سیاوش رسولی: ماجرای بورسیهها که از خرداد 93 شروع شد و فضای پرتنشی را در جامعه آکادمیک کشور ایجاد کرد، چندی پیش با بیانات مهم رهبر انقلاب در دیدار با اساتید دانشگاه وارد فاز مهمی شد و این روزها به یکی از موضوعات جدی مبدل شده است. از روزی که با تایید و تاکید رهبر انقلاب، سیاسیکاری و ظلم به بورسیهها در این موضوع برای همگان مشخص شد، روز به روز تعداد کسانی که به آنها برچسب بورسیه غیرقانونی خورده بود کمتر شده تا آنجا که به تعداد اندکی رسیده است. رقمی که نشان داد این ماجرا در کل ارزش مطرح شدن و ایجاد این همه هزینه را هم نداشت و وزارت علوم در نهایت بورسیه 36 نفر را لغو کرد.
در آن سوی ماجرا
اما در آن سوی ماجرا و قبل از سخنان مهم رهبری، برخی افراد مغرض به خاطر دستمال کل قیصریه را به آتش کشیدند و این در حالی است که این اتهام بزرگ به جامعه علمی ایران تبعات قابل توجهی دربر داشته و دارد. این تبعات هم از بعد اجتماعی به جامعه ضربه زده و هم از بعد علمی فضای دانشگاهی ایران را زیر سوال برده است. اولین تبعات این ماجرا ایجاد موج ناامیدی بین جوانان نخبه ایرانی است. بسیاری از آنها پس از مطرح شدن این ماجرا بشدت تحت تاثیر فضای رسانهای حسابشدهای قرار گرفتند که از پیش طراحی شده بود.
این تاثیرپذیری موج ناامیدی گستردهای بین جوانان تحصیلکرده ایجاد کرد و برخی از آنها نسبت به سیستم آموزشی کشور بدبین شدهاند. آنچنان که در روند خروج نخبگان و فرار مغزها تاثیر گذاشته است. موضوعی که مسؤول درجه اول آن برخی مدیرانی هستند که با مطرح کردن آن سبب ناامید شدن جوانان از ادامه تحصیل و بورس شدن در ایران شدهاند یعنی هزینه خروج هزاران جوان تحصیلکرده که سرمایه کشور هستند را باید به دیگر هزینههای کلان این اتفاق اضافه کرد. در این بین باید توجه هم داشت که طرح مساله بورسیهها به اعتبار و جایگاه علمی دانشگاههای ایران هم ضربه زده، به صورتی که بهتازگی پس از اعلام رنک دانشگاههای جهان همه مشاهده کردند که چند دانشگاه مطرح ایران یعنی شریف، تهران و امیرکبیر تنزل رتبه بین دانشگاههای جهان داشتند.
وقتی اعتبار دانشگاهها زیر سؤال رفت!
اعتبار دانشگاهها در این ماجرا زیر سوال رفت و این برداشت غلط در موسسات بینالمللی اعتبارسنجی تشدید شد که دانشگاههای ایرانی بدون ضابطه بورس میکنند. همچنین حتی اعتبار مدرک فارغالتحصیلان هم خدشهدار شد، یعنی در فضای بینالمللی این تصور به وجود آمده که تحصیلکردههای ایرانی از لحاظ علمی پایین هستند، چرا که از راههای غیرقانونی استفاده میکنند. مسؤول مستقیم همه این خسارات جبرانناپذیر افرادی هستند که موضوع بورسیهها را مطرح کردند و به جایگاه علمی ایران آسیبهای جدی رساندند. حتی خیل عظیمی از فارغالتحصیلان بر این باورند که این ماجرا به اعتبار و حیثیت آنها حتی در خود جامعه ایرانی هم آسیب رسانده و از این به بعد همه جا به آنها به چشم فردی نگریسته میشود که از راههای غیرقانونی وارد دانشگاه شدهاند. یعنی به همین راحتی برخی مدیران وزارت علوم که بحث بورسیهها را آغاز و به آن دامن زدند شأن و منزلت افراد تحصیلکرده در جامعه را هم زیر سوال بردهاند. آن هم برای پروندهای که امروز معلوم شده بخش قابل توجهی از آن صحت نداشته است.
چه کسی مسؤول است؟
حال پرسش اینجاست که چه کسی مسؤول زیر سوال رفتن شأن و البته مدرک تحصیلکردگان جامعه ایرانی در داخل و خارج کشور است؟ آیا کسی نباید پاسخگوی این سیلی که به راه افتاد و زحمات چندین ساله دانشجویان ایرانی را خدشهدار کرد، باشد؟ فراموش نکنیم رهبر انقلاب در سخنان مهم خود در دیدار رمضانی با اساتید دانشگاه درباره یکی از مصداقهای سیاستبازی در دانشگاهها، به حاشیهسازی درباره موضوع بورسیهها اشاره کردند و آن را از غلطترین کارهای چند سال اخیر دانستند و سیاستبازی را سمّ محیطهای علمی خواندند و با ابراز تأسف از اینکه در موضوع بورسیهها به عدهای ظلم شد، افزودند: سمّی که در این موضوع به دانشگاهها تزریق شد از بینش فکری مبتنی بر سیاستبازی نشأت میگرفت و متأسفانه هم خلاف قانون، هم خلاف تدبیر و هم خلاف اخلاق بود.