«رسانه انقلاب» که خود حاوی و حامل پیام های پیدا و پنهان سرشاری در روح خفته انسانی است اینک به بهانه نامه تلنگری زده است در حوزه «دیپلماسی فطرت» و مخاطبان خود را از جنس «مردم» برگزیده است. امروز انقلاب در فصل جدید از حیات خویش، مرزهای جهانی را برای تأثیر در وجدان های خواب آلوده با سموم اشاعه شده تبلیغاتی می پیماید.
گرچه رسانه های غربی قدرت و نفوذ خود را بیش از مضمون و محتوا، مدیون روش، فن و ابزارهای قوی اطلاع رسانی هستند، اما گاهی از فقر شدید محتوا رنج می برند. با ظهور انقلاب اسلامی ایران رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی یارای درک و ایستادگی با توان محتوایی و فکری پیام های عصر بعد از انقلاب را ندارند.
از نظر صاحب نظران برای انتقال مفاهیم عمیق جدید، احتیاج ضروری به ایجاد روش های نوین ارتباطی متناسب حس می شود. از دیگر نتایج انقلاب اسلامی بیدار شدن نخبگان و متفکران غربی است، نخبگانی که جوانان جویای حقیقت با الگوپذیری از این قشر به آن ها رجوع می کنند.
فریاد هستههای جهانی مقاومت با وجود سکوت رسانههای غربی
در حوزه «دیپلماسی عمومی» بهترین روش، ارتباط گیری مستقیم با «مردم» و جامعه مورد هدف است. کارشناسان رسانه نامه اخیر مقام معظم رهبری به جوانان غربی را از این جنس ارتباط گیری می دانند. گرچه اکثر رسانههای مطرح غرب تصمیم به بایکوت کامل و برخی نیز انتشار تحریفشده این نامه کردند اما برخی کارشناسان بینالمللی، اساتید دانشگاه و فعالان سیاسی و اجتماعی در جهان، بایکوت کامل چنین پیامهایی را غیر ممکن توصیف و از طرفی دیگر برخی شخصیتها تأثیر این نامه را برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در مسیر دفاع از حقیقت، بسیار راهبردی خواندند.
معمار کبیر انقلاب اسلامی نیک می دانست که فرمود؛ باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد.
با مرور اخبار می توان بازتاب های متعدد و مختلفی در مورد پیام های نامه رهبری را دریافت که به تعدادی از آن ها اشاره می کنیم:
ریچارد فالک استاد و پروفسور آمریکایی: «محورهای این نامه را میتوان سنگ بنای معنوی و اخلاقیِ جوامع قرار داد و آن را به کلّ بشریت وسعت بخشید.»
دریک فورد مدرس دانشگاه سیراکیوز آمریکا: «نامه رهبر ایران میتواند زمینهساز کاهش احساسات ضداسلامی در غرب شود و ایجاد پلی بین اسلام و دنیای غرب یکی از مهمترین اولویتهای دوران کنونی است. ما باید سؤالات مهم مطرحشده از سوی رهبر ایران را از یکدیگر، دوستان، بستگان، نزدیکان و همکارانمان بپرسیم تصویر منحرف و معوج از اسلام که نه تنها از سوی داعش، بلکه از سوی رسانههای آمریکایی بازتاب داده میشود، یکی از شدیدترین نیروهایی است که بین مردم آمریکای شمالی و اروپا در جریان است.»
آلیسون ویر ژورنالیست آزاد آمریکایی:« آنها[رسانههای غربی] اگر این نامه را پوشش دهند باید درباره آن هم بیشتر صحبت کنند. تصور من آن است که در این شرایط بهترین راه منتشر کردن این نامه از طریق شبکههای اجتماعی است.»
تیزینا کاواردینی انسانشناس فرهنگی و مدیر دفتر انسانشناسی آنسیس در ایتالیا: «نامه رهبرایران به جوانان اروپا و آمریکایی یک نامه تاریخی است. این پیام بازتابهای گستردهای را در سطح بینالملل داشته است... بحث رسانه ها را لحظه ای کنار بگزاریم، مشکل فراتر از این حرف است. در برخی مواقع مشکل از مبلغان دینی اسلام نیز هست. چرا که برخی از این افراد، خود به مطالبی که می گویند اشرافیت کامل ندارند. مطالبی گاهی اوقات گفته میشود که خود باعث اسلام هراسی می شود. در صورتی که من بر اساس مطالعات فرهنگی و انسان شناسانه، اسلام را دین مهربان و انعطاف پذیری یافتم.»
برندن هریس فعال مسیحی آمریکایی: «به نظر من آیتالله خامنهای یک رهبر روحانی و عالیقدر است و چنین شخصیتی نمیتواند برای آمریکا (آنچنانکه رسانههای غربی القا میکنند) یک تهدید باشد.»
مصطفی مصدق پور مدیر شبکه الاتجاه عراق: «نه فقط جوانان غربی بلکه تمام مسلمانان دنیا از طریق این نامه پی بردند که یک حامی و رهبر معنوی دارند و علاقه و شناخت آن ها به ایشان بیشتر شد.»
دکتر محسن صلاح، جامعهشناس و استاد دانشگاه بیروت: «ایران کشوری است که در سایه ولایت در حال رشد است و منار علمی برای جهان و جهانیان است. اگر غرب میخواهد اسلام و دنیای اسلام را بشناسد باید به نقطهی نورانی جهان اسلام(ایران) بنگرد.»
بسام هاشم مسئول حزب جریان آزاد ملی با احزاب ملی لبنان و گروههای فلسطینی: «رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان جهان، تمدن اصیل اسلامی را عرضه کرد. جهان که اکنون با پدیده تروریسم و اندیشه تکفیری مواجه است، باید قدردان آیتالله خامنهای باشد که با این اقدام بزرگ، جوانان را به شناخت اسلام ناب و اصیل دعوت کردهاند.»
بسط فرهنگ بزرگ اسلامی و لزوم تولید محتوای دائمی
مدت ها زمان باید بگذرد تا عصاره آموخته ها و اندوختههای یک اجتماع بدل به فرهنگ جدا نشدنی شود که در اصطلاح آن را تمدن می نامیم.
تکنولوژی غربی حاصل همان فرهنگ و تمدن غربی با پیشینه علمی و فکری خاص آن ها است، به همین دلیل بسیاری از کارشناسان معتقدند که تهاجم فرهنگی غربی بیش و پیش از آن که در ابتذال فرهنگی آن یافت شود باید در مبنای علوم غربی و تحولات گذشته بر آن دیده شود. هر چند به گواه تاریخ فرهنگ امروزی غرب بر مردمانش به اجبار تحمیل شد و در طول زمان جای خود را باز کرد. تمدن شرقی و به ویژه اسلامی به دلیل فرهنگ غنی خویش در برابر این نوع نگاه لجام گسیخته و آزاد در عرصه های علمی، اجتماعی و فرهنگی ایستاد، مقاومتی که گسترش یافت و امروز در دل غرب طرفداران بی شماری دارد.
بنابراین برای حرکت در مسیر آرمان ها و اهداف ترسیم شده و رسیدن به فرهنگ متعالی اسلامی باید با برنامه و به تدریج پیش رفت چرا که زمان، بستر شکلگیری پیروزی است.
کارشناسان رسانه نامه مقام معظم رهبری را ابزاری با مضمون پیدا و پنهان فوق العاده ای قلمداد می کنند که به عنوان یک پروژه و نه اتفاق، دارای قابلیت برنامه ریزی دراز مدتی است. این نامه ملزوماتی را به همراه دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. یکی از مسائلی که باید به آن اندیشید احتمالا سؤالاتی است که بواسطه مسائل مطرح شده در نامه برای جوانان غرب با تفکرهای گوناگون شکل می گیرد. این سؤال و جواب می تواند شروعی برای تولید محتوا باشد. جوانان غربی یکدست نیستند و راه های انتقال پیام ها میتواند به تناسب رسانه سرد یا گرم تغییرکند.
دکتر فؤاد ایزدی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در مورد لزوم تولید محتوا در کنار انتشار نامه رهبری بر این اعتقاد است که «تولید محتوا تولید کتابهای قطور نیست. بلکه باید در قالب مدخل های مختلف و مرتبط با قرآن و پیامبر اکرم (ص) تولیداتی صورت گیرد. می توان مفاهیم مورد اشاره در نامه را - از جمله زندگی پیامبراعظم(ص)به صورت سه، چهار صفحه ترجمه و منتشر کرد. برخی کتابهای دینی ترجمه شده برای 40 سال پیش است و سوالاتی که این کتابها بدان پاسخ میدهند نسبت به زمان حال بسیار متفاوت خواهد بود. جواب برخی سوالات جوان امروز در این کتابها وجود ندارد. بر همین اساس نیاز به تألیف محتوای جدید داریم که در کنار نامه، این محتواها نیز عرضه شود. البته کار دراز مدت دیگر، شناخت افرادی است که میتوانند در این حوزه در سطح بینالملل مفید باشند.»
دیپلماسی مردمی پلی برای ارتباطگیری جهانی
یک عضو هیات علمی دانشگاه تهران به گزارشگر روزنامه کیهان می گوید: « نامه حضرت آقا به جوانان غرب من را به یاد نامه امام خمینی (ره)به شوروی سابق می اندازد، شباهت های بسیاری به هم دارند. چند روز پیش مطلبی می خواندم که در آن وضع کنونی ایالات متحده آمریکا را مشابه زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق می دانست. انقلاب ایران با خود پیام هایی را به جهان مخابره کرد. با جا به جا کردن بسیاری از معادلات جهانی، حرکت به سوی تغییراتی را به طور محسوس شکل داد. از جمله این تغییرات در امید دادن به مردم مستضعف برای اداره کشور خود و تغییر در هرم قدرت است. بی شک این نوع تفکر قابلیت ارائه نوعی جدید از دیپلماسی که ناشی از قدرت رسانه ای پنهان و متکی به مردم باشد را به جهان دارد. البته امروز در دنیا تئوری «دیپلماسی عمومی» در نزد کشورهای دنیا شناخته شده است که مفهوم ما را هم می رساند. نامه مذکور را می توان در تعریف «دیپلماسی عمومی» گنجاند .»
این کارشناس رسانه و تحلیل گر مسائل آمریکا در این مورد توضیح می دهد: «نامه اول، توسط امام خمینی به گورباچف در سطح رهبران بود. پیام دوم که نامه مقام معظم رهبری به جوانان اروپا است در حوزه مردمی قابل بررسی است. این موضوع بدین خاطر است که مواجهه جبهه استکبار با اسلام ناب بدون پردهپوشیهای گذشته، جدی و آشکار شده است.»
هر چند طبق بررسی ها و مشاهدات انجام شده، کشورهای صاحب قدرت در تبلیغات سیاسی خود نه تنها حاضر به پذیرش قدرت های تازه ظهور یافته نیستند، بلکه درباره ایران نیز به گونه ای مردم را اقناع می کنند تا از اثرات موفقیتش بکاهند، چرا که از ارائه مفاهیم نویی که می تواند برای برنامه شکست خورده جهانی، به عنوان یک آلترناتیو و جایگزین افق های نویی ترسیم کند، واهمه دارند، پس دیگران را می ترسانند. اما مشکلات فراوان دیگری در این بین وجود دارد که بخشی از آن ها به دلیل ساز و کارهای داخلی ایجاد شده ولی با برنامه ریزی صحیح قابل اصلاح و درمان است.
دکتر ایزدی ادامه می دهد: «کشور به شورای عالی دیپلماسی عمومی نیاز دارد. در این خصوص باید کار ستادی قوی انجام شود. بهترین نظریه در حوزه ارتباط با مخاطب و بهترین روش انتقال پیام، ایجاد شبکهای از افراد بومی کشور هدف است. اگر مخاطب و افراد تأثیرگذار را بشناسیم میتوانیم در حوزه انتشار نامه رهبری جلو برویم. مشکل دیپلماسی عمومی ما این است که در این حوزه 30 دستگاه داریم که از عملکرد هم خبر ندارند و هماهنگ با هم عمل نمیکنند. ما در خصوص انعکاس و انتشار نامه مقام معظم رهبری باید دستگاههایی هماهنگ داشته باشیم تا به طور ستادی فعالیت کنیم. اگر ما کشوری هستیم که ادعا میکند نگاه جهانی و پیام بینالمللی دارد، باید محیط بینالمللی خود را بشناسد. حال ما که نگاهی جهانی و پیامی بینالمللی داریم باید اشراف بیشتری در حوزه بینالمللی داشته باشیم.»
این استاد دانشگاه که مدت زیادی در آمریکا زندگی کرده است و چند سالی از ورود دائمی اش به کشورنمیگذرد، در مورد ترجمه نامه حضرت آقا به زبان های مختلف این طور می گوید: « ترجمه چنین نامه مهمی را باید جمعی از متخصصان انجام دهند و اینکه زبان مادری یکی از مترجمان، کشور هدف باشد چراکه ما باید فرهنگ مخاطب را درک کرده باشیم تا بتوانیم ترجمهای مناسب ارائه دهیم.»
حضور در عرصه جهانی با دور زدن نظام انحصاری اطلاعرسانی
طبق گزارش نهادهای رسمی غربی، دولت آمریکا در سر درگمی استراتژیک به سر می برد و قادر به واکنش لازم در قبال تحولات جهانی نیست و از گسترش روز افزون اسلام بعد از انقلاب اسلامی ایران به دلیل از دست رفتن منافع خویش در نگرانی به سر می برد.
فعالین سیاسی عقیده دارند رؤیای آمریکایی که ابتدا با شعارهای انسانی، زیبا به نظر می رسید در برابر پیام ها و آموزه های بزرگ اسلامی به تدریج رنگ باخت و افکار عمومی جهان را به این تأمل واداشت که حقیقت را نه در سراب، بلکه در واقعیت باید جست. اکنون تمام همت آمریکا بر این است تا جوامع را متوجه نقطه کانونی این تغییر نسازند. در این میان نامه مقام معظم رهبری به یک معنا باعث دور زدن نظام انحصاری اطلاع رسانی غربی شده است.
دکتر حسین ساعی، متخصص و مدرس ارتباطات به گزارش گر کیهان می گوید؛ «نامه مقام معظم رهبری به غرب به یک تعبیری ابعاد داخلی و به یک تعبیر شاید صحیحتر دارای ابعاد بین المللی است. از نظر داخلی، حضرت آقا 5 مرحله برای فرایند انقلاب ترسیم کردند؛ انقلاب، ابعاد نظام سازی، دولت سازی، جامعه سازی و تمدن بزرگ اسلامی. شاید 24 - 25 سال از عمر انقلاب در مرحله دوم سپری شد و اگر ده سال اخیر را مرحله ای جدی برای دولت سازی در نظر بگیریم، ممکن است این پروژه 20 سال دیگر ادامه یابد. حضرت آقا چند سال پیش در بجنورد مباحثی را با سؤالاتی نظیر سبک زندگی و جامعه سازی کلید زدند که در آن راستا باید نکات ضعف مردم و جامعه اصلاح شود. این مسأله را می توان یک نقطه عطفی برای جامعه اسلامی دانست یا این که حداقل شروع خوبی می تواند باشد. من که نامه را خواندم به نظرم رسید شاید می خواهیم وارد دوره جدیدی شویم که از منطقه فراتر و در قلب دشمن و سطوح بین المللی نفوذ کنیم که البته نفس این مسأله برای ما ایجاد امنیت خواهد کرد. من فکر می کنم که همین فضا و رقابت از جنس جنگ نرم دلایل صدور نامه آقا است تا در عرصه جنگ جهانی نرم - برای دفاع - آتشی را ایجاد نماید. نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که مسأله ای فراتر از وظایف مسئولین در این حوزه وجود دارد و آن ایجاد فرهنگ عمومی و مطالبه آن است. به این معنا که بچه های انقلاب و جوانان انقلابی ما چقدر جهانی می اندیشند و درک و تعامل مورد انتظار را دارند. این اتفاق باید در یک بستر واقعی بیافتد، کدام یک از آن ها برای انتقال این پیام با ادبیات آن آشنا هستند و می توانند اطلاعات مورد نظر ایران، انقلاب و اسلام را منتقل کنند. نگاه جهانی در بین بچه های مذهبی کمتر دیده میشود، این نامه یک تلنگری هست برای همین کار. باید کاری کرد تا بشود نظام جهانی را متوجه کرد.»
این پژوهشگر و استاد دانشگاه نگاه ویژه ای در مورد این نامه دارد و معتقد است: «نمی توان تصور کرد که شأن نزول نامه مسأله اسلام هراسی در غرب است. این مسأله شرط لازم هست اما کافی نیست چرا که بعد از 11 سپتامبر این نامه نوشته نمی شود. فهم من این است که شاید آن زمان مجموعه انقلاب این ظرفیت را نداشت و ایشان تشخیص اش این است که ما یک درک را پیدا کرده ایم. این نامه و پیامی که به دنبال دارد میتواند یک نقطه عطف و به مثابه رمز عملیاتی برای شروع تغییر باشد، می تواند پیامی سمبلیک برای سرمایه گزاری ویژهای باشد. تأثیرات این نامه یا تغییر و تحولاتی که این نامه، سمبل آن است یک یا دو روز و آنی مشخص نمیشود بلکه آرام و به تدریج از نخبگان شروع و اثرات خود را به تدریج مشخص می سازد. وقتی حضرت آقا این نامه را یک نشانه و رمز عملیات می داند پس خود نامه هم به تدریج یک واکنش هایی دارد که آن ها هم مهم هستند. اظهار نظرها و تصاویر و فیلم هایی که در مورد نامه شکل گرفته نشان می دهد که نامه قوی است و در درک مردم غرب اثر دارد. این آثار باید تکمیل شود و فضای کار بر روی آن حتما یک فضای غیر دولتی باشد. هر چند مطالبه باید باشد اما درباره درک این فرایند باید تدبیر باشد و لوازمی هم دارد که ساختارهای ما باید شکل بگیرند. آیا مسأله فقط نامه است یا این که این نامه فقط یک انگشت اشاره است؟ فهم من این است که می خواهیم وارد فاز جهانی شدن در بعد عملیاتی آن شویم. باید به ساختارها و به کارآمدی آن ها فکر کرد و شرایطی که باید این عملیات را انجام داد، درک کرد. نامه نشانه ای می تواند باشد تا برگردیم و نظامات را اصلاح نماییم. اگر اصلاح شوند نامه از همان مجاری به دست آن ها می رسد اگر نه باید شاهد این باشیم تا این موج بخوابد و هدف اصلی محقق نشود. در حوزه دیپلماسی عمومی، سازمان ارتباطات اسلامی یا بخش هایی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین سازمان میراث فرهنگی با قدرت تصویرسازی و مجموعه روابط عمومی های سازمان های صنعتی، سیاسی و... موظفند که حرکت های متناسب به خود را انجام دهند، چون که صد آید نود هم پیش ماست.»