محمدصادق حاجصمدی
پس از مرگ فهد بنعبدالعزیز حکومت عربستان در اول آگوست سال 2005 به برادر ناتنیاش، عبدالله رسید. عبدالله بنعبدالعزیز فرزند فهده بنتعاصیالشریم بزرگ قبیله شمر بود که در عربستان، عراق، کویت، اردن و سوریه بیش از 5 میلیون نفر جمعیت دارد. فهده بنتعاصی در ابتدا همسر دهمین امیر رشیدی بود که پس از قتل شوهرش به عقد عبدالعزیز در آمد تا همپیمانی آلرشید را برای عبدالعزیز به ارمغان آورد.
عبدالله در سال 1961 شهردار مکه شد و سال بعد فرماندهی گارد ملی عربستان را برعهده گرفت که تا زمان پادشاهی وی ادامه داشت. در سال 1982 به ولایتعهدی رسید و از سال 1995 و پس از سکته فهد، عملا حاکمیت عربستان را به دست گرفت تا سال 2005 که رسما بر تخت نشست.
عبدالله یکی از گستردهترین روابط را در میان پادشاهان سعودی و شاید حاکمان جهان با آمریکا و انگلستان داشت و میلیاردها دلار خرید تسلیحاتی از این دو کشور انجام داد و در همین راستا به زنان حق رای داد تا در شوراهای شهری رای بدهند و در رقابتهای المپیک شرکت کنند. با این حال با هرگونه تغییر اساسی بویژه در دوران بیداری اسلامی در عربستان بشدت مخالفت میکرد.
عبدالله تنها پادشاه عربستان بود که از 2ولیعهد خود بیشتر عمر کرد. ولیعهد اول سلطان بنعبدالعزیز از حصی بنتاحمدالسدیری متولد شده بود و دومین از هفتسدیری بعد از فهد بود. سلطان که پیش از آن وزیر دفاع بود بیش از 34 میلیارد دلار قرارداد خرید اسلحه از آمریکا و انگلستان ترتیب داده بود و از این راه ثروتی هنگفت برای خود اندوخته بود. سلطان که به دست و دلبازی معروف بود پیش از رسیدن به مقام ولیعهدی بهعنوان معاون دوم نخستوزیر (سومین نفر در سلسله مراتب قدرت) انتخاب شده بود که خود یکی از عوامل اختلاف در بین آلسعود بود چرا که 2 برادر بزرگتر او بندر و مساعد (که فرزندش ملک فیصل را ترور کرده بود) خود را شایستهتر از وی میدیدند که به دلایل خانوادگی اعتراض آنها نافرجام ماند.
پس از سلطان، برادر تنیاش، نایف که چهارمین از هفتسدیری بود ولیعهد عربستان شد. نایف بنعبدالعزیز السعود یکی از اصلیترین محافظهکاران سعودی محسوب میشد و بیستویکمین فرزند عبدالعزیز بود. در مقام وزارت کشور به جای سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان در سال 2001 در اقدامی بیسابقه به ایران سفر کرد. با این حال همیشه از دکترین وهابیت با عظمت یاد میکرد و به آن وفادار بود. پس از مرگ وی، سلمان که در آن زمان 76 سال داشت به ولایتعهدی رسید و هماکنون پادشاه عربستان است.
عبدالله بنعبدالعزیز بیش از 30 بار ازدواج کرد و بیش از 35 فرزند داشت و با ثروتی 18 میلیارد دلاری پس از پادشاه تایلند و سلطان برونئهای سومین حاکم ثروتمند جهان لقب گرفت.
عبدالله در سال 1963 به ریاست گارد ملی عربستان رسید که این موقعیت به او این امکان را داد تا جایگاه خود را در میان خانواده تثبیت کند و گارد ملی را که تا آن زمان مجموعهای از اخوان (قبائل بدوی وهابی وفادار به آلسعود) بود به نیروی نظامی مدرنی تبدیل کرد. ملک خالد او را در سال 1975 به معاون دوم نخستوزیر برگزید تا بهعنوان نفر سوم در رسیدن به سلطنت قرار بگیرد که خود موجب تنشهای بسیاری در میان آلسعود شد.
چرا که هفتسدیری که بزرگترینشان فهد، ولیعهد وقت عربستان بود از برادرشان، سلطان برای رسیدن به این مقام حمایت میکردند اما قدرتنماییهای آنان به جایی نرسید و عبدالله تا زمان مرگ خالد در همین مقام باقی ماند. وی همچنین تحت فشار قرار گرفت تا در مقام معاون دوم نخستوزیر ریاست گارد ملی را کنار بگذارد اما او از این کار نیز سر باز زد که خود عامل درگیریهای بسیاری در بین شاهزادگان سعودی شد.
در سال 1983 و با مرگ خالد، فهد بنعبدالعزیز به سلطنت رسید و عبدالله به مقام ولیعهدی برگزیده شد. او که در دوران ولیعهدی خود به حامی سازش معروف شده بود بسیاری از برادران ناتنیاش را که بهدلیل مخالفتهای هفت سدیری از مناصب خود خلع شده بودند یا امکان وارد شدن به بازی قدرت نداشتند به ریاض فراخواند و در مناصب مختلف گمارد. چون آلرشید مغلوب آلسعود بودند، برای دیگر برادران بویژه سدیریان و حتی همسران عبدالعزیز سخت بود که کسی از آل رشید به سلطنت برسد و اینکه چرا فهد سدیری برادران خود را کنار میگذارد و مقام جانشینی را به عبدالله واگذار میکند خود جای ابهام است چرا که بهرغم تفاوتها و اختلافات خانوادگی که بین فامیل مادری هریک از آنها وجود دارد آلسدیر جزو بنیادگران سعودی محسوب میشوند و عبدالله در میان اصلاحطلبان قرار میگیرد.
همچنین چگونه ممکن بود اختلافی که در زمان انتصاب وی به ریاست گاردملی بهوجود آمده بود جای خود را به چنین انتخابی بدهد. اگرچه هیچ توجیه کاملی وجود ندارد، نزدیکترین گمانه میتواند بروز اختلاف در میان فهد و برادرانش باشد یا اینکه عبدالله بهوسیله شاهزادگان اصلاحطلب ائتلافی برای عرضاندام در مقابل آلسدیر تشکیل داده و فهد را مجبور به انتخاب خود کرده باشد. هرچه باشد خالد نیز بهوسیله اتحاد با آلجلوی به مقام سلطنت رسیده بود. به هر حال عبدالله بنعبدالعزیز در سال 2005 رسما بهعنوان پادشاه عربستان تاجگذاری کرد.
وی بهدلیل نداشتن برادر تنی از میان فرزندان عبدالعزیز و همچنین فقدان پشتوانه قدرتمند طایفه مادری نظیر خالد و فهد، اقدام به استفاده از نیروهایی خارج از چارچوب سنتی آلسعود کرد و شاید به جرأت بتوان استفاده از نیروهای متخصص در هر جایگاهی را به حکومت عبدالله نسبت داد. لیکن این امر نه از سر درایت بلکه بهدلیل ایجاد ائتلاف جدیدی از نیروهای جدید برای بقای بر قدرت است چرا که تاج و تخت در عربستان سعودی همانند دیگر پادشاهیهای سنتی جهان نصیب شخص اصلح نمیشود بلکه به کسی تعلق میگیرد که بیشترین پشتیبانی از او در خانواده انجام شود.
به همین دلیل در همان سال فرمانی را صادر کرد که طبق آن دولت هزینه تحصیل 4 ساله دانشجویانی را در شرایط خاص برای تحصیل در خارج از عربستان بر عهده میگرفت. طی آن 70 هزار دانشجو از عربستان به دیگر کشورها فرستاده شدند. عبدالله همچنین ساختار وزارت آموزش عربستان را تغییر داد و تغییرات بسیاری برای تحول اقتصادی در عربستان ایجاد کرد. همچنین زیرساختهایی را برای استقلال از درآمد نفتی انجام داد و 25 درصد درآمد آن را نیز به آموزش اختصاص داد. با این حال تحت عنوان مبارزه با تروریسم سختگیریهای بسیاری در عهد وی در عربستان اعمال میشد.
در سال 2010 فرمان داد که تنها کسانی حق صدور فتوا را دارند که از طریق مجراهای رسمی تحصیلات دینی خود را گذرانده باشند و شورایعالی علما نیز بر آن نظارت داشته باشد و بدین ترتیب سازوکاری برای سیستم مذهبی ترتیب داد و آن را از حالت سنتی که قبلا داشت خارج کرد. در جریان بیداری اسلامی، ملک عبدالله برنامههایی برای اشتغال آموزش و... به ارزش 35 میلیارد دلار تصویب کرد تا با ایجاد تغییرات در عربستان از نفوذ بیداری اسلامی بکاهد.
وی در همین راستا بیش از 400 میلیارد دلار تا سال 2014 در زمینههای آموزش، سلامت و... هزینه کرد. با این حال همزمان با ایجاد تغییرات و اصلاحات، صدها نفر از معترضان و فعالان شیعه را در قطیف و استان الشرقیه روانه زندان کرد. وی همچنین در جریان اصلاحات پس از بیداری اسلامی ریاست پلیس مذهبی عربستان را به فردی متعادلتر سپرد. در سال 2012 به زنان عربستان اجازه شرکت در المپیک را داد و سال بعد برای اولین بار دولت عربستان اعلام کرد که خشونت خانگی علیه زنان یک جرم تلقی میشود.
در نوامبر سال 2007 ملک عبدالله بهعنوان اولین شاه عربستان برای دیدار با پاپ بندیکت شانزدهم به واتیکان رفت تا از برادری میان ادیان صحبت کند و سال بعد کنفرانسی در مکه برای همصدایی مسلمانان در مقابل مسیحیان و یهودیان تحت عنوان گفتوگوی ادیان تشکیل داد.
همچنین در سال 2008 همایشی را در مقر سازمان ملل برای ریشهکن کردن تروریسم اسلامی(!) ترتیب داد و در آن جورج بوش، تونی بلر، شیمون پرز و عبدالله دوم پادشاه اردن را گرد هم آورد.
در سال 2011 عبدالله بنعبدالعزیز جهان عرب را به ایجاد بازار مشترک و اتحادیهای اقتصادی فراخواند و بنا شد که تا سال 2015 این مساله مورد توجه قرار گیرد که بیداری اسلامی آن را تحتالشعاع قرار داد.
پادشاه درگذشته عربستان همچون اسلافش به گفته منابع غربی یکی از متحدان اصلی آمریکا و از طرفداران غرب بود، لکن عبدالله در مقام ولیعهدی در سال 2001 دعوت واشنگتن را بهدلیل حمایتهای آمریکا از اسرائیل در مقابل انتفاضه دوم نپذیرفت که پس از تنشهای آمریکا با عربستان در جریان حمله یازده سپتامبر اقدامی اساسی تلقی میشد که به بهانه فلسطین صورت گرفته بود اما در دومین سالگرد حادثه یازده سپتامبر نامهای را برای جورج دبلیو بوش فرستاد که با این جملات پایان یافته بود:
«امیدوارم که با همکاری و رهبری شما جهان جدیدی از آوارهای مرکز تجارت جهانی سر برآورد...».
به اصلاحات اقتصادی فهد ادامه داد و تلاش کرد تا عربستان را به سازمان تجارت جهانی ملحق کند. عبدالله در سال 2001 «ابتکار صلح اعراب» را ارائه کرد که به نقشه عبدالله معروف شد و طرحی برای صلح میان اعراب و اسرائیل بود که از سوی اتحادیه عرب در سال 2002 تصویب شد. طی آن پیشنهاد شده بود که طرفین مناقشه به قطعنامه 194 سازمان ملل بازگردند.
او که اولین بار در سال 1976 به آمریکا رفت و با جرالد فورد رئیسجمهور وقت ایالات متحده دیدار کرد 21 سال بعد یعنی در سال 1987 و با عنوان ولیعهد با جورج دبلیو بوش که معاون رئیسجمهور وقت آمریکا بود ملاقات کرد. برای بار سوم در سال 1998 در یک دیدار رسمی از آمریکا به واشنگتن رفت و مورد استقبال کلینتون قرار گرفت. 2سال بعد نیز برای شرکت در بزرگداشت هزاره به نیویورک رفت و در سال 2002 نیز سفر رسمی دیگری به آمریکا با عنوان ولیعهد عربستان داشت که میزبان آن جورج بوش پسر، رئیسجمهور وقت بود. در سال 2005 مجددا به آمریکا رفت و این آخرین سفر وی به آمریکا تحت عنوان ولیعهد بود و چند ماه بعد به سلطنت رسید.
در سال 2009 پادشاه عربستان دیداری با اوباما داشت و سال بعد اوباما میهمان او در ریاض شد؛ میهمانی که همان ماه از شاه عربستان در کاخ سفید پذیرایی کرد. او از حامیان خارجی انتخاب اوباما برای ریاست جمهوری بود و طی پیامی خدا را پس از انتخاب اوباما شکر کرده بود! همچنین گفته بود که انتخاب اوباما مایه امید در جهان اسلام شده است! وی همچنین گفته بود: «ما (عربستان و آمریکا) در کنار هم در عراق و کویت خون دادیم و عربستان سعودی ارزش فوقالعادهای برای این خون قائل است. عربستان و آمریکا برای 70 سال و طی سه نسل دوستی عمیق خود را حفظ کردهاند و اختلافاتشان به استخوان نمیرسد!» او در 2 سال ابتدایی حکومتش بیش از 300 هزار دلار هدیه برای ریاست جمهوری آمریکا فرستاده بود. همچنین یاقوت و الماسی 132 هزار دلاری به میشل اوباما هدیه کرد.
عبدالله اگرچه پیش از جنگ دوم خلیج فارس به ظاهر با حمله آمریکا به عراق مخالف بود اما در طول جنگ عملا یکی از حامیان غرب محسوب میشد و همزمان با جنگ 2 بار به آمریکا سفر کرد. پس از پایان یافتن جنگ، پادشاه عربستان نسبت به نخستوزیری نوری مالکی و تاثیر آن بر روابط ریاض و بغداد به کرات ابراز نگرانی کرده بود تا جایی که به یکی از دیپلماتهای عراقی گفته بود: «شما و مردم عراق در قلب من جای دارید اما این مرد نه». در جریان حمله داعش به عراق نیز وی تمام توان خود را در حمایتهای مادی از داعش برای سرنگونی حکومت عراق بهکار گرفت.
عبدالله همچنین سیاستی خصمانه در قبال ایران و جبهه مقاومت داشت و بارها به آمریکا نسبت به ایران هشدار داده و سعی در تشویق غرب برای حمله به ایران کرده بود. وی در سال 2008 خطاب به فرمانده نظامی آمریکا در عراق گفته بود باید سر مار (ایران) را قطع کنید. همچنین مذاکرات خود با متکی را مشاجره درباره دخالت ایران در امور کشورهای عربی عنوان کرده و گفته بود ترجیح میداد آقای هاشمی در انتخابات ایران پیروز میشد. همچنین شاه عربستان خطاب به ژنرال جونز از جریان فتنه به عنوان فرصتی برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی یاد و تاکید کرده بود که تحریمها در صورتی که پایدار و مستحکم باشد میتواند برای تضعیف دولت در ایران موثر واقع شود.
طبق اسناد منتشرشده توسط ویکی لیکس نیز عبدالله به چینیها قول صادرات ضمانتشده نفت را در ازای فشار بر ایران در جریان برنامه هستهای داده بود. در سال 2007 علیاکبر ولایتی از سوی ایران به عربستان فرستاده شد تا یک کانال ارتباطی برای مسائل فیمابین با آلسعود به وجود آورد. شاه عربستان نیز پذیرفت و سعودالفیصل بنعبدالعزیز را بهعنوان طرف عربی مذاکره معرفی کرد، لکن از این کانال هیچگاه استفاده نشد. عبدالله از همه توان خود برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی استفاده کرد و پایین آوردن قیمت نفت که از نتایج مذاکرات ژنو بود آخرین ضربه او در زمان حیاتش به ایران محسوب میشود.
پادشاه عربستان در مقابل سوریه نیز بهعنوان بخشی از جبهه مقاومت تمامقد ایستاد. تقویت نیروهای ضدمقاومت و افراطیون سوری همزمان با بیداری اسلامی و بهمنظور سوءاستفاده از موج آن برای پیاده کردن مدلی شبیه انقلاب مردم لیبی بهمنظور براندازی دولت بشار اسد از آن جمله بود. پس از آن نیز عبدالله نقشی عمده در ایجاد گفتمان دوستان سوریه که حامیان اصلی مخالفان دولت بودند بازی کرد.
دوستان سوریه مجموعهای از کشورهای عربی و اروپای غربی است که پس از وتوی قطعنامههای شورای امنیت علیه دولت اسد به ابتکار سارکوزی رئیسجمهور وقت فرانسه تشکیل شد و عمده اقدامات آن را میتوان حمایتهای رسمی مادی و معنوی نیروهای برانداز در سوریه و حمایتهای پنهان از داعش دانست. عربستان همچنین اصلیترین نقش را در ایجاد و تسلیح داعش در منطقه در عهد عبدالله داشت و همچنان نیز اصلیترین حامی آن محسوب میشود که توضیح و تشریح آن خود نیازمند گفتاری مفصل است.
پادشاه عربستان به دلیل سختگیریهای مذهبی و تمهیدات سختگیرانه علیه شیعیان عربستان حتی از جانب رسانههای غربی همواره مورد انتقاد قرار میگرفت. در جریان سفر وی به انگلستان در سال 2007 تعداد قابل توجهی از شهروندان عرب مقیم لندن تظاهراتی علیه او برپا کردند. طبق اسناد در سال 2010 شاه عربستان در یک جلسه خصوصی با جان او برنن در سال 2009 پیشنهاد کرده بود تا در بدن آزادشدگان گوانتانامو میکروچیپهایی برای ردیابی قرار داده شود. بهعلاوه مجددا روی طرح حمله به ایران تاکید کرده بود. عبدالله بنعبدالعزیز که سالهای پایانی عمر او همزمان با بیداری اسلامی بود نقشی کلیدی در رویدادهای منطقه داشت.
اصلیترین حامی دیکتاتورهای منطقه و میزبان فراریان آنها بود و نیروهای نظامیاش را به یمن، بحرین و... فرستاد تا از براندازی حکومتهای غربگرا و خودکامه این کشورها جلوگیری کند. همچنین به جرات میتوان گفت انحراف انقلاب مردم مصر، تونس و لیبی منتج از اقدامات عربستان بوده است که به تفصیل در آینده به آن خواهیم پرداخت لکن وی در یمن با شیعیان الحوثی وارد جنگ شد و بارها و بارها شهرهای شیعیان شمال یمن را به بهانههای مختلف بمباران کرد. همچنین از هیچ کمک مادی، معنوی یا حتی نظامی نسبت به حفظ دولت عبدالله صالح فروگذار نکرد و به زینالعابدین بنعلی دیکتاتور مخلوع تونس پناه داد.
شاه عربستان برای سرکوب مردم بحرین نیروهای امنیتی و نظامی خود را روانه منامه کرد و در قبال سوریه به دخالت آشکار و فعالیت برای سرنگونی دولت بشار اسد مبادرت کرد. در جریان جنگ 33 روزه و مقاومت 22 روزه حزبالله و حماس علیه رژیم صهیونیستی نیز نهایت تلاش خود را برای از بین بردن مقاومت انجام داد. در لبنان از ائتلاف آمریکایی 14 مارس علیه حزبالله و در عراق از حزب خائن العراقیه حمایت کرد.
در سال 2003 مجله پارید در یک رتبهبندی عبدالله را دومین دیکتاتور مطلق جهان توصیف کرد. با این حال عبدالله مجلس بیعت را تاسیس کرد و برای انتخاب ولیعهد و پادشاه بعدی در عربستان سازوکاری ترتیب داد. همچنین داماد اصلاحطلب خود را به سمت وزارت آموزش گمارد و نورا بنت عبدالله آلفیاض را به معاونت وی برگزید. او راه عبدالعزیز را در ازدواج ادامه داد و بیش از 30بار تجدید فراش کرد و بر خلاف دیگر برادرانش با قبایلی خارج از آلسعود ازدواج کرد. او زنانی از آل شلان از بنی عنزه، آلفیض از بنی سخر و آلجربه از طیره عراقی بنیشمار گرفت و با خواهر رفعت اسد نیز ازدواج کرد.
رفعت اسد که برادر حافظ اسد و عموی بشار اسد است در زمان حافظ اسد اقدام به کودتا علیه برادر کرده بود و هماینک از اصلیترین مخالفان دولت در سوریه محسوب میشود. او همچنین زنانی از قبایل آلالشیخ، آلجلوی، آلسدیر، آلمهنا، آلمجفل و عطیشان داشت. او 16 پسر و 7 دختر دارد که متعب اول وفات کرده و خالد که مادرش از آلالشیخ است هیچ منصب حکومتی ندارد و صاحب باشگاه الاهلی است. متعب دوم که قبیله مادریاش عطیشان است، ریاست گارد ملی را در زمان پدر بر عهده داشت و عضو هیات وزیران بود.
عبدالعزیز معاون وزیر خارجه و مادرش لبنانیالاصل است. فیصل رئیس جمعیت هلال احمر است و مشعل امیر نجران و ترکی همسر هاله بنت خالد بنسلطان بنعبدالعزیز است و در نیروی هوایی خدمت میکند. از میان دخترانش شاهزاده عدیله همسر امیر فیصل بنعبدالله بنمحمد آلسعود است که 6 سال وزیر آموزش و پرورش بود. عبدالله همچنین پدرزن حمد بنعیسی آلخلیفه پادشاه بحرین است از آنجا که دخترش سحب که حاصل ازدواج او با عنزه است را حمد به همسری گرفت. عبدالله همچنین از همسرش عنود آلفیض که هماکنون در لندن به سر میبرد چهار دختر دارد که در حصر خانگی به سر میبرند.
شایعه مرگ عبدالله بنعبدالعزیز از سال 2010 سالی یک بار قوت میگرفت تا اینکه در 23 ژانویه 2015 در سن 91 سالگی درگذشت.