سیدمهرداد سیدبرزگر
عالمان جغرافیای سیاسی یا علم ژئوپلیتیک معتقدند چند نقطه حیاتی و سوقالجیشی در خاورمیانه وجود دارد که اگر کشوری بر این مناطق مسلط شود، از قدرت و توان بالاتری در منطقه و جهان بهره خواهد برد؛ از دیرباز نیز توجه به این مناطق و شاهراههای جهانی اهمیت فراوانی در استراتژی کشورها داشت، لذا تلاش برای نفوذ در منطقه و تسلط بر تنگه هرمز، خلیج عدن، تنگه بابالمندب و کانال سوئز همیشه وجود داشته است و هر کشوری سعی میکند مانع نفوذ رقیب خود در این مناطق شود. ایالات متحده آمریکا و قدرتهای غربی سالیان طولانی است سعی دارند با تسلط بر دریاها و اقیانوسها از طریق نیروی دریایی قدرتمند توان و قدرت جهانی خود را ارتقا داده و به نمایش بگذارند و از این طریق روند انتقال انرژی و تجارت جهانی را تحت کنترل خود حفظ کنند، از همین رو به هیچ وجه حاضر نیستند کشوری استراتژی آنها را با مشکل روبهرو کند. وجود پایگاه بزرگ «دیگو گارسیا»ی ایالات متحده آمریکا در اقیانوس هند و زیرمجموعه آن در بحرین تحت عنوان پایگاه پنجم نیروی دریایی آمریکا و نیروی واکنش سریع این کشور و پایگاههایی از این دست در منطقه، در چارچوب همین استراتژی پایهریزی شده است که علاوه بر تفوق بر دریاها از برتری و حضور سایر قدرتها در منطقه جلوگیری کنند.
احاطه خاورمیانه در پیوند ۲ اقیانوس بزرگ هند و اطلس که از طریق مجاری آبی این اقیانوسها شامل خلیجفارس، دریای عمان، خلیج عدن، دریای سرخ و در طرف دیگر دریای مدیترانه، دریای سیاه و دریای اژه صورت گرفته است، منطقه را از ویژگی منحصر به فردی برخوردار کرده که همین عامل باعث توجه سایر کشورها شده است. در بین چند منطقه حساس ژئوپلیتیک خاورمیانه، ۲ ناحیه به نوعی به یمن مربوط است، لذا از این حیث یمن کشوری استثنایی محسوب میشود که به واسطه خلیج عدن و تنگه بابالمندب از ژئوپلیتیک خاصی بهره میبرد.
نکته مهمی که درباره یمن باید به آن توجه کرد، این است که یمن به دلیل شرایط خاص و قبیلهای خود و همجواری با پادشاهی آلسعود بسیار بیثبات و تنشزا بوده است. این شرایط بعد از جنگ اول جهانی به خوبی مشخص شد و ۲ کشور یمن شمالی و جنوبی به طور علنی شکل گرفت. از همین جا بود که یمن با شرق و غرب و با کشورهای ناسیونالیست و محافظهکار عربی همپیمان شد و به محلی برای جنگ سرد جهانی و منطقهای تبدیل شد که ۲ یمن شمالی و جنوبی را به طور نیابتی با یکدیگر درگیر میکرد. این جنگها و درگیریها برای مردم یمن نتیجهای جز ویرانی و عقبماندگی نداشت و این مداخله خارجی بود که اوضاع را ملتهب و متشنج میکرد تا بهره خود را از این شرایط ببرد.
یمن تا سال 1990 و اتحاد شمال و جنوب سرزمینی بود برای جنگ نیابتی بین غرب و شرق و نفوذ خاندان سعود و بعد از اتحاد نیز این آلسعود بود که به هیچ وجه ملت و دولت یمن را به حال خود رها نکرد و همیشه سعی داشت یمن را کشوری تحت نفوذ و سلطه خود نشان دهد. رژیم آلسعود همیشه سعی داشته است کنترل تمام شبهجزیره عربستان را در دست بگیرد و روحیه توسعهطلبی شدیدی نسبت به یمن و سایر کشورهای شبه جزیره دارد و همین عامل باعث میشود در امور این کشورها دخالت کند. از طرف دیگر تغییر در اوضاع متحدان آلسعود در منطقه چون یمن و بحرین و شکلگیری حکومتهای مردمی بر موج نگرانی آلسعود افزوده است.
یمن در زمان علی عبدالله صالح، رئیسجمهور مادامالعمر سابق این کشور، اگرچه به ظاهر یک جمهوری بود ولی با این حال موجب ترس آلسعود بود که مبادا مردم عربستان را به سمت یک حکومت مردمی و جمهوری سوق دهد؛ بعد از سال 2011 و شکلگیری موج بیداری اسلامی در منطقه، یمن نیز دچار تغییر و تحول اساسی شد و میتوان گفت تنها کشوری بود که به طور کامل بیداری اسلامی و انقلاب مردمی را طی کرد و حکومت دیکتاتوری صالح را سرنگون کرد. در کنار این شرایط باید به ویژگی مهم مردم یمن نیز اشاره کرد؛ مردم یمن مردمی انقلابی و مقاوم هستند که سالیان متمادی تحت ظلم و ستم قدرتهای خارجی و بویژه آلسعود قرار داشتند، لذا مردمی استکبارستیز و غربستیز و ضد آلسعود هستند. همچنین شیعیان زیدی یمن نیز از قدرت و پایگاه اجتماعی بالایی در این کشور برخوردارند که به آنها امکان ساخت اجتماع را میدهد. گروه حوثی نمود بارز شیعیان زیدی یمن است که انصارالله یمن را شکل دادند.
انصارالله یمن در کنار کمیتههای مردمی پس از بیداری اسلامی و کارشکنیهای داخلی و خارجی در شکلگیری حکومت مردمی یمن و همچنین پس از استعفای منصور هادی از ریاست جمهوری، اداره امور یمن را به عهده گرفت تا شرایط را برای استقرار یک حکومت قانونی و مردمی فراهم آورد. همین شرایط و ترس از استقرار یک دولت مردمنهاد و برخاسته از جریان مقاوم انصارالله موجب شد آلسعود با همکاری آمریکا، اروپا، مصر، شورای همکاری خلیجفارس و رژیم صهیونیستی وارد معرکه یمن شود و این کشور را در محاصره کامل خود قرار دهد.
رژیم آلسعود به بهانه بازگرداندن منصور هادی، رئیسجمهور مستعفی یمن که خود کنار رفته بود و به بهانه تسلط انصارالله بر یمن، اقدام به حمله نظامی به این کشور کرد، لذا در 6 فروردین سال جاری با جنگندههای خود به یمن حمله کرد. اگرچه تا پیش از این آلسعود سعی داشت همان نقشه سوریه و عراق را در یمن پیاده کند و با حمایت و تغذیه نیروهای افراطی چون القاعده یمن موجب تنش و ناآرامی در این کشور شود ولی به این نتیجه رسید که در کنار اقدامات تروریستی و خرابکارانه القاعده در یمن، خود نیز با حمایت قدرتهای خارجی دیگر به یمن حمله کند.
درگیری و تنش در روابط بین آلسعود و یمن ریشه تاریخی دارد و به زیادهخواهی آلسعود بازمیگردد و همین عامل باعث تنفر و دشمنی مردم یمن با رژیم توسعهطلب آلسعود است که این روحیه به بخشی از اعتقادات مردم یمن تبدیل شده است. رژیم آلسعود ۳ استان عسیر، نجران و جیزان یمن را در سال 1934 در اختیار گرفت، این سه استان نفتخیز بهرغم مخالفت مردم یمن و تحت فشار آلسعود از یمن جدا شده بودند که منشأ اختلاف اساسی بین 2 کشور شد. همچنین عربستان ادعاهای ارضی زیادی نسبت به سرزمین یمن دارد و معتقد است دوسوم جنوب یمن به آلسعود تعلق دارد و مناطق مأرب، ربعالخالی و حضرموت که از لحاظ استراتژیک و منابع انرژی بسیار حائز اهمیت است باید تحت حاکمیت رژیم آلسعود قرار گیرد.
در واقع پادشاهی سعودی سعی دارد وضعیت ژئوپلیتیک خود را که توسط خلیجفارس و جمهوری اسلامی ایران تحت فشار است از طریق اشغال یمن ارتقا بخشد تا از وابستگی خود به تنگه هرمز تا حدی بکاهد. در کنار این شرایط وجود گروه قدرتمند حوثی یا انصارالله یمن که از شیعیان زیدی محسوب میشوند نیز نگرانی آلسعود را افزایش داده است؛ آلسعود نگران است شیعیان در یمن به قدرت برسند و با توجه به رابطه عمیق بین شیعیان یمن و جمهوری اسلامی، عربستان سعودی عملاً در محاصره قرار خواهد گرفت. آلسعود از یک طرف با بیداری اسلامی مردم بحرین و استان شرقیه خود روبهرو است و از طرف دیگر نیز شاهد تکمیل روند دولتسازی در یمن توسط گروه انصارالله و کمیتههای مردمی است که این شرایط در کنار قدرتیابی روزافزون جمهوری اسلامی ایران و پیروزیهای محور مقاومت در برابر داعش بشدت برای عربستان سعودی سخت خواهد بود، لذا عربستان سعی دارد با محاصره کامل یمن، تمام نیروهای انقلابی این کشور را سرکوب کند تا حداقل محاصره خود را از بین برده و عقبه و عمق استراتژیک خود را ترمیم کند تا بتواند تمام توان خود را در یک جبهه به کار گیرد و نه ۲ جبهه شمالی و جنوبی.
در این راستا آلسعود سعی دارد با تخریب تمام زیرساختهای یمن در کنار ایجاد یک جنگ تمامعیار به وسیله کشتن مردم بیگناه، روحیه مبارزه و انقلاب را در یمن از بین ببرد و از طریق اعزام نیروی زمینی خود و کشورهای ائتلاف در عملیات «توفان قاطعیت» یمن را به کل در اختیار بگیرد اما سابقه جنگهای آلسعود با یمن به خوبی نشان میدهد عربستان توان ایستادگی در برابر یمن را نخواهد داشت و در این مقطع نیز مردم یمن در کنار کمیتههای مردمی و انصارالله به خوبی توانستهاند هم در مقابل جریانهای داخلیِ حامیِ رئیسجمهور مستعفی و خائن یمن منصور هادی و نیروهای تکفیری مقاومت کنند و هم در جبهه خارجی نیروهای ائتلاف عربی، عبری و غربی را شکست دهند.
رژیم صهیونیستی نیز در کنار عربستان سعودی و غرب در عملیات علیه یمن حضور فعال دارد، در واقع این رژیم نیز به دلیل شرایط بد ژئوپلیتیک خود که در دریای سرخ محصور است به یمن به چشم دروازه ورود و خروج نگاه میکند. رژیم صهیونیستی بر پایه دکترین بن گورین سعی دارد با حضور فعال در دریای سرخ، روابط خود را با کشورهای حاشیهای آن گسترش دهد تا از این طریق عقبه خود را در مقابل جهان عرب و دشمنان خود تقویت و مانع محاصره خود توسط اینان شود، به همین خاطر تنگه بابالمندب و خلیج عدن اهمیت فراوانی برای این رژیم دارد. در این راستا رژیم صهیونیستی طی سالیان متمادی سعی کرده است با کشورهای اطراف دریای سرخ و خلیج عدن ارتباط فعال داشته باشد، لذا با اتیوپی، جیبوتی، اریتره و سایر کشورهای شاخ آفریقا ارتباط رسمی و قوی دارد و یمن در این میان از جایگاه بالایی برخوردار است.
یمن در دریای سرخ و خلیج عدن دارای جزایر متعددی است و مهمتر اینکه تنگه بابالمندب را نیز در اختیار دارد، لذا برای رژیم صهیونیستی حیاتی است که حکومتی در یمن به قدرت برسد که همپیمان آنها باشد ولی شرایط یمن به گونهای پیش میرود که احتمال روی کار آمدن چنین دولتی صفر است و به احتمال فراوان یک حکومت انقلابی و مردمی که ریشه در جریان انصارالله دارد به قدرت برسد که به لحاظ سیاسی و اعتقادی با جمهوری اسلامی ایران پیوند عمیق دارد و از مدافعان حقیقی آزادی فلسطین است. در اصل صهیونیستها سعی دارند مانع شکلگیری محوری از مقاومت بسان حزبالله لبنان در یمن شوند و از همین رو در عملیات توفان قاطعیت با عربستان سعودی همکاری و مشارکت فعال دارند.
با توجه به این شرایط وضعیت یمن بسیار خاص و متفاوت است و طی این یک ماهی که از تجاوز وحشیانه عربستان و متحدان آن به یمن میگذرد بهرغم اینکه اوضاع انسانی یمن بسیار بحرانی است و تمام مجامع بینالمللی نیز سکوت کردهاند، نیروهای مردمی به رهبری انصارالله یمن توانستهاند به خوبی در مقابل نیروهای بیگانه مقاومت کنند و روز به روز نیز بر پیشرویها و پیروزیهای خود میافزایند و نکته اصلی اینکه روحیه مردم یمن در کنار تجربه شکستهای متعدد سعودیها از شیعیان حوثی در سالهای پیش همگی نشان میدهد عربستان سعودی با حملات هوایی خود نمیتواند این بار هم یمن را که متحد شده است شکست دهد و پازل یمن نیز مثل سوریه، عراق و لبنان تکمیل خواهد شد.