پایگاه بصیرت،با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیامهای الهی و معنوی امامخمینی(ره) در سراسر جهان طنینانداز شد. ایشان با تأسی به آموزههای اسلام ناب محمدی بسیاری از روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را متحول ساخت و نظامهای رایج دنیا را به چالش فراخواند و الگوی تازهای ارائه کرد و میلیونها انسان سرگشته در برهوت الحاد و گرفتار در دام جاهلیت عصر مدرن را با دعوت به ارزشهای وجودی خویش و دین و معنویت، رهایی بخشید. در تبیین و تفسیر حقیقت انقلاب امام خمینی باید گفت؛ با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، دنیا شاهد رخداد یک معجزه عظیم الهی بود و این واقعیتی است که بارها پیر و مرادمان بر آن تأکید کردند: «یک تحول روحی در جامعه پیدا شد که من غیر از آنکه بگویم یک معجزه بود، یک اراده الهی بود، نمیتوانم اسم دیگری رویش بگذارم» و در جایی دیگر میفرمایند: «اینجا حساب الهی است، اینجا دست خداست. اشخاص نمیتوانند یک همچو قدرتی ایجاد کنند... این اراده الهی است که تمام حسابهای حسابگران مادی را باطل کرد.»(صحیفه نور، ۲۳/۲/۵۸) بسیاری از شخصیتهای غیرمسلمان نیز با تأیید عدم گنجایش جریان انقلاب اسلامی در چهارچوب محاسبات مادی بر اعجاز انقلاب اسلامی صحه میگذارند. رابرت کالستون، دانشمند کانادایی در اینباره میگوید: «از نظر من که یک غربی و فرد غیرمسلمان هستم، این معجزه است که یک انقلاب مکتبی و الهی بتواند در جهان امروز اینطور تحقق پیدا کرده و در جهت استقرار عدالت پیش برود. این انقلاب بدون شک از جانب خداوند حمایت میشود...»
روزنامه تایمز لندن در ژوئیه ۱۹۸۲ درباره انقلاب اسلامی مینویسد: «انقلاب اسلامی در یکی از حساسترین نقاط جهان همچون زلزلهای غیرمترقبه اردوگاه آرام و بیدغدغه استکبار عالمی را بهشدت به لرزه درآورد. با وقوع انقلاب اسلامی برای اولینبار یک کشور مسلمان بهطور موفقیتآمیزی قدرتهای بزرگ غربی را به مبارزه طلبید. آنان را تحقیر کرد و به منافع مادیشان خسارت وارد کرد.»
انقلاب اسلامی ایران از آنجا که براساس افکار بلند و اندیشه متعالی حضرت امام تکوین یافته است، همواره در عوامل پیدایش و طرح شعارهای محوری و تعیین اهداف و آرمانهای بلند و راهکارهای وصول به آن با باورها، اعتقادها و آرمانهای آن شخصیت ملکوتی، پیوندی ناگسستنی داشته است. از اینرو، مقام معظم رهبری با انگشت نهادن بر این مهم همگان را متذکر شدهاند که: «انقلاب و امام خمینی دو پدیده انفکاکناپذیرند، تحلیل انقلاب اسلامی ایران بدون شناخت شخصیت رهبر بزرگ آن... ممکن نیست.
تحلیلگران تحولات سیاسی و اجتماعی جهان که دائماً مسائل انقلاب اسلامی را تعقیب میکنند، به واقعیت فوق به انحای مختلف اعتراف کردهاند.
اساساً ریشه این واقعیت مهم را که «انقلاب اسلامی ایران در ذات خود هیچ شباهتی با انقلابهای دیگری که در قرن حاضر به وقوع پیوسته، نداشته است» باید در پیوند انفکاکناپذیر انقلاب اسلامی و حضرت امامخمینی(ره) جستوجو کرد. از رهگذر پیوند تنگاتنگ انقلاب اسلامی با اندیشه و شخصیت جامع امام تمایز انکارناپذیر انقلاب اسلامی از دیگر انقلابهای بزرگ جهان در قرن بیستم شکل پذیرفت.
دکترین سیاسی امام بر پایه مبانی ثابت و استوار و خدشهناپذیری چون؛ اعتقاد عمیق به غیب و امدادهای غیبی، به ایمان خللناپذیر به تعالیم اسلام و وحی، اتکا و توکل راسخ بر قدرت لایزال الهی، تکلیفمداری مطلق و... قرار داشت. دکترین سیاسی که به اعتراف غربیان، غرب از شناخت آن عاجز مانده است.
به تعبیر دقیقتر، اندیشه سیاسی امام(ره) که پایه اصلی و عنصر حیاتی شروع و استمرار جریان انقلاب اسلامی بوده است، نتیجه منطقی تفسیر عرفانی ایشان از هستی و معنای وجودی انسان و... میباشد. حضرت امام بر مبنای این اندیشه بزرگترین انقلاب اجتماعی قرن بیستم را که در نظر تحلیلگران بینالمللی در چهارچوب معیارهای سنجش دیگر انقلابهای بزرگ جهان نمیگنجد، به حرکت درآورد.
چنانچه «میشل فوکو» اندیشمند و جامعهشناس برجسته فرانسوی در نوشتههای خود با اشاره به سفری که در کوران حوادث انقلاب سال ۵۷ به ایران داشته و با اشاره به نظریات برخی از تحلیلگران غربی که جریان انقلاب ایران را عبور جامعه ایران از غیرمدرن و سنتی به مدرنیته تفسیر میکردند، با معیار قرار دادن وقایع عینی و تحولات جاری که از نزدیک مشاهده کرد، مینویسد: «من قبول دارم که از قرن هجدهم به بعد هر تحول اجتماعی اتفاق افتاده بسط مدرنیته بوده، اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی است که در برابر مدرنیته قرار دارد.» در واقع فوکو میپذیرد که انقلاب اسلامی ایران دو سده اقتدار یک اندیشه سیاسی را با همه سوابق چند صد سالهاش به چالش کشانده است؛ انقلابی که هنوز حرفهای تازهای دارد و ویژگی بارز اندیشه سیاسی حضرت امام هم همین است.