی. سعود الفیصل بعد از سقوط صدام در سخنرانی ای که در شورای روابط خارجی آمریکا داشت، اینگونه بیان داشت که: در سال 1991 ما (عربستان) و آمریکا جنگیدیم برای اینکه عراق به دست ایران نیفتد، اما اکنون بدون هیچ دلیلی آنرا به ایران تقدیم کرده ایم. ژان بودریارد در مورد جنگ خلیج فارس در مقاله مشهوری تحت عنوان "جنگ عراق اتفاق نیفتاد"، (Iraq war didn’t take place) از رویکرد آمریکا در این جنگ انتقاد کرد. به گفته وی، صدام عروسک خیمه شب بازی ای بود که از روبرو به وی شلیک میشد، اما او نبایستی می مرد، چرا که پس از صدام، هیچ آلترناتیوی برای حکومت عراق بهجز رفرنس ایرانی وجود نداشت. آنها با صدام جنگیدند ولی او را نگه داشتند. در سال 2003 وقتی که شیعیان و کردها حکومت را بهدست گرفتند، کاملاً متمایل به جمهوری اسلامی ایران شدند و فرایند نفوذ ایران در عراق کامل شد. پیادهروی اربعین، به فهم سیاست جمهوری اسلامی ایران در منطقه کمک میکند. این پدیده یکی از نشانه های قدرت روزافزون جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک مرکز هماهنگکننده جهان تشیع است.
سوم: مقاومت و تفکر ضد امپریالیستی. موجودیت شیعه در ادوار تاریخ، با نفی حکومتهای خودکامه بازیابی میشود. رفرنس مهم شیعه در این مورد، جمله مشهور امام حسین (ع) است که: هیهات مناالذله!
چهارم: همبستگی در برابر تکفیریها. در علوم اجتماعی گفته میشود که خطر هجوم خارجی، همبستگی (Integration) داخلی به وجود میآورد. اکنون منطقه با خطری غربساخته بنام داعش روبروست که از یک تفکر سیاه و سفید تکفیری بهره مند است. در ابتدا، تکفیر القاعده شامل دشمن دور یعنی آمریکا و صلیبیون بود، اما اکنون در فاز جدید، یعنی در داعش، تهدید متوجه دشمن نزدیک، یعنی روافض است و معتقدند که باید آنها را کشت. آنها روافض و شیعیان را بدعتگذاران در دین میدانند که بایستی برای پاک شدن دین، آنها را کشت، لذا جان، مال و ناموس شیعه از نظر آنان حلال است. حضور بیش از پیش مردم در اربعین امسال، بهخاطر همان خطر خارجی است که همبستگی را بیشتر می کند. شعار امسال عراقیها در فضای مجازی این بود که: "لو تمطر دواعش، هم نزور حسین"، یعنی "اگر داعش، مثل باران ببارد، ما به زیارت حسین خواهیم رفت"! سالهای قبلتر، شعار "لبیک یا حسین" بود و پارسال برای قضیه سوریه و مدافعین حرم، شعار "لبیک یا زینب" و "کلّنا عبّاسک یا زینب" هم اضافه شد.
در همین بعد، بحث پیدایش یک پرستیژ جدید در روابط بینالملل هم مطرح می شود. متفکرین رئالیست و نئورئالیست روابط بینالملل، پرستیژ را نشان دادن قدرت واحدها، مردم و کشورها به قدرت مقابل برای ایجاد بازدارندگی میدانند. پیادهروی اربعین، پرستیژ جدیدی در روابط بینالملل به وجود آورده است. پارسال این جمعیت حدود بیستمیلیون بود، که بسیار زیاد و بی نظیر است. از سال 2006 تا الان،9 اجتماع به عنوان بزرگترین اجتماعات صلحآمیز بشری به ثبت رسیده، که هر نهتای آن اجتماعات شیعیان در عاشورا و اربعین در کربلاست.
پنجم: بحث گرامشی در جنگ مانور و جنگ وضعیت. آنتونیو گرامشی، فیلسوف و جامعه شناس ایتالیایی، با استفاده از تحرکات جنگ جهانی اول، بحثی را برای وضعیت های نظامی و سیاسی در جوامع مدرن مطرح می کند که به "جنگ مانور" و "جنگ وضعیت" مشهور است. اربعین برای شیعیان، هم جنگ مانور است، و هم جنگ وضعیت. جنگ مانور، پیادهروی و شکل منسکی آن است و جنگ موقعیت، اعلام حضور شیعیان، در هرجا که نیاز باشد.و این یعنی: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء.
یکی از خطراتی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد، دولتی شدن پیادهروی اربعین است. از پارسال، اشتیاق به حکومتی کردن مبحث اربعین شروع شده و امسال بیشتر شده است. این پدیده، از گذشته به صورت مردمی و خیلی منظم تداوم یافته است و اگر توسط دولت جمهوری اسلامی و عراق، بخواهد تصدیگری صورت پذیرد، از حالت مردمی آن کاسته میشود و در نتیجه، از این اجتماع عظیم پرمغز، یک ظاهر میماند و از هسته تهی می شود. پدیده مشابه آن را می توان در اعیاد شعبانیه در ایران مشاهده کرد. در طول تاریخ، اعیاد شعبانیه بصورت مردمی گرامی داشته شده و تدارکات آن با پول مردم انجام پذیرفته است. در سالهای اخیر و عمدتا دهه اخیر، شاهد آن بوده ایم که این پدیده حالت دولتی به خود گرفته است و لذا، شور و اشتیاق مردمی در تدارکات در حال کاهش است. پس، مسئولین محترم این نکته را درک کنند که در این پدیده منحصر به فرد، بایستی کمتر دخالت کرد.