* آقای سبحانی در ابتدا میخواستم نظر جنابعالی را در مورد بیانیه یا تفاهم نامه لوزان بدانم؛ ارزیابی شما چیست؟
** پیش از اینکه آقای ظریف مسئول مذاکرات هسته ای شوند گفتمان ما در مذاکرات مخصوصا در دولت احمدی نژاد تهاجمی بود. در واقع در این گفتمان افراد برای مذاکره ،مذاکره میکردند یعنی دنبال تفاهم نبودند. بهعبارت دیگر پیش از این مذاکرات هسته ای به صورت موضوعی نبود. از سوی دیگر در مذاکرات قبلی انعطاف و هدفمندی وجود نداشت. برهمین اساس ما شاهد بودیم که هیچ پیشرفتی وجود نداشت.
حتی گاهی اوقات بنا بر نقل آقای ولایتی که مشاور مقام رهبری هستند مذاکره کنندگان اتوریته هم داشتند اما یا توانایی آن را نداشتند و یا به حل این مشکل اعتقاد نداشتند.به هر حال دلایلی که خیلی هم واضح نبود وجود داشت که باعث میشد کار جلو نرود.
اما در این دوره پرونده مذاکرات هسته ای بازگشت به آنجایی که باید از اول میبود؛یعنی وزارت خارجه. این انتقال همزمان با حضور آقای ظریف باعث شد در این باره یک کار حرفه ای صورت گیرد.ضمن اینکه در این دوره حمایت حاکمیتی خوبی از مذاکرات به وجود آمد.از سوی دیگر در این مذاکرات طرفهای مذاکره با کفی از اعتماد وارد شدند و به همین دلیل مذاکرات موضوعی میشود. یعنی هر دو طرف میدانند در یک مذاکره واقعی حضور دارند و در آن قرار است بده بستان و انعطاف شکل بگیرد.
خب به هر حال مذاکرات با این سبک و سیاق شروع شد و ادامه پیدا کرد تا ما به بیانیه لوزان رسیدیم.
به نظر من در بیانیه لوزان آن چیزی را که میخواستیم و دنبالش بودیم (حتی اصولگرایان) رسیدیم. در بیانیه لوزان غنیسازی در خاک ایران تضمین شده است.همچنین دیگر صحبتی از تعطیلی فردو نیست. در این بیانیه کارخانه آب سنگین اراک باقی میماند البته با تغییراتی که دو طرف را راضی مینماید. همچنین براساس بیانیه فوق ما حق تحقیق و توسعه را داریم. به خاطر داشته باشیم از ضرورتهای استمرار یک علم یا تکنولوژی یا صنعت این است که کار تحقیق و توسعهاش عقب نیفتد. اما به هرحال با توجه به اینکه نیروگاهی وجود ندارد که ما بخواهیم سوخت به آن بدهیم و تا 8 سال دیگر روسها موظف شدند سوخت نیروگاه بوشهر را طبق قرارداد تضمین نمایند برخی محدودیتها در زمینه غنی سازی اورانیوم را پذیرفته ایم.
بنابراین شرایط به نقطهای رسیده که ما تا 8 سال آینده اگر در چارچوب بیانیه و توافقی که مبتنی بر این بیانیه تنظیم شده و توافق نهایی میشود حرکت نماییم برای تولید برق یا هر استفاده دیگری به اندازه کافی سوخت در اختیار داریم.پس چشم اندازی که شما در این بیانیه میبینید، چشم انداز مثبتی است.
البته ما در مذاکرات هستهای باید هزینهای را پرداخت کنیم ؛اما در قبال این هزینه اعتماد جهانی را به دست میآوریم. به نظر میرسد درست اش هم همین است ما باید اعتماد دنیا را به دست آوریم. در صورت جلب اعتماد طرفهای مقابل احساس میکنند همه چیز در شفافیت است و دروغهای اسرائیل و گروههای ضد ایران که به دنبال پروژه ایران هراسی هستند دیگر تاثیر ندارد. ضمنا وقتی تحریمهای مختلف از بین برود از شاهکلیدهایی رونمایی میشود که بر تجارت ما تاثیرات خیلی مثبتی خواهد گذاشت.
در مجموع بنده بیانیه لوزان را متواضعانه میدانم و صحبتهای کسانی که تندروی میکنند و میگویند ایران امتیاز داده و امتیاز نگرفته را قبول ندارم.امتیاز به همان اندازهای داده شده که امتیاز گرفتیم. مطمئن باشید اگر آنها به اصطلاح بخواهند مشکلی ایجاد کنند، این امکان وجود دارد که ما از امکانات و توانایی هایمان استفاده کنیم. یعنی اگر طرف مقابل به تعهداتش عمل نکند ما هم میتوانیم عمل متقابل انجام دهیم. حال اگر به تعهداتشان عمل کردند ما هم عمل میکنیم.
در دانشگاه صنعتی قم مناظرهای داشتم و در آنجا در پاسخ به سوال مطرح کردم که آن توقعاتی که دلواپسان از صنعت هسته ای مطرح میکنند تناسبی با صنعت هستهای صلح آمیز ندارد؛ما در این روند مذاکرات از اول تا حال مسیری را طی نموده ایم که در آن استفاده صلحآمیز از انرژی هسته ای دیده شده است.
متاسفانه برخی بر پایه تبلیغات سوئی که بر علیه ایران وجود دارد مبنی بر اینکه ایران به دنبال سلاح هستهای است حرف میزنند این در حالیست که این طور نیست چرا که ما فتوای رهبری را داریم و این موضوع را حرام میدانیم. بنابراین توقعات، نگرانیها و دلواپسیهایمان باید در این چارچوب باشد چه بسا همین نگرانی و دلواپسیهایمان حتی مفید باشد؛ یعنی تیم مذاکرهکننده از زاویه دیگری هم مسائل را مشاهده و ملاحظه کند و میتواند برای کشور بهتر باشد. ما باید بدانیم دنبال چه چیزی هستیم؛ وقتی صرفا به دنبال صنعت صلح آمیز هستهای هستیم این بیانیه، بیانیه متواضعانهای است.
* آقای سبحانی شما فرمودید که در دولت احمدینژاد سیاست خارجی ما یک سیاست تهاجمی بود و به هر حال مذاکراتی هم که در آن زمان انجام میشد تنها مذاکره برای مذاکره بود؟ در دولتهای قبل از آن چه ؟آیا آن زمان هم مذاکره برای مذاکره بود؟
** در دولت اصلاحات اتفاقاتی که رخ داد متفاوت از وضعیت بعد از دولت ایشان بود. دولت اصلاحات معتقد بود نباید به جایی برسیم که قطعنامه علیه کشور صادر شود ؛چون میدانست وقتی قطعنامه بینالمللی زیر فصل 7 بر علیه کشوری مخصوصا اگر در موضوع امنیت جهانی باشد صادر میشود چه تاثیراتی خواهد داشت. یعنی معتقد بود قبل از آن که قطعنامه ای صادر شود میتوان کاری کرد اما اگر قطعنامه صادر شد دیگر ما و آژانس اختیاری نداریم و قدرت عمل به دست قدرتهای جهانی، اعضای شورای امنیت و 1+5 است.
حتما میدانید که قبلا میگفتند نگوییم تحریمها موثر هستند ولی اکنون از بالاترین سطح تا پایین همه میگویند که تحریمها تاثیرگذار است و میخواهیم تاثیر منفی این تحریمهای ظالمانه را از روی اقتصاد ملی برداشته و اثر منفی آن بر زندگی مردم از بین برود.
دولت اصلاحات چون به نگاه کارشناسی و حرفهای احترام میگذاشت به این طرز تفکر احترام میگذاشت یعنی اینکه به هیچ عنوان نباید مسائل را رها کنیم تا برسد به تحریم بینالمللی.
بنابراین مذاکراتی که آن زمان انجام میشد همه تلاش بر این بود که ضمن حفظ حقوق هستهای دچار قطعنامه تحریم نشویم.
اما بعد از اینکه دولت تغییر کرد بلافاصله دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت، رئیس جمهور وقت و همه مقامات مربوط و مسئول گفتند که چه ایرادی دارد قطعنامه تحریم علیه کشورمان صادر شود؟ میگفتند قطعنامه تحریم یک ورق پاره است؛ آن قدر قطعنامه تحریم صادر کنند تا قطعنامهدانشان پاره شود ! خلاصه از این دست حرفهای عجیب و غریب بیان نمودند و هیچ تلاشی برای اینکه قطعنامه صادر نشود نکردند. در واقع به طور کل رویکرد فرق کرد.
هیچ وقت این خاطره را فراموش نمی کنم؛ بنده در روزهای اول دولت آقای احمدینژاد مدیر کل خاورمیانه وزارت خارجه بودم که البته دو ماه بعد برکنار شدم. در آن زمان آقای معاون بینالملل شورای امنیت ملی، من را به جلسهای دعوت کرد و گفت دستور آقای... این است که دیگر قطعنامه تحریم برای ما خط قرمز نیست و اهمیت اش آن قدر نیست که بخواهیم به آن اهمیت دهیم. بنده در همان جلسه گفتم که این کار اشتباه است چون ما الان فرصت مذاکره داریم و باید از راه اعتمادسازی مشکل را با دنیا حل کنیم. ولی مسیری که در آن 8 سال طی شد اعتماد را از بین برد. حالا ممکن است گفته شود در عوض در آن 8 سال ما پیشرفت کردیم اما ما میتوانستیم هم مذاکره کنیم هم قطعنامه نگیریم و هم بیشتر از این پیشرفت نماییم.
* منتقدان تیم مذاکرهکننده میگویند که موفقیتهای نسبی که در مذاکرات حاصل شده به خاطر پیشرفتهای هستهای است که در زمان احمدینژاد اتفاق افتاده است. ضمن آنکه معتقدند حق غنیسازی از سوی آمریکا در زمان احمدینژاد به رسمیت شناخته شده است. این ادعا طبق اظهارات آقای صالحی صورت میگیرد؟
** در کارهای دیپلماتیک چون منافع مردم وسط است باید هزینه و فایده را حتما در نظر گرفت.
وقتی که اعتماد بین شما و دنیا وجود دارد این اعتماد منجر میشود که بتوان از تکنولوژی برتر دنیا استفاده نمود. ولی وقتی اعتماد نیست نمی توان چنین کرد.استفاده از تکنولوژی هم امروزه نیاز به یک تفاهم بینالمللی دارد.
اتفاقا بر خلاف اظهارات مطرح شده باید بگویم در دوره اصلاحات به خاطر وجود اعتماد، بیشترین زیرساختهای صنعت صلح آمیز هستهای ایران ایجاد شد.
* پس این گفته را قبول ندارید که میگویند زمان احمدینژاد بیشترین پیشرفتهای هستهای رخ داد؟
** باید با استدلال سخن گفت. مثلا فرض کنید که میگویند سوخت 20درصد تولید شده است؛ آیا این سوخت یک دفعه ای و به صورت یکباره تولید شده؟ یا یک دختر خانمی در زیرزمین منزلشان غنیسازی کرده است؟! خیر اینگونه نیست و تولید چنین سوختی نیاز به زیر ساخت دارد.اتفاقا باید بگویم صنعت هستهای کشورمان در سالهای 76 تا 84 به دست آمده است؛ یعنی به خاطر وجود اعتماد متقابل ،دنیا امکان استفاده از تکنولوژی چه در زمینه علمی و چه در سایر زمینهها را به ما داده است.
بخشی از این موضوع به پشتوانه تلاشهای بچههای زحمتکش فیزیک هستهای ایران که برخی از آنها توسط اسرائیل و دشمنان ایران شهید شدند انجام شد و بخشی دیگر به دلیل زمینههای نقل و انتقال تکنولوژی بوده است. آنهایی هم که منکر میشوند خودشان میدانند که یک نطنزی بود تا در آن نطنز تلاشی صورت بگیرد. ضمن اینکه این نطنز ربطی به دولت آقای احمدینژاد ندارد. بنابراین موضوع هستهای ایران یک موضوع ملی است و برای این موضوع ملی تلاشهای زیادی در تمام دورهها انجام شده است.
در واقع تلاشهایی در زمان احمدینژاد انجام شده ولی ربطی به خود وی ندارد. اتفاقا اتفاقاتی که در دولت قبل رخ داد باعث شد پیشرفت هسته ای کشورمان با موانعی روبهرو شود.
* آقای سبحانی چه شد که آمریکا در دو سال آخر دولت احمدینژاد غنی سازی را به رسمیت شناخت؟
** غنیسازی برای اولین بار در بیانیه لوزان به رسمیت شناخته شد. در این بیانیه رسما ذکر شده که ما میتوانیم غنی سازی کنیم و میشود به این سند استناد کرد. در مذاکرات پیشین اصلا به چنین موضوعی برنمیخورید. اصلا پیش از این توافقی نشده است که حال غنی سازی ما به رسمیت شناخته شده باشد ؛شما یک خط بیاورید که دو سال قبل از رفتن احمدینژاد کمترین توافقی صورت گرفته باشد. در زمان اصلاحات یعنی زمانی که آقای روحانی دبیر شورا بود نیز به ایران گفتند که به شما در سطح پایلوت حق غنیسازی میدهیم. در مورد اینکه آقای صالحی این حرف را گفتند میتوان گفت خیلی خوب است که بیاییم در پروندهای که به نتیجه میرسد بگوییم همه با هم شریک هستیم؛ ما در این باره حرفی نداریم!
ما میگوییم آقایانی که میگویند دلواپسیم بیایند توضیحات را بشنوند و وقتی که شنیدند قانع شوند. اگر هم قانع نشدند کارشکنی نکنند.
به هر حال طبق بیانیه لوزان تحریمهای آمریکا ، اتحادیه اروپا و سازمان ملل لغو میشود. البته تحریم هایی که مربوط به هسته ای است لغو میشود ،برخیها نگویند که چرا فلان تحریمها لغو نشده است ، آن تحریمها برای موارد دیگری است و ربطی به مسائل هسته ای ندارد.
شما رابطه ای که با دنیا دارید براساس یک چارچوب و قانون است. من هم معتقدم همه تحریمها ظالمانه است ولی آیا باید همینطور بنشینیم تا به ما ظلم کنند؟ باید تلاش کنیم که به ما ظلم نکنند و باید جلوی اجماع جهانی را که در دوره گذشته شکل گرفت بگیریم و برهم بزنیم. متاسفانه در دوره گذشته احمدینژاد اجماع جهانی علیه ایران را ایجاد کرد. یعنی اگر هم اجماع جهانی علیه ایران در دنیا مخالفینی داشت وی با طرح موضوعات و برخی اظهارات مبنی بر اینکه قطعنامهها بی ارزش است جهان را تشویق به این کار کرد و آنها را به این نتیجه رساند که علیه کشورمان شوند. این اقدامات هنر نیست بلکه کار غلطی است که در سیاست خارجی صورت گرفت.
ما باید کاری کنیم که در دنیا دیدگاهها علیه ما متحد نباشد و سعی کنیم که همه را به نفع خودمان کنیم. حالا اگر هم آمریکا دشمنی میکند حداقل کاری کنیم که دیگران در کنار این کشور قرار نگیرند. قبل از حضور آقای احمدی نژاد ما سه دوره 8 ساله داشتیم و معتقدم که در همه این سه دوره در راستای حفظ منافع کشور عمل شده است اما متاسفانه دوره 8 سال آقای احمدی نژاد را سیاه میدانم؛ علت آن هم این است که در این دوران نه به کارشناسی اهمیت داده شد و نه تلاشی برای اینکه دشمنان کشور نتوانند با هم متحد شوند صورت گرفت در واقع دیپلماسی تعطیل شده بود.
من واقعا نمی دانم اینکه میگفتند دیپلماسی تهاجمی یعنی چه ؟ دیپلماسی یعنی اینکه تو تلاش کنی هجوم و درگیری نباشد. همیشه جنگ زمانی آغاز میشود که دیپلماسی تمام شود.
من به عنوان یک دیپلمات وظیفه ام این است که برای کشورم تلاش کنم تا مانع جنگ و درگیری شوم و سعی نمایم ضریب امنیت در کشورم بالا رود. دیپلماسی میگوید بایستی منافع کشور در زمینه اقتصاد، سیاست و جامعه تامین شود تا کیفیت زندگی مردم ارتقا یابد.همچنین در کنار ارتقای کیفیت زندگی باید حیثیت مردم نیز ارتقا پیدا کند. همه این مسائل یعنی دیپلماسی.
دیپلماسی به این معنی نیست که ما ظرفیتهای استراتژیک نداشته ودوستان و لابی قدرتمند منطقه ای نداشته باشیم. ما اگر دوستان بینالمللی نداشته باشیم وقتی یک دشمنی رخ داد نمی توانیم مقابل آن بایستیم. اینها موضوعات شناخته شده ای است که متاسفانه در دولت قبل رعایت نشد و ثمراتش را امروز میبینیم.
توجه داشته باشید هدف گفتگوهای هستهای فقط این نیست که ما منافع شناخته شده هسته ای خودمان را تثبیت کنیم آن قبلا تثبیت شده هست ؛ما میخواهیم قطعنامههایی که علیه ایران صادر شده است را کنار بزنیم و جلوی ظلم به کشور رابگیریم. البته فعلا ظلم به کشور نمادش همین قطعنامههای ظالمانه است.
* زمانی که آقای جلیلی در راس تیم مذاکره کنندگان حضور داشتند نسبت به انتشار اخبار هسته ای به نوعی یک بایکوت خبری وجود داشت. ولی حالا که مقداری فضا تغییر کرده و جزئیاتی از مذاکرات گذشته منتشر میشود پی میبریم که فی المثل در آلماتی یا در بیانیه ای که در تهران بین سه کشور ایران، ترکیه و برزیل شکل گرفته بود چه گذشته است.بر همین اساس و با یک مقایسه بعضیها معتقدند امتیاز هایی که آن زمان قرار بوده بدهیم با امتیاز هایی که قرار است طبق بیانیه لوزان بدهیم اصلا قابل قیاس نیست؛ یعنی آن زمان با همه ادعاهایی که وجود داشت امتیازات بیشتری به طرف مقابل میدادیم. نظر شما چیست ؟
** متاسفانه همینطور است. در واقع برخی اوقات اتفاقاتی افتاده بود که بهتر است اجازه دهید وارد جزئیات نشویم. به هرحال تاریخ خواهد گفت در آلماتی چه رخ داد.
اما در هرصورت باید سعی کنیم در پرونده ملی هسته ای بالاترین اجماع را ایجاد کنیم. از دلواپسان نیز تقاضا میکنم بیایند حرف هایشان را بزنند و احیانا اگر قابل استفاده است مورد توجه قرار گیرد. حتی معتقدم اگر در برخی امور سیاسی محدودیتها برداشته شود و کینههای گذشته را فراموش کنیم میتواند به اجماع ملی کمک کند. ما در این شرایط به اجماع ملی نیاز داریم. اگر بتوانیم اجماع ملی را با قدرت بیشتری دنبال کنیم یقینا بهره ای که در مذاکرات میبریم بالاتر خواهد بود.
* در مورد ماجرای چگونگی رفع تحریم به هر حال ایران معتقد است که باید یک جا تحریمها لغو شود ولی طرف مقابل یکسری اظهار نظرهایی میکند که نشان میدهد به لغو یکجای تحریمها معتقد نیست.از سوی دیگر همانطور که میدانید ما سه مدل تحریم هستیم. تحریم هایی که اتحادیه اروپا انجام داده، تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای آمریکا.تحریمهای آمریکا خودش دو دسته میشود؛ تحریمهای دولت و تحریمهای کنگره. خواهش میکنم یک تحلیل جامع در مورد چگونگی لغو این تحریمها ارائه دهید. فیالمثل در شرایطی که اکثریت کنگره را جمهوری خواهان تشکیل دادهاند چگونه قرار است تحریمهای این نهاد آمریکایی لغو شود؟
** فکر میکنم آنچه که مسلم است مجموعه توافق باید در کنار هم رخ دهد. به نظر میرسد تا نوشتن متن توافق در این مورد نمی توان بیشتر از این سخن گفت. ترجیح من نیست که الان غیر از آن چیزی که در بیانیه است حرف بزنم. آنچه که در بیانیه آمده خیلی واضح است حالا اینکه زمان لغو تحریمها چه زمانی است و چگونه قرار است رخ دهد بستگی به نوع برخورد دو طرف توافقنامه دارد. به نظرم حتما یکی از نکات مهم متن نهایی همین موضوع خواهد بود. طبیعی است که ما به دنبال این هستیم هر چه زودتر تحریمها لغو شود.
آنها هم حتما دلشان میخواهد که ما اول آن اقداماتی که پذیرفتیم را انجام دهیم و سپس بحث لغو تحریمها مورد توجه قرار گیرد. به هر حال حتما هر دو طرف به دنبال این هستند که تفسیر خودشان را از این توافق مطرح کنند و در متن پایانی بیاورند.
اما قاعدتا در متن نهایی همه این مسائل روشن میشود. توجه داشته باشید از آنجایی که مذاکرهکنندگان ایرانی تاکنون خطوط قرمز را رعایت کرده اند از این به بعد هم این موضوع رعایت خواهد شد. بنابراین اجازه دهید تا توافق نهایی بیرون بیاید تمام ماجرا مشخص میشود.
* دولت آمریکا این توانایی را دارد که کنگره را مجاب کند تا تحریمهایش را لغو کند؟
** کسی که متعهد است توافق را اجرا کند دولت آمریکا است و خودش میداند میخواهد با کنگره چه کند. البته اینکه این توان را دارد یا ندارد تاریخ و تجربه میگوید معمولا رئیسجمهور آمریکا میتواند این کار را انجام دهد.شخصا نیز تصور نمیکنم در این خصوص مشکلی وجود داشته باشد.
* نظرتان در مورد فشاری که به وزارت خارجه و دولت برای انتشار فک شیت وارد شد، چیست؟
** اصرار برخی بر اینکه اظهارنظری اضافه بر آن چیزی که در بیانیه و اظهارنظرهای آقای ظریف و تیم مذاکرهکننده بود، شود خیلی مناسب نیست. این اصرار چه از سوی مخالفین توافق باشد و چه موافقین صحیح نمی باشد. آنچه که مسلم است دوستان ما در بیانیه لوزان خطوط قرمز را رعایت کردند. تعهدات دو طرف به گونهای است که اگر یک طرف به تعهدش عمل نکند آن طرف هم نمیکند یعنی این طور نیست که ما رفتیم یک تعهدی دادیم بدون اینکه روشن نباشد.
آنچه که باید خیلی دقت شود و خواهد هم شد متن نهایی است که باید به امضا برسد و هم ما و هم طرف مقابل را متعهد میکند.
* پیام تبریک آقای ظریف به وزیر خارجه جدید عربستان را چه طور تفسیر میکنید؟ به خاطر این پیام تبریک به ایشان انتقاد شد؟
** بی دلیل انتقاد شد. به خاطر اینکه این پیام تبریک هیچ مفهوم سیاسی ندارد. ضمن اینکه معتقدم تنها راهحل مشکلات منطقه این است که ایران و عربستان به منظور حل این مشکلات با یکدیگر مذاکره کنند.این مذاکرات در عین حالی انجام شود که هر یک مواضع خودش را دارد.این موضوع چه ایرادی دارد؟
بالاخره هر دعوایی یک جایی و یک زمانی باید به پایان برسد. به نظرم باید این گفتگوها شروع شود.
حال اینکه عده ای میگویند چرا آقای ظریف تبریک گفته است حرف نامربوطی است. ضمن اینکه وقتی وزیر خارجه کشوری که با آن در جنگ نیستیم عوض میشود پیام تبریک ارسال کردن اقدامی روتین است و اهمیت خاصی ندارد.
من حتی از این هم بالاتر میروم و میگویم باید وزرای خارجه دو کشور با هم ملاقات کنند.
* آقای عراقچی با آقای مصباح یزدی دیدار کردند و به ایشان گزارش ارائه دادند.این دیدار چه معنی دارد؟
** نمیدانم چرا این کار را کرده است ولی کار غلطی هم نیست. ما در حال تلاش برای یک پرونده ملی هستیم و چه بهتر که طرفداران بیشتری را جمع نماییم. البته اگر من بودم این کار را نمیکردم چون میدانم که خیلی تاثیر مثبتی ندارد ولی شاید دوستان ما فکر کردند که تاثیر مثبتی دارد.