(فصلنامه عمليات رواني - بهار 1382 - شماره 1 - صفحه 69)
عملیات روانی و دیپلماسی عمومی
دیپلماسی عمومی نقش مهمی در افزایش توان ملی ایفا میکند و از عناصر مهم دیپلماتیک و فعالیتهای اطلاعاتی محسوب میشود. در واقع، از روانشناسی نظامی میتوان برای دیپلماسی عمومی در حیطه عملیات نظامی، به ویژه در حیطه عملیاتی معینی در خارج از کشور استفاده کرد. طبق تعریف انتشارات ستاد مشترک(3) آمریکا عملیات روانی عملیاتی است که برای رساندن اطلاعات و علائم انتخاب شده به مخاطبان خارجی طرحریزی میشود تا از این طریق، هیجانها، انگیزهها، اهداف، استدلالها و بالاخره، عملکرد دولتهای خارجی، سازمانها، گروهها و افراد را تحت تأثیر قرار دهد. هدف عملیات روانی تسلط بر دیدگاهها و عملکردهای خارجی و تقویت آنها در راستای اهداف مجریانش است.8
یکی از وظایف اساسی پرسنل عملیات روانی این است که صدای فرماندهان نظامی خود را به گوش ملتهای خارجی برسانند و اهداف سیاستگذاران، فرماندهان نظامی، نیروهای نظامی و مردم غیرنظامی را به این ملتها و منابع حمایتی خارجی برسانند.9 در تعریف دیپلماسی عمومی نیز باید گفت دیپلماسی عمومی، یعنی «ترفیع منافع ملی از طریق درک مخاطبان خارجی، اطلاعرسانی و تحتتأثیر قرار دادن آنها».10 دیپلماسی عمومی و عملیات روانی، هدف مشترکی را دنبال میکنند. همچنین، نکته اساسی این است که تمامی این موضوعات و اهداف، حامی و منعکسکننده سیاست ملی دولت هستند؛ بنابراین، باید وزارت دفاع(4) و اقدامات مربوط به عملیات روانی در زمینه برنامههای اطلاعاتی بینالمللی با هم هماهنگ باشند تا پیغامها و اطلاعات ارائه شده با یکدیگر ناهمگون و مغایر نباشند.11
محبوبیت روزافزون عملیات روانی
در حال حاضر، استفاده از برنامههای اطلاعاتی هماهنگ، به ویژه عملیات روانی نظامی به سه دلیل عمده، مجدداً مورد توجه قرار گرفته است. نخست اینکه، جنبشی سیاسی پدید آمده است که مانع از تصاعد دشمنیها و مخالفتهای بالقوه و حل و فصل تند و خصمانه تفاوتها میشود. دوم اینکه، با وجود اینترنت و فناوری، تقریباً ناممکن است که دولتها بتوانند بر جریان دسترسی به اطلاعات از طریق مرزها کنترل کامل داشته باشند. بدین ترتیب، فناوریهای مزبور باعث شدهاند تا مجریان عملیاتهای روانی به مخاطبان بالقوه بیشتری دسترسی داشته باشند و پیغامهای روانی و از جمله پیغامهای دوستانه خود را به آنان برسانند.
سوم اینکه، تمایل فزاینده مردم به شهرنشینی – به ویژه در کشورهای جهان سوم – 12 به همراه رسانههای بینالمللی که حضور فعالی در تمامی نقاط دارند، باعث میشود تا استفاده از آتش سنگین، در نظر جمعیتهای غیرنظامی و غیرمتخاصم ناخوشایند جلوه کند.
همچنین، مخالفان بالقوه آمریکا نیز چنین درسهایی را از اقدامات صورت گرفته در موگادیشو و گروزنی برگرفتند و به کار بستند. در تمامی این موقعیتها، نیروهای آمریکایی برای دستییابی به اهداف نظامی و سیاسی خود باید به طور مؤثری با گروهها، سازمانها و رهبران محلی ارتباط برقرار میکردند. همچنین، از آنجا که در بسیاری از موارد، قدرت تخریب سلاحهای متعارف بسیار بالاست و دیپلماسی نیز کافی و کارگشا نیست، میتوان برای از بین بردن فاصله بین دیپلماسی و نبرد و در عین حال، کاهش خطرهای نظامی، سرزنشهای بینالمللی، واکنشهای سیاسی یا انتقاد رسانهها از سلاحهای غیرمرگباری، مانند عملیات روانی استفاده کرد.13
عملیات روانی و قانون
به رغم علاقه روزافزون نسبت به استفاده از عملیات روانی به جای استفاده از سلاحهای مرگبار، هنوز موانع قانونی چشمگیری وجود دارند که اجرای عملیات روانی را محدود میکنند. در حال حاضر، در آمریکا، هم سیاست و هم قانون، نیروهای نظامی را از اجرای عملیات روانی علیه شهروندان آمریکایی منع میکنند.14 افزون بر این، قوانین بینالمللی نیز محدودیتهایی را در این زمینه اعمال میکند؛ موضوعی که بسیار اساسی است.
امروزه، پیغامهای دیپلماسی عمومی هم برای مخاطبان داخلی و هم برای مخاطبان خارجی از طریق رسانههای مشترک، مانند سی.ان.ان، شبکه جهانی وب(5) و خدمات مخابراتی سیمی بینالمللی ارسال میشوند و در هر نقطه از جهان از طریق اینترنت در دسترس همگان قرار میگیرند. بدین ترتیب، این امکانات ارتباطی به سهم خود بر ابزارهای مورد استفاده نیروهای عملیات روانی برای انتشار پیغام تأثیر بسیار زیادی دارند.15
قوانین بینالمللی
افزون بر محدودیتهای داخلی هر کشور، موانع قانونی بینالمللی بسیاری وجود دارند که استفاده از اینترنت را برای اجرای عملیات روانی محدود میکنند. در واقع، هم قوانین آشکار وضع شده برای برخی از اقدامات خاص و هم اصول کلیتر قوانین بینالمللی، عملیات روانی را محدود میکنند. فناوریهای اطلاعاتی، از قوانین استفاده از اینترنت موجود بسیار جدیدتر و به روزتر هستند؛ موضوعی که بروز ابهام در تعریف قانونی جنگ و نیز عدم نظارت واضح و آشکاری برای ممانعت از حملات اطلاعاتی را موجب شده است؛ بنابراین، در حیطه جنگ اطلاعاتي، اختلافنظرها و درگیریهای متعددی وجود دارد؛16 مشکلاتی که به دلایل مختلف، حل آنها دشوار میباشد.
هر چند ممکن است مجریان حملات سایبری (نبردهای مبتنی بر دانش در سطوح نظامی) از میان نیروهای نظامی رسمی انتخاب شوند، اما این امکان وجود دارد که مجریان حملات انجام شده در اینترنت (منازعات اجتماعی که اغلب با درگیریهای خفیف همراه هستند)، نه جزء این نیروهای نظامی رسمی،17 بلکه اغلب از نیروهای غیردولتی، شبه نظامی و نیروهای نامنظم باشند.18
همچنین، طبق قوانینی مانند منشور سازمان ملل، استفاده از نیرو یا حملات مسلحانه در حملات اطلاعاتی ضروری نیست. به ویژه هنگامی که این حملات مستقیماً مرگبار نباشند یا ویرانیهای فیزیکی به بار نیاورند19. بنابراین، میتوانند شکل قانونی ارعاب و تهدید حتی در زمان صلح باشند.20 تحریف درک و برداشت دشمن نیز ممکن است غیرقانونی باشد یا طبق قوانین موجود درباره خیانت، محدود شود.21
به رغم محدودیتهای قانونی، حوزههای متعددی از عملیات روانی در حوزه قوانین بینالمللی مطرح میشوند. برای نمونه، قوانین اتحادیه بینالمللی مخابرات(6) بین دو طرف متخاصم، که وضعیت خاص ارتباطات در زمان جنگ را دارند، اعمال نمیشود، به ویژه در ارتباط با عملیات روانی، تحریف برداشتها و فهم دشمن، گسترش اغتشاش یا انزجار با انتشار اعلامیههای رسمی یا پخش اخبار یا تهدید و ارعاب رهبران با پخش خبرهای نادرست یا تمسخرآمیز، اصولاً، خلاف مقررات زمان جنگ محسوب نمیشود، اما اگر مداخله ملت مخالف و دشمن به حدی باشد که مردم و رهبران آن نتوانند واقعیت را تشخیص دهند یا استفاده از تبلیغات، ویدئو یا خبرهای گولزننده به صورتی باشد که طرف مقابل به جنگ با غیرنظامیان کشیده شود یا به قتل عام روی بیاورد، اقدامی غیرقانونی است.22
استدلالهایی علیه عملیات روانی
موضوع اصلی استدلالهای عمده علیه اجرای عملیات روانی از طریق اینترنت این است که نمیتوان مخاطبان مدنظر را از دیگران جدا کرد. برای نمونه، نمیتوان آمریکاییان را از مشاهده محصولات اینترنتی منع نمود، هر چند تا حد زیادی میتوان پخش رسانههای سنتی را کنترل کرد و تقریباً امکان آن وجود دارد که پیامها را به طور نسبی به مخاطبان مورد هدف رسانید. در گذشته، استفاده از زبان، بعد مسافت و برد دستگاههای پخش از ابزارهای اولیه رساندن پیام به مخاطبان خاص و مورد هدف بود. تغییر جمعیتی اقلیتهای زبانی آمریکا (گسترش زبان اسپانیایی و سایر زبانهای غیر انگلیسی) همچنین، گسترش فرهنگ جهانی و رسانههای شبکهای (همانند هالیوود و سی.ان.ان) باعث میشود تا این رویکرد، روز به روز غیر عملیتر شود.
البته، اینترنت تنها یک مورد از میان دهها امکان ارتباطی است که نمیتوان آن را چندان محدود کرد. وجود خبرگزاریهای مهم خبری مانند آسوشیتدپرس و رویتر، مشارکت اقتصادی آمریکا در دفاتر خبرگزاریها و شبکههای تلویزیونی خارجی و تسلط و نفوذ این کشور بر جهان (آمریکایی کردن)(7) از عوامل اصلی محدود کردن اینترنت محسوب میشوند. امروزه، این رسانهها برد بسیار زیادی دارند؛ بنابراین، نسبت به گذشته، کمتر قابل کنترل هستند. در حال حاضر، صرفنظر از محل سکونت افراد فرستنده و گیرنده، مخابره خبر تقریباً به صورت دائمی انجام میشود.23
از آنجا که محدود کردن تعداد مخاطبان مورد نظر تقریباً ناممکن است، برای جلوگیری از پیامدهای ناخواسته عملیات روانی باید به پخش اطلاعات معتبر اقدام کرد؛ برای نمونه، سرویس اطلاعاتی آمریکا پیش از اینکه در سال 1999، در وزارت خارجه ادغام شود، دو سایت اینترنتی با نام آژانس اطلاعاتی آمریکا برای شهروندان آمریکایی(8) و سرویس اطلاعاتی آمریکا(9) را برای مخاطبان خارجی تشکیل داد، حتی امروزه، سایت انگلیسی زبان، دفتر برنامههای اطلاعاتی بینالمللی وزارت خارجه – که پیش از این، سرویس اطلاعاتی آمریکا نام داشت – با سایتهای فرانسوی زبان و اسپانیایی زبان این کشور از چند نظر تفاوت دارد.
نخست اینکه، سایتهای غیر انگلیسی، مقالههایی را در مورد حقوق بشر – به ویژه در مورد نقض آن در کوبا و پرو – مواد مخدر و فساد ارائه میدهند. همچنین، در این سایتها، گزارشهایی با نامهایی همچون پیش به سوی دموکراسی و اپیدمی جهانی ایدز وجود دارند که در سایت انگلیسی زبان آمریکا مشاهده نمیشوند، به ویژه باید توجه کرد که سایتهای فرانسوی و اسپانیایی زبان با سایت صدای آمریکا که قانون پخش برنامههای صدای آمریکا را برای داخل کشور منع کرده است، ارتباط دارند. تفاوتهای محتوایی دیگر نیز در علائق منطقهای و ارتباط مطالب با مخاطبان آن منطقه خاص میباشند. در اینجا، هدف از این بررسی گذرا، مشخص کردن عملکرد وزارت خارجه آمریکاست.
یکی از اهداف ما این است که تو ضیح دهیم در حال حاضر، چگونه آنها با مسئله مخاطبان موردنظر در اینترنت برخورد میکنند. آشکار است که دیگر، سیاستهای جاری مؤثر نیستند و باید در آنها بازنگری شود. در این راستا، میتوان بدون تغییر محدودیتهای اعمال شده برای شهروندان آمریکایی در پخش برنامهها نیز، سیاستهای کنونی را تغییر داد و مانع از مشاهده این برنامهها از سوی این شهروندان شد. همچنین، میتوان با پخش برنامههایی مربوط به آنها در رأس ساعت مشخصی با تبلیغات علیه آمریکا نیز مقابله کرد.
عملیات روانی و اینترنت
گسترش اینترنت
اینترنت رسانهای با برد خوب و تأثیر و نفوذ بسیار زیاد روی مخاطب است. در حال حاضر، اینترنت اطلاعات را در مقیاس گیگابایت در ثانیه جابهجا میکند24 و میتوان با روشهای متعدد، به اطلاعات موجود در آن دست یافت؛ اطلاعاتی که عبارتاند از: روزنامهها، شبکه جهانی وب پست الکترونیکی(10)، جستجوگر، تلفن اینترنتی، پروتکل و چت اینترنتی – اکنون، در سراسر دنیا، 375 میلیون نفر از اینترنت استفاده میکنند – که از این تعداد، 36 درصد آمریکایی هستند. این میزان تا سال 2005 به 840 میلیون نفر و تا سال 2010 به 1/8 میلیارد نفر خواهد رسید.25 بین سال 2002 و 2005، ارتباطات باندپهن، تلفنهای اینترنتی، سرگرمیهای اینترنتی و شبکههای تلویزیونی از مهمترین عوامل گسترش اینترنت خواهند بود.26
نسل بعدی فناوری دستگاه خودکار سلولی،(11) به احتمال زیاد بیش از دیگر امکانات پیشرفت خواهد کرد و گمان میرود که در ژاپن، دو سال زودتر از اروپا به مرحله بهرهبرداری برسد. این تسهیلات از طریق تلفنهای اینترنتی تعداد کاربران اینترنت را به ویژه در کشورهای در حال توسعه که خطوط تلفن ثابت و محدود است. افزایش خواهند داد؛27 چرا که تسهیلات و عوامل موجود در اینترنت کاملاً با هم در ارتباطاند. در نتیجه، امکان استفاده همزمان از چند مورد از آنها تعداد کاربران این رسانه را افزایش خواهد داد.
جنگلهای آینده و عملیات روانی
رفته رفته، به جای ابزارهای سنتی نظامی، از فناوریهای اطلاعاتی برای حمله به منافع آمریکا استفاده خواهد شد تا با استفاده از سازمانهای خبری قانونی و ابزارهای سنتی به زیرساختهای اطلاعاتی حمله کنند و سیاستگذاران و تصمیمگیران ما را تحتتأثیر قرار دهند و با مشکلاتی روبهرو کنند.28 این امر میتواند با روشهای مختلفی انجام شود، همانگونه که کمیسیون حمایت از زیرساختهای اساسی شرح میدهد جنگ اطلاعاتی میتواند برای هر کسی جالب باشد؛ زیرا، طرحریزی، حفظ و استفاده از امکانات نظامی پیشرفته در آن با صرف هزینه اندکی امکانپذیر است. در واقع، تطمیع و رشوه دادن به یکی از افراد کادر، انتشار اخبار کذب یا دستکاری در اطلاعات یک سیستم اطلاعاتی که با زیرساختهای اطلاعاتی جهانی در ارتباط است، هزینه چندانی ندارد.29
این موضوع طی مقالهای در مجله امور دریایی مطرح شد. این مقاله، که به موضوع انقلاب در جنگ پرداخته بود، پیشبینی کرد که در نسل چهارم، میدان جنگ از تمامی جوامع تشکیل خواهد شد... و دیگر نابود کردن صفوف منظم دشمن جزء اهداف نظامی نخواهد بود، بلکه از بین بردن تدریجی حمایت مردم از جنگ در جامعه دشمن و فلج کردن دشمن از داخل، به جای نابود کردن فیزیکی آن در زمره اهداف نظامی قرار خواهد گرفت.30
هر چند در سال 1989، اینترنت هنوز به نیروی قدرتمندی تبدیل نشده بود، اما نویسندگان هشدار دادند که عملیات روانی با طراحی خوب و پیچیده به اسلحه عملیاتی و استراتژیک تبدیل خواهد شد و به شکل رسانه یا اطلاعات به ایفای نقش در جنگ خواهد پرداخت، به ویژه اگر در رسانههای موجود، دستکاری و تغییر شکل صورت گیرد.31 میشل ویکرز(12)، رئیس مرکز برآوردهای استراتژیک و بودجه، میگوید: «از آنجا که بسیاری از تواناییهای ما به هم مرتبط نیستند، نمیتوانیم برای ایجاد تحول در جنگ سنتی از آنها استفاده کنیم.»32
کاربردهای عملیات روانی
بیگمان، اینترنت در آینده بیش از پیش به منزله یکی از وسایل اطلاعرسانی و افزون بر این، به منزله ابزاری برای نفوذ بر تصمیمگیرندگان و هیئتهای آنها به کار میرود. طبق گفته تحلیلگر عالی رتبهای، میدان جنگ کنونی، افکار و اذهان مردم است و معیار برد و باخت به فرهنگ هر جامعه بستگی دارد. در واقع، سلاحهای کشتار جمعی ما سلاحهای انفصال جمعها است و در حال حاضر، مناطق جنگی ما گزارشهای خبری در اینترنتاند.33 طبق گزارشی در زمینه علوم دفاعی، مرکز ثقل کاربران رسانهها به سرعت به سوی اینترنت گرایش مییابد.
اکنون دیگر واژه پخش به معنای چگونگی روش کار یک رسانه نیست و مخابره برنامههای رادیویی و تلویزیونی نیز دیگر نقش چندانی در شکلدهی نظرات و آرای مردم ندارند.34 امروزه، برای ارتباط با مردم باید با استفاده از عملیات روانی و محیط اطلاعاتی پیشرفته بینالمللی به اذهان آنان نفوذ یافت... بدون اعمال تغییرات اساسی در نقشهای روزمره نیروهای عملیات روانی، نخواهیم توانست با چرخه اطلاعات دشمن (همانند رسانههای بومی بوسنی) مقابله کنیم.35
اینترنت همانگونه که رسانهای با توان تأثیرگذاری بالقوه و روزافزون است، میتواند برای عملیات روانی نیز ابزار مناسبی باشد.
اگر به اینترنت از جنبه مخاطب و اهداف بنگریم، ظرفیتهایش به منزله ابزاری برای اجرای عملیات روانی افزایش مییابد. در حال حاضر، عاملان دولتی و غیردولتی برای کسب حمایت و تأیید داخلی و بینالمللی به صورت فزایندهای به اینترنت روی آوردهاند و از این طریق، عملیات روانی را در میان سازمانهای بینالمللی، قانونی جلوه میدهند. برای نمونه، گروه اجرایی موافقتنامه 1997 دیتون(13) وابسته به سازمان تأمین امنیت و همکاری اروپا(14) برای تکمیل اطلاعات متعارف عمومی و اطلاعاتی در مورد رأیدهندگان از اینترنت استفاده کرد و بدین طریق، نه تنها بر مشروعیت خود به منزله سازمانی بینالمللی تأکید کرد، بلکه توانست حمایت دیگران را نیز به دست آورد.36
اینکه این گروه چگونه موفق شد با استفاده از اینترنت اطلاعات را به طور غیرمستقیم، در رسانههای محلی و همینطور رسانههای بینالمللی منتشر کند، موضوعی است که مورد توجه قرار دارد، همانطور که پیتر کلری(15)، افسر اطلاعاتی OSCE، گفت تمامی رسانههای بوسنی هرزگوین(16) از سایتهای ما برای جمعآوری اطلاعات در مورد OSCE و انتخابات، استفاده میکنند و سپس، این اطلاعات را به اطلاع عموم مردم میرسانند. همچنین، بیش از صد هزار نفر از رأیدهندگان در بیش از هشتاد کشور، از سایتهای ما به منزله منبع اطلاعاتی در زمینه انتخابات استفاده میکنند.
در مورد انتخابات بوسنی هرزگوین نیز، اگر مردم به سایت اروپایی بوسنی هرزگوین دسترسی نداشتند، آگاهی از اطلاعات عمومی در مورد انتخابات و نتایج آن، بدان سرعت امکانپذیر نبود. در این مورد، باید یادآور شد که طی یکماه پیش از انتخابات، بیش از دو میلیون نفر که بیشتر آنها از خارج از بوسنی هرزگوین بودند، به این سایت مراجعه کردند.37
زاپاتیستهای مکزیک، فراتر از تأمین اطلاعات، همانند صربها و کوزوویها برای نخستین بار از اینترنت برای جنگ پیوسته(17) استفاده کردند و هر دوی آنها مباحث خود را طرح، اهداف خود را تشریح، سوابق خود را بازگو کردند و به تبیین مواضع خود پرداختند.38 در واقع، به تدریج، مردم با عملیات اطلاعاتی39 آشنا میشوند و به چهارچوب آن پی میبرند. در این عملیات، از پیش، اطلاعات از مردم پنهان نگه داشته میشد، اما اکنون مهمترین اصل این است که درک و دریافت و متعاقب آن رفتار یک دسته از مردم تحتتأثیر قرار بگیرد... برای رسیدن بدین هدف، باید اطلاعات موجود در دسترس این مردم را دستکاری کرد و تغییر داد تا در موقعیت موردنظر، رفتار مطلوب ما از آنها سر بزند.40
مخالفان بالقوه نیز به این موضوع پی بردهاند، همانطور که آرکیولا(18) و رونفلد(19) میگویند، دشمنان ما بیشتر علاقمندند که مطالب را بر روی سایت قرار دهند تا اینکه از آن برداشت کنند. بنابراین، آنها میتوانند از اینترنت برای بسیج نیروها و انتشار نظراتشان استفاده کنند و سعی دارند بر نظرات و عقاید سایر مردم تأثیر گذارند.41
ناتو، مقر رسانههای صرب را که به عنوان منابع تبلیغاتی میلشوویچ از آنها یاد میشد، بمباران کرد، اما دولت آمریکا تصمیم گرفت که بعد از این بمباران، سایتهای اینترنتی صرب را قطع نکند. در این ارتباط، جیمز روبین، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، گفت دستیابی کامل و آسان به اینترنت میتواند به مردم صرب کمک کند تا به حقیقت تلخ بیرحمی و جرایم رژیم میلشوویچ در کوزوو پی ببرند.42 اما همانطور که بسیاری از تحلیلگران و فرماندهان یادآور شده بودند، در آغاز جنگ، صربها از نظر اطلاعاتی بر اذهان شهروندان خود تسلط داشتند؛ موضوعی که در خارج از صربستان نیز تا حدی صادق بود. دریادار الیس(20)، فرمانده نیروهای متحد ناتو در جنوب اروپا، اعلام کرد که مقابله با رسانههای میلشوویچ که از سوی دولت وی کنترل میشوند و همچنین، با تلاشهای وی برای برانگیختن حس همدردی بینالمللی بسیار دشوار است.
نیروهای ناتو مجبور بودند پاسخگوی ویرانیهای به بار آمده باشند و این در حالی بود که نیروهای میلشوویچ صدها نفر را به قتل رسانده بودند.43 همچنین، صربها از اینترنت برای گسترش مقولات مبارزهشان استفاده کردند و همین امر باعث شد تا سازمان اطلاعاتی آمریکا برای کنترل پیامدهای آن و حفظ اعتبار خود تلاشهای زیادی را انجام دهد.44 در واقع، میلشوویچ توانست با استفاده از این روش اقدامات آمریکا و ناتو را به صورت نامتقارن پاسخ دهد.
کاربرد دیگر اینترنت این است که رسانهها با استفاده از آن، منازعه را به صورت پویا مشاهده و گزارش میکنند؛ موضوعی که بیشتر، از تعامل رسانهها در اینترنت متأثر است. برای نمونه، مردم در طول بمبارانهای صربستان از سوی ناتو بدون دخالت تبلیغات و دولتها از طریق پست الکترونیکی و اتاق چت با دشمن خود گفتوگو میکردند و این موضوع برای مدیران رسانهها بسیار جالب بود. سردبیر سایت NSNBC.com با 36 نفر از صربها مذاکراتی را ترتیب داده بود. به نظر وی، اینکه مردم هر دو طرف منازعه میتوانند از طریق اینترنت به دستاندرکاران و تصمیمگیرندگان خبری دسترسی داشته باشند یک انقلاب بود.45
طبق گفته سردبیر مجله اینترنتی سلیت(21) در نیویورک، که یادداشتهای روزانهای را طی بمبارانها در بلگراد(22) منتشر کرد، «اینترنت جوامع را به سوی انبوه اطلاعات پیش میبرد و با وجود آن، تبدیل کردن دشمن به یک دیو بسیار دشوارتر میشود.»46
به تدریج، رسانههای سنتی، تحت تأثیر رسانههای اینترنتی و حتی افراد غیر روزنامهنگار قرار میگیرند که غالباً نظر شخصی خود را درباره نحوه ادامه یک جنگ یا پایان دادن به آن به شبکه اینرتنی وارد میکنند.47 و در نهایت، بر نظر عموم مردم و در سطح بالاتر، بر نظر تصمیمگیرندگان تأثیر میگذارند.
اما برخی از کشورها اینترنت را محدود یا کنترل میکنند تا امکان تأثیرگذاری گروههای ستیزهجو را کاهش دهند یا از بین ببرند. برای نمونه، در چین، وزارت کشور، سایت نیوکالچر فروم(23) را به اتهام ارسال مطالب ضدانقلابی تعطیل کرد. این مورد یکی از اقداماتی بود که در راستای محدود کردن گسترش مخالفتهای سیاسی و مطالب تحریککننده جنسی در اینترنت صورت گرفت.48 در پی این اقدام، روزنامه مردم(24) در پکن مردم را به مقابله مسلحانه علیه نیروهای دشمن داخلی و خارجی که از اینترنت به منزله میدان جنگی برای نفوذ در چین استفاده میکنند، فرا خواند.
البته، باید یادآور شد که چین تاکتیکهای دیگری را نیز به کار میبرد. برای نمونه، فعالیت سایتهای نامطلوب را متوقف میکند تا از انتشار اطلاعات نامطلوب از سوی تهیهکنندگان اطلاعات در اینترنت جلوگیری کند. کاهش ترافیک اینترنتی در مسیرهای بینالمللی49 و توسعه منابع بسیاری برای رفع تهدیدهای اینترنتی را نیز میتوان از دیگر اقدامات این کشور محسوب کرد.50
نکته جالب اینکه پیش از این، دولت چین با توجه به نقش اینترنت، در زمینه ایجاد یک زیرساخت ملی مخابراتی، یک پروژه دولت روی خط(25) (فعالیت آژانسهای دولتی از طریق اینترنت) و پروژه مشابهی را نیز برای صنعت خود سرمایهگذاری کرد. هر چند چین بعدها به جمع استفادهکنندگان از اینترنت پیوست، اما با استفاده از این ابتکارات توانسته است در حال حاضر، رتبه پنجم را در میان کاربران به دست آورد، به طوری که 4/2 درصد مطالب ارائه شده در اینترنت (پیشقدمتر از کانادا، کره جنوبی، فرانسه و استرالیا قرار دارد) به این کشور متعلق است.51 بدین ترتیب سرمایهگذاری چین در اینترنت استراتژی هماهنگ و هدفداری است.
همانگونه که ژنرال وانگ پوفنگ(26) ابراز کرد، در موقعیت دفاع اطلاعاتی، چین باید بکوشد تا به رویکرد پویایی دست یابد و از وسیله ممکن برای غلبه بر برتری اطلاعاتی دشمن استفاده کند و موقعیت پایین خود در حوزه اطلاعاتی را تغییر دهد.52
نمونههای دیگری از محدودسازی اینترنت عبارتاند از: تصویب قانونی در انگلستان، که به پلیس این کشور اجازه دسترسی به پستهای الکترونیکی و دیگر ارتباطات اینترنتی را میدهد؛ و غیرقانونی و ممنوع کردن استفاده از سایتهای قمار در کره جنوبی و حتی وضع قانونی در آمریکا که نصب نرمافزارهای خاصی را در رایانههای کتابخانهها و مدارس دولتی فدرال ممنوع میکند تا مانع از دستیابی جوانان به مطالب زیانبار شود.53 به تازگی، فرانسه نیز قانونی را علیه سایت یاهو(27) وضع کرده است. طبق این قانون، فرانسه از این کمپانی خواسته اقدامی به عمل آورد تا مردم فرانسه به خاطرات نازی در سایتهای آمریکایی یاهو دسترسی نداشته باشند، در غیر این صورت، باید جریمهای معادل صدهزار فرانک فرانسه به این کشور پرداخت کند.54
بدین ترتیب، دولتها میتوانند برخی از مطالب اینترنت را سانسور کنند.55 در این ارتباط، سنگاپور برای سانسور کردن اینترنت تلاشهایی کرده است و برخی از دیگر کشورهای آسیایی مانند ویتنام، چین، اندونزی و مالزی نیز این روش را در پیش گرفتهاند. روسیه نیز پیش از حمله به چچن، از تأمینکننده سایت چچن در آمریکا خواست تا این سایت را ببندد و این تأمینکننده نیز موافقت و اعلام کرد که این سایت، تبلیغات تروریستی و مطالب خصمانهای را در بر داشته است.56
البته، باید یادآور شد که سانسور کردن، اقدام موقتی محسوب میشود؛ زیرا، گروه یا سازمان متأثر از آن میتواند به سرعت سرویسدهنده خبری دیگری (یعنی وب سایت یا پست الکترونیکی) را که در دسترس عموم مردم باشد، پیدا کند یا به سوی یک عرضهکننده خدمات اینترنتی (ISP) در کشور دیگری کشیده شود یا طرف سومی را به خدمت بگیرد و از همکاری آن گروه خبری بهرهمند شود.57 برای نمونه، زمانی که دولت صرب ایستگاه رادیویی مستقل بی 22 را که از آن برای سازماندهی اعتراضات علیه رد نتایج انتخابات دولت میلشوویچ استفاده میشد، قطع کرد، رهبران اعتراضات برنامههای ایستگاه بی22 برا از اینترنت، از طریق صداها آمریکا و بی.بی.سی پخش کردند و تظاهرکنندگان از این طریق به فعالیت خود ادامه دادند. رادیو بلگراد نیز پس از بمباران ایستگاه رادیوییاش از سوی ناتو، برنامههای خود را از طریق آلمان پخش میکرد.58
با توجه به مطالب یاد شده، اینترنت چه برای اهداف تهاجمی و چه برای اهداف دفاعی استفاده شود، ابزار بسیار مهمی برای اجرای عملیاتهای روانی به شمار میرود و باعث میشود تا نیروهای استفادهکننده از این رسانه به تواناییها و برتریهای اطلاعاتی چشمگیری دست یابند. کاملاً واضح است که دولت یا نهادی که کنترل، مدیریت و سازماندهی اطلاعات را در دست دارد، همواره قدرتمندترین است.59
عملیات روانی و آینده
با توجه به فرصتها و امکاناتی که اینترنت ارائه میکند، برای استفاده از این رسانه، گزینههای متعددی در اختیار است، به ویژه وزارت دفاع میتواند از طریق اینترنت، به اهداف جنگهای غیرمتعارف پی ببرد، تبلیغات خصمانه و اطلاعات غلطی را به نقاط دیگر بفرستد یا با تبلیغات و اطلاعات فرستاده شده مقابله کند.
طی بحران کوزوو، جاناتان سپالتر(28)، افسر اطلاعاتی اسبق آژانس اطلاعاتی آمریکا، گفت: «ملاک موفقیت [این آژانس] نه میزان تبلیغات انجام گرفته بلکه میزان اقدامات صورت گرفته علیه آن تبلیغات است.»60 افزون بر وب سایتها، پیامهای هشداردهنده(29) و توسعه تولیدات اینترنتی، مانند امکانات شنیداری – دیداری، بازیهای ویدیویی اینترنتی و تبلیغات نیز ارزش و غنای استراتژیک دارند. گزارش اخیر شورای علوم دفاعی درباره عملیات روانی نیز استفاده از فناوریهای رسانهای نوظهور، مانند اتاق چت و سرویسهای پیغامرسانی فوری را توصیه میکند تا با استفاده از آنها بتوان بر طرز تفکر مردم درباره موضوعات خاص تأثیر گذاشت. این گزارش یادآور میشد که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و دولت چین از فناوریهای اینترنتی مشابهی برای انتشار اطلاعات استفاده کردهاند.61
از طریق اینترنت، میتوان اطلاعات را به گروههای هم عقیده و هم رأی که در نواحی مختلف به فعالیت مشغول هستند، فرستاد و اجازه داد تا خود این گروهها عملیات را اجرا کنند. در غیر این صورت، کشور ما مجبور خواهد شد نیروهای ویژهاش را برای اجرای عملیات به آن مناطق بفرستد.62 در طول عملیات، اینترنت برای گرفتن اخبار از منطقه درگیری و رساندن خبرهای آمریکا و دیگر ملتها به آن منطقه، ترویج و کسب حمایت سیاسی (و حتی عملیاتی) به نفع ما و ترویج مخالفت و ضدیت با طرف مقابل، ابزار فوقالعاده گرانبهایی است.63 از آنجا که امکان دارد بسیاری از روزنامهنگاران به موقعیتهای درگیری دسترسی نداشته باشند، برای دریافت اطلاعات به سایتهای اینترنتی اتکا میکنند. همچنین، هر دو طرف منازعه نیز میتوانند با استفاده از اینترنت، تأثیر مواضع خود را چند برابر کنند.
بحرانهای کوزوو و چچن را میتوان دو نمونه از این موضوع دانست؛ چرا که هم دولت صرب(30) و هم ارتش آزادیبخش کوزوو (31) برای رساندن منظور خود و جلب حمایت بینالمللی از سایتها و پستهای الکترونیکی استفاده میکنند. سایتهای دولت صرب و ارتش آزادیبخش کوزوو هر روز گزارشهایی را از رویدادهای موجود ارائه میدهند که به حدی با هم متفاوتاند که گویی هر کدام از یک کره جداگانه ارسال میشوند.64 در ژانویه سال 1999، ارتش آزادیبخش کوزوو تعدادی تصویر گرافیکی پخش کرد که ادعا میشد از قتل عام راکاک(32) گرفته شدهاند. اما صربها با استناد به یک روزنامه ایتالیایی و چند روزنامه فرانسوی ادعا کردند که هیچگونه قتل عامی در راکاک وجود نداشته و این موضوع شایعهای بیش نبوده است.65
همچنین، سایت چچنی قفقاز(33) که وزیر اطلاعات اسبق چچن آن را اداره میکند، درسهای برگرفته از صربها را مطرح مینماید و فیلمهایی را از بمبارانها و گلولهبارانهای روسیه ارائه میدهد.
[پوتین] آشکارا انکار کرد...، که تانکهای روسیه اتوبوسی را در شمال شرقی چچن به آتش کشیدند... و دهها نفر غیرنظامی را کشتند.... اما به تازگی، چچنیها عکسهایی را از یک اتوبوس تکهتکه شده و اجساد له شده مسافران زن را از طریق اینترنت ارسال کردند.66
در پی چنین امری، پوتین، نخستوزیر وقت روسیه، مرکز اطلاعات روسیه(34) برای ارائه اطلاعات دولت روسیه و مبارزه با سایت چچن را تأسیس(35) و دسترسی روزنامهنگاران به منطقه درگیری را نیز محدود کرد. بعد از شکست روسیه در جنگ تبلیغاتی 1994 – 1996 استراتژیستهای ارشد روسی طرح رسانه متمرکزی را ارائه دادند تا با استفاده از مرکز اطلاعات روسیه، حمایت مردم را نسبت به عملکرد این کشور در جنگ دوم چچن جلب کنند؛ طرحی که نتیجه آن بسیار جالب بود؛ زیرا، تعداد افراد روسی حامی اقدامات نظامی در چچن بسیار کاهش یافت.67
برای مقابله با تضییع سایتها و بانکهای اطلاعاتی دولتی نیز میتوان از اینترنت به منزله یک فناوری دفاعی بهره گرفت. همچنین، میتوان نرمافزارهای صافی یا مسدودکننده را در رایانههای شخصی، در یک مرکز ارائهکننده خدمات اینترنتی و در دروازههای کشوری که با دیگر قسمتهای جهان در ارتباط است، کار گذاشت. سایتهای اینترنتی نیز میتوانند از روی نشانیهای اینترنتی، برخی برخی از رایانهها را شناسایی کنند و کاربران آنها را از دستیابی به اطلاعات خاصی باز دارند.68 یا در موارد خصمانه جدیتر، نیروهای عملیات روانی میتوانند از اینترنت برای فرستادن و مقابله با تبلیغات سوء و اطلاعات مسموم استفاده کنند.69
نتیجهگیری
امروزه قانون نیز میتواند همپای فناوری تغییر یابد. اگر قانون نتواند پیشرفت بیوقفه و رامنشدنی فناوری را در سراسر جهان کنترل کند، کنترل استفاده از نتایج این پیشرفت در راه جنگ نیز ناممکن خواهد بود.70 واضح است که اینترنت ابزاری است که توانایی بالقوهای را برای انجام عملیات روانی دارد و تعداد عاملان دولتی و غیردولتی که از این ابزار بهره میگیرند، روز به روز افزایش مییابد. در حال حاضر، گسترش عرصههای نبرد در اثر وجود اینترنت اجتنابناپذیر است و استفاده از این رسانه برای عملیات روانی در طول جنگ، توانایی بسیار مهمی محسوب میشود که باید از آن استفاده کرد.
لغو یا به روز کردن قوانین و محدودیتهای استفاده از اینترنت از سوی نیروهای عملیات روانی نیز بسیار مهم است؛ چرا که در آن صورت، این نیروها میتوانند از تمامی رسانههای موجود استفاده کنند و مانع از دست رفتن برتری در نبردهای آینده شوند. تصمیمگیران باید در زمان بررسی گزینههای سیاستگذاری، تعادل بین فرصتهای تهاجمی و دفاعی را مدنظر داشته باشند.71
هر چند قوانین بینالمللی موجود، بسیاری از جوانب عملیات روانی را محدود میکند، اما هنوز هم فضای قانونی وسیعی در اختیار ما و دیگران وجود دارد تا با استفاده از فناوری و رسانههای مدرن، مانند اینترنت به اجرای عملیات روانی اقدام کنیم. با وجود این، سیاستها و محدودیتهای قانونی موجود باید تغییر کنند و به نیروهای عملیات روانی اجازه داده شود تا در برابر حملات خصمانه تبلیغاتی و اطلاعاتی که بر دستیابی به اهداف نظامی تأثیر دارند، دفاع و مقابله کنند. همانگونه که خبرنامه علوم دفاعی هشدار داد، هر چند آمریکا از نظر فناوری نظامی سالها از رقیبان خود جلوتر است، اما از نظر عملیات روانی، رقیبانی دارد که با آن برابری میکنند یا حتی از آن پیشی گرفتهاند.72
بنابراین، لاغزم است وزارت دفاع به جای اینکه اینترنت را عامل غیرقابل کنترلی بداند، به صورت مستقیم و آشکار و به منزله ابزار کافی و مناسبی از آن در اجرای عملیات روانی استفاده کند. این طرز تفکر که اینترنت در عملیات روانی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و نقش آن را رویدادهای اتفاقی تعیین میکنند، درست نیست. همچنین، اگر اینترنت به منزله یک منبع اطلاعاتی پذیرفته شود و در طرحریزیها و عملیات، به صورت سیستماتیک از آن استفاده شود، میتواند در مدیریت منازعه و تضمین موفقیت سیاست خارجی آمریکا نقش مهمی داشته باشد.73 هر چند هنوز هم این بمبها و موشکها هستند که برنده و بازنده یک نبرد را تعیین میکنند...، اما عملیات روانی در تعیین طول مدت جنگ و تأثیر منازعات نظامی بر منافع استراتژیک و طولانیمدت ما نقش مهمی دارد.74
ش.د820633ف