مسعود ندافان
طبق سالهای گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی با انتخاب نام سال جدید راهبرد کلان نظام و مردم را ترسیم نمودند؛ ایشان در پیام نوروزی خود خطاب به آحاد مردم پیرامون چگونگی استفاده از ظرفیت نظام و مردم فرمودند« این ظرفیّت عظیم و مهم دستیافتنی است ولی شروطی دارد؛ یکی از مهمترین شروط عبارت است از همکاریهای صمیمانه میان ملّت و دولت؛ اگر این همکاری صمیمانه از دو سو شکل بگیرد، یقیناً همهی آنچه را که جزو آرزوهای ما است دستیافتنی است و آثار آن را مردم عزیزمان به چشم خواهند دید. دولت، کارگزار ملّت است؛ و ملّت، کارفرمای دولت است. هرچه بین ملّت و دولت صمیمیّت بیشتر و همکاری بیشتر و همدلی بیشتری باشد، کارها بهتر پیش خواهد رفت.
باید به یکدیگر اعتماد کنند؛ هم دولت، ملّت را به معنای واقعی کلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمّیّت و تواناییهای ملّت را بدرستی بپذیرد، هم ملّت به دولت که کارگزار کارهای او است به معنای حقیقی کلمه اعتماد کند. من در این زمینه هم حرفهایی دارم و توصیههایی دارم که انشاءالله در سخنرانی به آنها اشاره خواهم کرد. لذا به نظر من امسال را باید سال همکاریهای گستردهی دولت و ملّت دانست؛ من این شعار را برای امسال انتخاب کردم: «دولت و ملّت، همدلی و همزبانی». امیدواریم این شعار در عمل تحقّق پیدا کند و هر دو کفّهی این شعار، یعنی ملّت عزیزمان، ملّت بزرگمان، ملّت با همّت و با شجاعتمان، ملّت بصیر و دانایمان، و همچنین دولت خدمتگزار بتوانند به این شعار به معنای حقیقی کلمه عمل بکنند و آثار و نتایج آن را ببینند.»
برای واکاوی نام گذاری سال 1394 تحت عنوان«دولت و ملّت، همدلی و همزبانی» سویههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را باید مدنظر قرار داد که در این یادداشت به شکل موجز از رهیافت سرمایه اجتماعی و کاهش سطح شکاف دولت- ملت که متاثر ازآن میباشد، بهره گیری شده است.
چارچوب مفهومی سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی از سال 1980 از اقتصاد وارد متون علوم سیاسی و جامعه شناسی شد و بسیاری از اندیشمندان سیاسی از طریق این رهیافت علمی به واکاوی پدیدههای سیاسی پرداختند. مفهوم سرمایه اجتماعی مانند دیگر مفاهیم علوم انسانی دارای لغزندگی مفهومی و تعاریف متعددی است.
«پی یر بوردیو» در تعریف سرمایه اجتماعی معتقد است که سرمایه اجتماعی از تعهدات و وظایف و مسئولیتهای اجتماعی (پیوندها و روابط اجتماعی) تشکیل میشود که تحت شرایطی خاص قابل تبدیل شدن به سرمایه اقتصادی میباشد و ممکن است که در قالب عنوان، منزلت و نسب اجتماعی نهادینه شود. وی تمایزی عمیق میان سرمایه اجتماعی با سایر سرمایههای اقتصادی، فرهنگی و نمادین قائل است و برای سرمایه اجتماعی خصلتی ساختاری و تعاملاتی قائل است. بوردیو سرمایه اجتماعی را شبکه نسبتا بادوامی از روابط کمابیش نهادینه شده توام با شناخت و تعهدات از جمله اعتماد متقابل تعریف میکند که به عنوان منابعی بالفعل یا بالقوه موجبات لازم تسهیل کنشهای فردی و یا جمعی کنش گران را فراهم میسازد و هدف نهایی آن رسیدن به سرمایه اقتصادی است از سوی دیگر پانتام سرمایه اجتماعی را وجوه گوناگون سازمان اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکه هاست که میتواند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارایی جامعه را بهبود بخشید.
همچنین از منظر کلمن سرمایه اجتماعی نوعی فرصت پدید آمده از حیات جمعی است که میتواند درون گروهی یا بین گروهی باشد و سرمایه اجتماعی از طریق کارکردش تعریف میشود و مقولهای واحد نیست بلکه متشکل از مقولههای متعددی است که دو ویژگی مشترک دارند: تمامی شان از جنبهای از ساختار اجتماعی تشکیل شدهاند و همچنین تمامی آنها برخی از کنشهای افراد درون ساختار اجتماعی را تسهیل مینمایند. با در نظرگرفتن چارچوبهای تبیینی اندیشمندان مذکور و دیگر نظریه پردازان میتوان این چنین برداشت کرد که سرمایه اجتماعی یک نمای چند وجهی و منبع کنش جمعی و کیفیت روابط حاکم در جامعه است. دولتها میتوانند از کاربست سرمایه اجتماعی چارچوبی فرابخشی و تسهیلکننده کنشهای جمعی برای پیشبرد استراتژیها و راهبردهای نظامهای سیاسی متصور شوند؛ بیشینه کاربست سرمایه اجتماعی با همسوسازی اولویتهای نظام حاکم و مردم شکل میگیرد.
سرمایه اجتماعی، مفهومی پیشبرنده و کاتالیزگر برای تحقق اهداف دولت و ملت محسوب میشود به همین خاطر«اعتماد» عنصری محوری در این رهیافت به شمار میرود، به همین دلیل اگر میان چشم انداز ترسیمی دولت و اولویتهای ترجیحی مردم فاصله ایجاد شود؛ «اعتماد» به عنوان پایه اصلی سرمایه اجتماعی سلب خواهد شد و در اثر تشدید فزاینده فرسایش سرمایه اجتماعی، شاهد گسست دولت-ملت خواهیم شد.
اساسا «اعتماد» محور اساسی سرمایه اجتماعی است. با دقت نظر در بیانات رهبر انقلاب در تبیین نامگذاری سال بر اهمیت اعتماد متقابل برای همدلی و همزبانی دولت و ملت تاکید مضاعفی دیده میشود ایشان در پیام نوروزی خود در این باره میفرمایند؛ « باید به یکدیگر اعتماد کنند؛ هم دولت، ملّت را به معنای واقعی کلمه قبول داشته باشد و ارزش و اهمّیّت و تواناییهای ملّت را بدرستی بپذیرد، هم ملّت به دولت که کارگزار کارهای او است به معنای حقیقی کلمه اعتماد کند.» تاکید معظم له بر اعتماد متقابل دولت و ملت و همدلی و همزبانی این هر دو با هم نشان از این دارد که ایشان با درک اهمیت سرمایه اجتماعی دولتها و نقش آن در کارآمدی نظام سیاسی برآنند تا سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی را افزایش و ارتقاء دهند. پر واضح است که هیچ دولت و نظام سیاسی بدون سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی قادر به پیشرد کشور و ملت به سمت تحقق اهداف برنامهریزی شده و پیشرفت کشور نخواهد بود.
با مد نظر قرار دادن این امر مهم ضریب انحراف دولت- ملت در مقطع مختلف زیست سیاسی جمهوری اسلامی ایران فراز و نشیبهای مختلف داشته است. با پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ هشت ساله همسوی و انطباق کامل دولت- ملت را شاهد هستیم و با ریاست جمهوری حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی و روی کارآمدن دولت سازندگی شرایط بدنه قوه مجریه به سمت و سویی سوق پیدا کرد که «تجمل گرایی» و تغییرات عمیق در ارزشها توسط برخی از مسئولین شکل گرفت که با نگرانی و بازخورد منفی از سوی مردم همراه شد. اساسا از آنجا که دولت آقای هاشمی درصدد تکرار الگوی سرمایه داری در کشور بود و از آنجا که این الگو طبقات مستضعف جامعه را در تصمیم گیریها لحاظ نمیکرد منجر به این شد که سرمایه اجتماعی حاصل از دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس توسط دولت سازندگی به صورت جدی فروکاهیده بشود.
مطالعههای میدانی پروفسور رفیع پور در سال 1378 نشان میدهد که اعتماد مردم به مسئولین در چهار مقطع 1373،1371،1365،1356 ابتدا (از مقطع اول به دوم) افزایش و سپس به شدت کاهش یافته است. در دولت اصلاحات تلاش برای جا به جایی اولویتهای ملت از سوی قوه مجریه صورت پذیرفت به نحوی که توسعه سیاسی بدون مختصات مفهومی و شعاری نمادین محوریت پیدا کرد و وضعیت معیشتی مردم و به خصوص قشر ضعیف جامعه در میان جدالهای سیاسی به فراموشی سپرده شد. احمدی نژاد با شعارهای انقلابی مورد پذیرش ملت و با فراست سیاسی دورشدگان از دولت قبلی را جذب گفتمان عدالت و مهرورزی کرد و سرمایه اجتماعی اثرگذاری را برای دولت نهم فراهم نمود اما یاران احمدی نژاد برای او دردسرساز بودند و رئیس جمهور دولت دهم از موج امیدآفرین سوم تیر به دلیل حمایت از حلقه انحرافی نتوانست استفاده کند و از سوی دیگر جدال پاستور و بهارستان شکل گرفت و این برداشت که دولت با مسائل حاشیهای دست به گریبان است و در نتیجه مطالبات ملت را فراموش کرده است در اذهان مردم شکل گرفت.
آزمون بزرگ دولت یازدهم
در میانه دهه پیشرفت و عدالت و در ابتدای نگارش برنامه ششم پیشرفت و توسعه کشور با نام گذاری سال 1394 به عنوان «دولت و ملّت، همدلی و همزبانی» دولت یازدهم نقشی تاریخی پیدا کرده است زیرا با کاربست رابطه دوسویه همبستگی حاصل از سرمایه اجتماعی و باورپذیری موفقیت ملی در عرصههای مختلف میتوان گامهای مهمی را برای استفاده از ظرفیتهای درون زا برای افزایش اقتدارملی و پیشرفت کشور برداشت. از سوی دیگر دولت با عنایت به خصلت شبکهای روابط اجتماعی باید تمام تلاش خود را برای بسترسازی آفرینش سرمایه اجتماعی بکار گیرد و آن را در جهت افق چشم انداز 1404 سوق بدهد و نه آن که سیاستهای خیابانیرا پشتوانه تایید فعالیتهای خود قرار بدهد.
پیش نیاز تحقق هر برنامه کلانی برای کشور وجود سرمایه اجتماعی قابل اتکا است. در همین راستا دولت در جهت ارتقا سرمایه اجتماعی و ایجاد اعتماد بایدها و نبایدهایی را در گفتار و رفتار خود لحاظ کند. باید گفتار و رفتار دولت همسان باشد، زندگی شخصی دولت مردان متظاهرانه و متجملانه نباشد، دولتمردان فساد ستیز باشند و... تا در نتیجه آن اعتماد عمومی بین دولت و ملت شکل بگیرد. اعتمادی که ضرورت وجود آن مقام معظم رهبری را برآن داشته تا نام و شعار یک سال را مبتنی بر تحقق آن نامگذاری کنند..