* جناب کواکبيان، ضمن عرض ادب و احترام در ابتدا بفرمائيد که ارزيابي شما از جمعبندي مذاکرات و سند برجام چگونه است؟
** حقيقت ماجرا آنچه در وين گذشت حاصل 23 ماه مذاکرات بود، ما يک توافقنامه ژنو داشتيم که خطوط کلي مسير مذاکرات را مشخص ميکرد و يک بيانيه لوزان که در آنجا زيرساختهاي اساسي مذاکرات وين طراحي و در نهايت منجر به يک سند برجام و اقدام جامع مشترک ميان ايران و 1+5 شد.
من معتقدم که هيچکس مدعي نبوده که ما در برجام يکسره امتياز گرفتهايم و آمريکاييها امتياز دادهاند، به هر حال از نخست گفته شده که مذاکرات براساس برد ـ برد طراحي شده و بده و بستانهاي سياسي در بحث انرژي هستهاي در اين زمينه طبيعي بوده است. آنچه محرز بوده اين است که قطعا جمهوري اسلامي ايران به دنبال توليد بمب هستهاي نيست و در نماز عيد فطر نيز رهبر معظم انقلاب بر اين مسئله اشاره داشتند که ما بمب هستهاي را در هر مرحلهاي (چه توليد، چه نگهداري و چه بکارگيري) شرعا حرام ميدانيم لذا آن کس که حسابش پاک است، از محاسبه چه باک است.
ما به دنبال بمب هستهاي نيستيم و در چارچوب NPT حق مسلم ايران استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي است اما آنها از لحاظ فني ممکن بوده گاهي بهانهتراشي کنند که اين استفاده از انرژي هستهاي، ايران را به بمب ميرساند و بايد آنان محدوديتهايي اعمال کنند، البته بايد گفت ما هم حقيقتا اين محدوديت را به دليل اعتمادسازي پذيرفتهايم، نبايد از اين موضوع غافل شد که خواسته اصلي ما در مذاکرات برچيده شدن تحريمها است. تحريم فقط از يک سو بر ما اعمال نشده بلکه از تمامي جهات، تحريمهاي شوراي عالي امنيت و تحريمهاي اتحاديه اروپا و از طرف ديگر کنگره آمريکا به يک شکل و دولت آمريکا به شکلي ديگر ما را مورد تحريمهاي مختلف بانکي، بيمه، افراد و حتي شرکتهاي مختلف قرار داده لذا براي لغو تحريمها، اين محدوديتها را در جمعبندي مذاکرات پذيرفتهايم.
پذيرش محدوديتها در قالب جمعبندي مذاکرات دو جنبه اساسي داشته که يکي جنبه اعتمادسازي بوده که ما باز هم اثبات کنيم که به دنبال ساخت بمب و سلاح هستهاي نيستيم و ديگر اينکه تحريمهاي ظالمانه عليه ايران بايد برچيده شود.
* آنچه پس از جمعبندي مذاکرات در وين مشاهده ميشود اين بوده که برخي به دنبال مصادره نتيجه مذاکرات به نفع جناح و جريان خود هستند، تحليل شما در اين رابطه چيست؟ آيا دولت روحاني تک حلقه به نتيجه رسيدن مذاکرات بوده يا حلقه نهايي از زنجيره دولتها در موضوع هستهاي؟
** بنده بر اين باورم که در راس نظام وليفقيه وجود دارد و چه در دولت يازدهم و چه در دولتهاي قبل، کلان مسئله هستهاي زير نظر رهبر معظم انقلاب بوده و هست، منتها اين موضوع هم مهم بوده که دولتها چگونه مقدمات مذاکرات را فراهم کرده و در حقيقت پخت و پز لازم براي سياستگذاريها در زمينه سياست خارجي و مذاکرات را شکل دادهاند.
روش غلط دولت نهم و دهم اين بود که قطعنامهها را يک مشت ورق پاره ميدانست و اقدامي جدي براي مقابله با آن و لغو اين قطعنامهها نميکرد و حتي اينچنين تصور داشت که اين قطعنامهها اهميتي ندارد، حتي اين دولت به عقيده خود به دنبال يک مديريت جهاني بود اما در اواخر متوجه شد تحريمها اثرگذار است.
آنچه مسلم بوده در مذاکرات هستهاي دولت يازدهم، ديپلماسي حاکم بوده نه شرايط امنيتي، زماني ممکن است اين مسئله در شوراي عالي امنيت بحث شود و نگرشها نسبت به اين موضوع امنيتي شود اما زماني هست که نگرشها مبتني بر ديپلماسي بوده اما در مجموع به عقيده من در اين زمينه تاکنون مسير مذاکرات به خوبي پيش رفته و البته معتقد نيستيم که طرف مقابل صد درصد پايبند به تعهدات خود است.
ما نسبت به خودمان شکي نداريم اما نسبت به طرف مقابل مشکوک هستيم و بايد پيش برويم و ببينيم چه ميشود، اما آنچه مسلم بوده بايد راه فرار براي طرف مقابل را ببنديم.
* لطفا موضع خود را نسبت به نتيجه مذاکرات در دولت روحاني صريح و شفاف بيان کنيد، آيا به عقيده شما دولت روحاني به تنهايي مذاکرات را به نتيجه رسانده و يا حلقه آخر دولتها در به نتيجه رسيدن مذاکرات بوده است؟
** به نظر بنده اين يک سوال کاملا انحرافي است، اصل توافق درست است که توسط دولت انجام گرفته اما اين توافق متعلق به نظام و مردم بوده، اگر مشکلاتي داشته باشد متعلق به مجموعه نظام بوده و اگر نقطه مثبتي داشته باشد باز هم از آن مجموعه نظام است.
حتي برخي ميگويند که دولت ميخواهد نتيجه مذاکرات را به نفع خود مصادره و در انتخابات پيش رو از اين موضوع بهرهبرداري انتخاباتي کند، من چندي پيش در يک برنامه تلويزيوني هم به اين موضوع اشاره کردم که اين حرف بيربطي است، نه ظريف و نه عراقچي قصد کانديدا شدن در انتخابات را ندارند.
البته از اين نکته هم نبايد غافل شد که به شکل طبيعي و نه در قالب پروژهاي از پيش تعيين شده، مردم دولتها را با هم مقايسه کرده و عملکرد دولتها را ميسنجند و به اين موضوع خواهند رسيد که اين دولت در مسير رفع تحريمها تلاش کرده و خود به خود اين موضوع بر راي مردم در انتخابات تاثير ميگذارد اما اينکه فکر کنيد ستاد فکري پشت اين مسئله نشسته که از اين توافق بهرهبرداري سياسي و انتخاباتي کند، چنين نيست.
* يعني کاملا اين مسئله را تکذيب ميکنيد که اصلاحات از موضوع توافق و جمعبندي هستهاي بخواهد به عنوان يک کمپين انتخاباتي استفاده کند؟
** بله، کاملا اين مسئله را تکذيب ميکنم، تا آنجايي که بنده در شوراي هماهنگي اصلاحات و کميته انتخاباتي اصلاحطلبان حضور دارم هيچ خبري از اين مسئله در ميان اصلاحات نبوده که بخواهند در انتخابات، توافق را به عنوان کمپين انتخاباتي به نفع خود مصادره کنند.
* به موضوع انتخابات مجلس دهم اشاره کرديد، جسته و گريخته شاهد ورود دولت به مقوله انتخابات هستيم در حالي که از لحاظ قانوني دولت اجازه ورود به انتخابات را ندارد، نظر شما در اين باره چيست؟
** بنده معتقدم دولت نه برنامه انتخاباتي دارد و نه قانونا ميتواند داشته باشد.
* پس چرا دولت مدام در انتخابات ورود ميکند؟ براي مثال چرا معاون اول دولت در ماهها پيش بايد در زمينه انتخابات مجلس اظهاراتي کاملا انتخاباتي داشته باشند؟
** نه بنده مخالفم، دولت ورودي در انتخابات نکرده، درست است که احزاب حامي دولت براي انتخابات برنامه دارند، براي مثال حزب کارگزاران يا اعتدال و توسعه برنامه انتخاباتي دارد اما دولت خود نه برنامهاي دارد و نه ميتواند داشته باشد.
* در مورد احمدينژاد و طيف منتسب به وي چطور؟ چه ميزان احتمال ورود اين طيف به انتخابات را ميدهيد؟
** تصور من در مورد احمدينژاد و طيف منتسب به وي در انتخابات اين بوده که حلقه اوليه مقداري خود را کنار کشيده و يک حلقه ثانويه و دومي را براي انتخابات مجلس آماده کردهاند.
* منظور شما حزب جديدالتاسيس يکتا است؟
** بله، حتما همينطور بوده، به هر حال نميتوانند منکر اين شوند که منتسب به احمدينژاد هستند، هر چند بگويند ارتباط تنگاتنگي در حال حاضر با شخص احمدينژاد ندارند، آنچه مسلم بوده اکثريت آنها وزرا و اعضاي کابينه رئيسجمهور دولت نهم و دهم بوده و فضاي حاکم بر اين جريان، همان تفکر احمدينژادي است.
* جناب کواکبيان تحليل شما از آرايش انتخاباتي مجلس دهم چطور است؟
** به عقيده بنده در مجلس دهم همان آرايش سنتي اصلاحطلبان و اصولگرايان را خواهيم داشت.
اما به طور طبيعي ممکن است برخي حاميان اصلاحات بخواهند با حاميان دولت ائتلاف کرده و يا اينکه برخي حاميان احمدينژاد با اصولگرايان ائتلاف کنند. اين ائتلافها طبيعي بوده و من شنيدهام براي مثال جبهه پايداري با اصولگرايان سنتي در برخي قسمتها به وحدت و اشتراکاتي رسيده است.
* زمزمههايي مبني بر ائتلاف طيف «لاريجاني» با «برخي حاميان دولت» و «برخي اصلاحطلبان» شنيده ميشود، احتمال چنين ائتلافي وجود دارد؟
** ممکن است برخي افراد به منظور پرهيز از حاشيههاي انتخاباتي، به دنبال تدوين منشور اخلاقي انتخاباتي مبتني بر اصول مشترک باشند ولي اينکه اصلاحات و احزاب حامي دولت با لاريجاني ائتلاف کنند را کاملا بعيد ميدانم.
حقيقت اين بوده که اين دولت نه خود را اصلاحطلب ميداند و نه ما معتقديم که هر خوب و بد دولت بايد به پاي اصلاحطلبان نوشته شود، درست است که اصلاحطلبان اگر کمک نميکردند، روحاني رئيسجمهور نميشد اما قبول ندارم که هر چه شود پاي اصلاحات گذاشته و يک سرنوشت مشترک براي دولت و اصلاحطلبان تعريف شود.
اما در مجموع ائتلاف اصلاحات با حاميان دولت ممکن است در انتخابات مجلس دهم انجام گيرد.
* جمعبندي مذاکرات چه ميزان بر آراء دولت و موفقيت ائتلاف حاميان دولت و اصلاحات تاثيرگذار است؟
** عرض کردم که در انتخابات افکار عمومي پارامترهاي مختلفي را بررسي ميکنند که يکي از آنها مذاکرات هستهاي است، ولي معتقدم شايد از توافق مهمتر مسئله برنامه معيشتي مردم باشد، يعني در اين زمان باقيمانده تا انتخابات بيشتر از توافق، برنامه معيشتي مردم ميتواند به موفقيت حاميان دولت در تصاحب کرسيهاي مجلس کمک کند و يا اينکه از توافق به نفع معيشت مردم استفاده کنند.
* به اين مسئله اشاره داشتيد که آرايش انتخاباتي همان شکل سنتي اصولگرا و اصلاحطلب را خواهد داشت، پس احتمال شکلگيري جريان سوم را نميدهيد؟
** اگر منظورتان از جريان سوم، حاميان دولت و اعتداليون بوده بايد بگويم به عقيده من در قالب گفتمان مستقل نميتوانند در انتخابات حضور داشته و مطرح شوند و بايد حتما ائتلاف کنند.
* وضعيت اجماع و وحدت در اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس دهم چگونه است؟ چه ميزان احتمال تصاحب کرسيهاي مجلس توسط اصلاحات را ميدهيد؟
** بيترديد يکي از راههاي برونرفت از برخي مشکلات کشور، مجلس است، قطعا به دنبال کسب اکثريت کرسيهاي مجلس دهم هستيم به طوري که آرا شکنندهاي اصلاحات در مجلس نداشته باشد.
من در جايي گفتم ما 290 کرسي مجلس را ميخواهيم و يکي گفت خوش انصاف دو يا سه صندلي براي ما هم بگذار، من هم گفتم در تبليغات انتخاباتي بايد اينگونه صحبت کرد اما اينکه در عمل چه اتفاقي رخ ميدهد دست ما نيست.
تفرق شانس پيروزي در انتخابات را چه در ميان اصلاحات و چه اصولگرايان کاهش ميدهد.
تا امروز که وضعيت اصلاحات در همگرايي و وحدت بسيار مطلوب بوده و اميدواريم با همين روند موفقيت ديگري در کارنامه اصلاحطلبان به ثبت برسانيم.
* لطفا گريزي بر خانه احزاب و زمان برگزاري انتخابات آن داشته باشيد، انتخابات خانه احزاب چه زماني برگزار ميشود؟ آيا بناست به همان شيوه گذشته باشد يا فراکسيوني؟
** انتخابات مجمع عمومي عادي خانه احزاب 15 مرداد برگزار ميشود، انتخابات اين دوره فراکسيوني بوده و 21 نفر را در قالب سه فراکسيون اصلاحطلب، اصولگرا و ميانه تعريف کردهايم.
هر يک از فراکسيونها، اعضاي هفت نفره به آنها تعلق گرفته و حتي عليالبدلها هم در قالب اين فراکسيون تعريف شدهاند.
البته ساماندهي و مصوبات مجمع عمومي فوقالعاده خانه احزاب بسيار نفسگير بوده و به شوخي بايد بگويم حتي از مذاکرات وين هم سختتر است!
* همکاري وزارت کشور با احزاب در اين دولت چطور بوده؟
** جلسات مثمرثمري با وزارت کشور داشتهايم به ويژه بايد به اين نکته اشاره کرد که پس از حضور مقيمي در معاونت سياسي وزارت کشور اميد به وضعيت مطلوب احزاب بسيار بيشتر شده است.
به دنبال اين هستيم تا پس از انتخابات، خانه احزاب به طور رسمي آغاز بکار کند و نخستين موضوع هم قول دولت براي در اختيار گذاشتن يک ساختمان براي خانه احزاب است که اميدواريم شاهد وضعيت رو به رشد احزاب و تحزب در کشور باشيم.