محمدحسين مهرزاد
هر چه به انتخابات مجلس نزديكتر ميشويم سوالات جدي و چالشهاي اساسي بيشتري پيش روي اصولگرايان قرار ميگيرد. نيمي از اين چالشها محمود احمدينژاد است. او در روزهايي كه قدرت را در اختيار داشت از اين توانايي برخوردار بود كه با يك جمله كل اصولگرايان را به سخره بگيرد و با يك انتصاب به جنگ همه آنها در مجلس برود.
ميتوانست با يك امضا فغان از اصولگرايان سنتي بلند كند و با يك امضاي ديگر لبخند به لب تندروها و جريان پايداري بياورد. يك روز از رياست دولت مرخصي ميگرفت و رسما براي يار غارش تبليغات انتخاباتي ميكرد و روز ديگر در كسوت رييس دولت سفرهاي استاني ماههاي پاياني را دوشادوش مشايي طي ميكرد.
او دردسرهاي زيادي براي اصولگرايان درست كرد اما در دوران رياستش بر دولت آنها را از خوان پرنعمت ثروت و مكنت بينصيب نگذاشت. آنها تا سه سال مانده به پايان دولت احمدينژاد يكپارچه حمايتش ميكردند. اما از ماجراي معاون اولي مشايي زمزمه تشكيك در ولايتمداري او دهان به دهان چرخيد و در ماجراي ١١ روز خانهنشينياش به اوج رسيد. پس از آن اتفاق نادر بود كه اصولگرايان ترجيح دادند
كمكم خرج خود را از او سوا كنند اما آيا ممكن بود آنها بتوانند از دولتي كه حداقل شش سال تمام قد پشتش ايستاده بودند جدا شوند؟ ٢٤ خرداد ٩٢ نشان داد همه تلاشهاي آنها و اظهارات تند و تيزشان عليه احمدينژاد آب در هاون كوبيدن بود و مردم نميخواهند تجربه اداره كشور به دست اصولگرايان تكرار شود.
حالا از آن ٢٤ خرداد كمي بيشتر از دو سال و يك ماه گذشته و اصولگرايان براي انتخابات سال جاري مجلس مشكلات فراواني دارند كه بزرگترين آن جمع كردن تمام نيروها زير يك سقف است؛ مشكلي كه با حضور موثر احمدينژاد و حاميانش چند برابر ميشود.
ظرفيتهاي احمدينژاد
روزنامه اعتماد چند ماه پيش در گزارشي خبر از شبكه سه هزار نفره احمدينژاد داد؛ عددي كه حاصل جمع نيروهاي پاي كار او در ميان وزراي دولتهاي نهم و دهم و معاونين آنها، استانداران، فرمانداران و مديران شركتهاي دولتي بود. او در ماههاي گذشته جلسات منظمي را با همين افراد برگزار كرده اما هر دو طرف حاضر در جلسات بدون كوچكترين اشارهاي به محتواي جلسات خود تنها ميگويند اين جلسات انتخاباتي نيست.
اما فعالان سياسي چندان به اين گزاره باور ندارند. از سوي ديگر رييس دولتهاي نهم و دهم در ماههاي گذشته سفرهاي استاني خود را آغاز كرده است. او با سفر به استانهاي مازندران، كهگيلويه و بوير احمد و سفرهايي درون استان تهران و چند استان ديگر به ايراد سخنراني ميپردازد. در سخنانش هيچ ردي از انتخابات نيست اما هر جا كه ميرود همان اندك حاميانش شعارهاي انتخاباتي سر ميدهند.
در طول هفتههاي گذشته جلسات كابينه او به رياست خودش و معاون اولي پرويز داودي نيز به طور منظم برگزار ميشود. اينكه آنها در جلسات روي چه محورهايي كار ميكنند هنوز كاملا روشن نيست اما تحركات وزرايش در برخي استانها براي كانديداتوري قابل رصد كردن است.
تغيير آرايش سياسي
اگر حاميان احمدينژاد موفق شوند او را براي مديريت سياسي خود جهت ورود به مجلس راضي كنند آن وقت چه سرنوشتي در انتظار انسجام اصولگرايان خواهد بود؟ پاسخ به اين سوال نيازمند شناسايي حاميان و مخالفان قسم خورده احمدينژاد در بدنه نيروهاي اصولگراست.
محمدرضا باهنر در گفتوگويي كه روز دوشنبه با «اعتماد» داشت، عنوان كرد: در مورد آقاي احمدينژاد بايد بگويم كه طيف آقاي احمدينژاد افرادي هستند كه زماني با او كار ميكردند. آقاي احمدينژاد و فعالان دولتهاي نهم و دهم يك تعريف حقوقي واحد ندارند. گروهها و طيفهاي متنوعي در درونشان به وجود آمده است. عدهاي در دولت نهم با آقاي احمدينژاد كار ميكردند و بعد با هم اختلافشان شد. آنها حذف و از او جدا شدند. عده ديگري را داريم كه تا آخر دولت دهم هم با احمدينژاد كار ميكردند اما بعد از دولت دهم ارتباطي با او ندارند و ارتباط فكري با او ندارند.
عده ديگري هستند كه آقاي احمدينژاد را قبول دارند اما با اين پيش شرط كه او ارتباطش را با مشايي كاملا قطع كند و عده ديگري هم هستند كه او را با مشايي هم قبول دارند. بنابراين اينكه ميگوييم طيف احمدينژاد اين طيف خود بسيار متنوع است و بعضا خودشان با هم اختلاف بالايي دارند. اينكه سوال ميشود طيف احمدينژاد كجاي جريان اصولگرايي است كدام يك از اين چند طيف را مدنظر داريد. اگر منظور شخص آقاي احمدينژاد است كه خودش بايد تكليف خود را روشن كند.
دوستان اگر دسترسي به او پيدا كردند با او مصاحبه كنند و ببينند در چه حال و فكري است. البته آنها الان فعاليتهايي ميكنند. تلاش ميكنند نيروهاي خود در استانها را جمع كنند اما همانطور كه اشاره كردم اين نيروها نيز با يكديگر در يك كفه ترازو نميآيند و معمولا اختلافاتي با هم دارند. البته برخي گروههاي مجموعه چهارتايي اطراف او كساني هستند كه ما ميتوانيم با آنها كار كنيم و هيچ مشكلي هم نداريم.
اين اظهارات باهنر به خوبي نشان ميدهد اصولگرايان در مواجهه با احمدينژاد وضعيت آشفتهاي دارند. اگر او آنطور كه فعالان سياسي پيشبيني ميكنند وارد انتخابات مجلس شود به طور قطع در كنار نامهايي مانند علي لاريجاني و حداد عادل قرار نميگيرد. در عوض حاميانش همان كساني هستند كه او را به لاريجاني ترجيح ميدهند.
ائتلافهاي جديد
با ورود احمدينژاد به فرآيند سياسي انتخابات آرايش نيروهاي اصولگرا به كلي تغيير خواهد كرد و انسجام و يكپارچگي آنان حول هيچ محوري مقدور نخواهد بود. او ميتواند با بخشي از جبهه پايداري و نيروهاي تندرو حاضر در مجلس نظير مرتضي آقا تهراني، مهدي كوچكزاده، روحالله حسينيان، جواد كريمي قدوسي و... به ائتلافي پايدار برسد. از طرفي اگر بتواند نمايش فاصله خود با مشايي را ادامه بدهد شايد بتواند روي حمايت آيتالله مصباح و نيروهاي او نيز حساب كند. از طرفي نزديكي گفتماني او به سعيد جليلي ميتواند موجب نزديكي آن دو در انتخابات آتي شود.
از سوي ديگر در ميان ژنرالهاي اصولگرا محمد باقر قاليباف، محسن رضايي، علي لاريجاني، علي اكبر ولايتي و علي مطهري هرگز به ائتلاف با او حتي فكر هم نميكنند و اگر محمد رضا باهنر به عنوان ليدر عملياتي اصولگرايان بخواهد ائتلاف با حاميان احمدينژاد را در دستور كار قرار دهد حمايت اين چهرهها را از دست خواهد داد. لايه بعدي مخالفان جدي احمدينژاد را ميتوان در ميان چهرههايي چون احمد توكلي، الياس نادران، غلامرضا مصباحي مقدم، احمد سالك و... رصد كرد. آنها نيز در وضعيت جديد به جاي نشستن روي صندليهاي ائتلاف به رهبري باهنر ترجيح ميدهند به پشتوانه سياسي لاريجاني وارد مجلس شوند.
نفع و ضرر ورود احمدينژاديها
اصلاحطلبان درباره ورود احمدينژاد به فرآيند سياسي انتخابات مجلس نگراني جدي ندارند. آنها امروز دغدغههايي دارند كه نه در كوران رقابتهاي انتخاباتي كه قبل از آن حادث ميشود. آنها فارغ از شكل و شمايل رقيب به آرايش نيروهاي خود در استانها مشغولند و ميدانند حضور حاميان احمدينژاد در انتخابات به دليل اينكه هيچ قرابت فكري با جريان اصلاحطلبي ندارند نميتواند تاثير قابل توجهي بر سبد رايشان بگذارد. اما اصولگرايان ميدانند كه ورود احمدينژاديها به انتخابات شكست آراي اصولگرايان و شكلگيري رقابتي فرسايشي و درون جناحي را در پي خواهد داشت. اتفاقي كه برنده آن رقيب اصلاحطلب است.