تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۷  ، 
کد خبر : ۲۷۸۹۰۱
گری سیک، تحلیلگر ارشد مسائل ایران در گفت‌وگو با «اعتماد»:

شاکله تحریم‌ها علیه ایران فارغ از رای کنگره ازهم پاشیده خواهد شد

سارا معصومی – مقدمه: ١٢ سال مذاکره در چهاردهمین روز از ماه جولای سال ٢٠١٥ و در شرایطی که هر نوع توافق هسته‌ای با ایران غیرممکن به نظر می‌رسید، به بار نشسته و برجام متولد شد. برنامه جامع اقدام مشترک تا ١٠ سال حکم میانجی هسته‌ای میان ایران و شش کشور مقابل آن را بازی خواهد کرد. اگر در این ١٠ سال وفای به عهد طرفین در چارچوب گام به گام پیش برود و مانع سیاسی یا فنی قطار را از مسیر خارج نکند، پرونده هسته‌ای ایران ١٠ سال پس از روز اجرای برجام از شورای امنیت خارج خواهد شد. پیش‌بینی برجام در بازه زمانی ١٠ تا ١٥ سال آینده با توجه به نقش پررنگی که حاشیه‌هایی چون وجود تندروها می‌توانند بر متن بگذارند کار ساده‌ای نیست اما پیش‌بینی آنکه اگر برجام از سد کنگره عبور نکند چه تبعاتی در انتظار آن خواهد بود، چندان سخت نیست.‌ گری سیک، استاد دانشگاه کلمبیا در گفت‌وگوی اختصاصی با «اعتماد» تاکید می‌کند که هزینه سیاسی رد برجام در کنگره برای امریکا بسیار بالا و شاید هم غیرقابل محاسبه است. سیک که در دوران ریاست‌جمهوری جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان از اعضای شورای امنیت ملی دولت امریکا بوده از پتانسیلی می‌گوید که در سایه توافق هسته‌ای برای همکاری‌های بیشتر ایران و امریکا آزاد خواهد شد. سیک که از سال ۱۹۹۳ مدیر پروژه خلیج ۲۰۰۰ در دانشگاه کلمبیاست، تاکید می‌کند که در دو سال آینده نباید انتظار معجزه در روابط تهران – واشنگتن را با توجه به وجود تندروهای مخالف توافق داشت. متن گفت‌وگو با وی به شرح زیر است:

* توافق هسته‌ای میان ایران و ١+٥ به دست آمده است؛ توافقی پس از ١٢ سال مذاکره. خروجی این مذاکرات با رایزنی‌های هسته‌ای ایران و تروییکای اروپایی در سال ٢٠٠٣ بسیار متفاوت است. در فاصله سال‌های ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٥ که ایران برای نخستین بار پای میز مذاکره با غرب در خصوص برنامه هسته‌ای خود حاضر شد، چه اتفاق‌هایی رخ داد؟

** در سال‌های ٢٠٠٣ و ٢٠٠٥، تروییکای اروپایی (فرانسه، انگلیس و آلمان) با ایران به شکل مستقیم مذاکره و سپس نتیجه این مذاکرات را به ایالات متحده منتقل می‌کردند. به بیان دیگر اروپایی‌ها مواضع مطرح‌شده در این مذاکرات را با همتای امریکایی خود چک می‌کردند.

در آن زمان پیشنهادی که از سوی اروپایی‌ها به ایران شد این بود که شما غنی‌سازی خود را متوقف کرده و تمام فعالیت‌های هسته‌ای را هم به حالت تعلیق کامل در آورید و درازای آن اروپا به شما امتیازهای سیاسی و اقتصادی خواهد داد. در آن زمان ایران تعداد محدودی سانتریفیوژ داشت و برنامه غنی‌سازی این کشور هم در سطح بسیار ابتدایی و مراحل مقدماتی بود. ایران پیشنهاد روی میز را با این استدلال که ما نمی‌خواهیم تافته جدابافته از هیچ کشور امضاکننده معاهده منع تکثیر تسلیحات هسته‌ای باشیم، رد کرد.

ایرانی‌ها به صراحت اعلام کردند که خواهان برخورداری از برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای و چرخه کامل سوخت هستند. اروپایی‌ها و امریکایی‌ها به این درخواست ایران «نه» گفتند. ایران مسیر خود را در سال‌های پس از این تاریخ طی کرد و چند صد مورد سانتریفیوژ این کشور به ٩ هزار سانتریفیوژ و غنی‌سازی ابتدایی آن به توانایی غنی‌سازی نزدیک به ٢٠ درصد رسید. ایران در این سال‌ها رآکتور آب‌سنگین با قابلیت تولید پلوتونیوم که یکی از راه‌های رسیدن به بمب اتم است را احداث کرد، تاسیسات مخصوص غنی‌سازی به راه انداخت و حتی یکی از این تاسیسات را هم برای در امان ماندن از حمله در زیرزمین بنا کرد. تمام این اتفاق‌ها در روزهایی افتاد که تحریم‌های سخت علیه ایران اعمال می‌شد و غرب همچنان بر غنی‌سازی صفر درصد در ایران اصرار داشت. در چنین شرایطی بود که باراک اوباما به ریاست‌جمهوری امریکا رسید.

به عقب که بازمی‌گردید، می‌بینید که وقتی بر عدم چرخش حتی یک سانتریفیوژ در ایران اصرار می‌کنید چندهزار سانتریفیوژ به کار می‌افتد. به یاد بیاوریم طرحی که نخست‌وزیر (رژیم) اسراییل چند سال پیش در مجمع عمومی سازمان ملل در خصوص غنی‌سازی ٢٠ درصدی ایران بالا برد در همان سال‌های اصرار بر غنی‌سازی صفر در ایران و مقاومت در برابر درخواست‌های تهران شکل گرفت. نگاهی به مسیری که ایرانی‌ها در این سال‌ها آمدند، نشان می‌دهد که آنها حتی با وجود شدیدترین فشارهای غرب به آنچه می‌خواستند دست یافتند. ایرانی‌ها با تمام این فشارها کنار آمدند تا ثبات قدم خود درخصوص حق برخورداری از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای را نشان دهند.

* پرونده هسته‌ای با ایران پس از ١٢ سال طرح اتهام‌های مختلف سرانجام به نخستین توافق جامع رسیده است. اما سوالی که در اینجا باقی مانده این است که آیا واقعا ایران در برنامه هسته‌ای خود انحراف داشت؟ سند موثقی وجود ندارد که این ادعا را صددرصد تایید کند.

** از جنبه‌های متفاوت می‌توان به این سوال جواب داد. نتانیاهو در سال ١٩٩٢ هشدار داد که ایران سه تا پنج سال تا رسیدن به بمب هسته‌ای فاصله دارد. در این سال‌ها نه فقط نتانیاهو که افراد بسیاری بودند که هشدار می‌دادند ایران تا رسیدن به بمب هسته‌ای سه تا شش سال فاصله دارد. در سال ٢٠١٣ که این دور از مذاکرات میان ایران و ١+٥ آغاز شد، گفته می‌شد که ایران ذخیره مواد لازم برای تولید پنج تا شش بمب را در اختیار دارد. اما آنچه بسیار حایز اهمیت است این بود که تمام سرویس‌های اطلاعاتی اسراییل و امریکا بر این نکته اتفاق‌نظر داشتند که ایران با وجود برخورداری از توانایی تولید بمب، به سمت تولید آن نرفته است.

ما در این مذاکرات از گریز هسته‌ای حرف می‌زنیم یعنی فاصله زمانی که ایران می‌تواند مواد خود را به بمب تبدیل کند اما توجه نداریم که ایران با تکنولوژی‌ای که به دست آورده است دقیقا چنین توانایی را از ١٠ سال پیش در اختیار داشته اما به سمت تولید بمب نرفته است. بنابراین در شرایطی که غرب می‌گفت ایران به دنبال تولید سلاح هسته‌ای است ایرانی‌ها اصرار داشتند که ما چنین نیتی نداریم بلکه به دنبال دستیابی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و حفظ قدرت و اعتبار بین‌المللی خود هستیم. این ادعای ایرانی‌ها در برنامه جامع اقدام مشترک هم به صراحت قید شده است که ما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم.

* بنابراین نگرانی‌ها در این خصوص که ایران ١٠ تا ١٥ سال دیگر به بمب هسته‌ای دست پیدا می‌کند، بی‌معنا یا به زبان دیگر بهانه‌جویی سیاسی است؟

** مساله اینجاست که ١٥ سال دیگر ایرانی‌ها دقیقا همین جایی هستند که امروز در آن قرار دارند. منتقدان باید از خود این سوال را بپرسند که اگر ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای است چرا باید امروز که این تکنولوژی را در اختیار دارد پای میز مذاکره بنشیند؟ شما می‌توانید بهانه‌های مختلفی از ظن خود برای این اقدام ایران بیاورید اما یکی از احتمالات این است که ایران اصلا به دنبال بمب هسته‌ای نیست، نه امروز که این توانایی را در اختیار دارد و نه ١٥ سال دیگر. ایرانی‌ها می‌خواستند به جهان بگویند که ما این توانایی را داریم اما به دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم. این اقدام را می‌توان نوعی دفع تهدیدهای دیگران هم دانست.

* اگر کنگره به این توافق هسته‌ای نه بگوید یا آن‌طور که سناتور روبیو در کمیته روابط خارجی سنا گفت رییس‌جمهور بعدی این توافق را نپذیرد، چه سناریویی در انتظار برجام خواهد بود؟ پیش‌بینی شما از رفتار احتمالی ایران در برابر این احتمال چیست؟

** بدترین سناریو این است که ایالات متحده تمام اعتبار سیاسی بین‌المللی خود را از دست خواهد داد. رییس‌جمهور و وزیر امور خارجه امریکا دو سال از وقت خود را صرف رایزنی‌های فشرده با ایران کرده‌اند. نتیجه این مذاکرات رسیدن به یکی از پیچیده‌ترین و کامل‌ترین توافق‌ها در حوزه مبارزه با تکثیر تسلیحات هسته‌ای بوده است. اگر کنگره امریکا یا رییس‌جمهور بعدی ما به این توافق «نه» بگوید، چه چیزی از اعتبار سیاسی امریکا در سایر مذاکره‌های بین‌المللی باقی خواهد ماند؟ مساله دوم این است که این رایزنی‌های هسته‌ای در دو سال گذشته تنها مذاکره میان ایران و امریکا نبوده است و هر پنج عضو شورای امنیت از جمله روسیه و چین هم در این مذاکرات حضور داشته‌اند.

این کشورها تمام پتانسیل سیاسی خود را پای این مذاکرات گذاشته‌اند و اگر کنگره‌نشین‌ها فکر می‌کنند که با رد نهایی این توافق، اروپایی‌ها و جامعه جهانی هم پشت سر آنها خواهند ایستاد باید بگویم که کاملا در اشتباه و انحراف در برداشت هستند. جامعه جهانی نه دلیل و نه الزامی دارد که از تحریم‌هایی که امریکایی‌ها به دنبال حفظ آن هستند تنها به این دلیل که ما چیزی حدود ٥٠٠ وزیر امور خارجه داریم که در کنگره امریکا مشغول به کار هستند و دوست دارند سیاست خود را به جهان دیکته کنند، حمایت کنند. این اقدام کنگره امریکا هزینه بسیار بالای سیاسی برای واشنگتن خواهد داشت.

* پس از توافق هسته‌ای با ایران، مقام‌های سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی به سرعت راهی تهران شده‌اند. آیا می‌توان گفت که انگیزه‌های اقتصادی از این پس در سایه این توافق مسیر سیاسی اروپا و امریکا را در صورت رد این توافق در کنگره از هم جدا خواهد کرد؟

** حقیقت این است که دولت‌های این کشورها برخلاف میل بخش اقتصادی خود تحریم‌های همه‌جانبه‌ای را علیه ایران در این سال‌ها اعمال کردند. این کشورهای اروپایی در سه دهه گذشته و حتی در سال‌های پس از اشغال سفارت امریکا در ایران رابطه تجاری بسیار خوب و پررونقی با تهران داشتند. البته که ایران یکی از اقتصادهای بزرگ جهانی نیست اما بازار ٨٠ میلیونی بسیار خوبی انتظار اروپایی‌ها را در این کشور می‌کشد و به همین دلیل اشتهای اروپایی‌ها هم برای ازسرگیری رابطه با تهران بسیار بالا است. درست است که کشورهایی چون روسیه و چین به دنبال برداشته شدن موانع و سرازیر شدن به بازار ایران هستند اما این قاعده برای اروپایی‌ها هم که رابطه بسیار خوب و گرم تجاری با ایران داشته‌اند حکمفرما است. بنابراین کشورهای اروپایی به این توافق به عنوان تسهیل کننده راه تجارت کمپانی‌های خود با ایران نگاه می‌کنند و به نظر من چه کنگره امریکا به این توافق رای مثبت بدهد و چه رای منفی بدهد، شاکله تحریم‌ها علیه ایران از هم پاشیده خواهد شد.

* باراک اوباما در سخنرانی اخیر خود در دانشگاه امریکن استدلال مخالفان توافق با ایران را به استدلال موافقان حمله به عراق در سال ٢٠٠٣ شبیه دانست. اوباما تا چه اندازه با چنین استدلال‌هایی می‌تواند بر جمع موافقان توافق با ایران در کنگره بیفزاید؟

** در طرحی که نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل بالا برد خط قرمزی وجود داشت. این خط قرمز به آن معنا بود که در شرایطی که ایران به این خط رسیده و بمب هسته‌ای تولید کند، باید علیه این کشور دست به گزینه نظامی زد و تاسیسات هسته‌ای آن را نابود کرد. امروز با این توافقی که به دست آمده و در شرایطی که ایران به تعهدهای خود بر اساس برجام پایبند باشد که به نظر می‌رسد این‌گونه هم باشد، آن خط قرمز و آن بمب هسته‌ای مدنظر نتانیاهو پوچ از کار درآمده است. علاوه بر این تمام سرویس‌های اطلاعاتی و همچنین چهره‌های امنیتی در داخل اسراییل هم متفق‌القول هستند که استفاده از گزینه نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران بیهوده‌ترین کار ممکن است. اگر شما به ایران حمله کنید دلیلی وجود ندارد که تهران در نتیجه این حمله طبق میل شما رفتار کند.

ایرانی‌ها به جامعه جهانی می‌گویند که ما تمام تلاش خود را برای به نتیجه رسیدن دیپلماسی به کار گرفتیم: پای میز مذاکره نشستیم و به توافقی دست یافتیم اما در مقابل کنگره امریکا چه کرد؟ اعلام کرد که توافق به دست آمده را دوست ندارد و ما را پس از دو سال مذاکرات فشرده و نفسگیر به خانه اولی که در آن ایستاده بودیم بازگرداند. در چنین شرایطی ایران سانتریفیوژهای خود را به چرخش وا داشته و فعالیت‌های هسته‌ای خود را در تاسیسات زیرزمینی خود ادامه می‌دهد. بازرسان آژانس را بیرون می‌کند و همین جا باید بگویم که فراموش نکنید بیشترین میزان بازرسی‌های آژانس در میان اعضای این نهاد در داخل ایران صورت گرفته است.

شما می‌توانید گزینه نظامی علیه ایران را در نظر بگیرید اما فراموش نکنید که در صورت بمباران ایران، این کشور قطعا به سمت تولید بمب خواهد رفت و این دقیقا همان سناریویی است که مدافعان حمله نظامی به تهران فراموش کرده‌اند. شما نمی‌توانید سرمایه علمی در زمینه هسته‌ای را که ایران در این سال‌ها به آن دست یافته است با بمباران از بین ببرید. حقیقت این است که گزینه توافق به دست آمده با ایران حمله نظامی است و البته مخالفان این توافق توجیهات سبکسرانه‌ای برای مخالفت با آن دارند. کسانی که مدافع گزینه نظامی هستند هیچ دورنمای منطقی از تامین منافع ملی امریکا ندارند.

مساله‌ای که منتقدان جزییات این توافق فراموش کرده‌اند این است که ایران در سایه این توافق تمام مراحل تولید سوخت هسته‌ای از استخراج از معادن تا مرحله نهایی در چرخه سوخت را در معرض نظارت‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار داده است. اگر ایران به دنبال تولید بمب اتم بود چرا باید به چنین توافقی تن می‌داد؟ اگر ایران به دنبال تولید بمب اتم بود نباید اجازه چنین نظارت‌های گسترده‌ای بر برنامه اتمی خود را در سایه این توافق می‌داد. اتفاقا جزییات فنی این توافق نشان می‌دهد که ایران نیت تولید بمب اتم را هم در سر نداشته و ندارد و به همین دلیل است که به شفاف سازی کامل برنامه اتمی خود در سایه برجام روی آورده است.

* تا چه اندازه توافق هسته‌ای به دست آمده میان ایران و ١+٥ می‌تواند مقدمه‌ای برای همکاری‌های منطقه‌ای دو طرف باشد؟

** ایران و امریکا منافع مشترک بسیاری با هم دارند. یکی از آنها افغانستان است و دیگری هم می‌تواند مبارزه با داعش باشد. باور من این است که برای یک و شاید هم دو سال آتی هم ایران و هم امریکا درگیر فروش این توافق به منتقدان داخلی خود در هر دو پایتخت تهران و واشنگتن خواهند بود. در این بازه زمانی در ایران همچنان شعار مرگ بر امریکا شنیده خواهد شد و در کنگره امریکا نیز همچنان جمهوریخواهان از بی‌اعتمادی به ایران سخن خواهند گفت.

بنابراین فکر نمی‌کنم در یک سال آتی بتوانیم از مذاکره مستقیم دو کشور در خصوص مساله غیرهسته‌ای حرف بزنیم اما فکر می‌کنم که اندک اندک در برخی از مذاکره‌ها بر سر پرونده‌های مشترک ما شاهد خالی شدن صندلی برای حضور ایران خواهیم بود. به عنوان مثال فکر می‌کنم در خصوص پرونده سوریه ما شاهد حضور ایران خواهیم بود. درست است که سیاست حمایت ایران از بشار اسد باب میل امریکا و دوستانش نیست اما اگر جامعه جهانی واقعا به دنبال حل بحران در سوریه است باید به ایران در این مذاکرات یک کرسی داده شود. ما می‌توانیم از ایران بخواهیم که با حضور در این گفت‌وگوها نقش سازنده‌ای در رایزنی‌ها ایفا کند.

* بحث بی‌اعتمادی که در نتیجه قریب به ٤٠ سال عدم رابطه دیپلماتیک به وجود آمده است مهارکردنی است؟

** در شرایطی که ایران به تعهدهای خود بر اساس برجام پایبند باشد که به نظر من خواهد بود چرا که ما تجربه دو ساله همکاری ایران و ١+٥ در سایه توافقنامه موقت ژنو را داشته‌ایم، تهران و غرب می‌توانند در سایر حوزه‌هایی که دغدغه مشترک دارند با هم همکاری کنند. بسیاری از این بی‌اعتمادی میان ایران و امریکا به هم سخن می‌گویند اما شاید دو کشور نتوانند به هم اعتماد کنند اما می‌توانند با هم کار کنند. می‌توانند تضمین‌های کافی را در اختیار هم در مذاکرات متفاوت قرار داده و بر مبنای آن کار کنند. تنها در چنین شرایطی است که رابطه ایران و امریکا اندکی متحول خواهد شد و در غیراین‌صورت زمان بیشتری نیاز است تا ما بتوانیم از ورود به عرصه جدیدی در روابط سخن بگوییم.

* آیا توافق هسته‌ای آن‌طور که برخی منتقدان آن ادعا می‌کنند اعراب منطقه را به سمت دستیابی به سمت سلاح هسته‌ای خواهد برد؟

** مساله ادعای به راه افتادن رقابت تسلیحات هسته‌ای در منطقه بسیار شنیده می‌شود اما این مساله از مدت‌ها پیش مطرح بوده است چرا که اسراییل در منطقه تسلیحات هسته‌ای در اختیار دارد. اسراییلی‌ها اذعان به داشتن تسلیحات هسته‌ای نمی‌کنند اما همه می‌دانند که تسلیحات هسته‌ای در اختیار دارند. چگونه می‌توان ایران را مقصر به راه افتادن رقابت تسلیحاتی در منطقه دانست در حالی که اعراب در بدترین روزهای تنش با اسراییل هم به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای نرفتند. چرا عربستان سعودی یا امارات متحده عربی باید در حالی که ایران برنامه هسته‌ای خود را تحت شدید‌ترین نظارت‌ها قرار داده است در مسیر دستیابی به سلاح هسته‌ای گام بردارند؟ اقدامی که می‌تواند با مخالفت شدید ایالات متحده و غرب هم روبه رو شود.

کشورهایی چون عربستان سعودی می‌توانند برای روزی که شاید ایران در مسیر دستیابی به سلاح هسته‌ای قرار بگیرد درخواست تجهیزات برای پر کردن انبارهای تجهیزات خود را بکنند و امریکا هم در این سال‌ها چند میلیارد دلار خرج تجهیز متحدان عرب خود در منطقه کرده است. کشوری چون امارات هم برای ساخت نیروگاه تولید برق هسته‌ای برنامه‌ریزی کرده است اما برنامه‌ای برای تولید سلاح هسته‌ای ندارد. ایران هم بر اساس برجام وعده داده است که برنامه هسته‌ای آن در مسیر صلح‌آمیز قرار بگیرد. طراحان ادعای به راه افتادن رقابت تسلیحاتی در منطقه باید از خود سوال کنند که چرا باید در خاورمیانه‌ای که تهدید سلاح هسته‌ای در آن امروز به نسبت دو سال پیش هیچ تغییری نکرده است، پس از توافق جهان با ایران چنین رقابتی به راه بیفتد؟

* و به عنوان سوال آخر، تاثیر این توافق بر رابطه میان ایران و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس چیست؟ آیا ترس از توافق آنها را به سمت دستیابی به تسلیحات بیشتر هرچند تسلیحات متعارف نخواهد برد؟

** هیچ‌وقت فراموش نکنید که کشورهای حاشیه خلیج فارس پنج تا هفت برابر ایران بودجه صرف اهداف دفاع نظامی خود در این سال‌ها کرده‌اند. بودجه نظامی عربستان پنج برابر ایران است اما این مساله در کمترین تحلیلی مدنظر قرار می‌گیرد. متحدان عربی هرگاه احساس تهدیدی از جانب ایران بکنند یا چنین ادعایی را مطرح کنند مورد حمایت امریکا قرار خواهند گرفت. برخی از تحلیلگران نگران این هستند که پس از توافق هسته‌ای انجام گرفته، امریکا و ایران رابطه بسیار نزدیک‌تری به نسبت امریکا و متحدان عرب آن برقرار کنند در حالی که چنین تحلیلی هیچ پایه و ریشه‌ای ندارد. این افراد عمق سیاسی رابطه میان امریکا و متحدانش را نمی‌دانند. حقیقت این است که اعراب منطقه از اینکه جهان ایران را در یک انزوای سیاسی و اقتصادی قرار داده بود شاد شده بودند و امروز از اینکه در سایه این توافق ایران از آن حصر در می‌آید بسیار عصبی هستند.

در منطقه ایران و غرب بر سر پرونده‌ای چون سوریه با هم اختلاف دارند و ما به ایران به دلیل حمایت هایش از حزب‌الله لبنان و حماس فلسطین هم نقدهایی را وارد می‌دانیم اما با اختلاف داشتن نمی‌توان کار را در منطقه پیش برد و باید هر دو طرف در مسیر حل اختلاف‌ها برآیند. حصول توافق هسته‌ای با ایران، فضای زمانی و سیاسی را برای کار کردن با تهران در این پرونده‌ها باز کرده است و البته که با توجه به وجود افراطیون نمی‌توان چندان به حل شدن سریع همه چیز امیدوار بود اما باید روزی در این مسیر قرار گرفت. من اعتقاد دارم که همکاری با ایران پس از اجرایی شدن توافق هسته‌ای می‌تواند به نفع امریکا باشد.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات