عباس حاجی نجاری / کارشناس مسائل سیاسی
همدلی و همزبانی دولت و ملت در دوران پسا«برجام» میتواند چارهساز پیامدهای مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی سندی باشد که قرار است بعد از گذشت 13 سال یکی از مهمترین موضوعات میان ایران و نظام سلطه را به سرانجام برساند. و در نقطه مقابل آن تلاش در بهرهگیری جناحی و سیاسی از نتیجه مذاکرات هستهای و اوجگیری رقابتهای داخلی و بهره برداری انتخاباتی از آن، میتواند علاوه بر کاهش حمایت مردم و فعالان سیاسی از این پرونده ملی، میدان را برای بازیگری و نفوذ دشمنان داخلی و بیرونی نظام اسلامی فراهم کند.
مقام معظم رهبری در سخنان خود در دیدار مسئولان نظام در روز عید سعید فطر آنگاه که به موضوعات داخلی کشور اشاره میکنند دغدغه اصلیشان در خدشه بر وحدت و انسجام ملی معطوف به مذاکرات هستهای است، آنگاه که میفرمایند: «ملت ایران باید متحد باشد. از این قضایای هستهای و غیر هستهای و مانند اینها، دودستگی درست نشود که هر دسته یکجور بگویند - بالاخره یک کاری است دارد انجام میگیرد، مسئولانی دارد، دنبال میکنند، انشاءالله آنچه منافع ملی است تشخیص بدهند و دنبال آن باشند- بین مردم نباید دودستگی بهوجود بیاید. دشمن این را میخواهد. الان هم اگر کسی تعقیب کند این سخنپراکنیهای بیگانگان را، این رادیو تلویزیونها و این وبگاههایی که از طرف آنها دارد همینطور مرتب توسعه پیدا میکند و مرتب هم دارند مطلب میدهند، دنبال این هستند که بین مردم دودستگی ایجاد کنند، نگذارید دودستگی بشود، وحدت را حفظ کنید، با هم باشید.»
پیامدهای منفی نگاه جناحی به روند مذاکرات هستهای را در چند بعد میتوان مورد بررسی قرار داد:
1- رقابتهای زودرس انتخاباتی و تلاش برای مصادره به مطلوب نتیجه مذاکرات مهمترین پیامد منفی داخلی برجام است. این امر آنگونه که در صحنه بروز یافته است، معطوف به افراد جریانهایی است که از قبل هم به مذاکرات و نتیجه آن، نگاهی جناحی داشتهاند و نتیجه مذاکرات را عمدتاً برای شکل دهی به آرایش مجلس دهم و حتی مجلس خبرگان پنجم و کسب اکثریت در آنها میخواستند. اعلام کاندیداتوری زودهنگام برای مجلس خبرگان و زیر سؤال بردن سلامت انتخابات تنها نمونهای از آن است اما تسری این نگاه میتواند ائتلافهای مصلحتی گذشته را نیز تحتالشعاع قرار دهد، به طور مثال در این زمینه میتوان به سخنان هفته گذشته آقای محسن رهامی رئیس کمیته انتخاباتی اصلاحطلبان اشاره کرد.
وی خطاب به رئیسجمهور میگوید: « اگر این کشتی سوراخ شود، تمام ایرانیان غرق خواهند شد، یک شخص با رأی احزاب، اشخاص و انجمنها بالا میآید و رئیسجمهور میشود، اینکه آن آقا بگوید من به هیچ حزبی وابسته نیستم نشان از بی(...) اوست، از کجا آوردید؟ ما ده به ده و شهر به شهر گشتیم و آرا را به حساب جاری شما حواله کردیم، مگر ما مرض داشتیم که هزینه دادیم، اگر کمک نمیکردیم جلیلی به روی کار میآمد.» این مواضع البته مبتنی بر یکسری بحثها و رقابتهای پنهان در جلساتی است که موضوع آن میتواند سهمخواهی گروههای حامی دولت در انتخابات آینده باشد که از آن اطلاعاتی در دست نیست، اما سخنان آقای عارف بخشی از این چالشها را آشکار میکند.
به گزارش ایرنا، عارف طی دیدار با اعضای حزب مردم سالاری با اشاره به اینکه انکار نقش تفکر اصلاحطلبی در تشکیل دولت تدبیر و امید خطای فاحش است، گفت: اصلاحطلبان به هیچ وجه به دنبال به رخ کشیدن نقش خود در پیدایش فضای ایجاد شده نیستند و تاکنون هیچ گونه سهمی از دولت نخواسته و نخواهند خواست. وی افزود: باید تلاش شود جریان هواداران دولت و اصلاحطلبان به یک لیست واحد برسد. به نظر میآید «برجام» قبل از اجرا، ائتلاف مصلحتی شکل گرفته در انتخابات یازدهم را از هم اکنون متزلزل کرده است.
2- میدان یابی دشمنان برای نفوذ و مدیریت تحولات داخلی به ویژه درآستانه انتخابات یکی ازپیامدهای نگاه بخشی به نتیجه مذاکرات است؛ نکتهای که در هفتههای اخیر سران کاخ سفید از بیان آن ابایی نداشتند. پس از انتشار خبر آرزوی فلیپ هاموند وزیر خارجه انگلیس مبنی بر قدرت گرفتن اصلاحطلبان و سخنان اوباما در مصاحبه با رادیو ملی امریکا(npr) که گفته بود با امضای توافق، دست نیروهای معتدلتر در ایران را قویتر کردیم و اگر کابینه روحانی اینطور وانمود کند که اتفاق خوبی برای مردم رقم زدهاند، دست آنها در مقابل تندروها قویتر میشود، انتشار سخنان آقای صادق خرازی در داخل و مایکل لدین مشاور اسبق امنیت ملی امریکا ابعاد تلخ این پیوند بیرونی و درونی را آشکارتر کرد.
آقای صادق خرازی سفیر اسبق ایران در فرانسه و پایه گذار حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان، هفته گذشته در گفتوگو با، هفتهنامه تحلیلی- خبری مثلث از اصلاحطلبانی که گرا به دشمن میدهند، نام میبرد و میگوید: «من اصلاحطلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بدوبیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند، من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم.
لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد، منتها به سیستم امنیتی نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ایران ارائه میدهم که بدانید این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد امریکایی پنهانی مذاکره کرده و گرا داده است. ما این را قبول نداریم. اگر قرار باشد اینطور باشد پس حکومت شاه را بیاوریم. اگر قرار بر این باشد که ما ته زمین هستیم و خیلی از ما لایقترها وجود دارند. کسانی که در هاروارد و جاهای دیگر خوب درسخواندهاند و با تمام نهادهای امریکایی و اروپایی هم کانکشن دارند. اگر قرار به وابستگی باشد آنها بهتر از ما میتوانند.»
در نقطه مقابل «مایکل لدین» مشاور اسبق امنیت ملی امریکا و از چهرههای برجسته محافظهکار هم هفته گذشته با انتشار مطلبی در نشریه «فوربس» متن کامل نامهای را که گفته میشود از سوی سران فتنه و در پاسخ به پیام دولت امریکا نوشته شده، منتشر کرده است که در آن نامه فتنهگران، نظام ایران را با «شدیداللحنترین» الفاظ نظیر «خشن» و «دیکاتور» توصیف و درخواست تشدید فشارها بر ایران را میکنند. انتشار همزمان این دوسند بیانگر واقعیت تلخ میدان دهی جریان تجدید نظر طلب به بیگانگان برای بازیگری در عرصه داخلی و برآورنده آرزوهای افرادی نظیر اوباما، جان کری و هاموند است.
3- نقد غیر منصفانه «برجام» آفت دیگری است که روند تحقق آن را تهدید میکند. در این عرصه تردیدی نیست که در کنار نقد دلسوزانه برخی کارشناسان و تحلیلگران سیاسی، برخی از نقدها نیز ریشه در رقابتهای جناحی و سیاسی داشته باشد. در این گونه نقدها، ملاحظات نظام، ظرفیتهای دستگاه دیپلماسی، آرایش صحنه مذاکرات و... در نظر گرفته نمیشود و معمولاً انتظاراتی مطرح میشود که تحقق آن عملی نیست. برخی از این واکنشها اگرچه ممکن است به دلیل راهبرد تحقیر آمیز مسئولان اجرایی در مواجهه با منتقدان باشد، ولی تردیدی نمیتوان داشت که بخشی از آن هم میتواند ناشی از مطالبات و انگیزههای جناحی باشد که آن هم مضر بر روند بررسی و نقد برجام است.