پایگاه بصیرت: روز گذشته دکتر روحانی، رئیسجمهور در کنگره یادواره 17 هزار شهید ترور با تشریح و محکومکردن ترور در قالبها و نامهای گوناگون در توضیح تفکر منحرف و مسموم تروریسم گفت: «تروریستها خود را میزان و مرکز عالم میدانند، میگویند ما هرچه بگوییم درست است و هرکه مخالف ما است در مسیر باطل و ناحق قرار گرفته است...» داشتن چنین تفکر توهمی که هیچ اندیشه سالمی آن را برنمیتابد، زمینه آمادهای برای کسانی است که هوسها و مقاصد بلندپروازانهای دارند که این روزها برخی کشورهای حامی تروریسم، جای این کسان را گرفتهاند. دکتر روحانی در اینباره گفت: «ترور تا زمانی که یک ابزار برای قدرتها محسوب میشود و تا زمانیکه اراده دستهجمعی و یک عزم واقعی در جهان بهوجود نیاید، از بین نخواهد رفت و تا زمانیکه تروریسم خوب و بد را قبول داریم، به نتیجه نمیرسیم و امروز قدرتهایی در اروپا و آمریکا وجود دارد که در برابر یک گروهک تروریستی ساکت هستند، از یک رژیم تروریستی حمایت میکنند و با یک گروه تروریستی هم بد هستند، آیا اینگونه میتوان با تروریست مبارزه کرد؟»
مقایسه تاریخی تروریسم در ادوار مختلف، بیانگر آن است که تروریسم در گذشته هیچگاه وضعیت حاضر را نداشته است. در گذشته گروههای تروریستی دارای حداقل نیرو و تجهیزات بودند و بسیار پنهان و کمتعداد عملیات تروریستی انجام میدادند؛ اما در حال حاضر، آنها هزاران نیرو و پیشرفتهترین تجهیزات و رسانه را دارند و با تبلیغات ارعابآور خود را به جهانیان معرفی میکنند. عامل این تفاوت تأملبرانگیز را باید در ورود قدرتهای استکباری به مقوله تروریسم دید که در مواردی همهجانبه از آنها حمایت میکنند؛ حمایتی که گاهی فراتر از حمایت از کشورهای دوست و همپیمانشان است. اگر قرار باشد جنایت تروریستها توزین شود، بهیقین، جرم کسانی که چنین بیمحابا و وقیحانه از تروریستها همهگونه حمایتی میکنند، کمتر از بازیخوردگان تروریست نیست و در افشاگریها باید علیه اینها بیشتر تبلیغ شود؛ زیرا تروریستها رو هستند و این جنایتکاران یقهسفید و اتوکشیده در مواقعی زیر هستند و در مواقعی هم، تظاهر به مخالفت با تروریسم میکنند. به نظر جنایتکاران اصلی همین افراد و دولتها هستند که باید رسواتر شوند.