مقامات ارشد دولت بوش در کاخ سفید با یکدیگر ملاقات خواهند کرد تا استراتژی خود در قبال جمهوری اسلامی را مورد بحث و بررسی قرار دهند. بنا به اظهارات مقامات آمریکایی، مسئولان پنتاگون معتقد به اقدامات آشکار و پنهانی هستند که میتواند به سرنگونی دولت ایران از طریق قیام عمومی بیانجامد. بنا به اظهارات مقامات دولت، به نظر میرسد وزارت خارجه که بصورتهای مختلف مشوق مذاکره با ایران بود. اکنون موافق چنین سیاستی شده باشد. علیالخصوص اگر ایران تا روز سهشنبه اقدامی آشکار برای مقابله با مظنونان القاعده انجام ندهد احتمال این امر زیاد خواهد بود. اما مقامات وزارت خارجه نگران هستند که مبادا سطح نارضایتی در ایران پایینتر از آنچه که مقامات پنتاگون باور دارند، باشد. در اینصورت ممکن است تلاشهای آمریکا با بیاعتباری اصلاحطلبان در ایران به شکست بینجامد.
در هر صورت بمبگذاریهای عربستان، به مذاکرات مابین ایران و آمریکا که در خلال جنگهای افغانستان و عراق شکل گرفته بود، پایان داد. مقامات ایران و آمریکا متناوباً با یکدیگر ملاقات میکردند و پیرامون مسائل و نگرانیهای مشترک مثل جستجو برای عاملان القاعده مذاکره میکردند. اما پس از بمبگذاریهای انتحاری به سه مجموعه مسکونی در ریاض، دولت بوش ملاقات بعدی را ملغی کرد. یکی از مقامات وزارت خارجه آمریکا میگوید: «ما باز به همان روند 20 سال گذشته بازگشتیم که سیاستی غیرمنعطف است». به علاوه مقامات آمریکایی به شدت نگران برنامههای هستهای ایران هستند که مورد حمایت روحانیون محافظهکار و اصلاحطلب میباشد.
دولت بوش آژانس انرژی اتمی که ناظر امور اتمی سازمان ملل است را تحت فشار گذاشته تا گزارش منتقدانهای را در جلسه ماه آینده خود پیرامون فعالیتهای هستهای ایران صادر کند. مقامات آمریکا در تلاشمند تا روسیه و چین که دو فروشنده اصلی تجهیزات قدرت هستهای ایران هستند را متقاعد سازند که ایران در تلاش است تا سلاح اتمی بدست بیاورد. یکی از مقامات آمریکایی گفت که مذاکرات برای جلب حمایت این دو کشور ادامه دارد.
مسئله تسلیحات اتمی مسئلهای بود که پیش از انفجار بمب در ریاض هم مطرح بود و «مانع دردسرساز» در روابط نامیده میشد. پیشتر در طول هفته جاری رامسفلد (وزیر دفاع آمریکا)، ایران را به پناه دادن اعضای القاعده متهم ساخت. وی گفت: «هیچ تردیدی نیست که رهبران ارشد القاعده در ایران هستند و بیکار هم ننشستهاند». اما مقامات ایرانی قویاً این اتهام را رد کردهاند. بعضی از مقامات میگویند تا زمان انفجار سعودی ایران با آمریکا پیرامون القاعده همکاری داشته است و از زمان حملات یازده سپتامبر ایران مقامات القاعده را به افغانستان و عربستان سعودی بازگردانده است. در طول مذکرات، مقامات آمریکایی مکرراً به ایران هشدار داده بودند که اگر نیروهای القاعده مستقر در ایران در عملیات علیه نیروهای آمریکایی شرکت کنند، این امر تأثیرات بسیار منفی در روابط ما بین دو کشور خواهد داشت. اما این گفتگوها با نمایندگان وزارت خارجه ایران برگزار شد. سایر بخشهای دولت ایران توسط اصلاحطلبان منتخب مردم کنترل نمیشوند و تحت سلطه ملاهای محافظهکار هستند.
یکی از مقامات ارشد دولت که نسبت به استدلال پنتاگون تردید دارد گفت که اکثر اعضاء القاعده که در ایران هستند در شمال شرقی ایران و در نزدیکی مرز افغانستان هستند و تعداد آنها از چند نفر فراتر نرود. وی این منطقه را منطقهای امن برای تروریستهای قاچاقچی مواد مخدر نامید که سپاه پاسداران نیز به دلیل کسب درآمد از این راه وجود آنها را تحمل میکند و مشخص نیست کنترل دولت ایران بر این منطقه تا چه اندازه است، این مقام افزود: «من فکر نمیکنم دولت منتخب مردم اطلاعات زیادی در این رابطه داشته باشد و چرا باید مابقی مردم و دولت ایران به خاطر این بخش تنبیه شوند؟»
فلینت لورت که پست خود در کاخ سفید را ترک کرد تا به بخش مطالعات خاورمیانه یکی از مؤسسات تحقیقاتی بپیوندد میگوید: «کار دولت یک قمار است. این غیرعاقلانه است که فکر کنیم جمهوری اسلامی همانند یک خانه پوشالی در زمانی مشخص سقوط خواهد کرد. ما سرانجام ممکم است با ایرانی مواجه شویم که دارای قدرت هستهای است و هیچ گفتگویی با آمریکا پیرامون نگرانیهای مسائل تروریستی ما نداشته است». از زمانی که بوش ایران را در کنار کره شمالی و عراق محور شرارت نامید دولت این کشور در تلاش بوده تا سیاست جدی خود درباره ایران را دنبال نماید. روابط ایران و آمریکا پس از انقلاب سال 1979 ایران قطع شد. دولت هرگز رسماً سیاست تغییر رژیم ایران را دنبال نکرده اما هرگز در برقراری گفتگو هم فعال نبوده است.
در ماه جولای بوش در سخنرانی خود با ستایش از تظاهرات خیابانی مردم ایران در حمایت از دموکراسی از خود موضعی تندتر نشان داد. در آن زمان مقامات دولت گفتند که از کار با دولت رئیسجمهور محمد خاتمی و سایر متحدان اصلاحطلبش قطع امید کردهاند و توجه خود را به طرفداران دموکراسی در میان مردم معطوف کردهاند.
اما دورنمای جنگ عراق باعث ایجاد مجدد تماسهایی شد که با نظارت سازمان ملل در اروپا صورت گرفت. این تماسها باعث تا عدهای از مقامات وزارت خارجه باور کنند که باب توافقات عمده باز شده است.
یچارد آرمیتاژ معاون وزیر خارجه در مصاحبهای با روزنامه لسآنجلس تایمز مابین رهیافت تهاجمی دولت آمریکا با کره شمالی و عراق و رهیافت رویارویی با ایران تمایز قائل شد. وی گفت: «اطلاق لفظ محور شرارت کاملاً بجا بوده اما توجه کنید که مابین ایران و دو کشور دیگر تفاوت عمدهای وجود دارد. این تفاوت دموکراسی این کشور است و ما با دموکراسی بگونهای متفاوت برخورد میکنیم». در یکی از ملاقاتها میان هیأتهای دوطرف، طرف آمریکایی اشاره کرد که کمپ مجاهدین خلق (منافقین) که بزرگترین گروه مخالف دولت ایران است را مورد هدف قرار خواهد داد. پس از آن، گروه مذکور به موضوعی در میان درگیریهای مابین وزارت خارجه و پنتاگون تبدیل شد. پس از بمباران کردن این کمپ مجاهدین خلق ارتش آمریکا آتشبسی را با این گروه تنظیم کرد که باعث خشم مقامات ایرانی شد.
بعضی از مقامات پنتاگون که تحت تأثیر دیسیپلین نظامی و تجهیزات هزاران سرباز مجاهدین خلق قرار گرفتند آنها را بصورت نیروی بالقوه نظامی در مواجه با تهران در نظر گرفتند. وزارت خارجه آمریکا نام این گروه را در زمره گروههای تروریستی قرار داده است. در این ماه وزارت خارجه، کاخ سفید را تحت فشار گذاشت تا پنتاگون را مجبور به خلع سلاح نیروهای مجاهدین خلق نماید. این تصمیم بصورت سری به نمایندگان ایران در مذاکرات 3 می در ژنو به اطلاع آنها رسید. 9 روز بعد بمبگذاران انتحاری به مقر غربیها در ریاض عربستان حمله کردند.