تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۱  ، 
کد خبر : ۲۷۵۶۲۴
تأسیس دفاتر جدید دیپلماتیک ایران و آمریکا در خاک دو کشور بهانه جدید تجدیدنظرطلبان برای تعدیل چهره آمریکایی‌ها

تطهیر استکبار با عادی‌سازی روابط تهران - واشنگتن!


عادی‌سازی روابط تهران- واشنگتن چند ماهی می‌شود که در دستور کار روزنامه‌های زنجیره‌ای طیف تجدیدنظرطلب قرار گرفته و به گونه‌ای تلاش می‌شود از کم‌ارزش‌ترین خبر سیاسی مرتبط با این موضوع این نتیجه به دست آید که «توسعه روابط ایران با امریکا» ضرورتی انکارناپذیر است

عادی‌سازی روابط تهران- واشنگتن چند ماهی می‌شود که در دستور کار روزنامه‌های زنجیره‌ای طیف تجدیدنظرطلب قرار گرفته و به گونه‌ای تلاش می‌شود از کم‌ارزش‌ترین خبر سیاسی مرتبط با این موضوع این نتیجه به دست آید که «توسعه روابط ایران با امریکا» ضرورتی انکارناپذیر است.

البته اتخاذ چنین رویکردی پس از روی کارآمدن دولت یازدهم رنگ و لعاب تازه‌تری به خود گرفت به‌صورتی که جریان مورد اشاره تلاش کرد با بهره‌گیری از تاکتیک‌هایی نظیر «برجسته‌سازی» مواضع و رفتارهای به ظاهر دوستانه مقامات غربی در رسانه‌های زنجیره‌ای خود و تعریف و تمجید از رویکرد کنونی دولتمردان امریکا نگاه مردم به عملکرد سران این کشور را تغییر دهد.

پدرخوانده‌های این جریان تلاش می‌کنند بر همین اساس ضرورت تجدیدنظر در مبانی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را مطرح کرده و این را القا کنند که «مسامحه و گسترش روابط با امریکا» مطالبه عمومی مردم بوده و دشمنی با امریکا بهره‌ای جز تحریم و محدودیت‌های بین‌المللی ندارد. در این میان تضعیف روحیه استبکارستیزی مردم و تبدیل آن به پذیرش سازش ناعادلانه با غرب هم به‌شدت مورد توجه آنها قرار گرفته چراکه معتقدند ادامه این مسیر حاکمیت را در مسیری هدایت می‌کند که به بسیاری از خواسته‌های نامعقول طرف غرب پاسخ مثبت دهد.

ذوق‌زدگی از تأسیس دفاتر جدید دیپلماتیک ایران و آمریکا در خاک دو کشور!

همانطور که اشاره شد تزریق نگاه خوش‌بینی به غرب در جامعه آن هم به کمک رسانه‌های پرشمار خود یکی از تاکتیک‌های مناسب این جماعت است آنگونه که طی 20ماه اخیر بارها تلاش شده تا کم‌اهمیت‌ترین اقدامات مقامات امریکایی پراهمیت‌ترین موضوعات ترجمه شده و به «اساسی‌ترین قدم‌های امریکایی» جهت مصالحه با جمهوری اسلامی ایران تعبیر شود که می‌توان به نمونه‌هایی از آن اشاره کرد. آخرین نمونه از تلاش تجدیدنظرطلبان برای عادی‌سازی روابط ایران- امریکا و پیرو آن تعدیل روحیه استکبارستیزی جامعه را می‌توان در صفحات نخست روزنامه‌های زنجیره‌ای در روز شنبه مشاهده کرد.

به عنوان نمونه روزنامه آرمان رسانه نزدیک به خانواده هاشمی تیتر نخست خود را به همین موضوع اختصاص داده؛ «ساختمان‌ها نو می‌شود» و از ضرورت توسعه روابط اینگونه یاد کرد: «به این ترتیب عادی‌سازی روابط بین واشنگتن و تهران با همه پیچیدگی‌هایش زمان زیادی خواهد برد و باید این را اضافه کرد که این بازگشایی دفاتر دیپلماتیک را نمی‌توان به معنی به رسمیت ‌شناختن کامل دیپلماتیک دانست. اما شاید بتوان گفت ایجاد یک دفتر حافظ منافع یک قدم پیش از روابط کامل دیپلماتیک دو کشور باشد. این در حالی است که حسن روحانی، رئیس‌جمهور سال گذشته گفته بود عدم‌رابطه و شرایط ایران و امریکا تا قیامت نخواهد بود.».

روزنامه‌های شرق، مردمسالاری و اعتماد هم در مطالبی ‌با عنوان «افتتاح دفاتر جدید حافظ منافع ایران و امریکا» به ذوق‌زدگی از خبر روزنامه واشنگتن پست پرداختند.

حال سؤال اصلی اینجاست که چرا روزنامه‌های متعدد طیف تجدیدنظرطلب حتی یک بار هم تهدیدات پردامنه مقامات امریکایی علیه کشورمان را در صفحات نخست خود پوشش نمی‌دهند و به جای آن یک خط در میان از ضرورت بازگشایی دفاتر جدید دیپلماتیک سخن به میان می‌آورند. یا اینکه چرا به رغم بدعهدی امریکا طی چندماه اخیر و افزایش چند باره تحریم‌ها علیه کشورمان هیچ گاه به ضرورت هوشمندی و عدم اعتماد تیم مذاکره‌کننده به غربی‌ها نپرداخته و به جای آن خواهان گسترش روابط با ایالات متحده امریکا شده‌اند.

20ماه تلاش برای عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا

البته همانطور که اشاره شد این اولین باری نیست که روزنامه‌های طیف تجدیدنظرطلب چنین رویکردی را اتخاذ می‌کنند و می‌توان مصادیق فراوانی را برای آن ذکر کرد؛ به عنوان نمونه در طول هفته‌های ابتدایی پس از توافق ژنو 3، اعترافات دوپهلوی برخی دیپلمات‌های غربی درباره «حقوق هسته‌ای ملت» را به شدت برجسته یا سخنان مرموزانه نمایندگان نظام سلطه در مورد «لغو تحریم‌ها» را با آب و تاب فراوان در سطح رسانه‌هایشان جهیده می‌کردند، اما برعکس، مواضع خصمانه و قلدرمآبانه سیاسیون غربی را علیه مردم سانسور می‌کنند یا بسیار کمرنگ و کم‌رمق پوشش خبری می‌دهند. نمونه دیگر از تلاش‌های جماعت تجدیدنظرطلب برای عادی‌سازی روابط ایران و غرب را می‌توان آنجا جست‌وجو کرد که رئیس‌جمهور کشورمان با نخست‌وزیر انگلیس دیدار کرد.

همزمان با دیدار روحانی – کامرون در نیویورک انبوهی از رسانه‌های این طیف با ذوق‌زدگی این دیدار را «تاریخی» و «پایان‌دهنده روابط سرد 36 ساله» توصیف و با عبارت‌هایی مبالغه‌آمیز این اتفاق را دستاوردی بزرگ و تأثیرگذار برای کشورمان عنوان کردند. از سوی دیگر برخی مقامات دولتی مانند حمید ابوطالبی، معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور در صفحه توئیتر خود پس از این دیدار با جملاتی تأمل‌برانگیز و سراسر احساس‌محور می‌نویسد: «‌این دیدار... در روابط اروپا و ایران تغییرات اساسی ایجاد کرده و مذاکرات هسته‌ای را تحت تأثیر قرار خواهد داد. لذا از دستاوردهای مهم سفر امسال دکتر روحانی به نیویورک، تحول در روابط تهران- لندن و بحث هسته‌ای، پس از دیدار سران ایران و انگلستان است. دوستان گرامی! وقتی عده‌ای نگران دیدار با اوباما باشند، دیدار با کامرون دیگر محل نزاع آنان نخواهد بود.»

همه این مواضع در حالی بود که دیوید کامرون تنها پس از 9 ساعت از دیدار با روحانی موجی از تخریب و تهمت‌ها را متوجه مردم ایران کرد.

اهداف مترتب شده بر عادی‌سازی روابط تهران- واشنگتن چیست؟

از آغاز مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5، جریانی در دولت برای عادی‌سازی روابط و برداشتن گام نهایی برای ایجاد دوستی بین ایران و ایالات متحده امریکا تلاش کرده است.

صحبت تلفنی رئیس‌جمهور روحانی با اوباما در آخرین لحظه‌های حضور وی در نیویورک و در هواپیما در سال گذشته، دیدارهای دوجانبه ظریف و کری، دعوت از هیئت‌های تجاری- سیاسی و جریانات فکری- دینی امریکایی برای بازدید کاری از ایران، برنامه‌ریزی برای ایجاد تعاملات علمی در قالب دیپلماسی علم و فناوری و فرصت‌سازی برای حضور شرکت‌های نفتی و همچنین شرکت‌های دانش‌بنیان امریکایی و همچنین مکالمات تلفنی ظریف و کری در مورد مسائل منطقه و اتفاقات یمن و در اخرین موارد حضور کری در خاک دیپلماتیک ایران در ایالات متحده را می‌توان نمونه‌های دیگری از این حرکت زیرپوستی در دولت نامید.

گفتنی است دولت در یک سال گذشته از یک سو ضمن فضاسازی‌های گسترده رسانه‌ای روی توافق هسته‌ای و گره زدن آن به رفع مشکلات اقتصادی به صورت نرم آغاز به ایجاد تعاملات و ارتباطات مختلف به صورت پله‌ای با طرف امریکایی نموده است تا اولاً به کاهش حساسیت‌های عمومی جامعه ایران که دارای نفرت شدیدی از امریکا هستند پرداخته و هر گونه واکنشی را نسبت به تعاملات جدی و آشکار را خنثی نموده و در ثانی عقبه لازم ارتباطی و تعاملی لازم را برای روزهای پس از توافق آماده نماید.

اما می‌توان اهداف طبقه‌بندی بسیاری را برای تحرکات اینگونه تجدیدنظرطلبان و طیفی از دولتمردان تشریح کرد که عمده‌ترین آن را باید موارد ذیل دانست.

 1ـ«‌مخدوش‌‌کردن الگوی مقاومت در مقابل غرب» یکی از اهدافی است که جریان دوم‌خردادی سال‌هاست به دنبال آن بوده، آنگونه که این جماعت ماه‌ها قبل از برگزاری انتخابات یازدهم ریاست جمهوری این را به افکار عمومی منتقل می‌کرد که تنها عامل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم دیپلماسی تهاجمی و فعالانه ایران در بحث هسته‌ای است که در صورت تغییر در این رویه رفتاری، گشایش فراوانی در زندگی آنها اتفاق خواهد افتاد. این جریان در ماه‌های پیش با بهره‌گیری از اتفاقات بحث‌برانگیزی نظیر «دیدار چهره به چهره دو رئیس‌جمهور ایران و امریکا‌» و همچنین «‌استمرار مذاکرات دو طرفه با نمایندگان نظام سلطه» تلاش دارد به جامعه این را تلقین نماید که تحقق این موارد می‌تواند پوششی مناسب برای کاهش تحریم‌ها و ترمیم چهره بین‌المللی ایرانیان به شمار آید و این یعنی شکستن هیبت نماد مقاومت در مقابل امریکا.

2ـ استحاله اصول و مبانی سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران هم یکی دیگر از اهداف است، به صورتی که مهم‌ترین مؤلفه این سیاست خارجه که همان مبارزه با استکبار و مقاومت بر سر اصول است، جای خود را به سازش، تسلیم و روابط عادی دوطرفه داده تا دیگر در سیاست خارجه کشورمان نتوانیم جایی از مبارزه و مواجهه با قدرت‌های استعمار‌گر بیابیم.

3- «فشار به حاکمیت اسلامی از دالان افکار عمومی» هم در این طرح مورد توجه قرار گرفته است. با این توضیح که رهبران تئوریک این جریان به خوبی می‌دانند که «‌تغییر نگرش مردم تغییر گفتمان و قواعد رفتاری در کارگزاران نظام را در پی دارد» بنابراین باید تلاش شود تا مردم جامعه در حوزه‌های مختلف از جمله نوع مواجهه با نظام سلطه دچار تغییر نگاه شده و به این باور برسند که ادامه مقابله با امریکایی‌ها دستاوردی جز تحریم‌های بین‌المللی به همراه نداشته است. زمانی هم که این باور عمومی نهادینه شد خود به خود حاکمیت تحت فشار خواسته‌های مردمی قرار گرفته و از نبرد با نظام سلطه دست بردارند.

چرا روابط ایران و آمریکا عادی نخواهد شد؟

هر چند جماعتی در داخل به خاطر حفظ منافع سیاسی و حزبی خود در تلاشند تا با تغییر باورها و نگرش‌های مردمی نسبت به غرب هویت انقلاب اسلامی را دستخوش تغییر قرار دهند اما نگاهی کوتاه به اقدامات خصمانه امریکایی و متحدانش در قبال مردم ایران به خوبی نشان می‌دهد که اساساً نگاه مردم به غرب موضوع سطحی و دسته چندمی نیست که با بازی‌های سیاسی یک جناح دستخوش تغییر قرار بگیرد.

شعار «مرگ بر امریکا» یا همچنین نه شرقی نه غربی... ، اگرچه بعد از پیروزی انقلاب همگانی شد اما یکی از شعارهای راهبردی و البته خودجوش مردمی در ادبیات انقلاب به شمار می‌آید. روند تکامل و شکل‌گیری این شعار نشان می‌دهد این شعار ابتدا برآمده از شعور و سپس شور مردم ایران بوده است. در جریان انقلاب شعارهایی با مضمون «مرگ بر امریکا» آنطور که باید و شاید عمومیت نیافته، اما در نیمه دوم سال 57 که به روزهای پیروزی انقلاب نزدیک می‌شویم به موازات حمایت‌های امریکا، شعارهایی علیه رئیس‌جمهور وقت امریکا سر داده می‌شود. شعار دیگری در آن مقطع زمانی جمله معروف «این شاه امریکایی اعدام باید گردد» است که حاکی از منطق مخالفت مردم با شاه و بصیرت آنها نسبت به نقش امریکاست.

«چین، شوروی، امریکا - دشمنان خلق ما» هم شعار مهم دیگری است که در آن واژه امریکا به صراحت بیان شده و تلاش شده تا از اقدامات جهت‌دار مقامات این کشور برائت به عمل‌‌‌ آید.

همانطور که عنوان شد اساس شکل‌گیری شعار مرگ بر امریکا را باید در رفتار و اقدامات عملی و مواضع دولت امریکا در قبال انقلاب مردم ایران دانست.

آنطور که با فرار شاه به امریکا، سمت و سوی شعارهای ملت با الفاظ صریح‌تری متوجه دولت امریکا گردید و شعار کلیدی «بعد از شاه نوبت امریکاست» بر سر زبان‌ها افتاد که حاوی دو پیام مهم بود؛ یکی اینکه عامل اصلی و ریشه انقلاب به مخالفت علیه امریکا باز می‌گردد و دیگر اینکه گشودن دو جبهه همزمان خطر به تأخیر افتادن پیروزی را در بردارد.

عدم به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی، بلوکه کردن اموال ایران، حمایت و پناهندگی سران رژیم، موضع مجلس سنای امریکا علیه اعدام سران رژیم پهلوی در خرداد 58، طراحی کودتا، حمایت از گروه‌های تروریستی و برانداز و... از جمله رفتارهای خشن دولت امریکا علیه مردم مسلمان ایران در اوایل انقلاب است که اگرچه واکنش نظام و مردم را در قالب تظاهرات و موضع‌گیری در پی داشت اما به شعار مرگ بر امریکا منجر نشد. بنا بر آنچه عنوان شد جماعت تجدیدنظرطلب نباید انتظار داشته باشند که مردم صدها اقدام براندازانه، دخالت‌جویانه و غیرانسانی امریکا و متحدانش در طول بیش از 100 سال اخیر در قبال مردم سرزمین ایران را به راحتی نادیده گرفته و به واسطه یک مکالمه چند دقیقه‌ای قلم قرمزی بر رفتارهای ضد انسانی امریکایی‌ها کشیده و آغوش را برای افرادی نظیر اوباما و کری که از هیچ کوششی برای تحقیر و توهین ملت ایران فروگذار نمی‌کنند، باز کنند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات