گروه سياسي/ داستان استکبار ستيزي ملت ايران داستاني تاريخي است که يکي از نقاط برجسته آن تسخير لانه جاسوسي در 13 آبان ماه 1358 است. حادثه اي بزرگ که حضرت امام(ره) آن را "انقلاب دوم" ناميد و سرفصلي جديد در روابط بين جمهوري اسلامي و آمريکا را آغاز شد و اين تقابل تا به امروز ادامه دارد و نشانه هاي آن را در همه عرصههاي بين المللي از جمله مسايل منطقه به خوبي مشاهده ميکنيم. بالاخص آنکه در منطقه خاورميانه فرزند نامشروع استکبار جهاني - رژيم صهيونيستي - نيز حاضر بوده و بر شدت تقابل جمهوري سلامي و آمريکا افزوده ست.
دکتر حسين رويوران کارشناس مسايل منطقه در مورد نقش اين فرزند نامشروع آمريکا در منطقه ميگويد:
«امام(ره) بحث غدهي سرطاني را مطرح كردند و فرمودند كه اين غده سرطاني بايد از بين برود. در ارتباط با بحث اسرائيل شايد خيليها نفهميدند كه امام چه فرمود، چرا اسرائيل غدهي سرطاني است؟ معمولاً غدهي سرطاني را از بدن جدا ميكنند. ما الان ميدانيم بخش وسيعي از آنچه كه در منطقه در حال وقوع است؛ در سوريه، عراق و حتي در يمن توسط رژيم صهيونيستي اداره ميشود و اين موضوع در نهايت امنيت منطقه را تهديد ميكند. الان شايد يك درك دقيقتري در مورد اسرائيل به عنوان يك مزدور استكباري وجود دارد آن هم به دليل نقش شيطاني که اين رژيم در ظلم به فلسطينيان در حمايت از گروه هاي تکفيري و گروههاي خرابکار دارد.»
اين کارشناس سياسي در ادامه با اشاره به نفرت ملتهاي منطقه نسبت به آمريکا در باب سناريوي غرب براي عبور از اين وضعيت گفت: «اصلي ترين نماد استکبار آمريکا است و بيداري اسلامي منطقه و قيامهاي مردمي عليه نظامهاي وابسته به آمريكا، موجب يك تقويت تضاد ملتهاي مسلمان با غرب شده است. غرب براي اين كه از اين تضاد خارج شود عملاً منطقه را وارد يك بحران جديد کرده است. به همين سبب پروژهي براندازي سوريه را مطرح كرد و در اين پروژه نيروهاي تكفيري را وارد صحنه كرده و اين نيروها عملاً اولويت تضادشان، تضاد با شيعه است. آمريكا جنگ شيعه و سني را به وجود آورد تا تضاد بين ملت هاي منطقه با آمريكا را به تضاد شيعه و سني تبديل کند. آنچه كه اكنون در منطقه تحت عنوان جنگهاي مذهبي به وجود آمده قطعاً توليد غرب است. همه ميدانند بحث براندازي در سوريه را چه كسي كليد زد! چه كسي نيروها را سلاح و آموزش داد! از طريق تركيه و اردن وارد شدند و آمريكا مجموعهي زيادي از كشورها را بسيج كرده و وارد اين صحنه كرد. بنابراين آمريکا براي خارج كردن خودش از تضاد جوامع منطقه، امنيت منطقه را برهم زد و اکنون نيروهاي تكفيري در عراق، سوريه و در مناطق ديگر خاورميانه، نتيجه و محصول برنامهريزي آمريكا براي خارج كردن خود از تضاد، حتي به قيمت اين همه كشته و اين همه كينههاي مذهبي كه غرب به وجود آورده است.
اين موضوع يك نتيجهگيري ميخواهد و آن اين است كه با استكباري كه اين گونه برخورد ميكند و براي حفظ منافع خودش حاضر است در سوريه چند صد هزار نفر كشته شود، حاضر است در عراق بيش از نيمميليون كشته شود، چگونه بايد برخورد كرد!؟ قطعاً بايد با اين استکبار كه انسان برايش هيچ ارزشي ندارد بايد مقابله كرد. بايد قدرت مانور او را محدود كرد. کم شدن قدرت استکبار هم با بصيرت و آگاهي و در صحنه بودن در منطقه امکان پذير است. امروز استکبار پروژههاي شيطاني خود مانند "جنگ نيابتي" را توسط همين مردم بدون اينکه خود بدانند در چه جايي بازي ميکنند پياده ميکند و اين مسئله وظيفه مردم ايران اسلامي را به عنوان پرچمدار مبارزه با استکبار سنگين تر ميکند، چرا که بايد با حضور پررنگ خود باعث بيداري ساير ملت ها شوند و يکي از مصاديق همين حضور آگاهانه، راهپيمايي 13 آبان است.»
رويوران ضمن اشاره به ماجراي 13 آبان سال 1358 ميگويد: «در خصوص اين که چرا لانه جاسوسي تسخير شد و انقلاب دوم رقم خورد بايد به پيروزي انقلاب اشاره کنيم. انقلاب اسلامي نمايش ارادهي مردم بود و آمريكا ارادهي مردم ايران را ناديده گرفت. اين يك اشكال بسيار بزرگي است. آمريكايي كه مدعي دموكراسي است در تقابل كامل با مردم ما در انقلاب اسلامي قرار گرفت و نه تنها اين انقلاب را قبول نكرده و به رسميت نشناخت، بلكه در جهت سرنگوني انقلاب و نظام اسلامي حركت كرد. يعني به عبارتي آمريكا سفارتخانهي خودش را به مركزي براي توطئه عليه نظام تبديل كرد و اين شد كه جوانان انقلابي وارد اين سفارت شده و مانع از ضربه زدن به انقلاب از اين مركز شدند. 13 آبان را بايد در بستر انقلاب ديد و حرکت انقلابي دانشجويان پيرو خط امام که اجازه ندادند که اين مرکز استکباري بيش از اين در کشور فتنهگري کند و بنابراين اساسا لانه جاسوسي سفارتخانه نبود بلکه يک مرکز استکباري بود و به همين دليل بايد اين لانه جاسوسي رسوا مي شد.»
گفتگو از: وحيد قاسمي