تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۳  ، 
کد خبر : ۲۷۸۱۸۴
مجيد تفرشي در گفت‌وگو با «اعتماد»:

لندن در جست‌وجوي تغيير فضاي ديپلماتيك با تهران است

مقدمه: گروه ديپلماسي - فرمان اجرايي در وزارت امور خارجه انگلستان به سمت بهبود رابطه با تهران و تنش زدايي چرخيد. روز شنبه، وزارت امور خارجه اين كشور در بيانيه‌اي با تجديد نظر در هشدارهاي مسافرتي قبلي‌اش در مورد ايران، بيشتر مناطق كشورمان را براي گردشگران انگليسي امن و مطمئن اعلام كرد. وزارت خارجه انگليس در اين بيانيه اعلام كرد كه هشدارهاي قبلي مسافرتي اكنون تنها به مناطقي هم‌مرز با افغانستان، پاكستان و عراق محدود شده است. «فيليپ هاموند» وزير خارجه انگليس در ارتباط با اين تجديدنظر صورت گرفته، گفت: باور داريم كه خطر براي شهروندان انگليسي در ايران در دوران اخير تغيير يافته است. توصيه‌هاي مسافرتي براي هر كشوري به صورت مستمر و بر اساس آخرين اطلاعات به دست آمده صورت مي‌گيرد. سياست انگليس در مورد توصيه در خصوص عدم مسافرت به يك منطقه وقتي صورت مي‌گيرد كه قضاوت اين باشد كه خطرات به صورت غيرقابل قبولي در اين منطقه بالا است. ما اين ملاحظه را همچنان براي بخش‌هايي از ايران مشخصا براي مرزهاي اين كشور با افغانستان و پاكستان داريم. وزارت امور خارجه انگليس در آخرين هشدار مسافرتي خود كه مربوط به سال گذشته است، براي تمامي سفرهاي غيرضروري به همه مناطق ايران محدوديت قايل شده بود. اين اقدام وزارت امور خارجه انگليس در مدت زمان كمتر از دو هفته پس از حصول توافق هسته‌اي ميان ايران و ١+٥ در وين، نشان‌دهنده عزم انگلستان براي تنش‌زدايي تدريجي از رابطه با تهران است. در ميان تروييكاي اروپايي، انگلستان تنها كشوري است كه در دو سال گذشته رابطه ديپلماتيك پرتنشي را با تهران تجربه كرده و سفارتخانه‌هاي دو كشور هم در تهران و لندن در سطح كاردار ترددي فعاليت دارد. پس از توافق هسته‌اي انجام گرفته، هيات سياسي و اقتصادي از آلمان بلافاصله خود را به تهران رساند تا نخستين تكه از پازل حضور اقتصادي در ايران پس از تحريم باشد. روز چهارشنبه هفته جاري هم، لوران فابيوس، وزير امور خارجه فرانسه به تهران مي‌آيد. در حالي كه اين اقدام انگلستان را مي‌توان مقدمه‌اي براي آغاز روند بازگشايي سفارتخانه‌هاي دو كشور دانست، حسن قشقاوي، معاون كنسولي وزارت امور خارجه در اين خصوص مي‌گويد: هيج زمان‌بندي براي بازگشايي سفارت انگليس در ايران وجود ندارد و همه اظهارنظرها در رسانه‌هاي داخلي و انگليسي تنها يك گمانه‌زني است. در خصوص تاثير اين اقدام بريتانيا بر رابطه دوجانبه ايران و انگليس و همچنين فرصت‌ها و چالش‌هاي پيش روي رابطه دوجانبه پس از توافق هسته‌اي با دكتر مجيد تفرشي، تاريخ‌نگار وتحليل‌گر مسائل ايران و بريتانيا گفت‌وگويي داشتيم كه در زير مي‌خوانيد:

‌* در روز گذشته شاهد بوديم كه وزارت خارجه بريتانيا در بيانيه‌اي از لغو وضعيت هشدار سفر به ايران خبر داد. چه مسائلي منجر به اخذ اين تصميم شد؟ به عبارت ديگر دلايل اين تصميم‌گيري چه بود؟

** در وزارت خارجه بريتانيا بخشي وجود دارد كه بر اساس وضعيت امنيتي و ايمني داخلي در كشورها و همچنين مناسبات دوجانبه آن كشور با بريتانيا به شهروندان كشور خود مشورت مي‌دهد كه آيا به آن كشور سفر بكنند يا سفر به آنجا خطرناك است. طبيعتا اين توصيه و مشورت تلفيقي است از واقعيت موجود در آن كشور و دوستي و دشمني آن با بريتانيا. در مورد ايران نيز اين تصميم تا حدي چنين بود. چنان كه فيليپ هاموند، وزير خارجه بريتانيا هم پس از انتشار اين بيانيه گفت، كاهش فضاي بريتانيا‌ستيزي در ايران در پرتو امضاي توافق وين، در اتخاذ اين تصميم بي‌تاثير نبوده است.

* آيا اين تصميم مي‌تواند تسهيل‌كننده روابط تهران و لندن باشد؟

** به گمان من، روابط تهران و لندن، با وجود موانع و مشكلات بسيار، در مجموع رو به بهبود است. واقعيت اين است كه پس از اشغال غيرقابل دفاع سفارت بريتانيا در تهران و تبعات بسيار منفي آن عليه منافع ملي ايران و پس از انتخابات رياست‌جمهوري سال ١٣٩٢ در ايران، طي دو سال اخير، لندن فرصت سوزي كرده و با پيش كشيدن بهانه‌هاي مختلفي كه بعضا ناشي از اختلافات ميان وزارت خارجه و وزارت كشور بريتانيا است، حاضر به بازگشايي كامل سفارت آن كشور در تهران نشده است. در مقابل، ايران فعاليت كنسولي خود در لندن را به تدريج گسترش داده و به جز مساله اعطاي رواديد به خارجي‌ها، اغلب خدمات كنسولي را انجام مي‌دهد.

از اين جهت مي‌توان گفت كه تعلل لندن در بازگشايي سفارت خود در تهران طي دو سال گذشته، عمدتا به ضرر بريتانيا بوده و اين كشور را از جهات مختلف، از ديگر شركا و رقباي اروپايي خود در ارتباط با ايران عقب نگه داشته است. البته ديگر كساني كه از اين وضع ضرر كرده‌اند، متقاضيان مختلف رواديد از هر دو كشور هستند كه سواي موارد شخصي و خانوادگي، در عمل منجر به پايين آمدن شديد مناسبات علمي، فرهنگي، دانشگاهي و اقتصادي- بازرگاني بين دو كشور شده است. اكنون به نظر مي‌رسد كه لندن به دنبال جبران اين موضوع و ضرورت عادي‌سازي هر چه زودتر روابط خود با تهران، همانند ديگر كشورهاي اروپايي است.

* در روزهاي آتي، فدريكا موگريني و لوران فابيوس به تهران سفر خواهند كرد. آيا امكان سفر يكي از مسوولان عالي بريتانيايي به تهران در هفته‌هاي آتي وجود دارد؟

** در نخستين روزهاي انتخاب حسن روحاني به رياست‌جمهوري ايران، چهار مقام پارلماني بريتانيا از هر دو مجلس عوام و اعيان و از هر دو حزب اصلي محافظه‌كار و كارگر، براي ابلاغ پيام مودت و حسن‌نيت كشورشان به ايران سفر كردند. اگرچه از نظر دولت بريتانيا اين سفر رسمي نبود، ولي اهميت افرادي كه در سفر بودند نشانگر جدي بودن لندن براي تغيير فضاي ديپلماتيك بين دو كشور بود. تماس‌هاي تلفني اوليه و ديدار روحاني با ديويد كامرون، نخست‌وزير بريتانيا در حاشيه نشست مجمع عمومي سازمان ملل مي‌توانست در همان ابتدا روابط دو كشور را عادي كند. با اين همه، حملات عجيب و غيرقابل توجيه كامرون در سخنراني خود در همان اجلاس نشان داد كه منتقدان اسراييلي، عرب و نومحافظه‌كار نمي‌خواهند اجازه دهند تا اين روابط به سرعت و سهولت عادي شود. ولي با همه موانع به‌طور آشكار ديده مي‌شود كه لندن متوجه عقب ماندن خود از ديگر شركا و رقباي اروپايي خود از ايران و منافع بالقوه و بالفعل اين تعامل شده است.

* اثر توافق هسته‌اي وين در روابط دوجانبه ايران و بريتانيا را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

** مذاكرات بي‌وقفه دو سال اخير و توافق‌هاي ژنو، لوزان و وين و گشوده شدن گره اصلي (و البته نه همه گره ها) در مناسبات ايران و غرب، اين‌بار شرايط را به‌طور جدي براي بهبود و عادي‌سازي مناسبات تهران و لندن فراهم كرده است. در اين مورد به‌طور خاص بايد توجه كرد كه برخلاف رويه و رويكرد تخريبي لندن در مذاكرات هسته‌اي در ادوار و سال‌هاي گذشته، در دو سال اخير، مجموعا تيم اعزامي وزارت خارجه بريتانيا و وزيران خارجه (ويليام هيگ و سپس فيليپ هاموند)، برخلاف فرانسه، در مذاكرات يا برخورد سازنده‌اي در قبال ايران داشتند يا دست‌كم مانع پذيرش تصميمات پيشرفت مذاكرات نبوده و شيوه تخريبي و بازدارنده قبلي را ترك كرده بودند.

* موضوعات همكاري ايران و بريتانيا در چه زمينه‌هايي است؟

** براي هر دو كشور از نظر عيني و عملي، روابط اقتصادي با محوريت و تمركز مشاركت در پروژه‌هاي مختلف استخراج وفروش نفت، گاز و پتروشيمي در اولويت همكاري دو جانبه قرار دارد. بريتانيا به‌شدت نيازمند همكاري در زمينه تامين گاز براي مصارف صنعتي و خانگي است. در حال حاضر به نظر مي‌رسد كه ايران هم از نظر حجم بالاي ذخاير و توليد گاز، هم از نظر قيمت نسبتا مناسب‌تر و هم از نظر سهولت انتقال گاز به اروپا، مي‌تواند بديل يا رقيب مناسبي براي ورود به اين بازار پرسود و راهبردي باشد. اين البته سواي ديگر محدوده‌هاي همكاري‌هاي دوجانبه و منطقه‌اي تجاري و اقتصادي است كه در دهه‌هاي اخير بسيار مغفول و معطل مانده و اكنون زمان توجه جدي براي رفع مشكلات اقتصادي هر دو طرف به نظر مي‌رسد.

از سوي ديگر لندن، مركز و چهارراه بسياري از تحولات و مذاكرات اقتصادي، مالي و صنعتي جهان است و ايران مي‌تواند از اين موقعيت به عنوان يك پايگاه براي حضور مستمر و قدرتمند در سطح كلان در اروپا و حتي امريكاي شمالي به سود خود استفاده كند. سواي همكاري‌هاي اقتصادي، زمينه‌هاي مشترك بسياري در امور فرهنگي وجود دارد. وجود مراكز متعدد ايران‌شناسي در دانشگاه‌ها و جمعيت حدودا ٢٥٠ هزار نفري ايرانيان در بريتانيا، از امكانات بالقوه براي اين همكاري‌ها هستند.

مورد ديگر امكان مشاركت‌هاي علمي و فناوري است كه در صورت سهولت مراودات شخصي يا سازماني از هر دو سو، امكان گسترش و تعميق آن وجود دارد. بحث ديگر امكانات تبليغاتي و رسانه‌اي است و ايران بايد بتواند از امكانات رسانه‌اي و تبليغاتي موجود در بريتانيا در جهت ديپلماسي عمومي خود و تلاش براي نشان دادن چهره متفاوت و مخدوش نشده خود در جهان با چهار هدف نخبگان، سياست ورزان، رسانه‌ها و افكار عمومي استفاده كرده و در نبرد براي فتح قلوب و اذهان در عرصه جهاني پيروز باشد.

* به چه ميزان فكر مي‌كنيد كه تهران و لندن مي‌توانند بر سر تهديدات مشترك مانند داعش با يكديگر همكاري كنند؟

** روابط تهران و لندن طي سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در مجموع بحراني و پرتنش بوده است. ولي در برهه‌هاي مختلف اين دو كشور از جهات مختلفي در برهه‌هايي خاص، در امور راهبردي نظامي و امنيتي با يكديگر همكاري داشته‌اند. سواي همكاري‌هاي موردي در جريان سرنگوني حكومت طالبان در افغانستان در سال ٢٠٠١ يا حكومت صدام در عراق در سال ٢٠٠٣، موارد ديگري از اين همكاري‌ها عليه دشمن مشترك وجود داشته كه بيشتر آنها ناگفته و مجهول مانده است. يكي از اين موارد، همكاري دو كشور در دوران رياست‌جمهوري محمد خاتمي در مورد مقابله با توليد مواد مخدر در افغانستان و قاچاق آن از مسير ايران به اروپا بود. به ياد بياوريم كه جك استرا، سياستمدار سرشناس و عضو ارشد حزب كارگر بريتانيا، در هر دو سمت خود به عنوان وزير كشور و سپس وزير امور خارجه، بارها اعلام كرد كه براي مقابله با قاچاق مواد مخدر در بريتانيا و فروش آزادانه و ارزان آن در خيابان‌هاي لندن، هيچ راهي جز تعامل همه‌جانبه نظامي و امنيتي با ايران عليه دشمن مشترك يعني سوداگران بين‌المللي مواد مخدر در افغانستان و مسير قاچاق آن به غرب وجود ندارد.

در اين مسير تعجبي ندارد اگر بدانيم كه در آن زمان، دواير مختلف انتظامي و امنيتي دو كشور در داخل افغانستان و مرزهاي آن كشور با ايران، به‌طور مشترك به عمليات ضد قاچاق مواد مخدر مشغول بودند. حتي در زماني كه جاسوسان امريكايي براي اتباع ايراني در غرب دام مي‌گستردند تا آنها را به دليل تلاش براي خريد دوربين‌هاي ديد در شب براي ايران گرفتار كنند، بريتانيا رسما و علنا همين دوربين‌ها را كه از نظر امريكا فروش آنها به ايران ممنوع بود براي استفاده در مبارزه با مواد مخدر در اختيار ايران مي‌گذاشت. سواي مساله مواد مخدر، پديده شوم داعش نيز مي‌تواند و بايد يكي از محورهاي مشترك همكاري تهران و لندن باشد.

بايد پذيرفت كه اگرچه خاستگاه پيدايش و رشد داعش را بايد در غرب و به جهت مبارزه با دولت سوريه دانست، اكنون اين هيولاي از شيشه بيرون آمده، به معضلي جدي عليه امنيت اروپا و امريكا تبديل شده و چنان كه مكررا در روزهاي اخير نيز ذكر شده، بدون كمك ايران، نه مشكل داعش قابل حل است و نه مي‌توان راه‌حل مسالمت‌جويانه‌اي براي بحران سوريه يافت. اين موضوع ضرورت تعامل با ايران براي حل معضلات منطقه‌اي، در سال ٢٠٠٧ و آخرين ماه‌هاي نخست‌وزيري توني بلر، رسما از سوي او مطرح شد، ولي به دلايل مختلفي كه دولت حاكم بر ايران نيز ضمنا در آن بي‌تاثير نبود، اين راهكار پيشنهادي، جنبه عملي به خود نگرفت و چالش‌هاي ايران و غرب و به خصوص ايران و بريتانيا عميق‌تر و گسترده‌تر شد.

* تنش‌زدايي روابط ايران و امريكا در مدت دو سال گذشته به چه ميزان در بهبود روابط ايران و بريتانيا اثرگذار بوده است؟

** در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دولت بريتانيا معمولا به نوعي به عنوان نماينده رسمي يا غيررسمي امريكا در ايران عمل كرده است. اسناد رسمي اخيرا آزاد شده مربوط به نخست‌وزيري، هيات دولت، وزارت خارجه و پارلمان اين موضوع را كاملا تاييد مي‌كند. در چندين برهه تاريخي از قبيل گروگانگيري سفارت امريكا در تهران، تجاوز هشت‌ساله عراق عليه ايران و ادوار بعدي، روابط تهران و لندن به نوعي شاخص و ميزان روابط تهران و واشنگتن بود. در واقع از يك سو، روابط ايران و بريتانيا تا حدي بر نگرش واشنگتن به تهران تاثير داشت و از سوي ديگر، نگاه خاص دولت‌هاي مختلف امريكا به ايران در منش و روش رفتار لندن در قبال تهران تاثيرگذار بود. به نظر مي‌رسد كه در بين كشورهاي اصلي عضو اتحاديه اروپا و پيمان ناتو، روابط خاص لندن و واشنگتن موجب شده تا روابط ايران و بريتانيا هم بسيار بر روابط تهران و واشنگتن تاثير بگذارد و هم از آن تاثيرپذير باشد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات