موتلفه اسلامی
در این میان شانس گروههایی که دفاتر و تشکیلات استانی فعالی دارند بالاتر است. حزب موتلفه اسلامی که با ٢١٠ دفتر در شهرستانها بیشترین دفاتر حزبی را در میان اصولگرایان داراست از این لحاظ باید دست بالا را داشته باشد. اما عملا چنین اتفاقی رخ نداده است. موتلفهایها اگرچه با محوریت اسدالله بادامچیان در پی شناسایی چهرههای نزدیک به خود هستند اما به دلیل کماثر بودنشان به ویژه در شهرستانها در طول سالهای گذشته با ریزش عضو فعال مواجه شدهاند و عملا با فاصلهای که از جوانان اصولگرا گرفتهاند در راه یارگیری موفقیت چشمگیری به دست نیاوردهاند. البته در صورت اجماع کامل اصولگرایان یا چند دستگی آنها، موتلفه به طور سنتی در برخی حوزههای انتخابیه حرف اول را میزند اما اگر فضا در دست تندروهای اصولگرا بیفتد بعید نیست این سنتهای دیرین اصولگرایی نیز دستخوش تغییراتی جدی شود. نقطه قوت موتلفه نسبت به سایر گروههای اصولگرا منابع مالی این جریان در فرآیند انتخابات است.
موتلفه با پیوندی که از گذشته با نهاد بازار داشته همیشه چهرههای بزرگ اقتصادی اصولگرا را نمایندگی میکرده است و در طول ادوار گذشته انتخابات بخش عمدهای از بار مالی انتخاباتی اصولگرایان را بر عهده داشته است با این حال در بستن لیست کاندیداها اعضایش یا نمیتوانستند وارد لیست شوند یا اگر به لیست اصولگرایان وارد میشدند با شکست مواجه میشدند. نمونه این اتفاق در شکست انتخاباتی اسدالله بادامچیان در انتخابات مجلس نهم از تهران و نبیحبیبی در انتخابات مجلس هشتم بود. آنها با اینکه خرج اصولگرایان را داده بودند اما در نهایت راهی بهارستان نشدند. به همین دلیل نیز ممکن است موتلفه که با کاهش منابع مالی روبهرو شده است در بازی باهنر و سایر اصولگرایان شرکت نکند و منابع خود را صرفا در اختیار کاندیداهای اختصاصی خود که به لیست واحد – در صورت تحقق و ارایه- راه پیدا میکنند قرار دهد.
جامعه اسلامی مهندسین
محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و دبیرکل جبهه پیروان موثرترین و بانفوذترین عضو اصولگرایان حاضر در جبهه پیروان است. او در طول سالیان گذشته توانسته به نفر اول اصولگرایان در لیست بستن و مدیریت کردن کاندیداهای انتخابات مجلس تبدیل شود. با روشن شدن موضوع دریافت کمکهای انتخاباتی اصولگرایان از سوی چهرههای مختلف و سرازیر شدن این کمکها به سوی باهنر به نظر میرسد او برای کاهش کمکهای مالی موتلفه فکرهایی کرده باشد. با این حال آنچه باهنر دارد و موتلفه از آن بیبهره است قدرت چانهزنی گسترده در سطوح مختلف سیاسی است. باهنر با سابقه حدود ٢٨ سال نمایندگی مجلس از این لحاظ یکی از چهرههای منحصر به فرد در میان سیاستمداران ایرانی است.
به همین دلیل اعتبار سیاسی او در فضای فعلی از موتلفهایها آنقدر بیشتر هست که بتواند نامهای بزرگی نظیر نبی حبیبی و حسن غفوریفرد را از لیست تهران خارج کند. از سوی دیگر او در طول این سالها توانسته بسیاری از نمایندگان فعلی مجلس را به خود نزدیک کند که اگر ماجرای راهاندازی حزب توسط علی لاریجانی پدید نمیآمد او در جذب حداکثری نمایندگان فعلی که کاندیداهای بالقوه مجلس بعد هستند نیز برتر از دیگر اصولگرایان بود.
حزب رهروان ولایت
حزبی علی لاریجانی هنوز راه نیفتاده دستاندازهای زیادی برای اتحاد اصولگرایان ایجاد کرده است. لاریجانی با تجربه دو دوره ریاست مجلس شورای اسلامی بسیاری از نمایندگان فعلی را به خود نزدیک کرده است. با توجه به اینکه تقریبا تمامی نمایندگان کاندیداهای بالقوه دور بعد نیز هستند از این حیث لاریجانی میتواند بسیاری از آنها را جذب کند و در رقابتهای درون جناحی آنها را به عنوان کاندیدای اختصاصی جریان خود در لیست واحد - اگر به دست آید - قرار دهد. از طرفی نزدیکان و منسوبین لاریجانی با اعتبار و جایگاه او میتوانند کمکهای مالی گسترده قانونی برای کاندیداهای خود در نظر بگیرند. مجموعه شرایط لاریجانی و باهنر، نمایندگان فعلی مجلس را در دوراهی سختی قرار داده است.
اگر شرایط اصولگرایان آنگونه که امروز هست ادامه یابد موازنه قدرت در میان اصولگرایان منهای جامعتین بهشدت دستخوش تغییر خواهد شد. باهنر در تمامی موضعگیریهای سیاسی خود بر نقش رهبری جامعتین تاکید کرده و به نظر میرسد در نهایت مسیری جز آنچه جامعتین در نظر میگیرند پیش رو قرار ندهد اما علی لاریجانی تاکنون کوچکترین چراغ سبزی به تصمیمات جامعتین هم نشان نداده چه رسد به آنکه حالا ضلع سومی به نام آیتالله مصباح نیز وارد فرآیند ائتلاف شده است.
جبهه پایداری
پرحاشیهترین، پرخبرترین و البته خطرناکترین گروه اصولگرا برای دستیابی به وحدت جبهه پایداری است. آنها میوه همه حاشیهها و وحدتشکنیهایشان را در قرار گرفتن پدر معنویشان همتراز با جامعتین چیدهاند. هر چه رفتارهایشان رادیکالیزهتر میشود از سوی اصولگرایان امتیازهای بیشتری دریافت میکنند. با همین فرمول توانستهاند چنان جایگاهی برای خود تعریف کنند که موتلفهایها با سابقه ٥٠ سال فعالیت سیاسی آنها را به جلسه مشترک دعوت میکنند و باهنر آنها را جزیی از اصولگرایی تعریف میکند. پایداریها در انتخابات ریاستجمهوری توانستند بازی اصولگرایان را به کلی خراب کنند و این واهمه را در میان بزرگان اصولگرا ایجاد کنند که در صورت تداوم نادیده گرفته شدن همانطور که دستشان را از پاستور کوتاه کردند ممکن است ترکیب بهارستان را هم تغییر دهند. چهرههای جنجالی نظیر رسایی، کوچکزاده، بذرپاش، روحالله حسینیان و... اگرچه ممکن است امروز همگی عضو رسمی جبهه پایداری نباشند اما توان بر هم زدن وحدت را دارند.
آنها به درستی شاگردان آیتالله مصباحی هستند که توانست جامعه مدرسین را تا مرز انشقاق پیش ببرد. حالا اصولگرایان خوششان بیاید یا نه باید برای آنها هم در لیستهایشان جا باز کنند وگر نه ممکن است همین ائتلاف نصفه و نیمه و وحدت ظاهری پدید آمده از کفشان برود. جبهه پایداری در حوزه اعتبار سیاسی آیتالله مصباح را دارد که در سطح رهبران اصولگراست و نیروهای میدانیاش نیز با ایجاد حواشی مکرر توانستهاند در میان اصولگرایان وزن و جایگاه بخصوصی برای خود دست و پا کنند. در خصوص منابع مالی نیز آنها در دو طیف قم و تهران چهرههایی را دارند که میتواند منابع مالی مورد نیازشان را تامین کند. آنها همین حالا هم خود را بینیاز از وحدت میدانند و میدانند که نیروهای تندرو در شهرستانها جایی جز جبهه پایداری ندارند؛ گروهی به ظاهر کوچک با وزن سیاسی قابل توجه و منابع مالی گسترده که میتواند در شهرستانها کاندیداهای متعددی داشته باشد. راضی کردن آنها به ائتلاف به دلیل احساس بینیازیشان در همین سه حوزه کار سختی است.
جمعیت ایثارگران
جمعیت ایثارگران بیش از آنکه تشکیلات قدرتمند کشوری داشته باشد به چهرههای سیاسی متکی است. حضور چهرههایی نظیر الیاس نادران، علی دارابی معاون سابق سیما، لطفالله فروزنده، معاون احمدینژاد در دوره ریاست دولت و حسین فدایی در این جریان نشان میدهد آنها در نهادهای حساسی نظیر مجلس، دولت و صدا و سیما چهرههای شاخصی داشتهاند که اندوخته سیاسی برایشان رقم زده است. آنها البته شانس چندانی در جذب نیروهای شهرستانی ندارند اما به نظر میرسد بهراحتی میتوانند در حوزه انتخابیه تهران و چند شهرستان بزرگ چهرههای شاخص خود را وارد کنند. آنها میتوانند به پشتوانه فعالیت اقتصادی برخی اعضایشان بخشی از کاهش تزریق منابع موتلفه به جبهه پیروان را پوشش دهند.
جمعیت رهپویان انقلاب
رهپویان اگرچه کمتر در عرصه عمومی بروز و ظهور دارد اما بعد از پایداری در منتهی الیه تندروی جریان راست طبقهبندی میشود. علیرضا زاکانی، فریدالدین حداد عادل، مهدی طائب، زهره الهیان، حسین مظفر و پرویز سروری شاخصترین چهرههای این جریان هستند که به نظر میرسد همگی برای انتخابات مجلس عزمشان را جزم کردهاند. البته رهپویان در محاسبات اصولگرایان نه منابع مالی گسترده مانند موتلفه و باهنر در اختیار دارد و نه وزن و اعتبار سیاسیاش به لاریجانی و ایثارگران میرسد. نقطه قوت رهپویان که با استفاده از آن توانسته امتیازهایی نظیر گنجاندن برخی نامها در لیست اصولگرایان - اگر چنین لیست واحدی به دست آید- به دست آورد رسانههای آنان است. جریان رسانهای رهپویان با وبسایتها و مجلات درمیان اصولگرایان جایگاه خاصی دارد که در ایام انتخابات میتواند نقش موثری ایفا کند.