حماسه و جهاد >>  مدافعان حرم >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۹  ، 
کد خبر : ۲۸۴۹۰۳
زندگی مدافع حرم شهید هادی‌نژاد به روایت دوستان

روایت یک نبرد، نبرد با محرومیت تا شهادت

گفت می خواهم بروم سوریه. به او گفتم مادر جان برای چه می خواهی بروی؟ تو تنها پسر من هستی. جواب داد وقتی حضرت زینب (س) مرا خواسته باید بروم. افتخار می کنم پسرم را در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) دادم.

پایگاه بصیرت / مهدی سلطانی

حماسه و جهاد/ محمد هادی نژاد تنها یک اسم نیست. بلکه معنایی از غرور و مردانگی است. از همان جنسی که از کودکی طعم نبرد بی‌امان با حداقل امکانات رفاهی را چشیده‌اند. رو در روی محرومیت‌ها ایستاده‌اند و درست همین جنس از سپاهیان هستند که دفاع از حرم آل‌الله را به زندگی راحت دنیایی ترجیح می‌دهند. شهید هادی نژاد سخت زندگی کرد و مردانه به شهادت رسید. بخش‌هایی از حماسه‌های شهید را ورق می‌زنیم.

اعزام به معرکه‌های نبرد

سرهنگ علیرضا خردمند، فرمانده سپاه ناحیه آغاجری درباره نحوه اعزام شهید محمد هادی نژاد به سوریه می گوید: "محمد بسیجی بود و اصرار زیادی داشت تا اعزام شود اما من نمی پذیرفتم. پیش از این یکی از دوستان محمد به سوریه اعزام شده بود و او بسیار دلتنگی می کرد. محمد در آستانه اعزامِ دوست بسیجی اش به او گفته بود سلامم را به حضرت زینب (س) برسان و آنجا برایم دعا کن تا من هم مدافع حرم شوم و به شهادت برسم. دوستش گفته بود اگر پایم به سوریه برسد فقط دعا می کنم مدافع حرم شوی اما محمد اصرار کرده بود که برای شهادتش نیز دعا کند."

شهادت محمد هادی نژاد رقم شهدای خوزستانی مدافع حرم به 30 رسید. مردم آغاجری روز سه شنبه مراسم تشییع باشکوهی برای او تدارک دیدند و پیکر مطهرش را در گلزار شهدای آغاجری به خاک سپردند. شهرستان آغاجری پیش از محمد هادی نژاد، دو شهید دیگر نیز در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم (س) تقدیم کرده بود.

شهید محمد هادی نژاد تا پیش از انتشار خبر شهادتش و نائل آمدن به عنوان درخشان مدافع حرم اهل بیت (س)، در میان نزدیکان و همشهری هایش به عنوان یک بسیجی جهادگر و مسئول گروه جهادی منتظران موعود شناخته می شد.
روایت یک نبرد، نبرد با محرومیت تا شهادت

تنها فرزند پدر و مادری پیرش

کمال آشنا، مسئول بسیج سازندگی سپاه ناحیه آغاجری و از دوستان بسیجی شهید محمد هادی نژاد می گوید: هنوز شهادت محمد را باور نکرده ایم. وجب به وجب سپاه ناحیه آغاجری شاهد خدمات و خاطرات او بوده است. شهید هادی نژاد هدایت گروه جهادی منتظران موعود را بر عهده داشت. این گروه جهادی انبوهی از خدمات عمرانی را به مردم محروم آغاجری ارائه کرد، مردم هم در تشییع پیکر محمد سنگ تمام گذاشتند.
 محمد تنها فرزند پدر و مادر پیرش بود. خیلی از بچه های پاسدار مرید این بسیجی بودند. وقتی آمد و از من خواست به او کمک کنم تا به عنوان بسیجی داوطلب به سوریه اعزام شود، با او شدیدا مخالفت کردم چون تنها فرزند پدر و مادرش بود. اما او گفت من راه دفاع از حرم اهل بیت (س) را انتخاب کرده ام و باید آن را طی کنم.
 
بسیجی جهادگر
مسئول بسیج سازندگی سپاه ناحیه آغاجری درباره فعالیت های جهادی شهید هادی نژاد خاطرنشان می کند: "خدمات جهادی شهید هادی نژاد به مردم محروم آغاجری متعدد است. همین امسال محمد هادی نژاد و گروه جهادی اش تمام مدارس تحت پوشش طرح هجرت را در شهرستان مرمت کردند و کار برق کشی و لوله کشی این مدارس را بدون دریافت ریالی دستمزد انجام دادند. تعمیر سرویس های بهداشتی مساجد و برق کشی و لوله کشی خانه های محرومین از جمله دیگر فعالیت های این گروه جهادی بود. محمد کاملا فنی و در کار تاسیسات استاد بود."
 
آشنا ادامه می دهد: "شهید هادی نژاد و گروه جهادی اش سال گذشته سقف خانه دو شهروند محروم را که دچار ریزش شده بود، به طور کامل تعمیر کردند. امسال هم چند روز قبل از اعزام سقف ریزش کرده یک خانواده دیگر را بدون هیچ دستمزدی تعمیر کرد. محمد وقتی فهمید یک پیرمرد و پیرزن مستضعف در خانه شان حمام ندارند، سریع دست به کار شد و علاوه بر ساخت حمام و تهیه آبگرمکن، سرویس بهداشتی شان را به طور کامل بازسازی کرد."
روایت یک نبرد، نبرد با محرومیت تا شهادت
 
بازسازی کامل یک مدرسه

او درباره محرومیت های شهرستان آغاجری، اظهار می کند: "مرکز شهرستان آغاجری قبلا محل اسکان انگلیسی هایی بود که در شرکت نفت کار می کردند و مردم نیز در کنار آن ها به صورت عشایری روزگار می گذراندند. پس از پیروزی انقلاب شهر به دست مردم افتاد اما شرکت نفت به مردم گفت باید اینجا را ترک کنند. مردم مقاومت کردند و ماندند اما دستگاه ها از ارائه خدمات شهری و روستایی خودداری کردند. بیشتر خانه ها در این منطقه کاهگلی است و مردم بسیار مستضعف هستند. شهید هادی نژاد و گروه جهادی اش وقف خدمت به این مردم بودند. شهرستان آغاجری 150 شهید تقدیم انقلاب کرده است."
 
مسئول بسیج سازندگی سپاه ناحیه آغاجری با اشاره به خاطره ای از شهید هادی نژاد، می گوید: "در یکی از روستاهای اطراف آغاجری، مدرسه ای وجود داشت که در سال 1342 ساخته شده بود و از 10 سال قبل تا امروز به دلیل تخریب کاملا متروکه شده بود. در آن روستا با همکاری محمد یک اردوی جهادی برگزار و مدرسه را به طور کامل بازسازی کردیم. بزرگ آن ده یکی از شیوخ عرب بود. اعراب به طور کلی انسان های مهمان نوازی هستند و برای پذیرایی از مهمانشان سنگ تمام می گذارند. شیخ این ده برای تشکر از بچه های جهادی ضیافت شام مفصلی ترتیب داد.
وقتی در مجلس او حاضر شدیم متوجه شدیم محمد نیامده. بعدا محمد را دیدم و علت غیبتش را پرسیدم. گفت مگر ما چه کار کرده ایم که چنین تدارکی برایمان دیده اند. این را می گفت و بیسکویت ساقه طلایی اش را می خورد."
روایت یک نبرد، نبرد با محرومیت تا شهادت
 
 مادر شهید می‌گفت شرمنده حضرت زینب (س) هستم 
آشنا، می افزاید: فعالیت جهادی محمد البته محدود به خدمت رسانی به محرومین نبود. همه کارهای تاسیساتی سپاه آغاجری را به صورت رایگان و به اصرار خودش انجام می داد. محمد بسیجی بود اما قلبش به عشق سپاه می تپید. بچه های سپاه هر کاری می کردند محمد قبول نمی کرد حتی یک ریال دستمزد بگیرد. می آمد و همه تعمیرات تاسیساتی سپاه آغاجری را با ذوق و علاقه انجام می داد.
 
وی ادامه می‌دهد: مادر شهید هادی نژاد زن مجاهد و بسیار سلحشوری است. او در مراسم تشییع پسرش سخنانی بر زبان آورد که قلب همه را آتش زد. مادر شهید هادی نژاد گفت من خواب دیدم که حضرت زینب کبری (س) پسرم را از من درخواست کرد. چند روز بعد محمد آمد و گفت می خواهم بروم سوریه. به او گفتم مادر جان برای چه می خواهی بروی؟ تو تنها پسر من هستی. جواب داد وقتی حضرت زینب (س) مرا خواسته باید بروم. افتخار می کنم پسرم را در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) دادم. تنها سرمایه زندگی من محمد بود، شرمنده زینب (س) هستم که چیز دیگری ندارم تا فدایش کنم.
 انتهای پیام/
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات