محمدصادق حاجصمدی: پیش از این گفته شد که کار در یمن بدانجا رسید که با مرگ «احمد بن یحیی»، نظامیان و بخش قابل توجهی از مردم به رهبری «عبدالله السلال» شوریدند و السلال در یمن اعلام جمهوری کرد. دولتهای خارجی نیز جز عربستان و اردن، جمهوری را به رسمیت شناختند و این مقدمه جنگی داخلی در یمن شد. نیروهای نظامی عربستان و مصر وارد یمن شدند و هر یک به طرفداری از سلطنتطلبان و جمهوریخواهان به فعالیت پرداختند. تا اینکه در سال 1964 سازمان ملل که جمهوری را به رسمیت شناخته بود، طرحی را تحت عنوان «سطح سخت» ارائه داد که طی آن مرزهای یمن با عربستان به منطقهای بیطرف تحت نظارت نیروهای حافظ صلح تبدیل شود و نیروهای خارجی نیز از یمن خارج شوند اما این طرح عملا از سوی دو کشور متخاصم در یمن نادیده گرفته شد و به نتیجه نرسید و سازمان ملل نماینده خود را از یمن فراخواند. در واقع آنچه از آن بهعنوان جنگ داخلی یمن شمالی یا انقلاب 26 سپتامبر یاد میشود، در عمل جنگی نظامی مابین نیروهای مصر و عربستانسعودی در خاک یمن بوده است و بررسی تاریخ یمن در این دوره بدون در نظر گرفتن عملیات خارجیها در آن غیرممکن است.
مصر در ابتدا عملیات خود را در چند بخش با محوریت نیروی هوایی طراحی کرده بود که بمباران و تخریب مواضع عربستان و سلطنتطلبان متوکلی در شمال، پاکسازی و امنیتبخشی به جادههایی که پایتخت را به دیگر نقاط کشور بویژه شمال وصل میکردند و همچنین پشتیبانی هوایی از نیروی زمینی درگیر در مناطق جنگی محورهای اصلی آن را تشکیل میداد. مصر همچنین اعتبارات کلانی برای تطمیع سران قبایل و تامین مایحتاج آنها برای جلوگیری از پیوستن به سلطنتطلبان اختصاص داده بود. با این حال حملات هوایی مصر، قوای سلطنتطلبان را به تپهها و ارتفاعات عقب راند در حالی که در مناطق یادشده امکان تجدید قوا برای آنها فراهم میشد. همچنین این حملات باعث شد سلطنتطلبان به تاکتیک جنگهای نامنظم رو بیاورند که خود، کار را سختتر و جنگ را طولانیتر میکرد. شاید بتوان یکی از مهمترین اقدامات ارتش مصر در یمن را «عملیات رمضان» نامید. برای رهبری عملیات رمضان، فوریه 1963 «انور سادات» و ژنرال «عامر» از هواپیما در صنعا پیاده شدند.
عامر پس از بررسی اوضاع به کمک نیروی نظامی جمهوریخواهان از قاهره درخواست 20 هزار نفر نیرو کرد. چند روز بعد 5 هزار نیروی مصری به صنعا رسیدند و در 18 فوریه اولین گروه از نیروهای مصری از صنعا به سمت معرب در جنوب شرق حرکت کردند که نیروهای سلطنتطلبان و آلسعود نتوانستند جلوی آنها را بگیرند و فرمانده آنها به مرزهای محافظتشده تحتالحمایههای انگلستان گریخت. با این حال در اواسط آوریل سلطنتطلبان در کنفرانسی که با حضور ملک فیصل السعود در ریاض برگزار شد تاکتیکهای خود را تغییر دادند و قرار شد از شتر به جای ماشینهای جنگی که برای عبور و مرور به جادههایی که در دست مصریان بود کار سختی داشتند، استفاده کنند. پس از آن بود که کاروانهای شتر از ربع الخالی واقع در عربستان وارد یمن میشدند و از شرق به سمت صنعا حرکت میکردند. سلطنتطلبان به رهبری بدر تا پایان ماه آوریل، جواف را پس گرفتند و بر شهر برات که در بلندیهای مابین جواف و سعده بود مسلط شدند و بدین واسطه توانستند آزادانه در بیابان شرقی به رفت و آمد بپردازند و همچنین توانستند منطقه را جز حازم از نیروهای مصری پاکسازی کنند.
12 ژانویه و ماه شعبان قمری، 4 هزار پیادهنظام مصری با حمایت ارتش جمهوریخواه و نظامیان اجیرشده از تحتالحمایه عدن به شهری در 30 کیلومتری غرب صنعا حمله میکنند که شاهزاده عبدالله بر آن مسلط بود و به واسطه آن بر جاده بندر حدیده که از استان کوکبان میگذشت و به حجه میرسید نیز تسلط داشت. 2 روز اول ارتش مصر بیش از 12 مایل پیشروی کرد و سلطنتطلبان بیش از 250 نفر تلفات دادند. پس از آن مصریها به سوده حمله کردند که در یکصد مایلی شمال غرب صنعا بود. آنها از عدم محبوبیت فرمانده محلی سلطنتطلبان استفاده کردند و با تطمیع شیوخ منطقه شهر را بدون درگیری متصرف شدند. با این حال پس از یک ماه شیوخ سوده فرستادگانی را به اقامتگاه محمد البدر فرستادند تا عذر آنها را بپذیرد و برای آنها پول و تجهیزات بفرستد تا علیه ارتش مصر وارد جنگ شوند. سلطان مخلوع متوکلی نیز نیروی تازهنفسی برای بازپسگیری شهر و اطراف آن از دست مصریان فرستاد.
مصریها 15 آگوست عملیات دیگری را از پایگاه خود در شمال غرب انجام میدهند که شامل یکهزار نیروی مصری و ۲ هزار جمهوریخواه میشد. عملیاتی که هدف آن قطع مسیر ارتباطی 30 مایلی از میان کوهها بود که از خوبه در مرز عربستانسعودی تا ستاد مرکزی البدر در کوههای غرا را شامل میشد. با این حال 2 روز اول عملیات ماشینهای جنگی آنها در گل و لای کوهستان زمینگیر شدند و روز سوم البدر در دره تشار و عبدالله حسین در دره حراز به آنها حمله کردند. در این بین نیروی پشتیبانی که مصریان انتظار آن را میکشیدند به معرکه نرسید اما البدر نیروی تازهنفسی را از جواف فراخواند و به نیروهای مصری حملهور شد. جنگ همچنین در دیگر مناطق گسترش یافت و هر یک از طرفین در موارد مختلفی اعلام پیروزی کردند. با این حال مصر در دوم نوامبر طی کنفرانسی در کویت آتشبس را پذیرفت.سپتامبر 1964 «جمال عبدالناصر» و «ملک فیصل السعود» یکدیگر را در اجلاس سران عرب در اسکندریه ملاقات کردند. در آن زمان بیش از 4 هزار نیروی مصری در یمن مستقر بودند و تا آن روز مصر 10 هزار تلفات داده بود.
در بیانیهای رسمی رهبران 2 کشور که هریک داعیه رهبری جهان عرب را نیز داشتند تعهد کردند برای رفع اختلافات بین 2 جناح در یمن همکاری کنند، از درگیریهای مسلحانه جلوگیری کنند و از طریق مذاکرات صلح به توافقی نهایی دست یابند. بیانیه منتشرشده با استقبال جهان عرب مواجه شد و واشنگتن که بازی دوطرفهای را از ابتدای جنگ آغاز کرده بود از آن بهعنوان عملی سیاستمدارانه و اقدامی مهم برای پایان دادن به جنگ داخلی یاد کرد. نکته جالب توجه در این زمینه این است که آمریکا با به رسمیت شناختن دولت جمهوری سوسیالیستی آن هم در اوج جنگ سرد با شوروی به توافق رسیده بود، از سوی دیگر از فیصل در مقابل ناصر حمایت میکرد و عملا از هر دو طرف درگیر در جنگ پشتیبانی میکرد. جمال عبدالناصر، پادشاه عربستان را به گرمی در فرودگاه اسکندریه در آغوش کشید و او را برادر خطاب کرد و فیصل نیز گفت که مصر را با قلبی آکنده از علاقه به ناصر، ترک میکند. دوم نوامبر طی جلسهای بین سلطنتطلبان و جمهوریخواهان بنا شد از روز هشتم نوامبر آتشبس میان طرفین برقرار شود.
قبایل دو طرف نیز از آن حمایت کردند و بنا شد گروهی متشکل از 9 نفر از سلطنتطلبان و جمهوریخواهان به همراه یک نماینده از مصر و نماینده دیگری از عربستان روی جزئیات آن کار کنند و قرار شد 23 نوامبر کنفرانسی متشکل از 168 نفر از رؤسای قبایل یمن برگزار شود. امتیاز این مساله برای سلطنتطلبانی که عملا قدرت را از دست داده بودند این بود که در دولت موقتی که در نتیجه این کنفرانس تشکیل شد که تا برگزاری همهپرسی اداره امور را به دست بگیرد سهمی داشته باشند. تا زمان برگزاری همهپرسی برای انتخاب حکومت سلطنتی یا جمهوری در یمن نیز بنا شد «محمد البدر» و «عبدالله السلال» هر دو عقب بنشینند. با این حال پس از 2 روز مصریها بمباران مواضع نیروهای البدر را از سرگرفتند و کنفرانسی که قرار بود 23 نوامبر برگزار شود به سیام و پس از آن به آینده موکول شد.
جمهوریخواهان، سلطنتطلبان را برای عدم همکاری سرزنش میکردند و سلطنتطلبان نیز مصریان را که به بمباران خود ادامه داده بودند، مقصر میدانستند. از دسامبر 1964 مصادف با شعبان 1384 تا فوریه سال بعد سلطنتطلبان 4 عملیات مصریان را برای رسیدن به کوهستانهای تحت کنترل خود شناسایی کردند که تلفاتی نزدیک به یکهزار نفر برای ارتش مصر به همراه داشت. همزمان نیروهای البدر نیز در حال طراحی عملیاتی علیه نیروهای مصر بودند. عملیات با هدف قطع راههای ارتباطی مصریان که از صنعا تا معرب کشیده میشد به فرماندهی شاهزاده محمد طراحی شده بود تا بدین وسیله نیروهای مصری را تسلیم کند. نیروهای سلطنتطلبان تلاش کردند پادگانهای موجود در راه مواصلاتی مصریان را تصرف کنند و با ایجاد استحکامات مانع از تحرکات ارتش قاهره شوند. حمله به مواضع مصریان با همکاری قبیله نحم برنامهریزی شده بود که خود را متحد مصریان معرفی کرده بود و به آنها اطمینان داده بود در غیاب مصریان از کوههای وادی حمیدات دفاع خواهند کرد.
15 آوریل که آخرین گروه مصریان منطقه را ترک کرد، حمله نیروهای سلطنتطلبان آغاز شد و در حالی که نیروهای 2 طرف از چندهزار نفر تجاوز نمیکرد درگیری شروع شد و با رسیدن نیروی تازهنفس برای هر دو گروه آتش آن به مناطق دیگر گسترش یافت. در همین حال شاهزاده احمد بن حسن به مواضع مصریان در شمال شرقی صنعا حمله کرد. شاهزاده محمد محسن نیز با 500 نفر به مصریان در حمیدات حمله برد و شاهزاده حسن از صعده و امیر حسن بن حسین نیز از جمات در غرب صعده نیروهای خود را به میدان فرستادند. در نتیجه عملیات، راههای مواصلاتی مصریان قطع شد و ارتباط با 3 تا 5 هزار نفر از آنهایی که در پادگانهای بین راه باقی مانده بودند تنها با هواپیما مقدور بود. پس از آن رادیوی سلطنتطلبان شروع به تبلیغات برای ایجاد اختلاف در صفوف جمهوریخواهان کرد و وعده عفو عمومی را داد. محمد البدر نیز از تصویب قانون اساسی دموکراتیک صحبت میکرد که با رای مردم برقرار شود. در مقابل عبدالله السلال از ناصر تقاضای نیروی پشتیبانی کرد و رئیسجمهور مصر نیز درخواست او را اجابت کرد و نیروهای تازهنفس و تجهیزات فرستاد.
ماه آگوست سلطنتطلبان 7 ارتش داشتند که هر کدام مابین 3 تا 10 هزار نفر نیرو داشتند به علاوه مجموعهای بین 40 تا 60 هزار نفر در کنار قبایل سلطنتطلب که 5 تا 6 برابر همین تعداد بودند نیز وجود داشت. نیروهای محمد البدر در ماه ژانویه به سیروه در شرق یمن منتقل شدند. نیروهای سلطنتطلبان در 14 ژانویه وارد غفلان شده و در روز شانزدهم معرب را متصرف شدند. در همین زمان جنگ برای مصر روزانه 500 هزار دلار هزینه داشت و سلطنتطلبان 40 هزار نفر را از دست داده بودند. در ماه آگوست جمال عبدالناصر تصمیم گرفت شوروی را وارد مناقشه کند. او مسکو را متقاعد کرد بازپرداخت وام 500 میلیون دلاری او را لغو و برای جمهوریخواهان تجهیزات تهیه کند.
اوایل ماه مه، سلال قائممقام خود ژنرال حسن امری را خلع و احمد نعمان را جایگزین وی کرد. نعمان فردی میانهرو و سازشکار بود لکن به نشانه اعتراض به ناکامی سلال از تحقق آرمان مردم از ریاست شورای مشورتی جمهوریخواهان استعفا کرد. با این حال اولین اقدام نعمان تشکیل کابینهای 15 نفره برای ایجاد توازن مابین نیروهای 2 گروه عمده در یمن بود. شیعیان زیدی در شمال عمدتا سلطنتطلب بودند و شافعیان جنوب نیروی عمده جمهوریخواهان را تشکیل میدادند.