اجرای طرح تشکیل ائتلاف نظامی- تکفیری در منطقه به معنای دعوت محور مقاومت به یک چالش بزرگ است. چالشی که ایران و محور مقاومت ناچار به مقابله با آن هستند و محور غربی- عربی منطقه نیز در دستگاه محاسباتی خود هزینه این اقدام را برای ایران و محور مقاومت بسیار بالا می داند.
پایگاه بصیرت: سه شنبه هفته گذشته بود که محمد بن سلمان وزیر دفاع عربستان سعودی خبر از تشکیل ائتلاف اسلامی مبارزه با تروریسم داد. ایده اولیه تشکیل ائتلاف نظامی سنی- عربی در منطقه برای مبارزه با تروریسم را اولین بار انگلیس مطرح کرد. این ایده سپس توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از آن با مقامات سعودی در میان گذاشته شد.
به عنوان مثال سناتور جان مک کین مسوول کمیته ی نظامی کنگره آمریکا ده روز قبل از اعلام تشکیل این ائتلاف جدید از سوی عربستان از ضرورت تشکیل نیروی 100 هزار نفری نظامی از کشورهای سنی در منطقه سخن گفت تا در کنار 10 هزار نظامی آمریکایی که راهی منطقه خواهند شد، در امر مبارزه با داعش مشارکت داشته باشند. تشکیل این ائتلاف درپی اظهارات مک کین نشان می دهد که آمریکایی ها برای این ائتلاف ماموریت ها و وظایف دیگری در نظر گرفته اند که به مرور زمان برملا خواهد شد. پس از روند مذکور، ایده ی فوق از سوی آل سعود به فاز اجرا منتقل شد و متعاقب آن محمد بن سلمان در یک نشست خبری در ریاض از تشکیل " ائتلاف نظامی اسلامی برای مبارزه با تروریسم " خبر داد.
واکاوی ابعاد تشکیل ائتلاف نظامی در منطقه:
تشکیل این ائتلاف را می توان یک راهبرد جدید برای مدیریت منطقه غرب آسیا از سوی غرب دانست. راهبردی که عربستان سعودی محور آن است و سایر کشورهای کوچک و بی تاثیر و یا کم اثر منطقه هم جرئی از قطعات تشکیل دهنده این راهبرد کلان به شمار می آیند. در این میان می بایستی با تحلیل دقیق تر ماجرا، به نیت اصلی تشکیل دهندگان این ائتلاف پی برد.
در نگاه اول به نظر می رسد تشکیل این ائتلاف با هدف اعتبار بخشی و قابلیت بخشی به عربستان برای رقابت های منطقه ای صورت گرفته باشد تا جبرانی برشکست های سیاسی نظامی آل سعود در یمن باشد. حاصل حملات سنگین هوایی 9ماهه به یمن برای عربستان چیزی جز تقویت قدرت سیاسی و نظامی انصارالله در یمن و ایجاد مشروعیت داخلی و خارجی برای محور مقاومت یمنی نیست. از سوی دیگر واکنش های نظامی یمن همچون به رخ کشیدن قدرت موشکی خود به این تجاوز تاکنون دور از انتظار عربستان و همپیمانانش بود و در نتیجه عقب نشینی از حمله زمینی و نشستن بر سر میز مذاکرات آتش بس نشان دهنده پذیرش شکست در مقابل انصارالله است. بنابراین برای جلوگیری از شکست های سنگین تر و ناکامی های بیشتر، عربستان پیشنهاد تشکیل این ائتلاف را داد تا از آن برای مقابله با انصار الله و نیروهای مردمی یمن نیز استفاده کند.
در نگاه دوم با توجه به پشت صحنه ی ائتلاف، به نظر می رسد تشکیل آن پوششی برای پوست اندازی تروریسم تکفیری به خصوص از نوع داعشی آن است که از نظر آمریکا و متحدانش، تاریخ مصرف رویکرد فعلی آن تمام شده است. این گزاره بیانگر این نکته است که موجودیت داعش به چند دلیل در حال نابودی است و دیگر کارکرد گذشته را ندارد. بزرگترین کارکرد داعش از دیدگاه خالقان آن پیدایش یک حکومت تروریستی- تکفیری در منطقه غرب آسیا و درست در نقطه استراتژیک محور مقاومت برای مقابله، تضعیف و در نهایت افول محور مقاومت در منطقه از طریق نابودی شاهراه های ارتباطی بود. برای فهم این مساله کافی است، به اظهارات «جان بولتون»، یکی از بارزترین عقاب های نئو محافظه کار آمریکا نگاهی بیاندازیم که در یکی از مقالاتش در روزنامه نیویورک تایمز از حتمیت تاسیس کشوری سنی در مناطق تحت تصرف داعش در شرق سوریه و غرب عراق به موازات دولت شیعی که بر عراق حاکم است، سخن می گوید. اما وضعیت این روزهای داعش بیانگر شرایط دیگری است.
تفاهم سیاسی دولت سوریه با برخی گروه های مسلح برای اتش بس، پیروزی های راهبردی مقاومت در شهر راهبردی حلب، ورود مستقیم روسیه به عرصه جنگ، تضعیف شدید مالی گروه داعش از طریق بستن گلوگاه های اقتصادی آن همچون استخراج و فروش نفت، بی اثر شدن تبلیغات روانی از طریق انتشار ویدئوهای خشن به دلیل اشباع افکار عمومی از آن، تغییر دیدگاه اکثریت ملل مسلمان به این گروه از یک گروه جهادی به یک سازمان تروریستی خشن و از همه مهم تر ناتوانی در تشکیل و تثبیت یک مدل حکومتی در مناطق تحت سیطره نشانه ها و عواملی هستند که باعث شده اند داعش کارکردهای مدنظر سابق را از دست بدهد. این موضوع باعث می شود که داعش به مرور به سرنوشت القاعده دچار شود یعنی تبدیل به یک سازمان مخفی تروریستی در جهان شده و از عرصه تشکیل قلمرو سرزمینی و حاکمیتی عقب نشینی نماید. همچنین انتشار گزارشهایی مبنی بر سفر ابوبکر البغدادی به شمال آفریقا و بیعت بوکوحرام با وی را میتوان کوچ داعش از غرب آسیا به آفریقا دانست.
همه این عوامل سبب شده است تا محور غربی- عربی منطقه به فکر جایگزین مناسب داعش برای تحقق ایده یک حکومت تکفیری در منطقه برای اضمحلال محور مقاومت باشد. بنابراین میتوان تشکیل ائتلاف اسلامی مبارزه با تروریسم را پوششی از سوی آمریکا برای به کارگیری پتانسیل داعش و سایر گروه های تکفیری در خدمت طرح ائتلاف جدید سعودی در مناطق آزاد شده از سیطره داعش دانست تا پیش زمینه تشکیل کشور سنی مورد نظر فراهم گردد.
از اهداف فرعی این ائتلاف نظامی تکفیری می توان به تاثیر گذاری بر رفتار ایران، محور مقاومت و روسیه در منطقه اشاره کرد. بدون تردید اعلام تشکیل ائتلاف جدید از سوی عربستان سعودی با اطلاع آمریکایی ها بوده است که از ورود روسیه به عرصه منطقه و تاثیر بر معادلات آن و تشکیل ائتلافی راهبردی با ایران و محور مقاومت برای مقابله با طرح آمریکا در منطقه احساس نگرانی می کند. حضور مستقیم در سوریه و افزایش احتمال کمک راهبردی به عراق از سوی روسیه به معنای نقش آفرینی بازیگری قدرتمند و جایگزین آمریکا در این کشور هاست. به نظر میرسد عواقب ژئوپلیتیک عدم واکنش مناسب روسیه در قبال حمله آمریکا به لیبی سبب شده است تا این کشور این اشتباه را در سوریه و عراق تکرار نکند. بنابراین تشکیل این ائتلاف به معنای تلاش آمریکا برای حذف روسیه و ایران از نقش آفرینی در منطقه است.
از سوی دیگر سابقه طرح فوق و نبود روسیه و ایران در مراحل مختلف آن بیانگر نیت اصلی محور غربی- عربی است. این ایده در نشست کمپ دیوید توسط اوباما به اطلاع شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس رسانده و هدف آن تشکیل محوری تکفیری برای مقابله با محور شیعی ایران و افزایش نفوذ و اقتدار ایران در منطقه عنوان شد و یکی از بزرگترین حامیان آن رژیم صهیونیستی است.
از دیگر اهداف این ائتلاف این است که با حضور کشورهای مختلف به بهانه ی مبارزه با تروریسم، نیروهای این ائتلاف (در مناطق تحت تصرف داعش) جایگزین داعشی های تاریخ مصرف گذشته شده و مقدمات تجزیه و تقسیم منطقه فراهم می گردد. بر این اساس واشنگتن با تشکیل این ائتلاف تلاش دارد، دو گزینه را پیش روی محور مقاومت قرار دهد و این محور را ملزم به انتخاب یکی از این گزینه ها کند:
گزینه اول اینکه محور مقاومت خود را آمادگی نبردی فراگیر و گسترده در چارچوب شیعی – سنی کند و گزینه دوم اینکه تن به تقسیم جدید منطقه دهد که در چارچوب آن، کشوری سنی در غرب عراق و شرق سوریه تشکیل خواهد شد که عربستان سعودی و ترکیه آن را اداره خواهند کرد و منطقه نفوذ آمریکا خواهد بود. نشانه های این امر را می توان حضور ترکیه در شمال عراق، کمک مالی عربستان به منطقه اقلیم کردستان عراق بدون اطلاع دولت مرکزی و طرح دوباره تجزیه عراق از سوی آمریکایی ها دانست. در سوریه نیز شاهد هستیم در مناطقی که دولت مرکزی حضور ندارد جریان های قومیتی به دنبال تثبیت قدرت خود با حمایت آمریکا هستند که این خود مقدمه ای برای تجزیه است.
مشکلاتی که اروپا برای تامین انرژی خود دارد و مشکلات کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربستان برای صادرات مطمئن انرژی به اروپا و کشورهای آسیای میانه را نیز میتوان از اهداف پشت پرده تشکیل این ائتلاف دانست. هم اکنون صادرات انرژی به کشورهای مختلف اروپایی و آسیای میانه در اختیار ایران و روسیه است و از همه مهم تر اینکه کریدور های انتقال هم به نوعی تحت سیطره این دو کشور قرار دارد. بنابراین حضور نیروهای ائتلاف در مناطق تحت سیطره داعش به معنای دست یافتن محور غربی- عربی منطقه به منابع جدید انرژی و هم چنین ایجاد یک کریدور انتقال جدید از راه خشکی برای عربستان و کشورهای خلیج فارس است. باید یادآور شد یکی از مشکلات عربستان و کشورهای خلیج فارس در انتقال انرژی این است که به علت محدودیت در دسترسی به کریدور های خشکی مجبور به استفاده از حمل و نقل دریایی هستند. بنابراین ایجاد یک حکومت طرفدار در منطقه غرب عراق و شرق سوریه به معنای دسترسی این کشورها به راه های انتقال ارزان و سریع به اروپا و کشورهای آسیای میانه است.
از دیگر ابعاد تشکیل این ائتلاف می توان به جنگ قدرت در خاندان آل سعود اشاره کرد. به نظر می رسد، ائتلافی که محمد بن سلمان مدعی تشکیل آن شده، بیش از آنکه درصدد مبارزه با تروریسم باشد، راهی برای کسب رضایت خاطر کشورهای غربی در امر مبارزه با تروریسم است که این روزها به بلای جان آنها تبدیل شده است. بالطبع هدف اصلی محمد بن سلمان از تمام این اقدامات در موضع ضعف قرار دادن مهمترین رقیب خود در تکیه زدن بر مسند پادشاهی عربستان یعنی شاهزاده «محمد بن نایف»، ولی عهد سعودی است که از نگاه غرب وی حرف اول را در عرصه مبارزه با تروریسم در کشور عربستان می زند و پیشینه طلایی در این پرونده دارد.
در این ارتباط «مجتهد»، فعال توئیتری عربستانی که به افشا کننده خفایای خاندان سعودی معروف است، درپی کنفرانس محمد بن سلمان در صفحه توئیتر خود نوشت که «دلیل این اقدام محمد بن سلمان خشم و نارضایتی وی از نگاه غرب به محمد بن نایف و به شمار آوردن وی به عنوان قهرمان مبارزه با تروریسم و بالطبع شایستگی وی در رسیدن به قدرت است». مجتهد ادامه می دهد: «محمد بن سلمان تلاش دارد، با این ائتلاف به غرب بگوید، اگر محمد بن نایف بر تروریسم در عربستان فائق آمد، من بر تروریسم در سراسر جهان اسلام غلبه خواهم کرد.» مجتهد اضافه می کند: «محمد بن سلمان تاکنون توانسته قدرت محمد بن نایف را محدود و دست وی را از همه جا کوتاه کند، به جز پرونده امنیت که به دلیل حمایت آمریکا از بن نایف نتوانسته آن را از وی بگیرد. بنابراین تنها راه گرفتن این پرونده از دست محمد بن نایف را در تشکیل این ائتلاف ملاحظه کرد.»
در پایان باید یادآوری کرد که اجرای این طرح به معنای دعوت محور مقاومت به یک چالش بزرگ است. چالشی که ایران و محور مقاومت ناچار به مقابله با آن هستند و محور غربی- عربی منطقه نیز در دستگاه محاسباتی خود هزینه این اقدام را برای ایران و محور مقاومت بسیار بالا می داند و امید دارد از این طریق به هدف اصلی خود یعنی تضعیف حداکثری آنها برسد.
منبع: مشرق