تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۲  ، 
کد خبر : ۲۷۴۴۴۳

راهبردهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در دستيابي به اهداف چشم‌انداز 1404

محمد اكرمي‌نيا / دكتري مديريت راهبردي از دانشگاه عالي دفاع ملي - چكيده: سند چشم‌انداز جمهوري اسلامي ايران در افق 1404، ايران را كشوري توسعه يافته و داراي جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه آسياي جنوب غربي، توأم با حفظ هويت اسلامي و انقلابي و الهام‌بخش در جهان اسلام، همراه با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بين‌الملل ترسيم نموده است. جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از مهمترين بازيگران منطقه آسياي جنوب غربي براي دستيابي به چشم‌انداز ترسيم شده مي‌بايست نسبت به تدوين و اجراي راهبردهاي مناسب و اثربخش در سياست خارجي اقدام نمايد. اين پژوهش با بررسي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهديدات پيش روي سياست خارجي، نسبت به تعيين جامعه آماري و نمونه مناسب اقدام و با استفاده از روش ديويد (SWOT)، راهبردهايي را براي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در دستيابي به چشم‌انداز 1404 تدوين و ارايه كرده است. كليدواژه: راهبرد، سياست خارجي، چشم‌انداز ملي، آسياي جنوب غربي، روش ديويد

مقدمه:

منطقه آسياي جنوب غربي يكي از مناطق بسيار مهم جهان است كه با توجه به واقع شدن در محل تلاقي سه قاره اروپا، آسيا و آفريقا، وجود آب‌راه‌هاي مهم و دسترسي به آب‌هاي آزاد، منابع سرشار انرژي، ويژگي‌هاي تاريخي، فرهنگي، تمدني، جمعيتي و هويتي و تنوع و تعدد حكومت‌ها و وجود فضاي رقابت، تعارض و تضاد و كشمكش‌هاي نظامي، فرهنگي‌ و امنيتي، همواره مورد توجه بوده است. جمهوري اسلامي ايران در اين منطقه جايگاه ويژه‌اي دارد. ويژگي‌هاي تاريخي، فرهنگي، جمعيتي و جغرافيايي، موقعيت بسيار مهمي را به جمهوري اسلامي ايران بخشيده است.

ضمن آنكه از حدود سه دهه گذشته بدين سو، انقلاب اسلامي در ايران با بر هم زدن ساختار سنتي، موجب احياي فرهنگ اسلامي و تحول در سياست خارجي ايران گرديده و نقش جديدي از ايران به عنوان بازيگر مهم در سطح منطقه آسياي جنوب غربي و نظام بين‌الملل ترسيم نموده است. به ويژه، تحولات اخير در سطح منطقه خاورميانه و موج بيداري اسلامي، با متأثر ساختن سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، موقعيت كشورمان در منطقه را دگرگون كرده است.

در سال 1382، سند چشم‌انداز توسعه جمهوري اسلامي ايران در افق 20 ساله تدوين و از سال 1384 با ابلاغ آن از سوي مقام معظم رهبري به مبادي ذي‌ربط، مبناي قانون‌گذاري، اتخاذ تصميمات كلان سياست‌مداران و اقدامات مجريان گرديد. اين سند در افق 1404، ايران را كشوري توسعه‌يافته و داراي جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه، توأم با حفظ هويت اسلامي و انقلابي و الهام‌بخش در جهان اسلام، همراه با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بين‌الملل ترسيم نموده (پايگاه اطلاع‌رساني ايران 1404، 92/3/20) و براي نيل به اهداف چشم‌انداز نيز برنامه‌هاي چهارم و پنجم توسعه (در ادامه برنامه‌هاي گذشته) تدوين گرديده است.

جمهوري اسلامي ايران نيز به عنوان بازيگر مهم منطقه‌اي، براي دستيابي به اهداف ترسيم شده نياز به راهبردهاي اثربخش در سياست خارجي دارد. اين پژوهش در نظر دارد راهبردهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را براي دستيابي به موقعيت مطلوب ترسيم شده در سند چشم‌انداز ملي 1404 در منطقه آسياي جنوب غربي تدوين و ارايه نمايد.

به علت جهت‌گيري مستقل در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و از سوي ديگر، موقعيت جغرافيايي ممتاز و حساس منطقه آسياي جنوب غربي، محدوديت‌هاي ساختاري شديدي براي دستيابي كشور به موقعيت هژمونيك در منطقه ايجاد شده است (صفوي، 1387: 72). جمهوري اسلامي ايران با دارا بودن موقعيت مهم در آسياي جنوب غربي، همواره بازيگر موثري در اين منطقه بوده است. با اين وجود، شواهد موجود نشان مي‌دهد روابط ايران با كشورهاي منطقه فاقد نهادينگي است (محمدي، 1387: 191). به نظر مي‌رسد نبود راهبردهاي مدون كه زمينه لازم براي دستيابي ايران به اهداف چشم‌انداز را فراهم آورد، مسئله بسيار مهمي در حوزه سياست خارجي است.

اتخاذ راهبردهاي كارآمد و اثربخش در سياست خارجي مستلزم انجام فعاليت علمي در چارچوب مديريت راهبردي است. اتخاذ رويكرد راهبردي نسبت به سياست خارجي مي‌تواند زمينه دستيابي جمهوري اسلامي ايران به موقعيت ترسيم شده در سند چشم‌انداز را فراهم آورد. بنابراين، مسئله اصلي اين پژوهش، فقدان راهبردهاي مدون مناسب در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براي دستيابي به جايگاه ترسيم شده در سند چشم‌انداز ملي در سال 1404 است.

دلايل اهميت و ضرورت اين پژوهش عبارتند از:

1. مقام معظم رهبري از سند چشم‌انداز به عنوان ميثاق ياد كرده‌اند و از مسئولين خواسته‌اند آن را مبناي عمل قرار دهند (پايگاه اطلاع‌رساني حضرت آيت‌الله خامنه‌اي: 88/6/4) و در سال 89 نيز فرموده‌اند: «سند چشم‌انداز نقشه راه 20 ساله كشور است كه با دقت و با توجه به واقعيات تنظيم شده و بايد در همه شرايط مورد توجه كامل باشد» (پايگاه اطلاع‌رساني حضرت آيت‌الله خامنه‌اي (مدظله): 88/6/8). بنابراين، پژوهش حاضر از اين منظر كه حركت در مسير اجرايي شدن منويات رهبر معظم انقلاب را تسهيل مي‌نمايد، داراي اهميت است.

2. دست‌يابي به جايگاه تعيين شده در سند چشم‌انداز مستلزم انجام پژوهش‌هاي علمي و تفكر راهبردي است. فقدان ساز و كار علمي و راهبردي مناسب، علاوه بر آنكه دستيابي به هدف مذكور را غيرقابل دسترس مي‌سازد، موجب انزوا و انفعال سياست خارجي ايران مي‌شود. از اين نظر، انجام اين پژوهش با توجه به اينكه راهبردهاي حاصل از آن مي‌تواند مانع محدودسازي و منزوي‌سازي ايران در منطقه شود، نوعي ضرورت محسوب مي‌گردد.

3. با توجه به فضاي آسياي جنوب غربي كه به شدت رقابتي است و هر يك از كشورهاي منطقه در اين فضاي رقابتي به دنبال ارتقاي نقش و موقعيت خود هستند، حركت متناسب با تحولات منطقه‌اي و جهاني مستلزم اعمال مديريت راهبردي است. راهبردهاي منتج از اين پژوهش مي‌تواند مبنايي براي اعمال مديريت راهبردي جمهوري اسلامي ايران در حوزه سياست خارجي قرار گيرد.

4. توسعه ادبيات راهبردي در حوزه سياست خارجي در مراكز علمي و پژوهشي كشور و بازشناسي مباني نظري موجود در اين زمينه، از ديگر موارد اهميت اين پژوهش است.

الف. پيشينه و روش تحقيق

پروژه‌اي با عنوان «شكل‌گيري منطقه آسياي جنوب غربي» در مجمع تشخيص مصلحت نظام توسط آقاي دكتر محسن رضايي و جمعي از پژوهش‌گران انجام شده و شرح آن در قالب كتابي با نام «ايران منطقه‌اي» در سال 1382 توسط سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح به چاپ رسيده است. سؤال تحقيق: چگونه ايران مي‌تواند در آسياي جنوب غربي به محور قدرتمند و هژمون منطقه آسياي جنوب غربي تبديل شود؟ نتيجه تحقيق عبارتست از: الف) ايران منطقه‌اي به دليل نقش تمدني، ايراني و اسلامي و فرهنگي و اقتصادي و ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك و نقشي كه در كل اين حوزه‌هاي تعامل (آسياي مركزي و قفقاز، خليج‌فارس، شبه‌قاره، خاورميانه) دارد، ضرورتي اجتناب‌ناپذير براي تشكيل منطقه آسياي جنوب غربي است.

ب) اگر ايران بتواند توانايي‌هاي لازم داخلي از لحاظ توسعه‌يافتگي و اقتدار و ديپلماسي فعال و مؤثر را براي خود فراهم سازد، اين امكان را دارد كه به قدرت برتر منطقه‌اي تبديل شود. ج) در صورت توان بلوك‌سازي از سوي ايران در منطقه آسياي جنوب غربي، به شرط استحكام داخلي و كارآمدي دولت، ايران به قدرت برتر منطقه‌اي دست خواهد يافت.

همچنين مقالاتي از جمله مقاله علمي - پژوهشي «چارچوبي مفهومي براي ارزيابي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران» توسط دكتر سيدجلال دهقاني فيروزآبادي به نگارش درآمده است كه توسط دانشگاه آزاد اسلامي در سال 1389 در قالب يك كتاب به چاپ رسيده است. نتايج اين مقاله عبارتند از: ارايه چارچوب نظري و مفهومي ايران تعيين و تعريف معيارها و ملاك‌هاي ارزيابي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران. ملاك‌هاي موفقيت در تأمين منافع ملي، غلبه بر موانع و محذورات ساختاري خارجي و برخورداري از الزامات و ويژگي‌هاي سياست خارجي مطلوب، سه معيار و ملاك كلي براي ارزيابي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران معرفي شده است.

مقاله ديگري با عنوان «هويت و شاخص‌هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران»، توسط محمدجعفر جوادي ارجمند و ام‌البنين چابكي به نگارش درآمده است. مقاله فوق در فصلنامه سياست دانشكده حقوق و علوم سياسي (دوره 40، شماره 1، بهار 1389) به چاپ رسيده است. سؤال اصلي مقاله: عمده‌ترين شاخص سياست خارجي ايران كدام است و تحت‌تأثير كدام مؤلفه هويتي قرار دارد؟ نتيجه مقاله: رويكرد امنيتي عمده‌ترين شاخص سياست خارجي ايران است كه تحت‌تأثير مؤلفه‌ هويتي «امنيت‌گرايي» قرار دارد. مقاله ابتدا ديدگاه ساختارگرايي در روابط بين‌الملل و سياست خارجي را بررسي نموده، سپس هويت و شاخص‌هاي سياست خارجي در جمهوري اسلامي ايران مورد بحث قرار گرفته است.

هدف اصلي اين مقاله تدوين راهبردهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در منطقه آسياي جنوب غربي به منظور دستيابي به اهداف چشم‌انداز 1404 است. سؤال اصلي اين مقاله اينست كه: «راهبردهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در دستيابي به اهداف چشم‌انداز 1404 در منطقه آسياي جنوب غربي كدامند؟» بر اين اساس، تدوين راهبردهاي سياست خارجي طي فرآيند علمي و با استفاده از روش ديويد (SWOT) صورت مي‌پذيرد.

در عين حال، چون اين پژوهش با استفاده از اسناد و مدارك موجود، سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در منطقه آسياي جنوب غربي را مورد بررسي قرار داده، محقق از روش موردي - زمينه‌اي استفاده نموده است. پس از بررسي سياست خارجي ايران در منطقه، با تهيه پرسش‌نامه و جمع‌آوري داده‌ها و با استفاده از روش ديويد (SWOT)، راهبردهايي براي دستيابي ايران به چشم‌انداز ترسيم شده در سند ملي 1404 تدوين و ارايه شده است.

جامعه آماري در اين پژوهش عبارتند از خبرگان و صاحب‌نظران مجرب وزارت امور خارجه و مراكز علمي - پژوهشي كه حداقل از 10 سال تجربه كار برخوردارند و متخصص در زمينه سياست خارجي و روابط بين‌الملل بوده و با منطقه مورد مطالعه آشنايي كافي داشته و داراي مدرك تحصيلي كارشناسي ارشد و دكتري هستند. براي تعيين حجم نمونه از فرمول كوكران استفاده شده است. با توجه به جامعه آماري تقريبي 200 نفري و براساس فرمول كوكران با خطاي 0/1 تعداد جامعه نمونه 64 نفر تعيين شده است.

اطلاعات مورد نياز از روش‌هاي ميداني و كتابخانه تخصصي و با استفاده از ابزارهاي پرسش‌نامه و اسناد و مدارك دست اول گردآوري شده است.

اين مقاله، راهبردهاي كلان سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در دستيابي به اهداف چشم‌انداز را با نگاه راهبردي تدوين و ارايه نموده است. رويكرد كلي سياست خارجي كه تعيين‌كننده جايگاه ايران در منطقه و جهان در آينده خواهد بود، اهميت زيادي دارد كه اين پژوهش در يك نگرش كلان با استفاده از يكي از روش‌هاي كاربردي در مطالعات راهبردي، اين موضوع را مورد توجه قرار داده است. در واقع، پژوهش‌هاي زيادي درخصوص سياست خارجي جمهوري اسلامي در افق چشم‌انداز انجام شده، اما هيچ‌يك به تدوين راهبرد براي سياست خارجي، به ويژه با استفاده از روش ديويد (SWOT) نپرداخته‌اند. بنابراين، نوآوري اين مقاله در نگرش راهبردي به مقوله سياست خارجي و تلفيق حوزه مديريت راهبردي با حوزه سياست خارجي و كاربرد روش (SWOT) در حوزه پژوهش‌هاي سياست خارجي است كه تاكنون كمتر مورد توجه پژوهش‌گران اين حوزه بوده است.

ب. چارچوب نظري

تحليل SWOT ابزاري كارآمد براي شناسايي شرايط محيطي و توانايي‌هاي دروني است. پايه و اساس اين ابزار كارآمد در مديريت راهبردي و همين‌طور بازاريابي، شناخت محيط پيراموني سازمان است. حروف SWOT كه آن را به شكل‌هاي ديگر مثل TOWS هم مي‌نويسند، ابتداي كلمات Strength به معناي قوت، Weakness به معناي ضعف، Opportunity به معناي فرصت و Threat به معناي تهديد است (عظيمي، 1392).

روش تحليل راهبردي (SWOT) براي شناسايي و تدوين راهبردهاي بهينه به كار مي‌رود كه حاصل آن چهار دسته راهبرد مي‌باشد: راهبردهاي قوت - فرصت، ضعف - فرصت، قوت - تهديد و ضعف - تهديد. تجزيه و تحليل راهبردي مرحله بسيار مهمي در فرآيند برنامه‌ريزي راهبردي محسوب مي‌شود. در اين مرحله موقعيت برحسب قوت‌ها و ضعف‌هايي كه در محيط دروني و فرصت‌ها و تهديدهايي كه در محيط بيروني وجود دارد، مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد (احمدي، 1390).

ج. سياست خارجي

سياست خارجي بازتاب اهداف و سياست‌هاي دولت در صحنه روابط بين‌الملل و در ارتباط با ساير دولت‌ها، جوامع و سازمان‌هاي بين‌المللي، نهضت‌ها، افراد بيگانه و حوادث و اتفاقات جهاني است (محمدي، 1384: 15).

مفهوم سياست خارجي در هر كشور، مربوط مي‌شود به تدوين، اجرا و ارزيابي تصميم‌گيري‌هايي كه از ديدگاه خاص همان كشور جنبه برون‌مرزي دارد (كاظمي، 1372: 42). بر مبناي تعريف سياست، سياست خارجي يعني فن و هنر (يا علم) شناخت امكانات و بهره‌برداري درست از آنها براي رسيدن به اهداف كشور در ارتباط با محيط خارجي (حميدي‌نيا، 1381: 533).

در مجموع، سياست خارجي مي‌تواند عملكرد و اتخاذ روش‌هايي باشد كه در صحنه روابط بين‌الملل با حداكثر استفاده از مؤلفه‌هاي قدرت ملي بتواند يك ديپلماسي مناسب را برقرار و حداكثر منافع ملي را به همراه داشته باشد. برخي از نظريه‌هاي رايج سياست خارجي عبارتند از آرمان‌گرايي، صلح دموكراتيك، ليبراليسم اقتصادي، واقع‌گرايي و نوواقع‌گرايي، ژئوپليتيك، نهادگرايي نوليبرال، نظريه گفتماني و سازه‌انگاري. (دهقاني فيروزآبادي، 1389: 57).

چون انقلاب اسلامي ايران از ماهيت عقيدتي و فرهنگي برخوردار است و اين ماهيت ضمن هويت‌بخشي به نظام سياسي، سياست خارجي كشور را تحت تأثيرات اساسي قرار داده است، به نظر مي‌رسد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران با نظريه سازه‌انگاري انطباق نسبتا بيشتري داشته و در چارچوب اين نظريه بهتر قابل تبيين است. سازه‌انگاري نظريه‌اي جديد است كه در حوزه‌هاي مختلف روابط بين‌الملل كاربرد پيدا نموده است.

سازه‌انگاري به عنوان يكي از رويكردهاي نظريه عام انتقادي، مفروضه‌هاي هستي‌شناختي خردگرايي در مورد روابط بين‌الملل و سياست خارجي را به چالش مي‌طلبد و اصول و گزاره‌هاي متفاوت ديگري را ارائه مي‌دهد. سازه‌انگاري از طريق رهيافت سياست هويت تلاش مي‌كند چگونگي نقش و تأثير اجتماعات بين‌الاذهاني مانند ناسيوناليسم، قوميت، مذهب، فرهنگ، جنسيت و نژاد در سياست بين‌الملل و سياست خارجي را توضيح دهد (دهقاني فيروزآبادي، 1389: 46).

مطابق نظريه سازه‌انگاري، بازيگران مختلف در عرصه بين‌الملل به هنجارهاي عمومي مقيد و پايبندند. مكتب سازه‌انگاري رفتار بازيگران را ناشي از برداشت‌هاي ذهني و هويت آنان معرفي و هرگونه تغيير رفتار بازيگران را با هنجارهاي آن بازيگران مربوط مي‌كند. در تحليل سازه‌انگارانه از سياست خارجي، هنجارها متغيرهاي مستقلي براي توضيح و تبيين رفتار بازيگران هستند. ساختارهاي هنجاري بين‌الاذهاني و ايده‌ها، از مفروض‌هاي اصلي سازه‌انگاري است كه اين مفروض نقش تأسيسي در شكل‌دهي هويت و منافع كشورها دارد. طبق نظريه‌ سازه‌انگاري، كشورها براساس منطق نتايج رفتار نمي‌كنند، بلكه اقدام آنها مبتني بر منطق تناسب است (دهقاني فيروزآبادي، 1389: 56).

سياست خارجي، عمل بر ساختن است و بنا به گفته اسميت، سياست خارجي آن چيزي است كه دولت‌ها آن را مي‌سازند (Smith, 1998 : 39). الكساندر ونت اين ديدگاه را نوعي ايده‌آليسم ساختاري مي‌داند و معتقد است ساختارهاي اجتماعي محصول انگاره‌هاي مشترك انساني است و بعد ساختاري آن به اين معناست كه نهادها و قواعد موجود داراي سرشتي عيني و محدودكننده براي بازيگران هستند (ونت، 1384: 80).

از نظر سازه‌انگاران، نقش هنجارها و هنجاري بودن در سياست بين‌الملل از آنجا مهم تلقي مي‌شود كه هنجارها موجب شكل‌گيري هويت مي‌شوند. هنجارها به دو روش بر رفتار كارگزاران نيز تأثير مي‌گذارند. در روش اول مانند قواعدي كه هويت كارگزاران را تعيين مي‌كنند و در روش دوم نقش تنظيم‌كننده در رفتارهاي كارگزاران ايفا مي‌كنند. به عبارت ديگر، هنجارها در رفتار كارگزاران تأثيرات تكويني و تنظيمي دارند (Guzzini, 2000: 151).

كشورهاي انقلابي مانند ايران در پيگيري هدف‌هاي سياست خارجي خود بر مؤلفه‌هاي هنجاري - ايستاري توجه و تأكيد دارند (Ajami, 1988: 89). براساس مدل سياست خارجي مبتني بر سازه‌انگاري، هنجارهاي بين‌الاذهاني مشترك در دو سطح داخلي و بين‌المللي، هويت ملي ايران را شكل مي‌دهند كه نقش ملي خاصي را ايجاب مي‌كند. اين نقش‌ها به نوبه خود منافع ملي خاصي را تعيين مي‌كنند كه سياست خارجي جمهوري اسلامي را هدايت كرده و به رفتار آن شكل مي‌دهند. بنابراين، با به كارگيري اين مدل، مي‌توان چگونگي تأثيرگذاري ساختارهاي فكري و عقيدتي، مانند ايدئولوژي و جهان‌بيني بر سياست خارجي جمهوري اسلامي را بررسي و جايگاه منافع و منابع غيرمادي در سياست خارجي ايران را تعيين و تبيين كرد.

در تجزيه و تحليل سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، لازم است منابع هويتي نظام جمهوري اسلامي ايران مورد توجه قرار گيرد، زيرا هويت اسلامي نظام است كه منافع و اهداف سياست خارجي را تعيين مي‌نمايد. انقلاب اسلامي هويت جديدي به ايرانيان در چارچوب مرزهاي ايران بخشيده، هويتي كه مبتني بر اسلام است. در واقع، گفتمان انقلاب اسلامي باعث تحول هويت ملي و ارايه هويت جديد بر پايه ارزش‌ها و باورهاي اسلامي براي ايرانيان شده است. براساس نظريه سازه‌انگاري، رفتار خارجي ايران براساس هنجارهايي است كه مستقيم بر منافع و هويت ايراني - اسلامي تأكيد دارد. هنجارهايي كه نقش محدودكننده براي دولت‌ها بازي كرده و به مثابه معياري براي رفتار محسوب مي‌شوند.

براساس هنجارهاي موجود در متون مذهبي تشيع، واحد تحليل نه دولت سرزميني بلكه امت اسلامي است كه در فراسوي مرزهاي ايجاد شده توسط استعمار قرار دارد. مستضعفين و مظلومان جهان نيز در اين واحد معنا مي‌يابند كه بايد به كمك آنها شتافت. از همين‌رو، سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بايد در خدمت اهداف امت اسلامي بوده و منافع آنها را در اولويت قرار دهد (قهرمان‌پور، 1383: 40).

عدالت‌جويي به همراه صدور انقلاب، يكي از ارزش‌هاي فرهنگ اسلامي است كه به نوعي ارزش در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تبديل شده است بازتاب اين ارزش را مي‌توان در تأكيد حمايت از مسلمان جهان يا حمايت از جنبش‌هاي عدالت‌خواه و آزادي‌بخش ملاحظه نمود. همچنين، قاعده نفي سبيل كه هرگونه سلطه را بر نظام اسلامي رد مي‌نمايد، موضوعي برگرفته از هويت اسلامي است كه در سياست خارجي جمهوري اسلامي بروز و ظهور يافته است. تقسيم‌بندي دارالاسلام و دارالكفر و وظيفه دولت اسلامي در مقابله با دارالكفر و حفظ دارالاسلام نيز در سياست خارجي ايران مورد توجه است (دهقاني فيروزآبادي، 1389: 59).

در مجموع، اصول فقهي اسلام در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران نقش تعيين‌كننده‌اي ايفا نموده است. بنابراين، مي‌توان سياست خارجي ايران را برساخته هويت اسلامي و در چارچوب نظريه سازه‌انگاري كه به مقوله هويت و هنجار اصالت و اهميت مي‌دهد، تبيين نمود (دهقاني فيروزآبادي، 1389: 62).

د. آموزه‌هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران

امام خميني(ره) همواره بر ارتباط با كشورهاي مسلمان براي تحكيم ملت‌هاي اسلامي تأكيد وافر داشتند تا از اين رهگذر، قدرت معنوي اسلام در عرصه بين‌المللي به منصه بروز برسد و ذخاير و منابع اسلامي شكوفا شود و در نتيجه، ملت‌هاي مسلمان مجبور به خضوع در مقابل بيگانگان نشوند (صحيفه نور، ج 10: 226). ايشان معتقد بودند تفاهم و ارتباط صحيح ميان كشورهاي اسلامي، مي‌تواند گامي عمده در راستاي حضور مسلمانان در عرصه‌هاي تصميم‌گيري بين‌المللي، مبارزه با ظلم و استكبار جهاني تلقي شود (صحيفه نور، ج 10: 79 و ج 1: 83).

رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت امام خامنه‌اي (مدظله) نيز از بدو مسئوليت رهبري، با اتكا به تجارب اجرايي، بصيرت و اشراف نسبت به حوزه سياست خارجي، با ارائه تدابير و راهكارهاي اساسي و مهم، مسئولان را در اتخاذ سياست خارجي پويا و اثربخش راهنمايي نموده‌اند. ايشان استفاده كارگزاران سياست خارجي از همه ظرفيت‌ها، امكانات و توان‌مندي‌ها را براي پيشبرد سياست خارجي كشور ضروري مي‌دانند و تأكيد مي‌كنند: «بايد در عرصه ارتباطات دوجانبه و منطقه‌اي و مجامع جهاني حضور كاملا فعال داشته باشيم و با شناخت مؤلفه‌هاي ضرورت نظام اسلامي اهدافمان را دنبال كنيم» (پايگاه اطلاع‌رساني حضرت امام خامنه‌اي (مدظله): 83/5/26).

تقويت روابط جمهوري اسلامي با كشورهاي آسيايي و اروپايي يكي ديگر از مباحثي است كه مورد توجه مقام معظم رهبري بوده است. ايشان در ديدار با سفرا و متوليان سياست خارجي فرموده‌اند:

«من تقويت روابط با آسيا را هم يك فصل بسيار مهمي مي‌دانم، بارها هم به دوستان در وزارت خارجه اين را گفته‌ام كه ما بايد به آسيا يك نگاه جدي بكنيم. متأسفانه هنوز كساني هستند كه حتي معامله با روسيه را، معامله با مالزي را، با هند را جدي نمي‌گيرند. دوست نمي‌دارند، ميل دلشان هميشه به يك كشور اروپايي است، ولو آن كشور اروپايي، يك كشور درجه سه باشد - فرض كنيد هلند يا دانمارك - آن را بر معامله با چين و بر معامله با روسيه ترجيح مي‌دهند! اين يك خطاست. بايد با آن مبارزه كنيد؛ اگر در جايي وجود دارد آن را از وزارت خارجه بزداييد» (حضرت امام خامنه‌اي (مدظله)، 1390: 25).

درباره سند چشم‌انداز، مقام معظم رهبري در مقاطع گوناگون بر اهميت و اعتبار اين سند و لزوم تعقيب آن توسط مسئولان كشور تأكيد نموده‌اند (همان، 88/2/6). مقام معظم رهبري از سند چشم‌انداز به عنوان ميثاق ياد كرده‌اند و از مسئولين خواسته‌اند آن را مبناي عمل قرار دهند (پايگاه اطلاع‌رساني حضرت امام خامنه‌اي(مدظله)، 88/6/4). ايشان در سال 1389 نيز در اين باره فرموده‌اند: «سند چشم‌انداز نقشه راه 20 ساله كشور است كه با دقت و با توجه به واقعيات تنظيم شده و بايد در همه شرايط مورد توجه كامل باشد» (همان، 88/6/8).

در طراحي و اجراي سياست خارجي، اصول عزت، حكمت و مصلحت از جمله آموزه‌هاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران است كه همواره و در تمامي مقاطع مورد تأكيد حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري بوده است. مقام معظم رهبري در مقاطع گوناگون بر اصول عزت، حكمت و مصلحت تأكيد فرموده‌اند. ايشان در اين زمينه مي‌فرمايند: «اينكه گفتيم «عزت، حكمت، مصلحت»، حكمت اين است. حكمت اين است كه شما بتوانيد مواضع طرف مقابل را حكيمانه به مواضع خودتان نزديك كنيد؛ اينها در تضاد با هم نيستند. حكمت و عزت و مصلحت مكمل هم هستند؛ بايد در جهت مصالح ملي باشند؛ و در درجه اول بايد با حفظ عزت ملي و عزت هويتي همراه باشند» (همان، 1370/4/18).

1. سياست خارجي در سند چشم‌انداز بيست ساله جمهوري اسلامي ايران

برخي از فرازهاي متن سند چشم‌انداز جمهوري اسلامي ايران در افق 1404 هجري شمسي عبارتست از:

- با اتكا به قدرت لايزال الهي و در پرتو ايمان و عزم ملي و كوشش برنامه‌ريزي شده و مدبرانه جمعي و در مسير تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسي، در چشم‌انداز بيست ساله:

- ايران كشوري است توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه، با هويت اسلامي و انقلابي،‌ الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بين‌الملل. جامعه ايراني در افق اين چشم‌انداز چنين ويژگي‌هايي خواهد داشت:

- الهام‌بخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحكيم الگوي مردم‌سالاري ديني، توسعه كارآمد، جامعه اخلاقي، نوانديشي و پويايي فكري و اجتماعي، تأثيرگذار بر هم‌گرايي اسلامي و منطقه‌اي براساس تعاليم اسلامي و انديشه‌هاي امام خميني(ره).

- داراي تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول عزت، حكمت و مصلحت (پايگاه اطلاع‌رساني ايران 1404، 89/4/25).

درك و تبيين صحيح و كامل از قدرت و توان ملي، شرايط و مقتضيات محيط‌هاي داخلي و خارجي، شناخت فرصت‌ها و تهديدهاي موجود بسيار حائز اهميت است. از اين‌رو، در برنامه‌ريزي بلندمدت جمهوري اسلامي ايران، «سند چشم‌انداز بيست ساله كشور» تنظيم شده كه پس از تأييد مقام معظم رهبري، براي اجرا به دولت و ساير نهادهاي نظام جمهوري اسلامي ايران ابلاغ شده است. درخصوص منافع و اهداف كلان ملي و سياست خارجي شاخص‌هايي نظير كسب رتبه اول علمي - فناوري در سطح منطقه، قرار گرفتن در جايگاه نخست اقتصادي منطقه، تبديل شدن به كشوري توسعه يافته در عين حفظ هويت اسلامي - انقلابي، الهام‌بخش در جهان اسلام، داراي تعامل سازنده و مؤثر با ساير كشورها (در روابط بين‌الملل)، در سند چشم‌انداز لحاظ شده است (پايگاه اطلاع‌رساني ايران 1404، 89/4/25).

در حوزه سياست خارجي، شرط اصلي و اساسي رسيدن به اهداف چشم‌انداز، انتخاب فرآيند مناسب براي اعتلاي موقعيت با رويكرد جامع، بلندمدت و راهبردي است. اين امر نيازمند درك و تشخيص صحيح اوضاع و شرايط فعلي و آينده جهاني و منطقه‌اي است. فرصت‌ها و تهديدات گوناگون به طور مستمر جمهوري اسلامي ايران را در وضعيت و موقعيت جديد و انتخاب گزينه‌هاي جديد قرار مي‌دهد. بهره‌برداري از فرصت‌ها و مقابله با تهديدهاي موجود در مسير اعتلاي موقعيت در گرو توجه به الزامات و پياده‌سازي دقيق سند توسعه ملي است. ايران منطقه‌اي به دليل نقش تمدني، ايراني و اسلامي و فرهنگي و اقتصادي و ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك و نقشي كه در كل اين حوزه‌هاي تعامل (آسياي مركزي و قفقاز، خليج‌فارس، شبه‌قاره و خاورميانه) دارد، ضرورتي اجتناب‌ناپذير براي تشكيل منطقه آسياي جنوب غربي است.

اگر ايران بتواند توانايي‌هاي لازم داخلي از لحاظ توسعه‌يافتگي و اقتدار و ديپلماسي فعال و مؤثر را براي خود فراهم سازد، اين امكان را دارد كه به قدرت برتر منطقه‌اي تبديل شود. در صورت توان بلوك‌سازي از سوي ايران در منطقه آسياي جنوب غربي، به شرط استحكام داخلي و كارآمدي دولت، ايران به قدرت برتر منطقه‌اي دست خواهد يافت. تبديل شدن ايران به قدرت مسلط منطقه‌اي هنگامي امكان‌پذير است كه اين كشور در چارچوب بين‌المللي حركت كند و از ظرفيت تأثيرگذاري خود در روابط منطقه‌اي و بين‌المللي و همچنين، نسبت به رقابت‌هاي بين‌المللي در منطقه استفاده نمايد. با اين حال، ايران زماني مي‌تواند به قدرت هژمون منطقه‌اي تبديل شود كه از راهبرد تحميل بر هژموني جهاني پيروي كند (رضايي و ديگران، 1382: 157).

چشم‌انداز بيست ساله، مسير كلي و جهت‌گيري كلان كشور را تا سال 1404، در چهارچوب برنامه توسعه‌اي برون‌گرا و مبتني بر راهبرد تعامل سازنده و مؤثر با جهان تعيين نموده است. بنابراين، ضرورت طراحي و تدوين سياست خارجي منسجم با رويكردي توسعه‌گرا در راستاي تحقق اهداف سند چشم‌انداز بيست ساله كشور، بيش از پيش احساس مي‌شود. اين ضرورت از آنجا ناشي مي‌شود كه سياست خارجي توسعه‌گرا بايد در هماهنگي كامل با سند چشم‌انداز بيست ساله بوده و به صورتي گام‌به‌گام و مرحله به مرحله با چشم‌انداز، اين مسير بيست ساله را تا سال 1404، طي كرده و نقش و وظيفه خود را در قبال اهداف تعيين شده در اين سند، در راستاي تأمين منافع ملي و تحقق توسعه كشور انجام دهد (دهقاني فيروزآبادي، 1387: 136).

از نظر بعضي از پژوهش‌گران، براي تحقق اهداف سند چشم‌انداز 1404، جمهوري اسلامي ايران ناگزير از انجام اين اقدامات شش‌گانه است:

1- مديريت دگرگوني هنجاري، به صورت پويا، منعطف و شبكه‌اي.

2- چهره‌سازي و ايجاد مقبوليت.

3- اعتمادسازي و قابل پيش‌بيني بودن.

4- حساسيت‌زدايي و اقناع بازيگران اصلي منطقه‌اي و بين‌المللي.

5- ايفاي نقش نمونه‌ساز و شكل‌دهنده منطقه‌اي.

6- ايجاد دستگاه ديپلماسي حرفه‌اي (واعظي، 1387: 70).

بديهي است تعامل مثبت و سازنده جمهوري اسلامي ايران در منطقه با محدوديت‌ها و موانع متعددي نيز مواجه است. از يك سو، كشورهاي فرامنطقه‌اي كه از سال‌ها قبل با بهانه‌هاي مختلف در منطقه حضور پيدا كرده‌اند، اقدام به بسط حضور و نفوذ خود نموده‌اند و از سوي ديگر، برخي از كشورهاي منطقه به دليل دارا بودن رويكردهاي رقابتي و حتي منازعه‌آميز، تعامل و بسط روابط با ايران را برنمي‌تابند. در رأس قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي، ايالات متحده آمريكاست كه علاوه بر آنكه رأسا و مستقيما در تضاد و تعارض سياسي با جمهوري اسلامي ايران در منطقه قرار دارد، به دليل حمايت‌هاي گسترده از رژيم صهيونيستي، سياست خارجي ايران را با چالش‌هاي زيادي مواجه ساخته است (واعظي، 1387: 70)

در مجموع، نقش آمريكا در منطقه آسياي جنوب غربي يعني منطقه‌اي كه جمهوري اسلامي ايران در سند توسعه ملي خود قلمرو اصلي پويايي سياست خارجي تعريف نموده و در افق بلندمدت، اعتلا و برتري را در آن جستجو مي‌كند، تعارض‌آميز و مخرب است. سياست ايالات متحده در جنوب غرب آسيا بر هم زننده روند توسعه جمهوري اسلامي ايران و مانع اصلي تعامل سازنده ايران با كشورهاي منطقه است. به همين دليل، بخش مهمي از سياست خارجي ايران مي‌بايست متمركز بر ممانعت از تأثيرگذاري رفتار تعارض‌آميز آمريكا بر حركت كشور در مسير دست‌يابي به اهداف چشم‌انداز 1404 باشد.

اين سياست الزاما مي‌بايست متضمن راه‌هاي دست‌يابي ايران به ساير مؤلفه‌هاي قدرت ملي باشد؛ بدين معنا كه مقابله با سياست‌هاي معارض قدرت‌هاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي، مي‌طلبد تا ايران به سطح قابل توجهي از قدرت در سطح منطقه دست يافته باشد تا بتواند مسير اعتلاي موقعيت را با موفقيت طي نمايد. عبور از شرايط موجود به سمت شرايط مطلوب مستلزم تدوين و اجراي راهبرد‌هاي مناسب و مؤثر است. اين راهبردها در گرو مطالعه و شناخت درست وضع موجود و درك اهداف و مأموريت‌ها و بررسي محيط داخلي و خارجي است. بديهي است كاربرد مديريت راهبردي مي‌تواند بسيار مؤثر و كارساز باشد.

اين حركت سراسري نيازمند درك فراگير اهداف، راهبردها و سياست‌ها توسط كليه طراحان، برنامه‌ريزان و مجريان كشور است. امروزه تمامي كشورها تحت‌تأثير شديد تغييرات محيط منطقه‌اي و بين‌المللي هستند و بهره‌گيري از فرصت‌ها منوط به درك سريع و صحيح تحولات است. بسياري از صاحب‌نظران معتقدند امروزه با شتاب گرفتن تحولات در سطح جهان، دولت‌ها بدون توجه به مديريت راهبردي قادر به حيات و پيشرفت نيستند (رضايي و همكاران، 1382: 24).

برداشت اجمالي از سند چشم‌انداز 1404 مؤيد دست‌يابي جمهوري اسلامي ايران به توان تعيين‌كنندگي در منطقه است. اين توان آخرين سطح توانايي محسوب مي‌شود و ساير مؤلفه‌هاي قدرت را به كار مي‌گيرد؛ بدين معنا كه هدف نهايي از ارتقاء مؤلفه‌هاي قدرت ملي در سطوح علمي، فناوري، اقتصادي و مانند آن، دست‌يابي به برتري سياسي و توان تعيين‌ نمودن روندها و نتايج آنها در سطح منطقه است. در اين مسير، جمهوري اسلامي ايران نيازمند برقراري روابط و گسترش مناسبات خود در منطقه است، زيرا امروزه با انزواطلبي و محدودسازي حوزه‌هاي مشاركتي، امكان تعامل و تأمين نيازها وجود ندارد. اين موضوع در اعتلا و طي مسير دست‌يابي به قدرت اول منطقه از اهميت زيادي برخوردار است.

2. سياست خارجي در قانون برنامه پنج ‌ساله پنجم

در اجراي اصل يكصد و بيست و سوم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه جمهوري اسلامي ايران (1394 - 1390) مصوب مجلس شوراي اسلامي در بهمن 1389 به دولت ابلاغ گرديده است. فصل هفتم قانون برنامه پنج ساله به حوزه دفاعي، سياسي و امنيتي مربوط است (پايگاه اطلاع‌رساني ايران 1404، 1389/4/30).

براساس ماده 210 اين قانون، وزارت امور خارجه موظف است با بهره‌گيري از نظرات كارشناسان كليه سازمان‌ها و نهادهاي مسئول و به منظور اعتلاي شأن، موقعيت، اقتدار و نقش جمهوري اسلامي ايران و استفاده از فرصت‌هاي اقتصادي در منطقه و نظام بين‌الملل و بسط گفتمان عدالت‌خواهي در روابط بين‌الملل، سياست‌هاي مناسب را براي اجرائي نمودن ارائه دهد.

قانون پنج ساله پنجم توسعه، وزارت امور خارجه را ملزم به بسط روابط و حضور فعال و مؤثر در مناسبات دوجانبه و سازمان‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي نموده است (بند ب ماده 210). همچنين، هم‌كاري با كشورهاي منطقه و اسلامي با استفاده از ظرفيت‌هاي اقتصادي، حقوقي، سياسي، فرهنگي و بين‌المللي براي كاهش حضور نظامي بيگانگان در منطقه مورد توجه قانون پنج ساله توسعه قرار گرفته است. بند (ب) قانون نيز به تقويت روابط با همسايگان و موضوعاتي مانند اعتمادسازي، تنش‌زدايي و هم‌گرايي در سطح منطقه به ويژه در حوزه تمدني ايران اسلامي پرداخته است.

بررسي و مرور برنامه‌هاي وزارت امور خارجه در سال‌هاي اخير نشان‌دهنده اهتمام اين وزارتخانه به موضوعاتي همچون تعامل چندجانبه، گسترش هم‌كاري با همسايگان و كشورهاي اسلامي، تنش‌زدايي و اعتمادزدايي در منطقه است. در راستاي تقويت تعامل چندجانبه، ايران در سازمان‌هايي نظير اكو، شانگهاي، اجلاس‌هاي مربوط به افغانستان و عراق، اتحاديه كشورهاي حاشيه اقيانوس هند، دي هشت، سازمان همكاري‌هاي اسلامي و اتحاديه هم‌كاري‌هاي آسيايي حضور فعال داشته است.

در مجموع، با توجه به قانون پنج ساله توسعه و رويكرد اين قانون نسبت به حضور فعال، مؤثر و الهام‌بخش ايران در مناسبات و روابط خارجي و تقويت روابط  حسنه با همسايگان و كشورهاي مسلمان منطقه و ضرورت اعتمادسازي، تنش‌زدايي و هم‌گرايي، وزارت امور خارجه با اتخاذ سياست‌هاي مناسب در مسير ترسيم شده توسط قانون گام برداشته است. طبيعتا با توجه به رويكرد خصمانه برخي قدرت‌هاي بزرگ نسبت به جمهوري اسلامي ايران و تلاش اين قدرت‌ها براي محدودسازي و منزوي‌سازي ايران، دستگاه سياست خارجي كشورمان با چالش‌ها و مشكلات زيادي مواجه است. به ويژه آنكه روابط خارجي برخي از كشورهاي منطقه به نحو بارز متأثر از سياست‌هاي قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي قرار داشته كه مخالف هرگونه سازوكار چندجانبه و هم‌كاري و هم‌گرايي منطقه‌اي در آسياي جنوب غربي هستند.

3. منطقه آسياي جنوب غربي

در آسياي جنوب غربي، پنج زيرسيستم قابل شناسايي است. آسياي ميانه، قفقاز، خليج‌فارس، خاورميانه و شبه‌قاره، زيرسيستم‌هاي آسياي جنوب غربي محسوب مي‌‌گردند (رضايي و ديگران: 1383، 99). حوزه خليج‌فارس شامل كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج‌فارس، خاورميانه در قالب كشورهاي عراق، سوريه، تركيه، لبنان، سوريه و اردن، قفقاز شامل كشورهاي ارمنستان، آذربايجان، گرجستان، آسياي مركزي شامل كشورهاي تركمنستان، ازبكستان، قزاقستان و شبه‌قاره شامل افغانستان و پاكستان. به اين ترتيب، حوزه‌هاي جغرافيايي ياد شده به عنوان محور سياست خارجي ايران محسوب مي‌شوند. در هر منطقه، ايران داراي منافع خاصي است و در عين حال با تهديدات و فرصت‌هاي ويژه‌اي مواجه مي‌باشد (محمدي، 1387: 192). زيرسيستم‌هاي منطقه آسياي جنوب غربي، به گونه تنگاتنگ با هم در ارتباط هستند و ايران از نظر جغرافيايي در كانون و مركز ثقل آنها قرار دارد (رضايي و مبيني دهكردي، 1390: 247).

از گذشته، چالش‌هاي موجود در خاورميانه عبارت بوده‌اند از «تفاوت در ساختار سياسي كشورهاي منطقه»، «سطح نابرابر قدرت كشورهاي منطقه»، «مليت‌گرايي و قوميت‌گرايي»، «بي‌ثباتي سياسي كشورهاي منطقه»، «اختلافات سرزميني» و «نگرش‌هاي امنيتي كشورها».

محيط‌شناسي راهبردي منطقه آسياي جنوب غربي نشان‌دهنده تهديدات متعدد در پيش روي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران است. بنابراين، علاوه بر تهديدات مستقيم ناشي از سياست‌هاي قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي، به ويژه ايالات متحده آمريكا، همراهي كشورهاي منطقه با آمريكا و رقابت‌هاي اين كشورها با ايران بر سر دست‌يابي به جايگاه برتر در منطقه تهديدات زيادي را فراروي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران قرار داده است.

يكي از عوامل مهم و تأثيرگذار بر مسايل راهبردي منطقه آسياي جنوب‌ غربي، گسترش موج بيداري اسلامي در اين منطقه است كه از سال 1389 آغاز و به بسياري از كشورهاي منطقه در حوزه جنوب غربي آسيا، خليج‌فارس و شمال آفريقا گسترش يافته است. در سطح منطقه‌اي، بيداري اسلامي بيش از هر زمان ديگري موازنه قدرت در خاورميانه را دستخوش تغيير و دگرگوني كرده است (فرازي، 1391).

بيداري اسلامي بر روابط كنوني كشورهاي منطقه و همچنين، همكاري‌هاي آينده اين كشورها تأثيرگذار است. تحولات اخير منطقه خاورميانه، اگرچه در كوتاه‌مدت باعث بروز چالش‌هاي سياسي مانند تفاوت رويكردها، اختلافات سياسي و بي‌ثباتي در كشورهاي منطقه و در نتيجه در اولويت قرار گرفتن مسائل سياسي - امنيتي نسبت به مسائل اقتصادي شده، ولي در بلندمدت با برقراري ثبات در كشورهاي منطقه، افزايش نقش مردم در اداره كشورها، استقلال بيشتر كشورهاي منطقه، تقويت اسلام‌گرايي و افزايش مطالبات اقتصادي مردم و پيوند كارآمدي اقتصادي و مشروعيت سياسي حكومت‌هاي جديد، فرصت‌هاي مناسبي براي كشورهاي خاورميانه جهت برقراري همكاري‌هاي اقتصادي جدي‌تر و عميق‌تر ايجاد خواهد گرديد (پورمحسني، 1391).

همچنين، بيداري اسلامي با تأثيرگذاري بر نظم منطقه‌اي موجود، اهداف و منافع بازيگران منطقه را تحت‌تأثير قرار داده است. در اثر بيداري اسلامي، نظم پيشين در خاورميانه دچار تغييرات جدي به زيان منافع آمريكا شده است (دهقاني فيروزآبادي و فرازي، 1391: 171).

ناتواني آمريكا و متحدانش در كاهش نقش ايران در منطقه و انجام تغييرات دل‌خواه، نشان‌دهنده كاهش نفوذ و تأثيرگذاري آمريكا بر موازنه قدرت در منطقه و ناكامي در شكل‌دهي به نظم موردنظر خود در خاورميانه است (Pollack, 2012).

به طور خلاصه، فرصت‌هاي جمهوري اسلامي ايران در قبال بيداري اسلامي عبارتند از:

1. مخالفت نهضت‌هاي انقلابي با سياست‌هاي منطقه‌اي آمريكا.

2. تبعات منفي انقلاب‌هاي منطقه براي رژيم صهيونيستي.

3. سقوط سران مرتجع وابسته و مخالف انقلاب اسلامي ايران.

4. افزايش مطالبات اسلامي و قدرت‌گيري گروه‌هاي اسلام‌گرا در كشورهاي انقلابي.

5. افزايش حمايت‌هاي مردمي و منطقه‌اي از مطالبات مردم فلسطين.

6. افزايش فضاي مانور منطقه‌اي ايران.

چالش‌هاي بيداري اسلامي براي ايران نيز عبارتند از:

1. رشد ملي‌گرايي و جنبش‌هاي ناسيوناليستي در كشورهاي انقلابي منطقه.

2. پيدايش و تقويت گروه‌هاي سلفي.

3. افزايش قدرت مانور تركيه (جهان‌بين و پرتو، 1391: 128-134).

در مجموع، منطقه آسياي جنوب غربي در وضعيت كنوني با تحولات گسترده و پرشتاب مواجه است و در واقع، دوران گذار را طي مي‌نمايد. گرچه تحولات اين منطقه همواره از شتاب زيادي برخوردار بوده، اما در وضعيت فعلي سرعت و گستردگي تحولات نسبت به گذشته بسيار افزايش يافته است. جمهوري اسلامي ايران به منظور دست‌يابي به اهداف سند چشم‌انداز،‌ ناگزير از اعمال مديريت راهبردي در حوزه سياست خارجي است. اتخاذ رويكرد كلان، سيستمي، اقتضايي و آينده‌نگر نسبت به منطقه از الزامات سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براي تضمين دست‌يابي به اهداف سند چشم‌انداز است.

هـ. تدوين راهبردهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در منطقه

در اين پژوهش، به منظور تدوين راهبردهاي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در منطقه آسياي جنوب غربي از روش SWOT استفاده گرديده است. ابتدا با استفاده از مباني نظري قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهديدات فراروي جمهوري اسلامي ايران براي دست‌يابي به اهداف چشم‌انداز احصا و با طراحي پرسش‌نامه و تكميل آن توسط خبرگان و صاحب‌نظران، تأثير آنها مورد ارزيابي قرار گرفته است.

1. تعيين قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهديدها

براساس نظر خبرگان، عوامل داخلي (IFE)1 و خارجي (EFE)2 و وزن آنها به شرح زير است:

جدول (1): ارزيابي عوامل داخلي

رديف

عامل

وزن

ميانگين امتياز وضع موجود

امتياز وزن‌دار (موزون)

توضيحات

1

تجربه حضور در سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي

0/073

3/2

0/233

قوت

2

توانايي تأثيرگذاري بر سياست خارجي برخي از كشورهاي منطقه

0/063

2/9

0/182

قوت

3

موقعيت ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك ايران در منطقه

0/089

3/7

0/329

قوت

4

توانايي الهام‌بخشي انقلاب اسلامي در سطح منطقه

0/078

3/5

0/273

قوت

5

ساختار سياست خارجي منسجم

0/060

2/8

0/168

قوت

6

نيروي انساني متخصص و كارآمد در دستگاه سياست خارجي

0/079

2/92

0/230

قوت

7

عدم تنش‌زدايي با برخي از كشورهاي منطقه

0/056

1/93

-0/108

ضعف

8

ضعف كنش‌گري در سطح منطقه

0/064

2/20

-0/140

ضعف

9

عدم مشاركت فعال در فرآيندهاي تصميم‌سازي برخي از سازمان‌هاي منطقه‌اي

0/063

2/16

-0/136

ضعف

10

ضعف در توليد هنجارهاي مشترك و اشاعه آنها در سطح منطقه

0/056

1/93

-0/108

ضعف

11

ضعف در تغيير نگرش بعضي از كشورهاي منطقه نسبت به جمهوري اسلامي ايران

0/055

1/90

-0/104

ضعف

12

فقدان درك مشترك نسبت به تحولات منطقه‌اي بين مسئولان حوزه سياست خارجي

0/075

2/12

-0/159

ضعف

13

عدم توجه و حمايت كافي از چندجانبه‌گرايي در دستگاه سياست خارجي

0/062

2/10

-0/130

ضعف

14

فقدان مديريت راهبردي در برخي از حوزه‌هاي سياست خارجي

0/059

1/80

-0/106

ضعف

15

نبود ساختارهاي لازم در دستگاه سياست خارجي

0/061

2/10

-0/128

ضعف

 

جمع جبري

1

 

0/30

 

جدول(2): ارزيابي عوامل خارجي

رديف

عامل

وزن

ميانگين امتياز وضع موجود

امتياز وزن‌دار (موزون)

توضيحات

1

بيداري اسلامي در منطقه

0/053

2/70

0/143

فرصت

2

عضويت و نفوذ ايران در برخي از سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي

0/053

2/70

0/143

فرصت

3

تمايل برخي از كشورهاي منطقه نسبت به سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي

0/046

2/73

0/125

فرصت

4

رياست ايران بر جنبش عدم تعهد

0/052

2/66

0/138

فرصت

5

شكست برخي سياست‌هاي آمريكا در منطقه در سال‌هاي اخير

0/046

2/65

0/121

فرصت

6

وجود سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي

0/046

2/63

0/120

فرصت

7

وجود قراردادها و توافق‌هاي گسترده در روابط ايران با بسياري از كشورهاي منطقه

0/052

2/66

0/138

فرصت

8

استقرار دبيرخانه برخي از سازمان‌هاي منطقه‌اي در ايران

0/053

2/70

0/143

فرصت

9

زمينه‌هاي مشترك فرهنگي، تاريخي و اقتصادي بين برخي از كشورهاي منطقه

0/060

3/06

0/183

فرصت

10

مثبت بودن افكار عمومي بسياري از كشورهاي منطقه نسبت به جمهوري اسلامي ايران

0/046

3/20

0/147

فرصت

11

مقابله نظام سلطه با شكل‌گيري و عملكرد سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي

0/064

2/23

-0/142

تهديد

12

همراهي و تبعيت بعضي از كشورهاي منطقه از سياست‌هاي قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي

0/060

2/16

-0/129

تهديد

13

امنيتي شدن جمهوري اسلامي ايران در سطح منطقه

0/052

2/10

-0/109

تهديد

14

اختلافات و رقابت‌هاي سياسي برخي از كشورهاي منطقه

0/060

2/40

-0/144

تهديد

15

بي‌ثباتي در سياست خارجي برخي از كشورهاي منطقه

0/053

2/32

-0/123

تهديد

16

حضور و نفوذ بازيگران فرامنطقه‌اي در منطقه

0/062

1/85

-0/114

تهديد

17

ساختارهاي سياسي متفاوت و نامتجانس كشورهاي منطقه

0/069

2/35

-0/162

تهديد

18

منازعات و بحران‌هاي سياسي در بعضي از كشورهاي منطقه

0/062

1/95

-0/120

تهديد

 

جمع جبري

1

 

-0/36

 

2. تعيين موقعيت و اقدام راهبردي3

بنا بر محاسبات انجام شده براساس داده‌هاي صفحه قبل، نمودار موقعيت راهبردي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در منطقه آسياي جنوب غربي به شرح زير تعيين مي‌گردد. جمع جبري ميانگين‌هاي امتياز قوت‌ها و ضعف‌ها موقعيت روي محور SW را تعيين مي‌نمايد كه پس از جمع جبري، عدد 0/30 به دست مي‌آيد. 0/30 = (-1/11) + 1/41

جمع جبري ميانگين‌هاي امتياز فرصت‌ها و تهديدات موقعيت روي محور OT را تعيين مي‌نمايد كه پس از جمع جبري عدد -0/36 به دست مي‌آيد. -0/36 = (-0/04) + 1/40

واقع شدن نقطه p در ماتريس تعيين موقعيت و اقدام راهبردي در ناحيه S-T نشان مي‌دهد ميانگين قوت‌ها و ضعف‌ها (عوامل داخلي) از حد متوسط بالاتر و تفوق با نقاط قوت است. در مقابل، ميانگين فرصت‌ها و تهديدها حد متوسط پايين‌تر است كه نشان‌دهنده وجود تهديدات بيشتر و مؤثرتر نسبت به فرصت‌هاست.

3. تعيين گزينه‌هاي راهبردي با استفاده از روش SWOT

با توجه به نتايج ارزيابي‌ها، پس از تعامل دادن قوت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهديدات و تشكيل ماتريس‌هاي SO، ST، SW و TW، راهبردهاي زير تدوين و ارايه مي‌گردد.

1. حل و فصل مسالمت‌آميز اختلافات

حل و فصل مسالمت‌آميز اختلاف‌ها و سوءتفاهم‌ها با كشورهاي حوزه خليج‌فارس از طريق اعتمادسازي و ارتقاي درك متقابل با استفاده از موقعيت ايران در منطقه و حضور در سازمان‌هاي منطقه‌اي و رياست بر برخي از آنها.

2. مقابله با حضور و نفوذ آمريكا

مقابله با حضور و نفوذ آمريكا در محيط پيراموني (همسايگان) جمهوري اسلامي ايران از طريق تأثيرگذاري بر سياست خارجي كشورهاي همسايه و از بين بردن بهانه‌هاي موجود با استفاده از سازوكارهاي دو و چندجانبه.

3. ثبات‌سازي

ايجاد و حفظ ثبات در محيط پيراموني كشور (به ويژه در افغانستان و عراق) از طريق افزايش همكاري و تعامل با ديگر بازيگران و سازوكارهاي چندجانبه با استفاده از ديپلماسي فعال.

4. رهاسازي منطقه

مقابله با هم‌راهي برخي از كشورهاي منطقه با قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي و رهايي منطقه از حضور و نفوذ بيگانگان از طريق تعامل سازنده و مشاركت در شكل‌دهي به مقررات و تصميمات سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي موجود با استفاده از تجربيات در حوزه‌ ديپلماسي.

5. خنثي‌سازي فشارهاي سياسي

خنثي‌سازي فشارهاي سياسي عليه جمهوري اسلامي ايران از طريق افزايش شفاف‌سازي سياست خارجي و تعامل سازنده در چارچوب سازوكارهاي موجود منطقه‌اي با استفاده از ديپلماسي فعال و چندجانبه.

6. مقابله با منزوي‌سازي و محدودسازي ايران

مقابله با منزوي‌سازي و محدودسازي ايران از طريق افزايش تعامل و مشاركت فعال در كليه سازوكارها و سازمان‌هاي منطقه‌اي با استفاده از ديپلماسي دو و چندجانبه.

7. نهادسازي منطقه‌اي

ايجاد سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي جديد از طريق تعامل و تأثيرگذاري بر سياست خارجي ساير بازيگران منطقه با به كارگيري ديپلماسي فعال دو و چندجانبه.

8. ممانعت از امنيتي‌سازي

ممانعت از امنيتي شدن جمهوري اسلامي ايران از طريق اعتمادسازي و شفافيت در سياست خارجي با به كارگيري ديپلماسي فعال و چندجانبه در سازمان‌ها و سازوكارهاي منطقه‌اي.

9. ارتقاي مشروعيت منطقه‌اي

ارتقاي مشروعيت منطقه‌اي جمهوري اسلامي ايران از طريق هنجارسازي و تداوم مقابله با سياست‌هاي آمريكا و رژيم صهيونيستي در منطقه با استفاده از موقعيت ايران در سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه.

10. پيش‌گيري از بحران‌هاي منطقه‌اي

پيش‌گيري از منازعات و بحران‌هاي منطقه‌اي از طريق نظارت بر تحولات منطقه با استفاده از موقعيت حضور در سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي.

11. اعتمادسازي جمعي

ايجاد و افزايش اعتماد و اقبال كشورهاي منطقه به سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي از طريق تعامل و هماهنگي با به كارگيري ديپلماسي شفاف و واقع‌گرايانه.

12. هنجارسازي

تقويت نگرش مثبت افكار عمومي كشورهاي منطقه نسبت به جمهوري اسلامي ايران از طريق توليد و اشاعه هنجارهاي مشترك با استفاده از ديپلماسي فعال رسمي و عمومي.

13. نقش‌آفريني نهادمند منطقه‌اي

تقويت نقش سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه مانند سازمان هم‌كاري‌هاي اسلامي، اكو، دي هشت و عدم تعهد از طريق مشاركت در تنظيم دستور كار و شكل‌دهي به تصميمات سازمان‌ها و سازوكارها با استفاده از موقعيت حضور و رياست بر برخي از آنها.

14. تعامل گسترده

عضويت در كليه سازمان‌ها و سازوكارهاي چندجانبه منطقه‌اي (در چارچوب قانون اساسي) از طريق اعتمادسازي و تعامل سازنده با كشورهاي منطقه با استفاده از موقعيت (ژئوپليتيك، ژئواكونوميك و ژئوكالچر)، تجربيات و نيروي انساني متخصص.

نتيجه‌گيري

براساس تحقيق انجام شده، جمهوري اسلامي ايران براي دستيابي به اهداف چشم‌انداز 1404 در منطقه آسياي جنوب غربي مي‌بايست رويكرد رقابتي، محافظه‌كارانه و تعاملي با حداكثر بهره‌برداري از فرصت‌ها را اتخاذ نمايد، ضعف‌هاي محيط داخلي را از بين ببرد و تهديدهاي محيط خارجي را خنثي نمايد. بديهي است از نقاط قوت نيز مي‌بايست بهره‌برداري بهينه به عمل آيد و تا آنجا كه ممكن است بايد با نقاط قوت، نقاط ضعف را پوشش داد و از فرصت‌هاي موجود در منطقه، به ويژه فرصت‌هاي ناشي از بيداري اسلامي استفاده راهبردي نمود.

نتايج اين تحقيق نشان مي‌دهد با توجه به موقعيت منطقه جنوب غربي آسيا كه محيطي پرتلاطم و پرشتاب از نظر تحولات سياسي اجتماعي دارد، چنانچه جمهوري اسلامي ايران خواهان دستيابي به اهداف و موقعيت ترسيم شده در سند چشم‌انداز ملي در افق 1404 است، لازم است با اعمال مديريت راهبردي نسبت به محيط داخلي و خارجي، راهبردهاي اثربخش كه در اين مقاله چهارده مورد از اهم آنها تدوين و ارايه شده است را اجرايي سازد.

با توجه به گسترش موج بيداري اسلامي در كشورهاي عربي، چالش‌هاي آمريكا در منطقه، بحران اقتصادي اروپا و رقابت‌هاي كشورهاي منطقه با يكديگر و به منظور اجراي صحيح راهبردها و افزايش اثربخشي آنها پيشنهادهاي زير ارائه مي‌گردد:

1. به منظور اثربخشي مطلوب، پيشنهاد مي‌گردد همه راهبردها در يك دوره زماني معين به طور هم‌زمان در دستگاه سياست خارجي به مورد اجرا گذارده شوند.

2. توجه به موقعيت منطقه آسياي جنوب غربي و مطامع قدرت‌هاي بيگانه در اين منطقه كه همواره در ضديت با اهداف، منافع و موقعيت ايران بوده، لازم است دستگاه سياست خارجي كشور ساختار مشخص و مستقلي براي جلوگيري از نفوذ و تأثيرگذاري قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي به ويژه آمريكا در اختيار داشته باشد.

3. موج بيداري اسلامي فرصت كم‌نظيري را براي گسترش پيام انقلاب اسلامي و هنجارهاي جمهوري اسلامي ايران در منطقه ايجاد نموده است. بنابراين، توجه مضاعف به اين عامل مهم تأثيرگذار، مي‌طلبد با استفاده از ظرفيت‌هاي دولتي و غيردولتي، سازوكارهاي مناسبي براي تقويت، كمك و هدايت بيداري اسلامي در منطقه ايجاد شود.

4. توجه به گستردگي منطقه آسياي جنوب غربي، تكثر بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي، ‌تنوع مسايل موجود در منطقه و وجود نهادهاي تأثيرگذار داخلي، به نظر مي‌رسد اجراي راهبردهاي مطلوب در حوزه سياست خارجي نيازمند هماهنگي‌هاي مناسب و به موقع با نهادها و دستگاه‌هاي داخلي و همكاري با بازيگران ذيربط در منطقه و جهان است. بنابراين، پيشنهاد مي‌گردد وزارت امور خارجه قبلا هماهنگي‌هاي لازم را در اين زمينه به عمل آورد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات