بینیاز از تذکار است که «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» باسابقهترین و یکی از مؤثرترین مجامع روحانی است که پیشینه شکلگیری آن به پیش از دهه 1340 برمیگردد. نقطه عطف فعالیتهای این گروه قبل از انقلاب اسلامی است که سبب شد نام این گروه در معادلات سیاسی اسلامگرایی مطرح شود، معرفی امام خمینی به عنوان مرجع علیالاطلاق جهان تشیع پس از درگذشت آیتالله بروجردی بود. حرکت جامعه مدرسین حوزه از آن جهت اهمیت دارد که رژیم تلاش میکرد برای تضعیف روحانیت منتقد داخل کشور و ممانعت از گسترش روزافزون اسلام انقلابی به رهبری امام خمینی مرجعی در خارج از حوزههای علمیه داخل ایران به جامعه شیعیان معرفی کند تا بدین ترتیب روحانیت انقلابی را به انزوا بکشاند. اقدام جامعه مدرسین حوزه در معرفی مرجعیت مستقر در حوزه علمیه قم برنامه رژیم برای انتقال مرجعیت و قدرت روحانیت شیعه از ایران به نجف را با شکست مواجه ساخت.
در نگاهی کلی به ادوار فعالیت این گروه میتوان تبارشناسی تاریخی آن را در سه دوره مجزا بررسی کرد: دوره نخست به شروع فعالیتهای این گروه در دهه 1340 اشاره میکند، دوره دوم، دوره تداوم مبارزات سیاسی است که حاکی از تلاش مبارزاتی گروه در طول تبعید امام خمینی برای ادامه حرکت نهضت اسلامی است و دوره سوم به فعالیتهای این گروه در جمهوری اسلامی اشاره میکند.
پیدایش و آغاز فعالیت
آغاز فعالیت جامعه مدرسین همزمان با اعلام مرجعیت امام خمینی در سال 1340 بود که تا تبعید امام به ترکیه و عراق را دربرمیگیرد. در سال 1340 جامعه مدرسین توسط گروهی از روحانیون و اساتید حوزه علمیه قم پایهگذاری شد. اهداف تأسیس چنین گروهی را میتوان در این ابعاد خلاصه کرد: تحقیق و پژوهش در علوم و معارف دینی و قرآنی، تبلیغ و ترویج آموزههای اسلامی در داخل و خارج از کشور، تلاش در جهت اجرای احکام و قوانین شرع در شئون سیاسی اجتماعی جامعه، تلاش برای تربیت و پرورش طلاب، اصلاح برنامه درسی حوزههای علمیه و سرانجام دفاع از ارزشهای اسلامی جامعه در برابر هجوم ارزشهای غربی و اقدامات ضددینی رژیم پهلوی.
آیتالله محمد یزدی از اعضای جامعه مدرسین درباره تشکیل این گروه میگوید: «وقتی امام وارد مبارزه سیاسی شدند، اولین تشکلی که به امام پیوست و پشت سر ایشان قرار گرفت و تا آخر هم همراهشان حرکت کرد، جامعه مدرسین بود. اعضای جامعه در این مرحله خود به خود کارشان را به شکل منضبطتر و منسجمتر شروع کردند. به عبارت دیگر اساسنامه و مقرراتی نوشته و از افراد امضا گرفته شد، عضویت اشخاص تثبیت و وقتیکه باید برای این تشکل بگذارند و کارهایی از این قبیل تنظیم و مشخص شد.
البته هنوز مکان و بودجه و این قبیل کارها در میان نبود. وقتی ما میگوییم تشکل، بعضیها تصور میکنند مقصودمان چیزی شبیه تشکلهای امروزی است که با زرق و برق و امکانات راه میافتند، درحالیکه چنین نبود و تعدادی از فضلا قبلاً با هدف اصلاح حوزه، کار را شروع کرده بودند و حالا هدفشان را پیگیری نهضت اسلامی و همراهی با حضرت امام قرار داده بودند».
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی نیز در روایت خویش از نحوه شکلگیری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، این روند را اینگونه روایت کرده است: «بهتدریج این جلسات شکل منظمی به خود گرفتند؛ بدین ترتیب که ابتدا به شکل هفتگی برگزار میشد و بعدها اگر ضرورتی به وجود میآمد، جلسات فوقالعادهای هم تشکیل میشد. این مجالس بهتدریج مدیریت و برنامهای پیدا کردند اما در مجموع رنگ مردمی و خودجوش داشتند و هنوز بهصورت یک تشکل منظم درنیامده بودند. هنگامی که مدرسین بزرگ و فضلای جوان اعلامیهای را صادر کردند امضای پای آن را «هیئت مدرسین» یا «جامعه مدرسین» مینوشتند ولی حقیقت این است که هنوز بر تشکیلات نظم مشخصی حاکم نبود.
تا سرانجام عدهای به این فکر افتادند که خوب است روحانیت هم در مقابل گروههای مختلف سیاسی که تشکیل میشدند ازجمله گروههای چپ، مارکسیست، ملیگراها، ناسیونالیستها و پان ایرانیستها و امثالهم که برخی موافق نهضت و عدهای مخالف بودند و لذا تصمیم گرفتند برای این جمعیت اساسنامهای تهیه کنند. عدهای کمک کردند و اساسنامهای تهیه شد و اسم این جمع را گذاشتند «هیئت مدرسین» و چون مؤسسین آن ۱۱نفر بودند، بعدها معروف شد به «هیئت یازده نفره».
اعضای این هیئت عبارت بودند از مرحوم آقای ربانی شیرازی، آقای منتظری، مرحوم آقای مشکینی، مقام معظم رهبری، برادرشان آقای سیدمحمد خامنهای، آقای هاشمیرفسنجانی، مرحوم آقای قدوسی، مرحوم آقای دریقمی، آقای حاجآقا مهدی تهرانی و آقای امینی، بنده هم در خدمت این آقایان بیشتر نقش منشی و دبیر جلسه را داشتم و صورتجلسهها را مینوشتم. اساسنامه این هیئت بسیار دقیق و حسابشده بود. نسخههایی هم از آن تکثیر شد که نزد اعضای هیئت بود.»
جامعه مدرسین همگام با سایر مبارزان انقلابی در چاپ، تکثیر و پخش اعلامیههای امام خمینی و اعزام روحانی به مراکز مختلف کشور برای حمایت از نهضت اسلامی فعالیت میکرد. در اثر قیام مردم و همراهی علما و مراجع و تلاش روحانیون جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، رژیم پهلوی در فروردین 1343 امام خمینی را آزاد کرد و به قم بازگردانید. امام مبارزات خود را ادامه داد و در چهارم آبان همان سال سخنرانی شدیدی علیه لایحه کاپیتولاسیون ایراد و آن را محکوم کرد. این سخنرانی باعث تبعید امام خمینی به ترکیه و سپس عراق شد.
فعالیتهای سیاسی امام خمینی و ایجاد تشکلهای روحانی در ساختار حوزه علمیه باعث سوق دادن روحانیت و مراجع به عرصه سیاست شد که در آن زمان حیطه ممنوعه برای روحانیون سنتی به شمار میرفت. پیشتر آیتالله بروجردی مانع حضور روحانیت در امور سیاسی میشد و سعی میکرد روابط بین نهاد روحانیت و سلطنت همواره حسنه باشد، اما پس از درگذشت وی جامعه مدرسین با حمایت از مرجعیت امام خمینی و تأیید مبارزات سیاسی ایشان، رویکرد سنتی حوزههای علمیه را به چالش کشید. در حقیقت تأسیس تشکلهایی مانند جامعه مدرسین تأثیر بهسزایی در شکست قبح رویکرد سنتی حوزهها در بین روحانیون داشت.
جامعه مدرسین درغیاب رهبر انقلاب
رژیم پهلوی با تبعید امام خمینی تلاش میکرد جریان مبارزه اسلامی را دچار مرور زمان و خاطره امام را از اذهان عمومی پاک کند. در چنین شرایطی جامعه مدرسین به عنوان تشکلی روحانی که منادی رویکردی نوین در حوزههای علمیه بود، مسئولیت تداوم مبارزات و پاسداشت حمایت عمومی از نهضت اسلامی را به عهده داشت. در این دوره جامعه مدرسین در مواقع لازم واکنش نشان میداد و جریان مبارزه را زنده نگه میداشت. در 19 دی 1356 به دلیل توهینی که در یکی از روزنامههای رسمی کشور به امام خمینی شده بود، (1) حوزه علمیه قم تعطیل و تظاهرات وسیعی در اعتراض به این حرکت برگزار شد که طی آن چندین نفر به شهادت رسیدند.
جامعه مدرسین با حفظ ارتباط با امام خمینی و انتقال اخبار و اطلاعیههای ایشان به مردم، ترویج افکار و عقاید ایشان و تلاش برای گسترش دامنه مرجعیت امام خمینی و تقاضای حمایت از علما و روحانیون و مدرسان حوزه، برنامهریزی و سازماندهی اعتصابات و راهپیمایی و سرانجام صدور اعلامیه خلع شاه از سلطنت و تأسیس حکومت اسلامی در اواخر آذر 1357 تلاش میکرد سهم مهمی در مبارزات داشته باشد.
جامعه مدرسین دردهه آغازین تأسیس نظام اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیت جامعه مدرسین حوزه تغییر کرد و مبارزه با رژیم جای خود را به مشارکت در ایجاد و تثبیت نظام اسلامی داد. در این راستا جامعه مدرسین در نهادهای مختلف حضور فعال پیدا کرد. مشارکت در ترکیب شورای انقلاب، مجلس خبرگان قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای انقلاب فرهنگی و مجلس خبرگان رهبری بخشی از مناصب و مسئولیتهایی است که اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در بخشها و مراکز مختلف داشتهاند.
همچنین جامعه مدرسین سهم مهمی در گذار نظام از بحرانهای اوایل انقلاب داشت. خلع آیتالله محمدکاظم شریعتمداری از مقام مرجعیت در پی مخالفت با نظام از جمله اقداماتی است که اعضای جامعه مدرسین در اوایل انقلاب انجام دادند. وی از روحانیون تراز اولی بود که مبارزات قهرآمیز مردم با رژیم را قبول نداشت و بر اقدامات مسالمتآمیز تأکید میکرد. از این رو با شیوه مبارزاتی امام خمینی در نهضت اسلامی مخالف بود. وی پس از انقلاب اسلامی با ادامه رویکرد مخالفتجویانه خود با رهبری امام خمینی تلاش میکرد رهبری امام بر نهضت اسلامی را خدشهدار کند. آیتالله شریعتمداری در اواخر تیر 1358 طی گفتوگویی با نشریه فرانسوی لوموند به صورت تلویحی با جایگاه امام خمینی در رأس هرم قدرت جمهوری اسلامی به مخالفت برخاست و خواستار باقی ماندن امام در مقام ارشاد و راهنمایی نهضت اسلامی و کنار رفتن ایشان از رهبری نظام شد. (2) در این راستا وی از گروههایی مانند خلق مسلمان که در مخالفت و رقابت با گروههای اسلامگرای پشتیبان انقلاب ایجاد میشد، حمایت میکرد.
حزب خلق مسلمان که در اسفند ماه 1357 در منطقه آذربایجان ایجاد شده بود،(3) از جمله اقدامات حمایتی خارج از چهارچوب اهداف انقلاب از جانب وی بود. این حزب که در تعقیب آرمانهای خود دیدگاههای آیتالله شریعتمداری را ملاک حرکت خود قرار داده بود(4) اهداف اساسی خود را استقرار نظام دموکراسی اسلامی، از بین بردن بسترهای نظام تکحزبی و ایجاد زمینههای شکلگیری گروهها و احزاب متکثر و متعدد در ایران اعلام کرد. این حزب آشوبهای عمومی متعددی را در منطقه آذربایجان و قم در مخالفت با نظام صورت داد که در نهایت باعث ممنوعیت آن از ادامه فعالیت در سال 1358 شد.
جامعه مدرسین تلاشهای بسیاری برای قطع حمایتهای آیتالله شریعتمداری از حزب خلق مسلمان انجام داد (5) اما این تلاشها بینتیجه بود و وی همچنان بر مواضع خود باقی ماند. ماجرای صادق قطبزاده که به اتهام طراحی کودتا علیه نظام در فروردین 1361 دستگیر شد، بار دیگر نگاهها را متوجه آیتالله شریعتمداری کرد، چون بنا به اعترافات صادق قطبزاده وی از جریان کودتا آگاهی داشت.(6) به همین دلیل جامعه مدرسین که پیشتر بارها با آیتالله شریعتمداری گفتوگو کرده بودند، در 31 فروردین 1361 حکم عدم صلاحیت وی را برای ادامه مرجعیت صادر کرد. (7)
جامعه مدرسین پس از رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی
در دوره تثبیت نظام جمهوری اسلامی نسل جدیدی از روحانیون در جامعه مدرسین رشد کرد که در کنار نسل گذشته باعث سیاسیتر شدن حوزه علمیه قم شده است. همانند دورههای قبل در دوره جمهوری اسلامی نیز جامعه مدرسین با بهرهگیری از نسل جدید در عرصهها و صحنههای مختلف حضور داشته و به بیان مواضع خود پرداخته است. معرفی مراجع تقلید پس از درگذشت امام خمینی در سال 1368، از جمله اقدامات تأثیرگذار جامعه مدرسین در فضای سیاسی کشور بوده است. ابتدا آیتالله اراکی و گلپایگانی به عنوان مراجع تقلید معرفی و پس از درگذشت ایشان هشت نفر از مجتهدان به عنوان مراجع تقلید به جامعه معرفی شدند. این مراجع عبارت بودند از: آیات خامنهای، مکارم شیرازی، بهجت، وحید خراسانی، شیخ جواد تبریزی، فاضل لنکرانی، سیدموسی شبیری زنجانی.
جامعه مدرسین و ادوارگوناگون انتخابات ریاست جمهوری
انتخابات ریاست جمهوری از جمله مواردی است که جامعه مدرسین در خصوص آن به اظهارنظر پرداخته است. در نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری که طیفبندیهای مختلف در نتیجه آرایش نیروهای سیاسی به وجود آمده بود و امکان ائتلاف گروهها، احزاب و تشکلها پیرامون نامزد واحدی فراهم نشد، جامعه مدرسین پس از آنکه صلاحیت جلالالدین فارسی به دلیل عدم تابعیت ایرانی تأیید نشد، از نامزدی حسن حبیبی در برابر سایر رقبا حمایت کرد. (8) در حالی که بسیاری از گروههای سیاسی کشور از ابوالحسن بنیصدر حمایت میکردند.
پس از اعلام عدم کفایت سیاسی بنیصدر و برکناری وی از ریاست جمهوری و تأیید این موضوع از جانب امام خمینی، (9) جامعه مدرسین در دومین دوره انتخابات از نامزدی محمدعلی رجایی که به داشتن اعتقادات دینی و مکتبی معروف بود، حمایت کرد. (10) وی نخستوزیر جمهوری اسلامی در دوره ابوالحسن بنیصدر بود، در دوره سوم انتخابات با توجه به برداشته شدن منع روحانیون برای حضور در نهادهای اجرایی از جانب امام(11) جامعه مدرسین از نامزدی آیتالله خامنهای ـ که از طرف حزب جمهوری اسلامی معرفی شده بود ـ حمایت کرد. این گروه در دوره چهارم نیز بر همین موضع بود.
در پی رحلت امام خمینی در خرداد 1368 و انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری نظام انتخابات دوره پنجم سه ماه زودتر از موعد برگزار شد. در این دوره جامعه مدرسین علیرغم اختلاف دیدگاههایی که با اکبر هاشمی رفسنجانی در برخی مسائل مانند تجارت خصوصی و فساد اقتصادی و اداری داشت،(12) حمایت قاطع خود را از وی اعلام کرد. (13) در دوره ششم نیز جامعه مدرسین بهرغم برخی انتقادات به برنامههای دولت اول سازندگی همچنان از وی حمایت کرد. در عین حال از دولت دوم سازندگی خواست تا اعضای کابینه خود را از بین افرادی که به مبانی انقلاب و ولایت فقیه و مرجعیت و نیز ایستادگی در برابر امریکا معتقد هستند انتخاب کند. مقابله با شبیخون فرهنگی و اشاعه منکرات و ترویج فساد و تجملات از دیگر درخواستهای جامعه مدرسین از وی بود. (14)
در انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری که منجر به پیروزی سیدمحمد خاتمی و گفتمان اصلاحطلبی شد، جامعه مدرسین از رقیب وی علیاکبر ناطقنوری حمایت کرد. در نهمین دوره ریاست جمهوری که به دور دوم کشیده شد، این تشکل از اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. این در حالی بود که گروههایی که همواره از نامزد مورد اجماع جامعتین (جامعه روحانیت و جامعه مدرسین) حمایت میکردند، در این دوره برخلاف رأی جامعتین از نامزدی علی لاریجانی حمایت میکردند.
جامعه مدرسین و مواجهه با انحرافات احزاب و جریانات سیاسی
علاوه بر موضعگیریهای انتخاباتی و حمایت از نامزدهایی که در چهارچوب مبانی فکری و عملی جامعه مدرسین حرکت میکردند، این تشکل مواضع تأثیرگذار دیگری نیز داشته است که جایگاه مهم آن را در کشور نشان میدهد. صدور بیانیهای با امضای آیتالله مشکینی به عنوان دبیر وقت جامعه مدرسین در خصوص نامشروع اعلام کردن سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از جمله این مواضع است. نامشروع اعلام کردن این سازمان در پی سخنرانی هاشم آغاجری، عضو برجسته سازمان مجاهدین انقلاب در همدان صورت گرفت. (15) جامعه مدرسین با صدور این اعلامیه متدینین و مردم مسلمان را از همکاری با سازمان مجاهدین انقلاب منع و وجود چنین گروهی را نامشروع اعلام کرد. همچنین جامعه مدرسین به دنبال الحاق ایران به معاهده محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان در اسفند 1382 این اقدام مجلس شورای اسلامی را نامشروع اعلام کرد و آن را در شأن مجلس شورای اسلامی ندانست. این لایحه با مخالفت شورای نگهبان مواجه و از دستور کار مجلس هفتم خارج شد.
جامعه مدرسین در مقطع اکنون
امروزه با سپری گشتن حدود نیم قرن از تأسیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بخش اعظم چهرههای اولیه آن از دنیا رفتهاند و یا در سالخوردگی و کهولت به سر میبرند. این جامعه در دو دهه اخیر توانسته است که با عضوگیری از عالمان و مدرسان جوان حوزه، جای خالی اعضای قدیم خود را تاحدی پر کند و به فعالیت خویش در مسیر اولیه این تشکل تداوم بخشد.
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.