روزنامه کیهان **
نسخه فاجعه نپیچید!/ حسین شریعتمداری
«آیا اهمیت برخورداری کشورمان از دانش و فناوری هستهای در حدو اندازهای هست که با هزینههای آن نظیر تحریمهای اقتصادی برابری کند؟ و مگر فعالیت هستهای در پیشرفت و توسعه و زندگی مردم چه نقش برجستهای دارد که بهای سنگین آن قابل پذیرش باشد»؟!
این پرسش اگرچه تاکنون بیپاسخ نبوده و نمانده است ولی از آنجا که این روزها و همزمان با مذاکرات ایران و 5+1 بار دیگر و در سطح گستردهتری از سوی رسانههای بیرونی و برخی از جریانات داخلی مطرح شده و به آن دامن زده میشود؛ اشارهای - هر چند گذرا- به نکاتی در این باره ضروری به نظر میرسد و ابتدا باید گفت؛ این تصور که تحریمهای اقتصادی آمریکا و متحدانش به خاطر فعالیت هستهای کشورمان است، امروزه به اندازهای رنگ باخته که به یک شوخی بیمزه شبیه است و در این باره پیش از این، مستندات فراوانی داشتهایم که نیازی به تکرار آن نیست و نگاه این نوشته از زاویه دیگری است؛
1- دانش هستهای و فناوری آن یکی از حلقههای تعیینکننده در زنجیره علوم و تکنولوژی است که با بسیاری از شاخههای دیگر علوم رابطه علت و معلولی دارد، تا آنجا که حذف این حلقه از زنجیره علم و محرومیت از دانش هستهای میتواند خط توسعه علوم و تکنولوژی را بهطور جدی مختل کرده و در مواردی متوقف کند. از سوی دیگر و دقیقا به همین علت، دانش هستهای دهها شاخه علمی و تکنولوژیک دیگر را در بستر خود تولید و یا گسترش میدهد، نظیر استحصال منیزیوم و زیرکونیم (شیمی صنعتی)، ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته (مکانیک)، پیشرفت مثالزدنی در بهرهگیری از اشعه لیزر (فیزیک نور)، ساخت آلیاژ مقاوم در برابر چرخش چند ده هزار دور در دقیقه سانتریفیوژها (متالوژی) و دهها دستاورد علمی و تکنولوژیک دیگر که دانش و فناوری هستهای کشورمان علیرغم تحریمها و فشارهای فراوان بیرونی در پی داشته است و شرح آن به درازا میکشد.
بنابراین، کسانی که توقف برنامه هستهای را توصیه میکنند- صرفنظر از نیت و انگیزه واقعی آنها- دست کشیدن از پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک را پیشنهاد میکنند و برای کشورمان نسخه عقبماندگی میپیچند!
2- تولید برق و انرژی اگرچه یکی از بااهمیتترین دستاوردهای دانش و تکنولوژی هستهای است- که به آن خواهیم پرداخت- ولی کاربرد دانشهستهای محدود به تولید انرژی نیست و این فناوری، کاربردهای فراوان دیگری نیز دارد که برای پی بردن به آن کافی است به انبوه سایتها و خروجی اعلام شده مراکز علمی که به آسانی در دسترس همگان است، نیمنگاهی انداخته شود. کسانی که توقف برنامه هستهای کشورمان را توصیه میکنند، اگر کمترین مایهای از غیرت دینی و ملی و دلسوزی برای مردم این مرز و بوم داشته باشند به یقین با مشاهده فهرست طولانی کاربرد دانش هستهای در عرصههای مختلف علمی، صنعتی و اقتصادی، از توصیه ارتجاعی خود شرمنده میشوند و البته آنان که خود را به خواب زدهاند، حساب جداگانهای دارند!
در محدوده این نوشته به چند نمونه از کاربردهای دانش هستهای که فقط اندکی از بسیارهاست اشاره میشود، نظیر؛ تهیه و تولید کیتهای رادیودارویی برای مراکز پزشکی هستهای، تهیه و تولید رادیوداروهای ویژه به منظور تشخیص انواع بیماریهای تیروئید و درمان آنها، تولید داروهای ضروری برای تشخیص بیماریهای هورمونی و درمان و ترمیم آسیبهای هورمونی. کاربرد در تشخیص تومورهای سرطانی، رفعگرفتگیهای وریدی، تصویربرداری و تشخیص بیماریهای قلبی، عفونتها، التهابهای مفصلی، آمبولیها و دهها کاربرد شناخته شده دیگر در عرصه پزشکی.
دانش هستهای در عرصه دامپزشکی نیز کاربردهای فراوانی دارد که تغذیه، بهداشت و ایمنسازی محصولات دامی، اصلاح نژاد دامها و... ازجمله آنهاست.
از تکنیکهای هستهای برای کشف سفرهها و منابع آب زیرزمینی، تشخیص محدوده آن، هدایت آبهای سطحی و زیرزمینی، کنترل ایمنی سدها، کشف نشتهای احتمالی سدها، پی بردن به آسیبهای رانشیزمین، شیرین کردن آبهای شور و... استفاده میشود.
دانش هستهای در صنایع غذایی و کشاورزی نیز کاربردهای ویژه و منحصر به فردی دارد که مقابله با ویروسهای گیاهی، مبارزه با آلودگیهای میکروبی، جلوگیری از فساد مواد غذایی، کنترل حمله حشرات به محصولات کشاورزی، تنظیم زمان رسیدن محصولات، افزایش جهشی برخی محصولات نظیر گندم، برنج و پنبه و... فقط چند نمونه از این کاربردهاست.
دانش و تکنولوژی هستهای کاربردهای فراوان دیگری نیز در سایر حوزههای علمی و فنی و اقتصادی دارد که حتی ارائه فهرست آن نیز بیرون از محدوده این نوشته است.
3- و اما، یکی از بااهمیتترین و کارسازترین موارد استفاده صلحآمیز از دانش و تکنولوژی هستهای، تولید برق با بهرهگیری از نیروگاههای اتمی و تولید سوخت آن به دو روش، غنیسازی اورانیوم از طریق دستگاههای سانتریفیوژ و یا «لیزر» است. این بخش از کاربرد دانش هستهای است که امروزه در کشورمان بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. آمریکا و متحدانش از بیرون و افراد اندک و کمشماری از درون برای وادار کردن ایران اسلامی به انصراف از فعالیت هستهای روی همین بخش از کاربرد دانش اتمی تمرکز کرده و توقف فعالیت هستهای و بهرهگیری از منابع انرژی جایگزین- عمدتا فسیلی- را توصیه میکنند. در این باره گفتنی است که؛
4- نیاز سالانه کشورمان به برق نزدیک به 8 هزار مگاوات است برای تولید این میزان برق 220 میلیون بشکه نفت خام مصرف میشود و براساس برآورد مراکز علمی، مصرف 220میلیون بشکه نفت خام بیش از هزار تن گاز مسمومکننده و خطرناک «دیاکسیدکربن» تولید میکند، نزدیک به 170تن ذرات معلق در هوا، بیش از 140 تن گوگرد و 55 تن اکسید نیتروژن را در محیط زیست پراکنده میسازد. این همه در حالی است که نیروگاه اتمی هیچیک از آلودگیهای مورد اشاره را ندارد و با توجه به قیمت نفت و گاز، استفاده از نیروگاه اتمی برای تولید برق مورد نیاز کشور، سالانه نزدیک به 6 میلیارد دلار صرفهجویی در پی خواهد داشت.
5- توصیه میکنند که به جای نیروگاه اتمی میتوانیم از سوخت فسیلی، یعنی نفت و گاز برای تولید برق استفاده کنیم این پیشنهاد در حالی است که؛
الف: ذخایر نفت و گاز کشور به سرعت رو به کاهش است، که مصرف کلان و پرشتاب داخلی از یکسو و صدور نفت و گاز برای تامین نیازهای مالی از سوی دیگر به جان ذخایر فسیلی افتادهاند و نقطه پایان این ذخایر ارزشمند و گرانبها را نزدیک و نزدیکتر میکنند.
ب: اکنون زمانی را در نظر آورید- حداکثر 3 تا 4 نسل دیگر- که ذخایر فسیلی کشور تمام شده است. آیا تصور فاجعه بزرگی که به یقین نسلهای آینده با آن روبرو خواهند شد، وحشتآفرین و دردآور نیست؟! در آن حالت مردم این مرز و بوم اسلامی اولا؛ هیچ ذخیره فسیلی برای فروش و تامین هزینههای جاری کشورشان در اختیار ندارند، تأمین هزینههای عمرانی و پیشرفت و توسعه که جای خود دارد!
ثانیا: از سوخت لازم برای ادامه فعالیت نیروگاههای تولید برق محروم هستند. و برای تأمین سوخت نیروگاهها باید دست نیاز به سوی کشورهای دیگر دراز کنند و بدیهی است که وقتی خزانه کشور از درآمدهای نفتی خالی باشد قدرت خرید سوخت و یا خرید انرژی از سایر کشورها را نیز نخواهند داشت... و این، یعنی فرو رفتن در خاموشی، توقف فعالیت در تمامی مراکز تولیدی و صنعتی و زمینههایی که به انرژی برق نیاز دارند.
این واقعیات تلخ و دهها نمونه مشابه دیگر فقط با یک حسابسرانگشتی و مراجعهای- هر چند گذرا- به داشتهها و یافتههای انکارناپذیر علمی قابل درک است و از نوع تحلیلهای مندرآوردی و آبکی برخی از مدعیان سیاستورزی نیست که در پستوهای حزبی و جناحی ساخته و پرداخته شده باشد و...
حالا باید از کسانی که به کمدانی! و یا به فریب «عکس مار» میکشند و دانسته یا ندانسته، دیکته آمریکاییها درباره توقف فعالیت هستهای را بهبهانه تحریمها به فارسی ترجمه میکنند، پرسید، کدام یک از واقعیتهای تلخ و فاجعهآفرین مورد اشاره را میتوانید انکار کنید؟! و با استناد به کدام تحقیق و بررسی و یا گزاره علمی برای نسلهای بعدی این مرز وبوم نسخه فاجعه میپیچید؟! البته که مقاومت با سختی همراه است ولی اگر این سختی بهای یک متاع گرانقدر و یا برای پیشگیری از یک فاجعه وحشتناک باشد، بدیهی است که نه فقط ناگوار نیست بلکه با میل و رغبت، خریدنی و پذیرفتنی نیز هست.
6- برخی از مدعیان که از یکسو پیآمد فاجعهبار پایان ذخایر فسیلی برای چند نسل آینده را قابل انکار نمیدانند و از سوی دیگر - به هر علت و با هر انگیزهای - توقف فعالیت هستهای کشورمان را توصیه میکنند، از انرژیهای دیگر نظیر انرژی خورشیدی، انرژی بادی و یا آبی به عنوان جایگزین انرژی فسیلی یاد میکنند! که این توصیهها قبل از آن که کارساز باشد، از شدت ناپختگی، خندهدار است، چرا که؛ انرژی خورشیدی هنوز قابلیت صنعتی شدن و تولید انبوه را ندارد. تولید انرژی از آب با توجه به این که کشورمان از جمله کشورهای خشک و کمآب است، ناممکن بوده و هرگز نمیتواند جوابگوی نیاز کشور پهناوری نظیر ایران اسلامی باشد. برخی از کشورهای اروپایی مانند آلمان که مدعیان به آن استناد میکنند، از جمله کشورهای پرآب هستند و در بسیاری از شهرهای خود، از رودخانههای بزرگی نظیر اروندرود برخوردارند و تولید انرژی از باد اولا؛ پرهزینه و ثانیا؛ کم بازده است و ثالثا- مهمتر از همه - کشورمان بادخیز نیست.
و اما، ممکن است گفته شود که بعد از پایان ذخایر فسیلی میتوانیم به سراغ تولید انرژی هستهای برویم! که باید گفت؛ فرایند تولید انرژی هستهای، دستکم 20 سال زمان میبرد.
7- و در پایان یادداشت پیشروی، حق آن است که به بخشی از بیانات حکیمانه و گرهگشای حضرت آقا دراینباره اشاره کنیم؛
«ملت ایران نیز مانند کشورهای مختلف درصدد است انرژی مورد نیاز خود را از نیروگاه هستهای تأمین کند، چرا که در غیر این صورت از قافله علم باز هم عقب خواهد ماند. بنابراین تلاش برای دستیابی به فناوری هستهای و دیگر فناوریهایی که ایران را به اوج قله علم نزدیک کند امری واجب و وظیفهای ملی است و ملت و دولت ایران برخلاف خواست خائنینی که اهداف آمریکا را دنبال میکنند با پایداری در برابر فشارهای مراکز سلطه جهانی، این هدف اساسی را دنبال خواهد کرد... نفت سرمایهای تمام شدنی است که مشکلات زیستمحیطی را نیز به همراه میآورد، ضمن آنکه میتوان آن را به فرآوردههای بسیار ارزشمندتر تبدیل کرد. بنابراین با چه منطقی ملت ایران، به استفاده نامحدود از نفت ادامه دهد و از انرژی هستهای صرفنظر کند؟... دشمنان این ملت در واقع منتظرند نفت ایران تمام شود و ملت دست نیاز به سمت آنان دراز کند و محتاج آنها شود، اما ایران این مسئله را نمیپذیرد و با تکیه بر حرکت علمی ارزشمند جوانانش روزبهروز به پیش خواهد رفت.»
* این یادداشت در تاریخ 92/11/30 با عنوان «دیکته دشمن را ترجمه نکنید» و در پاسخ به حجم انبوهی از شبههافکنیهای داخلی و خارجی آن روزها در تخطئه ضرورت برخورداری کشورمان از فناوری هستهای نوشته شده بود و از آنجا که این روزها نیز بار دیگر نشانههایی از آغاز همان هجوم با همان مضمون دیده میشود، بازنشر آن را بیفایده ندانستیم.
******************************************************
روزنامه قدس ***
آتن و روگردانی از اتحادیه اروپا/ محمد حسین جعفریان
نتایج همه پرسی اخیر در یونان یکی از حوادث بسیار مهم سیاسی جهان در روزهای اخیر بود که در لابه لای هیجانات توافق هستهای کمتر دیده شد.
افزایش دستمزدها تا 50 درصد، افزایش هزینههای عمومی که خود به خود با پیوستن به حوزه یورو افزایش شدیدی نیز یافته بود و در کنار اینها هزینههای کمرشکن برگزاری المپیک 2004 آتن که به نوعی جشن ملی یونانیها برای ورود به اتحادیه اروپا نیز (اگر چه با تأخیر) محسوب میشد و چند دولت پی در پی به این ولخرجیها ادامه دادند تا آن که اختلاف بین هزینهها و درآمدها از کنترل خارج شد. دولت دچار چنان کسر بودجهای شد که همه کشور را فلج کرد. این وضعیت با بحران مالی جهانی در سال 2008 و بالا رفتن هزینه استقراض از بانکها همزمان شد. آنها در سررسیدها نتوانستند وامهایشان را پرداخت کنند. دارندگان اوراق قرضه این کشور در بازارهای مالی برای فروش آنها هجوم بردند و این برای آتن هزینه گرفتن وامهای بعدی را بیشتر کرد، بهرههایی کمرشکن که هر روز تراز بدهیها را منفیتر میکرد. آنها مجبور شدند از صندوق بینالمللی پول و برخی شرکای اروپایی، وامهای سنگینی بگیرند، اما اهداکنندگان این وامها، جز بهرهای سنگین، خواستار اعمال سیاستهای ریاضتی اقتصادی وسیعی نیز بودند. دولت در آغاز تن داد و پس از آن بشدت تلاش کرد از هزینههای عمومی بکاهد. مالیاتها بویژه بر موارد تعیین کنندهای نظیر سوخت افزایش چشمگیری یافت. قوانین بازنشستگی کاملاً تغییر کرد و از دستمزدها کاسته شد و... اینها کشور را به بحران کشاند و چند دولت آمدند و رفتند تا چپگراهای افراطی حزب «سیریزا» که مخالف شدید سیاستهای اتحادیه اروپا بودند، به قدرت رسیدند.
اتحادیه اروپا بلافاصله دولت جدید را زیرفشار اعمال سیاستهای ریاضت اقتصادی گذاشت. «آلکسیس سیپراس» اما آنها را در مقابل مردم قرارداد. او در یک همه پرسی از مردم پرسید که؛ آیا با سیاستهای ریاضتی نجات ملی اتحادیه اروپا و اعمال آنها در یونان موافقند؟ موافقان میگفتند رأی منفی به این همه پرسی سبب اخراج یونان از ناحیه یورو میشود، اما این برای مردم زجر کشیده یونان اهمیتی نداشت. آنها یک رأی منفی قاطع دادند و حالا اتحادیه اروپا مجبور است با نخست وزیر «سیپراس» کنار بیاید و گفته میشود، او خواهان کاهش بدهیهای کشورش تا 30 درصد است. یونان حدود به 330 میلیارد یورو بدهی دارد. با همه پرسی اخیر در یونان، ماجرای این کشور یک طرف مشکل اتحادیه اروپاست. مشکل بزرگتر آن است که کشورهای بدهکاری نظیر اسپانیا، ایتالیا و پرتغال نیز درخواهند یافت که قادرند به همین شیوه بدهیهای خود را از جیب دوستان ثروتمندتر خود بپردازند! خطری که ممکن است اتحادیه اروپا را تا آستانه فروپاشی پیش ببرد.
******************************************************
روزنامه جمهوری اسلامی ****
ما پیروزیم
بسمالله الرحمن الرحیم
همه چیز از پایان مهلت مذاکرات هستهای ایران و 1+5 تا فردا حکایت دارد. این پایان میتواند با اعلام توافق همراه باشد و میتواند نتیجه مشخصی نداشته باشد هر چند اظهارات افراد موثر در مذاکرات نشان میدهد توافق دردسترس میباشد.
تا روز پنجشنبه گذشته، روند مذاکرات مثبت بود و مذاکره کنندگان در یک قدمی توافق قرار داشتند. آنچه صحنه را دچار تغییر کرد، زیادهخواهی آمریکا بود. دولتمردان آمریکائی عادت دارند تا آخرین لحظات چانه بزنند تا هرچه بیشتر امتیاز بگیرند و البته در لحظه آخر به واقعیتها تن میدهند.
در مذاکرات هستهای، طرف ایرانی با معیارهای مشخص وارد صحنه شد، خطوط قرمز مورد نظر خود را مشخص کرد و بدون آنکه درصدد زیاده خواهی باشد بر حقوق قانونی خود پافشاری مینماید. به همین دلیل، آمریکا نمیتواند با چانه زنیهای بیشتر به امتیازات مورد نظر خود برسد. راههائی از قبیل تهدید و ارعاب نیز اگر در جائی کارائی داشته باشند آنجا قطعاً ایران نیست. مردم ایران در طول 36 سال گذشته نشان دادهاند که از هیچ قدرتی نمیترسند و زیر بار هیچ زور تحمیلی نمیروند. این واقعیت را دولتمردان آمریکائی تجربه کردهاند و دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان نیز اخیراً در پاسخ به تهدیدهای طرف مقابل گفته است: هیچوقت یک ایرانی را تهدید نکنید.
با این منطق، قطعاًما در همه صحنهها و میدانها پیروزیم کما اینکه در مذاکرات هستهای نیز پیروز خواهیم بود. نباید تصور شود که پیروزی فقط رسیدن به توافق است. قطعاً اگر توافق حاصل شود بهتر است و آنچه مطلوب تمام مردم ایران است همین است، ولی حفظ عزت و حقوق ملت و کشور در همه حال از هر چیز دیگری بالاتر است. بنابر این، پیروزی اینست که عزت و حقوق ملت و کشور حفظ شود و اگر توافقی صورت میگیرد همراه با این ویژگی باشد. طولانی شدن مذاکرات به همین دلیل بوده است و گروه مذاکره کننده ایرانی به پاسداری از مصالح کشور و حقوق ملت پای بند است.
تعهد گروه مذاکره کننده کشورمان به ارزشها و اصول و منافع ملی، منطق قوی ایران در مبحث هستهای و قدرت بالای چانه زنی مذاکره کنندگان ایرانی، قطعاً راه را برای احقاق حقوق ملت و حفاظت از مصالح کشور هموار میکند و تمام منافذ سوء استفاده دشمنان رامی بندد. این واقعیت را باید گروههای سیاسی رقیب دولت نیز درک کنند و از گروه مذاکره کننده ایرانی حمایت نمایند. متاسفانه برخلاف مصالح عمومی کشور، عدهای به هر شکل ممکن تلاش میکنند گروه مذاکره کننده را تضعیف کنند و برای شکست مذاکرات لحظه شماری میکنند. از جنگ روانی آشکار با استفاده از ابزار تبلیغاتی گرفته تا تشکیل اطاقهای توطئه با خروجیهای منفی و ناامید کننده، در بازار مکاره مخالفان وجود دارد. علاوه بر اینها، مخالفان حتی تلاش کردند راه پیمائی روز قدس را که مظهر همبستگی است به عرصهای برای کارشکنی علیه دولت و گروه مذاکره کننده تبدیل کنند و با توزیع برگههائی که حاوی مطالب خلاف و اهانت به مذاکره کنندگان و حامیان آنها بود تا میتوانند در جهت تضعیف آنان اقدام نمایند. خوشبختانه مردم به این افراد اعتنائی نکردند و برگههای توزیع شده توسط آنها را همچون خس و خاشاک بر زمین ریختند.
آنچه مایه تاسف شدید است اینست که بعضی احزاب سیاسی هنوز راه و رسم رقابت را نشناختهاند و به جای آنکه در موضوعات مرتبط با منافع ملی اختلافات را کنار بگذارند و در برابر دشمنان ملت و کشور از دولت و کسانی که در خط مقدم مبارزه قرار دارند حمایت کنند، آب به آسیاب دشمن میریزند و به مثابه چرخ پنجم دشمن عمل میکنند. این روش، برخلاف خواست مردم است و در نقطه مقابل منافع و مصالح کشور قرار دارد. این قبیل احزاب، وقتی به حکومت برسند و زمام امور کشور را دردست بگیرند نیز به منافع ملی و مصالح کشور بیاعتنا خواهند بود و همه چیز را قربانی منافع خود خواهند کرد. هیچ کشوری را نمیتوان با چنین شیوهای اداره کرد و امکانات و اموال عمومی را نمیتوان به چنین افرادی سپرد. این وضعیت، نشان میدهد جامعه ما به تلاش فرهنگی گستردهای برای تغییر شیوههای تعامل احزاب سیاسی با یکدیگر نیاز دارد. تعامل صحیح بر مبنای محور قرار دادن منافع ملی و مصالح کشور باید خط مشی مورد قبول و عمل کلیه احزاب و فعالان سیاسی باشد و هیچ حزب و گروه و دسته و جناحی به خود اجازه ندهد برخلاف این خط مشی عمل کند. فقط درصورتی که چنین خط مشی روشنی به فرهنگ احزاب تبدیل شود، میتوان به حفظ منافع ملی و مصالح کشور در رقابتهای سیاسی امیدوار بود.
این مهم را نباید در دایره مذاکرات هستهای محدود دانست. این مذاکرات به پایان خود نزدیک شده و به هر سرانجامی برسد به دلیل اینکه گروه مذاکره کننده ما بر روی اصول و ارزشها و منافع ملی ایستادگی کرده است ما پیروزیم. پیروزی ما هنگامی بزرگتر و درخشانتر خواهد بود که فرهنگ تعامل احزاب و رقبای سیاسی بر محور گذشت از منافع گروهی به نفع منافع ملی و مصالح عمومی استوار باشد.
******************************************************
روزنامه خراسان*****
عشوه گري با دلارهاي نفتي/عليرضا رضاخواه
سعود الفيصل وزير خارجه عربستان که چهار دهه سکان کشتي سياست خارجي اين کشور را بر عهده داشت، پنج شنبه شب بدون اين که ميراثي ماندگار براي خود در دستگاه ديپلماسي دربار سعودي به جاي گذارد از دنيا رفت. جايگزين وي عادل الجبير جوان بي تجربه اي است که در بحبوحه تغيير و تحولات در نظم جهاني و منطقه اي در پي اثبات خويش است. اين در حالي است که عربستان سعودي با تغييرات ژئوپلتيک جدي روبرو است. بيداري سياسي در ميان مردم منطقه، گسترش فعاليت داعش در کشورهاي عربي، بحران امنيتي در عراق ، سوريه و يمن چالش هاي جدي را پيش روي شاهزادگان جوان و جاه طلب سعودي قرار داده است. با اين حال آنچه بيش از همه سعوديها را نگران ساخته تغيير سياست کاخ سفيد در خاورميانه است. امري که مي تواند موجوديت نظام سياسي حاکم در رياض را تحتالشعاع قرار بدهد. از همين رو است که سعودي ها بر خلاف رويه متعارفشان نه در خفا بلکه به صورت علني مخالفت و نگراني خود را از سياستهاي واشنگتن ابراز داشته اند. آنها حتي تهديد کردهاند که براي پر کردن خلاء حمايت آمريکا به سراغ رقباي اين کشور -از روسيه و چين در شرق گرفته تا فرانسه و آلمان در غرب- خواهند رفت.
به تازگي عادل الجبير، وزير خارجه عربستان تصريح کرده است که با وجود "استراتژيک بودن روابط ميان رياض و واشنگتن" "عربستان به هيچ وجه به آمريکا و هيچ کشور ديگري در حفظ منافعش اتکا ندارد". اين سخنان در حالي بيان مي شود که چندي پيش ملاقاتي ميان ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه و محمد بن سلمان جانشين وليعهد سعودي و وزير دفاع آن کشور صورت گرفت. برخي کارشناسان به نشانه هاي يک "همکاري نو ظهور" به دنبال تحولات جهاني اشاره مي کنند که در آن پول و سرمايه عربستان سعودي به مسکو کمک مي کند تا از زير بار تحريم هاي غرب فرار کرده، در حالي که تسليحات، مهندسي و حمايت ديپلماتيک روسيه به پادشاهي جديد عربستان سعودي کمک مي کند تا کشورش را از وابستگي شديد به آمريکاي فاقد روحيه همکاري، خلاص کند.
واقعيت اين است که روسيه سالهاست که تلاش دارد وارد بازار سود آور اسلحه در عربستان شود اما تا کنون موفقيتي به دست نياورده است. رياض سال هاي گذشته سعي داشته که از اين تمايل روس ها به نفع مقاصد سياسي خود بهره برداري کند. در سال ۲۰۰۵ عربستان با روسيه وارد مذاکراتي براي خريد اسلحه به مبلغ ۴ ميليارد دلار شد مشروط بر اينکه روسيه فروش سلاح به ايران را متوقف کند. کمي بعد پادشاهي سعودي اعلام کرد که از خريد سلاح هاي مزبور صرف نظر کرده است در حالي که در همان زمان ده ها ميليارد دلار از کشور هاي غربي اسلحه خريد. در اوت ۲۰۱۳ طي يک بازديد محرمانه در مسکو، بندر بن سلطان رئيس اطلاعات سعودي به روسيه پيشنهاد خريد ۱۵ ميليارد دلار اسلحه را داد مشروط بر اينکه روسيه دست از حمايت بشار اسد بکشد و مانع از صدور قطعنامه هاي شوراي امنيت سازمان ملل عليه بشار اسد نشود. روس ها با پيشنهاد مزبور به عنوان يک شوخي بد برخورد کردند.
با اين حال ظاهرا سعودي ها از عشوه گري با دلارهاي نفتي خسته نمي شوند. در ملاقاتي که در هجدهم ژوئن ميان ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه و محمد بن سلمان جانشين وليعهد سعودي و وزير دفاع آن کشور صورت گرفت ، سعودي ها بار ديگر تمايل اغوا کننده خود را براي خريد سلاح از روسيه پيشنهاد دادند. روس ها هم اگرچه قلقلک شده اند اما با توجه به تجربيات گذشته، نسبت به نهايي شدن چنين معامله اي ترديد دارند. آنها مي دانند که سعودي هابيش از آنکه تمايل به سلاح هاي روسي داشته باشند تلاش دارند تا هشداري را براي واشنگتن بفرستند. يوگني ساتانوفسکي رئيس مطالعات خاورميانه (غرب آسيا) در مسکو مي گويد:« سعودي ها احساس مي کنند منزوي شده اند . آنها ديگر نمي توانند به آمريکا اعتماد کنند از اين رو به روسيه روي آورده اند.با اين حال همه اين ها بازي است. سعودي ها هر از چند گاهي اين بازي را تکرار مي کنند. آنها بر اين باورند که مي توانند توجه آمريکا را به خود جلب کنند».
******************************************************
روزنامه ایران******
چشم به راه «نتایج وین»/جاوید قربان اوغلی
مذاکرات روزها، ساعتها و شاید دقایق آخر خود را میگذراند و ضرباهنگ آن هر لحظه تندتر میشود و جهان در التهاب برآمدن دود سفید از هتل «کوبورگ» وین است. در آخرین ساعات مذاکراتی قرار داریم که قریب به دو سال از آغاز دور جدید آن میگذرد. اغراق نیست اگر ادعا شود اعلان دستیابی به توافق بین مذاکره کنندگان 1+5 با ایران را باید مهمترین رویداد سیاسی جهان در دهههای اخیر برشمرد. تحولی که مصداق روشنی است بر کارآمدی خردمندی و عقلانیت در رویارویی و برون رفت در یکی از غامضترین و پیچیدهترین پروندههای مفتوح در عرصه روابط بینالملل.
طبیعت دیپلماسی چانهزنی و اخذ امتیاز حداکثری است. اتفاقاتی که امروز در وین شاهد آن هستیم نیز مصداقی بر همین قاعده است. تردیدی نیست همان طور که رئیس جمهوری امریکا اعتراف کرد اگر طرفهای مذاکره کننده با ایران میتوانستند، حتی به ماندن یک پیچ صنعت هستهای ایران رضایت نمیدادند. امریکا و غرب بخوبی آگاهند که سابقه تاریخی ایران نمایانگر این واقعیت است که فارغ از کشمکشهای سیاسی در داخل کشور و اینکه کدام جریان سیاسی دست بالا را در حاکمیت داشته باشد، ایران هرگز در شرایط فشار تسلیم خواستههای خارج از قواعد و عرف بینالمللی نخواهد شد. شاید یکی از دلایل رویکرد جدید 1+5 به طور عام و ایالات متحده امریکا به طور خاص در مذاکرات دو سال گذشته نیز منتج از دریافت درست آنان از این واقعیت است.
پرونده هستهای ایران طی یک دهه گذشته فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است و کشورمان هزینههای گزافی را بابت آن پرداخته است. پاسخ به سؤالی که آیا این هزینه غیرقابل اجتناب بود یا خیر، موضوع این نوشتار مختصر نیست؛ با این وجود، نمیتوان از مذاکرات هستهای سخن گفت و از این سؤال غافل ماند که چگونه بحرانی که میتوانست امنیت ملی کشور را به مخاطره اندازد و شرایط غیرقابل کنترلی را در منطقه و جهان ایجاد کند، مدیریت شد و در کمتر از دو سال به نتیجه رسید. اگر به شرایطی که پرونده هستهای چند سال قبل و فضای پر تشنج جنگ لفظی، تهدید نظامی، افزایش تحریمها و تشدید فشارهای بینالمللی که کشور در آن قرار داشت بازگردیم، بهتر میتوان به اهمیت تحول در حال وقوع، پی برد.
حماسه باشکوه انتخابات سال 92 و رأی مردم به روحانی و حمایت از رویکرد «تعامل با جهان» در سیاست خارجی و راهبرد نرمش قهرمانانه رهبر معظم انقلاب از مهمترین عواملی بودند که فضای سنگین بینالمللی علیه کشورمان را شکست و چنانچه ملاحظه کردیم جهان بسرعت از تغییر در ایران استقبال کرد و فضای سنگین بینالمللی علیه ایران ناشی از بیتدبیری، ماجراجویی و بیاعتنایی به ساز و کارهای مرسوم و مورد قبول جهان را شکست. اعلام آمادگی ایران برای از سرگیری مذاکرات هستهای با 1+5 با هدف برون رفت از بحران هستهای از طریق دیپلماسی و مبتنی بر استراتژی برد- برد که نمایانگر عزم راسخ ایران برای برون رفت از این بحران بود، تدبیر هوشمندانه دولت در انتقال پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی کشور به وزارت خارجه و انتخاب حرفهایترین تیم مذاکره کننده با گماردن وزیر خارجهای دیپلمات با وجههای بینالمللی نیز از اقداماتی بود که باعث اطمینان طرف مقابل در مذاکرات معطوف هدف بود که موجب سرعت گرفتن مذاکراتی جدی و تحقق اهداف گام به گام در پرونده هستهای بود.
با این وجود باید اذعان کرد که رویکرد جدید طرفهای مذاکره کننده با ایران و بویژه امریکا از دیگر عوامل مهم برای تحقق این رویداد بود.
به یقین اعلام توافق جامع با 1+5 همچون زلزلهای بر منطقه و جهان تأثیرگذار خواهد بود. در پرتو این تحول روابط ایران با جهان دچار تحولی انکارناپذیر خواهد شد. برخورداری از برنامهای مدون برای مدیریت این تحولات چه در منطقه آشوبزده پیرامون کشور و چه در سطح جهانی از اولویتهای سیاست خارجی است.
******************************************************
روزنامه وطن امروز**
جایگاه انرژی هستهای در بیانات رهبری/سیدمحمد موسیکاظمی
بیشک پیشبرد برنامهها و فعالیتهای صلحآمیز هستهای یکی از مهمترین دستورکارهای ملی طی سالهای اخیر بوده تا جایی که از آن به عنوان مهمترین پروژه دهه 80 خورشیدی کشور یاد میشود. اهمیت پیشرفت این پروژه ملی و پیامدهای آن در افزایش قدرت ملی و منزلت منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی ایران تا به حدی بوده و هست که کنسرتی بینالمللی را برای سنگاندازی در مسیر هستهای شدن ایران به راه انداخته است. این کنسرت که به سرکردگی مهمترین قطب متخاصم بینالمللی با ایران یعنی آمریکا شکل گرفت، از هر ابزاری از تهدید نظامی گرفته تا دوره گردیهای دیپلماتیک برای تحریم بهره جست تا مانع از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به این مزیت استراتژیک و تعیینکننده شود.
به این ترتیب فعالیتهای هستهای به مهمترین پروژه داخلی و سیاست خارجی کشور طی یک دهه اخیر تبدیل شد که البته پیریزی آن به سالها پیش بازمیگردد. در این رابطه این پرسش پیش میآید که چرا هستهای شدن طی سالهای اخیر به این درجه از اهمیت رسید و هزینههایی بسیار (از هزینههای مالی گرفته تا ترور دانشمندان هستهای) صرف پیوستن جمهوری اسلامی ایران به باشگاه دارندگان فناوری صلحآمیز هستهای شد. از دید برخی ناظران پاسخ این پرسش را میتوان در بیانات رهبر انقلاب در این زمینه جستوجو کرد.
رهبری بارها در سخنان خود بر اهمیت و اولویت پیگیری جدی فعالیتهای صلحآمیز هستهای تاکید کردهاند از جمله در بیانات نخستین روز فروردین ماه 1385 در حرم مطهر رضوی فرمودند: «انرژی هستهای و توانایی تولید سوخت هستهای، در طول سالهای نه چندان دور آینده، یک نیاز مبرم و قطعی برای ملت ایران است». ایشان بیست و پنجم خردادماه همان سال در دیدار مسؤولان سازمان انرژی اتمی و کارشناسان هستهای حتی تصریح کردند: «اهمیت به کارگیری انرژی هستهای و به دست آوردن فناوری هستهای در کشور ما از کشف و استخراج نفت بیشتر است».
معظمله در پاسخ به برخی انتقادها و مخالفتها با بایستههای پیگیری فعالیتهای هستهای در دیدار بیستم فروردین ماه امسال با جمعی از مداحان اهلبیت علیهمالسلام فرمودند: «اینکه بعضی از روشنفکرنماها قلم بردارند و قلم بزنند که آقا ما صنعت هستهای را میخواهیم چکار کنیم، این فریب است. این شبیه همان حرفی است که زمان قاجارها وقتی نفت کشف شده بود و انگلیسها آمده بودند میخواستند نفت را ببرند، اینجا دولتمرد قاجاری میگفت ما این ماده بدبوی عَفِن را میخواهیم چه کار کنیم؟ بگذارید بردارند ببرند».
حضرت آیتالله خامنهای با آگاهی دقیق از مولفههای آینده انرژی در ایران و جهان، سیزدهم دیماه سال 1386 در دیدار دانشجویان دانشگاههای استان یزد خاطرنشان ساختند: «ما برای 20 سال دیگر حداقل بایستی 20 هزار مگاوات برق از انرژی هستهای به دست بیاوریم.» افزون بر بحث انرژی ایشان بارها بر ضرورتهای دستیابی به فناوری هستهای در زمینههایی نظیر درمان و پزشکی تاکید کردهاند.
رهبر انقلاب در سخنرانی نخستین روز فروردین ماه 1385 در حرم امام رضا علیه السلام فرمودند: «اگر این طور که امروز مصرف میشود، مصرف شود، تا 20 سال، 25 سال دیگر نفت ملت ایران تمام خواهد شد. دنیا به جای نفت سراغ انرژیهای جایگزین رفته است که از همه مهمتر و قابل اطمینانتر انرژی هستهای است. اگر کشور ما 20 سال دیگر انرژی هستهای نداشته باشد، برای راهاندازی یک کارخانه، دستش به سمت کسانی دراز است که پیشرفت ملت ایران را به هیچ قیمتی نمیپسندند. آبرو و عزت ملت را میگیرند تا یک مختصری از آنچه در اختیار دارند، به این ملت بدهند». ایشان در همین سخنرانی در پاسخ به استدلالها و ادعاهای دولتهای غربی برای توقف برنامه هستهای ایران تصریح کردند: «به ما میگویند شما نفت دارید، انرژی اتمی میخواهید چه کار کنید؟ مگر آمریکا نفت ندارد؟ آمریکا که نفت دارد، چرا انرژی هستهای دارد؟ همین اخیراً رئیسجمهور آمریکا گفت، ما باید برای تولید هستهای سرمایهگذاری بیشتری کنیم. همه دنیای پیشرفته دارند میروند به سمت
سرمایهگذاری برای تولید هستهای، آن وقت به ملت ما میگویند شما نداشته باشید! این حرف زور را ما قبول نکردهایم».
حضرت آیتالله خامنهای در سخنان خود بارها انحصارگری آمریکاییها را در این زمینه مورد انتقاد شدید قرار دادهاند و از خباثت رهبران واشنگتن در جلوگیری از دستیابی ملتهای مستقل به فناوریهای نوین بویژه هستهای و نیز فرآیند مذاکرات هستهای با ایران پردهبرداری کرده و مهمترین ویژگیهای آمریکاییها در این زمینه را بدعهدی و زورگویی برشمردهاند.
ایشان همچنین در بیاناتی خطوط قرمز مسؤولان در زمینه حقوق هستهای ملت را مشخص کردهاند از جمله در سخنرانی یکم فروردین ماه 1386 در حرم رضوی که فرمودند: «آیا مسؤولین کشور حق دارند به نسلهای آینده خیانت کنند؟ امروز نفت را برداریم مصرف کنیم، یک روزی این نفت تمام خواهد شد. آن روز ملت ایران برای برق خود، برای کارخانه خود، برای گرمای خود، برای روشنایی خود، برای حرکت زندگی خود، دست نیاز دراز کند به سوی کشورهای دیگر تا به او انرژی بدهند؟»
با توجه به این بیانات، مهمترین محورهای مستخرج از قاموس هستهای رهبر انقلاب را باید معطوف به آمادگی برای ورود به دوران پسانفتی و دستیابی به مولفههای قدرتساز در عرصه اقتصاد انرژی و فناوریهای نوین با اتکا به آرمانهای انقلابی و در چارچوب راهبرد مقاومتی دانست. در این ارتباط سخنان رهبر انقلاب بیانی قاطع، آشکار و تفسیرناپذیر در زمینه حقوق هستهای و به شکلی کلانتر راهبرد انرژی کشور طی سالهای جاری و آتی است که نقشه راه مسؤولان را در این زمینه به روشنی به تصویر میکشد.
****************************************************
روزنامه جام جم *******
چرا باید نگران افزایش طلاق توافقی باشیم؟ / دکتر محسن ایمانی
در باور عامه تاکید بر این است که چون در طلاق توافقی، درگیری میان زوجها کمتر از طلاقهای غیرتوافقی است پس طلاق توافقی تبعات کمتری دارد و زوجها بهتر است بدون کشمکش بر سر طلاق به توافق برسند. اما این باوری اشتباه است؛ چرا که گرچه در طلاق توافقی رفتارهای پرخاشگرانه کمتر است، ولی آسیبهای ناشی از طلاق همچنان پابرجاست ضمن اینکه برآیند هر توافقی، خوب نیست و طلاق توافقی نیز این گونه است.
روی سخنم با زوجهاست، اینکه چرا به جای توافق جهت طلاق برای ادامه زندگی و حل مشکلات توافق نکنیم یا چرا توافق نکنیم که نزد یک مشاور برویم یا اگر بیماری داریم آن را با یک روانپزشک در میان نگذاریم؟
در زندگی هزاران راه نرفته به جای طلاق وجود دارد و به احتمال زیاد اگر یکی از آن راهها را انتخاب کنیم، دیگر نیازی به طلاق و جدایی نیست .
طلاق چه به شکل توافقی و چه غیرتوافقی تبعات سنگینی دارد که فرزندان زن و مرد هر سه آن را تجربه میکنند. زوجهای مطلقه معمولا پس از طلاق زندگی نابسامانی دارند؛ زن اگر ازدواج کند معمولا بعد از هر خطایی از سوی همسرش سرزنش میشود، مرد هم از این سرزنشها در امان نیست و فرزندان به عنوان کسانی که مجبورند با ناپدری و نامادری زندگی کنند، شرایط دشواری را تحمل میکنند.
این را باید اضافه کنیم به حس ناخوشایند و آزاردهندهای که دوری از هم برای مطلقهها ایجاد میکند، بویژه درمورد زوجهایی که یک نفر از آنها خواهان جدایی بوده و دیگری تمایل قلبی به این کار نداشته است. حسرت نیز حسی دائم همراه این زوجهاست و البته پشیمانی پس از مدتی. بسیاری از زوجها پس از طلاق از کرده خویش پشیمان میشوند و در تنهایی به عیوب خود فکر میکنند و قبول میکنند که آنها نیز مقصر از هم پاشیده شدن زندگی بودهاند و این حس همراه با شماتت و سرزنش، فشار روانی زیادی به آنها وارد میکند.
اینها را باید بیفزاییم به تبعات دیگر طلاق که پژوهشهای مختلف در نقاط مختلف دنیا آن را آشکار کرده است؛ این که میزان طلاق در فرزندان طلاق بیشتر از فرزندان خانوادههای بسامان است؛ این که پسران زوجهای مطلقه بشدت در معرض اعتیاد قرار دارند و این که فرزندان طلاق بیشتر از فرزندان خانوادههای زوجی، مجرد باقی میمانند یا با تاخیر بیشتری ازدواج میکنند. اینها همه تبعات طلاق است که ظهورش در انسانهای آسیبدیده از طلاق حتمی است، هرچند با شدت و ضعف متفاوت .
******************************************************
هفتهنامه 9 دی **
عتراف به عبور از 4خط قرمز نظام در گفتگوی تلویزیونی عراقچی
توهم لغو تحریم ها در یک توافق مفتضح/ محمدصالح فرگاه
پناه گرفتن پشت حمایت رهبری
اکنون با اتفاقاتی که در جریان مذاکرات هسته ای رخ داده است، در یکی از حساس ترین پیچ های تاریخی انقلاب اسلامی قرار داریم. در این مدت رهبر فرزانه انقلاب، با تعیین خطوط قرمز از سویی و حمایت از تیم مذاکره کننده از سوی دیگر، تمامی شرایط لازم برای دستیابی به یک توافق خوب را مهیا نمودند اما کسانی که در پشت حریم صفتهای امین، غیور و شجاع قرار گرفته اند باید بدانند که در صورتی که خطوط قرمز اعلامی رهبر معظم انقلاب که این صفت ها را به تیم مذاکره کننده نسبت داده اند رعایت نشود مسلما خود را با مشخصات و صفاتی، عکس این صفات معرفی نموده اند.
طبق توافق ژنو بنا بود تا ظرف یک سال توافق نهایی امضا شود اما با فرا رسیدن 3 آذر 93 و گذشت یک سال از توافق ژنو، هیچ توافق جامعی صورت نگرفت و مذاکرات به مدت هفت ماه تمدید شد که البته همین تمدید از آن جایی که خلاف توافق ژنو بود نیاز به یک توافق دیگر برای تمدید توافق داشت و در واقع تمدید، یک اقدام غیرقانونی بود اما شاهد هستیم که این روال غیرقانونی ادامه پیدا کرده و به هفت ماه، هفت روز دیگر نیز اضافه شده است. اما این تمدیدهای روزانه به یکی از سه آینده زیر منجر رخ خواهد شد: الف) تمدید چندماهه؛ اتفاقی که مطلوب هیچ یک از طرفین نیست با این که ضرر اصلی را در این حالت ایران متحمل می شود ب) شکست مذاکرات؛ حالتی که توسط تیم آمریکایی به عنوان یک احتمال جدی مطرح شده و ترک کردن مذاکرات می تواند استفاده های رسانه ای و سیاسی زیادی داشته باشد اما تا به حال یک بار هم این موضوع توسط تیم ایرانی حتی به عنوان یک احتمال ضعیف مطرح نشده است. ج) پذیرش توافق؛ این اتفاق که محتمل ترین حالت در شرایط امروز است و طرفین در ظاهر به دنبال آن هستند که از طرف خود حد اکثر بُرد را به دست آورند البته به شرطی که مسئول تیم مذاکره کننده ایران دوباره هر توافقی را بهتر از عدم توافق نداند.
نکته کلیدی آن است که برای انجام توافق جامع چارچوبی مشخص شده است که در لوزان به عنوان یک بیانیه مطبوعاتی اعلام گردید و علی رغم این که مسئولان دولتی بارها بیانیه لوزان را غیر الزام آور خوانده و آن را یک توافق محسوب نکردند و مدعی شدند که مواضع طرف آمریکایی مبنی بر توافق تعهدآور لوزان دروغ است اما تمامی مصاحبه ها و بیانات آنان ذیل بیانیه لوزان مطرح می شود و متاسفانه چارچوب کل آن را به عنوان یک تعهد تایید می کنند.
مشکل آن جا است که آن چه در لوزان توافق شد در بسیاری از بندها با فرمایش های تصریحی رهبری و خطوط قرمز اعلامی نظام تناقض داشت و اگرچه امید منتقدین لوزان بر اصلاح آن در توافق بعدی بود اما متاسفانه روند مذاکرات و بیانات مسئولین مذاکره کننده اخبار نگران کننده ای را مبنی بر به رسمیت شناختن لوزان به همراه دارد.
سانسور در آنتن زنده
در روز 13 تیر ماه در برنامه نگاه یک با آقای عراقچی به عنوان مهمان غیرحضوری گفتگویی صورت گرفت. عراقچی در بخشی از این گفتگو، جایی که در مورد زمان لغو تحریم ها صحبت می کرد، ادعا نمود تماس قطع شده و پس از اتصال مجدد تماس، موضع خود درباره روز لغو تحریم ها را تغییر داد. در این گفتگو علاوه بر آن که عراقچی صراحتا به عبور از خط قرمزها اعتراف می کند حرف های نگران کننده دیگری را مطرح می کند که پس از نقل بخشی از صحبت های وی، به بررسی آن می پردازیم:
«در مرحله اول به یک جمع بندی از توافق می رسیم که اعلام خواهد شد و بعد از آن شورای امنیت قطعنامه خود را صادر خواهد کرد. پس از آن باید منتظر بمانیم تا روال قانونی در کشورها طی شود و به زمانی می رسیم که این روال طی شده باشد و کشورها آمادگی خود را اعلام کرده باشند که آن روز از نظر ما روز توافق است. وقتی که روز توافق اعلام شود طرفهای مقابل باید تحریمهای خود را لغو کنند و ایران هم اقداماتی را که باید اجرا کند شروع می نماید. ما باید این اقدامات را شروع کنیم تا زمانی که این اقدامات به مرحله ای که باید طبق توافق باشد برسد و آن روز روز اجرایی شدن توافق خواهد بود که توافق رسماً اجرا خواهد شد. بین روز توافق و روز اجرایی شدن طبعاً فاصله ای خواهد بود و ما هنوز به توافقی نهایی نرسیده ایم که در این فاصله بخاطر اصل متناظر بودن اقدامات طرفها چه اتفاقی رخ خواهد داد. ما در روز توافق انتظار داریم طرف مقابل تحریم های خود را لغو کند و ما نیز اقدامات خود را شروع کنیم و وقتی اقدامات ما به پایان برسد روز انجام شدن توافق است ... [قطع تماس و اتصال مجدد آن]
طرف مقابل ما هم باید اقداماتی را انجام دهد و قوانین خود را اصلاح و مصوبات مربوط را صادر کند و آماده باشد برای روز اجرایی شدن توافق که در آن روز تحریمها لغو خواهد شد و اقدامات ایران مثلاً در حوزه پروتکل الحاقی و اقدامات نظارتی و شفاف سازی از آن روز اجرا خواهد شد و غنی سازی ما از آن روز در حد مورد نظر برنامه توافق جامع به کار خود ادامه خواهد داد. در این فاصله چون کارهای ما به لحاظ فنی بیشتر طول می کشد تا کارهایی که آنها باید برای آماده سازی انجام بدهند ما باید به فرمولی دسترسی پیدا کنیم که قبل از اینکه ما شروع به انجام دادن کارهای خود بکنیم تحریمها لغو شده باشد. البته طرف مقابل هم انتظار دارد که کارهای آماده سازی ما به اتمام رسیده باشد و بعد آنها تحریمها را لغو کنند.»
بررسی تشریفاتی توافق در مجلس
عراقچی در این گفتگوی تلویزیونی، به تدوین یک برنامه سه مرحله ای اشاره می کند که روز اول آن، روز پذیرش توافق توسط تیم های مذاکره کننده است اما بدلیل مصوبات مجلس ایران و کنگره آمریکا، این توافق ارزش حقوقی نخواهد داشت و بایستی روال قانونی خود را در ایران و آمریکا طی کند. از طرف دیگر با توجه به آنچه در لوزان توافق شده است، قطعنامه سازمان ملل، در روز پذیرش توافق صادر خواهد شد یعنی پیش از تصویب توافق توسط مجلس ایران و کنگره آمریکا.
برای آمریکا که در شورای امنیت صاحب حق وتو است و از طرف دیگر قطعنامه سازمان ملل بر قوانین کنگره برتری حقوقی ندارد صدور قطعنامه پیش از تصویب کنگره اهمیتی ندارد اما شرایط برای ایران متفاوت است. به ادعای عراقچی، دولت ایران صرفا ملزم به رعایت قوانین مجلس با درنظر گرفتن ملاحظات بین المللی است. در حالی که با صدور قطعنامه دیگر تصویب یا عدم تصویب مجلس ارزشی نخواهد داشت مگر آن که با رویکردی متضاد، قطعنامه ها را کاغذپاره بخوانیم و همان ملاحظات بین المللی را در نظر نگیریم اما اساسا رویکرد دولت جدید در مذاکرات معطوف به از بین رفتن تحریم ها و قطعنامه های بین المللی است و عدم توجه به آن ضرورت مذاکره را از بین می برد.
تناقض گویی درباره لغو تحریم ها
نکته قابل توجه دیگر در صحبت های وی، تغییر یکباره و مشکوک موضع عراقچی و تناقض گویی وی در بیان زمان لغو تحریم هاست که یک بار به روز توافق یعنی مرحله دوم اشاره دارد و چند لحظه بعد و پس از قطع یک سویه تماس از وین، روز لغو تحریم ها را روز اجرای توافق یعنی مرحله سوم بر می شمرد و این بیان اصلاح شده، بیانگر عبور واضح از خط قرمز شفاف رهبری مبنی بر لزوم لغو یکجای کلیه تحریم ها در روز امضای توافق است.
«مقدمات تعهدات» یا بازی با کلمات!
در ضمن وی ادعا می کند که در فاصله مرحله دوم و سوم، مقدمات تعهدات بایستی صورت بگیرد اما آیا انجام مقدمات تعهدات، چیزی جز انجام تعهدات است؟ دقیقا همینجاست که یک نگرانی بسیار بزرگ قابل طرح است.
برای توضیح این موضوع باید گفت حال که آمریکایی ها با اصرار طرف ایرانی بر لغو تحریمها در همین توافق مواجه شده اند تصمیم دارند تا تمامی تعهدات ایران را در قالب «مقدمات تعهدات» به فاصله روز توافق تا روز اجرای توافق و «لغو تحریمها» را به روز اجرای توافق منتقل کنند. با این بازی غرب، ایران باید تمامی تعهدات خود را انجام داده و آن قدر صبر نماید تا نتایج راستی آزمایی آژانس اعلام شود تا به زمان شروع لغو تحریمها از سوی آمریکا برسیم. با این وصف با روندی که تا کنون طی شده به وقوع پیوستن مرحله سوم توافق که شامل لغو تحریم هاست یک توهم دوست داشتنی بیش نیست.
لغو همه تحریمها یا لغو تحریمهای هسته ای؟!
عراقچی در بخش دیگری از سخنانش بیان می کند که اکثر تحریم های علیه ایران، تحریم های مرتبط با هسته ای است در حالی که برای مثال فقط 4 عنوان از تحریم های 18 گانه فرامین رییس جمهور آمریکا مرتبط با هسته ای است. به نظر می رسد وی با اطمینان از این که طرف غربی حاضر به پذیرش شرط ایرانی ها مبنی بر لغو تمامی تحریم ها نیست، به دنبال آن است که لغو تمامی تحریم ها را به لغو تحریم های مرتبط با هسته ای تنزل دهد یعنی همان چیزی که از ابتدا طرف غربی عنوان کرده بود و در ژنو و لوزان ثبت شده بود. تیم مذاکره کننده علت تعویق در اجرای لغو تحریم ها را اصل همزمانی اقدامات می داند که بیان ناقصی از همان اصل توازن تعهدات است که بارها توسط منتقدین مطرح شده بود که در ادامه به آن می پردازیم:
اصل فراموش شده توازن تعهدات
یکی از مهم ترین نقد هایی که به توافق ژنو وارد بود و بارها توسط منتقدین به آن اشاره شد عدم توازن میان تعهدات ایران و طرف غربی بود؛ به این معنا که در مقابلِ یک گام بلند ایران در نزدیک شدن به توافق، طرف غربی گام بسیار کوچکی برداشت، علاوه بر آن در متن توافق ژنو و سپس متن توافق لوزان به صورت تفصیلی تعهدات طرف ایرانی تشریح شده است اما تمام ابهامات و اختلاف نظرهایی که در مصاحبه های بعد از توافق صورت می گرفت مربوط به تعهدات طرف غربی بود. البته این اصلِ بدیهی با سکوت و همراهی تیم ایرانی به ابزار دیگری برای سوء استفاده دشمن تبدیل شده است.
آن چه عراقچی به عنوان یک مشکل جدی مطرح می کند که در حال مذاکره بر روی آن هستند این است که تعهدات طرف ایرانی - شامل خارج کردن ذخایر غنی سازی یا انبار کردن سانتریفیوژها- ظرف چند ماه قابل انجام است اما تعهدات طرف غربی یعنی لغو تحریم ها بلافاصله قابل انجام است و طرفین برای رعایت اصل اقدام متناظر در حال گفتگو هستند.
البته صرف این که تیم مذاکره کننده بالاخره به این اصلِ بدیهی پایبند شده و دیگر تصمیم به پذیرفتن تعهدات سنگین در مقابل وعده های نسیه غرب ندارد می تواند علت اعطای نشانهای سنگین «غیور و شجاع و امین» توسط رهبر حکیم انقلاب به تیم مذاکره کننده باشد اما موضوع همزمانی اقدامات ایران و غرب، به سه دلیل جای گفتگو و مذاکره ندارد:
اول آن که همان طور که تعهدات ایران مستلزم زمان است به همان میزان بازگشت پذیری آن تعهدات نیز نیاز به زمان و البته هزینه مالی سنگینی دارد؛ در صورتی که در مورد تعهدات طرف غربی مبنی بر لغو تحریم ها، نَه انجام آن نیازمند زمان و هزینه است و نَه بازگشت پذیری تعهدات آنها. پس آن چه منطقی به نظر می رسد این است که همزمان با شروع تعهدات ایران، طرف غربی نیز تعهدات خود را آغاز کند و هر یک از طرفین در صورت مشاهده انحراف یا تخطی از انجام تعهدات طرف مقابل، ادامه تعهدات خود را لغو کند و به نقطه اول باز گردد. البته این موضوع با فرض این است که توازن میان تعهدات ایران و غرب وجود داشته باشد. امری که تا به حال اثری از آن مشاهده نشده است.
نکته قابل توجه این که در صورت فسخ توافق، طرف غربی هیچ ضرری نخواهد کرد اما طرف ایرانی برای بازگشت به همان نقطه اول متحمل ضررهای سنگین مالی خواهد شد که در این جا نیز برای ضمانت اجرای تعهدات و عدم سرپیچی از توافق، صدور قطعنامه جدید علیه ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل در نظر گرفته شده است اما برای الزام طرف غربی به انجام تعهدات و پایبندی به توافق هیچ بند قانونی ای وجود ندارد.
دلیل دوم بر رد لزوم گفتگو در مورد تناظر همزمانی اقدامات ایران و غرب این است که مذاکرات هسته ای از جنس گفتگوهای انتقادی برابر است یعنی به هیچ وجه ما در موضوع هسته ای نپذیرفته بودیم مقصر هستیم که لازم باشد تا با انجام تعهدات پیش دستانه اتهام وارد بر ایران برداشته شود. برای مثال صدام وقتی در جنگ خلیج فارس شکست خورد و خود را در جایگاه یک مجرم بین المللی انگاشت تصویب قانون بازدید هر زمان و هر مکان در عراق با نام «آنسکام» توسط بوش پدر را پذیرفت. نتیجه آن توافق این شد که تمام مراکز نظامی عراق کشف شد و مقدمه جنگ 2003 آمریکا علیه عراق فراهم گردید و ضمنا تمامی افرادی که طی آن عملیات بازرسی ویژه مورد مصاحبه قرار گرفتند ترور شدند اما ایران هرگز اتهامات غرب را به درستی نپذیرفته است.
سومین دلیل هم این است که اساساً ایران بعد از توافق ژنو انجام تعهدات خود را آغاز کرده است برای مثال توقف ظرفیت غنی سازی 20 درصدی ایران از حدود دو سال پیش آغاز شده است اما غرب تاکنون هیچ اقدامی در عمل به تعهدات خود انجام نداده است. با این که انجام تعهدات توسط ایران به صورت پیش دستانه انجام شده و حسن نیت ایران در انجام تعهدات اثبات شده است بنابراین به راحتی می توان این الزام را در توافق وارد دانست که طرف غربی به لغو تمام تعهدات در «روز توافق» ملزم شود.
بازی دیپلماتیک با خطوط قرمز
ادعای دیگری که عراقچی مطرح می کند عدم محدودیت مطلق در تحقیق و توسعه است. این ادعا در حالی مطرح می شود که خود او بلافاصله به محدودیت در تحقیق و توسعه ماشین های سانتریفیوژ اعتراف می کند. اگر بخواهیم از بیان مصادیق محدودیت های دیگر در تحقیق و توسعه صرف نظر کنیم و همین محدودیت در ماشین ها را بررسی کنیم باید توجه داشت که برای کسب تکنولوژی تولید صنعتی سانتریفیوژ، بایستی پنج مرحله تحقیقاتی طی شود:
مرحله اول، ساخت نمونه اولیه ماشین سانتریفیوژ
مرحله دوم، تست مکانیکی ماشین که بررسی قابلیت چرخش 60 هزار تا 80 هزار دور در دقیقه بوسیله ماشین سانتریفیوژ است.
مرحله سوم، بررسی عملکرد ماشین با تزریق گاز و انجام غنی سازی.
مرحله چهارم، اتصال ماشین های سانتریفیوژ به یکدیگر و تشکیل آبشار که همین مرحله خود دارای چند گام است: در گام اول 3 ماشین، سپس 9 ماشین، بعد20 ماشین و در گام پایانی 164 یا 174 ماشین به یکدیگر متصل می شوند تا یک آبشار کامل را ایجاد کنند.
مرحله پنجم، بررسی خروجی یکسان در میزان غنی سازی مورد نظر در طول یک بازه زمانی طولانی برای اطمینان از پایایی ماشین.
با انجام تمامی این پنج مرحله، تحقیق و توسعه بر روی یک ماشین پایان می پذیرد و تولید با تیراژ گسترده آغاز می شود؛ روندی که برای ماشین IR1 طی شد و به تولید عمده رسید و تحقیقات در مورد ماشین های نسل های دیگر، در حال کسب نتایج پایانی بود که با توافق ژنو تمامی این تحقیقات متوقف گردید و در نهایت طبق بیانیه ژنو توافق شد که از هر کدام از ماشین ها کمتر از تعداد انگشتان دست در اختیار داشته باشیم. با این حساب عملا تحقیق و توسعه بر روی ماشین های سانتریفیوژ حداقلی و بسیار اندک خواهد بود. از آن بدتر این که شنیده ها از جلسه عراقچی با خبرنگاران در وین حاکی است فقط اجازه تست مکانیکی برای همین تعداد اندک ماشین ها صادر شده است؛ یعنی تنها مرحله دوم از پنج مرحله تحقیقات روی ماشینها. متاسفانه مشاهده می شود که طبق اظهارات عراقچی، عبور از خط قرمز تصریحی دیگر رهبر انقلاب مبنی بر عدم پذیرش هیچ گونه محدودیت در تحقیق و توسعه نیز به وضوح صورت گرفته است.
دفاع از آژانس با عبور از خط قرمزی دیگراما دستور تصریحی دیگر رهبر انقلاب که بارها توسط تیم مذاکره کننده به عنوان یک خط قرمز مهم از آن یاد شده است عدم پذیرش راستی آزمایی انجام تعهدات ایران توسط آژانس انرژی اتمی است که آقای عراقچی با اظهارات خود در برنامه نگاه یک، با بیان جمله ای عجیب در دفاع از عملکرد آژانس و با بشارت! همکاری های خوب ایران و آژانس، به صورت علنی به عبور از این خط قرمز اعتراف می کند. وی بیان می کند که نظارت کمّی آژانس بر تعداد سانتریفیوژها و ذخایر غنی سازی اجتناب ناپذیر است. فرکانس این رفتار تیم مذاکره کننده که به توجیه دستورات آمریکایی در قالب دیکته های توافق و عبور از خطوط قرمز رهبری و نظام می پردازد. بسیار افزایش یافته است اما آن چه عجیب است این که مسئولین دولتی حتی نگران از بین رفتن آبروی خود بواسطه تناقض گویی های مکرر نیستند چه برسد به نگرانی درباره خطوط قرمز نظام و رهبری.
بدیهی است این بار نیز هیاهو و شادی یک توافق ننگین، چند روزی و یا حتی چند ساعتی بیشتر دوام نخواهد آورد و زمستان فریب افکار عمومی خواهد گذشت و سیاهی به روی ذغال عدم امانتداری و غیرت ورزی خواهد ماند.
************************************************