عبدالرضا داوری در گفتگو با یک روزنامه اصلاح طلب نسبت به انتشار شایعه ارتباط گیری دکتر احمدی نژاد با اصلاح طلبان اقدام کرده بود که منجر به ناراحتی شدید رییس جمهور سابق و تذکر به وی شد.
گمانهها درباره نوع فعالیت اصلاحطلبان در انتخابات اسفند 94 زیاد است؛ آیا اصلاحطلبان فعال خواهند بود؟ با توجه به اینکه برای برخی از احزاب اصلاحطلب مشکلاتی وجود دارد.
قبل از هر چیز باید بگویم نیروهای اصلاحطلب اعتقاد راسخی به تشکیلاتی بودن دارند و مدیریت تشکیلاتی را یکی از روشهای مهم اداره کشور میدانند. درواقع کشور به لحاظ اداره و ساختار سیاسی باید مورد اصلاح قرار گیرد و روشهای مدرنی که در کشورهای دنیا برای اداره کشور از آن استفاده میشوند، در مدیریت کشور از آن بهره جست. با این مقدمه لازم به ذکر است که مجموعهای از نیروهای مختلف سیاسی و تعدادی از احزاب اصلاحطلب که دارای مجوز قانونی از وزارت کشور هستند البته امیدواریم احزابی هم که دارای مشکلاتی هستند مشکلشان حل شود و بتوانند در انتخابات فعالیت کنند. اما بقیه احزاب کمیتههای خود را فعال کردهاند و بهطور هفتگی جلسه برگزار میکنند. درحال حاضر محور اصلی کار اجرایی و کمیتههای مربوط به تشکیل کمیتههای تهران و استانها با شورای هماهنگی اصلاحات است که تا به حال بسیاری از احزاب آن هم کنگرههای خود را برگزار کردهاند.
از لحاظ قانونی هم مشکلی در فعالیت قریب به اتفاق آنها پیش نیامده است. البته با شورای مشورتی رئیس دولت هشتم هم هماهنگیهایی درباره مسائل کلی سیاسی، به عنوان یک مرکز مشورتی و اتاق فکر اصلاحات دارند. اما احزاب خود به عنوان احزاب رسمی در تهران و شهرستانها دفتر دارند، فعالیت میکنند و فکر میکنم با توسعه تلاش آنها نتیجه خیلی خوبی برای انتخابات مجلس دهم داشته باشیم. از ابتدا شورای هماهنگی اصلاحات شامل ۱۸حزب بود که به مرور احزاب دیگری اضافه شدهاند. درحال حاضر حزب اعتماد ملی بطور رسمی در جلسات شرکت دارد و فعالیت میکند. حزب عدالت و آزادی هم که به تازگی به احزاب اصلاحطلب اضافه شده است و قبلا مرکز آنها در اصفهان بود، اخیرا در حال کار سراسری هستند. مجمع زنان اصلاحطلب هم با دبیرکلی سرکار خانم شجاعی و همکاری خانم فائزه هاشمی و دیگر زنان اصلاحطلب به مجموعه نیروهای اصلاحطلب برای انتخابات اضافه شدهاند و خیلی خوب کار میکنند.
مدتی است سفرهای استانی از اهالی سیاست مشاهده میشود که به نظر نوعی سفر انتخاباتی باشد، مانند آقای احمدینژاد، عارف و حتی علی لاریجانی، نظر شما چیست؟
سفر استانی که دیگران میروند و مختص یک فرد نیست و خب افرادی که به سفرهای استانی میروند قطعا برنامهای برای آینده دارند. لذا مدتهاست که سفرها شروع شده است و این چیز جدیدی نیست.
یعنی شما هم معتقد هستید که این سفرها میتواند برای انتخابات مجلس باشد؛ بهویژه سفرهایی که از سوی احمدینژاد صورت میگیرد؟
حتی اگر به معنای شرکت مستقیم در انتخابات نباشد میتواند به معنای روحیه دادن به طرفداران یا یارگیری باشد. به عبارت دیگر از این طریق نیروهای خود را چه در تهران و چه در شهرستانها سازماندهی میکنند. به هر حال هر چه به انتخابات نزدیکتر شویم جناحها و گروهها به سازماندهی نیروها روی میآورند و این سفرها نیز طبیعی است که در این راستا صورت میگیرد البته در ماههای آینده با توجه به نزدیکتر شدن به انتخابات این تحرکات شدت بیشتری خواهد گرفت و فعالیتهای انتخاباتی چهرهای عیانتر به خود میگیرد. در این راستا تمرکزها به سمت افرادی جلب خواهد شد که به نوعی مسئولیت ستادها و گرداننده انتخابات در استانهای کشور باشد.
به نظر شما چقدر مساله سفرهای استانی میتواند تاثیرگذار باشد؟
مردم ما مردمی عاطفی هستند و در تصمیمات سیاسی، برخوردهای از نزدیک و جلسات و نشست میتواند خیلی تاثیرگذار باشد. به عبارت دیگر مردم ایران به دلیل فقدان احزاب سیاسی و متاسفانه کمتر بهادادن به احزاب، انتخابهایشان بیشتر بر اساس تصمیمات عاطفی است. بنابراین وقتی افراد به سراغ آنها میروند و با آنها صحبت میکنند یا جلساتی را با آنها برگزار میکنند خیلی به این مساله که برنامههایی که ارائه میشود عملی است یا خیر توجهی ندارند. همین نوع رفتار سیاسی باعث شد در سالهای گذشته موجب ایجاد مشکلات اقتصادی و فرهنگی شد. لذا تمام این نقصها را میتوان ناشی از فقدان احزاب قوی دانست اگر احزاب قوی، منسجم و تاثیرگذار در کشور وجود داشت مردم به برنامههای احزاب نگاه میکردند و آنها را دنبال میکردند و به احزابی رای میدادند که پایبند تعهدات خود هستند و برنامه بهتر و کارآمدتری را ارائه دادهاند.
در فقدان احزاب چشم مردم بیشتر به وعده و وعیدهاست و به علت پایین بودن فعالیت احزاب که البته بعد از تعطیلی خانه احزاب توسط دولت آقای احمدینژاد به پایینترین حد خود رسیده و دولت آقای روحانی هنوز نتوانسته است با بازگشایی خانه احزاب روح تازهای در کالبد احزاب بدمد و با فعال ساختن آنها فضایی را فراهم کند تا مردم از اتخاذ تصمیمات احساسی دور شوند و بر اساس واقعیات و کارآمدیها تصمیم نهایی را بگیرند. از سوی دیگر هم مطبوعات در ایران تیراژ بسیار پایینی دارند و از آنجایی که سطح مطالعه مردم پایین است و همه این عوامل بسیار مهم است برای سوق دادن مردم به سمت تصمیمات بر اساس احساسات. وقتی تصمیمات جنبه احساسی پیدا کرد سفررفتنها و وعده وعید دادنها و به قول معروف دیدارهای چهره به چهره در انتخابات به ویژه انتخابات مجلس بسیار موثر است.
بارها در شهرستانها از نزدیک دیدهام که مثلا مردمی که طرفدار یک نماینده مجلس بودهاند و آن را فردی لایق و توانا میدانستهاند بهدلیل آنکه در مجلس ختم یا در مجلس بزرگداشت فلان فرد شرکت نکرده است، رویگردان شدهاند و رقیب آن فرد که در مجلس ختم و... شرکت کرده است در دور بعد انتخابات رای دادهاند نه به آن دلیل که آن نماینده قویتر است یا سواد بیشتری دارد بلکه به این دلیل که رابطه نزدیکتری با آن برقرار کرده است و استدلال میکنند چون فلان فرد در مجلس ما شرکت کرده است یا در برنامهای که داشتهایم سخنرانی کرده است خجالت میکشیم به او رای ندهیم؛ این نوع تصمیمات متاسفانه در انتخابات مجلس و شوراها موثر است و میتواند خسارتهای جدی به ساختار اداره کشور وارد سازد. لازم به ذکر است که برخی نیز از این نگاه جامعه سوءاستفاده میکنند.
بحثی هم وجود دارد که آقای احمدینژاد صحبتهایی با اصلاحطلبان داشته است. آیا در این رابطه اطلاعی دارید و آیا اصلا نزدیکی این دو طیف ممکن است؟
اصلاحطلبانی که مطرح هستند و از سران محسوب میشوند مانند رئیس دولت هشتم و شورای هماهنگی اصلاحات و من به عنوان یکی از دبیران کل احزاب اصلاحطلب و عضو شورای هماهنگی تاکنون هیچ دیداری با احمدینژاد و نزدیکان او صورت نگرفته است و در برنامه چنین چیزی وجود ندارد چرا که شاید ایشان از طریق طرفداران خود میخواهد با پخش چنین شایعهای محبوبیتی کاذب برای احمدینژاد ایجاد کنند و از آنجایی که برخی افراد شایعات را زودتر از حرفهای واقعی باور میکنند چنین تلقی را به جامعه بدهند، در حالی که چنین اتفاقی رخ نداده است و اصلاحطلبان اگر قرار باشند با طیفی ائتلاف کنند هیچگاه به سراغ فردی که بیشترین ضربه را از سوی او خوردهاند نمیروند بلکه با اصولگرایان میانه رو و معتدل ائتلاف خواهند کرد یعنی طیفی خردمند که سابقه دیرینه در همراهی انقلاب و حضرت امام (ره) داشتهاند که در این راستا ائتلاف با طیف ناطق نوری وجود دارد اما افرادی که 8 سال بیشترین خسارت را به کشور زدهاند و موجب تصویب قویترین تحریمها علیه ایران شدند ائتلاف با آنها نهتنها سودی نداشته بلکه مضر خواهد بود و البته محبوبیت و مقبولیت اصلاحطلبان به زیر سوال خواهد رفت لذا حرکت پذیرفتن احمدینژاد از سوی اصلاحطلبان، شبیه به یک جوک است.
پس میشود اینطور استنباط کرد که احمدینژادیها با طرح مسائلی نظیر دیدار احمدینژاد با اصلاحطلبان میخواهد مانعی برای پیروزی اصلاحطلبان باشند.
اینها شایعاتی است که این افراد به راه میاندازند تا منافع خود را تامین سازند. در هیچ دورهای از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مانند 8 سال احمدینژاد اصلاحطلبان از عرصه سیاسی و اجتماعی دور نشدند و برخوردی که در دوره احمدینژاد با اصلاحطلبان بهویژه در دانشگاهها و... صورت گرفت هیچ دوره دیگری مشابه آن وجود ندارد و این گروه حتی تحمل استادهای فاضل اصلاحطلب در دانشگاهها را هم نداشتند و تنگ نظری آنها عرصه را برای حضور اصلاحطلبان تنگ کرد. بنابراین این شایعاتی است که در میان مردم پخش میکنند تا اذهان آنها را مشوش کنند و از آنجایی که مطبوعات تیراژ بالایی ندارند و صداوسیما هم به این موضوعات نمیپردازد، پخش چنین شایعاتی در فضاهای مجازی مانند وایبر و فیس بوک و... بیشتر است و این نقطه ضعف جامعه ماست به دلیل محدودیتهایی که در عرصه خبر و اطلاعرسانی دارند.
پس با این تفسیر شما هم به نوعی اذعان دارید که این طیف میخواهند نتیجه معکوس از پخش این شایعات بگیرند و احتمال موفقیت اصلاحطلبان را کاهش دهند؟
به اعتقاد من افرادی که چنین مباحثی، نزدیکی احمدینژاد به اصلاحطلبان، را مطرح میکنند عدهای سودجو هستند که میخواهند نشان دهند تابع اصول و قواعد خود نیستند. درواقع اصلاحطلبان نقدهای جدی به عملکرد احمدینژاد در طول سالهای گذشته داشتند، حال وقتی چنین مباحثی مطرح میشود این تلقی در جامعه به وجود میآید که اصلاحطلبان تابع قواعد تعریف شدهای نیستند و حاضرند به هر قیمتی با دیگران ائتلاف کنند و وارد مجلس شوند در حال حاضر بیشترین فشاری که بر دولت آقای روحانی وارد میشود از سوی جبهه پایداری و همفکران آقای احمدینژاد است که هرروز این طیف تلاش میکنند موانعی را برای دولت یازدهم ایجاد نمایند.
در چنین فضایی چطور امکان دارد اصلاحطلبان که اصول و قواعد رسمی برای خود قائل هستند و هرگز نخواستهاند از اصول خود عدول کنند برای کسب کرسی مجلس حاضر شوند با افرادی که به هیچوجه پایبند اصول خود نیستند ائتلاف کنند و این مساله در گذشته نیز اتفاق افتاده است. به این صورت که زمانی وجود داشته است که بیشترین فشارها بر اصلاحطلبان بوده است و اصلاحطلبان حاضر شدند هزینه سنگینی برای حفظ اصول خود بپردازند لذا اگر قرار بود این اصول نادیده گرفته شود زمانی که احمدینژاد بر سر قدرت بود بهترین زمان برای نزدیکی بود و این همه اجحاف را تحمل نمیکردند.