تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۱  ، 
کد خبر : ۲۷۷۸۰۲
برساخته‌های مسلمین در گذشته به کار پیشرفت امروز می‌آید؟

استراتژی تمدن‌سازی اسلامی

دکتر ابوالقاسم توحیدی نیا / دکترای علوم اقتصادی – اشاره: رسالت حضرت خاتم(ص) را می‌توان شروع تحولات همه‌جانبه فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و از منظری دیگر شروع تحولات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دانست. در این مقاله سعی می‌شود به روش مطالعه تاریخی- تطبیقی و با تکنیک کتابخانه‌ای به مطالعه و بررسی منابع موجود و تحلیل آنها پرداخته و نشان داده شود پیامبر اکرم(ص) در رویارویی با چالش‌های پیش روی جامعه آن روز حکومت اسلامی جهت نیل به پیشرفت و توسعه، از راهبرد «تشکیل یک امت واحد، یکپارچه و منسجم» بهره گرفتند و با توجه به یافته‌های این مقاله مبنی بر اینکه مهم‌ترین معضلات پیش روی جوامع اسلامی در عصر حاضر جهت نیل به ترقی و پیشرفت نیز از همان جنس است، نتیجه‌گیری می‌شود برای برطرف کردن آنها می‌توان از همان استراتژی استفاده کرد. در نتیجه، می‌توان رسول خدا(ص) را به عنوان یک الگو برای رهبران و دولتمردان کشورهای اسلامی مطرح کرد تا با تأمل در جزئیات زندگی و نحوه حکومتداری ایشان، فنون و روش‌های مورد استفاده  ایشان جهت ایجاد همبستگی اجتماعی و سیاسی شناسایی و به‌روز شده و مورد استفاده قرار گیرد. مقدمه: اگرچه مساله «پیشرفت ملل مسلمان» یک موضوع حائز اهمیت در تمام عصرها بوده است اما امروز اهمیت این مساله صدچندان شده است، زیرا واقعیات امروز جهان اسلام حاکی از عدم توسعه‌یافتگی تقریباً تمام ملل مسلمان است و در مقابل، کشورهایی که تقیدات دینی جلوه به ظاهر بسیار کمتری در عرصه اجتماعی آنان دارد، پله‌های علوم روز، پیشرفت دنیوی و ترقی مادی را یکی پس از دیگری پیموده‌اند. توجه به این واقعیت تلخ ممکن است موجب تبادر این موضوع به ذهن شود که بین دین، بویژه دین اسلام و پیشرفت و توسعه، تقابل و تضاد وجود دارد. متأسفانه این مساله از چشم دین‌ستیزان پنهان نمانده و دستاویز نظریه‌پردازان لائیک قرار گرفته تا دین را افیون توده‌ها و عامل عقب‌ماندگی مسلمانان معرفی کرده و ملازمه واهی دین‌مداری و عقب‌ماندگی را تئوریزه کنند. از سوی دیگر، آموزه‌های دین اسلام بر این دلالت دارد که «اسلام کامل‌ترین دین الهی است»(1)، «دین اسلام ضامن سعادت و حیات دنیوی و اخروی بشر است»(2)، «قرآن کتاب هدایت بشر تا پایان دنیا است(3) که عمل به آن ضامن سعادت بشر است»(4)و موارد دیگر. این آموزه‌ها که جزو اعتقادات اساسی مسلمانان به حساب می‌آید با واقعیات یادشده همخوانی ندارد. در این مقاله سعی می‌شود نشان داده شود اولاً، اسلام قابلیت تمدن‌سازی داشته و می‌تواند ملل مسلمان را به پیشرفت و تعالی دنیوی رساند؛ ثانیاً، در مسیر پیشرفت و توسعه ملل مسلمان، پیامبر اکرم(ص) و اقدامات تعالی‌بخش و تمدن‌ساز ایشان الگوی بسیار مناسبی برای تبعیت کردن است. همچنین در پایان مقاله نتیجه‌گیری می‌شود عدم پیشرفت ملل مسلمان ارتباطی با دین و آموزه‌های آن نداشته لذا باید علت عقب‌ماندگی مسلمانان را در جای دیگری جست‌وجو کرد.

قابلیت تمدن‌سازی و تعالی‌بخشی دین اسلام

جهت نشان دادن قابلیت دین اسلام در ایجاد یک تمدن عظیم و پیشرفت‌دهنده مسلمانان، بهترین راه، نشان دادن این نکته است که در عمل این واقعه محقق شده است. به عبارت دیگر، اگر بتوان نشان داد اسلام با ظهورش پایه‌های تمدنی را بنا نهاد که طی چند قرن به اوج بالندگی و شکوفایی رسید، قابلیت تمدن‌سازی دین اسلام به اثبات رسیده است. با مراجعه به منابع تاریخی و مقایسه وضعیت جزیره..‌العرب در دوران قبل و بعد از ظهور اسلام، به وضوح مشاهده می‌شود این دین الهی تحولات عظیم و تأثیرات شگرف فردی و اجتماعی را در اعراب آن روزگار ایجاد کرده است که گستردگی ابعاد زمانی و مکانی آن به همراه عمق وسیعش همگی دال بر ایجاد یک تمدن جدید و در عین حال عظیم و جهانی است.

به عنوان ارائه شاهدی بر این مدعی، «گوستاو لوبون» شرق‌شناس مشهور معتقد است: «هر اندازه بیشتر در تمدن عرب دقت کنیم و کتاب‌های علمی، اختراعات و صنایع ایشان را در نظر بگیریم، حقایق تازه‌تری برای ما روشن می‌شود و به‌خوبی درک خواهیم کرد اعراب در قرون وسطی دانشمند و فاضل بوده‌اند و تاریخ سراغ ندارد در زمانی اندک آن همه پیشرفتی که نصیب عرب شد، نصیب دیگران شده باشد».(1374: 3)

«هرمان راندل» هم بر این عقیده است:

«مسلمانان در قرن دهم میلادی تمدنی در اسپانیا پدید آوردند که در آن، علوم از شکل عقاید مبهم درآمده و با صنایع و فنون زندگی هماهنگی یافته بود».(5)

همچنین حسینی از «استودارد»(6) نویسنده آمریکایی نقل می‌کند:

«تمدن اسلام چیزی نیست که انکارپذیر باشد....  این تمدن از تمدن‌های مشهوری است که تاریخ عمومی دنیا با آن زینت یافته است»(7).

حضرت امام خمینی(ره) نیز بر این اعتقادند: «تمدن اسلام، مقدم بر سایر تمدن‌ها است»(8). همچنین شهید مطهری به نقل از برخی جامعه‌شناسان غربی، تمدن اسلامی را یکی از 3 یا 5 تمدن مهم تمام دوران‌ها برشمرده است(9).

از سوی دیگر، «آندره میکل» قوه محرکه تمدن اسلامی را دین اسلام می‌داند. همچنین گوستاو لوبون در ارتباط با پایه‌گذار تمدن اسلامی بیان می‌کند: «معجزه کبرای محمد[ص] این بود که توانست قافله  پراکنده عرب را گرد آورد و از این کاروان سرگردان و پریشان ملت واحدی تشکیل دهد بدان‌سان که همه را در برابر یک دین خاضع کرده، مطیع و فرمانبردار یک پیشوا گرداند.... ما اگر بخواهیم ارزش افراد را به کردار و آثار نیکشان بسنجیم، به طور مسلم محمد[ص] بزرگ‌ترین مرد تاریخ است».

جمع‌بندی این اظهارنظرها که جزو بسیار کوچکی از دیدگاه‌های مستشرقین و صاحب‌نظران منصف و بیطرف اروپایی را شامل می‌شود، عبارت است از:

الف- اسلام، صاحب تمدنی است که به تمدن اسلامی معروف شده است.

ب- تمدن اسلامی، تمدن عظیمی است که آوازه آن دنیا را پر کرده است.

پ- بنیانگذار تمدن عظیم اسلامی، پیامبر اکرم(ص) بوده‌اند و اقدامات ایشان در دوران رسالت شان سرآغاز شکل‌گیری این تمدن بوده است.

بررسی اقدامات تمدن‌ساز و پیشرفت‌دهنده پیامبر اعظم(ص)

رسالت حضرت خاتم(ص) را می‌توان شروع تحولات همه‌جانبه فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و از منظری دیگر شروع تحولات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دانست. پیامبر اکرم(ص) با تمرکز روی افراد، از تحول فردی به تحول اجتماعی رسیدند و با تربیت همه‌جانبه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی افراد سبب تحولات اجتماعی گسترده ای شدند که می‌توان آن را آغاز فرآیند توسعه‌یافتگی مسلمانان به حساب آورد. این فرآیند در سده‌های بعد تکمیل شد و زمانی که اروپاییان زیر استثمار کلیسا دست و پا می‌زدند، به اوج بالندگی خود رسید. بنابراین ما بر آنیم مهم‌ترین اقدامات توسعه‌ای ایشان را بررسی کنیم.

البته قبل از پرداختن به این موضوع، قابل ذکر است آنچه در باب مفهوم توسعه و پیشرفت در سطور بالا نیز منعکس شده و همان هم در ادامه مورد استفاده قرار می‌گیرد، پیشرفت به معنای ایجاد تحولات فردی و اجتماعی است که زمینه بالندگی، رشد و شکوفایی جامعه را فراهم می‌آورد. جهت بررسی اقدامات رسول خدا(ص) که منجر به پیشرفت و ترقی جامعه نوظهور اسلامی شد و همچنین جهت قضاوت راجع به ارزشمندی آنها، ابتدا لازم است مشکلات و معضلاتی که در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در شهر مدینه وجود داشت برشمرده شده، سپس راه‌حل‌های مورد استفاده پیامبر(ص) بررسی شود. بدین منظور مهم‌ترین چالش‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیش روی حکومت اسلامی تبیین می‌شود.

الف- چالش‌های سیاسی

- اختلافات و نزاع‌های قبیله‌ای: اختلافات شدید و بسیار تنش‌زای موجود بین 2 قبیله بزرگ شهر مدینه، یعنی «اوس» و «خزرج»، حکومت پیامبر(ص) را تهدید می‌کرد.

- ناهمگونی ترکیب ساکنان مدینه: تازه‌مسلمانان غیرساکن در مدینه، بویژه مکیان که به فرمان پیامبر(ص) مأمور به مهاجرت به این شهر شدند (شایان توجه است این چالش و چالش نخست اگرچه ماهیت فرهنگی- اجتماعی دارند اما همانطور که توضیح داده شد، تهدیدات آنها بیشتر جنبه سیاسی داشته است).

- تحرکات یهودیان مدینه: قبایل یهودی (مانند یهودیان خیبر) از تحولات صورت‌گرفته و تشکیل حکومت اسلامی و حاکمیت پیامبر(ص) بر شهر رضایت نداشتند.

ب- چالش‌های اجتماعی

- اشرافیگری و فخرفروشی: امتیازات اشرافی و فخرفروشی‌های قومی و قبیله‌ای موجود در جامعه آن روز  جزیره..‌العرب از مهم‌ترین معضلات پیش روی جامعه مسلمین بود.

- بی‌عدالتی: وضعیت اجتماعی حکومت اسلامی، همچنین تحت تأثیر شرایط نابسامان حقوقی بود که به ظلم و بی‌عدالتی دامن می‌زد. به عنوان مثال اشراف، حقوق زیردستان و قبایل قوی، حقوق اقوام ضعیف را پایمال می‌کردند و قضاوت‌ها به نفع زورمندان رقم می‌خورد و ... .

پ- چالش‌های اقتصادی

- فقر و بیکاری: پس از تشکیل حکومت اسلامی و مهاجرت مسلمانان سایر مناطق به این شهر، وضع اقتصادی آن دچار مشکل شد، زیرا از یکسو مهاجرین به طور مخفیانه و شبانه خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به سمت این شهر حرکت کرده بودند لذا بسیاری از اموال و دارایی‌های آنها در شهر خودشان باقی مانده بود و با توشه اندکی به مدینه آمده بودند بنابراین به‌رغم افزایش جمعیت شهر مدینه، امکانات اقتصادی این شهر بسیار محدود شده بود و در واقع سرمایه سرانه موجود بسیار کاهش یافته بود که به افزایش بیکاری و بروز فقر شدید می‌انجامید.

- تحریم‌ها و محدودیت‌های مناسبات اقتصادی: از سوی دیگر، حکومت نوپای اسلامی از سوی مشرکان همچنین یهودیان با تحریم‌ها و محدودیت مناسبات اقتصادی مواجه بود که فشارها و مشکلات اقتصادی را مضاعف کرده و خطر ناامنی سیاسی را به همراه داشت. پیامبر اکرم(ص) به عنوان حاکم جامعه مسلمین اقدامات متعددی انجام دادند تا این چالش‌ها را مرتفع کنند که مهم‌ترین این اقدامات عبارتند از:

الف- پیمان برادری بین مسلمانان

رسول خدا(ص) در همان سال اول هجرت، پیمان برادری (عقد اخوت) را بین مهاجرین و انصار منعقد کردند. این پیمان سبب شد افکار و سنت‌های غیراخلاقی نظیر برتری ثروتمند بر فقیر، سفید بر سیاه، عرب بر عجم و مانند آن که جنبه فرهنگی و اجتماعی داشتند به یکباره کنار گذاشته شوند. واضح است این همدلی و مدارا کردن و در کنار یکدیگر روزگار گذراندن 2 فرد که از 2 فرهنگ خاص و با پیشینه‌های متفاوت بودند، ارزش‌های اخلاقی را ترویج کرد و سطح فرهنگی جامعه را ارتقا بخشید و به لحاظ اجتماعی هم تعاملات و همدلی‌ها را افزایش داد. همچنین این پیمان، وحدت جامعه اسلامی را تقویت کرد، زیرا طبق یکی از مفاد آن، انصار باید از برادران مهاجر خود حمایت و پشتیبانی می‌کردند.

از سوی دیگر، این پیمان تأثیرات اقتصادی قابل ملاحظه‌ای در پی داشت، زیرا یکی از مفاد آن ارث‌بری 2 برادر از یکدیگر به‌رغم وجود ارحام بود که البته این قانون بعد از جنگ بدر توسط آیه «اولوا الارحام اولی ببعض»(10)منسوخ شد. همچنین در برخی منابع تاریخی ذکر شده است از مفاد این پیمان سهیم شدن مهاجر در اموال فرد انصاری بود. بدین ترتیب نیروی انسانی بالقوه موجود در جامعه مسلمین فعال شد.

ب- تدوین قانون اساسی مدینه..‌النبی

نظامنامه شهر مدینه یا همان قانون اساسی دولت اسلامی، یک قرارداد اجتماعی بود که توسط شخص پیامبر اکرم(ص) تنظیم شد و به تصویب ساکنان شهر مدینه اعم از مسلمان و یهودی رسید. مهم‌ترین مفاد این نظامنامه عبارت بودند از:

- مسلمانان و یهودیان مانند یک ملت در مدینه زندگی خواهند کرد.

- مسلمانان و یهودیان در انجام مناسک دینی خود آزاد هستند.

- آخرین مرجع اختلاف، شخص پیامبر خواهند بود.

- یهودیان مدینه مالک دارایی خویش هستند.

- همه مردم در حقوق و تکالیف یکسان هستند و تفاوتی میان کوچک و بزرگ و ثروتمند و تهیدست نیست.

این نظامنامه حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، یهودیان را به رسمیت شناخت لذا سبب ایجاد وحدت سیاسی، انسجام اجتماعی و شکوفایی اقتصادی در جامعه مسلمین شد و با تعیین پیامبر(ص) به عنوان آخرین مرجع حل اختلاف، امنیت قضایی در مدینه برقرار شد و با یکسان تلقی شدن همه افراد در حقوق و تکالیف، سنت‌های اشرافی و تعصبات قومی و قبیله‌ای رو به کاهش نهاد.

پ- حل اختلافات داخلی

از دیگر اقدامات رسول خدا(ص) در مدینه، ایجاد آشتی و برقراری صلح میان 2 قبیله بزرگ متخاصم اوس و خزرج بود که اختلافات چندصدساله آنان، سبب کشته شدن هزاران نفر شده بود و توان قابل ملاحظه‌ای از نیروی انسانی این 2 قبیله را صرف جنگیدن کرده بود لذا به کارهای اقتصادی که سبب بالندگی و شکوفایی اقتصاد آن شهر می‌شد، نمی‌پرداختند و در نهایت، بسیاری از نیروهای انسانی لازم جهت نیل به توسعه، در جنگ کشته می‌شدند.

ت- بنای یک پایگاه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی

دستور ساخت مسجدالنبی از جمله اقدامات اولیه اما اساسی پیامبر اکرم(ص) به شمار می‌آید، زیرا در این مکان علاوه بر برپایی نماز جماعت، ملاقات‌های عمومی رسول خدا(ص) نیز صورت می‌گرفت و محلی برای کارهای فرهنگی پیامبر و برپایی جلسات سیاسی و نظامی ایشان هم بود. از سوی دیگر، مسجدالنبی مکانی شد برای آنکه اهل صفه که عبارت بودند از جمعی نیازمند و درمانده، در قسمتی از آن بیتوته کنند و از تأمین اجتماعی که پیامبر اکرم(ص) پایه‌گذار آن بودند بهره‌مند شوند.

ث- تبلیغ کلامی و رفتاری

سیره کلامی و رفتاری رسول خدا(ص) نیز در رفع چالش‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برشمرده‌شده، بسیار مؤثر بود. برای مثال ایشان در ساخت مسجدالنبی و کانال خندق مشارکت فعال داشتند که این خود اقدامی جهت برچیده شدن رسوم جاهلی و اشرافی‌گری به حساب می‌آمد. بنابر آنچه راجع به چالش‌های پیش روی حکومت نوپای اسلامی و اقدامات رسول خدا(ص) جهت برطرف کردن آنها عنوان شد، به وضوح مشخص می‌شود ایشان نابسامانی‌های پیش روی جامعه اسلامی را به‌خوبی شناسایی کرده و با به کارگیری راه‌حل‌های ابتکاریِ متفاوتی، سعی کردند آنها را برطرف کنند اما آنچه از اهمیت بسزایی برخوردار است آنکه پیامبر اکرم(ص) در رویارویی با چالش‌ها از یک استراتژی واحد بهره گرفتند، اگرچه تاکتیک‌های مورد استفاده متعدد و متنوع بود. استراتژی مورد استفاده ایشان «تشکیل یک امت واحد، یکپارچه و منسجم» بود.

پیامبر اکرم(ص)؛ الگوی کشورهای مسلمان

سوالی که در اینجا مطرح می‌شود، آن است که آیا استراتژی مورد استفاده رسول خدا(ص) استراتژی مناسبی برای ایجاد ترقی و پیشرفت در ملل مسلمان این عصر نیز هست؟ پاسخ به این سوال، مستلزم بررسی وضعیت کشورهای مسلمان به لحاظ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. این ویژگی‌ها به شرح زیر است.

الف- وضعیت سیاسی

در بسیاری از کشورهای اسلامی، اختلافات و تنش‌های داخلی که منشأ قومی- قبیله‌ای، سیاسی یا منشأ مذهبی دارد، ثبات سیاسی لازم جهت پیشرفت و توسعه را مختل کرده و امکانات، نیروها و سرمایه‌ها را به جای به‌کارگیری در مسیر پیشرفت، به بیراهه و باتلاق اختلافات و نزاع‌های داخلی کشانده است. همچنین در برخی کشورهای اسلامی که تنش‌های سیاسی داخلی کمتری دیده می‌شود، حکومت‌ها درگیر اختلافات مرزی شدید یا درگیر انواع دیگری از تنش‌های سیاسی خارجی هستند که سرعت پیشرفت و توسعه را بشدت کند کرده و استفاده بهینه از امکانات موجود را مختل می‌‌کند.

ب- وضعیت اجتماعی

وضعیت اجتماعی کشورهای مسلمان، تحت تأثیر ویژگی مشترک آنها که همانا عدم توسعه‌یافتگی است، اشتراک‌های فراوانی دارد. برای مثال در اکثر کشورهای اسلامی معضلات زیر مشاهده می‌شود:

- نادیده گرفتن حقوق زنان و تبعیض جنسیتی

- نادیده گرفتن حقوق اقوام مختلف و تبعیض نژادی

- نادیده گرفتن حقوق پیروان ادیان مختلف و تبعیض مذهبی

- عدم مشارکت زنان در فعالیت‌های اجتماعی

- ابتلای جامعه به خرافات و موهومات

- وجود اختلاف طبقاتی بسیار شدید در سطح جامعه

- و موارد دیگر.

ج- وضعیت اقتصادی

تقریباً در اکثر قریب به اتفاق کشورهای مسلمان، منابع طبیعی (همچون چاه‌های نفت و گاز و معادن طلا و سایر فلزات قیمتی) قابل ملاحظه‌ای وجود دارد. همچنین در بسیاری از این کشورها پتانسیل‌های اقتصادی بسیار مهم دیگری همچون صنعت گردشگری، حمل و نقل بین‌المللی هوایی و دریایی و... وجود دارد که بالفعل کردن بهینه آنها می‌تواند پیشرفت و توسعه را به ارمغان بیاورد اما مهم‌تر از امکانات مادی و اقتصادی، وجود نیروهای انسانی توانمندی است که با همدلی، اتحاد و تشریک مساعی کشورشان را از پله‌های ترقی بالا ببرند. به عبارت دیگر، مهم‌تر از سرمایه فیزیکی، وجود سرمایه انسانی است که در سایه سرمایه اجتماعی موجود در جامعه به صورت بهینه مورد استفاده قرار گرفته و کشور را در مسیر پیشرفت، پیش می‌برد.

در کشورهای اسلامی، نیروهای انسانی توانمند کم و بیش وجود داشته و به مرور زمان بر تعداد آنها افزوده می‌شود اما معضلی که گریبانگیر اکثر این کشورها (بویژه ایران، پاکستان، اندونزی، عربستان و مصر به عنوان کشورهای دارای سطح سرمایه انسانی قابل ملاحظه) بوده، ضعف انباشت سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی به منزله چسب اجتماعی است که نیروهای انسانی را در کنار یکدیگر نگه داشته و سبب تقویت تعاملات سازنده آنها می‌شود. در واقع سرمایه اجتماعی عبارت است از هر آنچه به مثابه نخ تسبیح عمل کرده و دانه‌های تسبیح را که همانا نیروهای انسانی توانمند هستند در کنار یکدیگر مجتمع گردانیده و با یکدیگر متحد می‌کند و مانع پراکندگی و اختلاف آنها می‌شود.

کمبود سطح سرمایه اجتماعی در کشورهای مسلمان را می‌توان یکی از مهم‌ترین عوامل عدم توسعه اقتصادی این کشورها دانست؛ چرا که طبق نظر کالویس و آنجئون (2004) یکی از عواملی که سبب شد اندیشمندان اقتصادی پیرامون عوامل غیراقتصادی توسعه تحقیق کنند، مشاهده  این تناقض بود که با وجود انباشت یکسان سرمایه‌های انسانی، فیزیکی و طبیعی در مناطق مختلف، سطوح متفاوتی از توسعه پایدار پدیدار شد لذا نقش آن عوامل را ارتقا بخشیدند.

خلاصه و نتیجه‌گیری

با توجه به آنچه راجع به مهم‌ترین معضلات پیش روی جوامع اسلامی در عصر حاضر جهت نیل به ترقی و پیشرفت بیان شد و حسب تأمل و تعمق در آنها مشخص می‌شود جنس این معضلات از جنس همان معضلاتی است که پیش روی جامعه نوپای اسلامی در صدر اسلام قرار داشت و لذا برای برطرف کردن آنها می‌توان از استراتژی واحدی استفاده کرد.  در نتیجه رسول خدا(ص) می‌تواند به‌عنوان یک الگو برای رهبران و دولتمردان کشورهای اسلامی مطرح باشد تا با تأمل در جزئیات زندگی و نحوه حکومتداری ایشان، تاکتیک‌های مورد استفاده آن حضرت جهت ایجاد همبستگی اجتماعی و سیاسی شناسایی و به‌روز شده (و نه عیناً) و مورد استفاده قرار گیرد. بی‌شک حصول به پیشرفت و توسعه بدون وجود همدلی، هماهنگی، همکاری و مشارکت همه اقشار جامعه، اعم از دولتی و خصوصی، پیر و جوان، از نژادهای مختلف و از پیروان مذاهب متفاوت، امکانپذیر نیست و شاهد این مدعی آن است که با تأمل در سیر تحولات اجتماعی کشورهای پیشرفته، کشوری را نمی‌توان یافت که در دوران طلایی ترقی و پیشرفت خود، حائز این فاکتور اساسی و تعیین‌کننده نبوده باشد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات