نویسنده: هادی زرگری
در بررسی چرایی همراهی سودان با تجاوز به یمن قبل از بررسی ریشه های چنین رفتاری باید به کنشهای دیگر سیاست خارجی سودان طی چند ماه اخیر توجه داشت. دولت سودان به رهبری عمرالبشیر به دلایلی مانند فشارهای داخلی در زمینههای مختلف و مشکلات بیرونی، و علیرغم تفاوت دیدگاههای سیاسی با دولت مصر به رهبری السیسی و عربستان سعودی، تلاش داشته است به منظور رفع برخی نیازها و برطرف کردن برخی تهدیدات علیه خود در موضوعات مختلف به این دو کشور نزدیک شود.
سودان هر چند یک کشور آفریقایی محسوب میشود ولی همواره به عنوان بازیگری مهم در تحولات خاورمیانه درنظر گرفته شده است. دلایل اهمیت سودان نیز به شرایط و جایگاه استراتژیک و ژئوپلتیک این کشور در کنار نوع رویکردهای سیاسی دولت آن به رهبری عمرالبشیر برمیگردد. بهگونهای که چنین شرایطی نه تنها منجر به تاثیرگذاری سودان در برخی مسائل خاورمیانه نظیر مسائل فلسطین و یمن گشته است، بلکه باعث افزایش جایگاه این کشور نزد قدرتهای منطقهای خاورمیانه نظیر عربستان، ایران و ترکیه شده است.
در این میان، تحولات سیاست خارجی سودان طی 25 سال گذشته و بعد از به قدرت رسیدن عمرالبشیر نشان میدهد هر چند در برخی برههها، دولت این کشور رویکرد عملگرایی را محور سیاست خارجی خود قرار داده است، اما علیرغم فشارهای دولتهای غربی و عربی روابط عمیق و پیچیدهای میان این کشور و ایران شکل گرفته و چنین روابطی زمینه همسویی جهتگیری سیاستهای سودان با ایران در مسائلی نظیر مساله فلسطین و مقاومت در مقابل سیاستهای منطقهای امریکا را هموار کرده بود.
متعاقب چنین رویکردهایی از سوی سودان و به دلیل اختلافات و رقابتهای عربستان با ایران، طی این دوران شاهد سردی نسبی روابط عربستان و سودان بودهایم. زیرا نزدیکی سودان به رویکردهای ایران منجر به ایجاد فاصله میان این کشور با عربستان شده بود. اما تحولات یک سال اخیر در سیاست خارجی سودان به ویژه عملکرد سودان در قبال بحران یمن نشان میدهد تغییراتی در این مناسبات رخ داده است که فهم آن دارای اهمیت زیادی در درک کلی مسائل منطقه و کیفیت توازن قوا در آن است.
روابط عربستان و سودان طی یک دهه اخیر
همانطور که بیان گردید، نزدیکی و روابط چند بعدی سودان با ایران طی سالهای گذشته زمینه ایجاد فاصله میان عربستان و این کشور را فراهم کرده بود. بهطوری که علیرغم دیدارها و رایزنیهای مقامات سودانی و سعودی به طور دوجانبه یا در سطح اتحادیه عرب، تا قبل از سال گذشته میلادی شاهد شکلگیری روابط قوی مداومی میان این دو کشور بزرگ عربی نبودهایم.
علت فقدان چنین روابطی و سردی مناسبات دو طرف را نیز قبل از هر چیز باید در تفاوت نظامهای سیاسی دو کشور و رویکرد متفاوت رهبران دو طرف نسبت به مسائل مختلف جستجو کرد. زیرا بر خلاف آل سعود، دولت سودان با رویکردی اسلامگرایی در قالب اهل سنت در عرصه داخلی و خارجی تلاش داشته است به رویکرد مقابله جویانه خود در قبال رژیم صهیونیستی و امریکا ادامه دهد؛ در حالی که عربستان را میتوان در جبهه مخالف این رویکرد سیاسی دولت سودان دسته بندی کرد. هر چند تحولات یک سال اخیر نشان میدهد سودان متمایل به همراهی با عربستان در برخی موضوعات شده است که به علل این امر نیز پرداخته خواهد شد.
مهمترین موضوعات مطرح در روابط عربستان و سودان طی یک دهه اخیر را مواضع عربستان در قبال مشکلات و بحرانهای داخلی سودان و تفاوتهای مواضع دو طرف نسبت به مسائل منطقهای شکل میدهد. دولت سودان طی یک دهه اخیر با بحرانهای متعددی از جمله بحران دارفور، بحث استقلال سودان جنوبی، تحریمهای غرب، شورشهای قومی، گسترش مخالفان سیاسی داخلی و افزایش اختلافات با همسایگان مواجه بوده است.
واکنش عربستان به چنین بحرانهایی سکوت یا انفعال، ارائه کمک مشروط و یا همراهی در فشارها علیه سودان بوده است. به طور مثال هر چند در مواردی مانند دارفور شاهد حمایت عربستان و دیگر دولتهای عربی از سودان بودهایم، اما عربستان در مواجهه با رویارویی سودان با برخی بحرانها سیاست کمک اقتصادی به سودان مشروط به تغییر رفتار آن را اتخاذ نموده و در قبال برخی مشکلات دیگر نظیر تحریمها یا اختلاف با همسایگان از طرف مقابل سودان حمایت کرده است. اتخاذ چنین واکنشهایی از سوی عربستان بیاعتمادی مقامات سودان به آلسعود را تقویت کرده بود.
اما اختلافات مواضع سودان و عربستان در قبال موضوعات منطقهای بخش مهمتر روابط این دو کشور عربی طی یک دهه اخیر را شامل میشود. به گونهای که با وجود حمایت عربستان از طرح سازش با رژیم صهیونیستی و فشار بر حماس، دولت سودان نه تنها بر ضرورت مقاومت در مقابل اسرائیل تاکید داشته است بلکه همواره از حماس نیز حمایت کرده است. همچنین مشکل دیگر در روابط عربستان با سودان همسویی نسبی رهبران سودانی با رویکرد ایران در برخی مسائل بوده است که مورد انتقاد آل سعود قرار داشته است. اختلاف دیگر دو طرف در سطح منطقه به واکنش متفاوت آنها به تحولات سالهای اخیر منطقه به خصوص انقلاب مصر و مواجهه با اخوان المسلمین برمیگردد. در حالی که عربستان دچار اختلافات جدی با نظام اخوانی مصر شد و در نهایت نیز در سقوط آن تاثیرگذار بود، عمرالبشیر در انقلاب مصر و به قدرت رسیدن اخوان المسلمین در این کشور استقبال کرده و آن را به نفع سودان ارزیابی کرد (1).
این اختلافات تا دوران کنونی نیز میان دو کشور عربستان و سودان تداوم داشته است اما مجموعهای از عوامل و دلایل بهویژه در داخل سودان منجر به تغییراتی در رویکردهای سیاست خارجی سودان طی یک سال اخیر شد؛ این تغییرات بر فضای روابط دوجانبه عربستان و سودان تاثیرگذار بوده و باعث همسویی سودان با آلسعود گشته است که به آن اشاره خواهد شد.
تغییر در سیاست خارجی سودان طی یک سال اخیر
با این وجود که طی بیش از دو دهه گذشته شاهد همسویی نسبی سیاست خارجی سودان با رویکردهای ایران نسبت به مسائل مختلف منطقه بودهایم و اتخاذ رفتارهایی در این راستا منجر به بروز اختلافات میان سودان با عربستان شده بود، مجموعهای از عوامل و دلایل از جمله نیازها و بحرانهای داخلی سودان و تهدیدات علیه دولت این کشور زمینه تغییر در سیاست خارجی و رفتارهای دولت سودان را فراهم کرد.
از جمله این تغییرات میتوان به اتخاذ سیاست انفعال در قبال حماس طی ماههای اخیر، تلاش برای نزدیکی به مصر و بهبود روابط با دولت «السیسی» علیرغم حمایت قبلی از اخوان المسلمین و تفاوت دیدگاهها با دولت کودتایی مصر در مسائل منطقه مانند فلسطین و لیبی اشاره داشت. نمود عینی چنین تغییراتی در دیدارهای چندگانه عمرالبشیر و السیسی نمایان است که طی آن دو طرف ضمن استقبال از گفتگوهای دوجانبه بر بهبود روابط نیز تاکید داشتهاند (2).
اما نکته مهمتر از نزدیکی سودان و مصر این مساله میباشد که به نظر میرسد بعد از بهبود روابط سودان با مصر، این کشور طی ماههای اخیر نقش واسطهای برای نزدیک نمودن سودان و عربستان ایفا کرده است. بهگونهای به دلیل روابط عمیق دولت السیسی با آلسعود، وی تلاش داشته است با استفاده از فرصت موجود، از جمله گرفتاری سودان با بحرانهای داخلی و نیازهای متعدد این کشور و تمایل و نیاز عربستان به همراه نمودن سودان و دور کردن آن از ایران به عنوان رقیب اصلی خود، این دو کشور عربی را به هم نزدیک نماید. هر چند در این میان مصر منافع خود همانند بازیافتن نقش منطقهای میان کشورهای عربی را نیز در نظر داشته است. از نمودهای عینی نزدیکی سودان به عربستان میتوان به سفر اخیر عمرالبشیر به ریاض قبل از حمله به یمن، گفتگوی تلفنی سران دو کشور طی روزهای اخیر و نامه نگاری عمرالبشیر به پادشاه و وزیر دفاع عربستان بعد از حدود دو هفته از آغاز تجاوز به یمن اشاره داشت (3).
سیاست سودان در پیوستن به ائتلاف عربی علیه یمن نشان داد تغییر در سیاست خارجی سودان نه تنها تاکتیکی نبوده بلکه حکایت از تحولی جدی در رویکرد آن به مسائل منطقه دارد. لذا با در نظر داشتن سیر روابط عربستان و سودان و تغییرات اخیر در رفتارهای سیاست خارجی این کشور که در پیوستن به ائتلاف موسوم به «طوفان قاطعیت» به اوج رسید، فهم علل همراهی سودان با تجاوز نظامی به یمن بهعنوان اوج تغییرات در سیاست خارجی سودان موضوعی قابل توجه به نظر میرسد.
دلایل همراهی سودان با عربستان در تجاوز به یمن
هر چند پیش از تجاوز نظامی برخی کشورهای عربی علیه یمن، هرگونه اقدام عربستان و دیگر کشورهای عربی علیه انصارالله یمن با توجه به تفاوت رویکردهای سیاسی این گروه سیاسی با منافع عربستان و متحدان منطقهای آن دور از ذهن نبود ولی پیوستن سودان به ائتلاف کشورهای عربی به رهبری عربستان در تجاوز به یمن با توجه به پیشینه سیاست خارجی آن تا قبل از ماههای اخیر موضوعی عجیب و دارای اهمیت تلقی میشود.
به طور کلی میتوان مدعی شد ریشههای اصلی اقدام سودان در همراهی با تجاوز به یمن را باید در همان دلایل تغییرات اخیر در سیاست خارجی سودان جستجو کرد و در این روند عوامل و تحولات داخلی سودان نقش تعیین کننده را ایفا میکنند.
در بررسی چرایی همراهی سودان با تجاوز به یمن قبل از بررسی ریشههای چنین رفتاری باید به کنشهای دیگر سیاست خارجی سودان طی چند ماه اخیر توجه داشت. دولت سودان به رهبری عمرالبشیر به دلایلی مانند فشارهای داخلی در زمینههای مختلف و مشکلات بیرونی، و علیرغم تفاوت دیدگاههای سیاسی با دولت مصر به رهبری السیسی و عربستان سعودی، تلاش داشته است به منظور رفع برخی نیازها و برطرف کردن برخی تهدیدات علیه خود در موضوعات مختلف به این دو کشور نزدیک شود.
نمودهای عینی چنین تغییراتی در سیاست خارجی سودان در افزایش تعاملات سیاسی و بهخصوص اقتصادی این کشور با مصر و عربستان طی ماههای نمایان بوده است که با پیامدهای سیاسی و امنیتی نیز همراه خواهد بود. برای مثال میتوان به کمک یک میلیارد دلاری عربستان به دولت سودان اشاره داشت که پیامد سیاسی آن نیز بهبود روابط دو طرف، همراهی و پیروی سودان از عربستان در مسائل منطقه از جمله بحران یمن به شمار میرود.
با وجود اهمیت چنین مسائلی، به نظر میرسد بحرانها و مشکلات داخلی سودان نقش تعیین کنندهتری در تغییر سیاست خارجی آن به طور کلی و پیوستن به ائتلاف عربستان در تجاوز به یمن به طور خاص داشتهاند. زیرا در گذشته عوامل خارجی به تنهایی نتوانسته بودند تغییراتی جدی در سیاست خارجی سودان ایجاد نمایند. در واقع بحرانهای داخلی سودان در موضوعات اقتصادی، امنیتی و سیاسی آسیب پذیری دولت این کشور را به شدت بالا برده است و رهبران سودان به منظور رفع برخی از نیازها و برطرف کردن تهدیدات علیه خود ناچار به تغییر رویکردهای خود شده اند تا در این راستا و با انگیزه دریافت کمکهای مالی و اقتصادی به رفع برخی از مشکلات بپردازند.
زمینه اصلی آسیب پذیری دولت سودان نیز به جدایی بخش جنوبی این کشور و متعاقب آن از دست دادن 75 درصد از درآمدهای نفتی برمیگردد که علاوه بر زمینه سازی برای وقوع بحران اقتصادی و نارضایتی مردمی، منجر به کاهش حمایت برخی متحدان سودان از جمله چین از دولت این کشور طی چند سال اخیر شده است (6). لذا میتوان یکی از انگیزه های تغییر رفتار سودان و پیروی آن از عربستان را دریافت کمک مالی برای مدیریت بحران اقتصادی و کاستن از نارضایتیها همزمان با انتخابات سراسری تحلیل کرد.
البته مشکلات داخلی دیگر سودان نیز که منجر به بروز تهدیدات سیاسی و امنیتی علیه دولت آسیب پذیر این کشور شدهاند، در این روند تاثیرگذار بودهاند. از جمله این موارد میتوان به گسترش تنشهای قومی و امنیتی در مناطقی نظیر «کردوفان» و «نیل آبی» اشاره داشت. همچنین ناآرامی در نواحی مرزی همانند مرزهای جنوبی نیز از دیگر مشکلات دولت سودان است که در کنار موارد دیگر فشارهایی را بر دولت این کشور تحمیل کردهاند. چنین موضوعاتی در نهایت منجر به تصمیمات اخیر رهبران این کشور در تغییر رویکردهای خارجی با انگیزه دریافت کمکها و رفع تهدیدات شدهاند.
جمعبندی
تا قبل از اواسط سال گذشته میلادی روابط عمیق و حسنهای میان سودان و عربستان برقرار نبوده است و علت اصلی این امر نیز در تفاوت رویکردهای سیاسی این دو دولت عربی نسبت به مسائل منطقه ریشه داشت. تاجایی که در دسته بندیهای منطقهای، عمدتا سودان در جبهه مقابل عربستان درنظر گرفته میشد. به همین دلیل بعد از اعلام آمادگی سودان برای همراهی با عربستان و سپس پیوستن آن به ائتلاف موسوم به «طوفان قاطعیت» در تجاوز به یمن، بسیاری از تحلیلگران اتخاذ چنین رفتاری را در سیاست خارج سودان عجیب تلقی کردند.
اما باید اذعان داشت اتخاذ چنین اقدامی از سوی سودان در تغییرات ماههای اخیر در رویکردهای سیاست خارجی این کشور ریشه دارد که البته پیروی از عربستان در تجاوز به یمن نقطه اوج آن به شمار میرود. در بررسی علل چنین تغییراتی در سیاست خارجی سودان و به طور خاص دلایل همراهی آن در تجاوز به یمن نیز باید خاطر نشان کرد هر چند فشارهای بیرونی در این امر تاثیرگذار بودهاند، اما علت اصلی اتخاذ چنین رویکردی از سوی سودان، مشکلات و بحرانهای متعدد و همزمان اقتصادی، سیاسی و امنیتی در عرصه داخلی این کشور بوده است که تهدیداتی جدی علیه دولت این کشور مطرح کردهاند. لذا رهبران سودان با انگیزه دریافت کمکهای مالی و اقتصادی و کاستن از فشارهای سیاسی به منظور رفع برخی از این مشکلات به ویژه در سطح اقتصادی و برطرف کردن تهدیدات علیه خود، به سمت همسویی با عربستان تغییر رویکرد دادهاند. هر چند نباید از چشمانداز روشن چنین تغییراتی در رفتارهای دولت سودان برای این کشور مطمئن بود.