
پایگاه بصیرت،حنیف غفاری/سرانجام مذاکرات هستهای لوزان با قرائت بیانیه مطبوعاتی مشترک دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان و فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به پایان رسید. تلاشهای خستگیناپذیر تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان در طول 9 روز مذاکره مستمر و بدون وقفه با اعضای 1+5 و اعتراف رسمی مقامات ارشد آمریکایی و غربی نسبت به لزوم شناسایی حقوق حقه هستهای ملت ایران جملگی دستاوردهایی قابل تقدیر در مذاکرات محسوب میشود. پس از قرائت بیانیه لوزان از سوی آقای ظریف و موگرینی، کارشکنیهای ایالات متحده آمریکا با انتشار یک فکت شیت و ادعای گرفتن امتیازاتی بسیار از جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات هستهای بازتولید شد. بخش عمدهای از جملات و متون مندرج در این فکت شیت با بیانیه مشترکی که طرفین قرائت کردند در تناقض یا حداقل در تعارض بود.
وزیر امور خارجه کشورمان صراحتاً فکت شیت منتشر شده از سوی طرف آمریکایی را بیاعتبار دانسته و آن را تکرار بازی مسبوق به سابقه واشنگتن در جریان امضای توافقنامه موقت ژنو شمرده است. با این حال ارائه تفسیری مغایر با بیانیه قرائت شده از سوی آقای ظریف و موگرینی، پرده از ماهیت واقعی ایالات متحده و غیرقابل اعتماد بودن ذاتی آن بر میدارد. هم اکنون دستگاه سیاست خارجی کشورمان باید به صورتی جدی تکلیف فکت شیت ارائه شده از سوی طرف آمریکایی را مشخص کرده و همچنین از مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا (به عنوان نماینده گروه 1+5) بخواهد تا در این خصوص موضعگیری کند. همچنین با توجه به اینکه موضوع برداشته شدن تحریمها (به لحاظ زمانی) هنوز مشخص نشده است، باید در طول سه ماه باقیمانده تا ضربالاجل تیرماه طرف مقابل را نسبت به مشخص کردن این موضوع اساسی و کلیدی مکلف کرد.
موضوع «داوری» و قضاوت درباره تعهدات طرفین در طول اجرایی شدن توافقنامه نیز موضوع مهمی است که باید نسبت به آن توجه کامل را مبذول داشت. با توجه به سوء سوابق مکرر ایالات متحده آمریکا و تروییکای اروپایی در عهدشکنیهای بینالمللی، لازم است مرجع حقوقی معین و بیطرفی برای قضاوت درباره تعهدات طرفین مشخص شود؛ مرجعی که مورد اطمینان ملت ایران بوده و خود متأثر از لابیهای پشت پرده و آشکار غربی و عبری-عربی نباشد.
چنانچه مقام معظم رهبری تأکید فرمودهاند، لغو فوری همه تحریمها و آماده شدن متنی شفاف (به لحاظ حقوقی) و تضمین حقوق حقه هستهای ایران، شروط مهم امضای توافق نهایی از سوی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. در این توافق، لازم است کلیات و جزئیات جملگی در یک قالب بررسی شده و از جداسازی و تفکیک آنها خودداری شود. بدون شک طرف غربی از اکنون سه ماه بیشتر فرصت تن دادن به چنین توافقی را نخواهد داشت، زیرا در غیر این صورت ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران پذیرای توافقی تحمیلی، ناقص و ناقض حقوق خود نخواهد بود. با این حال نباید فراموش کرد که حتی امضای توافق نهایی با اعضای 1+5 نیز نمیتواند منکر و مبطل واقعیت «غیرقابل اعتماد بودن شیطان بزرگ» باشد، زیرا خدعههای کاخ سفید هیچگاه نقطه پایانی نخواهد داشت. در چنین شرایطی «مدیریت رفتار دشمن» باید حکم راهبرد مبنایی دستگاه سیاست خارجی ما در مذاکرات هستهای با اعضای 1+5 را داشته باشد. در این میان هرگونه راهبرد و شگرد در مذاکرات هستهای که از آن، «دوستی با دشمن قسمخورده نظام» و یا «اعتماد به آمریکا و تروییکای اروپایی» مستتر باشد، محکوم به فنا خواهد بود.