عبدالعزيز آل سعود، بنيانگذار حکومت اين رژيم گفته بود، مواظب يمن باشيد، زيرا يمن بسيار خطرناک است. آل سعود همواره از اقتدار و وحدت يمن وحشت داشته اند، به همين دليل اگر نتوانستند به طور مستقيم بر حاکميت و حکومت يمن مسلط باشند، اعمال نفوذ کردند.
همچنين، وحدت يمن و انسجام اين کشور را از طريق نفوذ در عشاير و ايجاد تفرقه ديني و مذهبي در معرض خطر قرار دادهاند؛ چون کشور يمن، کشور تاريخي است و تمدني کهن دارد، بر برخي سران و رهبران عشاير و قبايل سرمايه گذاري و حتي فرقهسازي کرد و جنگ داخلي به راه انداخت که يمن روي خوش به خود نبيند.
در يک جمله مي توان گفت، وحشت آل سعود از مردم يمن بوده است که استقلالخواهي، سلطه گري عربستان را زير سؤال برده اند. کشورهاي غربي و عربي نيز که از گسترش قيام مردمي يمن در هراس هستند، در جنايات عربستان در اين کشور مشارکت مي کنند.
با وجود اين، عربستان گرفتار بازي دو سر باخت شده است، زيرا اگر در اين جنگ شکست بخورد، از فقيرترين کشور با کمترين امکانات نظامي شکست خورده که يک رسوايي است و در صورت پيروزي هم وجهه عربستان به عنوان قاتل زنان و کودکان در ميان جهانيان بيش از پيش تخريب ميشود و همگان آن را با رژيم کودک کش صهيونيستي مقايسه مي کنند که اين هم شکستي سنگين براي رياض است. عربستان در هر شرايطي در يمن محکوم به شکست است و رؤياي پيروزي براي آن هرگز تعبير نمي شود. چنان که براي رژيم صهيونيستي تعبير نشده و نخواهد شد .
سکوت سازمانهاي جهاني
نکته بسيار مهم آن که اقدام عربستان نسلکشي عليه بشريت و نقض تمامي قوانين بين المللي است. سکوت سازمان هاي جهاني، از جمله شوراي حقوق بشر در برابر آن امري پرسش برانگيز و محکوم است. اين امر مطرح مي شود که آمريکا چگونه به بهانه نجات جان انسانها به اشغال عراق و افغانستان پرداخته و در برابر کشتار يمن سکوت کرده است. به راستي، اين امر واهي بودن ادعاهاي بشردوستي آمريکا را نشان مي دهد.
نکته مهم ديگر آن که آمريکا با ادعاي حمايت از بشريت و جلوگيري از احتمال آن که ايران در سال هاي آينده به سمت بمب هسته اي برود، به مقابله با حقوق هسته اي ايران که هرگز به دنبال سلاح هسته اي نبوده، مي پردازد، حال آن که در برابر جنايت آشکار عربستان که تهديد امنيت منطقه و جهان است، سکوت و حتي از آن حمايت کرده است.
کارتر، وزير دفاع آمريکا با استقبال از تجاوز عربستان و تعدادي ديگر از کشورهاي حامي رياض به يمن، اين حملات را در جهت منافع ايالات متحده خواند. اين اقدام نشانه اي بر ادامه بي منطقي و درس نگرفتن آمريکا از جنگ هاي گذشته است.
اين رفتار نشان مي دهد، اوباما هم در جاده بوش حرکت مي کند که زوال آمريکا را در پي دارد. نقش آمريکا در اين جنايت زماني آشکارتر مي شود که عادل الجبير، سفير عربستان در آمريکا در گفتگو با شبکه خبري اسکاي نيوز فاش کرد،عمليات نظامي که با عنوان «توفان قاطع» به رهبري عربستان عليه حوثي ها در يمن در حال انجام است، از ماه ها پيش و پس از رايزني با آمريکا انجام شده است.
نقش کشورهاي غربي در جنايات عربستان در يمن زماني آشکارتر مي شود که محافل رسانه اي اين کشورها تلاش کردند، تحولات يمن را تقابل ميان ايران و عربستان نشان دهند.
چنان که در گزارش رويترز با عنوان «ريسک و پاداش: سعودي ها مي توانند به وزنه سنگين در منطقه تبديل شوند يا در خدمت تقويت بيشتر ايران قرار گيرند»، آمده است: «حملات عربستان سعودي براي توقف کنترل حوثي ها به يمن مي تواند براي ساليان پيش رو نقش رياض را در منطقه و مقابله منطقه اي اين کشور با ايران ترسيم کند».
اين اخبار براي کمرنگ کردن جنايات عربستان و نيز کشاندن پاي ايران به معرکه يمن است. غرب چنان وانمود مي کند که يمن قرباني درگيري ميان ايران و عربستان يا همان شيعه و سني است تا به اين ترتيب نقش غرب در اين جنايت کمرنگ شود. اين تحرکات در حالي صورت مي گيرد که مسأله يمن صرفاً درگيري عربستان با مطالبات مردم يمن است. آل سعود به دليل نداشتن پايگاه مردمي در داخل از انقلاب هاي مردمي منطقه هراس دارد.
آيا عمليات زميني آغاز ميشود؟
بي نتيجه بودن عمليات هوايي و بعضي از اظهارات و تحرکات رژيم سعودي بحث انجام عمليات زميني عليه مواضع ائتلاف يمني حول محور انصارالله را به ميان کشيده است. در عين حال بسياري از ناظران نه تنها درباره مفيد بودن آن بلکه درباره اجرايي شدن آن نيز ابراز ترديد کرده اند.
در عين حال، در صورت حماقت آلسعود، عمليات زميني عليه مواضع ارتش و انصارالله از سه استان يمن در شمال، غرب و جنوب محتمل است. عمليات زميني سعودي از طريق مرزهاي غربي عربستان و شمالي يمن قاعدتا متوجه دو استان صعده و جوف است. اين دو استان تحت سيطره انصارالله و ارتش يمن است و عربستان در جريان جنگ ششم حوثي ها که از نيمه شهريور تا نيمه بهمن ماه 1388امتداد داشت، تجربه جنگ با انصارالله را دارد.
در جريان آن جنگ، نيروي زميني و هوايي عربستان، نيروي هوايي اردن و نيروهاي زميني و هوايي يمن- در دوره علي عبدالله صالح- عليه حوثي ها که شمار آنان از چندهزار نفر فراتر نمي رفت، وارد جنگ شدند و در نهايت شکست خوردند و چهار استان شمالي يمن- صعده، حجه، جوف و عمران- به طور کامل به تصرف حوثي ها درآمد .
انصارالله امروز تشکيل يافته از نيروهاي پراکنده حوثي ها در جنگ ششم و جمعيتهاي جديدي از زيدي هاست که اينک شمار آنان از هزاران نفر به دهها هزار نفر رسيده و تشکل منسجمي دارد و از سوي هزاران «لجان شعبي» - گروههاي مقاومت مردمي- در سراسر شهرها و روستاهاي يمن کمک ميشوند و به قوي ترين نيروي دفاعي يمن تبديل شده اند.
علاوه بر اين ارتش يمن در اتحاد کامل با انصارالله است و ائتلاف واحدي تشکيل داده اند و از سوي ديگر از سوي ميليون ها يمني حمايت مي شوند. بنابراين سرنوشت درگيري زميني در مناطق شمالي يمن- و غربي عربستان- مشخص است.احتمال ديگر اين است که عربستان از طريق استان «الحديده» در غرب يمن اقدام به عمليات زميني کند.
اين استان طولاني ترين مرز دريايي يمن در درياي سرخ را دارد و از اين منظر داراي اهميت استراتژيک است. اين استان که اکثريت مردم آن شافعي مذهب هستند، در اختيار ارتش و انصارالله قرار دارد. عربستان براي حمله زميني از طريق سواحل الحديده نيازمند استفاده از نيروي دريايي و بمباران سواحل غربي يمن و سپس پياده کردن نيروي نظامي از طريق شناورهاي نظامي و هلي برن است، اما درگيري در درياي سرخ موضوعي است که براي تردد آزاد کشتي هاي تجاري بينالمللي ازجمله دست کم 50 نفتکش که روزانه از اين دريا تردد مي کنند، خطرآفرين بوده و سبب توقف و تاخير در انتقال 8/3ميليون بشکه نفت که روزانه از اين آبراه استراتژيک به اروپا منتقل مي شود، خواهد شد.
اين در حالي است که بروز بي نظمي در آبراه درياي سرخ نه فقط ارتش يمن و انصارالله را وارد عمل مي کند بلکه، هر شهروند الحديده که خانه اش مورد حمله قرار مي گيرد را براي انتقام گيري وارد عمل مي کند و اين يعني حرکت صدها قايق مسلح مردمي در درياي سرخ. بنابراين حمله زميني به الحديده نيز تا حد زيادي غيرممکن خواهد بود.
احتمال سوم اين است که عربستان از طريق استان کوچک «عدن» در جنوب يمن اقدام به حمله زميني کند. عدن در يک دوره کوتاه حدود دو ماهه، مرکز تحرک مشترک القاعده و ميليشياي وابسته به منصورهادي بود. اين ها مي توانستند مقدمات انجام عمليات زميني عربستان عليه مواضع ارتش و انصارالله را فراهم کنند،اما در مورد امکان اجرايي اين عمليات در جنوب دو نکته اساسي وجود دارد؛ نکته اول اين است که عدن و ازجمله سواحل آن، اينک به طور کامل در اختيار ارتش و انصارالله است و از حضور نيروهاي انصار الشريعه- القاعده- و نيروهاي هادي پاکسازي شده است.
نکته دوم اين است که انجام عمليات از طريق سواحل عدن و الحديده يک تله براي نيروهاي نظامي عربستان به حساب ميآيد چراکه به محض نفوذ نيروهاي نظامي عربستان به عمق يک تا دو کيلومتري اين استانها به محاصره ارتش يمن و انصارالله و کميته هاي مردمي وابسته به آن درمي آيند و تارومار مي شوند.
نشانههاي تزلزل آلسعود
بهره گيري از حمايت هاي شوراي همکاري خليج فارس، واردسازي مصر و اردن به جنگ با مشوق عدم رويکرد رياض به اخوان المسلمين، تصويب بيانيه در اتحاديه عرب در حمايت از حمله به يمن، کسب حمايت کشورهاي اروپايي و آمريکا، همکاري با رژيم صهيونيستي عليه مردم يمن و تقلا براي تصويب قطعنامه در شوراي امنيت هر چند در ظاهر نشانه قدرت عربستان است؛ اما در واقع نمودي از تزلزل و آگاهي آن از ناتواني در برابر ملت يمن است که آن را به يارگيري گسترده سوق داده است.
عمليات هوايي به خودي خود موضوعيت ندارد و برتري در آن در مواجهه با مردم و کشوري که از توان هوايي محدودتري برخوردارند، به معناي به نتيجه رسيدن اهداف عملياتي به حساب نمي آيد. عمليات هوايي، عمليات پشتيباني است و به منظور شکل دهي به حرکت زميني نيروي مهاجم يا کمک به حرکت نيروي معارض با دولت مورد تهاجم دنبال مي شود اما اگر عمليات هوايي در حد مقدور انجام شود ولي زمينه را براي ورود زميني کشور مهاجم فراهم نکند يا نيروي معارض داخلي نتواند از آن براي تغيير شرايط به نفع کشور مهاجم استفاده کند، بي نتيجه به حساب مي آيد و اين در حالي است که کشور مهاجم بايد تبعات و آثار درازمدت حمله هوايي عليه خود را مورد توجه قرار دهد.
واقعيت اين است که پس از قيام شش ماه پيش مردم يمن به رهبري گروه انصارالله براي تکميل انقلاب ناتمام اين کشور و فرار مهرههاي سياسي عربستان از صنعا به عدن، دخالت هاي عربستان در امور داخلي يمن رنگ و بوي ديگري به خود گرفت و با منافع نامشروع و مطامع بسياري از دولت هاي منطقهاي و فرامنطقه اي به ويژه رژيم صهيونيستي درباره تنگه باب المندب گره خورد.
از اين جهت رياض که در ماه هاي اخير شاهد سوختن مهره هاي قديمي خود در يمن و از دست رفتن حياط خلوت قديمي خود و شکست ديگري در منطقه بود، با تحريکات آمريکا و به ويژه رژيم صهيونيستي و پوست خربزه اي که تل آويو براي مداخله نظامي مجدد زير پاي آل سعود انداخت، وارد باتلاق خطرناکي شد که همه کارشناسان ادامه آن را تله مرگ عربستان توصيف کردند، زيرا سعودي ها در حملات هوايي اخير خودبه يمن، چيزي غير از افزايش نفرت عمومي به دست نياورده و در صورت وارد کردن نيروهاي زميني خود به يمن، نظاميان خود را در معرض نابودي قرار خواهند داد، هر چند که آن ها سعي دارند مشکل خود را با سربازان و نيروهاي مزدور پاکستاني در قالب لشکرهاي اجاره اي حل کنند.
اکنون ثابت شده است که با حملات هوايي عربستان به يمن، نه تنها انصارالله و مردم اين کشور تسليم تجاوزات خارجي نشده و دست از مقاومت برنداشته اند، بلکه يمن به طور يکپارچه عليه آل سعود بپاخاسته و مردم مصمم هستند خاندان آل سعود را از اين تجاوز وحشيانه براي هميشه پشيمان کنند .
قطعاً ادامه اين حملات جز افزايش نفرت و بيزاري عمومي مردم يمن از رژيم آل سعود و دامن زدن به ناآرامي هاي منطقه و برهم زدن توازن امنيتي به ضرر آل سعود نتيجه اي نخواهد داشت چراکه عربستان هرگز آمادگي تداوم جنگ فرسايشي را ندارد و بايد از دو جبهه داخلي و عرصه کارزار يمن، خود را آماده دريافت ضربه کند.
هر چند آنها تلاش مي کنند اين بار، دريافت اين حملات احتمالي را از خود دور و در سطح شوراي همکاري و شرکاي منطقه اي خود تقسيم کنند ولي به هر حال ساختار سياسي، امنيتي و نظامي اين کشورهاي به اصطلاح همپيمان آل سعود آنچنان نيست که بتوانند تبعات چنين جنگي را تحمّل کنند.
کاملاً روشن است که تهاجم نظامي به يمن، دامي است که صهيونيست ها براي آلسعود تدارک ديده اند و آن ها در اين جنگ نيابتي که به نمايندگي از رژيم صهيونيستي در يمن برافروخته اند، سرشکسته تر از هميشه خواهند شد و همچون حملات گذشته شان به يمن، با خفت و خواري به آن پايان خواهند داد زيرا الگوبرداري آنان از شيوه حملات هوايي صهيونيست ها به غزه نيز نخواهد توانست آل سعود را به جايي برساند، چراکه اين بار نه يک تشکيلات دولتي بلکه ملتي بپاخاسته و آزاده در مقابل آن ها قرار دارد . ادامه دارد...