صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۰  ، 
کد خبر : ۲۸۵۰۸۸
سید‌یاسر جبرائیلی:

مصوبه ضدایرانی آمریکا چه می‌گوید؟

دولت قانوناً ملزم به تعلیق اجرای برجام است و در یک شرایط کاملاً حداقلی و اغماض از آنچه رخ داده، تنها و تنها در صورت تعلیق بند ۲۰۳ قانون CAA درباره ایران توسط آقای اوباما، می‌تواند اجرای تعهدات خود در برجام را ادامه دهد.
پایگاه بصیرت:برجام با همه معایب و کاستی‌ها و ابهاماتش، امروز یک توافق است. هرچند ممکن است در آینده نزدیک دولت جناب حجت‌الاسلام روحانی، مزایا و منافع محتمل آن را ابزار تبلیغات انتخاباتی کند و رقبای سیاسی ایشان، آثار سوء برجام را محل نقد دولت در مبارزات انتخاباتی قرار دهند و خواستار پاسخگویی دوستان دولت شوند، اما امروز نه موعد پهن کردن این بساط است و نه دغدغه ما این است. چه، برجام به اجرا نرسیده و افکار عمومی و صاحبان رأی، منتظر لمس واقعیات این «توافق»‌ هستند و سازهای خوش و ناخوش برخاسته از بازی با متن برجام، برای آنان تصمیم‌ساز نخواهد بود. لذا در این مقطع، همه همّ کارشناسانی که بدون انگیزه‌های سیاسی به نقد برجام پرداختند، جلوگیری از خسارات همان «معایب و کاستی‌ها و ابهامات»‌ برجام در مسیر اجراست و قاطبه این افراد،‌ اتفاق‌نظر دارند اجرای الزامات 9 گانه ای که رهبر معظم انقلاب ابلاغ فرمودند،‌ برای تبدیل برجام به یک توافق متوازن و بستن راه‌های بدعهدی و خدعه اطراف مقابل کافی است. این است که مهم‌ترین دغدغه کارشناسان، ‌رعایت مو‌به‌موی این الزامات 9 گانه و کمک به دولت است.

این مقدمه ضروری، برای موشکافی رخداد اخیر مرتبط با ماجرای برجام،‌ یعنی تصویب و امضا و ابلاغ قانون Consolidated Appropriations Act به تاریخ 18 دسامبر 2015(1) در آمریکاست که در بند 203 آن، اجرای قانون سفر بدون ویزا به آمریکا (Visa Waiver Program)‌ را برای 1- کسانی که تابعیت ایرانی داشته باشند و 2- افرادی که از اول مارس 2011 به هر دلیل به ایران سفر کرده باشند،‌ متوقف می‌کند. آمریکا با 38 کشور (2) پیمان حذف روادید بسته است که شهروندان آن‌ها یا کسانی که تابعیت دوگانه آن کشورها را دارند، می‌توانند بدون تهیه ویزا به آمریکا سفر کنند اما با قانون 18 دسامبر، به آن استثنا زده است. توجیه این وضع استثنا نیز آن است که کسانی که تابعیت ایرانی داشته و یا به ایران سفر کنند،‌ ممکن است تروریست باشند یا تبدیل به تروریست شوند و باید پیش از ورود به آمریکا،‌ پرونده و سابقه آن‌ها به‌دقت بررسی شود.

درباره این تحریم جدید آمریکا علیه ایران، تحلیل‌ها و نقدهای فراوانی ارائه شده، اما همگان دراین‌باره اتفاق‌نظر دارند که دقیقاً مشابه تحریم‌های ثانویه‌ای که آمریکا تاکنون علیه ایران وضع کرده و مستقیما شهروندان کشورهای مختلف را میان دادوستد با ایران یا آمریکا مخیر کرده بود، این قانون نیز شهروندان 38 کشور ازجمله اعضای مهم اتحادیه اروپا را میان سفر به ایران و سفر به آمریکا مخیر می‌کند؛‌ ترجمه این قانون در عرصه اجرا، اولاً حذف ایران از مقصد گردشگری اتباع این 38 کشور و ثانیاً ایجاد اخلال جدی در تجارت و سرمایه‌گذاری اتباع این کشورها با ایران و در ایران است. سرمایه‌گذارانی که طی ماه‌های گذشته برای بازاریابی به ایران سرازیر شده بودند، هم‌اکنون با کاهش اعتبار پاسپورت خود مواجه هستند و بسیاری از آن‌ها که قرار بود بیایند،‌ ویزاهای خود برای سفر به ایران را لغو کرده‌اند. هم‌اکنون می‌توان درباره این نظریه قدری بیشتر تأمل کرد که سیاست تنش‌زدایی با دشمن، از جانب او نوعی اظهار ضعف تلقی شده و انگیزه او را برای وارد آوردن ضربه‌های بیشتر، صدچندان می‌کند. در دوران آقای خاتمی اگر سیاست تنش‌زدایی باعث شد ایران توسط بوش و در سطح یک خطابه عمومی جزو «محور شرارت» خوانده شود،‌ در دوران آقای روحانی نیز سیاست تنش‌زدایی با کدخدا-با همه لبخندها و قدم زدن‌ها و مخلفات جدید و بدیع دیگرش- باعث شد ایران مشترکا توسط کنگره  و دولت آمریکا و در سطح یک قانون رسمی به‌عنوان «مهد تروریسم» دسته‌بندی شود. یک دستاورد بزرگ برجام، می‌تواند عبرت از این ماجرا و پی بردن به ماهیت و نیت دشمن، و نیز فرجام اتخاذ سیاست‌هایی از جنس تنش‌زدایی با دشمن باشد.

به هر صورت،‌ این قانون، نقض صریح ماده 29 برجام(3) است که اشعار می‌دارد «اتحادیه اروپایی و دولت‌های عضو و همچنین ایالات‌متحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تأثیرگذاری خصمانه و مستقیم بر عادی‌سازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیت‌آمیز این برجام خودداری خواهند کرد». به عبارت دقیق‌تر کلمه، هم‌اکنون برجام به سبب نقض آن از سوی آمریکا زیر پا گذاشته‌شده و دولت جناب حجت الاسلام روحانی باید اقدامات خود در چارچوب برجام را متوقف سازد؛ و اگر شوق فراوان به ادامه برجام دارد، نه با نامه بی‌خاصیت آقای کری، بلکه در یک شرایط کاملاً حداقلی و اغماض از آنچه رخ داده، تنها و تنها در صورت تعلیق بند 203 قانون Consolidated Appropriations Act درباره ایران توسط آقای اوباما -که کاملاً اختیار آن را دارد و در نامه آقای کری نیز به آن اشاره شده- اجرای تعهدات خود را ادامه دهد.

استنباط ما از رفتار تیم وزارت خارجه دولت یازدهم پس از گزارش آژانس درباره PMD‌ این است که دوستان در مدل جدید خود، ابتدا مواضعی جدی گرفته و فی‌المثل می‌گویند «یا برجام یا PMD» و یا «قانون محدودیت سفر نقض برجام است»‌ اما با فاصله اندکی اضافه می‌کنند «PMD‌ بسته شد»‌ و «نامه کری ماجرای ویزا را حل کرد» تا ماجرا فیصله یابد و گام‌های بعدی برداشته شود. این‌گونه مواجهه با مسائل شاید برای راضی کردن برخی افراد در داخل کفایت کند، اما واقعیت‌ها را تغییر نخواهد داد.

یک نکته ظریف نیز که به توافق برجام برمی‌گردد و این روزها کاربرد دارد، نحوه مواجهه ایران با نقض برجام توسط اطراف مقابل است. در برجام تصریح شده که اگر آژانس گزارشی دهد که نشان‌گر عدم انجام تعهدات ایران باشد،‌ یا اگر یکی از اطراف مقابل ایران مدعی نقض برجام شود، تحریم‌ها به‌صورت خودکار برمی‌گردد، اما درباره نقض برجام توسط غربی‌ها،‌ چنین مکانیسمی چیده نشده که اگر این‌ها بدعهدی کنند، برجام خودبه‌خود نقض شده و ایران انجام تعهدات خود را متوقف خواهد کرد. بلکه یک راه دررو برای ادامه برجام علی‌رغم نقض عهد توسط غربی‌ها پیش‌بینی شده و آن این عبارت مکرر «زمینه‌ای برای توقف انجام تعهدات»‌ به‌ویژه در ماده 37 است که « ایران بیان داشته است که چنانچه تحریم‌ها جزئی یا کلی مجدداً اعمال شوند، ایران این امر را به‌منزله زمینه‌ای برای توقف کلی یا جزئی تعهدات خود وفق این برجام قلمداد خواهد نمود». به معنی روشن‌تر، اگر ایران نقض عهد کند،‌ یا حتی اگر ادعا شود ایران نقض عهد کرده است،تحریم‌ها اتوماتیک بر خواهد گشت و اگر آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها نقض عهد کردند، «زمینه‌ای»‌ می‌تواند باشد که ایران شاید بر اساس این زمینه، ‌اجرای «بخشی یا همه»‌تعهدات خود را متوقف بکند شاید هم نکند. رویکرد و  عملکرد دولت یازدهم بعد از 18 دسامبر، به ما می‌گوید دولت نمی‌خواهد قانون ویزا را زمینه‌ای برای توقف تعهدات خود قلمداد کند و به‌سرعت در حال اجرای برجام است.

دوستان ما در دولت اما توجه داشته باشند که قانون ویزا یک ضربه آزمایشی برای سنجش رویکرد ایران در قبال این قبیل اقدامات است. اگر در برابر آن برخورد شایسته -که همان تعلیق اجرای برجام و منوط کردن آن به تعلیق بند 203 قانون CAA توسط اوباماست- صورت نگیرد، ‌تحریم‌های بعدی و نقض عهدهای بعدی درراه است. عزیزان ما در دولت حتماً شنیده‌اند که چند طرح تحریم جدید در کنگره آمریکا ازجمله طرح موسوم به H.R. 4312 براد شرمن نماینده کالیفرنیا در کنگره آمریکا تهیه شده(4) و واشنگتن قصد تشدید تحریم‌های خود علیه ایران در پوشش بهانه تروریسم و حمایت از مقاومت را دارد. اگر در قبال قانون ویزا نرمش صورت گیرد، قانون H.R. 4312 و قانون‌های بعدی نیز پی‌درپی خواهند آمد و همین دولت، میوه‌ای از قبل برجام نخواهد چید. تفاوت یک سیاستمدار با فرد عامی این است که سیاستمدار، همچون «یک شطرنج‌باز ماهر» حرکات بعدی طرف مقابل خود را پیش‌بینی می‌کند و او را از پیشروی باز‌می‌دارد.

دولت البته امروز درباره آنچه رخ‌داده،‌ مختار نیست و ملزم به تعلیق اجرای برجام است. برخلاف متن برجام که درباره نقض عهد طرف‌های مقابل ادبیات تشریفاتی دارد و از «ایران بیان داشته... زمینه برای توقف اجرای تعهدات» سخن می‌گوید، یک سند فرابرجام وجود دارد که جلو این بدعهدی‌های آمریکا و غیر آمریکا را گرفته است. در طلیعه نوشتار حاضر اشاره کردیم که الزامات 9 گانه رهبر معظم انقلاب درباره برجام، برای بستن راه‌های خدعه غربی‌ها کافی است. در ماده «ثانی» از الزام سوم در فرمان رهبر انقلاب اسلامی، به‌صراحت تکلیف نحوه مواجهه ایران با قانون ویزا روشن شده است:‌ »در سراسر دوره‌ی هشت‌ساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانه‌ای (ازجمله بهانه‌های تکراری و خودساخته‌ی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند 3 مصوبه‌ی مجلس، اقدام‌های لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند»(5). این است که دولت قانونا ملزم به رعایت این فرمان و تعلیق اجرای برجام تا تعلیق قانون ویزا درباره ایران است. التزام به این الزام، نه‌تنها یک تکلیف قانونی است بلکه دولت محترم یقین بداند این امر موجب عقب‌نشینی شیطان بزرگ و پذیرش شرط ایران برای ادامه برجام خواهد شد. 
منبع: فارس
نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات