زمانی که مجموعه مستند «آخرین روزهای زمستان» در حال تولید بود کسی فکر نمیکرد این مستند بتواند بیش از بسیاری از سریالهای داستانی که مملو از بازیگران چهره و محبوب است دیده شود و مخاطبان را با روایت مستند از یکی از فرماندهان جنگ جذب کند. بعد از پخش سریال، ابراز علاقه مخاطبان به این مستند پیشرو و قدرتمند که تعلیقهای مکرر داستانش زبانزد خاص و عام شده بود مسئولین سازمان صداوسیما را به شگفت آورده بود و شنیده میشد برخی از آنان را به تجدیدنظر در تولید بیشتر آثار مستند به جای آثار نمایشی مجاب کرده است.
هرچند همانطور که قابل پیشبینی بود سکوت برخی منتقدین و نشریات سینمایی بهاصطلاح هنری به دلیل موضوع این مستند یعنی زندگی شهید حسن باقری بود باعث شد بهمرور مسئولین رسانه ملی فراموش کنند که در حال کملطفی به مهمترین اثر مستند حوزه دفاع مقدس هستند و اگر این مستند موضوعی غیردینی و غیر ایدئولوژیکی را به بهانه تعهد به هنر و هنر غیرسیاسی انتخاب میکرد قدرت فنی و هنریاش باعث میشد از آن اسطورهای تکرار نشدنی بسازند.
محمدحسین مهدویان کارگردان این اثر مستند بازسازیشدهای ساخته بود که در آن از صداهای واقعی شهید حسن باقری که در هنگام جنگ به روشهای مختلفی ضبطشده بود و احتمالاً در آرشیوهای سپاه در حال خاک خوردن بود استفاده کرده بود و برای این صداهای به کمک بازیگران و طراحی صحنه و دکور تصاویر غیرقابلباوری را بازسازی کرده بود. حتی برای اینکه مخاطب به نوستالژی فیلمهای نگاتیوی مستندهای دفاع مقدس دست یابد از نگاتیو که نیازمند دقت و حساسیت بیشتر از دوربینهای دیجیتال استفاده نموده بود.
حجم ریزبینی، دقت نظر، استفاده از اسلوب فنی بهقدری چشمگیر بود که مکرر از بسیاری از مخاطبان این مجموعه میشنیدیم که این مجموعه بازسازی نشده است. برای خود من زحمات کارگردان در رعایت این جزئیات و هدایت نا بازیگران قابلستایش بود.
رعایت این ظرافتها باعث شد این مجموعه مستند شش قسمتی که بعدها از دل آن، یک فیلم نوددقیقهای تولید شد مخاطبان بسیاری با زندگی شهید حسن باقری که تا آن زمان در میان معدودی از مردم تعریفشده بود آشنا شوند.
برای خود من سؤال بود که چرا نهادهای انقلابی سعی نکردند این جوان مستعد و گروه خوب را برای تولید مجموعه دیگری با توجه به وجود انبوه آرشیوهای صوتی جنگ در مراکز مختلف متقاعد و حمایت کنند. چون از اتفاقات این فرآیند نیز بیاطلاع هستم نمیتوانم کسی را متهم کنم ولی قدر مسلّم، میتوان اذعان داشت کما فی السابق تلاشی از سوی سپاه و رسانه ملی برای این امر نشده است.
اما در چند روز گذشته شنیدم محمدحسین مهدویان پسازآنکه از تولید فیلم سینمایی خود بهعنوان ژنرال به دلیل عدم امکان تولید منصرف شده است قصد دارد پروژه دیگری را به سبک مجموعه مستند آخرین روزهای زمستان پیرامون زندگی شهید احمد متوسلیان بسازد.
ناگفته پیداست که اگر همان دقت و ظرافت و البته صبر و حوصله برای این مجموعه که بانام «ایستاده در غبار» معرفیشده است نیز به کار رود باید منتظر ظهور پدیده دیگری در قالب یک فیلم مستند باشیم. در این مجموعه نام یکی از مجموعههای فرهنگی آشنا به نام سازمان هنری و رسانهای اوج دیده میشود که از جوانان خوشفکر متعهد به آرمانهای امام (ره) تشکیلشده است.
همانطور که نیازمند عناصر چرخه تولید فیلم و سریال مانند تهیهکننده، فیلمساز، سرمایهگذار هستیم و برای آن تلاش میکنیم نسبت به عناصر تأثیرگذار بهگزینش فیلمها از سوی مخاطبین مانند روزنامه، مجله، منتقد و خبرنگار ... نیز باید برنامه داشته باشیم تا این آثار مانند مجموعه مستند آخرین روزهای زمستان به دلیل عدم قلمفرسایی این عوامل مورد فراموشی و غفلت قرار نگیرد. ناگفته پیداست که چشم بسیاری از مسئولین متعهد نیز به چنین قلمهایی هست و ناخودآگاه آنان را به کملطفی در مورد این آثار هدایت میکند. هرچند قابلیتهای فنی آن بیش از آثار مورد اقبال این نشریات باشد.
فراموش نشود این مجموعه مستند توانست فصل جدیدی برای تولید آثار مستند دفاع مقدس برای علاقهمندان این عرصه و دلسوزان امر باز کند که خود خدمتی مضاعف است.