اوضاع ناخوشايند حجاب
با نگاهي گذرا به سطح جامعه ميتوان دريافت نماي بيروني وضعيت حجاب و عفاف چند سالي ميشود كه چندان شرايط خوب و مناسبي را تجربه نميكند. به عبارت دقيقتر وضعيت حجاب و عفاف چه در ارتباط با زنان و چه در ارتباط با مردان روندي نزولي و ناخوشايند را طي ميكند. اين در حالي است كه حجاب و عفاف يكي از حوزههايي است كه در ظاهر بيشترين توجه را به سمت خود معطوف داشته است و حتي قوانين متعدد و مصوبات عاليترين مراجع قانونگذار و سياستگذار كشور همچون مجلس شوراي اسلامي و شوراي عالي انقلاب فرهنگي را هم با خود به همراه دارد.
با اين وجود اما آنچه از سطح جامعه قابل مشاهده است نشان ميدهد در اين زمينه كارنامه و عملكرد قابل قبولي را از سوي مسئولان فرهنگي جامعه و دولتها نداشتهايم. اينكه رواج بدحجابي در جامعه چه تبعاتي دارد و دوري زنان و مردان ما از عفاف ميتواند جامعه را به سمت و سوي تباهي پيش برده و فروپاشي نظامهاي ارزشي و نهاد خانواده را موجب شود خود مبحثي مفصل است كه كليات آن بر هيچكسي پوشيده نيست، اما چرايي گرفتاري در چنين آسيبي يكي از زيربناييترين نكاتي است كه براي مديريت وضعيت حجاب و عفاف در جامعه و مبارزه با بدحجابي به آن نيازمنديم.
گواهي تاريخ بر ايستادگي زنان ايراني براي حفظ حجاب
انسان ذاتاً ميل به خودنمايي دارد و اين ميل و نياز در سنين مختلف بسته به جنسيت و در سطوح متفاوتي خود را نشان ميدهد، بنابراين اصل ميل به خودنمايي موضوعي نيست كه بشود به آن انتقاد كرد. اما اين ميل فطري و ذاتي نيز مانند بسياري از اميال ديگر انسانها قابل مديريت و كنترل است. مديريت چنين ميلي در انسانها نيازمند پيشنيازهايي از جنس باور و اعتقادات عميقي است كه كنترل رفتارهاي ما را در دست دارد.
21 تير ماه روزي است كه در تقويم كشورمان به عنوان روز عفاف و حجاب ثبت شده است. اين روز يادآور قيام مردمي عليه دستور كشف حجاب است كه طي آن تعداد زيادي از زنان عفيف كشورمان براي دفاع از تاج سروريشان در مسجد گوهرشاد مشهد به خاك و خون كشيده شدند، تا دفاع براي حفظ اين فرمان الهي از سوي زنان سرزمينمان در حافظه تاريخ براي هميشه ثبت و ضبط شود.
حالا اما با سپريشدن تنها چند دهه از اين ماجرا، زنان و دختران كشورمان و به بيان دقيقتر نوادگان همان زناني كه اينگونه در برابر حفظ ارزشهايشان ايستادگي كردند ديگر آنقدر به ارزشهايشان پايبند نيستند و در شرايطي كه در جامعه و حكومتي اسلامي زندگي ميكنيم، اما بخش مهمي از زنان و دختران ما حجاب مناسبي ندارند. با چنين مقايسهاي نخستين سؤالي كه به ذهن متبادر ميشود اين است كه چه اتفاقي موجب شده تا حجاب كه زماني به عنوان يكي از مهمترين ارزشها در جامعه ايراني مطرح بود امروز به وضعيتي دچار شده كه نگرانيهاي متعددي را در سطح وسيعي ايجاد كرده است؟
بدحجابي، يك نماد
بيترديد ظهور و بروز مسئله بدحجابي طي يك فرآيند در طول دهههاي متمادي اتفاق افتاده و امروز به اين شكل و شمايل خود را نشان ميدهد. اما در جامعه امروز هم در كنار اقليت بدحجابي كه به دليل حضور و خودنمايي در سطح جامعه نماي كلي جامعه را بهگونهاي نشان ميدهند كه انگار غلبه با بدحجابي است، اما در واقعيت اكثريتي را داريم كه از حجاب قابل قبول تا مناسب و خيلي خوبي برخوردارند. هر چند با طي همين روند كنوني ممكن است روزي برسد كه تعداد بيشتري از زنان و دختران اين سرزمين باورشان را به حجاب از دست داده و بدحجاب شوند.
بنابراين ميتوان به روشني دريافت مسئله حجاب امري است كه از باورهاي دروني افراد سرچشمه ميگيرد و زماني يك زن قادر است حجابش را كناربگذارد يا در رعايت آن سست شود كه باورهاي درونياش تضعيف شده يا تغيير كرده باشد. اين در حالي است كه تغيير باورها و ارزشهاي افراد يك جامعه كار سادهاي نيست، اما عوامل محيطي و لايههاي فرهنگي جامعه در اين ميان نقشي جدي دارند. بر اين اساس ميتوان به طور كلي بدحجابي را نمادي از چالشهاي دروني جامعه دانست كه خود را به اين شكل بروز ميدهد، همچنان كه بسياري ديگر از ناهنجاريها و آسيبهاي اجتماعي نيز بر منحني صعوي سوار است و لزوم يك مهندسي فرهنگي و بازگشت به سبك زندگي ايراني اسلامي را به ما گوشزد ميكند.
دستهبندي بدحجابيها از عامدانه تا تقليدي
اگر بخواهيم بدحجابي را مورد بررسي قرار دهيم به دستهبنديهاي جالبي در ارتباط با افراد بدحجاب دست مييابيم. يك گروه از بدحجابيهاي موجود در سطح جامعه به افرادي مربوط است كه به شكل ساماندهي شده و توسط شبكه هايي كه از خارج از كشور هدايت و برنامهريزي ميشوند براي تابوشكني و عاديسازي بدحجابي به خيابانها ميآيند. گروه ديگر از افراد بدحجاب اما جزو دسته افرادي هستند كه براي جلب توجه و با الگوبرداري از الگوهاي نامناسبي كه در سطح جامعه پراكندهاند بدحجاب ميشوند. اين طيف كه اغلب جوان و نوجوان هستند به خاطر ويژگيهاي گروه سني شان راحتتر تحت تاثير محيط قرار ميگيرند.
از سوي ديگر پديده حجاب با لايههاي مختلف فرهنگ، ارتباط تنگاتنگي دارد. دانش، آگاهي و معرفت مبانياي هستند كه ميتواند در درون فرد تبديل به اعتقاد و باور شود. بعد از اينكه تمايل براي انجام رفتاري در درون فرد به وجود آمد، بسته به شرايط محيطي، آن رفتار شكل ميگيرد و به مرور تثبيت و در وجود فرد نهادينه و به فرهنگ تبديل ميشود. پس اگر جوان و نوجوان و حتي در مواردي افراد ميانسال ما به راحتي تحت تاثير القاي محيط و عوامل بيروني قرار ميگيرند به خاطر آن است كه نهادهاي فرهنگي و آموزشي ما در تعميق باورهاي ديني و ارزشي موفق عمل نكردهاند. اين مسئله موجب شده تا افراد در برابر عوامل متعدد بيروني كه تضعيف اعتقادات ديني و باورهاي دروني را نشانه گرفتهاند آسانتر تسليم شوند. در واقع اگر بخواهيم مقوله پوشش زن و مرد به خصوص در سنين جواني در جامعه به فرهنگي ماندگار تبديل و به صورت ريشهايتر حل و فصل شود، به گونهاي كه با عوامل بيروني دستخوش تغيير نشود، بايد كليد اين چالش را در لايههاي فرهنگي جامعه دنبال كنيم.
حيازدايي در فضاي مجازي
با وجود تمام كمكاريهاي دروني اما نميتوان از نقش عوامل متعدد بيروني كه ريشه باورهاي دروني مردم ما را نشانه گرفتهاند نيز به سادگي گذشت. فضاي مجازي و رسانههايي مانند ماهوارهها و حتي بازيهاي رايانهاي ابزارهايي هستند كه در اين مسير به كار گرفته شدهاند تا پروژه حيازدايي به ثمر بنشيند كه يكي از مصاديق و نمودهاي بيروني آن بدحجابي است.
فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي امروز به بخش مهمي از زندگي و محيط پيرامون ما تبديل شدهاند. ويژگيها و قوانين حاكم بر اين فضا موجب ميشود تا كمكم هويتي مجازي براي كاربران شكل بگيرد و فرد تصور كند در دنيايي خارج از دنياي واقعي قرار دارد كه ميتواند بدون نگراني از نگاه و قضاوت ديگران و به دور از دسترسي بازدارندههاي اجتماعي و انتظامي رفتارهايي را تجربه كند كه در سطح جامعه واقعي يا امكان تجربهاش را ندارد يا انجام چنين اعمالي ممكن است برايش گران تمام شود.
اين مسئله براي كاربران نوجوان و جوان اهميت بيشتري مييابد، چراكه در اين سنين، هنوز هويت افراد به طور كامل شكل نگرفته است. در اين حالت، جوان مرز بين فضاي رئال و فضاي مجازي را گم ميكند و همانطور كه از محيط پيرامونش تأثير ميپذيرد، از فضاي مجازي نيز متأثر ميشود.
انعكاس هويت مجازي در جامعه حقيقي
از سوي ديگر همانگونه كه موضوعاتي مانند هنجارشكني و بدحجابي در فضاي حقيقي از سوي برخي افراد به شكلي سازماندهي شده و براي عاديسازي چنين رفتارهايي صورت ميگيرد در فضاي مجازي نيز شاهد چنين امري هستيم. ضمن آنكه مبهم بودن هويت و امكان تعريف يك هويت جعلي براي خود ميتواند اين موضوع را به شكلي جديتر مطرح كند. بنابراين ممكن است تصاوير نامناسبي كه در فضاي شبكههاي اجتماعي از زنان و دختران به اشتراك گذاشته ميشود هيچ ارتباطي با صاحب پروفايل مزبور نداشته باشد اما ميتواند موجب عاديسازي و حيازدايي شده و بسياري از زنان و دختران ديگر را نيز براي به اشتراك گذاشتن تصاوير بدحجاب يا بيحجابشان ترغيب كند. از همين روست كه گاهي وقتها ميبينيم افرادي كه در سطح جامعه با حجاب قابل قبولي ظاهر ميشوند و چندان بدحجاب به شمار نميآيند اما تصاوير بسيار نامناسبي از خود در فضاي مجازي به نمايش ميگذارند.
در سطحي جديتر حتي شبكههاي اجتماعي و اپليكيشنهايي كه امكان تشكيل گروه و گفتوگوهاي آنلاين را در اختيار كاربران قرار ميدهند محمل خوبي براي طرح شبهات و ترويج باورهاي انحرافي است. موضوعي كه ميتواند زيربناي ارزشها و باورهاي افراد را دچار تزلزل جدي كند و از آنجايي كه در سطح جامعه كمتر محملي براي پاسخگويي به سؤالات و شبهات اعتقادي وجود دارد اين سؤالات بيپاسخ خود زمينه را براي كنار گذاشتن اعتقادات و شكستن هنجارها بيش از پيش فراهم ميآورد و بذري كه در فضاي مجازي براي هنجارشكني و زير پا گذاشتن باورها و ارزشهاي اعتقادي كاشته شده با شكسته شدن مرز بين فضاي حقيقي و فضاي مجازي در محيط اجتماعي واقعيمان هم انعكاسي جدي پيدا ميكند.
پاسخ به شبهات و تعميق باورها، كليد نفوذناپذيري در برابر هجمهها
اما چه بايد كرد؟ اين مهمترين موضوعي است كه بايد به موازات بررسي آسيبهاي بدحجابي و كنار گذاشته شدن عفاف در جامعه يا حتي پيش از آن مورد توجه قرار داد. بديهي است اولين نكتهاي كه در برابر بدحجابيهاي موجود در جامعه بايد به آن توجه كرد لزوم تلاش براي تعميق باورهاي ارزشي در جامعه است. تحقق چنين امري نيازمند بازنگري جدي در سبك آموزش كودكان از دوران مهدكودك و پيش دبستاني است.
بديهي است با افزايش سن كودك و افزايش درك وي از مسائل بايد اين آموزشها جديتر شده و بهگونهاي برنامهريزي شود كه وقتي اين كودك به سنين حساس نوجواني و جواني رسيد تا حد زيادي در برابر هجمههاي بيروني غيرقابل نفوذ شده باشد.
در كنار اين مسئله نيازمند ورود جديتر و به روز روحانيت و حوزههاي علميه به مسائل تربيتي و پاسخگويي به شبهات طراحي شده براي تزلزل پايههاي اعتقادي جامعه هستيم، چراكه شبكههاي ماهوارهاي و شبكههاي اجتماعي فضاي مجازي ورود برنامهريزي شدهاي را براي تغيير باورها و ارزشهاي اسلامي و اعتقادي مردم ما فراهم ساختهاند و هماكنون فعاليت جدي شبكههاي وهابي، بهايي و مسيحي را براي نفوذ در ميان مسلمان كشورمان شاهد هستيم. در غير اين صورت شايد همين حالا چندين دختر و زن جوان ديگر در نبرد با هنجارها و ارزشهايشان و هنگامي كه از پاسخگويي به شبهات و ترديدهاي ايجاد شده از سوي اين شبكهها ناتوان ميمانند تصميم بگيرند عكس بيحجاب يا بدحجابشان را آپلود كنند.