تاریخ انتشار : ۲۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۷  ، 
کد خبر : ۲۸۴۷۱۸

مهندس جنگ در دفاع مقدس و درس‌هايي براي آمايش دفاعي مناطق مرزي كشور

چكيده: يكي از حساس‌ترين نقاط كشورها كه در صورت عدم آمادگي براي مقابله و عدم تجهيز مناسب، مي‌تواند در برابر مخاطرات وارده، آسيب‌پذير باشد، مناطق مرزي است. در واقع مي‌توان نقش اين مناطق براي يك كشور را در حكم پوست بدن انسان فرض نمود. چنانكه پوست بدن دچار عارضه وضايعه‌اي شود، عوارض ناشي از آن تمامي اندام را دچار ناراحتي و مشكل مي‌سازد. تجربه آسيب‌پذيري مناطق شاهدي بر اين مدعاست كه وجود زمينه‌هاي لازم و بستر مناسب و عدم پيش‌بيني‌هاي اصولي مي‌تواند موجب بروز بحران در اين مناطق گردد. لذا توجه به اين مناطق در ابعاد آمايش دفاعي از ضروريات برنامه‌ريزي‌هاي راهبردي كشور به شمار رفته و مي‌تواند ضمن افزايش قدرت دفاعي مناطق مرزي، از بروز ضايعات و خسارات بعدي در اين مناطق جلوگيري نمايد و يا دست كم موجب كاهش آنها گردد. يكي از مناسب‌ترين تجربه‌هايي كه برنامه‌ريزان طرح‌هاي آمايش دفاعي مناطق مرزي مي‌توانند به طور شايسته از آنها بهر ببرند، تجربيات حاصل از 8 سال دفاع مقدس در بخش مهندسي جنگ مي‌باشد كه در اين نوشتار به آن پرداخته شده است. با مرور اين تجربيات، اساسي‌ترين آموزه‌هاي آن استخراج و براي آمايش دفاعي مناطق مرزي پيشنهاد مي‌گردد. مهمترين اين درس‌ها عبارتند از: «توجه به تاثير ساخت عوامل كالبدي – دفاعي»، «لزوم كاربرد تركيبي عوامل طبيعي و مصنوعي در طرح‌هاي آمايش دفاعي مناطق مرزي» «تناسب استحكامات دفاعي اين مناطق با ميزان حضور جمعيت ساكن در آنها»، «توجه به ويژگي‌هاي منطقه‌اي و تناسب طرح‌هاي آمايش دفاعي با نوع توان رزمي دشمن احتمالي»، توجه به احتمال تصرف مواضع دفاعي مورد طراحي طراحي دو منظوره در زمان جنگ و صلح و توجه هم زمان به استحكام و زيبايي طرح‌هاي پيش‌بيني شده در اين مناطق، و بالاخره پيش‌بيني شبكه سلسله مراتبي مناطق مرزي در طرح‌هاي آمايش دفاعي اين مناطق».
پایگاه بصیرت / نوشته‌ي: دكتر عليرضا عندليب / عضو هيات علمي دانشگاه امام حسين(ع)
(فصلنامه مطالعات دفاعي و امنيتي - تابستان 1382 - شماره 35 - صفحه 13)
مقدمه:

اكنون كه سده بيستم را پشت سر گذشته و وارد دوران جديدي شده‌ايم، اهميت بازنگري دوباره‌ي مهم‌ترين تحولات اين قرن بيشتر مي‌شود. سده بيستم عصر دگرگوني‌هاي بنيادي در همه عرصه‌هاي زندگي بشر، از جمله عرصه‌هاي دفاعي و امنيتي بود. در اين قرن جهان شاهد وقوع جنگ‌هايي بود كه با هدف مشابه آغاز شدند و خسارت‌هاي سنگين جاني و مالي فراواني را به بار آوردند در ميان تحولات بزرگ و كوچك اين قرن جنگ‌هاي اصلي‌ترين رويدادي بود كه حساسيت دولت‌ها و ملت‌ها را برانگيخت و بسياري از مردم نسبت به آنها ابراز انزجار كردند.

در سال‌هاي پاياني اين قرن جنگ‌هاي بزرگي روي داد كه از ميان آنها مي‌توان به جنگ چچن، جنگ در يوگسلاوي سابق و دو جنگ خليج‌فارس اشاره كرد. اولين جنگ خليج‌فارس – ايران و عراق – طولاني‌ترين جنگ قرن بيستم بعد از جنگ ويتنام بود و پرهزينه‌ترين درگيري نظامي در تاريخ معاصر خاورميانه نيز محسوب مي‌شد. در اين جنگ هر دو قدرت جهاني و هم‌پيمانانشان در دوران جنگ سرد به حمايت از يك طرف جنگ – عراق- پرداختند. مهم‌ترن اينكه عدم حل و فصل‌نهايي اين جنگ با برقراري صلح ميان دو كشور ايران و عراق به همراه بسيار مسايل ديگر سبب شد تا علل آغاز چگونگي شكل‌گيري زمينه‌ها ماهيت، اهداف، نتايج و آثار جنگ‌ تا سال‌هاي مديدي همچنان مورد بحث و بررسي قرار گيرد.1

هر چند در اين جنگ اهداف تعيين شده توسط آغازگر جنگ تامين نشد، اما خسارت‌هاي جاني و مالي فراواني مسير ملت ايران در دستيابي به توسعه‌ي همه‌جانبه را سد كرد از اين رو زواياي مختلف آن بايد مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد، چرا كه اين پديده به دليل تاثيرات و پيامدهاي فراوان و نيز رابطه‌ي تنگاتنگي كه با انقلاب اسلامي دارد، بايد به درستي درك شود تا بتوان به تحليلي فراگير نسبت به انقلاب دست يافت.

تجربه جنگ تحميلي عراق عليه ايران نشان داد هر چند تمامي مناطق كشور به عنوان اجزاي يك نظام (سيستم) كمابيش متاثر از مساله‌ي جنگ مي‌شود، اما عمده‌ترين تاثيرات، چه از نظر تخريب و چه از نظر تهديدات ناشي از جنگ، متوجه مناطق مرزي است. اين امر ممكن است در جنگ‌هاي كلاسيك كه مناطق مرزي جولانگاه، اصلي جنگ‌جويان واقع مي‌شوند بيشتر قابل مشاهده باشد، اما در جنگ‌هاي مدرن كه كشورها قادرند با وجود فاصله‌ي زياد از يكديگر، با استفاده از جنگ‌افزارهاي هوايي و دريايي پيشرفته، تا اعماق قلمرو يكديگر را هدف قرار دهند. باز هم اين مناطق مرزي‌اند كه محور تاثيرات و تهديدات باقي مي‌مانند. مناطق مرزي به عنوان نماند قلمرو حاكميت و اقتدار كشور، اهميت خود را در جنگ‌هاي مدرن نيز از دست نمي‌دهند. به اين ترتيب سوالات گوناگوني در اين زمينه قابل بررسي است.

از جمله اينكه، در جنگ ايران و عراق كدام مناطق در مقابله با دشمن از آسيب‌پذيري بيشتري برخوردار بودند و چرا؟ ميزان خسارت‌هاي وارده به كدام مناطق بيشتر بود و چرا؟ آيا امكان كاهش اين آسيب‌پذيري‌ها و خسارت‌ها، پيش از وقوع جنگ وجود داشت؟ چه عواملي در ضعف بنيه دفاعي اين مناطق نقش داشته است؟ چه عواملي مي‌توانست در تقويت آمادگي دفاعي اين مناطق تاثير‌گذار باشد؟ چگونه مي‌توان توانمندي‌هاي دفاعي مناطق مورد هجوم را بگونه‌اي كه بيشترين تاثير‌گذاري را داشته باشد، افزايش داد؟ در چه صورت دشمن از حمله به مناطق مرزي منصرف مي‌گرديد؟ به عبارت ديگر وجود چه زمينه‌ها و شرايطي دشمن را تحريك به حمله نمود و آيا اين امكان وجود داشت كه از وقوع جنگ جلوگيري شود؟ و سوالاتي از اين دست كه نوشتار حاضر در پي يافتن پاسخي براي آنهاست.

همچنين در تعريف، تبيين و تحليل نقش دفاع در برابر تهاجم احتمالي به مناطق مرزي يك كشور نيز پرسش‌هاي ديگري مطرح مي‌شود كه برخي از آنها عبارتند از: چگونه بايد در مناطق مرزي دفاع كنيم؟ از چه وسايل و ابرازي براي دفاع بايد استفاده نمود؟ آيا شكل دفاع صرفا نظامي است يا به گونه ديگري نيز مي‌توان دفاع كرد؟ آيا مقوله دفاع چنان ساده است كه پاسخ به آن نيز مي‌تواند از طريق يك روش يا يك نوع ابزار صورت گيرد يا نيازمند بكارگيري روش‌هاي پيچيده و تركيبي از طريق شناخت ابعاد گوناگون و متنوع دفاعي است؟

ملاحظه مي‌شود كه در فرآيند پاسخ‌گويي به اين پرسش‌ها تحقق امر دفاع و دست‌يابي به امنيت در مناطق مرزي با استفاده از ابزار فيزيكي و سخت‌افزاري و مبارزه مستقيم با عامل تهديد نظامي و امنيتي يكي از راه‌كارهاي ممكن و لازم ولي تا كافي است بنابراين با توجه به قابليت انواع برنامه‌ريزي‌ها و طراحي‌ها،‌ آيا راه‌كارهاي ديگري مي‌توان بكار بست كه غير از اتكاي صرف به شيوه‌هاي نظامي، بتوان به مقوله دفاع در مناطق مرزي پاسخ داد؟ چگونه و تحت چه شرايطي اين كار امكان‌پذير است؟

يافته‌هاي اوليه2 در پاسخ به اين پرسش‌ها نشان مي‌دهد مساله‌ي دفاع در مناطق مرزي را نمي‌توان امري مجرد و جداي از مسايل و خصوصيات ديگري كه در مناطق مرزي موجود است در نظر گرفت. زيرا در اين صورت شناخت درست، كافي و علمي اين مساله حاصل نمي‌شود. بنابراين مقوله دفاع و امنيت در مناطق مرزي (كه عمده‌ترين تهديدات نظامي و امنيتي از سوي كشور و يا كشورهاي هم‌جوار عليه تمايمت ارضي از طريق اين مناطق صورت مي‌گيرد) بايد در درون كل نظام (سيستم) برنامه‌ريزي توسعه و امنيت مناطق مرزي و در چگونگي ارتباط آن با توسعه و امنيت ملي مورد مطالعه قرار گيرد و تمام ابعاد گسترده آن نيز لحاظ شود. به اين ترتيب تبيين درست و همه سو نگرانه آمايش دفاعي مناطق مرزي مي‌تواند در برابر تهاجم احتمالي به يك كشور، موجب كاهش تهديدات و آسيب‌پذيري‌ها و در مواردي پيش‌گيري از وقوع تهاجم گردد.

اين نوشتار تلاش نموده است تا در راستاي تكميل مطالعات مرتبط با آمايش مناطق مرزي، به بخش موضوعات مرتبط با آمايش‌ دفاعي اين مناطق بپردازد و با بهره‌گيري از تجربيات مهندسي جنگ در 8 سال دفاع مقدسف به انجام طرح‌ريزيهاي دفاعي اين مناطق غنابخشد بديهي است در اين مقاله به تمامي ابعاد گوناگون آمايش مناطق مرزي پرداخته نشده است و صرفا بخشي از مباني طراحي «كالبدي – دفاعي» اين مناطق مورد توجه قرار گرفته است.

شايان ذكر است، اين نوشتار با استناد به مطالعات انجام شده توسط نگارنده به ويژه نوشته‌اي با عنوان «بررسي اجمالي مهندسي رزمي در 8 سال دفاع مقدس» در كتاب «نگاهي به مهندسي ساختمان و معماري معاصر ايران» كه بدون ذكر نام به چاپ رسيده است و همچنين مطالعات تكميلي در اين باره و مطالعات مرتبط با آمايش مناطق مرزي به ويژه رساله‌ دكتري نگارنده انجام شده است.

به اين ترتيب پس از مرور كلي مقوله جنگ تحميلي و اشاره و به اصول و مباني حاكم بر عرصه‌هاي دفاع مقدس به سير تكاملي مهندسي جنگ و نقش‌هاي گوناگون آن طي اين دوران اشاره شده است و سپس با استفاده از تجربيات مهندسي جنگ شامل اقدامات «مهندسي دفاع» و «مهندسي هجوم» درس‌هايي به منظور بهره‌برداري در طرح‌ها و برنامه‌ريزي‌هاي آمايش دفاعي مناطق مرزي پيشنهاد شده است.

مهندسي جنگ و جنگ مهندسي در 8 سال دفاع مقدس

بررسي فعاليت‌هاي مهندسي جنگ و ميزان نقش و اهميت آن در چارچوب مطالعات مربوط به دوران 8 ساله‌ي دفاع مقدس يكي از تجربيات موفق فعاليت‌هاي مهندسي پس از پيروزي انقلاب اسلامي و قبل از آن، به طور عام و در حوزه مطالعات دفاعي و امنيتي اين دوره به مفهوم خاص خود، به شمار مي‌رود. در اين دوره انجام پيچيده‌ترين طرح‌ها و مخاطره‌آميزه‌ترين اقدامات فني در شرايطي به اجرا در آمده است كه طراحان و مجريان با انواع و اقسام محدوديت‌ها مواجه بوده‌اند. اين محدوديت‌ها شامل ابعاد زماني، محيطي، فيزيكي، جغرافيايي تاكتيكي و يا حتي استراتژيكي بوده است.

انجام سخت‌ترين طرح‌هاي مهندسي در شرايط آتش‌باران‌هاي دشمن، شرايط دشوار آب و هوايي (بسيار سرد و يا بسيار گرم)، وجود جغرافيايي طبيعي متنوع، اعم از مقابله، عبور يا دفاع در كوه‌هاي صعب‌العبور يا رودخانه‌هاي بزرگ، زمين‌هاي رمل و با تلاقي از جمله محدوديت‌هاي فوق مي‌باشد. همچنين مقابله با اقدامات و فعاليت‌هاي مهندسي دشمن كه بعضا به فناوري‌هاي برتر نيز مجهز و مسلح بود و در نتيجه رودررويي با محيط فيزيكي آماده شده توسط ابزار آلات و نيروهاي فراوان مهندسي جنگ دشمن، عملا نوعي از «جنگ مهندسي» در طرف نبرد را به نمايش گذاشت.

جنگي كه در يك سو خبره‌ترين طراحان، كارشناسان و مستشاران سراسر دنيا به خدمت گرفته شده و با كامل‌ترين تجهيزات و تسليحات مهندسي پشتيباني شده و در عين حال برخوردار از نيروي فشار فرماندهي و مافوق ناگزير از انجام فعاليت‌هاي سخت بودند و در سوي ديگر، متخصصان طراحان و ايثارگراني كه بدون پشتوانه خارجي، متكي بر «انگيزه‌هاي ايماني و الهي»، در پي «پاسخ به نياز دفاع» با سلاح «دانش‌ نظري و علم تخصصي» و مجهز به «پشتوانه تجربه» و برخوردار از قوه «ابتكار» و «نيروي خستگي‌ناپذير» به جنگ مهندسي دشمن رفته بودند.

به اين ترتيب جنگ تحميلي عراق عليه ايران را بايد واجد خصوصياتي منحصر به فرد دانست. شناخت خصوصيات و ويژگي‌هاي حاكم بر فضاي كلي نبود به طور عام، از يك سو و شناخت اصول و مباني حاكم بر فضاي مهندسي جنگ به طور خاص، از سوي ديگر، داراي اهميت ويژه مي‌باشد.

ارتش متجاوز در نخستين روزهاي هجوم موفق به اشغال بخش وسيعي از اراضي ميهن اسلامي شد ولي پس از گذشت زماني كوتاه و با حضور نيروهاي مردمي به همراه نيروهاي مسلح در صحنه‌هاي دفاع مقدس، با استيصال در مراحل اوليه هجوم متوقف شد.

پس از مواجهه با مقاومت، قواي مهاجم در پي تثبيت اراضي اشغالي برآمد و با بهره‌گيري از موانع طبيعي و ايجاد موانع مصنوعي و با به كارگيري تجهيزات مهندسي پيشرفته، به تقويت روزافزون مواضع دفاعي اقدام كرد. از اين پس رزمندگان با هدف «دفع تجاوز»، «بيرون راندن مهاجمين از خاك جمهوري اسلامي»، «بازپس‌گيري مناطق اشغالي» و «تضمين و تثبيت استقلال سياسي» وارد عمل شدند.

در يك جمع‌بندي كلي مي‌توان گفت، نيروهاي مسلح، يك «تجربه تاريخي، آرماني، علمي و علمي» را در كليتي به نام «دفاع مقدس» به نمايش گذاشتند. تجربه‌اي كه واجد خصوصيات و «جنگ انقلابي» بود و توسط ارتشي انقلابي – آرماني متولد شده و به منصه‌ي ظهور رسيد.

اصول و مباني حاكم بر عرصه‌هاي دفاع مقدس

با توجه به آنچه بيان گرديد مي‌توان برخي از خصوصيات و ويژگي‌هايي كه هم زمان در كليت سازمان رزم دفاع مقدس در ابعاد گوناگون رزمي، علمي و مهندسي متبلور بوده است را به عنوان اصول و مباني حاكم بر دفاع مقدس، به صورت زير جمع‌بندي نمود:3

‌1. ابتكار و خلاقيت: اولين ويژگي يا اصل حاكم بر نبرد در كليت دفاع مقدس، نهادينه كردن ابتكار و رقابت براي ارائه طرح‌هاي مبتكرانه و ايجاد فضاي سرشار از فكر، علم و عمل در ابعاد طرح‌ريزي‌هاي تاكتيكي يا استراتژيكي و تدوين دكترين و استراتژي مشخص (و نه ديكته شده) بوده است. به عبارت ديگر اصالت دادن به تاثير تفكرات انقلابي و نوآورانه بر تفكرات كلاسيك، سنتي و قالبي وارادتي، اصل مورد قبول و عمل فرماندهان و دست اندركاران نبرد بود.

‌2. پويايي: دومين ويژگي يا اصل حاكم بر سازمان اداره نبرد، انجام سه ماموريت همزمان دفاع، سازماندهي و توسعه بود، به نحوي كه هيچ يك را به نفع ديگري حذف نمي‌كرد.

‌3. حفاظت، قريب و غافلگيري استراتژيك: اين خصوصيت، شعار دفاع مقدس با تمام ابعاد آن در همه عرصه‌ها به ويژه اقدامات مهندسي در طول جنگ تحميلي بود. چنانچه بجز در موارد استثنايي در طور تاريخ نبرد 8 ساله، در مكان، زمان و به نحوي جنگيديم كه خود انتخاب كرديم، نه اينكه نيروي متعارض بر ما تحميل كند، بنابراين در ارتباط با هر سه موضوع، نگرشي ابتكاري مطرح بود.

‌4. سازماندهي مردمي: خصوصيت نو‌آوري مهم ديگر ما كه به عنوان اصلي اساسي در طول دوران دفاع مقدس مطرح بود، سازماندهي مردمي با تعميم قدرت رزمي و پشتيباني آن از محدوده نيروهاي مسلح به سطح ملي بود. در حقيقت دفاع از حالت واحدهاي موظف به يك عزم ملي تبديل شد و اراده حضرت امام با بسيج توانمندي‌هاي فكري، تخصصي و با پشتوانه‌هاي ايماني شكل‌ عيني و عملي به خود مي‌گرفت.

‌5. انعطاف‌پذيري سريع: اين خصوصيت عبارت بود از كسب قابليت‌هاي منعطف كه متناسب با فضاي نبرد در مناطق مختلف عملياتي به كار آيد به نحوي كه كارآيي آن دسته از مقدورات برتري‌دهنده دشمن را به حد حداقل ممكن برساند.

‌6. فرماندهي در صحنه: اصل مهم ديگر حاكم، فرماندهي و مديريت در صحنه با خصلت انقلابي بود، به نحوي كه سخت‌ترين اقدامات در شوارترين صحنه‌ها، با حضور مسئولان اصلي و مديريت نزديك آنها صورت مي‌گرفت. به همين اعتبار نقش فرماندهي و مديريت رزم در واحدهاي عملياتي، مهندسي جنگ و واحدهاي ديگر واجد خصوصيات ويژه اخلاقي، شجاعت، ابتكار، انديشه، علم و عمل انقلابي بود.

سير تكامل مهندسي جنگ و نقش آن در دفاع مقدس

جنگ تحميلي، برخوردار از ماهيتي آرماني و انقلابي بود، لذا استراتژي آن نيز با استراتژي دشمن و استراتژي جنگ‌هاي مشابه كاملا متفاوت بود. به همين سبب استراتژي حاكم بر فضاي طرح‌‌ريزي، سازماندهي و اجراي فعاليت‌هاي مهندسي جنگ نيز داراي چنين ماهيتي بود كه به برخي از آنها اشاره خواهد شد.

براساس شواهد و مدارك، مهندسي رزمي در مراحل مختلف دفاع مقدس داراي نقش موثر بوده ست4، ليكن اين نقش به تناسب شرايط نبرد داراي شدت و ضعف بود. چنان كه از اسناد موجود بر مي‌آيد، به طور كلي و بدون توجه به برخي استثناها، مهندسي نيروهاي مسلح تا قبل از انقلاب به عنوان يك امر فرعي محسوب مي‌شد و در حاشيه‌ي آتش‌توپخانه و تانك، پياده نظام و سواره نظام و سواره نظام اجراي ماموريت مي‌كرد. در جنگ تحميلي عراق عليه ايران جايگاه مهندسي رزم در نيروهاي مسلح به تبع شرايط خاص جنگ تغيير كرد و در تمامي مراحل نبرد شامل مراحل ابتدايي و انجام اقدامات اوليه تا سخت سنگر، احداث خاكريز و جاده و ساخت پل و نظاير آن داراي نقش فعال و تعيين‌كننده گرديد. مهندسي رزم داراي كاركرد چند منظوره و چندگانه گرديد كه مي‌توانست با قابليت‌هاي انعطاف‌پذير در هر صحنه‌اي حاضر و به تناسب شرايط آن به نيازمندي‌هاي پاسخ در خور ارايه نمايد.

به اين ترتيب به رغم نبود تجربه كافي در اين زمينه، محدوديت‌هاي سخت‌افزاري و فقدان سازمان مناسب، مهندسي جنگ توانست سير صعودي و پيشرفت خود را به موازات مراحل مختلف نبرد طي نموده و روز به ‌روز داراي نقش فعال‌تر و حضوري مثمرثمر‌تر در عرصه‌هاي مختلف دفاع مقدس گردد. به صورتي كه توانست در برخي عمليات‌ها، مانند فتح‌المبين، همچون لشكرهاي رزمي، داراي نقش تعيين‌كننده شود. همچنين در بسياري موارد ديگر نيز توانست خلا ناشي از كمبود لشكرهاي عملياتي را جبران نموده و يا در نقش خط‌شكن آنها اقدام نمايد.

به علاوه اقدامات مهندسي مي‌توانست در مناطقي نقش علمياتي فريب را ايفا كند و با انجام فعاليت‌هايي دشمن را به سوي ديگر و جبهه‌اي غير واقعي متوجه سازد علاوه بر اين‌ها مهندسي توانست در برخي از عمليات‌ها مانند فتح‌‌المبين و والفجر 8 به صورت يك عمليات پشتيباني نيروهاي رزمنده وارد عمل شده و مسئوليت انتقال و عبور از موانع سخت كوهستاني و آبي را عهده گيرد.

در يك رويكرد كلي فعاليت‌هاي مهندسي جنگ را مي‌توان به دو بخش عمده مهندسي دفاع و مهندسي هجوم تقسيم نمود. مهندسي دفاع به منظور فراهم كردن شرايط مناسب براي تامين پشتيباني‌هاي لازم و حمايت‌هاي فيزيكي در موقعيت‌هاي دفاعي جبهه‌هاي نبرد، از طريق ايجاد دسترسي‌هاي مناسب و ساخت استحكامات لازم و مهندسي هجوم، به منظور ايفاي همين نقش در مراحل به دشمن به عنوان يك واحد عمل‌كننده رزمي بود و هم پاي ديگر نيروهاي عمل‌كننده عمل كرد. از منظر ديگر نقش مهندسي جنگ را مي‌توان به سه مرحله ي ماموريت تقسيم نمود:

نخست: اقدامات قبل از عمليات يا "مهندسي آماده‌سازي" كه شامل احداث و ترميم جاده‌هاي پشتيباني، ساخت مواضع و سكوهاي آتش، احداث استحكامات و ساخت بيمارستان‌هاي صحرايي، قرارگاه‌هاي عملياتي، زاغه‌هاي مهمات و پيش‌بيني‌هاي لازم جهت مراحل بعدي عمليات مانند آمادگي نصب پل و عبور از كانال‌ها و موانع مصنوعي دشمن و نظاير آن بود.

دوم: اقدامات حين عمليات يا "مهندسي رزمي" كه شامل اقداماتي از قبيل احداث معابر در ميادين مين احداث شده دشمن، ايجاد موانع و مواضع تعجيلي و تاخيري در حركت نيروها مانند خاكريز، جاده‌هاي موقتي پشت خطوط مقدم جبهه و احداث استحكامات در خط، احداث پل‌هاي عبور و نظاير آن است.

سوم: اقدامات بعد از عمليات "مهندسي پشتيباني رزمي" كه شامل اقداماتي از قبيل تكميل و تحكيم مواضع دفاعي، جاده‌ها، استحكامات يا ايجاد موانع جديد و نظير آن است.

براساس آنچه گفته شد مي‌توان سه نوع جنگ مهندسي را در هر يك از مراحل پيش‌ گفته در دفاع مقدس به شرح زير بيان نمود:

‌1. جنگ مهندسي يا مهندسي دشمن، شامل جنگ با موانع مصنوعي ايجاد شده توسط مهندسي جنگ دشمن و ايجاد تسهيلات عبور از زمين مسلح به انواع ميادين مين، كانال، سيم خاردار، خاكريز، دژهاي مستحكم و ديگر موانع گسترده آبي دشمن، اين نوع جنگ عمدتا در وضعيت مهندسي همجوم و در شرايط حين و بعد از عمليات موضوعيت و عينيت مي‌يابد.

‌2. جنگ مهندسي با موانع طبيعي، شامل فراهم ساختن شرايط عبور از اين موانع، يا در حيطه نيروهاي خودي قرار دادن آنها، همچون عبور از ارتفاعات سخت و صعب‌العبور يا با تلاق‌ها، ني‌زارها، بيابان‌هاي رملي يا ايجاد تسهيلات دفاعي در آن. اين نوع جنگ مي‌تواند در مهندسي دفاعي موضعيت و عينيت يابد. همچنين مي‌تواند در مهندسي هجوم و در وضعيت قبل، حين و بعد از عمليات نيز كاربرد داشته باشد.

‌3. جنگ مهندسي با هجوم دشمن شامل فراهم ساختن شرايط نسبتا امن در مقابله و دفاع در برابر هجوم دشمن و كاهش تاثير سلاح‌هاي آتش‌بازي. اين نوع جنگ عمدتا در وضعيت مهندسي دفاع موضوعيت مي‌يابد.

همانطور كه مشاهده مي‌شود اقدامات و فعاليت‌هاي مهندسي جنگ در شرايط بحراني و درگيري صحنه‌هاي نبرد قابل فهم است. وجوه مهندسي جنگ در بسياري موارد به دليل غير قابل پيش‌بيني بودن محيط از نظر زمان و مكان و امكانات در اختيار طرف مقابل است و اين در حالي است كه تعدد بروز حوادث غير مترقبه ناشي از تغيير تاكتيك نبرد خودي يا دشمن و تغيير در پيش فرض‌هاي عمليات نيز موجب تغييرات اساسي در انجام فعاليت‌هاي آن مي‌گردد. به اين دليل و نيز قابليت تغيير و انعطاف در زمان اندك، مطابق با شرايط و مقتضيات عمليات، مهندسي جنگ اهميت ويژه‌اي مي‌يابد. به عبارت ديگر مهندسي جنگ برخلاف مهندسي غيرنظامي كه عموما داراي ماهيتي ايستا و شرايط ثابت و قابل پيش‌بيني است، در بيشتر موارد داراي ماهيتي پويا، شرايط غير ثابت و غير قابل پيش‌بيني است.

در مواجهه با چنين شرايط دشوار و استثنايي ميدان نبرد، طراحان، متخصصان و مجريان طرح‌هاي مهندسي جنگ توانستند با درك نيازمندي‌هاي دفاع، به نيازهاي دفاع مقدس پاسخ مناسب دهند. انگيزه و پويايي آنها موجب شد شكاف بين علم، فن، تجربه و ايمان به شايستگي پر شده و كار آمدي اين بخش در صحنه جنگ قابل اعتنا باشد

برخي از درس‌ها و تجربه‌هاي آموختي مهندسي جنگ براي آمايش‌ دفاعي مناطق مرزي

تجربيات مهندسي جنگ در 8 سال دفاع مقدس و درس‌هاي حاصل از آن مي‌تواند تاثيرات و تحولات قابل توجهي در عرصه طرح‌ريزي و برنامه‌ريزي دفاعي داشته باشد. اين تجربه‌گر چه در مقوله آمايش دفاعي از وضعيت كاملا يكساني برخوردار نيست، ليكن وجوه اشتراكي را مي‌توان بين آنها شناسايي نمود. اين وجوه كه عمدتا به بخش ملاحظات دفاعي در حوزه مباحث تاكتيكي و نحوه برخورد استفاده از موانع طبيعي و مصنوعي باز مي‌گردد، شامل عوامل جغرافيايي خواهد بود، زيرا اين عوامل بيشتر بر ملاحظات دفاعي – تاكتيكي موثرند.

بنابراين از اين رهگذر مي‌توان تجارب ارزنده‌‌اي را مورد استفاده قرار داد. شايان ذكر است در طرح‌ريزي آمايش دفاعي مناطق مرزي دو حوزه استراتژيكي و تاكتيكي5 بايد مورد توجه قرار گيرد. حوزه استراتژيكي عمدتا به محدوده امور سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و برنامه‌ريزي‌هاي كلان‌ دفاعي و امنيتي باز مي‌گردد كه در آن پيش‌بيني‌ها لازم بايد صورت پذيرد كه در اين نوشتار صرفا به آن اشاره شده است.

‌- شناخت صحيح و دقيق استراتژي‌هاي بلند مدت قدرت‌هاي جهاني و كشورهاي همسايه

‌- داشتن آمادگي دائمي و دفاعي و لزوم قدرتمندي‌ نظامي

‌- شناخت موقعيت مناطق مختلف كشور به ويژه در مناطق مرزي و پيش‌بيني مقابله با نوع تهديدات و بكارگيري انواع تمهيدات لازم

‌- توجه به حركات دشمنان در ايجاد اغتشاش و بحران در شهرها و مناطق مرزي و افزايش روحيه و توان مقاومت مرزنشينان

‌- پيش‌بيني تمهيدات لازم جهت كاهش، عدم تعادل‌هاي منطقه‌اي مناطق مرزي و ساير مناطق كشور

‌- هماهنگي برنامه‌هاي عمراني و دفاعي در مناطق مرزي

علاون بر موارد مذكور اقدامات تكميلي ديگري را بايد در حوزه مباحث تاكتيكي، در طرح‌هاي آمايش دفاع مناطق مرزي انجام داد كه تجربيات مهندسي جنگ عمدتا در اين بخش مي‌تواند مورد بهره‌بر‌داري و استفاده قرار گيرد، اين اقدامات به شرح ذيل است:

‌1- تاثيرات ناشي از ساخت عوامل كالبدي، مانند احداث خاكريز و ساخت استحكامات و جاده‌هاي دسترسي به خطوط مقدم و نظير آن، در افزايش قدرت مقابله و پايداري خطوط دفاعي و كاهش خسارات و ضايعات، اين كار نه تنها باعث شكست روحيه دشمن مي‌گردد، بلكه موجب تقويت روحيه نيروهاي خودي مي‌شود. لذا به نظر مي‌رسد طر‌ح‌ريزي و ساخت اين عوامل، متناسب با شرايط ويژه مناطق مرزي كشور در تقويت قدرت دفاعي اين مناطق موثر باشد (منظور از ساخت اين عوامل صرفا برج و بارو نيست) از اين رو شايسته است اقدامات لازم در جهت ساخت تاسيسات كالبدي در شرايط غير جنگي و آرامش نسبي صورت گيرد. زيرا كه هنگام وقوع بحران امكان عمل مفيد كاهش خواهد يافت. به عبارت ديگر بخشي از اقدامات دفاعي يابد قبل از وقوع بحران و عمليات دشمن به اجرا درآيد.

‌2. اقدامات مهندسي جنگ در شرايطي كه امكان‌بهره‌گيري همزمان از عوامل طبيعي و مصنوعي در برقراري خطوط دفاعي وجود داشته باشد و نسبت به شرايط مشابه كه هر يك از اين عوامل به تنهايي به كارگرفته مي‌شود موثرتر و قابل اطمينان‌تر باشد. از اين جهت به نظر مي‌رسد تركيب و تلفيق هماهنگ و متناسب عوامل فوق با يكديگر باعث افزايش قدرت دفاعي و پايداري مناطق مرزي شده و موجب ايجاد پراكندگي در نيروي‌هاي دشمن هنگام حمله به اين مناطق مي‌گردد. لذا شناسايي دقيق اين مناطق از نقطه نظر عوامل طبيعي و جغرافيايي و همچنين قابليت‌هاي اجرايي و ايجاد عوامل مصنوعي حائز اهميت است.

‌3. ساخت استحكامات و خطوط دفاعي متناسب با تعداد نيروها و سازمان رزم مقابله‌كننده با هجوم دشمن، يكي از مهم‌ترين فرازهاي تاريخي نظامي جنگ 8 ساله به شمار مي‌رود به عبارت ديگر تركيب هماهنگ تعداد نيروهاي رزمي با كميت و كيفيت استحكامات خطوط دفاعي مورد توجه قرار مي‌گرفت و هر يك از آنها مي‌توانست خلا وجود عامل ديگر را مرتفع سازد. در حقيقت هر يك از اين دو عامل مكمل ديگري به شمار مي‌رفت، در اين حالت قدرت دفاعي خطوط مقدم افزايش مي‌يافت. از همين رو به نظر مي‌رسد در طرح‌ريزي آمايش دفاعي مناطق مرزي بايد ميان ميزان حضور جمعيت مرز‌نشين و نحوه آرايش استحكامات دفاعي اين مناطق تناسب و تركيب متعادلي برقرار كرد.

‌4. نوع اقدامات مهندسي جنگ در پيش‌بيني‌هاي دفاعي متناسب با سازمان و تجهيزات و توان رزم دشمن اعم از رزمي، پشتيباني و مهندسي كه اين پيش‌بيني‌ها مي‌توانست باعث كاهش قدرت هجومي دشمن و فلج شدن ساختار آن گردد. طرح آمايش‌ دفاعي در مناطق مرزي مي‌تواند با توجه به ويژگي‌هاي مختلف منطقه‌اي در تلفيق نيروها و استحكامات دفاعي خودي و همچنين با توجه به نوع سلاح و تجهيزات و ساختار رزمي دشمن احتمالي مورد توجه قرار گيرد. در صورت بي‌توجهي به اين مهم نه تنها دشمن قادر به هجوم موفق به اين مناطق خواهد شد، بلكه باعث اتكاي كاذب به قدرت دفاعي خود نيز مي‌گردد.

‌5. برخي از اقدامات مهندسي جنگ به ويژه شبكه‌هاي ارتباطي و خطوط جاده‌اي كه در زمان جنگ احداث مي‌گردد، بعد از پايان جنگ نيز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. به اين منظور در برنامه‌ريزي و طرح‌ريزي آمايش دفاعي مناطق مرزي مناسب است به اين امر توجه ويژه شود كه پيش‌بيني‌هاي مهندسي به صورت دو منظوره انجام گيرد، به گونه‌اي كه حتي‌المقدور امكان بهره‌برداري دوزمانه، جنگ و صلح از آنها فراهم گردد.

‌6. يكي از ويژگي‌هاي مثبت و روحيه‌بخش اقدامات مهندسي جنگ به ويژه در بخش مهندسي دفاع، ساخت استحكامات و مواضع با دو ويژگي استحكام و زيبايي بود. به عبارت ديگر در شرايطي كه امكان ساخت يك موضع دفاعي محكم و در عين حال زيبا فراهم بود طراحان و مجريان، اين وضعيت را نسبت به شرايطي كه صرفا استحكام مورد توجه قرار گيرد ترجيح مي‌دادند. به اين ترتيب به نظر مي‌رسد ساخت مجتمع‌هاي زيستي مرزي و اصولا هر گونه تاسيسات كالبدي در اين مناطق مي‌تواند با توجه به اين دو خصوصيت يعني مستحكم، مقاوم، سبز و خرم، زيبا و يا به عبارت ديگر پايدار، قابل دفاع و آباد‌ طراحي و اجرا گردد.

‌7. وجود سلسله مراتب تعريف شده ميان نقاط كليدي و قرارگاه‌هاي اصلي با نقاط فرعي و قرارگاه‌هاي عملياتي ديگر يا مواضع پشتيباني، تداركاتي كه با توجه به وضعيت موجود شبكه‌هاي ارتباطي در مناطق مختلف توسط طراحان جنگ، به كمك متخصصان و مجريان مهندسي صورت مي‌پذيرد و باعث تسهيل در ترددها و پيش‌گيري‌ از ضايعات و خسارات بيشتر و همچنين افزايش قدرت مانور در دفاع مي‌گردد. به اين سبب به نظر مي‌رسد شناخت نقاط ثقل و مركز اصلي در ايجاد با تقويت شبكه‌هاي ارتباطي موجود در طرح‌ريزي آمايش دفاعي مناطق مرزي داراي اهميت ويژه‌اي باشد، چرا كه اين نقاط مي‌تواند تا حدود زيادي در تعيين ساختار كلي دفاعي اين مناطق تاثير‌گذار باشد.

منابع:

‌1- عليرضا عندليب، نظريه‌ پايه و اصول آمايش مناطق مرزي جمهوري اسلامي ايران، تهران: انتشارات دوره عالي جنگ، 1380

‌2- عليرضا عندليب، آمايش مناطق مرزي با تاكيد بر ملاحظات امنيتي – دفاعي، مطالعه مورد خوزستان، رساله دكتري شهرسازي دانشگاه تهران 1379،

‌3- در اين جا برخي تحليل‌هاي ارايه شده مرتبط توسط دريادار علي شمخاني در دوران فرماندهي وقت نيروي زميني سپاه مورد بهره‌‌برداري قرار گرفته است.

‌4- عليرضا عندليب؛ بررسي اجمال مهندسي رزمي در 8 سال دفاع مقدس در نگاهي به مهندسي ساختمان و معماري معاصر ايران وزارت مسكن و شهرسازي، 1377 (اين نوشتار بدون ذكر نام به چاپ رسيده است).

‌5- محمدمناف‌پور ديزجي و ناصر يزداني، بررسي مسائل دفاعي شهر، شهرسازي مهران، پايان‌نامه كارشناسي ارشد شهر‌سازي، دانشگاه تهران 1371.

ش.د820351ف

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات