روزنامه کیهان **
بدهکاران طلبکار!/ حسین شمسیان
در خبرها آمده بود که قائم مقام صدر اعظم و وزیر اقتصاد آلمان، پیش از سفر به کشورمان، بدون در نظر گرفتن آداب مهمانی و رعایت حداقل ادب و عرف دیپلماتیک، برای گسترش روابط تجاری کشورش با ایران، پیش شرط تعیین کرده بود! پیش شرطی که از قضا، از مهمترین اصول مبنایی جمهوری اسلامی ایران بود. وی راه هموار شدن روابط کشورش با ایران را به رسمیت شناختن رژیم جعلی و کودککش صهیونیستی اعلام کرده بود و بدون آن این امر را غیرممکن دانسته و حتی برای میانجیگری میان ایران و آن رژیم مجعول، اعلام آمادگی هم کرده بود! اینکه متاسفانه مقامات کشورمان در دیدارهای مختلف با این مقام آلمانی، به این گستاخی پاسخی ندادند و یا پاسخ ضعیف وزارت خارجه، موضوع این نوشتار نیست. آنچه در این نوشتار حائز توجه و پرداختن است، چرایی این رخداد است و پاسخ به این پرسش که چه شده و چه اتفاقی افتاده که یک مقام خارجی به خود جرات میدهد اصلیترین موضوع سیاست خارجی ما را شرط روابط تجاری با کشورش قرار دهد و از آن بعنوان حربه گرو کشی استفاده کند!؟ آن هم در حالی که رهبر انقلاب، صراحتا فرموده بودند: «توافق بشود یا نشود، اسرائیل روز به روز نا امنتر خواهد شد» یا چه شده که فلان مقام آمریکایی، از ضرورت آزادی هم جنس گرایان و توجه به آزادیهای آنان و همینطور فرقههای ضاله، بعنوان شرط ورود ایران به جامعه جهانی سخن میگوید!؟ همه این سخنان در فضای روزهای پر هیاهوی پس از متن وین و نیز تصویب قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت مطرح میشود. در روزهایی که هم طرف غربی جشن پیروزی گرفته و نمایندهاش از شادی در جلسه رسمی میرقصد و هم در ایران سخن از پیروزی و فتحالفتوح و تغییر تاریخ است! ظاهرا آرایش متون و تعهدات، حکایت از آن دارد که طرف غربی، خود را پیروز میدان دانسته و آنقدر خود را در برج عاج میبیند که حتی برای تصرف بازار بزرگ و ثروتمند ایران، ناز کرده و شرط میگذارد، آن هم شروطی تا این حد گستاخانه! و در مقابل مقامات ما، آنقدر خود را منفعل و واداده در این عرصه میبینند که حتی کمترین واکنشی به این زیادهخواهیها نشان نمیدهند و تازه فرش قرمز هم پیش پای آنها پهن میکنند! اما چرا چنین شده و واقعیت چیست!؟ به نظر میرسد آنچه ما در دو عرصه «مذاکره» و «برنامهریزی برای روزهای بعد از مذاکره» کردهایم، در شکلگیری چنین رفتارهایی - که ظاهرا آخرین رفتار از این دست هم نخواهد بود- موثر است. شرحی مختصر در هر باب، به تبیین موضوع کمک میکند.
1- مذاکرات با تنظم برجام یا همان برنامه جامع اقدام مشترک به فرجام رسید. هنوز غریو شادی سرمستان فرو ننشسته و مراحل قانونی برای تصویب متن فراهم آمده در کشور انجام نشده بود که، با تصویب قطعنامه 2213شورای امنیت، متن برجام به سندی لازمالاجرا تبدیل شد! غربیها اعلام کردند که متن قطعنامه و نیز زمان تصویب آن با هماهنگی طرف ایرانی بوده است. بحثها و ابهامات فراوانی در سراسر برجام و قطعنامه وجود داشته و دارد که متاسفانه به هیچ یک پاسخ مستدل، منطقی و حقوقی داده نشد و صرفا به این اکتفا شدکه باید از بدستآوردن چنین پیروزی شگرفی خوشحال بود! از جمله این ابهامات و نگرانیها باید اشاره کرد به موضوعات بسیار مهمی همچون ؛
الف: محدودیت بیسابقه فعالیت هستهای کشورمان.
ب: مبهم بودن لغو و توقف تحریمها و منوط بودن آنها به انجام چندین و چند اقدام عملی و تقریبا غیرقابل بازگشت از سوی ایران، نظیر از بین بردن 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده و محدود بودن میزان در اختیار آن به ۳۰۰ کیلوگرم ،تسلیم حدود 40 تن آب سنگین به طرف خارجی، تغییر ماهیت راکتور آب سنگین اراک، تبدیل سایت حساس و کلیدی فردو به مرکزی تحقیقاتی، حل مسئله pmd با آژانس، و بالاتر از همه مشروط بودن تعهدات طرف مقابل و از جمله لغو تحریمها به نتیجه راستیآزمایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ارائه گزارشی مبنی بر اینکه ایران به تعهدات خود عمل کرده است و....
ج: مبهم بودن تعهدات طرف مقابل در برابر تمامی تعهدات کشورمان و امکان تاویل و تفسیر و همچنین کارشکنی در مسیر انجام تعهدات آنها در حوزه لغو تحریمها به ویژه به لحاظ زمانی.
موارد متعددی از این دست در قطعنامه و برجام آمده که مجال پرداختن به همه آنها وجود ندارد. افزون بر این موارد، اعمال محدودیتهای متعدد در ضمیمه b قطعنامه 2213 در زمینه فعالیتهای موشکی (که عملا توان دفاعی و پیشرفتهای ماهوارهای ما را هم تحت تاثیر قرارمیدهد) و نیز تحریمها و محدودیتهای تسلیحاتی و همینطور دخالت گسترده در عملیات ناوبری بازرگانی ما و امکان تفتیش تمامی محمولههای به مقصد ایران در تمامی آبهای آزاد و... به این ابهامات دامن زد و دشمنان دیرین ما را به این توهم رساند که پیروز میدان هستند! و لاجرم با ما از این موضع برخورد کنند و برای نشستن بر سر سفره پر برکت مردم ایران و ارتزاق از صدقه سر آنها، شرط و شروط هم بگذارند! پاسخ مقامات خودمان به این ابهامات توافق و قطعنامه میتوانست دشمن را به سر جایش بنشاند.
2- اما بجز موضوع توافق و ابهامات پیش گفته و اندک فوق، اتفاق دیگر هم سبب گستاخی غرب و شرط گذاشتن برای ما شده است و آن اینست که به فرض پذیرش توافق و فارغ از اشکالات آن، بیبرنامگی جدی برای روزهای پس از آن دیده میشود. موضوعی که صدای رسانههای همسو با دولت را هم در آورده است. در این مقطع، دو رویکرد مهم باید مورد توجه قرارگیرد. نخست حفظ عزت ملی و مرز بندی با کسانیکه سالهای سال سختترین فشارها و تحریمهای ظالمانه را به ملت ما تحمیل کردند و دوم تدوین معیارهایی برای سرمایهگذاری خارجی و ورود تکنولوژیهای نوین به کشور و در مقابل جلوگیری از تبدیل ایران به گورستان کالاهای خارجی. اما آنچه مشاهده میشود، اتخاذ رویکردی جز این است که میتواند فرجام تاسف بار دیگری را رقم بزند. بعنوان نمونه؛ افول جدی خودروسازی فرانسه از حدود یک دهه قبل، آن کشور را عملا در زمره قطعه سازها قرار داده نه خودرو ساز تراز اول. عملا حیات صنعت خودروی آن کشور به فتح بازار ایران بستگی دارد. از دیگر سو رفتار فراموش نشدنی آنها در اوج تحریمها و ندادن قطعات خودرو و اوجگیری قیمت خودروهایی همچون تندر 90 و پژو 206 و همینطور کارشکنیهای متعدد در جریان مذاکرات هستهای و دمجنباندن برای آمریکا را هم فراموش نکردهایم. میبینیم که ظاهرا هردو فاکتور عقب افتادگی صنعتی (در این مورد خاص) و رفتار خباثتآمیز در فرانسه به چشم میخورد. اما اصرار برخی مدیران و مسئولان دولتی و خودروساز برای تقدیم دودستی بازار خودروی کشورمان به فرانسه بسیار عجیب و مشکوک است.آن هم در شرایطی که ستارههای کهن و نوظهور بسیاری در این عرصه وجود دارد. نمونه دیگر فرش قرمز پهن کردن پیش پای بازرگانان- و نه سرمایهگذاران- آلمانی در شرایطی که با گستاخی و طلبکاری با ما مواجه میشوند و با لحاظ کردن دشمنیها و خباثتهای دیرینه آنها است که باید پرسید آیا چنین وادادگیهایی، آنها را گستاختر نمیکند و این پیام را به غرب نمیدهد که هرچه بگویید و هرچه بکنید، دری به روی شما بسته نمیشود!؟ گفتنی دراینباره فراوان است اما آنها که سرمست جشن هستند گوش شنوایی ندارند، پس چه خوبست نمایندگان مجلس، منفعل نباشند و به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کنند و پیش از شکل گیری روندی ناصواب و افسوس خوردن - احتمالی- و بیفایده آتی، آستین همت بالا زده، مقرراتی برای سرمایه گذاری و بازرگانی خارجی در شرایط جدید تدوین و تصویب کنند. مقرراتی با رویکرد حفظ عزت و اقتدار کشورمان، صیانت از سرمایههای ملی، جلوگیری از باج خواهی و زیاده طلبی دولتهای بد سابقه و بدکار و بالاخره با چشماندازی که به تکامل شاخههای مهم علمی و صنعتی در کشور منتهی شود.
تنها در سایه چنین رفتار قاطع و محکمی میتوان امیدوار بود که از یک سو بیگانگان و دشمنان دیروز و امروز ملت، برای رسیدن به منافع اقتصادی، نه تنها گردن فرازی نکنند، بلکه آستانه ادب ببوسند و با احترام و عرض نیاز با ملت ایران روبرو شوند و از دیگر سو برخی مدیران و وابستگان آنها، عرصه اقتصادی کشور را به عرصه منافع قومی و قبیلهای تبدیل نکرده و نتوانند با زد و بند و ارتباط گیری، فرصت سرمایهگذاری را به زراندوزی برای خود از کیسه ملت تبدیل کنند.
به یاد بیاورید که سالها قبل، مرحوم امیر کبیر، با اقتدار و شجاعت، جلوی گستاخی و زیادهخواهی نمایندگان روس و انگلیس را گرفت و نامی نیکو از خود در تاریخ برجای گذاشت و در دل هر ایرانی میهن دوستی، به عظمت و بزرگی جای گرفت. اقدام امروز شما نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی هم میتواند سند زرینی در کارنامه نمایندگیتان بوده و گستاخان را نا امید کند.
******************************************************
روزنامه قدس ***
جبهه عبری–عربی علیه توافق/ حسن هانی زاده
قدس :توافق هستهای اخیر ایران وکشورهای ۱+۵ هر چند با استقبال بیشتر کشورهای جهان مواجه شده و آن را در راستای صلح جهانی تلقی کردهاند، اما رژیم صهیونیستی وعربستان، واکنشهای منفی از خود نشان دادند.
عربستان سعودی از 22 ماه پیش که روند مذاکرات ایران و1+5 شکل جدیتری به خود گرفت، با همکاری رژیم صهیونیستی یک جبهه عبری-عربی برای تخریب روند مذاکرات تشکیل داد. یک خط مستقیم تلفن میان ریاض وتل آویو برای هماهنگی سیاستهای دو رژیم برقرار شد و بندر بنسلطان دبیر شورای امنیت ملی عربستان چند سفر محرمانه به تل آویو داشت.
مأموریت جبهه عبری-عربی در دو حوزه سیاسی واقتصادی برای تاثیرگذاری بر روند مذاکرات تعریف شد و ریاض و تل آویو بشدت از ظرفیتهای خود برای جلوگیری از توافق هستهای ایران و1+5 استفاده کردند.
عربستان سعودی برای تحت فشار قرار دادن ایران، خارج از سقف تعیین شده اوپک صادرات نفت خود را به میزان یک میلیون بشکه در روز افزایش داد. با اشباع بازار جهانی نفت، قیمت این ماده به نصف کاهش یافت و نه تنها ایران، بلکه بیشتر کشورهای صادر کننده نفت از کاهش شدید قیمت نفت متضرر شدند.
به موازات آن، رژیم صهیونیستی از تمامی ظرفیتهای خود برای تأثیرگذاری سیاسی بر روند مذاکرات هستهای استفاده کرد و شمار زیادی از اعضای کنگره آمریکا را با خود همراه ساخت. سفرهای مکرر مقامهای رژیم صهیونیستی از جمله بنیامین نتانیاهو به واشنگتن برای استفاده از ظرفیت لابی صهیونیستی و کنگره آمریکا علیه ایران به شکل گیری یک جریان افراطی در کنگره منجر شد.
عربستان نیز همسو با تحرکات رژیم اسراییل دست به یار گیری جدیدی زد و تلاش کرد تا از رهگذر عقد قرارداد تسلیحاتی با فرانسه، این کشور را علیه ایران با خود همراه سازد. ریاض همچنین تلاش کرد تا سیاستهای شورای همکاری خلیج فارس را با خود هماهنگ کند، اما مخالفت برخی کشورهای معتدل عضو شورای همکاری خلیج فارس به شکست این تلاشها منجر شد. حمله عربستان به یمن وقتل عام مردم بیدفاع این کشور بخشی از سیاستهای تخریبی عربستان در روند مذاکرات هستهای ایران و1+5 تلقی میشود.
اما از آنجایی که سیاست شخص باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا بر ضرورت دستیابی به یک توافق سیاسی با ایران استوار است، بنابراین با هرنوع فشار داخلی و خارجی مقابله کرد. باراک اوباما در صدد است تا از رهگذر حل صلح آمیز موضوع هستهای ایران، یک دستاورد تاریخی در دو سال باقی مانده از دوره ریاست جمهوری خود ارایه دهد. بنابراین کنگره آمریکا در یک اقدام کم سابقه، طرحی را ارایه داد که به موجب آن در صورت حصول توافق میان ایران و1+5، این توافقنامه باید در کنگره مورد تصویب قرار گیرد. طبیعی است این امر می تواند شرایط دشواری را برای رئیس جمهوری آمریکا ایجاد کند، اما باراک اوباما اعلام کرد که با استفاده از اختیارهای قانونی خود طرح کنگره را وتو خواهد کرد. این اختلافها آن هم در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا طبیعی به نظر میرسد، اما از وجود چسبندگی شدید اعضای جمهوریخواه کنگره به لابی صهیونیستی حکایت دارد.
با این حال تیم مذاکرهکننده ایرانی با اتخاذ روشها و سازوکارهای هوشمندانه توانست تلاشهای جبهه عبری–عربی و برخی اعضای کنگره آمریکارا با شکست مواجه کند. اکنون که جمع بندی اولیه میان ایران و1+5 در وین حاصل شده، رژیم آل سعود واسراییل بشدت احساس انزوای سیاسی میکنند و از این رو واکنشهای منفی در قبال این توافق از خود نشان دادهاند.
این توافق موجب خواهد شد تا فضای تعامل دلپذیری میان ایران و جامعه جهانی به وجود آید و شکاف میان ریاض و تل آویو با واشنگتن را در آینده تشدید خواهد کرد. عربستان واسراییل که همه امکانات سیاسی واقتصادی خود را برای جلوگیری ازتوافق هستهای ایران به کار گرفتهاند، اکنون بشدت دچار انزوای سیاسی شدهاند و درآینده از سیاستهای آمریکا فاصله خواهند گرفت.
******************************************************
روزنامه جمهوری اسلامی ****
اقتصاد پس از لغو تحریمها
بسمالله الرحمن الرحیم
با توافق هستهای ایران و شش کشور طرف مذاکره و پس از تصویب قطعنامه لغو تحریمها علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای امنیت سازمان ملل، هر روز اخبار فراوانی درباره پیامدهای توافق هستهای و لغو تحریمها منتشر میشود. این اخبار را میتوان در دو دسته مورد ارزیابی قرار داد. دسته نخست، اخباری هستند که از تمایل بازگشت سرمایهگذاران خارجی یا مذاکره شرکتها و دولتهای غربی با مسئولان و فعالان بخش خصوصی کشورمان حکایت دارند. این اخبار که طی روزهای اخیر بخش زیادی از فضای رسانهای کشور را به خود اختصاص دادهاند از آن جهت اهمیت دارند که در صورت تحقق سرمایهگذاریها و موفق بودن مذاکرات، اقتصاد ایران تحت تاثیر حضور سرمایهها و شرکتهای خارجی، سرعت و توان مضاعفی برای حرکت در مسیر خروج از رکود و تحقق اهداف تعیین شده در سند چشم انداز پیدا میکند.
دسته دوم خبرهای رایج این روزها، گزارشهایی هستند که سعی دارند با جلب توجه افکار عمومی و اذهان به برخی مسائل مرتبط با لغو تحریمها، جنبه دیگری از پیامدهای توافقات هستهای را آشکار کنند. نگرانی از ورود بیرویه کالاهای خارجی به کشور، همکاری نامناسب فعالان اقتصادی ایرانی با سرمایهگذاران خارجی، حضور شرکتهای دست چندم در طرحهای ایران و افزایش نقدینگی با ورود منابع بلوکه شده به اقتصاد و... از جمله محورهایی هستند که در دسته دوم اخبار قرار میگیرند.
برخلاف دو دسته خبر مورد اشاره که با هدف ایجاد ارزش افزوده در سرمایه اجتماعی و افزایش آگاهیهای عمومی نسبت به شرایط پس از لغو تحریمها، منتشر میشوند، دسته دیگری از اخبار نیز وجود دارد که نوعی حرکت ایذایی به حساب میآید. هدف از انتشار این اخبار، به حاشیه راندن مسائل اصلی مرتبط با توافق و لغو تحریمها است. توجه بیش از اندازه به مقدار دقیق منابع بلوکه شده ایران خارج از کشور، از جمله این محورهای خبری است.
واقعیت این است که جامعه ایران طی چند روز گذشته و پس از اعلام رقم منابع ارزی بلوکه شده در خارج، درگیر کشمکش رسانهای پردامنهای شد که اگر با نگاهی بیطرفانه به آن بنگریم، روشن خواهد شد که مجادلهای بیحاصل بود.
سخن بر سر این نیست که مردم حق ندارند از مقدار منابع ارزی کشورشان که به علت تحریمها خارج از کشور بلوکه شده اطلاع داشته باشند یا رسانهها نباید این موضوع را پیگیری کنند بلکه ایراد در نیت و هدفی است که برخی از پرداختن هیجانی و پردامنه به این قبیل مسائل دنبال میکنند.
شفافیت و گردش آزاد اطلاعات به ویژه در مورد مسائل مرتبط با عموم مردم و منافع ملی، کلید پویایی و بلوغ جامعه است اما باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که موضوعی مانند رقم دقیق منابع ارزی بلوکه شده به لحاظ پیچیدگیها و ظرافتهایی که در تعاریف و دستهبندیهای داراییها، ذخائر و... وجود دارد از جمله مسائل فنی است که توضیح جزئیات آن خارج از حوصله افکار عمومی و متناسب محافل کارشناسی است. به همین خاطر نیز طرح پردامنه، دنبالهدارو حساسیتآفرین چنین موضوعی در سپهر عمومی جامعه بدون شک یا از غفلت است یا با نیت و هدف سیاسی، چرا که روز دوشنبه و پس از آنکه بانک مرکزی جزئیات منابع ارزی و بلوکه شده را منتشر کرده، مشخص شد که مجادلات و ابهامات بیفایده و اساس بوده است.
انتظار عقلایی در شرایط کنونی کشور از مسئولان، رسانهها و کارشناسان این است که در مواجهه با لغو تحریمها و آثار و پیامدهای آن نه راه افراط در پیش گیرند و نه تفریط و البته نه تدلیس. به عبارت دیگر، نه آنچنان شیفته و مجذوب اخبار خوشایند و ابراز علاقههای خارجیها شویم که اصل مهم اقتصاد مقاومتی را فراموش کنیم و نه آنچنان بدبینانه نگاه کنیم که افق روشن پیش روی اقتصاد ایران پس از لغو تحریمها، تیره و تار نمایانده شود. بدون تردید، چرخ اقتصاد کشور ما، که همواره در معرض اغراض و کینهتوزیهای بیگانگان است و میخواهد مستقل باشد و کلیه رشتههای وابستگی را قطع نماید، باید بر محور اقتصاد مقاومتی بچرخد.
******************************************************
روزنامه خراسان*****
بررسي 3 ابهام درباره قطعنامه 2231/اميرحسين يزدان پناه
با تصويب قطعنامه 2231 شوراي امنيت درباره جمع بندي مذاکرات هسته اي و الزام آور شدن اجراي آن براي کشورهاي جهان، وزارت خارجه و نيز اعضاي ارشد تيم هسته اي همچون محمد جواد ظريف و سيد عباس عراقچي، تاکيد کردند که بخش هايي از اين قطعنامه را که مربوط به حوزه تسليحاتي و موشکي مي شود ايران اجرا نمي کند. درباره اين قطعنامه موضوعات مختلفي مطرح مي شود که بعضا برخي از آن ها مي تواند قابل تامل به نظر برسد اما در اين مجال سعي شده تا به 3 ابهام مطرح پاسخ داده شود:
1- چرا بايد درباره توافق هسته اي قطعنامه شوراي امنيت صادر شود؟
واقعيت اين است که هرکس وقتي با فردي لاقيد و عهدشکن مواجه باشد، بايد براي اطمينان نسبي از اجراي قولي که آن فرد به او داده، هزينه هاي نقض عهد را برايش زياد کند. در مقابل آمريکا و متحدان غربي اش نيز که تاکنون موافقت نامه هاي بين المللي متعددي را نقض کرده اند شرايط مانند همان فرد لاقيد و عهد شکن است که نمي شود به تضمين هايي که خودش مي دهد اعتماد کرد و بايد هزينه هاي نقض عهدش را زياد کرد. از طرفي کنگره آمريکا نيز بايد در معادلات سنجيده شود چرا که بدون يک الزام بين المللي اين نهاد ممکن است توافق را نقض کند. هرچند از سناتورها بعيد است که با وجود همين قطعنامه نيز آن را نقض نکنند. چه اين که براساس قوانين داخلي آمريکا کنگره مي تواند قطعنامه هاي شوراي امنيت را نقض کند و دولت را مجبور کند آن را اجرا نکند. بنابراين از يک سو براي آن که دولت آمريکا و بقيه کشورها مجبور به اجراي توافق هسته اي شوند و از سوي ديگر براي آن که هرکس نقض عهد کرد براساس قوانين بين الملل هزينه هاي سياسي اش را پرداخت کند، بايد اين قطعنامه تصويب مي شد ضمن اين که آمريکايي ها هرگز تمايل به آن نداشتند.
2 - اگر ايران قطعنامه را اجرا نکند آيا توافق نقض نشده است؟
ابهام ديگر اين است که وقتي قطعنامه شوراي امنيت براي تضمين اجراي توافق هسته اي تصويب شده آيا اگر ما آن را اجرا نکنيم، توافق را نقض نکرده ايم؟ نکته حائز اهميت در اين جا، جمله بسيار مهم و کمتر ديده شده اي است که در متن برجام آمده است: «The provisions of this Resolution do not constitute provisions of this JCPOA:مفاد اين قطعنامه به منزله مفاد اين برجام نيست.» بنابراين مثلا اگر ايران بندهاي موشکي قطعنامه شوراي امنيت را اجرا نکند به معني عدم اجراي بندهاي توافق هسته اي نيست. از طرفي در متن توافق نيز هيچ جا به بحث هاي موشکي و تسليحاتي اشاره نشده و در نتيجه ايران مي تواند اين بندهاي غير الزام آور را اجرا نکند.
3 - بالاخره قطعنامه 2231 الزام آوراست يا نه؟
الزام آور بودن يا نبودن قطعنامه ها بستگي به اين دارد که هرکدام از بندهاي قطعنامه به کدام ماده منشور ملل متحد ارجاع داشته باشد. در ادبيات قطعنامه هاي شوراي امنيت مرسوم است که اگر مفادي از قطعنامه ها ذيل مواد 39 تا 51 که تحت «فصل هفتم» منشور با عنوان «اقدام در موارد تهديد عليه صلح – نقض صلح و اعمال تجاوز» آمده است، تصويب شوند آن گاه اجراي آن مفاد براي کشورهاي عضو سازمان ملل الزام آور است. به عنوان مثال در قطعنامه 1929 که در ژوئن 2010 عليه برنامه هسته اي ايران و صنايع موشکي و همچنين حوزه هاي مالي و ... مصوب شد به صراحت آمده است که: «Acting under Article 41 of Chapter VII of the Charter of the United Nations: اجراي بند 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل». اين جمله يعني تمام 38 ماده قطعنامه و ضمايم آن که ذيل اين جمله آمده است براي همه کشورها لازم الاجراست. اما در قطعنامه 2231 که دوشنبه شب به تصويب شوراي امنيت رسيد تنها 10 بند ذيل ماده 41 آمده که اجراي آن براي همه کشورها هم الزام آور است. اين مفاد نيز مربوط به لغو تحريم ها و محدوديت ها،اعمال مفاد قطعنامه هاي گذشته، اجراي برجام و معافيت ها» است. اما آن چه مربوط به حوزه موشکي و تسليحات است صرفا به عنوان «توصيه» يا «فراخوانده مي شود» آمده که الزام ماده 41 بر آن مترتب نيست. به اين ترتيب عملا کشورها از جمله ايران مي توانند مفاد غير الزام آور را اجرا نکنند. ايران نيز صراحتا آن را در بيانيه خود که بلافاصله پس از تصويب قطعنامه صادر کرد آورده است. واضح است که اين امر البته بدون تبعات نيست اما ايران طي دهه گذشته 6 قطعنامه ظالمانه شوراي امنيت را که برخي به صراحت به ماده 41 ارجاع شده و کشورها را ترغيب کرده که «همه تدابير لازم براي ممانعت از انتقال فناوري يا کمک هاي فني به ايران را در رابطه با فعاليت هاي موشکي» اتخاذ کنند، اجرا نکرده است و هيچ کشوري نيز توان مقابله با ايران را نداشته است. جالب اين جاست که در قطعنامه 1929 هم «موشک هايي که قادر به حمل و پرتاب سلاح هاي هسته اي» باشند و هم هرنوع «پرتاب هايي که با استفاده از فناوري موشک بالستيک انجام گيرد» در زمره ممنوعيت هاي الزام آور آمده است اما در قطعنامه 2231 تنها فعاليت هاي موشکي داراي محدوديت است که در ارتباط با «موشک هاي بالستيکي باشد که براي برخورداري از قابليت حمل سلاح هاي هسته اي طراحي مي شوند.» بنابراين حتي در اين بند نيز قطعنامه تعديل شده و ساير موشک هاي بالستيک ايران را شامل محدوديت نکرده است. در نهايت اين که ممکن است از ديدگاه برخي صاحب نظران اين قطعنامه يک قطعنامه ايده آل نباشد اما واقعيت اين است که در نتيجه ايستادگي 12 ساله مردم ايران در موضوع هسته اي و مقاومت آنان دربرابر فشارها و تهديدها، تيم مذاکره کننده ايران توانسته با اتکا به اين پشتوانه مردمي، قطعنامه اي کم خاصيت تر و کم قدرت تر از 6 قطعنامه پيشين سازمان ملل را به قدرت هاي جهاني تحميل کند که به عنوان مثال در آن همان بهانه اي که برايش 6 قطعنامه الزام آور صادر شده بود، يعني غني سازي اورانيوم، اکنون در قطعنامه جديد به رسميت شناخته شده است. اين قطعنامه تلاش تيم مذاکره کننده براي بستن مفر هاي بدعهدي طرف مقابل و بالابردن هزينه اين مسئله براي آن هاست. در عين حال با تمام اين تفاصيل سابقه ذهني و عيني ما از طرف آمريکايي اين احتياط موکد را دوباره يادآوري مي کند که تحت هيچ عنواني نبايد به وفاداري کاخ سفيد به تعهداتش اميدوار بود.
******************************************************
روزنامه ایران******
آیا سیل ویرانگر یکشنبه شب پیشبینی نشده بود؟/ پژمان موسوی
باران شدید شامگاه بیست و هشتم تیر، خیلیها را غافلگیر کرد، خیلیها را خوشحال و خیلیها را هم داغدار. کمتر پیش آمده بود که مردم تهران و مناطق اطراف، در روزهایی که علی القاعده باید آفتاب بتابد و دمای هوا چیزی حدود 38 تا 40 درجه باشد(همواره پیک و بالاترین گرمای تهران از بیستم تیر تا دهم مرداد ثبت شده است)، به ناگاه ترنم باران را بر شهر و روستایشان لمس کنند و با دمایی روبهرو شوند که دمای استاندارد روزهای آخر شهریور است؛ شاید همین عنصر غافلگیری هم بود که خسارات فراوان جانی، مالی و طبیعی بر جای گذاشت و بارانی را که میشد خاطرهای خوش در اذهان ما باقی بگذارد، در تلخترین شکلش در تاریخ و در تقویم ثبت کرد. امروز که 3 روز از سیل ویرانگر در مناطقی چون جاده چالوس، کن و سولقان تهران، مناطقی در سوادکوه مازندران و مناطقی در پرور سمنان میگذرد، خوب است نگاهی کنیم به زمینههای احتمالی این رویداد و اینکه آیا واقعاً آنطور که میگویند و مینویسند، این حادثه طبیعی پیشبینی نشده بود؟
اول. سازمان هواشناسی کشور از اواسط هفته گذشته، پیشبینی دقیقی را برای کاهش دما و وقوع بارندگی برای روزهای ابتدایی این هفته ارائه داده بود؛ با نزدیک شدن به تعطیلات عید فطر، این سازمان بیست و ششم تیر یعنی 48 ساعت پیش از سیل ویرانگر در اطلاعیهای، از رگبارهای شدید، وزش باد و احتمال آبگرفتگی معابر عمومی در وب سایت رسمی خود خبر داد: «پیرو اطلاعیه شماره 36 چهارشنبه مورخ 24/04/94 با گذر موج تراز میانی جو از نیمه شمالی کشور و همچنین استقرار مرکز پرفشار در سواحل شمالی کشور که باعث ایجاد جریانهای شمالی در سواحل دریای خزر میشود براین اساس روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه وقوع رگبار و رعد و برق و وزش باد و احتمال رخداد آبگرفتگی معابر عمومی پیشبینی میشود.» این سازمان به صدور اطلاعیهای کلی هم بسنده نکرد و برای روز یکشنبه به صراحت اعلام کرد که «بارش متناوب باران گاهی با احتمال رعدوبرق و وزش باد در استانهای گیلان، مازندران، گلستان و ارتفاعات مرکزی البرز رخ میدهد که در شرق گیلان و غرب و شرق مازندران با احتمال آبگرفتگی معابر عمومی پیشبینی میشود. علاوه بر این انتظار رگبار و رعدوبرق و وزش باد شدید موقت به سبب رشد ابرهای جوششی در اردبیل، خراسان شمالی، شمال سمنان، زنجان، جنوب آذربایجان شرقی، قزوین، شمال همدان، شمال مرکزی، قم، البرز و تهران وجود دارد.» این سازمان حتی به پیشبینی صرف هم بسنده نکرد و هشدار داد که: «با توجه به انتظار مواج شدن دریا به سبب وزش باد در سواحل دریای خزر و گاهی تشدید آن به سبب افزایش جریانهای شمالی از روز شنبه تا دوشنبه اقدامات لازم برای خودداری از شنا در سواحل خزر و جلوگیری از خسارات جانی در نظر گرفته شود. با توجه به پیشبینی بارش باران از روز شنبه تا دوشنبه در جادههای کوهستانی البرز بویژه ارتفاعات مرکزی البرز، احتمال تشدید ترافیک عبوری به سبب بارندگی وجود دارد و توصیه میشود تمهیدات لازم برای تردد در مناطق یاد شده بهکار گرفته شود.» واقعاً با وجود صدور این اطلاعیه آیا میتوان گفت که سیل ویرانگر یکشنبه شب پیشبینی نشده بود؟آیا فکر نمیکنیم اشکال از ماست که پیش از سفر، پیشبینیهای هواشناسی را مرور نمیکنیم یا اگر میکنیم جدی نمیگیریم؟
دوم. ممکن است این شبهه مطرح شود که برای همگان امکان سر زدن به وبسایت سازمان هواشناسی یا تماشای پیشبینی وضع هوا در بخشهای مختلف خبری تلویزیون وجود ندارد! قبول! علی القاعده این روزها در دست بسیاری از ما ایرانیها، یک تلفن همراه هوشمند وجود دارد، تلفن همراهی که یکی از قابلیتهای اصلی آن نرم افزارهای متعددی است که وضع هوا را برای کاربر پیشبینی و او را در جریان آب و هوای روزهای آینده قرار میدهد؛ این نرم افزارها در اشکال مختلف و با قابلیتهای متفاوت وجود دارند، از نرم افزارهای معتبر که به سایت جهانی هواشناسی، یاهو، هواشناسی ایران و... متصلاند تا نرم افزارهایی که به نهاد و سازمان معتبری وصل نیستند اما تلاش میکنند دقیقترین پیشبینیها را از آینده نزدیک ارائه کنند.
بیشتر این نرم افزارها هم با درصد خطایی محدود و قابل قبول، پیشبینی دقیقی را از وضعیت آب و هوای 3 تا 10 روز آینده ارائه میکنند و در اختیار کاربر قرار میدهند. همین نرم افزارها از روزهای پایانی هفته گذشته، برای تهران، مازندران، گیلان، گلستان، قزوین و شمال سمنان پیشبینی کاهش محسوس دما و بارندگی کرده بودند.
نتیجه: طبیعی است که باران تابستان با باران پاییز متفاوت است و در مدت زمانی محدود، حجمی بالا از باران به زمین میبارد و منجر به بروز آبگرفتگی و تشکیل روان آب میشود. مناطقی که درگیر سیل شده درست همان محلهایی است که در این پیشبینی مطرح شده بود؛آیا نباید بر اساس این پیشبینی، سفرها و گلگشتهایمان را لغو یا به تأخیر میانداختیم یا مراتب ایمنی را در آن رعایت میکردیم؟آیا بهتر نیست هر کدام از ما چه در قالب فرد و چه در قالب سازمانهایی که اصولاً متولی بحرانهایی اینچنین هستند، کمی مسئولیت پذیر باشیم و به جای متهم کردن این و آن، از تجربههای تلخ درس بگیریم تا در آینده با حوادثی اینچنین روبهرو نشویم؟
******************************************************
روزنامه وطن امروز**
چرا توافق هستهای را باید شبیه «اسب تروا» دید؟/دکتر تقی راستگو
گزاره «پایان مناقشه هستهای ایران با غرب» در حالی تبدیل به «شاهبیت» برخی رسانههای داخلی کشور شده که با رصد اظهارات متناقض برخی مقامات رسمی دولت ایالات متحده در چند روز اخیر به نظر میرسد باید به جای «پایان مناقشه» از «آغاز فاز جدید مناقشه ایران با غرب» سخن به میان آورد. در حالی که مقامات دولت ایران سرمست از پیروزی در مذاکرات از دوستی و تعامل حداکثری با کشورهای دنیا بویژه قدرتهای غربی دم میزنند، مقامات رسمی و حکومتی آمریکا همچنان بر امکان استفاده از گزینه نظامی علیه ایران تاکید دارند.
سخنان «جاش ارنست» سخنگوی کاخ سفید در روزهای اخیر نمونهای آشکار از اظهارات پر تناقض مقامات آمریکا درباره موضوع هستهای ایران است. وی با تاکید بر تقویت گزینه نظامی آمریکا علیه ایران در دوران پس از توافق هستهای گفت: «نکته کلیدی این است که پس از توافق، گزینه نظامی نهتنها کنار نمیرود بلکه تقویت هم میشود، چراکه طی این سالها ما [آمریکا و اسرائیل] جزئیات بیشتری از برنامه هستهای ایران جمعآوری خواهیم کرد». وی در اظهاراتی شگفتانگیز و گستاخانه تصریح کرد: «زمانی که وقت تصمیمگیری فرماندهان نظامی آمریکا و اسرائیل درباره هدفگیری میرسد، به دلیل اطلاعاتی که طی این سالها به لطف رژیم بازرسیها جمعآوری کردهایم، آن تصمیمات به طرز چشمگیری مبتنی بر اطلاعات بوده و توانمندیهای ما ارتقا یافتهاند».
شاید در نگاه اول و به تعبیر بسیاری از دولتمردان یازدهم این اظهارات تنها برای مصرف داخلی(!) کاربرد داشته باشد لکن با مروری بر تعارضهای آشکار میان ایران و آمریکا که در روزهای اخیر توسط امام خامنهای رهبر حکیم انقلاب برای چندمین بار مورد تاکید قرار گرفت و نیز بررسی ادبیات مربوط به «عملیات فریب»، نه باید و نه میتوان نسبت به اینگونه اظهارات بیتوجه بود. رهبر بصیر انقلاب در آخرین رهنمودهای حکیمانهشان در خطبههای نماز عید سعید فطر در همین رابطه فرمودند:
«با این مذاکرات و با متنی که تهیه شده است، در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردهایم، ما با آمریکا درباره مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنایی مثل این مورد هستهای، براساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد».
****************************************************
روزنامه جام جم *******
برجام، روی میز نمایندگان در بهارستان / نوذر شفیعی
همزمان با حضور دکتر ظریف و دکتر صالحی در مجلس، عملا فعالیتهای نمایندگان برای بررسی دقیق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) آغاز شد و مجلس با تشکیل کمیسیونی ویژه، قانون صیانت از دستاوردهای هستهای را در حوزه نظارتی، عملیاتی کرد.
در قانون صیانت از دستاوردهای هستهای پیشبینی شده است که وزیر امور خارجه هرششماه یک بار گزارشی از روند اجرایی شدن برجام به مجلس ارائه دهد و همزمان کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز گزارش نظارتی خود را در این خصوص در بازه زمانی شش ماهه منتشر کند. در آنجا همچنین پیشبینی شده است که گروهی 15 نفره برای بررسی برجام در مجلس تشکیل شود. به این ترتیب حالا با تشکیل کمیسیون ویژه بررسی جمعبندی مذاکرات هستهای، چه اعضای کمیسیون امنیت ملی و چه نمایندگان دارای دیدگاه در حوزه مذاکرات هستهای میتوانند با ارزیابی دقیق مذاکرات و فرجام آن، مصوبه مجلس درباره بررسی توافق هستهای از سوی نمایندگان را عملیاتی کنند.
تشکیل کمیسیون ویژه مجلس برای بررسی برجام، همزمان با ارائه گزارش ازسوی وزیر امور خارجه و معاون رئیسجمهور به مجلس درباره مذاکرات بود که توانست با رفع برخی ابهامات، در تبیین ویژگیهای برجام برای نمایندگان مفید باشد. بهنظر میرسد بخشی از سوءتفاهمات موجود درباره مذاکرات و متن برجام، بیشتر ناشی از ضعف در اطلاعات باشد و بنابراین ارائه این گزارشها میتواند در رفع این سوءتفاهمات، موثر عمل کند. در کنار ارائه این گزارشها از سوی مذاکرهکنندگان ارشد کشورمان، نمایندگان در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، بررسی متن برجام را با حضور دکتر عراقچی، معاون وزیر امور خارجه آغاز کردند که با تکمیل این بررسیها، گزارشهای مربوط در این خصوص به افکارعمومی ارائه خواهد شد.
******************************************************