گالیا توانگر
معمار کبیر انقلاب به تأسی از آموزههای اسلامی، محیط بینالملل را به صورت دوقطبی و برمبنای مواجهه ایدئولوژیک دو جناح مستکبرین و مستضعفین مینگریست و سیاست اصلی انقلاب را حول محور تقابل و منازعه آشتیناپذیر با کانونهای استکبار جهانی در شرق و غرب و گسست کامل از آنان تعریف میکرد و میفرمود: «من بارها گفتهام و در این روز بزرگ میگویم تا قطع تمام وابستگیها به تمام ابرقدرتهای شرق و غرب، مبارزات آشتیناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد.» (صحیفه نور، جلد 11، ص 265، مورخه 22 بهمن 1358).
در تاریخ 22 بهمن 1358 امام(ره) رسماً جدایی و عدم تعهد همهجانبه نهضت را به ابرقدرتهای مستکبر اعلام نمود و مسیر سومی را ترسیم کرد که «صراط مستقیم لاشرقیه و لاغربیه» نام دارد. «این انقلاب اسلامی یک انقلاب عادی نیست و متکی به هیچ یک از دو قطب شرق و غرب نمیباشد. از این جهت، ویژگیهای خاص خود را داشته و دارد و با پیمودن صراط مستقیمِ «لاشرقیه و لاغربیه» در مقابل هر دو قطب ایستاده است و از هیچیک از قدرتهای افسانهای نهراسیده است که همین موجب پیروزیهای معجزه آسایش گردید؛ گرچه موجب توطئهها و آتشافروزیهای فراوان علیه خودش هم شد، لکن در هیچ مرحلهای عقبگرد نکرد.» (صحیفه نور،جلد 19، صفحه 5، مورخه 7خرداد 1363)
امام خمینی(ره) خود یکی از این دشمنستیزان آگاه و بلندآوازه بود که با تکیه بر روح ذلتناپذیری و ستمستیزی فریاد «هیهات منا الذله» را که برگرفته از اسلام ناب محمدی(ص) بود سردادند و این فریاد که از عمق ایمان او نشأت میگرفت لرزه بر پیکره بیگانگان و بیگانهپرستان افکند. از کلام و کلماتش کرامت میبارید و مشعل امید را در دلهای سرد و فرسوده برمیافروخت و همچون اکسیری ناب مس دلها را مبدل به طلای خالص میساخت. نهیبش صاعقهای بود برای نوکران استکبار و حرکتی پر از جوشش. توکل و تقوایش بارقهای بود برای جذب عدالتجویان و رسانیدن آنان به ساحل نجات.آن پیر روشنضمیر در هر شرایط مناسبی به روشنگری میپرداخت و اهداف شوم دشمنان را برملا میساخت.
نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی
امام راحل همواره حکومت را برای مردم با مردم و در خدمت مردم میخواستند و تاکید فراوان بر استقلال و خودباوری داشتند زیرا مهمترین عامل موثر در جهت قطع ایادی شرق و غرب و دستیابی به حاکمیت و استقلال چیزی جز خودباوری نیست و این روحیه وقتی به وجود خواهد آمد که تحولی عظیم را در جان و درون خود به وجود آوریم. منظور ایشان از استقلال در تمام جنبهها و شئون بود. در عین حال خودباختگی را مانعی در راه استقلال میدیدند و خودباوری و خودکفایی را شرط استقلال حتی استقلال فکری میدانستند.
صادق سلیمیبنی پژوهشگر، نویسنده و استاد دانشگاه امام صادق(ع) در گفتوگو با گزارشگر کیهان توضیح میدهد: «مکتب سیاسی انقلاب اسلامی بر پایه کرامت انسان بنیان نهاده شده است. روشن است وقتی انسان بخواهد حریت و آزادگی خود را حفظ کند، باید استقلال عملش را در همه عرصهها به منصه ظهور بگذارد. پس ظلم را به هیچ وجه نپذیرفته و علیه آن موضعگیری میکند. چرا که اساسا پذیرش ظلم و سکوت در برابر ستم مستکبرین برهم زننده و نفیکننده اصل کرامت انسانی است. از سوی دیگر با تولد انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی اینطور منادی آزادی سر داده شد که هیچ دولتی نمیتواند خود را برتر دانسته، اراده خود را بر سایر ملتها تسلط داده و در امور داخلیشان دخالت کند.»
این کارشناس مسائل سیاسی ضمن بیان اینکه امام(ره) با چنین دولتهای مداخله جویانهای به شدت مخالفت کرده و ستیز میکردند، میگوید: «درربع قرن پایانی قرن بیستم سلسله تحولاتی منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد. امام(ره) از همان شروع نهضت انقلاب اسلامی علاوه بر مبارزه با استکبار داخلی مبارزه با استکبار جهانی به ویژه آمریکا را مورد توجه ویژه قرار دادند. به طوری که در سال 1342 و در پی مبارزات بر علیه کاپیتولاسیون این جمله را بیان فرمودند: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از همه بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر.» سیاست پایدار «نه شرقی نه غربی» را بنیان نهضت اسلامی دانسته در ادامه با حساسیت بیشتر روی آمریکا تمرکز کردند و فرمودند: «اما امروز سرو کار ما با این خبیثهاست، با آمریکاست.
رئیسجمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین آدم دنیاست پیش ملت ما، امروز منفورترین افراد بشر است پیش ما. آقا تمام گرفتاری ما از این آمریکا است تمام گرفتاری ما از این اسرائیل است اسرائیل هم از آمریکاست، این وکلا هم از آمریکا هستند، اگر نیستند چرا نمیایستند در مقابل داد بزنند؟!» بنابراین رفتار هژمونیک و برتریطلبانه آمریکا همان موقع- ابتدای نهضت انقلاب اسلامی-کاملا مشهود و ملموس بوده و هنوز هم تداوم دارد. یکی از افتخارات ملت ایران این است که در پرونده سیاسی خود استکبارستیزی را در عرصه عمل به منصه ظهور گذاشتند و در این حرکت به تاسی از اندیشههای امام راحل الگویی برای ملتهای آزادیخواه جهان شدند.
این معجزه کلام و اندیشه امام(ره) بود که ملت ایران طوری تربیت شدند که علیرغم سیوپنج سال رویایی با انواع و اقسام توطئهها و نقشههای شوم استکبار حتی یک قدم هم از مواضع استقلالطلبانه خویش عقبگرد نکردند. این مسیر همچنان با ایستادن ملت ایران پشت سر مقام ولایت فقیه و رهبری ادامه دارد.»
تکیه بر توانمندیهای داخلی کلید حل مشکلات
سلیمی بنی پژوهشگر مسائل سیاسی روز ضمن بیان اینکه در مذاکرات اخیرمان با آمریکا رویکرد راهبردیمان نرمش قهرمانانه است، توضیح میدهد: «ما از اصول بنیادین و اصلی خود به هیچ وجه فاصله نگرفته و همچنان بر آنها تاکید و اصرار میورزیم. باید هوشیار باشیم که آمریکا تنها به دلیل خودبزرگبینی و روحیه استکباری که دارد، به قولها و معاملههای خود اساسا پایبند نیست. این هم چیزی نیست که یک شبه به درک آن رسیده باشیم، بلکه تجربیات تاریخیمان این نتایج تلخ را پیش رویمان قرار داده است. زمانی میتوان نتایج بدست آمده از مراوده با آمریکا را تغییر داد که رابطه بر پایه احترام متقابل ایجاد شود.
در رفتار آمریکا تغییر و تحولاتی شاهد باشیم مبنی بر اینکه واقعیت انقلاب اسلامی را در عمل درک کرده و به آن پی بردهاند. آنوقت است که میتوانیم تغییر مسیر دهیم. اما متاسفانه تاکنون - درهمین مدت کم مذاکرات – شاهد این بودیم که آمریکاییها در لباس سلطهگرایانه همیشگی خود به قول و قرارهایشان پایبند نیستند. اما در پاسخ به انتقاد برخی که میپرسند: چرا اساسا باید قدم در راه مذاکره میگذاشتیم، میگوییم: اگر این مسیر-مذاکره- را هم امتحان نمیکردیم، شاید نسلهای آتی گله میکردند که چنانچه راه مذاکره در پیش گرفته میشد، به حل خیلی از مسائل فیمابین ایران و آمریکا کمک میشد.حال در عمل میبینیم که آمریکا همچنان بر خلف وعدههای خود اصرار دارد.»
وی در تکمیل صحبتهایش میگوید: «اگر رفتار دولتهای آمریکایی را از زمان جنگ جهانی دوم مطالعه کنیم در قبال ملتهایی که توانمندیهای خود را انکار و کاملا به آمریکا متکی شدند، درمییابیم که چطور تاکنون استکبار مترصد فرصتهای اینچنینی بوده که به غارت کشورهای وابسته به خود مشغول شود. ما در مسیر استقلالطلبیمان راهی نداریم جز اینکه به توانمندیهای داخلی خودمان تکیه کنیم و راهبرد استراتژیکی اقتصاد مقاومتی را در پیش بگیریم. با وجود همه تحریمها از مسیر استقلالطلبی هر روز بر توانمندیهای خودی بیفزاییم و مسیر پیشرفت را در پیش گیریم.»
فاصله از سادهزیستی، دور شدن از خدمتگزاری
اندیشههای استکبارستیزی در وهله اول مبتنی بر آموزههای دینی است. در دین اسلام مقابله با ظالم یک امر واجب لحاظ گردیده است. نفی سلطه هر قدرت بیرونی بر امور داخلی یک کشور به طور کلی نفی شده است. مبانی فکری امام راحل در حوزه استکبارستیزی نیز از همین منظر بررسی میشود.
سیامک باقری پژوهشگر و کارشناس علوم سیاسی توضیح میدهد: «علاوه بر نگاه به مقوله استکبارستیزی از منظر آموزههای دینی، حضرت امام(ره) یک نگاه تجربی و تاریخی هم به این مقوله دارند. چون کشورمان ایران سالها تحت لوای استکبار بوده و از این بابت فراوان متضررشده و عقب ماندگیهایی را متحمل شده است. اگر کشوری بخواهد مستقل و خوداتکا باشد، باید توانمندیهای جامعهاش را بالا ببرد. این مهم مستلزم این است که نفی قدرت سلطهجو داشته باشد و با اتکا به پتانسلهای داخلی و در سایه خوداتکایی قدرتهای مادی و معنوی به دست آورد. در ثانی اگر ما خواهان تحقق حکومت عدل امام زمان(عج) هستیم، ابتدا باید استکبارستیزی را با جدیت دنبال کنیم. باید دانست که پذیرش استکبار چیزی جزدور ماندن از زمان ظهور نیست.»
این کارشناس مسائل سیاسی ضمن توصیف امام راحل به عنوان استکبارستیزترین رهبر جهان، مستحکم کردن قدرت کشور از درون، اتکا به ظرفیتهای درونی و اتکای جامعه و کشور به خود را راهکارهای مسلم مقابله با سلطهگری و استکبار دانسته و میگوید: «اگر چه بر سر مسائل هستهای به پای میز مذاکره رفتهایم، اما نباید تنها به آوردههایی که تصور میکنیم از مسیر مذاکره حاصل میشوند اکتفا کرده و دلخوش بمانیم. باید سعی کنیم با تکیه به ظرفیتهای درونی بر قدرت خود بیفزاییم. ضمن اینکه باید مبنا و غایت مذاکرات، عزتمندی و اقتدار قرار گیرد.»
اما یکی دیگر از نقاط برجسته مکتب خمینی(ره) سادهزیستی ایشان بود که برای همه ملتها در همه دورانها الگو قرار گرفته است.
باقری توضیح میدهد: «حضرت امام(ره) همواره توصیه میکردند که دولتمردان و کارگزاران سادهزیست باشند. هر چه سادهزیستی در سبک زندگی مسئولین پررنگتر باشد، زبان و کلام ایشان نیز به همان میزان نافذتر ومقتدرتر خواهد بود. هر چه زرق و برق و تجملگرایی در دل کارگزاران بیشتر جا خوش کند، به همان میزان باید انتظار زر و زور، ظلم و جور را در جامعه داشته باشیم. در دیدگاه امام(ره) برخلاف دیدگاههای اشخاص معروف جهان که مصرف را سرلوحه سیاستهایشان قرار دادهاند، سادهزیستی و قناعت را ستوده، میفرمایند: «سادهزیستی هر کشوری را از آفت به دور و در مسیر پیشرفت هدایت خواهد کرد.» بنابراین سادهزیستی برای دولتمردان و کارگزاران از نگاه امام(ره) از اهم واجبات است. این سادهزیستی مسئولان است که ایشان را تبدیل به خدمتگزار میکند. چنانچه مسئولان از سادهزیستی فاصله بگیرند، بدون شک از خدمتگزاری دور خواهند ماند. سادهزیستی در سبک زندگی مسئولان سه نتیجه کلی به همراه دارد: «خدمتگزاری، مردمسالاری دینی و اقتدار ملی و دینی کشور.»